Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
حاشیه دیدار خانوادههای شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب اسلامی
#بخش_هشتم
🔽ادامه دیدار خانواده #شهید_ابوذر_امجدیان با رهبر
✍ عموی شهید که #جانباز بودند از روی دست آقا بلند میشود و با گریه میگوید بگذار پایت را ببوسم آقاجان! و به سمت پای آقا میرود که اینبار رهبر بهسرعت خود را عقب میکشد: «نه، اصلاً... اگه اینجوری باشه... نه، اصلاً، نمیگذارم...
و محافظ، عموی شهید را بلند میکند و ماجرا تمام میشود؛ میرود دوباره روی همان صندلی گوشهی اتاق مینشیند و اشکهایش را پاک میکند.
🍀آقا #قرآن مربوط به والدین را به #پدر_شهید میدهد. #پیرمرد_روستایی در حرفهایش معلوم میشود این روزها با #دورهگردی_امرار_معاش_میکند؛ میشد بگوید روزگار سخت میگذرد و انتظاراتی دارد؛ اگر میگفت با سر و روی سپید، دستفروشی از همیشه سختتر است، کسی حتی در دلش گله هم نمیکرد ولی نگفت و تنها گفت:
- خیلی خیلی ممنون؛ واقعاً چند سال #آرزوم بود که به #دیدنتون بیام. من از خدا خیلی سپاسگزارم که این توفیق رو به من داد که...
#آقا با کشیدن ابروها درهم و با خنده میگوید:
- «کاش یک آرزوی بهتری داشتی! این چیه آخه! چه اهمّیّتی داره؟
- خدا نگهت داره که #پرچم رو بهدست حضرت #صاحبالزمان برسونی...
-انشاءالله، انشاءالله
🍀هر کدام از #بستگان شهید امجدیان از آقا، #دعایی، #چفیهای، یادگاریای میخواهند. #دو_دختر_خردسال چادری هم میآیند جلوی آقا:
- اسم من نیایشه! خواهرزادهی شهید امجدیان
-اسم من هم نرگسه!
- «چه اسمهای قشنگی! نرگس خانم، کلاس چندمی؟»
- سوم
#رهبر، نیایش را که کوچکتر است میبوسد. مادر نرگس میگوید که دخترم امسال جشن تکلیف دارد. آقا هم به او یک #انگشتر میدهد. آقا به دخترها میگوید:
- «ببینید انگشترها اگر اندازهی دستتان نیست، همین الان کوچکترش را بدهم.» اندازه بود. دخترها با شادمانی برمیگردند سمت مادرهایشان.
🍀در همین بین، #یکی از #گوشهی_مجلس آقا را #صدا میکند؛ متوجه نشدم با چه خطابی بود؛ چیزی شبیه « #حبیب_آقا!» آقا سرش را برمیگرداند طرف صدا؛ از بستگان شهید امجدیان است؛ با همان حالت صمیمانه و روستایی به آقا میگوید:
- ما، هم #داماد شهید بودیم و هم #همرزم شهید!
رهبر با #خنده و بذلهگویی میگوید:
- «خب، حالا چی چی میگی؟!
- یک #هدیه هم به ما بدید!
-بله، حتماً!
- اجازه هست بیام جلو؟
- بله، بفرمایید!
آقا #آغوشش را برای همرزم شهید باز میکند؛ او هم جلو که میرسد، خم میشود و در گوش آقا میگوید:
- ما ایندفعه #مجروح شدیم ولی نتونستیم #شهادت رو درک کنیم. دعا کنین که ایندفعه...
بغضش میگیرد و نمیتواند ادامه دهد؛ آقا میگوید:
#دعا_نمیکنم_که_شهید_بشید. دعا میکنم که انشاءالله #موفق به #جهاد در راه خدا شوید.
-دعا کنید که امام علی (علیهالسلام) ما رو بهعنوان #مدافع_ناموسش قبول کنه
آقا کمی چهرهشان تغییر میکند؛ گویی بزرگی الفاظ، ایشان را متأثّر کرده؛ میگویند: «انشاءالله»
ادامه داد....
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌹🕊
حاشیه دیدار خانوادههای شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب اسلامی
#بخش_هشتم
🔽ادامه دیدار خانواده #شهید_ابوذر_امجدیان با رهبر
✍ عموی شهید که #جانباز بودند از روی دست آقا بلند میشود و با گریه میگوید بگذار پایت را ببوسم آقاجان! و به سمت پای آقا میرود که اینبار رهبر بهسرعت خود را عقب میکشد: «نه، اصلاً... اگه اینجوری باشه... نه، اصلاً، نمیگذارم...
