🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
218 subscribers
10.3K photos
590 videos
108 files
3.01K links
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست
#امام_خامنه_ای
🌺شادی روح شهدا وسلامتی امام خامنه ای صلوات
!!این کانال هیچ صفحه ای دربرنامه های مجازی دیگر ندارد و متعلق به هیچ نهاد و موسسه ای نیست
ارتباط باخادم کانال:↙️↙️
@Ali_Faghiri
Download Telegram
سخنانی بسیار تاثیر گذار از:
💢سردار حاج حسین یکتا💢

💠چرا شهیدا دارن دل تو رو میبرن؟دل خداام بردن!

🍁میدونی چرا بردن؟چون پشت پا به هرچی دنیا بود زدن!🍁

⬅️حالا حساب کن اونا پشت پا به این دنیا زدن پا شدن رفتن تو جبهه که دیگه نامحرم نبود,
💥دیگه آهنگ و موسیقی و دی وی دی و وی سی دی و موبایل و بلوتوث نبود,هیچی نبود,خدا بود و خدا بود و خدا بود خاکریز بود و خاک بود و بیابون بود,دعا بود و گریه بود و ندبه بود, رو به روام #شهادت بود.

🔵بچه ها به خدا قسم از #شهدا جلو میزنید اگه کوفتتون بشه صحنه گناه و واردش نشین,وارتباط با نامحرم رو ترک کنید..

🎋به خدا قسم از #شهدا جلو میزنین اگر رعایت کنین قلب امام زمان (عج) نلرزه,

💫به خدا قسم از #شهدا جلو میزنین اگر تو این #جهاد_اکبر در مقابل اون #جهاد_اصغر که اونا رفتن که توش جهاد اکبر و خودسازیم بود مواظب باشین.#معرفت و #بصیرت.

☝️بچه ها کل زندگی مسابقه الی اللهه!نکنه تو این مسابقه کم بیاریم!

🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXesPLahuOSdckQ
Forwarded from عکس نگار
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🕊🌹
💠حاشیه دیدار خانواده‌های شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب اسلامی

#بخش_دوم

آقا رو به جمع می‌گوید:

🔹«خیلی خوش آمدید برادران و خواهران خانواده‌ی عزیز شهید حرم؛
🔹کسانی که #داوطلبانه به این #میدان می‌روند، دو سه خصوصیّت در اینها هست که ممتاز است. یکی این است که اینها #غیرت و #تعصب_دفاع_از_حریم_اهل_‌بیت (علیهم‌السلام) را دارند»

🔹«اینهایی که می‌روند، یکی از احساسات و روحیه‌شان همین است که می‌خواهند از حریم اهل‌بیت (علیهم‌السلام) دفاع کنند. پدرها و مادرهایشان هم همین‌طور.

🔹در اظهاراتی که یکی از #مادران_شهدا #خطاب به حضرت زینب داشت این بود که:
🍃"من محمدحسین خودم را دادم به شما!" 🍃این خیلی باارزش است؛ آن غیرتی که نسبت به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) که در هر مؤمنی باید وجود داشته باشد

🔹«دوّمین خصوصیّت #بصیرت است. کسانی که این بصیرت را ندارند با خودشان می‌گویند: #اینجا_کجا، #سوریه و #حلب_کجا؟ این بر اثر بی‌بصیرتی است.

🔹[حضرت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام] فرمود که فَوَاللَّهِ مَا غُزِیَ قَوْمٌ قَطُّ فِی عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا.»(1) 💥نباید منتظر ماند که دشمن بیاید داخل خانه‌ی آدم، بعد آدم به فکر دفاع از او و خانه بیفتد. دشمن را باید در مرزهای خودش سرکوب کرد.💥

🔹افتخار جمهوری اسلامی، امروز این است که ما در مجاورت مرزهای رژیم صهیونیستی و بالاسر آنها #نیرو داریم: #نیروهای_حزب‌الله یا #نیروهای_مقاومت یا #نیروهای_امل.

🔹اینکه اینها این‌قدر ناراضی هستند و میگویند #جمهوری_اسلامی_چرا_دخالت_میکند، به این خاطر است؛ ما امروز آنجا #بالاسر اینها نیرو داریم. این خیلی افتخار بزرگی برای اسلام و جمهوری اسلامی است. جوانهایی که رفتند به سوریه و عراق و عمدتاً به سوریه، این بصیرت را داشتند. یک عده‌ای امروز اینجا نشسته‌اند در خانه و نمیفهمند که قضیه چیست.

🔹نکته‌ی سومی که در اینها وجود دارد، #شوق_شهادت است. بعد از پایان جنگ تحمیلی، مایی که در جریان کار بودیم، احساس میکردیم که یک جادّه‌ی دوبانده‌ی وسیعی جلوی رویمان بود که این بسته شد؛ #جاده_ی_شهادت! مثل یک دری که ببندند. کسانی که آن موقع، جهاد و شهادت در راه خدا را دوست داشتند، دلشان را غم گرفت. این فرزندان شما غالباً کسانی هستند که آن دوره را درک نکردند؛ در اینها هم آن #احساس_شوق بود که بلند شدند و رفتند.

ادامه دارد. ....

🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊🕊🕊

#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
#قسمت_بیست_وسوم
#خاطرات

🍁خاطره ای از زبان برادر شهید؛

معمولا وقتی با هم بودیم، در مورد وضعیت #سوریه از او زیاد سؤال می‌کردم. حدود دو سال پیش بود که یکبار آمده بود تبریز. در خانه پدر بودیم که #بحثمان کشید به #بشار_اسد و من پرسیدم که بنظرت بشار می‌ماند یا رفتنی است؟ گفت: اگر تا 2014 بماند، بعد از آن حتما #رأی می‌آورد. در فضای رسانه‌ زده آن روز اصلا #انتظار چنین جوابی را نداشتم. گفتم: از کجا معلوم تا 2014 بماند؟ گفت: اگر #ارتش_سوریه کاملا از بین برود هم بشار اسد باز #مقاومت می‌کند. بیشتر تعجب کردم اما او این حرف‌ها را با #اطمینان و بدون تزلزل می‌زد. این روزها #تحلیل‌هایش مدام یادم می‌افتد. #بصیرت_سیاسی خوبی داشت و در مورد اوضاع سیاسی آدم مطلعی بود.

🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌺 #امام_خامنه_ای :

🍂خصوصیت شهدای مدافع حرم #بصیرت است
کسانی که این بصیرت را ندارندبا خودشان میگویند:
اینجاکجا، سوریه و حلب کجا؟
این بر اثر بی‌‌بصیرتی است‼️

#سخنان_بزرگان
💖 @shahidegomnamm 🍃👈
🌤صبح‌مان را بہ خیر گردانید؛

بہ برکت:
لقمہ نانے از #معرفت،
جرعہ آبے از #بصیرت،
با چاشنے #خلوص‌تان..

#صبحتون_منور_به_نگاه_شهدا
#دلنوشته

🌷کانال عهدبا شهدا🌷
🆔 @shahidegomnamm 👈
صبـ🌤ـح مان را به خیرگردانید،

✷ به برڪت : 💚
✷لقمه نانی از #معرفت،
✷جرعه💧آبی از #بصیرت،
✷با چاشنی #خلوص❤️ تان...

#صبحتون_شهدایی🕊🕊
#شهدا_مددی🍃🌹

@Shahidegomnamm🕊
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان #فرمانده_من #قسمت_صدوپنجاه_وسوم 🌺حالم خیلی بد بود ... برام خواستگار اومده بود ... همه ی شرایطش خوب بود ... هیچ عذری رو خانوادم نمی پذیرفتن ... با اون خواستگاره رفتیم بیرون برای خرید عقد ...توی کوچه نگاهم به مهدی افتاد که با #لباسای_خاکی جلوی درشون…
#داستان
#فرمانده_من
#قسمت_صدوپنجاه_وچهارم

🌿مشغول مطالعه بودم ...کتاب جذابی بود و متنش تحریکم می کرد بیشتر پیش برم ... چشمام که خسته شد ، کتابو بستم و نوشته ی روشو لمس کردم ، #جاذبه_و_دافعه_ی_علی_(ع) .
از همون کتابایی بود که به قول حسام برای #بصیرت_افزایی لازم بود .

🌿نگاهی به ساعت انداختم ، اصلا متوجه گذر زمان نشده بودم . دلم برای سپیده تنگ شده بود ... دوست داشتم برم دنبالش و غافلگیرش کنم . به سمت کمد لباسام رفتم ، کت زرشکی رنگمو با تن پوش مشکی که با گلای ریز سفید تزیین شده بود پوشیدم . روسریمو به همراه چادرم ،سرم کردم .

🌿جلوی آیینه یه نگاه به صورتم انداختم ... صورتم لاغر تر شده بود و رنگم پریده بود ... کفشامو پام کردم ، از پله ها پایین اومدم و رو به روی در ایستادم و آروم بازش کردم . سرم گیج رفت !!! به در تکیه دادم که نیفتم.

🌿 انگشت سبابمو رو شقیقه هام کشیدم . چشمام سیاهی میرفت ... انگار پاهام تحمل وزنمو نداشتن . پاهام سست شد و جلوی در نشستم . نمی تونستم حرکت کنم . حالت تهوع بدی داشتم ... یاد حرفای چند روز پیش یکی از کارشناسای پزشکی توی برنامه تلویزیونی افتادم ... ترس برم داشت ... این ها علایم یه بیماری خاص می تونست باشه ...

🌿صدای خانومی که با سرعت به طرفم میومد تو ذهنم حک شد که می گفت : خانوم !خانوم!
به زور چشمامو باز نگه داشته بودم . آروم زد رو شونم و گفت : حالت خوبه ؟ فشارت افتاده نه ؟
به خونه اشاره کردم . متوجه منظورم شد و گفت : الان میرم واست آب قند بیارم ...

🌿چند دقیقه بعد برگشت و با یه لیوان آب قند جلوم زانو زد . برام عجیب بود کسیو که نمی شناختم به کمکم اومده بود . لیوانو داد دستم .،ازش گرفتم . نزدیک لبم بردمو یه جرعه ازش نوشیدم ... حالم بهتر شده بود ... فقط کمی حالت تهوع داشتم .

🌿اون خانوم با مهربونی شونه هامو ماساژ می داد.
با مهربونی گفت : همسرت کجاست ؟ باید ببریمت دکتر !
قلبم تیر کشید . مکثی طولانی کردم . انگشتامو تو هم قفل کرده بودم . بلاخره دهن باز کردمو گفتم : نیستش ...
_ خب زنگ می زنیم بیاد .
کلافه گفتم : یعنی .. ماموریته ،تاچند وقت نمی تونه بیاد .

💠 ادامــه دارد.....

👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع و پیگرد الہے دارد ⛔️🚫

منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat

🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
فرا رسیدن #۹_دی ماه
سالروز حضور و #حماسه تاریخی ملت با #بصیرت ایران اسلامی در راهپیمایی دشمن‌شکن "حمایت از ولایت و آرمان‌های جمهوری اسلامی"
بر حماسه‌سازان غیور و انقلابی
مبارک باد
🆔 @Shahidegomnamm