Forwarded from عکس نگار
#هر_روز_باقافله_ی_حسینی
🚩🚩كاروان امام پس از حركت و طي مسيري كوتاه به منطقهاي رملي كه با 🌴نخلستان و تپه ماهوري احاطه شده بود رسيد.
🍃 وقتي به آن جا رسيدند، حضرت فرمود: نام اين زمين چيست؟ عرض شد: #كربلا.
✨حضرت فرمود: پروردگارا! از اندوه و بلا به تو پناه ميبرم.
✨ سپس حضرت فرمود:👇👇
توقف كنيد و رحل اقامت بيفكنيد🎪. به خدا اين جا محل خوابيدن شتران ما و #جاي_ريخته_شدن_خون_ما و #قتلگاه و مدفن ماست و به خدا در اين جا حريم حرمت ما شكسته ميشود😔 و جدم همين را به من خبر داده است...
🍃سپس #اصحاب امام پياده شدند و #حر_و_لشكرش هم در ناحيه ديگري مقابل امام پياده شدند. حضرت در گوشهاي نشست و به اصلاح شمشير🗡 خود پرداخت در حالي كه اين شعار را ميخواند:👇
💠اي روزگار! چه بسيار صبح و شام كه صاحب و طالب حق كشته گشته و روزگار بدل نميپذيرد و امور به خداي بزرگ بازميگردد و هر موجود زندهاي اين راه را كه من رفتم خواهد رفت.
🍂زنان حرم ناله سردادند😢...
#ام_كلثوم صدا ميزد اي واي يا محمد، اي واي يا علي، اي وام مادرم، اي واي يا فاطمه، اي واي يا حسن، اي واي يا حسين، اي واي از بيچارگي بعد از تو يا اباعبدالله!🍂
🚩هنگامي كه قافله كربلا به منزل رسيد و لشكر حر جلوي امام حسين (ع) و اصحابش را گرفت و خبر ميرسيد📣 كه #از_كوفه_لشكر_آماده_آمدن_به_كربلاست، جريان واضح گشت و معلوم شد كه حسين (ع) و ياران همراهش كشته ميشوند.😢
✨ #ابيعبدالله يارانش را جمع كرد و #خطبهاي خواند و پس از حمدوثناي الهي فرمود:
اما بعد اي اصحاب من، ميبينيد كه چه پيش آمده است. يعني صحبت از كشته شدن است.
خيلي مختصر ميفرمايد: از عمر ما به همين اندازه باقي مانده است.
✨از آن جمله #فرمايشات_امام_حسين(ع) است كه ميفرمايد:👇👇
🔶آيا نميبينيد كه كار به جايي رسيده كه #حق_پايمال شده و به آن عمل نميشود و باطل رواج يافته است و #به_معروف_عمل_نميشود و #از_منكر_نهي_نمي_گردد جا دارد كه مومن آرزوي مرگ كند اما من مرگ را جز سعادت نميبينم و زندگي با اين ظالمها جز ذلت نيست.🔶
🍃مقصود آن حضرت را اصحاب فهميدند و #اعلام_جان_نثاري كردند. خورشيد🌝 خود را به معركه رسانده و گرماي طاقتفرسايش امان همه را ربوده بود و #تشنگي بر هر دو سپاه غلبه كرده بود امام (ع) دستور داد كه به همه سپاه حر و اسبهاي آنان آب بدهند و آنان را سيراب كنند و امام (ع) و ياران هم آب نوشيدند.
💠همچنين در اين روز #امام_حسين_(ع) #اولين_خطبه خود براي سپاه حر را خواندند.
🌝 آفتاب به وسط آسمان رسيده بود هنگام #نماز_ظهر بود. امام به حجاج بن مسروق جعفر امر كرد #اذان بگويد: سپس امام (ع) با عبا، ردا و نعلين بعد از حمد و سپاس خداوند چنين فرمود:👇👇
💠اي مردم، من از خداي شما و شما پوزش ميطلبم من پيش شما نيامدم مگر وقتیکه نامههایتان✉️ رسيد قبل از اينكه من شما را بيابم، نامههاي شما به من رسيد كه ما را امامي نيست، شايد خداوند ما را بر هدايت مجتمع كند اگر بر همان گفتار هستيد، من بهسوی شما آمدم اگر شما به عهدها و پیمانهای خود، آنگونه كه من اطمينان يابم، به من قول ميدهيد به سرزمين شما وارد ميشوم.
🍃آنها ساكت بودند به #مؤذن گفته شد اذان را بگويد امام (ع) به حر گفت تو با يارانت نماز بگزار، حر گفت: نه شما بخوان ما نيز به همراه تو نماز ميخوانيم سپس امام با آنها نماز خواند.
#کاروان_عشق
#دوم_ماه_محرمالحرام
#یا_حسین🚩
🏴کانال عهدباشهدا🏴
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🚩🚩كاروان امام پس از حركت و طي مسيري كوتاه به منطقهاي رملي كه با 🌴نخلستان و تپه ماهوري احاطه شده بود رسيد.
🍃 وقتي به آن جا رسيدند، حضرت فرمود: نام اين زمين چيست؟ عرض شد: #كربلا.
✨حضرت فرمود: پروردگارا! از اندوه و بلا به تو پناه ميبرم.
✨ سپس حضرت فرمود:👇👇
توقف كنيد و رحل اقامت بيفكنيد🎪. به خدا اين جا محل خوابيدن شتران ما و #جاي_ريخته_شدن_خون_ما و #قتلگاه و مدفن ماست و به خدا در اين جا حريم حرمت ما شكسته ميشود😔 و جدم همين را به من خبر داده است...
🍃سپس #اصحاب امام پياده شدند و #حر_و_لشكرش هم در ناحيه ديگري مقابل امام پياده شدند. حضرت در گوشهاي نشست و به اصلاح شمشير🗡 خود پرداخت در حالي كه اين شعار را ميخواند:👇
💠اي روزگار! چه بسيار صبح و شام كه صاحب و طالب حق كشته گشته و روزگار بدل نميپذيرد و امور به خداي بزرگ بازميگردد و هر موجود زندهاي اين راه را كه من رفتم خواهد رفت.
🍂زنان حرم ناله سردادند😢...
#ام_كلثوم صدا ميزد اي واي يا محمد، اي واي يا علي، اي وام مادرم، اي واي يا فاطمه، اي واي يا حسن، اي واي يا حسين، اي واي از بيچارگي بعد از تو يا اباعبدالله!🍂
🚩هنگامي كه قافله كربلا به منزل رسيد و لشكر حر جلوي امام حسين (ع) و اصحابش را گرفت و خبر ميرسيد📣 كه #از_كوفه_لشكر_آماده_آمدن_به_كربلاست، جريان واضح گشت و معلوم شد كه حسين (ع) و ياران همراهش كشته ميشوند.😢
✨ #ابيعبدالله يارانش را جمع كرد و #خطبهاي خواند و پس از حمدوثناي الهي فرمود:
اما بعد اي اصحاب من، ميبينيد كه چه پيش آمده است. يعني صحبت از كشته شدن است.
خيلي مختصر ميفرمايد: از عمر ما به همين اندازه باقي مانده است.
✨از آن جمله #فرمايشات_امام_حسين(ع) است كه ميفرمايد:👇👇
🔶آيا نميبينيد كه كار به جايي رسيده كه #حق_پايمال شده و به آن عمل نميشود و باطل رواج يافته است و #به_معروف_عمل_نميشود و #از_منكر_نهي_نمي_گردد جا دارد كه مومن آرزوي مرگ كند اما من مرگ را جز سعادت نميبينم و زندگي با اين ظالمها جز ذلت نيست.🔶
🍃مقصود آن حضرت را اصحاب فهميدند و #اعلام_جان_نثاري كردند. خورشيد🌝 خود را به معركه رسانده و گرماي طاقتفرسايش امان همه را ربوده بود و #تشنگي بر هر دو سپاه غلبه كرده بود امام (ع) دستور داد كه به همه سپاه حر و اسبهاي آنان آب بدهند و آنان را سيراب كنند و امام (ع) و ياران هم آب نوشيدند.
💠همچنين در اين روز #امام_حسين_(ع) #اولين_خطبه خود براي سپاه حر را خواندند.
🌝 آفتاب به وسط آسمان رسيده بود هنگام #نماز_ظهر بود. امام به حجاج بن مسروق جعفر امر كرد #اذان بگويد: سپس امام (ع) با عبا، ردا و نعلين بعد از حمد و سپاس خداوند چنين فرمود:👇👇
💠اي مردم، من از خداي شما و شما پوزش ميطلبم من پيش شما نيامدم مگر وقتیکه نامههایتان✉️ رسيد قبل از اينكه من شما را بيابم، نامههاي شما به من رسيد كه ما را امامي نيست، شايد خداوند ما را بر هدايت مجتمع كند اگر بر همان گفتار هستيد، من بهسوی شما آمدم اگر شما به عهدها و پیمانهای خود، آنگونه كه من اطمينان يابم، به من قول ميدهيد به سرزمين شما وارد ميشوم.
🍃آنها ساكت بودند به #مؤذن گفته شد اذان را بگويد امام (ع) به حر گفت تو با يارانت نماز بگزار، حر گفت: نه شما بخوان ما نيز به همراه تو نماز ميخوانيم سپس امام با آنها نماز خواند.
#کاروان_عشق
#دوم_ماه_محرمالحرام
#یا_حسین🚩
🏴کانال عهدباشهدا🏴
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
#هر_روز_باقافله_ی_حسینی 🚩
⚜در روز #ششم_محرمالحرام حصين بن تميم با چهار هزار نفر، حجاز بن ابجر عجلي با هزار نفر و یزید بن حارث با هشتصد نفر وارد كربلا شدند تا به سپاه عمر سعد بپيوندند.
⚜در اين روز بود كه #ابن_زياد بر كوفه #ديدباني گماشت تا #مبادا_كسي از شهر به #كمك_امام_برود سپس ميان خود و اردوي عمر بن سعد سواراني تیزرو گماشت كه پيوسته اخبار را گزارش ميدادند در اين روز بيست هزار سوار نزد آن ملعون جمع شد و موافق بعضي از روايات، پيوسته لشكر آمد تا بهتدریج سي هزار سوار نزد عمر جمع شد و ابن زياد براي پسر سعد نوشت كه عذري براي تو نگذاشتم در باب لشكر بايد مردانه باشي و آنچه واقع ميشود در هر صبح و شام مرا خبر دهي.