و محافظ، عموی شهید را بلند میکند و ماجرا تمام میشود؛ میرود دوباره روی همان صندلی گوشهی اتاق مینشیند و اشکهایش را پاک میکند.
🍀آقا #قرآن مربوط به والدین را به #پدر_شهید میدهد. #پیرمرد_روستایی در حرفهایش معلوم میشود این روزها با #دورهگردی_امرار_معاش_میکند؛ میشد بگوید روزگار سخت میگذرد و انتظاراتی دارد؛ اگر میگفت با سر و روی سپید، دستفروشی از همیشه سختتر است، کسی حتی در دلش گله هم نمیکرد ولی نگفت و تنها گفت:
- خیلی خیلی ممنون؛ واقعاً چند سال #آرزوم بود که به #دیدنتون بیام. من از خدا خیلی سپاسگزارم که این توفیق رو به من داد که...
#آقا با کشیدن ابروها درهم و با خنده میگوید:
- «کاش یک آرزوی بهتری داشتی! این چیه آخه! چه اهمّیّتی داره؟
- خدا نگهت داره که #پرچم رو بهدست حضرت #صاحبالزمان برسونی...
-انشاءالله، انشاءالله
🍀هر کدام از #بستگان شهید امجدیان از آقا، #دعایی، #چفیهای، یادگاریای میخواهند. #دو_دختر_خردسال چادری هم میآیند جلوی آقا:
- اسم من نیایشه! خواهرزادهی شهید امجدیان
-اسم من هم نرگسه!
- «چه اسمهای قشنگی! نرگس خانم، کلاس چندمی؟»
- سوم
#رهبر، نیایش را که کوچکتر است میبوسد. مادر نرگس میگوید که دخترم امسال جشن تکلیف دارد. آقا هم به او یک #انگشتر میدهد. آقا به دخترها میگوید:
- «ببینید انگشترها اگر اندازهی دستتان نیست، همین الان کوچکترش را بدهم.» اندازه بود. دخترها با شادمانی برمیگردند سمت مادرهایشان.
🍀در همین بین، #یکی از #گوشهی_مجلس آقا را #صدا میکند؛ متوجه نشدم با چه خطابی بود؛ چیزی شبیه « #حبیب_آقا!» آقا سرش را برمیگرداند طرف صدا؛ از بستگان شهید امجدیان است؛ با همان حالت صمیمانه و روستایی به آقا میگوید:
- ما، هم #داماد شهید بودیم و هم #همرزم شهید!
رهبر با #خنده و بذلهگویی میگوید:
- «خب، حالا چی چی میگی؟!
- یک #هدیه هم به ما بدید!
-بله، حتماً!
- اجازه هست بیام جلو؟
- بله، بفرمایید!
آقا #آغوشش را برای همرزم شهید باز میکند؛ او هم جلو که میرسد، خم میشود و در گوش آقا میگوید:
- ما ایندفعه #مجروح شدیم ولی نتونستیم #شهادت رو درک کنیم. دعا کنین که ایندفعه...
بغضش میگیرد و نمیتواند ادامه دهد؛ آقا میگوید:
#دعا_نمیکنم_که_شهید_بشید. دعا میکنم که انشاءالله #موفق به #جهاد در راه خدا شوید.
-دعا کنید که امام علی (علیهالسلام) ما رو بهعنوان #مدافع_ناموسش قبول کنه
آقا کمی چهرهشان تغییر میکند؛ گویی بزرگی الفاظ، ایشان را متأثّر کرده؛ میگویند: «انشاءالله»
ادامه داد....
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
💥 #شهیدی_که_درقبر_خندید
✍وقتے #صلوات مردمی که برای #تشییع پیکر #محمــدرضا_حقیقی آمده بودند تمام شد ، #پیکر شهید به آرامے از داخل #تابوت درون 🔲قبر قرار داده شد. لحظاتے بعد محمــدرضا آرام تر ازهمیشه درون قبر خوابیده بود😑. تا این لحظه همه چیز روال عادی خود را طی می کرد. اما هنوز فرازهای اول #تلقین تمام نشده بود که #عموی_شهید فریاد زد:🗣
✨«الله اکبر! #شهید_می_خندد!»✨😊
او که خم شده بود تا برای آخرین بار چهره ی پاک،آرام ونورانے محمـــدرضا را ببیند، متوجه شده بودکه #لبهای_محمــدرضا در حال #تکان خوردن است و #دو_لب او که به هم قفل و کاملاً بسته شده بود ، درحال #باز_شدن و جدا شدن است و #دندان های محمــدرضا یکے پس از دیگری در حال #نمایان و ظاهرشدن است.
