🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#شهيدمحمدابراهيم_همّت محبوب قلب بسيجي ها.... 🌹کانال عهدباشهدا🌹 @shahidegomnamm 🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#خاطره
#شهید_حاج_ابراهیم_همت
🌿حاجی بين نماز ظهر و عصر، قرار شد كه برای بسيجيان صحبت كند. بعد از صحبت به سمت محل ستاد حركت ميكند. چون سابقه هم داشت كه بسيجيان، براي ابراز #محبت بعد از صحبت های حاجی ميريختند و مشكلاتی را ايجاد ميكردند، با توجه به اين مطلب ، بين نماز ظهر و عصر را انتخاب كرده بود كه از اين فرصت بتوانند استفاده كند.
🌿وقتي كه حركت كرد، #بسيجيان متوجه مي شوند كه شهيد همت حركت كرده است به سمت محل ستاد. به سمتش هجوم ميآوردند.حاجی وقتی كه اين وضع را دید، شروع کرد به دويدن به سمت محل ستاد و بسيجيان هم بدنبالش.! شهيد رمضان گفت، ايشان آمدند وارد ستاد كه شدند بسيجيان از در و پنجره محل ستاد بالا مي رفتند كه مي خواستند ايشان را ببينند. هرچه از برادران خواهش ميكرديم كه ايشان كار دارند بايد سريع برگردند به منطقه و بايد فرماندهان گردانها را توجيه كنند، بسيجيان راضي نميشدند. در اين بين، پيرمردي اصرار زياد داشت كه حتما بايد شهيد همت را ببينند.
🌿میگفت با ایشان کار واجبی دارد، خوب هرچه ما به اين پيرمرد #بسيجی عرض كرديم كه كارت را بگو، گفت: نه كاري است كه بايد حتما به ايشان بگويم! اجازه دادیم وارد شود و به محض اينكه وارد شد رفت و شهيد همت را بوسيد!
🌿گفت: كار من تمام شد. همين كار را داشتم ، چطور میخواستید به جای من انجامش دهید!؟! اين خاطره درست بعد از عمليات خيبـر، 6 و 7 شب مداوم عمليات كردن در منطقه #طلاييه و بسياري از اين بسيجيان يا برادرشان ياخويشاوندانشان و يا دوستانشان را از دست داده بودند. اين نشان ميدهد كه اينها چقدر به #شهيد همت علاقهمند بودند. از طرفي اين هم نشانه از علاقه شديد شهيد همت به بسيجيان بود. چون به اين برادران عزيز بسيار علاقهمند بود. هميشه به فرماندهان گردانها تأكيد ميكرد كه از نظريات و از موارد مختلف و از تجربيات اين برادران استفاده كنند...... ...
❣شادی روح شهدا
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
🌹کانال عهدباشهدا🌹
@shahidegomnamm
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#شهید_حاج_ابراهیم_همت
🌿حاجی بين نماز ظهر و عصر، قرار شد كه برای بسيجيان صحبت كند. بعد از صحبت به سمت محل ستاد حركت ميكند. چون سابقه هم داشت كه بسيجيان، براي ابراز #محبت بعد از صحبت های حاجی ميريختند و مشكلاتی را ايجاد ميكردند، با توجه به اين مطلب ، بين نماز ظهر و عصر را انتخاب كرده بود كه از اين فرصت بتوانند استفاده كند.
🌿وقتي كه حركت كرد، #بسيجيان متوجه مي شوند كه شهيد همت حركت كرده است به سمت محل ستاد. به سمتش هجوم ميآوردند.حاجی وقتی كه اين وضع را دید، شروع کرد به دويدن به سمت محل ستاد و بسيجيان هم بدنبالش.! شهيد رمضان گفت، ايشان آمدند وارد ستاد كه شدند بسيجيان از در و پنجره محل ستاد بالا مي رفتند كه مي خواستند ايشان را ببينند. هرچه از برادران خواهش ميكرديم كه ايشان كار دارند بايد سريع برگردند به منطقه و بايد فرماندهان گردانها را توجيه كنند، بسيجيان راضي نميشدند. در اين بين، پيرمردي اصرار زياد داشت كه حتما بايد شهيد همت را ببينند.
🌿میگفت با ایشان کار واجبی دارد، خوب هرچه ما به اين پيرمرد #بسيجی عرض كرديم كه كارت را بگو، گفت: نه كاري است كه بايد حتما به ايشان بگويم! اجازه دادیم وارد شود و به محض اينكه وارد شد رفت و شهيد همت را بوسيد!
🌿گفت: كار من تمام شد. همين كار را داشتم ، چطور میخواستید به جای من انجامش دهید!؟! اين خاطره درست بعد از عمليات خيبـر، 6 و 7 شب مداوم عمليات كردن در منطقه #طلاييه و بسياري از اين بسيجيان يا برادرشان ياخويشاوندانشان و يا دوستانشان را از دست داده بودند. اين نشان ميدهد كه اينها چقدر به #شهيد همت علاقهمند بودند. از طرفي اين هم نشانه از علاقه شديد شهيد همت به بسيجيان بود. چون به اين برادران عزيز بسيار علاقهمند بود. هميشه به فرماندهان گردانها تأكيد ميكرد كه از نظريات و از موارد مختلف و از تجربيات اين برادران استفاده كنند...... ...
❣شادی روح شهدا
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
🌹کانال عهدباشهدا🌹
@shahidegomnamm
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨🕊✨
🕊💫شلمچه سرزمين فرشتگان💫🕊
✍«بوي باروت» عطر سرمستي #پرستوهاي_زخمي است كه آسمان نگاهشان هميشه ارغواني است. به اين خانه كه ميرسي، چون موسي دل به آتش بزن و پاهايت را به مهماني خارهاي بيابان ببر كه اين خانه، #سجده_گاه_آسمانيهاست.
🍂دلت را به گوشه #چفيه گره بزن و در كنج حرمخانه اين خاكها با دل آوارهات خلوت كن. اگر براي ديدن خودت دلتنگ شدي، سري به #سرهاي بيتن بزن و براي شنيدن #توسل خشكيده بر لبهاي خاموش، خودت را به گريههاي #سنگر بسپار. اينجا كنعان دلدادگي است. اين سرزمين #بوي_پيراهن_يوسفهاي_شهيد را براي روز مبادا در چشمان غم گرفتهاش به امانت نگه داشته است.
🍂از گوشه گوشه اين سرزمين، #صداي «السلام عليك يا اباعبدالله» ميآيد. اگر خوب نگاه كني علمهاي شكسته را خواهي ديد، آن طرفتر هم ابالفضلهاي #تشنه را به نظاره خواهي نشست.
🍂تو براي تازه شدن به هواي پاكي پناه بردهاي كه در آن #عطر شقايقها و اقاقيهاي آسماني به هم آميخته است.
🍂اينجا سرزمين قلندر مرداني است كه تا آخر كوچههاي عرفان را با #محبت_زهرا رفتهاند. اينجا مرداني به طواف خدا رفتهاند كه هشت فصل را در #آغوش_خدا بودهاند.
🍂اينجا #محراب_عشق است. مظهر غرور زمين است. اينجا سرزمين فرشتگان است. اينجا سرزمين خداست. آغاز عاشق شدن خدا، آغاز #لبيك است.
🍂اينجا #شلمچه است. سرزمين زخم و مرهم. سرزمين #سنگرهاي_خالي. سرزمين افقهاي باز. سرزمين عشق بازي با بينياز. اينجا حرفي از «من» نيست و در دستان پينهبسته #خاك، حرفي جز #عشق نيست.
🍂ماندهام كه بگويم: «شما اي خورشيدهاي معجزه، اين بار هم دستي تكان دهيد و براي دوباره جوانه زدن #لالهها راهي تازه روشن كنيد!»✨
#دلنوشته
#راهیان_نور
#شلمچه
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊 @shahidegomnamm 👈
🕊💫شلمچه سرزمين فرشتگان💫🕊
✍«بوي باروت» عطر سرمستي #پرستوهاي_زخمي است كه آسمان نگاهشان هميشه ارغواني است. به اين خانه كه ميرسي، چون موسي دل به آتش بزن و پاهايت را به مهماني خارهاي بيابان ببر كه اين خانه، #سجده_گاه_آسمانيهاست.