⚜در روز ششم ماه محرم، #فراس_بن_جعده كه در سپاه امام حسين (ع) حضور داشت وقتي اوضاع را دشوار ديد از ادامه همراهي #ترسيد حضرت به او #اجازه بازگشت داد وي شبانه به كوفه #بازگشت. در اين روز #عمرو_بن_قرظهي انصاري به كاروان #كربلا #پيوست او از #شهداي كربلاست پدر او از اصحاب امام علي (ع) و از خزرجياني بود كه به كوفه آمد و آنجا ماندگار شد و در ركاب علي (ع) با دشمنان جنگيد.
⚜امام در گفتگوهايش با عمر سعد او را براي مكالمه ميفرستاد و او جواب ميآورد تا آنكه شمر از كوفه آمد و اين مذاكره قطع شد.
⚜زماني كه وضعيت مشكل شد امام حسين (ع) عمرو بن قرظهي انصاري را بهسوی عمر سعد فرستاد تا از او ملاقات بخواهد و به او بگويد كه وي ميخواهد او را بين دو لشكر ملاقات كند درنتیجه امام حسين (ع) و عمر بن سعد بين دو لشكر به صحبت نشستند.👇👇
⚜امام (ع) به او فرمود: واي بر تو اي پسر سعد، آيا #تقواي_خدايي را كه بهسوی او بازميگردي پيشه نميسازي؟ آيا با من ميجنگي، درحالیکه #ميداني_پسرچه_كسي_هستم؟ اين گروه را رها كن و به من ملحق شو كه به خدا قسم اين براي تو بهتر است عمر سعد گفت ميترسم خانهام ويران شود امام فرمود من آن را ميسازم. عمر سعد گفت: میترسم كه مالم گرفته شود امام فرمود: از آن بهتر از مالم در حجاز به تو میدهم.
❇️عمر سعد گفت: من عيال دارم و براي آنها ميترسم امام ساكت شدند و جواب او را ندادند. آنگاه امام از او منصرف شد و درحالیکه ميگفت: تو را چه شده است؟ خداوند در بستر خواب سرت را قطع كند و در رستاخيز تو را نيامرزد. اميدوارم از گندم عراق چنان نخوري عمر سعد به استهزاء گفت: اگر از گندم عراق بهرهمند نشوم جوهايش را كفايت كند.
❇️همچنين در اين روز #حبيب_بن_مظاهر به آن حضرت عرض كرد یا بن رسولالله در اين نزديكي #طایفهای از بنی اسد سكونت دارند كه اگر اجازه دهي من نزد آنها روم و ايشان را بهسوی تو #دعوت كنم. شايد خداوند شر اين گروه را از تو با حضور بنی اسد در كربلا دفع كند امام اجازه داد و حبیب بن مظاهر شبانگاه بيرون آمد و نزد آنها رفت و آنها را به ياري امام حسين (ع) فراخواند و گفت: چون شما قوم و عشيره من هستيد شما را به اين راه خير راهنمايي ميكنم، امروز از من فرمان بريد و به ياري او بشتابيد تا شرف دنيا و آخرت از آن شما باشد.
❇️در اين هنگام مردي از #بنی_اسد كه او را عبدالله بن بشر ميناميدند بپا خاست و گفت: من #اولين كسي هستم كه اين #دعوت را #اجابت ميكنم آنگاه مردان قبيله كه تعدادشان به نود نفر ميرسيد بپا خواستند و براي ياري امام حركت كردند. در آن هنگام مردي نزد #عمر_بن _سعد رفته و او را از جريان كار، آگاه كرد و او مردي را به نام ازرق با #چهارصد_سوار بهسوی آن گروه روانه ساخت و در دل شب سواران ابن سعد در كنار #فرات راه را بر آنها گرفتند درحالیکه با امام فاصله چنداني نداشتند.
❇️طايفه بنی اسد با سواران ابن سعد درآویختند⚔، حبيب بن مظاهر بر ازرق بانگ زد كه: واي بر تو بگذار ديگري غير از تو اين مظلمه را برگران بگيرد. هنگامیکه طايفه بنی اسد دانستند كه تاب مقاومت با آن گروه را ندارند در سياهي شب #پراكنده شدند و به قبيله خود بازگشتند و شبانه از محل خود كوچ كردند كه مبادا عمر بن سعد شبانه بر آنها بتازد،
❇️حبيب بن مظاهر به خدمت امام آمد و جريان را گفت: امام حسين (ع) فرمود: لاحول و لا قوه الا بالله.
#کاروان_عشق
#ششم_ماه_محرمالحرام
#یا_حسین 🚩
🏴کانال عهدباشهدا🏴
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
⚜در روز #ششم_محرمالحرام حصين بن تميم با چهار هزار نفر، حجاز بن ابجر عجلي با هزار نفر و یزید بن حارث با هشتصد نفر وارد كربلا شدند تا به سپاه عمر سعد بپيوندند.
