Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
🌷کانال عهدباشهدا🌷
@shahidegomnamm
🌹#شهید_محمدرضا_حقیقی
📔#خاطرات
🍀 (قسمت بیست و یکم )
🖥تلويزيون رنگي
حدودا #پنج_سالش بود كه يك روز عمويش، تلويزيون رنگي 🖥خريد و براي ما آورد. من، پدرش، مادربزرگ و پدربزرگش در حال تماشاي تلويزيون بوديم🙂، محمدرضا نيز در بغل پدرش نشسته بود؛ همين طور كه در حال تماشاي تلويزيون بوديم، گروه اركستر🎼 وارد صحنه شد، به محض ورود گروه اركستر، محمدرضا دويد🏃 و تلويزيون را خاموش كرد.😠
پدربزرگش كه نزديك تلويزيون🖥 نشسته بود، خم شد و تلويزيون را روشن كرد.😉 محمدرضا دوباره بلند شد🏃 و تلويزيون را محكم تر خاموش كرد😠. صداي اعتراض پدربزرگ و مادربزرگ و بقيه بلند شد🗣. براي بار دوم كه تلويزيون🖥 را روشن كردند، يك خانم خواننده🙋 روي صفحه تلويزيون بود، محمدرضا براي بار سوم بلند شد 🏃و همان كار را تكرار كرد كه اين بار پدرش از او پرسيد: 🤔چرا اين كار را مي كني؟ كه محمدرضا به مادربزرگش كه زياد اعتراض مي كرد رو كرد و
گفت: 💥ماماجي، اين 🎼موسيقيه، خدا توي آتيش جهنم🔥 مي سوزوندت.💥
🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷✨🌷✨🌷✨🌷✨🌷✨
@shahidegomnamm
🌹#شهید_محمدرضا_حقیقی
📔#خاطرات
🍀 (قسمت بیست و یکم )
🖥تلويزيون رنگي
حدودا #پنج_سالش بود كه يك روز عمويش، تلويزيون رنگي 🖥خريد و براي ما آورد. من، پدرش، مادربزرگ و پدربزرگش در حال تماشاي تلويزيون بوديم🙂، محمدرضا نيز در بغل پدرش نشسته بود؛ همين طور كه در حال تماشاي تلويزيون بوديم، گروه اركستر🎼 وارد صحنه شد، به محض ورود گروه اركستر، محمدرضا دويد🏃 و تلويزيون را خاموش كرد.😠
پدربزرگش كه نزديك تلويزيون🖥 نشسته بود، خم شد و تلويزيون را روشن كرد.😉 محمدرضا دوباره بلند شد🏃 و تلويزيون را محكم تر خاموش كرد😠. صداي اعتراض پدربزرگ و مادربزرگ و بقيه بلند شد🗣. براي بار دوم كه تلويزيون🖥 را روشن كردند، يك خانم خواننده🙋 روي صفحه تلويزيون بود، محمدرضا براي بار سوم بلند شد 🏃و همان كار را تكرار كرد كه اين بار پدرش از او پرسيد: 🤔چرا اين كار را مي كني؟ كه محمدرضا به مادربزرگش كه زياد اعتراض مي كرد رو كرد و
گفت: 💥ماماجي، اين 🎼موسيقيه، خدا توي آتيش جهنم🔥 مي سوزوندت.💥
🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷✨🌷✨🌷✨🌷✨🌷✨