Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_محمد_زهره_وند
#قسمت_بیست_وپنجم
#خاطرات
🍁خاطره ای از زبان دوست شهید؛
✍رفتار بسیار محبت آمیزی با #پدر و #مادرش داشت
از بارزترین خصوصیات اخلاقی محمد، نگه داشتن #احترام پدرومادرش بود. او به پدرش خیلی علاقه داشت و سعی میکرد یا کارهایش او را خوشحال کند. آنها همانند دو دوست صمیمی بودند.
🔸به نقل از یکی از دوستانش ، یک روز از #پادگان_آموزشی به مرخصی آمده بودیم و من در خانه محمد #مهمان بودم، در حالی که سفره ناهار پهن بود دیدم #پدرمحمد که در کنارش نشسته مرتب در #گوش او چیزهایی می گوید #کنجکاو شدم تا ببینم چه می گوید اما از آنجا که آنها به زبان لکی حرف می زدند و من هم بلد نبودم سکوت کردم تا این که پس از چندبار در گوشی صحبت کردن پدرش ، متوجه شدم محمد کم کم #رنگش_سرخ شد و از خجالت سرش را پایین انداخت تحملم تمام شد آرام از محمد پرسیدم چی شده⁉️
او در حالی که لبخند می زد گفت؛ بابام هنوز هم مرا کودک خردسال می بینه
گفتم چطور ؟
گفت مرتب در گوشم زمزمه میکنه و میگه ؛ پسر گلم! بخور، پسر عزیزم بخور
آن وقت بود که #راز_دست_بوسیدن های محمد در بدر ورودمان را فهمیدم و پی به راز #عشق_دو_طرفه این #پدر و #پسر بردم.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_محمد_زهره_وند
#قسمت_بیست_وپنجم
#خاطرات
🍁خاطره ای از زبان دوست شهید؛
✍رفتار بسیار محبت آمیزی با #پدر و #مادرش داشت
از بارزترین خصوصیات اخلاقی محمد، نگه داشتن #احترام پدرومادرش بود. او به پدرش خیلی علاقه داشت و سعی میکرد یا کارهایش او را خوشحال کند. آنها همانند دو دوست صمیمی بودند.
🔸به نقل از یکی از دوستانش ، یک روز از #پادگان_آموزشی به مرخصی آمده بودیم و من در خانه محمد #مهمان بودم، در حالی که سفره ناهار پهن بود دیدم #پدرمحمد که در کنارش نشسته مرتب در #گوش او چیزهایی می گوید #کنجکاو شدم تا ببینم چه می گوید اما از آنجا که آنها به زبان لکی حرف می زدند و من هم بلد نبودم سکوت کردم تا این که پس از چندبار در گوشی صحبت کردن پدرش ، متوجه شدم محمد کم کم #رنگش_سرخ شد و از خجالت سرش را پایین انداخت تحملم تمام شد آرام از محمد پرسیدم چی شده⁉️
او در حالی که لبخند می زد گفت؛ بابام هنوز هم مرا کودک خردسال می بینه
گفتم چطور ؟
گفت مرتب در گوشم زمزمه میکنه و میگه ؛ پسر گلم! بخور، پسر عزیزم بخور
آن وقت بود که #راز_دست_بوسیدن های محمد در بدر ورودمان را فهمیدم و پی به راز #عشق_دو_طرفه این #پدر و #پسر بردم.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw