Forwarded from عکس نگار
🌷کانال عهدباشهدا🌷
@shahidegomnamm
#سردارهور_شهید_علی_هاشمی
#شهادت( 3)
( قسمت یازدهم )
#نحوه_تفحص و #بازگشت_پیکر_شهید از زبان همرزمش
🔲🌹پیکر شهید پس از 22 سال در هورالهویزه 🌾(جزیره مجنون) کشف و شناسایی شد. هنگامی که دشمن دنبال او کرده بود، 🔫تیری به پهلویش اصابت میکند و آنروز یک ♻️چفیه سبز رنگ همراه داشته که همیشه آن را خیس میکرد و به صورت میگذاشت و آنروز برای جلوگیری از 🔴خونریزی آن را به پهلوی خود میبندد و روزی که پیکر شهید را پس از 22 سال به خانوادهاش نشان دادیم چیزی که 😳عجیب بود چفیه سالم دور کمرش پیچیده شده بود.
پسر شهید(محمد حسین)♻️ چفیه را از ما میخواست و وقتی خواستیم از دور کمرش باز کنیم به سختی باز شد طوری که انگار همین دیشب ❇️گره خورده است در حالیکه 22 سال از این ماجرا میگذشت و این پیکر مبارک در 💦آبهای هور که نمک دارند و بیابان هستند قرار داشته و 🔴لکه خونی که بر چفیه این شهید قرار داشته کم رنگ هم نشده بود.
🔴🍀🔴🍀🔴🍀🔴🍀🔴🍀
🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXesPLahuOSdckQ
🌷✨🌷✨🌷✨🌷✨🌷✨
@shahidegomnamm
#سردارهور_شهید_علی_هاشمی
#شهادت( 3)
( قسمت یازدهم )
#نحوه_تفحص و #بازگشت_پیکر_شهید از زبان همرزمش
🔲🌹پیکر شهید پس از 22 سال در هورالهویزه 🌾(جزیره مجنون) کشف و شناسایی شد. هنگامی که دشمن دنبال او کرده بود، 🔫تیری به پهلویش اصابت میکند و آنروز یک ♻️چفیه سبز رنگ همراه داشته که همیشه آن را خیس میکرد و به صورت میگذاشت و آنروز برای جلوگیری از 🔴خونریزی آن را به پهلوی خود میبندد و روزی که پیکر شهید را پس از 22 سال به خانوادهاش نشان دادیم چیزی که 😳عجیب بود چفیه سالم دور کمرش پیچیده شده بود.
پسر شهید(محمد حسین)♻️ چفیه را از ما میخواست و وقتی خواستیم از دور کمرش باز کنیم به سختی باز شد طوری که انگار همین دیشب ❇️گره خورده است در حالیکه 22 سال از این ماجرا میگذشت و این پیکر مبارک در 💦آبهای هور که نمک دارند و بیابان هستند قرار داشته و 🔴لکه خونی که بر چفیه این شهید قرار داشته کم رنگ هم نشده بود.
🔴🍀🔴🍀🔴🍀🔴🍀🔴🍀
🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXesPLahuOSdckQ
🌷✨🌷✨🌷✨🌷✨🌷✨
Forwarded from اتچ بات
۲۶ سال پیش در چنین روزی نخستین گروه از آزادگان، در پی پذیرش مجدد پیمان الجزیره از طرف صدام حسین، پس از سالها اسارت در اردوگاههای رژیم بعث به میهن اسلامی بازگشتند.
#بازگشت_ازادگان
💠کانال عهد با شهدا 💠
@shahidegomnamm👈کلیک
#بازگشت_ازادگان
💠کانال عهد با شهدا 💠
@shahidegomnamm👈کلیک
Telegram
attach 📎
Forwarded from عکس نگار
#هر_روز_باقافله_ی_حسینی 🚩
⚜در روز #ششم_محرمالحرام حصين بن تميم با چهار هزار نفر، حجاز بن ابجر عجلي با هزار نفر و یزید بن حارث با هشتصد نفر وارد كربلا شدند تا به سپاه عمر سعد بپيوندند.
⚜در اين روز بود كه #ابن_زياد بر كوفه #ديدباني گماشت تا #مبادا_كسي از شهر به #كمك_امام_برود سپس ميان خود و اردوي عمر بن سعد سواراني تیزرو گماشت كه پيوسته اخبار را گزارش ميدادند در اين روز بيست هزار سوار نزد آن ملعون جمع شد و موافق بعضي از روايات، پيوسته لشكر آمد تا بهتدریج سي هزار سوار نزد عمر جمع شد و ابن زياد براي پسر سعد نوشت كه عذري براي تو نگذاشتم در باب لشكر بايد مردانه باشي و آنچه واقع ميشود در هر صبح و شام مرا خبر دهي.
⚜در روز ششم ماه محرم، #فراس_بن_جعده كه در سپاه امام حسين (ع) حضور داشت وقتي اوضاع را دشوار ديد از ادامه همراهي #ترسيد حضرت به او #اجازه بازگشت داد وي شبانه به كوفه #بازگشت. در اين روز #عمرو_بن_قرظهي انصاري به كاروان #كربلا #پيوست او از #شهداي كربلاست پدر او از اصحاب امام علي (ع) و از خزرجياني بود كه به كوفه آمد و آنجا ماندگار شد و در ركاب علي (ع) با دشمنان جنگيد.
⚜امام در گفتگوهايش با عمر سعد او را براي مكالمه ميفرستاد و او جواب ميآورد تا آنكه شمر از كوفه آمد و اين مذاكره قطع شد.
⚜زماني كه وضعيت مشكل شد امام حسين (ع) عمرو بن قرظهي انصاري را بهسوی عمر سعد فرستاد تا از او ملاقات بخواهد و به او بگويد كه وي ميخواهد او را بين دو لشكر ملاقات كند درنتیجه امام حسين (ع) و عمر بن سعد بين دو لشكر به صحبت نشستند.👇👇
⚜امام (ع) به او فرمود: واي بر تو اي پسر سعد، آيا #تقواي_خدايي را كه بهسوی او بازميگردي پيشه نميسازي؟ آيا با من ميجنگي، درحالیکه #ميداني_پسرچه_كسي_هستم؟ اين گروه را رها كن و به من ملحق شو كه به خدا قسم اين براي تو بهتر است عمر سعد گفت ميترسم خانهام ويران شود امام فرمود من آن را ميسازم. عمر سعد گفت: میترسم كه مالم گرفته شود امام فرمود: از آن بهتر از مالم در حجاز به تو میدهم.
❇️عمر سعد گفت: من عيال دارم و براي آنها ميترسم امام ساكت شدند و جواب او را ندادند. آنگاه امام از او منصرف شد و درحالیکه ميگفت: تو را چه شده است؟ خداوند در بستر خواب سرت را قطع كند و در رستاخيز تو را نيامرزد. اميدوارم از گندم عراق چنان نخوري عمر سعد به استهزاء گفت: اگر از گندم عراق بهرهمند نشوم جوهايش را كفايت كند.
❇️همچنين در اين روز #حبيب_بن_مظاهر به آن حضرت عرض كرد یا بن رسولالله در اين نزديكي #طایفهای از بنی اسد سكونت دارند كه اگر اجازه دهي من نزد آنها روم و ايشان را بهسوی تو #دعوت كنم. شايد خداوند شر اين گروه را از تو با حضور بنی اسد در كربلا دفع كند امام اجازه داد و حبیب بن مظاهر شبانگاه بيرون آمد و نزد آنها رفت و آنها را به ياري امام حسين (ع) فراخواند و گفت: چون شما قوم و عشيره من هستيد شما را به اين راه خير راهنمايي ميكنم، امروز از من فرمان بريد و به ياري او بشتابيد تا شرف دنيا و آخرت از آن شما باشد.