عموی او می گفت: ابتدا خیال کردم لغزش حلقه های اشک در چشمان من است که باعث می شود لب های شهید را در حال #حرکت ببینم، با آستین، اشک هایم 😢را پاک کردم و متوجه شدم که اشتباه نکردم.لب های او در حال باز شدن بود و گونه های او گل مے انداخت.😊
#شهیدمحمدرضا_حقیقی
#خاطره
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌹🕊
💥 #شهیدی_که_درقبر_خندید
✍وقتے #صلوات مردمی که برای #تشییع پیکر #محمــدرضا_حقیقی آمده بودند تمام شد ، #پیکر شهید به آرامے از داخل #تابوت درون 🔲قبر قرار داده شد. لحظاتے بعد محمــدرضا آرام تر ازهمیشه درون قبر خوابیده بود😑. تا این لحظه همه چیز روال عادی خود را طی می کرد. اما هنوز فرازهای اول #تلقین تمام نشده بود که #عموی_شهید فریاد زد:🗣
✨«الله اکبر! #شهید_می_خندد!»✨😊
او که خم شده بود تا برای آخرین بار چهره ی پاک،آرام ونورانے محمـــدرضا را ببیند، متوجه شده بودکه #لبهای_محمــدرضا در حال #تکان خوردن است و #دو_لب او که به هم قفل و کاملاً بسته شده بود ، درحال #باز_شدن و جدا شدن است و #دندان های محمــدرضا یکے پس از دیگری در حال #نمایان و ظاهرشدن است.
عموی او می گفت: ابتدا خیال کردم لغزش حلقه های اشک در چشمان من است که باعث می شود لب های شهید را در حال #حرکت ببینم، با آستین، اشک هایم 😢را پاک کردم و متوجه شدم که اشتباه نکردم.لب های او در حال باز شدن بود و گونه های او گل مے انداخت.😊
#شهیدمحمدرضا_حقیقی
#خاطره
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊✨🌹🕊✨🌹🕊
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_سردار_سیدحمیدتقوی_فر
#قسمت_پنجم
✍اصلا حاج حمید #فرزند_شهید است. #پدر ایشان نصرالله سال ۱۳۶۲ در #عملیات_خیبر به #شهادت رسید. پدرش همیشه میگفت حاج حمید #مشوق من برای رفتن به #جبهه بوده است. جنگ که شروع شد حاج حمید به پدرش میگوید شما نمیخواهید برای #دفاع از کشورتان و این همه تاکیدی که حضرت امام(ره) روی این موضوع داشتند به جنگ بروید؟ پدرش گفته بود بگذارید حساب و کتابهای مالی ام را بکنم میروم. #دو_سال بعد هم یعنی سال ۱۳۶۴ #برادر_حاج_حمید در #عملیات آزادسازی فاو در #جزیره_مجنون به #شهادت میرسد.زمان شهادتشان یک جوان ۱۸ ساله بود.
🔷شهیدانی همچون شهید غلامحسین افشردی ( حسن باقری)، شهید مهدی زین الدین، شهید علی هاشمی، شهید اسماعیل دقایقی، شهید غیوراصلی و... از دوستان و همکاران حاج حمید در دوران هشت سال دفاع مقدس بودند.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_سردار_سیدحمیدتقوی_فر
#قسمت_پنجم
✍اصلا حاج حمید #فرزند_شهید است. #پدر ایشان نصرالله سال ۱۳۶۲ در #عملیات_خیبر به #شهادت رسید. پدرش همیشه میگفت حاج حمید #مشوق من برای رفتن به #جبهه بوده است. جنگ که شروع شد حاج حمید به پدرش میگوید شما نمیخواهید برای #دفاع از کشورتان و این همه تاکیدی که حضرت امام(ره) روی این موضوع داشتند به جنگ بروید؟ پدرش گفته بود بگذارید حساب و کتابهای مالی ام را بکنم میروم. #دو_سال بعد هم یعنی سال ۱۳۶۴ #برادر_حاج_حمید در #عملیات آزادسازی فاو در #جزیره_مجنون به #شهادت میرسد.زمان شهادتشان یک جوان ۱۸ ساله بود.