⚜در اين روز بود كه #ابن_زياد بر كوفه #ديدباني گماشت تا #مبادا_كسي از شهر به #كمك_امام_برود سپس ميان خود و اردوي عمر بن سعد سواراني تیزرو گماشت كه پيوسته اخبار را گزارش ميدادند در اين روز بيست هزار سوار نزد آن ملعون جمع شد و موافق بعضي از روايات، پيوسته لشكر آمد تا بهتدریج سي هزار سوار نزد عمر جمع شد و ابن زياد براي پسر سعد نوشت كه عذري براي تو نگذاشتم در باب لشكر بايد مردانه باشي و آنچه واقع ميشود در هر صبح و شام مرا خبر دهي.
⚜در روز ششم ماه محرم، #فراس_بن_جعده كه در سپاه امام حسين (ع) حضور داشت وقتي اوضاع را دشوار ديد از ادامه همراهي #ترسيد حضرت به او #اجازه بازگشت داد وي شبانه به كوفه #بازگشت. در اين روز #عمرو_بن_قرظهي انصاري به كاروان #كربلا #پيوست او از #شهداي كربلاست پدر او از اصحاب امام علي (ع) و از خزرجياني بود كه به كوفه آمد و آنجا ماندگار شد و در ركاب علي (ع) با دشمنان جنگيد.
⚜امام در گفتگوهايش با عمر سعد او را براي مكالمه ميفرستاد و او جواب ميآورد تا آنكه شمر از كوفه آمد و اين مذاكره قطع شد.
⚜زماني كه وضعيت مشكل شد امام حسين (ع) عمرو بن قرظهي انصاري را بهسوی عمر سعد فرستاد تا از او ملاقات بخواهد و به او بگويد كه وي ميخواهد او را بين دو لشكر ملاقات كند درنتیجه امام حسين (ع) و عمر بن سعد بين دو لشكر به صحبت نشستند.👇👇
⚜امام (ع) به او فرمود: واي بر تو اي پسر سعد، آيا #تقواي_خدايي را كه بهسوی او بازميگردي پيشه نميسازي؟ آيا با من ميجنگي، درحالیکه #ميداني_پسرچه_كسي_هستم؟ اين گروه را رها كن و به من ملحق شو كه به خدا قسم اين براي تو بهتر است عمر سعد گفت ميترسم خانهام ويران شود امام فرمود من آن را ميسازم. عمر سعد گفت: میترسم كه مالم گرفته شود امام فرمود: از آن بهتر از مالم در حجاز به تو میدهم.
❇️عمر سعد گفت: من عيال دارم و براي آنها ميترسم امام ساكت شدند و جواب او را ندادند. آنگاه امام از او منصرف شد و درحالیکه ميگفت: تو را چه شده است؟ خداوند در بستر خواب سرت را قطع كند و در رستاخيز تو را نيامرزد. اميدوارم از گندم عراق چنان نخوري عمر سعد به استهزاء گفت: اگر از گندم عراق بهرهمند نشوم جوهايش را كفايت كند.
❇️همچنين در اين روز #حبيب_بن_مظاهر به آن حضرت عرض كرد یا بن رسولالله در اين نزديكي #طایفهای از بنی اسد سكونت دارند كه اگر اجازه دهي من نزد آنها روم و ايشان را بهسوی تو #دعوت كنم. شايد خداوند شر اين گروه را از تو با حضور بنی اسد در كربلا دفع كند امام اجازه داد و حبیب بن مظاهر شبانگاه بيرون آمد و نزد آنها رفت و آنها را به ياري امام حسين (ع) فراخواند و گفت: چون شما قوم و عشيره من هستيد شما را به اين راه خير راهنمايي ميكنم، امروز از من فرمان بريد و به ياري او بشتابيد تا شرف دنيا و آخرت از آن شما باشد.
❇️در اين هنگام مردي از #بنی_اسد كه او را عبدالله بن بشر ميناميدند بپا خاست و گفت: من #اولين كسي هستم كه اين #دعوت را #اجابت ميكنم آنگاه مردان قبيله كه تعدادشان به نود نفر ميرسيد بپا خواستند و براي ياري امام حركت كردند. در آن هنگام مردي نزد #عمر_بن _سعد رفته و او را از جريان كار، آگاه كرد و او مردي را به نام ازرق با #چهارصد_سوار بهسوی آن گروه روانه ساخت و در دل شب سواران ابن سعد در كنار #فرات راه را بر آنها گرفتند درحالیکه با امام فاصله چنداني نداشتند.
❇️طايفه بنی اسد با سواران ابن سعد درآویختند⚔، حبيب بن مظاهر بر ازرق بانگ زد كه: واي بر تو بگذار ديگري غير از تو اين مظلمه را برگران بگيرد. هنگامیکه طايفه بنی اسد دانستند كه تاب مقاومت با آن گروه را ندارند در سياهي شب #پراكنده شدند و به قبيله خود بازگشتند و شبانه از محل خود كوچ كردند كه مبادا عمر بن سعد شبانه بر آنها بتازد،
❇️حبيب بن مظاهر به خدمت امام آمد و جريان را گفت: امام حسين (ع) فرمود: لاحول و لا قوه الا بالله.
#کاروان_عشق
#ششم_ماه_محرمالحرام
#یا_حسین 🚩
🏴کانال عهدباشهدا🏴
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🚩 #هر_روز_باقافله_ی_حسینی
🚩 #كاروان امام پس از #حركت و طي مسيري كوتاه به منطقهاي رملي كه با 🌴نخلستان و تپه ماهوري احاطه شده بود رسيد.
💢 وقتي به آن جا رسيدند، حضرت فرمود: نام اين #زمين چيست؟ عرض شد: #كربلا.
✨حضرت فرمود: پروردگارا! از #اندوه و #بلا به تو پناه ميبرم.
✨ سپس حضرت فرمود:👇👇
💢توقف كنيد و رحل اقامت بيفكنيد🎪. به خدا اين جا محل خوابيدن شتران ما و #جاي_ريخته_شدن_خون_ما و #قتلگاه و مدفن ماست و به خدا در اين جا حريم حرمت ما شكسته ميشود😔 و جدم همين را به من خبر داده است...
💢سپس #اصحاب امام پياده شدند و #حر_و_لشكرش هم در ناحيه ديگري مقابل امام پياده شدند.
💢حضرت در گوشهاي نشست و به اصلاح شمشير🗡 خود پرداخت در حالي كه اين شعار را ميخواند:👇
💠اي روزگار! چه بسيار صبح و شام كه صاحب و طالب حق #كشته گشته و روزگار بدل نميپذيرد و امور به خداي بزرگ بازميگردد و هر موجود زندهاي اين راه را كه من رفتم خواهد رفت.
🍂زنان #حرم ناله سردادند😢...
#ام_كلثوم صدا ميزد اي واي يا محمد، اي واي يا علي، اي وام مادرم، اي واي يا فاطمه، اي واي يا حسن، اي واي يا حسين، اي واي از بيچارگي بعد از تو يا اباعبدالله!🍂
🚩هنگامي كه قافله كربلا به منزل رسيد و #لشكر_حر جلوي امام حسين (ع) و اصحابش را گرفت و خبر ميرسيد📣 كه #از_كوفه_لشكر_آماده_آمدن_به_كربلاست، جريان واضح گشت و معلوم شد كه #حسين (ع) و ياران همراهش #كشته ميشوند.😢
✨ #ابيعبدالله يارانش را جمع كرد و #خطبهاي خواند و پس از حمدوثناي الهي فرمود:
اما بعد اي اصحاب من، ميبينيد كه چه پيش آمده است. يعني صحبت از كشته شدن است.
خيلي مختصر ميفرمايد: از #عمر ما به همين اندازه باقي مانده است.
✨از آن جمله #فرمايشات_امام_حسين(ع) است كه ميفرمايد:👇👇
🔶آيا نميبينيد كه كار به جايي رسيده كه #حق_پايمال شده و به آن عمل نميشود و باطل رواج يافته است و #به_معروف_عمل_نميشود و #از_منكر_نهي_نمي_گردد جا دارد كه مومن #آرزوي مرگ كند اما من مرگ را جز سعادت نميبينم و زندگي با اين ظالمها جز ذلت نيست.🔶
💢مقصود آن حضرت را اصحاب فهميدند و #اعلام_جان_نثاري كردند.
💢خورشيد🌝 خود را به معركه رسانده و گرماي طاقتفرسايش امان همه را ربوده بود و #تشنگي بر هر دو سپاه غلبه كرده بود امام (ع) دستور داد كه به همه سپاه حر و اسبهاي آنان #آب بدهند و آنان را #سيراب كنند و امام (ع) و ياران هم آب نوشيدند.
💠همچنين در اين روز #امام_حسين_(ع) #اولين_خطبه خود براي سپاه حر را خواندند.
🌝 آفتاب به وسط آسمان رسيده بود هنگام #نماز_ظهر📿 بود.
💢امام به حجاج بن مسروق جعفر امر كرد #اذان بگويد: سپس امام (ع) با عبا، ردا و نعلين بعد از حمد و سپاس خداوند چنين فرمود:👇👇
💠اي مردم، من از خداي شما و شما #پوزش ميطلبم من پيش شما نيامدم مگر وقتیکه #نامههایتان✉️ رسيد قبل از اينكه من شما را بيابم، نامههاي شما به من رسيد كه ما را #امامي نيست، شايد خداوند ما را بر هدايت مجتمع كند اگر بر همان گفتار هستيد، من بهسوی شما آمدم اگر شما به عهدها و پیمانهای خود، آنگونه كه من اطمينان يابم، به من قول ميدهيد به سرزمين شما وارد ميشوم.
💢آنها ساكت بودند به #مؤذن گفته شد #اذان را بگويد امام (ع) به #حر گفت تو با يارانت نماز بگزار، حر گفت: نه شما بخوان ما نيز به همراه تو نماز ميخوانيم سپس امام با آنها نماز خواند.
#کاروان_عشق
#دوم_ماه_محرمالحرام
#یا_حسین🚩
🏴ڪانال عهـدبا شهـدا🏴
💠 @Shahidegomnamm
🚩 #كاروان امام پس از #حركت و طي مسيري كوتاه به منطقهاي رملي كه با 🌴نخلستان و تپه ماهوري احاطه شده بود رسيد.
💢 وقتي به آن جا رسيدند، حضرت فرمود: نام اين #زمين چيست؟ عرض شد: #كربلا.
✨حضرت فرمود: پروردگارا! از #اندوه و #بلا به تو پناه ميبرم.
✨ سپس حضرت فرمود:👇👇
💢توقف كنيد و رحل اقامت بيفكنيد🎪. به خدا اين جا محل خوابيدن شتران ما و #جاي_ريخته_شدن_خون_ما و #قتلگاه و مدفن ماست و به خدا در اين جا حريم حرمت ما شكسته ميشود😔 و جدم همين را به من خبر داده است...
💢سپس #اصحاب امام پياده شدند و #حر_و_لشكرش هم در ناحيه ديگري مقابل امام پياده شدند.
💢حضرت در گوشهاي نشست و به اصلاح شمشير🗡 خود پرداخت در حالي كه اين شعار را ميخواند:👇
💠اي روزگار! چه بسيار صبح و شام كه صاحب و طالب حق #كشته گشته و روزگار بدل نميپذيرد و امور به خداي بزرگ بازميگردد و هر موجود زندهاي اين راه را كه من رفتم خواهد رفت.
🍂زنان #حرم ناله سردادند😢...
#ام_كلثوم صدا ميزد اي واي يا محمد، اي واي يا علي، اي وام مادرم، اي واي يا فاطمه، اي واي يا حسن، اي واي يا حسين، اي واي از بيچارگي بعد از تو يا اباعبدالله!🍂
🚩هنگامي كه قافله كربلا به منزل رسيد و #لشكر_حر جلوي امام حسين (ع) و اصحابش را گرفت و خبر ميرسيد📣 كه #از_كوفه_لشكر_آماده_آمدن_به_كربلاست، جريان واضح گشت و معلوم شد كه #حسين (ع) و ياران همراهش #كشته ميشوند.😢
✨ #ابيعبدالله يارانش را جمع كرد و #خطبهاي خواند و پس از حمدوثناي الهي فرمود:
اما بعد اي اصحاب من، ميبينيد كه چه پيش آمده است. يعني صحبت از كشته شدن است.
خيلي مختصر ميفرمايد: از #عمر ما به همين اندازه باقي مانده است.
✨از آن جمله #فرمايشات_امام_حسين(ع) است كه ميفرمايد:👇👇
🔶آيا نميبينيد كه كار به جايي رسيده كه #حق_پايمال شده و به آن عمل نميشود و باطل رواج يافته است و #به_معروف_عمل_نميشود و #از_منكر_نهي_نمي_گردد جا دارد كه مومن #آرزوي مرگ كند اما من مرگ را جز سعادت نميبينم و زندگي با اين ظالمها جز ذلت نيست.🔶
💢مقصود آن حضرت را اصحاب فهميدند و #اعلام_جان_نثاري كردند.
💢خورشيد🌝 خود را به معركه رسانده و گرماي طاقتفرسايش امان همه را ربوده بود و #تشنگي بر هر دو سپاه غلبه كرده بود امام (ع) دستور داد كه به همه سپاه حر و اسبهاي آنان #آب بدهند و آنان را #سيراب كنند و امام (ع) و ياران هم آب نوشيدند.
💠همچنين در اين روز #امام_حسين_(ع) #اولين_خطبه خود براي سپاه حر را خواندند.
🌝 آفتاب به وسط آسمان رسيده بود هنگام #نماز_ظهر📿 بود.
💢امام به حجاج بن مسروق جعفر امر كرد #اذان بگويد: سپس امام (ع) با عبا، ردا و نعلين بعد از حمد و سپاس خداوند چنين فرمود:👇👇
💠اي مردم، من از خداي شما و شما #پوزش ميطلبم من پيش شما نيامدم مگر وقتیکه #نامههایتان✉️ رسيد قبل از اينكه من شما را بيابم، نامههاي شما به من رسيد كه ما را #امامي نيست، شايد خداوند ما را بر هدايت مجتمع كند اگر بر همان گفتار هستيد، من بهسوی شما آمدم اگر شما به عهدها و پیمانهای خود، آنگونه كه من اطمينان يابم، به من قول ميدهيد به سرزمين شما وارد ميشوم.
💢آنها ساكت بودند به #مؤذن گفته شد #اذان را بگويد امام (ع) به #حر گفت تو با يارانت نماز بگزار، حر گفت: نه شما بخوان ما نيز به همراه تو نماز ميخوانيم سپس امام با آنها نماز خواند.
#کاروان_عشق
#دوم_ماه_محرمالحرام
#یا_حسین🚩
🏴ڪانال عهـدبا شهـدا🏴
💠 @Shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
🚩 #هر_روز_باقافله_ی_حسینی 🚩
⚜در روز #ششم_محرمالحرام حصين بن تميم با چهار هزار نفر، حجاز بن ابجر عجلي با هزار نفر و یزید بن حارث با هشتصد نفر وارد كربلا شدند تا به سپاه عمر سعد بپيوندند.
⚜در اين روز بود كه #ابن_زياد بر كوفه #ديدباني گماشت تا #مبادا_كسي از شهر به #كمك_امام_برود سپس ميان خود و اردوي عمر بن سعد سواراني تیزرو گماشت كه پيوسته اخبار را گزارش ميدادند
🍂در اين روز بيست هزار سوار نزد آن ملعون جمع شد و موافق بعضي از روايات، پيوسته لشكر آمد تا به #تدریج سي هزار سوار نزد عمر جمع شد و ابن زياد براي پسر سعد نوشت كه عذري براي تو نگذاشتم در باب لشكر بايد مردانه باشي و آنچه واقع ميشود در هر صبح و شام مرا خبر دهي.
⚜در روز ششم ماه محرم، #فراس_بن_جعده كه در سپاه امام حسين (ع) حضور داشت وقتي اوضاع را دشوار ديد از ادامه همراهي #ترسيد حضرت به او #اجازه بازگشت داد وي شبانه به كوفه #بازگشت.
⚜در اين روز #عمرو_بن_قرظهي انصاري به كاروان #كربلا #پيوست او از #شهداي كربلاست پدر او از اصحاب امام علي (ع) و از خزرجياني بود كه به كوفه آمد و آنجا ماندگار شد و در ركاب علي (ع) با دشمنان جنگيد.
⚜امام در گفتگوهايش با عمر سعد او را براي مكالمه ميفرستاد و او جواب ميآورد تا آنكه #شمر از كوفه آمد و اين مذاكره قطع شد.
⚜زماني كه وضعيت مشكل شد امام حسين (ع) عمرو بن قرظهي انصاري را بهسوی عمر سعد فرستاد تا از او ملاقات بخواهد و به او بگويد كه وي ميخواهد او را بين دو #لشكر ملاقات كند درنتیجه امام حسين (ع) و عمر بن سعد بين دو لشكر به صحبت نشستند.👇👇
⚜امام (ع) به او فرمود: واي بر تو اي پسر سعد، آيا #تقواي_خدايي را كه بهسوی او بازميگردي پيشه نميسازي؟
⚜آيا با من ميجنگي، درحالیکه #ميداني_پسرچه_كسي_هستم؟ اين گروه را رها كن و به من ملحق شو كه به خدا قسم اين براي تو بهتر است عمر سعد گفت ميترسم خانهام ويران شود امام فرمود من آن را ميسازم. عمر سعد گفت: میترسم كه مالم گرفته شود امام فرمود: از آن بهتر از مالم در حجاز به تو میدهم.
❇️عمر سعد گفت: من عيال دارم و براي آنها ميترسم امام ساكت شدند و جواب او را ندادند. آنگاه امام از او منصرف شد و درحالیکه ميگفت: تو را چه شده است؟ خداوند در بستر خواب سرت را قطع كند و در رستاخيز تو را نيامرزد. اميدوارم از گندم عراق چنان نخوري عمر سعد به استهزاء گفت: اگر از گندم عراق بهرهمند نشوم جوهايش را كفايت كند.
❇️همچنين در اين روز #حبيب_بن_مظاهر به آن حضرت عرض كرد یا بن رسولالله در اين نزديكي #طایفهای از بنی اسد سكونت دارند كه اگر اجازه دهي من نزد آنها روم و ايشان را بهسوی تو #دعوت كنم.
❇️شايد خداوند شر اين گروه را از تو با حضور بنی اسد در #كربلا دفع كند امام اجازه داد و حبیب بن مظاهر شبانگاه بيرون آمد و نزد آنها رفت و آنها را به ياري امام حسين (ع) فراخواند و گفت:
❇️ چون شما قوم و عشيره من هستيد شما را به اين راه خير راهنمايي ميكنم، امروز از من فرمان بريد و به ياري او بشتابيد تا شرف دنيا و آخرت از آن شما باشد.
❇️در اين هنگام مردي از #بنی_اسد كه او را عبدالله بن بشر ميناميدند بپا خاست و گفت: من #اولين كسي هستم كه اين #دعوت را #اجابت ميكنم آنگاه مردان قبيله كه تعدادشان به نود نفر ميرسيد بپا خواستند و براي ياري امام حركت كردند.
❇️در آن هنگام مردي نزد #عمر_بن _سعد رفته و او را از جريان كار، آگاه كرد و او مردي را به نام ازرق با #چهارصد_سوار بهسوی آن گروه روانه ساخت و در دل شب سواران ابن سعد در كنار #فرات راه را بر آنها گرفتند درحالیکه با امام فاصله چنداني نداشتند.
❇️طايفه بنی اسد با سواران ابن سعد درآویختند⚔، حبيب بن مظاهر بر ازرق بانگ زد كه: واي بر تو بگذار ديگري غير از تو اين مظلمه را برگران بگيرد. هنگامیکه طايفه بنی اسد دانستند كه تاب مقاومت با آن گروه را ندارند در سياهي شب #پراكنده شدند و به قبيله خود بازگشتند و شبانه از محل خود كوچ كردند كه مبادا عمر بن سعد شبانه بر آنها بتازد،
❇️ #حبيب_بن_مظاهر به خدمت امام آمد و جريان را گفت: امام حسين (ع) فرمود: لاحول و لا قوه الا بالله.
#کاروان_عشق
#ششم_ماه_محرمالحرام
#یا_حسین 🚩
🏴ڪانال عهـدبا شهـدا 🏴
💠 @Shahidegomnamm
⚜در روز #ششم_محرمالحرام حصين بن تميم با چهار هزار نفر، حجاز بن ابجر عجلي با هزار نفر و یزید بن حارث با هشتصد نفر وارد كربلا شدند تا به سپاه عمر سعد بپيوندند.
⚜در اين روز بود كه #ابن_زياد بر كوفه #ديدباني گماشت تا #مبادا_كسي از شهر به #كمك_امام_برود سپس ميان خود و اردوي عمر بن سعد سواراني تیزرو گماشت كه پيوسته اخبار را گزارش ميدادند
🍂در اين روز بيست هزار سوار نزد آن ملعون جمع شد و موافق بعضي از روايات، پيوسته لشكر آمد تا به #تدریج سي هزار سوار نزد عمر جمع شد و ابن زياد براي پسر سعد نوشت كه عذري براي تو نگذاشتم در باب لشكر بايد مردانه باشي و آنچه واقع ميشود در هر صبح و شام مرا خبر دهي.
⚜در روز ششم ماه محرم، #فراس_بن_جعده كه در سپاه امام حسين (ع) حضور داشت وقتي اوضاع را دشوار ديد از ادامه همراهي #ترسيد حضرت به او #اجازه بازگشت داد وي شبانه به كوفه #بازگشت.
⚜در اين روز #عمرو_بن_قرظهي انصاري به كاروان #كربلا #پيوست او از #شهداي كربلاست پدر او از اصحاب امام علي (ع) و از خزرجياني بود كه به كوفه آمد و آنجا ماندگار شد و در ركاب علي (ع) با دشمنان جنگيد.
⚜امام در گفتگوهايش با عمر سعد او را براي مكالمه ميفرستاد و او جواب ميآورد تا آنكه #شمر از كوفه آمد و اين مذاكره قطع شد.
⚜زماني كه وضعيت مشكل شد امام حسين (ع) عمرو بن قرظهي انصاري را بهسوی عمر سعد فرستاد تا از او ملاقات بخواهد و به او بگويد كه وي ميخواهد او را بين دو #لشكر ملاقات كند درنتیجه امام حسين (ع) و عمر بن سعد بين دو لشكر به صحبت نشستند.👇👇
⚜امام (ع) به او فرمود: واي بر تو اي پسر سعد، آيا #تقواي_خدايي را كه بهسوی او بازميگردي پيشه نميسازي؟
⚜آيا با من ميجنگي، درحالیکه #ميداني_پسرچه_كسي_هستم؟ اين گروه را رها كن و به من ملحق شو كه به خدا قسم اين براي تو بهتر است عمر سعد گفت ميترسم خانهام ويران شود امام فرمود من آن را ميسازم. عمر سعد گفت: میترسم كه مالم گرفته شود امام فرمود: از آن بهتر از مالم در حجاز به تو میدهم.
❇️عمر سعد گفت: من عيال دارم و براي آنها ميترسم امام ساكت شدند و جواب او را ندادند. آنگاه امام از او منصرف شد و درحالیکه ميگفت: تو را چه شده است؟ خداوند در بستر خواب سرت را قطع كند و در رستاخيز تو را نيامرزد. اميدوارم از گندم عراق چنان نخوري عمر سعد به استهزاء گفت: اگر از گندم عراق بهرهمند نشوم جوهايش را كفايت كند.
❇️همچنين در اين روز #حبيب_بن_مظاهر به آن حضرت عرض كرد یا بن رسولالله در اين نزديكي #طایفهای از بنی اسد سكونت دارند كه اگر اجازه دهي من نزد آنها روم و ايشان را بهسوی تو #دعوت كنم.
❇️شايد خداوند شر اين گروه را از تو با حضور بنی اسد در #كربلا دفع كند امام اجازه داد و حبیب بن مظاهر شبانگاه بيرون آمد و نزد آنها رفت و آنها را به ياري امام حسين (ع) فراخواند و گفت:
❇️ چون شما قوم و عشيره من هستيد شما را به اين راه خير راهنمايي ميكنم، امروز از من فرمان بريد و به ياري او بشتابيد تا شرف دنيا و آخرت از آن شما باشد.
❇️در اين هنگام مردي از #بنی_اسد كه او را عبدالله بن بشر ميناميدند بپا خاست و گفت: من #اولين كسي هستم كه اين #دعوت را #اجابت ميكنم آنگاه مردان قبيله كه تعدادشان به نود نفر ميرسيد بپا خواستند و براي ياري امام حركت كردند.
❇️در آن هنگام مردي نزد #عمر_بن _سعد رفته و او را از جريان كار، آگاه كرد و او مردي را به نام ازرق با #چهارصد_سوار بهسوی آن گروه روانه ساخت و در دل شب سواران ابن سعد در كنار #فرات راه را بر آنها گرفتند درحالیکه با امام فاصله چنداني نداشتند.
❇️طايفه بنی اسد با سواران ابن سعد درآویختند⚔، حبيب بن مظاهر بر ازرق بانگ زد كه: واي بر تو بگذار ديگري غير از تو اين مظلمه را برگران بگيرد. هنگامیکه طايفه بنی اسد دانستند كه تاب مقاومت با آن گروه را ندارند در سياهي شب #پراكنده شدند و به قبيله خود بازگشتند و شبانه از محل خود كوچ كردند كه مبادا عمر بن سعد شبانه بر آنها بتازد،
❇️ #حبيب_بن_مظاهر به خدمت امام آمد و جريان را گفت: امام حسين (ع) فرمود: لاحول و لا قوه الا بالله.
#کاروان_عشق
#ششم_ماه_محرمالحرام
#یا_حسین 🚩
🏴ڪانال عهـدبا شهـدا 🏴
💠 @Shahidegomnamm