❇️در اين هنگام مردي از #بنی_اسد كه او را عبدالله بن بشر ميناميدند بپا خاست و گفت: من #اولين كسي هستم كه اين #دعوت را #اجابت ميكنم آنگاه مردان قبيله كه تعدادشان به نود نفر ميرسيد بپا خواستند و براي ياري امام حركت كردند. در آن هنگام مردي نزد #عمر_بن _سعد رفته و او را از جريان كار، آگاه كرد و او مردي را به نام ازرق با #چهارصد_سوار بهسوی آن گروه روانه ساخت و در دل شب سواران ابن سعد در كنار #فرات راه را بر آنها گرفتند درحالیکه با امام فاصله چنداني نداشتند.
❇️طايفه بنی اسد با سواران ابن سعد درآویختند⚔، حبيب بن مظاهر بر ازرق بانگ زد كه: واي بر تو بگذار ديگري غير از تو اين مظلمه را برگران بگيرد. هنگامیکه طايفه بنی اسد دانستند كه تاب مقاومت با آن گروه را ندارند در سياهي شب #پراكنده شدند و به قبيله خود بازگشتند و شبانه از محل خود كوچ كردند كه مبادا عمر بن سعد شبانه بر آنها بتازد،
❇️حبيب بن مظاهر به خدمت امام آمد و جريان را گفت: امام حسين (ع) فرمود: لاحول و لا قوه الا بالله.
#کاروان_عشق
#ششم_ماه_محرمالحرام
#یا_حسین 🚩
🏴کانال عهدباشهدا🏴
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
⚜در روز #ششم_محرمالحرام حصين بن تميم با چهار هزار نفر، حجاز بن ابجر عجلي با هزار نفر و یزید بن حارث با هشتصد نفر وارد كربلا شدند تا به سپاه عمر سعد بپيوندند.
⚜در اين روز بود كه #ابن_زياد بر كوفه #ديدباني گماشت تا #مبادا_كسي از شهر به #كمك_امام_برود سپس ميان خود و اردوي عمر بن سعد سواراني تیزرو گماشت كه پيوسته اخبار را گزارش ميدادند در اين روز بيست هزار سوار نزد آن ملعون جمع شد و موافق بعضي از روايات، پيوسته لشكر آمد تا بهتدریج سي هزار سوار نزد عمر جمع شد و ابن زياد براي پسر سعد نوشت كه عذري براي تو نگذاشتم در باب لشكر بايد مردانه باشي و آنچه واقع ميشود در هر صبح و شام مرا خبر دهي.
⚜در روز ششم ماه محرم، #فراس_بن_جعده كه در سپاه امام حسين (ع) حضور داشت وقتي اوضاع را دشوار ديد از ادامه همراهي #ترسيد حضرت به او #اجازه بازگشت داد وي شبانه به كوفه #بازگشت. در اين روز #عمرو_بن_قرظهي انصاري به كاروان #كربلا #پيوست او از #شهداي كربلاست پدر او از اصحاب امام علي (ع) و از خزرجياني بود كه به كوفه آمد و آنجا ماندگار شد و در ركاب علي (ع) با دشمنان جنگيد.
⚜امام در گفتگوهايش با عمر سعد او را براي مكالمه ميفرستاد و او جواب ميآورد تا آنكه شمر از كوفه آمد و اين مذاكره قطع شد.
⚜زماني كه وضعيت مشكل شد امام حسين (ع) عمرو بن قرظهي انصاري را بهسوی عمر سعد فرستاد تا از او ملاقات بخواهد و به او بگويد كه وي ميخواهد او را بين دو لشكر ملاقات كند درنتیجه امام حسين (ع) و عمر بن سعد بين دو لشكر به صحبت نشستند.👇👇
⚜امام (ع) به او فرمود: واي بر تو اي پسر سعد، آيا #تقواي_خدايي را كه بهسوی او بازميگردي پيشه نميسازي؟ آيا با من ميجنگي، درحالیکه #ميداني_پسرچه_كسي_هستم؟ اين گروه را رها كن و به من ملحق شو كه به خدا قسم اين براي تو بهتر است عمر سعد گفت ميترسم خانهام ويران شود امام فرمود من آن را ميسازم. عمر سعد گفت: میترسم كه مالم گرفته شود امام فرمود: از آن بهتر از مالم در حجاز به تو میدهم.