🔷شهیدانی همچون شهید غلامحسین افشردی ( حسن باقری)، شهید مهدی زین الدین، شهید علی هاشمی، شهید اسماعیل دقایقی، شهید غیوراصلی و... از دوستان و همکاران حاج حمید در دوران هشت سال دفاع مقدس بودند.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨
#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
#قسمت_بیست_ویکم
#خاطرات
🍁خاطره ای از زبان برادر شهید؛
✍معمولا توی اتاق #پذیرایی درس میخواندیم. پذیراییمان، اتاق بزرگی بود که فقط مواقعی که مهمان داشتیم و مواقعی که میخواستیم درس بخوانیم اجازه ورود به آن را داشتیم! #یک_شب بعد از #نصفه_شب برای درس خواندن به اتاق پذیرایی رفتم و دیدم #محمودرضا قبل از من آنجاست. اما درس نمیخواند. به #نماز ایستاده بود. آن موقع #دوازده_سیزده سال بیشتر نداشت. 😳جا خوردم. آمدم بیرون و به اتاق خودم رفتم. فردا شب باز محمودرضا توی پذیرایی بود و نشد آنجا درس بخوانم. چند شب پشت سر هم همینطور بود؛ محمودرضا بعد از #نیمه_شب بلند میشد میآمد توی اتاق پذیرایی و به نماز میایستاد. هر شب هم که میگذشت #نمازش_طولانیتر از شب قبل بود. یک شب حدود #دو ساعت طول کشید. صبح به او گفتم نماز شب خواندن برای تو #ضرورتی ندارد؛ هم کسر خواب پیدا میکنی و صبح توی مدرسه چرت میزنی و هم اینکه تو هنوز به #تکلیف_نرسیدهای و نماز واجب نداری چه برسد به نماز شب، آنهم اینجوری! صحبت که کردیم، فهمیدم #طلبهای در مورد #فضیلت_نماز_شب برای محمودرضا صحبت کرده و محمودرضا چنان از حرفهای آن طلبه تأثیر گرفته بود که تا یک هفته مرتب نماز شب را ادامه داد. بخاطر مدرسهاش، نهایتا مانع نماز شب او شدم و قانعش کردم که لازم نیست نماز شب بخواند! ولی محمودرضا آن نمازها را واقعا باحال میخواند. هنوز #چهره و #حالت ایستادنش #سر_نماز یادم هست…
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
#قسمت_بیست_ویکم
#خاطرات
🍁خاطره ای از زبان برادر شهید؛
✍معمولا توی اتاق #پذیرایی درس میخواندیم. پذیراییمان، اتاق بزرگی بود که فقط مواقعی که مهمان داشتیم و مواقعی که میخواستیم درس بخوانیم اجازه ورود به آن را داشتیم! #یک_شب بعد از #نصفه_شب برای درس خواندن به اتاق پذیرایی رفتم و دیدم #محمودرضا قبل از من آنجاست. اما درس نمیخواند. به #نماز ایستاده بود. آن موقع #دوازده_سیزده سال بیشتر نداشت. 😳جا خوردم. آمدم بیرون و به اتاق خودم رفتم. فردا شب باز محمودرضا توی پذیرایی بود و نشد آنجا درس بخوانم. چند شب پشت سر هم همینطور بود؛ محمودرضا بعد از #نیمه_شب بلند میشد میآمد توی اتاق پذیرایی و به نماز میایستاد. هر شب هم که میگذشت #نمازش_طولانیتر از شب قبل بود. یک شب حدود #دو ساعت طول کشید. صبح به او گفتم نماز شب خواندن برای تو #ضرورتی ندارد؛ هم کسر خواب پیدا میکنی و صبح توی مدرسه چرت میزنی و هم اینکه تو هنوز به #تکلیف_نرسیدهای و نماز واجب نداری چه برسد به نماز شب، آنهم اینجوری! صحبت که کردیم، فهمیدم #طلبهای در مورد #فضیلت_نماز_شب برای محمودرضا صحبت کرده و محمودرضا چنان از حرفهای آن طلبه تأثیر گرفته بود که تا یک هفته مرتب نماز شب را ادامه داد. بخاطر مدرسهاش، نهایتا مانع نماز شب او شدم و قانعش کردم که لازم نیست نماز شب بخواند! ولی محمودرضا آن نمازها را واقعا باحال میخواند. هنوز #چهره و #حالت ایستادنش #سر_نماز یادم هست…
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨
#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_پنجم
✍همسرشهید؛ با هم رفیتم برای سونوگرافی همین که دکتر گفت #دو_پسر_دوقلوست هر دو ما زدیم زیرخنده باورمان نمیشد من و هاشم بچه دو قلو داشته باشیم از آن روز به بعد لحظه شماری میکرد بچه ها به دنیا بیایند من همیشه برای سالم به دنیا آمدن بچهها استرس و نگرانی داشتم ولی او مرا #دلداری میداد و از نگرانیام می کاست.
🍃آنقدر خدا خدا کرد تا اینکه بچهها 7 ماهه به دنیا آمدند دیدم با یک #سبد_گل بزرگ با دو کارت پستال رویش تقدیم برای " #حسام و #شهنام عزیزم" و یک شاخه گل برای من وارد اتاق شد, بچهها چون نارس بودند در دستگاه گذاشته شدند.
