Forwarded from عکس نگار
🕊🕊🕊🕊🕊
🕊
🍃خيلي برايم عجيب بود.
بزرگ تر كه شد، مي گفت مامان، اين دنيا با همه قشنگي هايش تـــــمام مي شود.
بستگي به ما دارد كه چطور انتخاب كنيم.
✨سر نمازهايش به مدت طولاني
دستش بالا بود و گردنش كج!
💥من هم به خدا مي گفتم: خدايا! هر چي مي خواهد به او بده. مي دانستم #دنبال_شهادت بود.
همه زندگي ام بود.
🍃شب هاي جمعه مي رفت بهشت زهرا.
صبح هاي جمعه دعاي ندبه اش در بهشت زهرا ترك نمي شد.
مي گفتم خسته ميشي بخواب. مي گفت مامان #آدم_با_شهدا_صفا_ميكند. به ما هم مي گفت هر چه مي خواهيد از شهدا بگيريد.
🍂من مريض بودم، دستانش را بالا
مي گرفت و مي گفت: خدايا شفاي مامان را بده! من جبران مي كنم. آخر هم جبران كرد.
🍁هميشه كه از در خانه داخل مي آمد صدا مي زد سلام سردار....
سلام مولا!
💠بار آخر به من گفت مامان يك سؤال دارم
از ته دلت جوابم را بده.
اگر زمان امام حسين بود و من مي خواستم بروم به سپاه امام حسين !
تو چه مي گفتي؟!
من هم گفتم: صد تا چون تو فداي امام حسين( ع)
🍂گفت من خودم راهم را انتخاب كردم، فردا نكند ناراضي شوي كه اين كار شيطان است... بعد شهادتم دلخوري نكن كار شيطان است.
و رفت... . من هم به او افتخار مي كنم.
#شهیدمدافع_حرم_مهدی_عزیزی
🔹راوی مادرشهید
#خاطره
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🕊
🍃خيلي برايم عجيب بود.
بزرگ تر كه شد، مي گفت مامان، اين دنيا با همه قشنگي هايش تـــــمام مي شود.
بستگي به ما دارد كه چطور انتخاب كنيم.
✨سر نمازهايش به مدت طولاني
دستش بالا بود و گردنش كج!
💥من هم به خدا مي گفتم: خدايا! هر چي مي خواهد به او بده. مي دانستم #دنبال_شهادت بود.
همه زندگي ام بود.
🍃شب هاي جمعه مي رفت بهشت زهرا.
صبح هاي جمعه دعاي ندبه اش در بهشت زهرا ترك نمي شد.
مي گفتم خسته ميشي بخواب. مي گفت مامان #آدم_با_شهدا_صفا_ميكند. به ما هم مي گفت هر چه مي خواهيد از شهدا بگيريد.
🍂من مريض بودم، دستانش را بالا
مي گرفت و مي گفت: خدايا شفاي مامان را بده! من جبران مي كنم. آخر هم جبران كرد.
🍁هميشه كه از در خانه داخل مي آمد صدا مي زد سلام سردار....
سلام مولا!
💠بار آخر به من گفت مامان يك سؤال دارم
از ته دلت جوابم را بده.
اگر زمان امام حسين بود و من مي خواستم بروم به سپاه امام حسين !
تو چه مي گفتي؟!
من هم گفتم: صد تا چون تو فداي امام حسين( ع)
🍂گفت من خودم راهم را انتخاب كردم، فردا نكند ناراضي شوي كه اين كار شيطان است... بعد شهادتم دلخوري نكن كار شيطان است.
و رفت... . من هم به او افتخار مي كنم.
#شهیدمدافع_حرم_مهدی_عزیزی
🔹راوی مادرشهید
#خاطره
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
نمی دانـم...
چـرا بین این همـه #آدم
پیلـه ڪرده ام بـه #تـــو...
شاید #تنهـا بـا تـــو #پـروانه🦋
می شـوم و #پـر🕊 می ڪشم
#شهیدمهدی_زین_الدین🍃🌹
#یادشهدا_باصلوات💚
#دلنوشته💌
ID ➣ @Shahidegomnamm🕊
چـرا بین این همـه #آدم
پیلـه ڪرده ام بـه #تـــو...
شاید #تنهـا بـا تـــو #پـروانه🦋
می شـوم و #پـر🕊 می ڪشم
#شهیدمهدی_زین_الدین🍃🌹
#یادشهدا_باصلوات💚
#دلنوشته💌
ID ➣ @Shahidegomnamm🕊
#نماز_ڪلید_بهشت_است💚🍃
وقتی ڪه من #عاشق شدم
#شیطان به #نامم
سجده ڪرد،
#آدم_زمینی_تر شد و #عالم
به #آدم_سجده ڪرد...
#التماس_دعا🍃🌹
°•🌸 ➬ @Shahidegomnamm
وقتی ڪه من #عاشق شدم
#شیطان به #نامم
سجده ڪرد،
#آدم_زمینی_تر شد و #عالم
به #آدم_سجده ڪرد...
#التماس_دعا🍃🌹
°•🌸 ➬ @Shahidegomnamm
از آنچہ با #دل ما کرده ای
#پشیمان🍂 باش
بعد از دیدن #تُ
فهمیدیم
ب🌺هشت یڪ #باغ نیست
#بهشت
یڪ #آدم است!
#شهید_علی_خلیلی🕊
#صبحتون_شهدایی🍃🌹
✒️📃 @Shahidegomnamm
____ 🍃🌺🍃 ____
#پشیمان🍂 باش
بعد از دیدن #تُ
فهمیدیم
ب🌺هشت یڪ #باغ نیست
#بهشت
یڪ #آدم است!
#شهید_علی_خلیلی🕊
#صبحتون_شهدایی🍃🌹
✒️📃 @Shahidegomnamm
____ 🍃🌺🍃 ____
🖇 #کلام_شهید
برایش #دردودل میڪردم ڪه چرا ڪسی #سراغی از ما نمی گیرد
گفت:
#توقعی از #مردم نداشته باش
اگر #ڪمڪ می خواهی از #خدا
بخواه نه از #آدم ها
#شهید_حسن_آبشناسان🕊
___🌸🍃
❥ @Shahidegomnamm
برایش #دردودل میڪردم ڪه چرا ڪسی #سراغی از ما نمی گیرد
گفت:
#توقعی از #مردم نداشته باش
اگر #ڪمڪ می خواهی از #خدا
بخواه نه از #آدم ها
#شهید_حسن_آبشناسان🕊
___🌸🍃
❥ @Shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
#خاطرات_شهدا📚🔎
#عملیات_خیبر🚩
┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅
✾ آقا #حمید قصه ی ما، #جوون بود
و با ڪله ای پر از باد، لات های محله ڪلی ازش #حساب می بردند.
خلاصه بزن بهادری بود برای خودش
یـه روز #مادر این آقا حمید، ایشون
رو از خونه #بیرون انداخت و گفت :
برو دیگه پسر من #نیستی،خستـه شدم از بس جواب #ڪاراتـو دادم...
✾ همه ی #همسایه هـا هم از دستش #ڪلافـه شده بودند،تا اینڪه برادرش #شهید شد وحمید تحت تاثیر #پیڪر برادر...
روزی از روزها یـڪ #راننده ی ڪامیون
بهش می گه #حمید تو نمیخوای #آدم شی؟
بیا با من بریم #جبهه، حمید میگه اونجـا من رو #راه نمیدن با این #سابقه
#راننده به حمید می گه تو بیا و #ناراحت نباش ...
✾ سید حمید مـا مدتی بعد بر میگرده #رفسنجـان، اولین جـا هم میره پیش دوستاش کـه سر ڪوچه بودن،می گه بچه ها من دارم #میرم جبهه!
شماها هم بیائید، می گه بچه ها خاڪ
بر سر من و شماها، پاشیم بریم
#ناموسمون در #خطره...
✾ اومد خونه از مادر #حلالیت طلبید
و #خداحافظی ڪرد و رفت، به #جبهه ڪـه رسید #ڪفشاشـو داد به یڪی و دیگـه تو جبهه ڪسی اونو با کفش ندید می گفت :
اینجا جایی ڪه #خون شهدامون ریخته شده، #حرمت داره و #معروف شد به
#سید_پا_برهنه...
✾ اونقدر موند تا آخر با #شهید_همت دوتایی سوار موتور #هدف قرار گرفتن و رفتن پیش #سید_الشهداء...
(#عملیات_خیبر_سال_62)
#برگرفته_از_ڪتاب_پابرهنه
#در_وادی_مقدس👣
#شهید_سیدحمید_میرافضلی🕊
┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅
❥❥ڪانـال عهـدبـا شهـدا
❥❥ @Shahidegomnamm
#عملیات_خیبر🚩
┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅
✾ آقا #حمید قصه ی ما، #جوون بود
و با ڪله ای پر از باد، لات های محله ڪلی ازش #حساب می بردند.
خلاصه بزن بهادری بود برای خودش
یـه روز #مادر این آقا حمید، ایشون
رو از خونه #بیرون انداخت و گفت :
برو دیگه پسر من #نیستی،خستـه شدم از بس جواب #ڪاراتـو دادم...
✾ همه ی #همسایه هـا هم از دستش #ڪلافـه شده بودند،تا اینڪه برادرش #شهید شد وحمید تحت تاثیر #پیڪر برادر...
روزی از روزها یـڪ #راننده ی ڪامیون
بهش می گه #حمید تو نمیخوای #آدم شی؟
بیا با من بریم #جبهه، حمید میگه اونجـا من رو #راه نمیدن با این #سابقه
#راننده به حمید می گه تو بیا و #ناراحت نباش ...
✾ سید حمید مـا مدتی بعد بر میگرده #رفسنجـان، اولین جـا هم میره پیش دوستاش کـه سر ڪوچه بودن،می گه بچه ها من دارم #میرم جبهه!
شماها هم بیائید، می گه بچه ها خاڪ
بر سر من و شماها، پاشیم بریم
#ناموسمون در #خطره...
✾ اومد خونه از مادر #حلالیت طلبید
و #خداحافظی ڪرد و رفت، به #جبهه ڪـه رسید #ڪفشاشـو داد به یڪی و دیگـه تو جبهه ڪسی اونو با کفش ندید می گفت :
اینجا جایی ڪه #خون شهدامون ریخته شده، #حرمت داره و #معروف شد به
#سید_پا_برهنه...
✾ اونقدر موند تا آخر با #شهید_همت دوتایی سوار موتور #هدف قرار گرفتن و رفتن پیش #سید_الشهداء...
(#عملیات_خیبر_سال_62)
#برگرفته_از_ڪتاب_پابرهنه
#در_وادی_مقدس👣
#شهید_سیدحمید_میرافضلی🕊
┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅
❥❥ڪانـال عهـدبـا شهـدا
❥❥ @Shahidegomnamm