❇️عمر سعد گفت: من عيال دارم و براي آنها ميترسم امام ساكت شدند و جواب او را ندادند. آنگاه امام از او منصرف شد و درحالیکه ميگفت: تو را چه شده است؟ خداوند در بستر خواب سرت را قطع كند و در رستاخيز تو را نيامرزد. اميدوارم از گندم عراق چنان نخوري عمر سعد به استهزاء گفت: اگر از گندم عراق بهرهمند نشوم جوهايش را كفايت كند.
❇️همچنين در اين روز #حبيب_بن_مظاهر به آن حضرت عرض كرد یا بن رسولالله در اين نزديكي #طایفهای از بنی اسد سكونت دارند كه اگر اجازه دهي من نزد آنها روم و ايشان را بهسوی تو #دعوت كنم. شايد خداوند شر اين گروه را از تو با حضور بنی اسد در كربلا دفع كند امام اجازه داد و حبیب بن مظاهر شبانگاه بيرون آمد و نزد آنها رفت و آنها را به ياري امام حسين (ع) فراخواند و گفت: چون شما قوم و عشيره من هستيد شما را به اين راه خير راهنمايي ميكنم، امروز از من فرمان بريد و به ياري او بشتابيد تا شرف دنيا و آخرت از آن شما باشد.
❇️در اين هنگام مردي از #بنی_اسد كه او را عبدالله بن بشر ميناميدند بپا خاست و گفت: من #اولين كسي هستم كه اين #دعوت را #اجابت ميكنم آنگاه مردان قبيله كه تعدادشان به نود نفر ميرسيد بپا خواستند و براي ياري امام حركت كردند. در آن هنگام مردي نزد #عمر_بن _سعد رفته و او را از جريان كار، آگاه كرد و او مردي را به نام ازرق با #چهارصد_سوار بهسوی آن گروه روانه ساخت و در دل شب سواران ابن سعد در كنار #فرات راه را بر آنها گرفتند درحالیکه با امام فاصله چنداني نداشتند.
❇️طايفه بنی اسد با سواران ابن سعد درآویختند⚔، حبيب بن مظاهر بر ازرق بانگ زد كه: واي بر تو بگذار ديگري غير از تو اين مظلمه را برگران بگيرد. هنگامیکه طايفه بنی اسد دانستند كه تاب مقاومت با آن گروه را ندارند در سياهي شب #پراكنده شدند و به قبيله خود بازگشتند و شبانه از محل خود كوچ كردند كه مبادا عمر بن سعد شبانه بر آنها بتازد،
❇️حبيب بن مظاهر به خدمت امام آمد و جريان را گفت: امام حسين (ع) فرمود: لاحول و لا قوه الا بالله.
#کاروان_عشق
#ششم_ماه_محرمالحرام
#یا_حسین 🚩
🏴کانال عهدباشهدا🏴
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨
#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_پانزدهم
💥آمدن #پیکر هاشم در #خواب الهام شده بود
✍نسیم سلطانی #همسر_شهید از آمدن پیکر شهید می گوید: من خودم #خواب دیدم دارم #کربلا حرم شش گوشه ابا عبدالله حسین (ع) را زیارت می کنم وزیر گنبد حضرت ابولفضل (ع) ایستاده بودم که دیدم از بالایی گنبد آب سرازیر می شود و من توسط ایستادن زیر این آب سر تا پام خیس شده است و خیلی خوشحالی می کردم.