🍃برای تر و خشک کردن بچهها از کسی کمک نگرفتیم دوتایی در خانه به #کمک هم به امور آنها میرسیدم با اینکه از #پادگان خسته و کوفته میآمد ولی تا پاسی از شب گاهی هم تا صبح به من کمک میکرد.
🕊کانال عهدباشهدا🕊
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_پنجم
✍همسرشهید؛ با هم رفیتم برای سونوگرافی همین که دکتر گفت #دو_پسر_دوقلوست هر دو ما زدیم زیرخنده باورمان نمیشد من و هاشم بچه دو قلو داشته باشیم از آن روز به بعد لحظه شماری میکرد بچه ها به دنیا بیایند من همیشه برای سالم به دنیا آمدن بچهها استرس و نگرانی داشتم ولی او مرا #دلداری میداد و از نگرانیام می کاست.
🍃آنقدر خدا خدا کرد تا اینکه بچهها 7 ماهه به دنیا آمدند دیدم با یک #سبد_گل بزرگ با دو کارت پستال رویش تقدیم برای " #حسام و #شهنام عزیزم" و یک شاخه گل برای من وارد اتاق شد, بچهها چون نارس بودند در دستگاه گذاشته شدند.
🍃برای تر و خشک کردن بچهها از کسی کمک نگرفتیم دوتایی در خانه به #کمک هم به امور آنها میرسیدم با اینکه از #پادگان خسته و کوفته میآمد ولی تا پاسی از شب گاهی هم تا صبح به من کمک میکرد.
🕊کانال عهدباشهدا🕊
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨
#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_شانزدهم
💥پیکر هاشم از #دید_تروریست ها در امان ماند
✍برادربزرگ شهید از چگونگی #نحوه به #شهادت رسیدن برادر خود می گوید: #منطقه ای که هاشم شهید شده بود #جبهه_النصره بوده است که به طور #معجزه وار پیکر شهید از چشم ترویست ها #در_امان مانده است تا اینکه بعد از #دو_ماه و 23 روز پیکرش به صورت 70 درصد سالم به دست رزمندگان نیروی مقاومت بازگردانده می شود .
⚜در آن روزهایی که از #شهادت هاشم اطلاعات دقیقی نداشتیم جز دعا کردن و نذر کاری از دستمان بر نمی امد، #مادرم نذر کرده بود که اگر هاشم سالم برگردد دوتا قربانی می کنم و اگر پیکرش هم بیاید یک #قربانی در جلویش انجام می دهیم که این کار نیز انجام شد.
🕊کانال عهدباشهدا🕊
↪️ @shahidegomnamm 👈
#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_شانزدهم
💥پیکر هاشم از #دید_تروریست ها در امان ماند
✍برادربزرگ شهید از چگونگی #نحوه به #شهادت رسیدن برادر خود می گوید: #منطقه ای که هاشم شهید شده بود #جبهه_النصره بوده است که به طور #معجزه وار پیکر شهید از چشم ترویست ها #در_امان مانده است تا اینکه بعد از #دو_ماه و 23 روز پیکرش به صورت 70 درصد سالم به دست رزمندگان نیروی مقاومت بازگردانده می شود .
⚜در آن روزهایی که از #شهادت هاشم اطلاعات دقیقی نداشتیم جز دعا کردن و نذر کاری از دستمان بر نمی امد، #مادرم نذر کرده بود که اگر هاشم سالم برگردد دوتا قربانی می کنم و اگر پیکرش هم بیاید یک #قربانی در جلویش انجام می دهیم که این کار نیز انجام شد.
🕊کانال عهدباشهدا🕊
↪️ @shahidegomnamm 👈
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨🕊✨
💠دوکـــوهه و غـــربــت شهـــدا💠
✍بـارها که بر قبـور آسمـانی شهـــدا🌷 قـدم می گذارم ، زمـزمه ای شیرین با بی نشــانی تو، از زبان من جاری می شود.
🍂نمی دانم که در #نجـوای صـادقانه خود
با #خـــاک چه زمـزمـه کردی که این چنین
آغـوش محبـتش را برایـت گشود و اکنون
با گذشت سالـها میل بر پس دادن تـو ندارد !😔
🍂نمی دانم که #دل پـــاک❤️ و آسمـانی ات چگونه به #عـرش اعلی پیـوند خورد که چنین تجـلی نور حق تعـالی✨ حتی جسـم تو را از نشـانه ها به دور ساخت .
🍂نمی دانـم چه بر جـان چشـاندی که چنین #مسـت شـراب الهـی گشتی که حتی برای #پیکــر_پاکـت مـأوایی بهتـر از #گمـنامی و بی نشـانی نیافتـی .
🍂نمی دانـم که در دامان #نیـایـش شـب هایت چه #ذکـری سـر دادی که حتی عشــق عـالم امکان ، #عـاشـقت گشـت و تـو را با تمـام وجـود از آن خـود سـاخـت .
🍂شـاید با دردِ مـاندن #سـوخـته بودی که چنین پـاداشی نصـیب رفتـنت شد ،تصورم این است تو آنـقدر با #درد مـاندن سـاخته بودی که تمـام #افلاکـیان بـرای پـــرواز عــروج آسمـانیت🕊 شرافـت خود را نـزد پـروردگار عالـمیان به ضمـانت نهادند و این را خـودم از زبان مـأوایت که #خـاک_کـــربلای ایـران بود شنیدم.
🍂 #دو_کـوهـه با مـن سـخن گفت :از غـربت شهـدا ء ، از اشـک شـوقشان 😭،
از طاعـت مسـتانه شان ،از نـاله های سـوزناکشـان😢 .
گفـت و شنیـدم ،گفـت و بـاریـدم 😢.
#دلـنوشـته📝
#راهیان_نور
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊 @shahidegomnamm 👈
💠دوکـــوهه و غـــربــت شهـــدا💠
✍بـارها که بر قبـور آسمـانی شهـــدا🌷 قـدم می گذارم ، زمـزمه ای شیرین با بی نشــانی تو، از زبان من جاری می شود.
🍂نمی دانم که در #نجـوای صـادقانه خود
با #خـــاک چه زمـزمـه کردی که این چنین
آغـوش محبـتش را برایـت گشود و اکنون
با گذشت سالـها میل بر پس دادن تـو ندارد !😔
🍂نمی دانم که #دل پـــاک❤️ و آسمـانی ات چگونه به #عـرش اعلی پیـوند خورد که چنین تجـلی نور حق تعـالی✨ حتی جسـم تو را از نشـانه ها به دور ساخت .
🍂نمی دانـم چه بر جـان چشـاندی که چنین #مسـت شـراب الهـی گشتی که حتی برای #پیکــر_پاکـت مـأوایی بهتـر از #گمـنامی و بی نشـانی نیافتـی .
🍂نمی دانـم که در دامان #نیـایـش شـب هایت چه #ذکـری سـر دادی که حتی عشــق عـالم امکان ، #عـاشـقت گشـت و تـو را با تمـام وجـود از آن خـود سـاخـت .
🍂شـاید با دردِ مـاندن #سـوخـته بودی که چنین پـاداشی نصـیب رفتـنت شد ،تصورم این است تو آنـقدر با #درد مـاندن سـاخته بودی که تمـام #افلاکـیان بـرای پـــرواز عــروج آسمـانیت🕊 شرافـت خود را نـزد پـروردگار عالـمیان به ضمـانت نهادند و این را خـودم از زبان مـأوایت که #خـاک_کـــربلای ایـران بود شنیدم.
🍂 #دو_کـوهـه با مـن سـخن گفت :از غـربت شهـدا ء ، از اشـک شـوقشان 😭،
از طاعـت مسـتانه شان ،از نـاله های سـوزناکشـان😢 .
گفـت و شنیـدم ،گفـت و بـاریـدم 😢.
#دلـنوشـته📝
#راهیان_نور
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊 @shahidegomnamm 👈
دوکوهه! السلام ای خانه ی عشق
www.aviny.com
#دو_کوهه_السلام_ای_خانه_ی_عشق
ب مناسبت این روزها
و اردوهای راهیان نور...✨
التماس دعا از همگی دوستان بزرگوار...
#پیشنهاد_دانلود
#صوت 🎵
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🆔 @shahidegomnamm 👈
ب مناسبت این روزها
و اردوهای راهیان نور...✨
التماس دعا از همگی دوستان بزرگوار...
#پیشنهاد_دانلود
#صوت 🎵
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🆔 @shahidegomnamm 👈
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 #کلیپ
📹ببينيد| رهبرانقلاب: بنظرم شهدای مدافع حرم هر یک شهیدشان اجر #دو_شهید را دارد
🌹کانال عهدباشهدا🌹
🆔 @shahidegomnamm 👈
📹ببينيد| رهبرانقلاب: بنظرم شهدای مدافع حرم هر یک شهیدشان اجر #دو_شهید را دارد
🌹کانال عهدباشهدا🌹
🆔 @shahidegomnamm 👈
Forwarded from عکس نگار
🍁 #دو_سال از نبودنت گذشت
وتمام فصـول این یڪ سال
پاییز بود و بس ...
چہ زیبا ماجرای عشقت❤️
بہ بانوی کربلا رابہ تصویرکشیدے
وجان نازنینت را درروز#تاسوعای حسینے
بر قاب حرم زینبے نقاشےڪردے ..🥀
#سالروز_آسمانی شدنت مبارک💐
#شهید_مدافع_حرم_حجت_اصغری
#شهادت_تاسوعای۹۴
#نحوه_شهادت اصابت موشک
شهیدی که در روز #تاسوعای حسینی #دو_دست، و #سرش را تقدیم به عقیله بنی هاشم (س)کرد...
🍁 #دلنوشته
#گاهےنگاهےعلمدار😢
🏴ڪانال عهـدبا شهـدا👇
🏴 @Shahidegomnamm
وتمام فصـول این یڪ سال
پاییز بود و بس ...
چہ زیبا ماجرای عشقت❤️
بہ بانوی کربلا رابہ تصویرکشیدے
وجان نازنینت را درروز#تاسوعای حسینے
بر قاب حرم زینبے نقاشےڪردے ..🥀
#سالروز_آسمانی شدنت مبارک💐
#شهید_مدافع_حرم_حجت_اصغری
#شهادت_تاسوعای۹۴
#نحوه_شهادت اصابت موشک
شهیدی که در روز #تاسوعای حسینی #دو_دست، و #سرش را تقدیم به عقیله بنی هاشم (س)کرد...
🍁 #دلنوشته
#گاهےنگاهےعلمدار😢
🏴ڪانال عهـدبا شهـدا👇
🏴 @Shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
💫🕊💫🕊💫🕊💫🕊
|⚘رفیــق آسمـونے⚘|
✍اوایل سر از ڪارش درنمے آوردم...چون هم #دوستای مذهبے داشت و هم دوستایی که از نظـر اعتقـادے👌هیـچ شباهتے بهش نداشتن و حتی #مخـالفـش بودن...
🍂یه روز ازش علـت این قضیه رو پرسیدم...گفت:
🍂"همیشه آدم باید #دو_جـور دوست داشته باشه...بعضیا باشن ڪه تو از #وجودشون استفـاده ڪنی...و بعضیا هم باشن ڪه از #وجـودت استفاده ڪنن...ڪه در هر دو صورت این دوستی براے یه طـرف #مفیـده"
🍂مے گفت: "دوستے با ڪسانی ڪه خودشون به #ارزش_ها مقیـد هستن خیلے خوبه...ولی توی اونا چیزے رو تغییـر نمیده...
⚠️هنـر اینه ڪه بتونی تو #قلـب ڪسی ڪه با تو و #اعتقـاداتـت_مخـالفـه نفوذ ڪنی و روش #تـاثیـربذارے..."
🥀 #شهیده_شهناز_حاجی_شاه
🔴 #چـادرهاے_سـرخ
🍀 #سبک_زندگی_شهدا
🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
|⚘رفیــق آسمـونے⚘|
✍اوایل سر از ڪارش درنمے آوردم...چون هم #دوستای مذهبے داشت و هم دوستایی که از نظـر اعتقـادے👌هیـچ شباهتے بهش نداشتن و حتی #مخـالفـش بودن...
🍂یه روز ازش علـت این قضیه رو پرسیدم...گفت:
🍂"همیشه آدم باید #دو_جـور دوست داشته باشه...بعضیا باشن ڪه تو از #وجودشون استفـاده ڪنی...و بعضیا هم باشن ڪه از #وجـودت استفاده ڪنن...ڪه در هر دو صورت این دوستی براے یه طـرف #مفیـده"
🍂مے گفت: "دوستے با ڪسانی ڪه خودشون به #ارزش_ها مقیـد هستن خیلے خوبه...ولی توی اونا چیزے رو تغییـر نمیده...
⚠️هنـر اینه ڪه بتونی تو #قلـب ڪسی ڪه با تو و #اعتقـاداتـت_مخـالفـه نفوذ ڪنی و روش #تـاثیـربذارے..."
🥀 #شهیده_شهناز_حاجی_شاه
🔴 #چـادرهاے_سـرخ
🍀 #سبک_زندگی_شهدا
🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
•●❥ 🖤 ❥●•
⚠️⚠️ #تـلنــــگر
📚[ #دانشگاه]
لیلا مےگفت؛
📌توی ڪلاس #چادرت را دربیاور، #راحت باش...
بعد از کلاس سر میگذاریم..
😯من مات می ماندم از اینکه #نامحرم داخل کلاس با نامحرم بیرون از کلاس #چه_فرقی دارد..❗️مثلا نکند کور بود بدبخت⁉️
[ #مرکز_خرید]
📌توی #پاساژ دیگر #چادرت را در بیاور...همه دارند #نگاهمان میکنند دختر ...سمت خانه ڪه رسیدیم سر مےکنیم❗️
#نامحرم_بالای_شهر با #پایین_شهر چه فرقی دارد؟!نڪند خونش رنگین تر بود و من بےخبر❓
[ #مسافرت]
📌آخه کی #لب_دریا چادر سر میکند که ما دومی باشیم! #چادرت را در بیاور،رفتنی باز سر میکنیم..
💢نامحرم لب دریا با نامحرم ویلا چه فرقی دارد⁉️ته ته فرقشان یک کرم ضد آفتاب بود!
💍[ #عروسی]
📌دم #هتل و #تالار... #چادرت را بگذار توی کیف
برگشتنی سر میکنیم..
💢نامحرم توی تالار با نامحرم کوچه بازار چه فرقی دارد؟!فوقش یک کروات بیشتر داشت⁉️
🔴لیلا میگفت؛انقدر نامحرم نامحرم نکن...
خواهی نشوی #رسوا همرنگ جماعت شو!
و من هاج و واج🙄 میماندم؛ بشوم همرنگ!نشوم همرنگ⁉️
💠گاهی "من و من ها"،
میان این #دو_راهی_های_سخت ،هاج و واج میمانیم..🙄
👌خوش به حال "من هایی" که..
پیش از آنکه #بال_مشکی رنگشان بشکند و #سقوط کنند..
👌 #راه را از #بیراهه تشخیص میدهند!
🌸آری!
بعضی #چادری_ها؛
گرچه #رسوای "یک" جماعتند..
درعوض..
"یک" پا برای خودشان، #فرشته_اند!
#فاطمه_قاف🍀
#حجاب 🌸
#نامحرم_نامحرم_است ❌
#حجاب_و_حیا_مکان_نداردـ 📎
🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
•●❥ 🖤 ❥●•
⚠️⚠️ #تـلنــــگر
📚[ #دانشگاه]
لیلا مےگفت؛
📌توی ڪلاس #چادرت را دربیاور، #راحت باش...
بعد از کلاس سر میگذاریم..
😯من مات می ماندم از اینکه #نامحرم داخل کلاس با نامحرم بیرون از کلاس #چه_فرقی دارد..❗️مثلا نکند کور بود بدبخت⁉️
[ #مرکز_خرید]
📌توی #پاساژ دیگر #چادرت را در بیاور...همه دارند #نگاهمان میکنند دختر ...سمت خانه ڪه رسیدیم سر مےکنیم❗️
#نامحرم_بالای_شهر با #پایین_شهر چه فرقی دارد؟!نڪند خونش رنگین تر بود و من بےخبر❓
[ #مسافرت]
📌آخه کی #لب_دریا چادر سر میکند که ما دومی باشیم! #چادرت را در بیاور،رفتنی باز سر میکنیم..
💢نامحرم لب دریا با نامحرم ویلا چه فرقی دارد⁉️ته ته فرقشان یک کرم ضد آفتاب بود!
💍[ #عروسی]
📌دم #هتل و #تالار... #چادرت را بگذار توی کیف
برگشتنی سر میکنیم..
💢نامحرم توی تالار با نامحرم کوچه بازار چه فرقی دارد؟!فوقش یک کروات بیشتر داشت⁉️
🔴لیلا میگفت؛انقدر نامحرم نامحرم نکن...
خواهی نشوی #رسوا همرنگ جماعت شو!
و من هاج و واج🙄 میماندم؛ بشوم همرنگ!نشوم همرنگ⁉️
💠گاهی "من و من ها"،
میان این #دو_راهی_های_سخت ،هاج و واج میمانیم..🙄
👌خوش به حال "من هایی" که..
پیش از آنکه #بال_مشکی رنگشان بشکند و #سقوط کنند..
👌 #راه را از #بیراهه تشخیص میدهند!
🌸آری!
بعضی #چادری_ها؛
گرچه #رسوای "یک" جماعتند..
درعوض..
"یک" پا برای خودشان، #فرشته_اند!
#فاطمه_قاف🍀
#حجاب 🌸
#نامحرم_نامحرم_است ❌
#حجاب_و_حیا_مکان_نداردـ 📎
🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
•●❥ 🖤 ❥●•
🌷از شهدا الگو بگیریم🌷
#دو_رکعت_بندگی
✅ شهید احمد علی نیری :
💜 به تزکیه نفس و ترفیع درجه و لذت عبادت و خشوع قلب .... کسی می رسد که مراقبت های سخت به اعمال و گفتار در خود داشته باشد ... و خوشا به حال چنین اشخاصی.
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
#دو_رکعت_بندگی
✅ شهید احمد علی نیری :
💜 به تزکیه نفس و ترفیع درجه و لذت عبادت و خشوع قلب .... کسی می رسد که مراقبت های سخت به اعمال و گفتار در خود داشته باشد ... و خوشا به حال چنین اشخاصی.
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