🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
218 subscribers
10.3K photos
590 videos
108 files
3.01K links
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست
#امام_خامنه_ای
🌺شادی روح شهدا وسلامتی امام خامنه ای صلوات
!!این کانال هیچ صفحه ای دربرنامه های مجازی دیگر ندارد و متعلق به هیچ نهاد و موسسه ای نیست
ارتباط باخادم کانال:↙️↙️
@Ali_Faghiri
Download Telegram
🍀🍀🍀کانال عهدباشهدا🍀🍀🍀
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
💥💥💥💥💥💥💥
یک #پست_مشترک
بین تمام دوستداران شهدا و دوستان #علمدار_کمیل شهید پهلوان #ابراهیم_هادی
به مناسبت سالروز آسمانی شدنش

تاریخ زندگیمان بعد از خواندن کتاب #سلام_بر_ابراهیم و آشنایی با تو به دو بخش تقسیم شد
قبل از آشنایی با تو،بعد از آشنایی با تو میدانی!
گویی از آن اذان های معجزه گرت در گوش ما خواندی و ما از نو متولد شدیم
و بخش دوم زندگیمان رقم خورد.
بخش دوم زندگیمان خیلی زیباتر شده...
راه و مسیرمان مشخص است...
کمتر سر درگم هستیم...
آخر
هادی راه ما تو بودی...
5شبانه روز محاصره ی کانال کمیل قصه ی وفاداری علی اکبرهای بی کفن خمینی کبیر است.
نیازی به خواندن مقتل نیست!
گوشه گوشه ی کانال مقتلی برپاست....
مقتل اصلی را #علمدار_کمیل روایت می کند...
آنجا که اصحاب گفتند:
"العطش قد قتلنا..."
و قمقمه های تشنه ی لب های شهدا در میان میدان مین جا مانده بود.
#علمدار_کمیل تا نزدیک نیروهای خودی میرود و به یاد سقای کربلا با لب های تشنه آب میاورد.
شب جمعه بعد از آخرین اذان مغرب به مادر سادات اقتدا می کند:
"بچه ها!غصه نخورید...
اگر در غربت هم شهید شویم،مادرمان ما را تنها نمی گذارد..."

ظهر جمعه 22 بهمن ماه
#علمدار_کمیل با لب های تشنه مانند سرورشان حسین (ع) شهید شد...

و سلام بر ابراهیم...


#پهلوانی_شجاع
#مداحی_دلسوخته
#معلمی_فداکار
#رفیقی_دلسوز
#استاد_تهذیب_نفس
#فرماندهی_پرتلاش
#کشتی_گیر_قهرمان
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🍀🍀🍀کانال عهدباشهدا
🍀🍀🍀https://telegram.me//shahidegomnamm
#داستان 📚

#فرمانده_من

#قسمت_نوزدهم

بسم رب الشهداء و الصدیقین
سوار اتوبوس شدیم و ماشین بلافاصله راه افتاد، از اونجایی که کانال کمیل با فکه پنج کیلومتر فاصله داشت خیلی زود رسیدیم
به محض اینکه ماشین توقف کرد بی تابانه از ماشین خارج شدم ، کفشامو در آوردم و پامو تو این وادی مقدس گذاشتم.
قلبم بی محابا می تپید با اینکه افراد گردان کمیل اکثرا شهید شده بودن اما من باور دارم گردان کمیل زنده اس، وقتی ب مقصدم رسیدم درست روبروی کانال به زمین نشستما اینجا سکوی پرواز تشنه لبایی بود که حسین وار ب شهادت رسیدن جایی ک بدون آب و غذا و مهمات مقاومت کردنو حماسه آفریدن .😔

جایی که #علمدار_کمیل ، #شهید_ابراهیم_هادی ب آرزو ی همیشگیش یعنی گمنامی رسید
#گمنام چه کلمه‌ی قشنگی یعنی کسی ک دنیا رو حتی ب اندازه ی یک نام هم نمیخواد😭
شهید هادی مثل خلیل الله نشون داد لایق اسم قشنگشه خوش ب حالش حالا اون برای همیشه توی فکه‌اس تا خورشیدی باشه واسه راهیان نور پرده‌ی اشکی ک چشامو پوشونده بود رو کنار زدم و کانالو با دقت نگاه کردم انحنای ته کانال همونجایی بود ک شهید هادی پیکر پاک #شهدا رو ب اونجا منتقل کرد.
به عجب جاییه خود عشقه.
به آسمون نگاه کردم لحظات غروب خورشید با این حال و هوای قشنگ و فضای ملکوتی عجین شده بود سرخی آسمون آدمو بیشتر هوایی میکرد این غروب تب آلود بوی غم میداد.💔 پرچمای دور و بر نور علی نور بودند، انگار همیشه موقع غروب زمین و زمان دلتنگیشونو نسبت ب شهدای گردان کمیل که یه روز کف این کانال افتاده بودن ابراز میکردن.😭
این خاک شمیم سیب حرم داشت حق داشت زمین غریب اینجا شاهد تیر خلاصایی بود ک بعثی های نامرد ب شهدا زده بودن اوج مظلومیت فرزندان روح الله رو دیده بود. مقاومت قهرمانانه‌ی جوون رعنایی با چفیه عربی و قامت پهلوانانه رو دیده بود.
اتمسفر اینجا صوت آسمونی اذان ابراهیم رو شنیده بود آسمون اینجا سینه زنی بامعرفت بچه ها با لحن پر شور آقا ابراهیمو درک کرده بود اینجا جنون نداشت؟
با چشمای پرسان و دلتنگ دور و برمو نگاه کردم . انگار روح پر فتوح ابراهیم رو حس میکردم . حضورنامرئی ملائکة الله زینت بخش این بهشت زمینی شده بود . واسه تبرک یه مقداری از خاکا رو برداشتم و به گوشه ی چفیم ریختمو گره زدمش.
دستمو بوییدم،از نظر من بوی عشق میداد.
آخه آمیخته ب خون عاشقای مادر بود.
نگاهم ب سربند #یا_زهرا افتاد که به سیم خاردارا گیر کرده بود . توی کانال یه قمقمه افتاده بود، ای کاش اونروزی ک صاحبش از تشنگی شهید شد شرمنده ی صاحبش نمیشد
دلم میخواست با پرستوی گمنام کمیل حرف بزنم سفره‌ی دلمو بازکردمو شروع کردم ب حرف زدن .
سلام حاج ابراهیم ، هادی عشاق ، دیدی بلاخره اومدم ؟ دیدی عشق چه ها میکند ؟ ممنون ک منو طلبیدی ابراهیم جان.💚
حالا مجنون تر از مجنون ، عاشق تر از عاشق و هوایی تر از هوایی شدم؟ من ب اخلاص تو ای دوست گرفتار شدم، میبینی؟
بازم یه گناهکار به واسطه ی تو توبه کرد.
خوش ب حالت رو پای ارباب شهید شدی . راست میگن ک گمنامی برای شهرت طلبا زجر آوره حقا ک همه ی اجرا تو گمنامیه .
آقا ابراهیم، برای این عبد گناهکار هم دعا کن.
دعا برای ظهور ، برای شهادت این حقیر،.برای خیلی چیزا بعد تموم شدن حرفام نفس عمیقی کشیدم احساس سبکی داشتم حس #تولد_دوباره ...
صورت خیس از اشکمو با چفیم پاک کردم . با ساعتم نگاه کردم فقط ده دقیقه وقت داشتم.
تو اون فرصت چند تا عکس قشنگ از غروب کانال کمیل گرفتم تا موقع دلتنگیم تسکینم بده ...

#من_از_اظهار_نظرهای_دلم_فهمیدم
#عشق_هم_صاحب_فتواست_اگر_بگذارند

آخرین نفری ک سوار شد من بودم، به انتهای ماشین ک رسیدم با اشاره ی دست به سپیده فهموندم ک بره رو اون یکی صندلی بشینه تا کنار پنجره بشینم و اونم بی چون و چرا قبول کرد برای آخرین بار از پشت شیشه شاهد عشق بازی چشمام با این سرزمین شدم .
#خداحافظی نکردم تا دوباره زود برگردم وقتی دیگه کاملا دور شدیم و کانال از نظرم محو شد رومو گرفتم و به رو ب روم خیره شدم سنگینی نگاه سپیده رو روم حس کردم.
برگشتمو نگاش کردم بلافاصله پرسید : چرا نیومدی پیش ما ؟
_...
چرا چشات اینقدر سرخه؟
_........
_خواهربسیجی دلاور . با شما هستما ...
_خب چون با شهدا خلوت کرده بودم
_حالا چرا اینقدر آویزونی ؟
_نه آویزون نیستم ولی ای کاش بیشتر میموندیم،هنوز نرفته دلتنگ اینجام...
می فهمم چی میگی حالا بیخیال ب طلائیه فکر کن.
با شوخیای برادر بسیجیا توی ماشین اصن نفهمیدم نیم ساعت چجوری گذشت، از ماشین پیاده شدیم و با سپیده حرکت کردیم.


#ادامه_دارد...
کپی بدون ذکر منبع ممنوع و پیگرد الهی دارد⛔️

💠کانال عهد با شهدا 💠
╔══ೋღ
🌺ღೋ══╗
🌴 https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw 🌴
╚══ೋღ
🌺ღೋ══╝
Forwarded from عکس نگار
‍ ‍ ‍ 🔸 " در محضـــر شهیـــــد "...

#یه_روزمردم_دسته_دسته_میرن_زیارت


ابراهیم #کتابچه دعا را باز ڪرد و به همراه بچه‌ها #زیارت_عاشـورا خواندیم.

🍁بعد از آن در حالی ڪه با #حســـرت به #منـاطق تحت نفــوذ دشــمن نگاه می‌ڪـردم، گفتم:

🍁ابـــرام جـون این #جـــاده رو ببین ڪـه به ســــمت #مرز می‌ره. ببین چــــقدر راحــت عراقــی‌ها توے اون تــردد می‌ڪنن.

🍁بعد با حســـــرت گفتــــم:

🍁یعنی #می‌شه یه روزے مـردم ما راحـــت از این جاده‌ها رد بشــــن و به شـــهرهاے خودشون برن.


🍁ابـــراهیم ڪه انگـــــار #حواســـش به
حـرف‌هاے من نبــــود و با #نــــگاهش
داشـــت #دوردســــت‌ها رو می‌دیــــد،
لبخندے زد و گفت:

🍁چی می‌گی! #یه_روز_میاد ڪه از همین جــــاده #مردم خودمـــون دسته‌ دسته میرن #ڪـربلا رو زیـــــارت می‌ڪنن.

🍁در مســیر برگشت از بچه‌ها پرسیدم:
اسم اون پاسگاه مرزی رو می‌دونین؟

🍁یڪی از بچه‌ها گفت : #مرز_خســـروی.

🍁#بیست سال بعد به #سمت کربلا می‌رفتیم. نگاهم به همان ارتفاعی افتاد که ابراهیم بر فراز آن زیارت عاشــــورا خوانده بود.

🍁گوئی ابراهیم را می‌دیدم که ما را #بدرقه می‌کرد. آن ارتفاع درست روبروی منطقه مـرزی خســـــروے قرار داشــــت.

آن روز #اتوبوس‌ها از همان جاده به سمت مرز در حرکت بودند و از همان جاده #دسته‌دسته مـردم ما به زیـــــارت #ڪــــربلا می‌رفتند.


#شهید_ابراهیم_هادی 🕊
#علمدار_کمیل🚩
#سلام_بر_ابراهیم
#خاطره 🍁


🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm