🌹#شهید_بهمن_درولی
🍃 (قسمت هشتم )
دراواخـر شعبان سال ۶۵ در 🏳اردوگاه پادگان چند دقیقه به اذان صبح باقے مانده است ڪه بهمن چشم هایش😑 روی هم می رود. در خواب💭 مے بیند برای بار دوم به 🕋مکه مشرف شده است. اما این بار کمے فرق دارد. به همه #نامه_زیارت✉️ مے دهند. اما به صورت موقت مے توانند زیارت کنند.
👈اما به بهمـن #نامه ای✉️ مے دهند که چند جمله عربے روی آن نوشته شده است و تنها این مضمون به یادش مے ماند که
✨ « #طواف_همیشگے» ✨
در همین حال، یکی از شهدا را دیده که اصرار میکرد کاری کند تا به او ☝️اجازهی زیارت داده شود. بهمـن هم #کارت_طواف_همیشگی را به دستش داده. او زیارت کرده و دوباره کارت را به بهمـن مے دهد. کہ ناگاه با 🗣صدای مؤذن گردان از 😯خواب مےپرد.
🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷✨💠🌷✨💠🌷✨💠🌷
🍃 (قسمت هشتم )
دراواخـر شعبان سال ۶۵ در 🏳اردوگاه پادگان چند دقیقه به اذان صبح باقے مانده است ڪه بهمن چشم هایش😑 روی هم می رود. در خواب💭 مے بیند برای بار دوم به 🕋مکه مشرف شده است. اما این بار کمے فرق دارد. به همه #نامه_زیارت✉️ مے دهند. اما به صورت موقت مے توانند زیارت کنند.
👈اما به بهمـن #نامه ای✉️ مے دهند که چند جمله عربے روی آن نوشته شده است و تنها این مضمون به یادش مے ماند که
✨ « #طواف_همیشگے» ✨
در همین حال، یکی از شهدا را دیده که اصرار میکرد کاری کند تا به او ☝️اجازهی زیارت داده شود. بهمـن هم #کارت_طواف_همیشگی را به دستش داده. او زیارت کرده و دوباره کارت را به بهمـن مے دهد. کہ ناگاه با 🗣صدای مؤذن گردان از 😯خواب مےپرد.
🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷✨💠🌷✨💠🌷✨💠🌷