Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨
#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
#قسمت_سی_وششم
#خاطرات
⚜خاطره ای از زبان همرزم شهید؛
⚛ #شناسایی_مناطق
✍یکی از #رزمندههای_مدافع_حرم، چند روز بعد از #شهادت محمودرضا برایم #تعریف کرد که محمودرضا در #مناطق مختلف با مردم #سوریه ارتباط میگرفت. یکبار در یکی از مناطق درگیری، متوجه #چهار_زن شدیم که مقابل یک #خانه روی زمین نشسته بودند. یکی از رزمندههای سوری که همراه ما بود گفت: «اینها #مشکوکند و شاید #انتحاری باشند.» #محمودرضا گفت: «شاید هم نباشند. بگذارید با آنها صحبت کنیم.» بعد رفت جلو و شروع کرد به #زبان_عربی با آنها صحبت کردن. خودش را معرفی کرد و به آنها گفت: «نترسید، ما #شیعه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب هستیم و شما در #پناه مایید.» وقتی این را گفت #آرام شدند. بعد با آنها حرف زد و #اعتمادشان را جلب کرد. بعد از آن بود که شروع به #همکاری کردند و در آن حوالی محل تجمع تعدادی از #تکفیریها را هم در یک خانه نشان ما دادند. همان رزمنده مدافع حرم گفت: «محمودرضا حتی برای #شناسایی از مردم منطقه استفاده میکرد. یکبار یکی از #اهالی منطقه را که #اهل_سنت هم بود برای شناسایی با خودش سوار ماشین کرد که ببرد. محمودرضا جوری با مردم رفتار میکرد که آنها را #جذب میکرد و بعد با همانها کار میکرد.»
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
#قسمت_سی_وششم
#خاطرات
⚜خاطره ای از زبان همرزم شهید؛
⚛ #شناسایی_مناطق
✍یکی از #رزمندههای_مدافع_حرم، چند روز بعد از #شهادت محمودرضا برایم #تعریف کرد که محمودرضا در #مناطق مختلف با مردم #سوریه ارتباط میگرفت. یکبار در یکی از مناطق درگیری، متوجه #چهار_زن شدیم که مقابل یک #خانه روی زمین نشسته بودند. یکی از رزمندههای سوری که همراه ما بود گفت: «اینها #مشکوکند و شاید #انتحاری باشند.» #محمودرضا گفت: «شاید هم نباشند. بگذارید با آنها صحبت کنیم.» بعد رفت جلو و شروع کرد به #زبان_عربی با آنها صحبت کردن. خودش را معرفی کرد و به آنها گفت: «نترسید، ما #شیعه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب هستیم و شما در #پناه مایید.» وقتی این را گفت #آرام شدند. بعد با آنها حرف زد و #اعتمادشان را جلب کرد. بعد از آن بود که شروع به #همکاری کردند و در آن حوالی محل تجمع تعدادی از #تکفیریها را هم در یک خانه نشان ما دادند. همان رزمنده مدافع حرم گفت: «محمودرضا حتی برای #شناسایی از مردم منطقه استفاده میکرد. یکبار یکی از #اهالی منطقه را که #اهل_سنت هم بود برای شناسایی با خودش سوار ماشین کرد که ببرد. محمودرضا جوری با مردم رفتار میکرد که آنها را #جذب میکرد و بعد با همانها کار میکرد.»
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
🕊✨🕊✨🕊✨🕊✨ ✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨ 📔 #زندگینامه 🌷 #سردارشهید_علی_بسطامی ◀️ #قسمت_هشتم 🍁 #خاطرات 🎙راوی همرزم شهید؛ ✍به خاطردارم كه درعمليات والفجر10 انگشت اشاره👆را بلند كردند و بصورت تأكيد بسيجياني كه آماده اعزام بودند گفتند: به خاطر…
🕊✨🕊✨🕊✨🕊✨
✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨
📔 #زندگینامه
🌷 #سردارشهید_علی_بسطامی
◀ #قسمت_نهم
🍁 #خاطرات
🎙راوی همرزم شهید؛
✍شهيد علي در رفت و آمدها اگه با پيرمردي
در بين راه برخورد مي كرد، چنانچه در جلوي
ماشين بود، امكان نداشت #بي_تفاوت باشه،
حتماً پياده مي شد،خودش مي رفت بالاي ماشين
و جاشو به پيرمرد مي داد. یه شب به دشمن تك زده
بوديم و يه نفر از نيروهاي #عراقي كه زخمي
شده بود را به #اسارت گرفتيم و همراه خود آورديم.
💢با توجه به اينكه اين #اسير وزنش خيلي
سنگين بود، شهيدعلي ايشان را كول گرفته بود
و يواش يواش به سمت نيروهاي خودمان
مي آورد و با #لبخند اين كار را انجام مي داد
و با لهجه ي خوب و شيرينش به اسير گفت:
همانجا كه هستيدراحت باش و ناراحت نشو.
بعد از #مداواي اسير، اومديم مقر و #اسير
عراقي #جذب سكنات و رفتارخوب علي شده بود.
علي چايي را داخل شيشه ي جا مربا مي ريخت
و بعد از اينكه شيرين ميكرد، به اسير عراقي
تعارف ميكرد و جلوش ميگذاشت.
💠ادامه دارد.....
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🆔 @shahidegomnamm 👈
🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼
✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨
📔 #زندگینامه
🌷 #سردارشهید_علی_بسطامی
◀ #قسمت_نهم
🍁 #خاطرات
🎙راوی همرزم شهید؛
✍شهيد علي در رفت و آمدها اگه با پيرمردي
در بين راه برخورد مي كرد، چنانچه در جلوي
ماشين بود، امكان نداشت #بي_تفاوت باشه،
حتماً پياده مي شد،خودش مي رفت بالاي ماشين
و جاشو به پيرمرد مي داد. یه شب به دشمن تك زده
بوديم و يه نفر از نيروهاي #عراقي كه زخمي
شده بود را به #اسارت گرفتيم و همراه خود آورديم.
💢با توجه به اينكه اين #اسير وزنش خيلي
سنگين بود، شهيدعلي ايشان را كول گرفته بود
و يواش يواش به سمت نيروهاي خودمان
مي آورد و با #لبخند اين كار را انجام مي داد
و با لهجه ي خوب و شيرينش به اسير گفت:
همانجا كه هستيدراحت باش و ناراحت نشو.
بعد از #مداواي اسير، اومديم مقر و #اسير
عراقي #جذب سكنات و رفتارخوب علي شده بود.
علي چايي را داخل شيشه ي جا مربا مي ريخت
و بعد از اينكه شيرين ميكرد، به اسير عراقي
تعارف ميكرد و جلوش ميگذاشت.
💠ادامه دارد.....
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🆔 @shahidegomnamm 👈
🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼
📜 #کلام_شهید
💢بہ سید مجتبی گفتم
اینا کین ڪہ می آری #هیئت و بهشون مسئولیت می دی؟
👈گفت:وقتی تحویلشون بگیرے و بهشون بها بدۍ #جذب همین راه مے شن.
🥀 #شهید_سید_مجتبی_علمدار
💠 @Shahidegomnamm
💢بہ سید مجتبی گفتم
اینا کین ڪہ می آری #هیئت و بهشون مسئولیت می دی؟
👈گفت:وقتی تحویلشون بگیرے و بهشون بها بدۍ #جذب همین راه مے شن.
🥀 #شهید_سید_مجتبی_علمدار
💠 @Shahidegomnamm
✍ #سیره_شهید📩
جاذبه مرتضی خیلی زیاد بود. از پیرمردهشتاد ساله تا بچه کوچک، همه را #جذب خودش می کرد. با همه #رفیق بود.
بعد از شهادتش کسانی آمدند به خانه ما و از کارهای مرتضی گفتند که باورش برایمان #سخت است. نمیشناختمشان.
می گفتند که شما نمی دانید مرتضی برای ما چه کار کرده. مرتضی بچه ما را از #انحراف نجات داد. میگفتند مرتضی فقط مال شما نبوده،
مرتضی برای همه ما بوده.»
#شهید_مرتضی_کریمی
#شبتون_شهدایی 🌙
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
جاذبه مرتضی خیلی زیاد بود. از پیرمردهشتاد ساله تا بچه کوچک، همه را #جذب خودش می کرد. با همه #رفیق بود.
بعد از شهادتش کسانی آمدند به خانه ما و از کارهای مرتضی گفتند که باورش برایمان #سخت است. نمیشناختمشان.
می گفتند که شما نمی دانید مرتضی برای ما چه کار کرده. مرتضی بچه ما را از #انحراف نجات داد. میگفتند مرتضی فقط مال شما نبوده،
مرتضی برای همه ما بوده.»
#شهید_مرتضی_کریمی
#شبتون_شهدایی 🌙
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