⚜ #برادرهاشم هم شب 30 اردیبهشت #خواب دیده بود یک چیپ آمد و چهار نفر نشسته بودند هاشم و سه نفر دیگر که، برادر هاشم می رود جلو و با ناراحتی می گوید چرا این دو ماهه #زنگ نزدید؟ همه ما نگرانت بودیم. #هاشم_میگوید خواستم تو بروی این خبر را به زنم بگویی! #صبح همان روز به برادرشوهرم زنگ می زنند که #چهار_پیکر از #سوریه آمده است برای #شناسایی خودتان را به تهران برسانید
⚜من و برادر شوهرم و همچنین دایی خودم در مورد آمدن پیکر هاشم مثل یکدیگر خواب دیده بودیم که به #واقعیت هم پیوست و #پیکر_هاشم روز #پنجشنبه 30 اردیبهشت ماه به کشور #بازگشت.
🕊کانال عهدباشهدا🕊
↪️ @shahidegomnamm 👈
#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_پانزدهم
💥آمدن #پیکر هاشم در #خواب الهام شده بود
✍نسیم سلطانی #همسر_شهید از آمدن پیکر شهید می گوید: من خودم #خواب دیدم دارم #کربلا حرم شش گوشه ابا عبدالله حسین (ع) را زیارت می کنم وزیر گنبد حضرت ابولفضل (ع) ایستاده بودم که دیدم از بالایی گنبد آب سرازیر می شود و من توسط ایستادن زیر این آب سر تا پام خیس شده است و خیلی خوشحالی می کردم.
⚜ #برادرهاشم هم شب 30 اردیبهشت #خواب دیده بود یک چیپ آمد و چهار نفر نشسته بودند هاشم و سه نفر دیگر که، برادر هاشم می رود جلو و با ناراحتی می گوید چرا این دو ماهه #زنگ نزدید؟ همه ما نگرانت بودیم. #هاشم_میگوید خواستم تو بروی این خبر را به زنم بگویی! #صبح همان روز به برادرشوهرم زنگ می زنند که #چهار_پیکر از #سوریه آمده است برای #شناسایی خودتان را به تهران برسانید
⚜من و برادر شوهرم و همچنین دایی خودم در مورد آمدن پیکر هاشم مثل یکدیگر خواب دیده بودیم که به #واقعیت هم پیوست و #پیکر_هاشم روز #پنجشنبه 30 اردیبهشت ماه به کشور #بازگشت.
🕊کانال عهدباشهدا🕊
↪️ @shahidegomnamm 👈
📝 #پیام_شهید
ما همان لشکری هستیم که در گهواره بودیم و باید امام را پشتیبانی کنیم، کسی نمیتواند جلودار ما باشد.
#شهید13ساله_بهمن_بیگ_زاده
#شهادت؛۶۲/۱۲/۷
#بازگشت_پیکر سال 94
🆔 @shahidegomnamm
ما همان لشکری هستیم که در گهواره بودیم و باید امام را پشتیبانی کنیم، کسی نمیتواند جلودار ما باشد.
#شهید13ساله_بهمن_بیگ_زاده
#شهادت؛۶۲/۱۲/۷
#بازگشت_پیکر سال 94
🆔 @shahidegomnamm
🌼مادر پس از۳۱سال چشم انتظاری برای #بازگشت علی نماز شکر خواند
و برای رسیدن #خبری از فرزند مفقودِ مدافع حرمش حمید دعا کرد.
#شهیدان_علی_وحمید_محمدرضایی
#مادران_چشم_انتظار
💠 @shahidegomnamm
و برای رسیدن #خبری از فرزند مفقودِ مدافع حرمش حمید دعا کرد.
#شهیدان_علی_وحمید_محمدرضایی
#مادران_چشم_انتظار
💠 @shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
🚩 #هر_روز_باقافله_ی_حسینی 🚩
⚜در روز #ششم_محرمالحرام حصين بن تميم با چهار هزار نفر، حجاز بن ابجر عجلي با هزار نفر و یزید بن حارث با هشتصد نفر وارد كربلا شدند تا به سپاه عمر سعد بپيوندند.
⚜در اين روز بود كه #ابن_زياد بر كوفه #ديدباني گماشت تا #مبادا_كسي از شهر به #كمك_امام_برود سپس ميان خود و اردوي عمر بن سعد سواراني تیزرو گماشت كه پيوسته اخبار را گزارش ميدادند
🍂در اين روز بيست هزار سوار نزد آن ملعون جمع شد و موافق بعضي از روايات، پيوسته لشكر آمد تا به #تدریج سي هزار سوار نزد عمر جمع شد و ابن زياد براي پسر سعد نوشت كه عذري براي تو نگذاشتم در باب لشكر بايد مردانه باشي و آنچه واقع ميشود در هر صبح و شام مرا خبر دهي.
⚜در روز ششم ماه محرم، #فراس_بن_جعده كه در سپاه امام حسين (ع) حضور داشت وقتي اوضاع را دشوار ديد از ادامه همراهي #ترسيد حضرت به او #اجازه بازگشت داد وي شبانه به كوفه #بازگشت.
⚜در اين روز #عمرو_بن_قرظهي انصاري به كاروان #كربلا #پيوست او از #شهداي كربلاست پدر او از اصحاب امام علي (ع) و از خزرجياني بود كه به كوفه آمد و آنجا ماندگار شد و در ركاب علي (ع) با دشمنان جنگيد.
⚜امام در گفتگوهايش با عمر سعد او را براي مكالمه ميفرستاد و او جواب ميآورد تا آنكه #شمر از كوفه آمد و اين مذاكره قطع شد.
⚜زماني كه وضعيت مشكل شد امام حسين (ع) عمرو بن قرظهي انصاري را بهسوی عمر سعد فرستاد تا از او ملاقات بخواهد و به او بگويد كه وي ميخواهد او را بين دو #لشكر ملاقات كند درنتیجه امام حسين (ع) و عمر بن سعد بين دو لشكر به صحبت نشستند.👇👇
⚜امام (ع) به او فرمود: واي بر تو اي پسر سعد، آيا #تقواي_خدايي را كه بهسوی او بازميگردي پيشه نميسازي؟
⚜آيا با من ميجنگي، درحالیکه #ميداني_پسرچه_كسي_هستم؟ اين گروه را رها كن و به من ملحق شو كه به خدا قسم اين براي تو بهتر است عمر سعد گفت ميترسم خانهام ويران شود امام فرمود من آن را ميسازم. عمر سعد گفت: میترسم كه مالم گرفته شود امام فرمود: از آن بهتر از مالم در حجاز به تو میدهم.
❇️عمر سعد گفت: من عيال دارم و براي آنها ميترسم امام ساكت شدند و جواب او را ندادند. آنگاه امام از او منصرف شد و درحالیکه ميگفت: تو را چه شده است؟ خداوند در بستر خواب سرت را قطع كند و در رستاخيز تو را نيامرزد. اميدوارم از گندم عراق چنان نخوري عمر سعد به استهزاء گفت: اگر از گندم عراق بهرهمند نشوم جوهايش را كفايت كند.
❇️همچنين در اين روز #حبيب_بن_مظاهر به آن حضرت عرض كرد یا بن رسولالله در اين نزديكي #طایفهای از بنی اسد سكونت دارند كه اگر اجازه دهي من نزد آنها روم و ايشان را بهسوی تو #دعوت كنم.
❇️شايد خداوند شر اين گروه را از تو با حضور بنی اسد در #كربلا دفع كند امام اجازه داد و حبیب بن مظاهر شبانگاه بيرون آمد و نزد آنها رفت و آنها را به ياري امام حسين (ع) فراخواند و گفت:
❇️ چون شما قوم و عشيره من هستيد شما را به اين راه خير راهنمايي ميكنم، امروز از من فرمان بريد و به ياري او بشتابيد تا شرف دنيا و آخرت از آن شما باشد.
❇️در اين هنگام مردي از #بنی_اسد كه او را عبدالله بن بشر ميناميدند بپا خاست و گفت: من #اولين كسي هستم كه اين #دعوت را #اجابت ميكنم آنگاه مردان قبيله كه تعدادشان به نود نفر ميرسيد بپا خواستند و براي ياري امام حركت كردند.
❇️در آن هنگام مردي نزد #عمر_بن _سعد رفته و او را از جريان كار، آگاه كرد و او مردي را به نام ازرق با #چهارصد_سوار بهسوی آن گروه روانه ساخت و در دل شب سواران ابن سعد در كنار #فرات راه را بر آنها گرفتند درحالیکه با امام فاصله چنداني نداشتند.
❇️طايفه بنی اسد با سواران ابن سعد درآویختند⚔، حبيب بن مظاهر بر ازرق بانگ زد كه: واي بر تو بگذار ديگري غير از تو اين مظلمه را برگران بگيرد. هنگامیکه طايفه بنی اسد دانستند كه تاب مقاومت با آن گروه را ندارند در سياهي شب #پراكنده شدند و به قبيله خود بازگشتند و شبانه از محل خود كوچ كردند كه مبادا عمر بن سعد شبانه بر آنها بتازد،
❇️ #حبيب_بن_مظاهر به خدمت امام آمد و جريان را گفت: امام حسين (ع) فرمود: لاحول و لا قوه الا بالله.
#کاروان_عشق
#ششم_ماه_محرمالحرام
#یا_حسین 🚩
🏴ڪانال عهـدبا شهـدا 🏴
💠 @Shahidegomnamm
⚜در روز #ششم_محرمالحرام حصين بن تميم با چهار هزار نفر، حجاز بن ابجر عجلي با هزار نفر و یزید بن حارث با هشتصد نفر وارد كربلا شدند تا به سپاه عمر سعد بپيوندند.
⚜در اين روز بود كه #ابن_زياد بر كوفه #ديدباني گماشت تا #مبادا_كسي از شهر به #كمك_امام_برود سپس ميان خود و اردوي عمر بن سعد سواراني تیزرو گماشت كه پيوسته اخبار را گزارش ميدادند
🍂در اين روز بيست هزار سوار نزد آن ملعون جمع شد و موافق بعضي از روايات، پيوسته لشكر آمد تا به #تدریج سي هزار سوار نزد عمر جمع شد و ابن زياد براي پسر سعد نوشت كه عذري براي تو نگذاشتم در باب لشكر بايد مردانه باشي و آنچه واقع ميشود در هر صبح و شام مرا خبر دهي.
⚜در روز ششم ماه محرم، #فراس_بن_جعده كه در سپاه امام حسين (ع) حضور داشت وقتي اوضاع را دشوار ديد از ادامه همراهي #ترسيد حضرت به او #اجازه بازگشت داد وي شبانه به كوفه #بازگشت.
⚜در اين روز #عمرو_بن_قرظهي انصاري به كاروان #كربلا #پيوست او از #شهداي كربلاست پدر او از اصحاب امام علي (ع) و از خزرجياني بود كه به كوفه آمد و آنجا ماندگار شد و در ركاب علي (ع) با دشمنان جنگيد.
⚜امام در گفتگوهايش با عمر سعد او را براي مكالمه ميفرستاد و او جواب ميآورد تا آنكه #شمر از كوفه آمد و اين مذاكره قطع شد.
⚜زماني كه وضعيت مشكل شد امام حسين (ع) عمرو بن قرظهي انصاري را بهسوی عمر سعد فرستاد تا از او ملاقات بخواهد و به او بگويد كه وي ميخواهد او را بين دو #لشكر ملاقات كند درنتیجه امام حسين (ع) و عمر بن سعد بين دو لشكر به صحبت نشستند.👇👇
⚜امام (ع) به او فرمود: واي بر تو اي پسر سعد، آيا #تقواي_خدايي را كه بهسوی او بازميگردي پيشه نميسازي؟
⚜آيا با من ميجنگي، درحالیکه #ميداني_پسرچه_كسي_هستم؟ اين گروه را رها كن و به من ملحق شو كه به خدا قسم اين براي تو بهتر است عمر سعد گفت ميترسم خانهام ويران شود امام فرمود من آن را ميسازم. عمر سعد گفت: میترسم كه مالم گرفته شود امام فرمود: از آن بهتر از مالم در حجاز به تو میدهم.
❇️عمر سعد گفت: من عيال دارم و براي آنها ميترسم امام ساكت شدند و جواب او را ندادند. آنگاه امام از او منصرف شد و درحالیکه ميگفت: تو را چه شده است؟ خداوند در بستر خواب سرت را قطع كند و در رستاخيز تو را نيامرزد. اميدوارم از گندم عراق چنان نخوري عمر سعد به استهزاء گفت: اگر از گندم عراق بهرهمند نشوم جوهايش را كفايت كند.
❇️همچنين در اين روز #حبيب_بن_مظاهر به آن حضرت عرض كرد یا بن رسولالله در اين نزديكي #طایفهای از بنی اسد سكونت دارند كه اگر اجازه دهي من نزد آنها روم و ايشان را بهسوی تو #دعوت كنم.
❇️شايد خداوند شر اين گروه را از تو با حضور بنی اسد در #كربلا دفع كند امام اجازه داد و حبیب بن مظاهر شبانگاه بيرون آمد و نزد آنها رفت و آنها را به ياري امام حسين (ع) فراخواند و گفت:
❇️ چون شما قوم و عشيره من هستيد شما را به اين راه خير راهنمايي ميكنم، امروز از من فرمان بريد و به ياري او بشتابيد تا شرف دنيا و آخرت از آن شما باشد.
❇️در اين هنگام مردي از #بنی_اسد كه او را عبدالله بن بشر ميناميدند بپا خاست و گفت: من #اولين كسي هستم كه اين #دعوت را #اجابت ميكنم آنگاه مردان قبيله كه تعدادشان به نود نفر ميرسيد بپا خواستند و براي ياري امام حركت كردند.
❇️در آن هنگام مردي نزد #عمر_بن _سعد رفته و او را از جريان كار، آگاه كرد و او مردي را به نام ازرق با #چهارصد_سوار بهسوی آن گروه روانه ساخت و در دل شب سواران ابن سعد در كنار #فرات راه را بر آنها گرفتند درحالیکه با امام فاصله چنداني نداشتند.
❇️طايفه بنی اسد با سواران ابن سعد درآویختند⚔، حبيب بن مظاهر بر ازرق بانگ زد كه: واي بر تو بگذار ديگري غير از تو اين مظلمه را برگران بگيرد. هنگامیکه طايفه بنی اسد دانستند كه تاب مقاومت با آن گروه را ندارند در سياهي شب #پراكنده شدند و به قبيله خود بازگشتند و شبانه از محل خود كوچ كردند كه مبادا عمر بن سعد شبانه بر آنها بتازد،
❇️ #حبيب_بن_مظاهر به خدمت امام آمد و جريان را گفت: امام حسين (ع) فرمود: لاحول و لا قوه الا بالله.
#کاروان_عشق
#ششم_ماه_محرمالحرام
#یا_حسین 🚩
🏴ڪانال عهـدبا شهـدا 🏴
💠 @Shahidegomnamm
✦•✨﷽ ✨✦•
📜 #کلام_امیرالمومنین
✍🏻 بہ سوے #عمل بشتابیدو از فرارسیدن ناگهانے #مرگ بترسید
زیرا آن #امیدے ڪہ بہ بازگشت رزق و روزے هست بہ #بازگشت عمر نیست
📗 #نهج_البلاغہ_خطبہ۱۱۴
💠 @Shahidegomnamm
📜 #کلام_امیرالمومنین
✍🏻 بہ سوے #عمل بشتابیدو از فرارسیدن ناگهانے #مرگ بترسید
زیرا آن #امیدے ڪہ بہ بازگشت رزق و روزے هست بہ #بازگشت عمر نیست
📗 #نهج_البلاغہ_خطبہ۱۱۴
💠 @Shahidegomnamm