🍂دلت را به گوشه #چفيه گره بزن و در كنج حرمخانه اين خاكها با دل آوارهات خلوت كن. اگر براي ديدن خودت دلتنگ شدي، سري به #سرهاي بيتن بزن و براي شنيدن #توسل خشكيده بر لبهاي خاموش، خودت را به گريههاي #سنگر بسپار. اينجا كنعان دلدادگي است. اين سرزمين #بوي_پيراهن_يوسفهاي_شهيد را براي روز مبادا در چشمان غم گرفتهاش به امانت نگه داشته است.
🍂از گوشه گوشه اين سرزمين، #صداي «السلام عليك يا اباعبدالله» ميآيد. اگر خوب نگاه كني علمهاي شكسته را خواهي ديد، آن طرفتر هم ابالفضلهاي #تشنه را به نظاره خواهي نشست.
🍂تو براي تازه شدن به هواي پاكي پناه بردهاي كه در آن #عطر شقايقها و اقاقيهاي آسماني به هم آميخته است.
🍂اينجا سرزمين قلندر مرداني است كه تا آخر كوچههاي عرفان را با #محبت_زهرا رفتهاند. اينجا مرداني به طواف خدا رفتهاند كه هشت فصل را در #آغوش_خدا بودهاند.
🍂اينجا #محراب_عشق است. مظهر غرور زمين است. اينجا سرزمين فرشتگان است. اينجا سرزمين خداست. آغاز عاشق شدن خدا، آغاز #لبيك است.
🍂اينجا #شلمچه است. سرزمين زخم و مرهم. سرزمين #سنگرهاي_خالي. سرزمين افقهاي باز. سرزمين عشق بازي با بينياز. اينجا حرفي از «من» نيست و در دستان پينهبسته #خاك، حرفي جز #عشق نيست.
🍂ماندهام كه بگويم: «شما اي خورشيدهاي معجزه، اين بار هم دستي تكان دهيد و براي دوباره جوانه زدن #لالهها راهي تازه روشن كنيد!»✨
#دلنوشته
#راهیان_نور
#شلمچه
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊 @shahidegomnamm 👈
🌤️صبحمان را
با یاد شهدا شروع میکنیم
چه صبح مبارکی ست..
چند لقمه نان #توکل
کمی چای #محبت
سفره ای به وسعت #نگاه خدا
#صبحتون_منور_به_نگاه_شهدا
#دلنوشته
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🆔 @shahidegomnamm
با یاد شهدا شروع میکنیم
چه صبح مبارکی ست..
چند لقمه نان #توکل
کمی چای #محبت
سفره ای به وسعت #نگاه خدا
#صبحتون_منور_به_نگاه_شهدا
#دلنوشته
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🆔 @shahidegomnamm
🌤️صبحمان را
با یاد شهدا شروع میکنیم
چه صبح مبارکی ست..
چند لقمه نان #توکل
کمی چای #محبت
سفره ای به وسعت #نگاه خدا
#صبحتون_منور_به_نگاه_شهدا
#دلنوشته
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🆔 @shahidegomnamm
با یاد شهدا شروع میکنیم
چه صبح مبارکی ست..
چند لقمه نان #توکل
کمی چای #محبت
سفره ای به وسعت #نگاه خدا
#صبحتون_منور_به_نگاه_شهدا
#دلنوشته
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🆔 @shahidegomnamm
آنی ڪه صبـ🌤ــح #خنده بر لب دارد
برقلـ💜ـب ڪسانی بذر #محبت ڪارد
هرروز بخند و #شادباش ای دوست
بگذار #جهان برتو محـ🌺ـبت آرد
#صبحتون_معطربه_عطرشهدا
#شهـدا✌️
#شهـادت🕊
❥• @Shahidegomnamm
برقلـ💜ـب ڪسانی بذر #محبت ڪارد
هرروز بخند و #شادباش ای دوست
بگذار #جهان برتو محـ🌺ـبت آرد
#صبحتون_معطربه_عطرشهدا
#شهـدا✌️
#شهـادت🕊
❥• @Shahidegomnamm
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان📚✒️ #فرمانده_من👨✈️ #قسمت_صدو_شصتو_هفت📖 ❖ موهای شقیقه اش کمی #سفید شده بود خسته و #درمانده بود میون اون محاسن مشکیش چند تار سفید خودنمایی میکرد چه با خودش کرده بود؟😔 ❖ #چادرم از سرم افتاد موهام به صورتم شلاق زدن یه قدم👣 عقب رفتم و #حسام به تبعیت ازم…
#داستان📚✒️
#فرمانده_من👮
#قسمت_صدو_شصتو_هشت📖
❖ سرشو به نشونه ی #منفی😔 تکون داد اروم بلند شدم و به سختی روی زمین نشستم بند #پوتیناشو👞 باز کردم
خواستم جوراباشو در بیارم که
صورتش از #درد مچاله شد،اخ بلندی گفت😩 با #بهت بهش نگاه کردممم و گفتم: مگه نگفتی #زخمی نشدی؟😲
❖ تو #منطقه وقت نبود هی کفشامو
در بیارم پاهام #تاول زده😔 از بس این جورابارو در نیاوردم #چسبیده به زخما
#بغض کردم😭 با ملایمت جوراباشو در اوردم و در همون حین گفتم: یکم تحمل کنی تموم میشه،
❖ با دیدن 😱زخماش #دلم ریش شد
از جا بند شدم بغض راه #گلومو بسته بود #نفس عمیقی کشیدم و سعی کردم خودمو #کنترل کنم،صبر کن بتادین
بیارم وارد خونه شدم و یه تشت اب💦 برداشتم خیلی سنگین شده بودم به سختی از #پله ها پایین اومدم و تشتو از #اب حوض پر کردم سنگین بود ولی با هر سختی بود اوردمش جلوی پای حسام اروم #پاهاشو گذاشتم تو تشت،🙂
❖ چشماشو👀 بسته بود و دستاشو به تخت تکیه داده بود #بتادینو آهسته تو اب ریختم رنگ قرمزش تو آب پخش شد دستمو بردم تو اب و #نوازش😍 گونه پاهاشو لمس کردم صورتش از درد فشرده شده بود،😔
❖ با صدای #بغض الودم گفتم: من قربون این #زخمای تنت بشم
#چشماشو مثه برق گرفته ها باز کرد
و گفت: خدا نکنه😐 #فاطمه
من #فدای این فاطمه گفتنات
#متعجب نگاهم کرد و گفت: مثه مامانا👪 حرف میزنی!
یه نگاه به شکمم انداختم و گفتم: مگه نیستم؟🤷♀
نگاه #محبت امیزی کرد و گفت: چقدر مامان شدن بهت میاد!😍
❖سرم انداختم زیر و به کارم ادامه دادم دستای #مردونشو کرد تو آب دستامو گرفت تو دستش اوردتشون بالا بوسه ی😘 نرمی روشون کاشت و گفت: #نمیخواد این زخما رو بشوری شما الان باید #استراحت کنی دستمو کشید سمت خودش و وادارم کرد تا روی تخت بشینم
❖ نگاهشو به روبروش دوخته بود تو افکارش #غرق شده بود #خطاب بهش گفتم: نمیخوای یکم🤔 از سوریه واسم بگی؟نفس عمیقی کشید و گفت: چی بگم؟نگاهه #مشتاقمو🙂 دوختم به لباش و #منتظر شدم تا برام تعریف کنه...
#این_داستان_ادامه_دارد...
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🌹🍃
❥❥❥ @Shahidegomnamm
🌿
🍂
💐🍃
🍂🌺🍃
💐🍃🌼🍃🌸🍃🌿
#فرمانده_من👮
#قسمت_صدو_شصتو_هشت📖
❖ سرشو به نشونه ی #منفی😔 تکون داد اروم بلند شدم و به سختی روی زمین نشستم بند #پوتیناشو👞 باز کردم
خواستم جوراباشو در بیارم که
صورتش از #درد مچاله شد،اخ بلندی گفت😩 با #بهت بهش نگاه کردممم و گفتم: مگه نگفتی #زخمی نشدی؟😲
❖ تو #منطقه وقت نبود هی کفشامو
در بیارم پاهام #تاول زده😔 از بس این جورابارو در نیاوردم #چسبیده به زخما
#بغض کردم😭 با ملایمت جوراباشو در اوردم و در همون حین گفتم: یکم تحمل کنی تموم میشه،
❖ با دیدن 😱زخماش #دلم ریش شد
از جا بند شدم بغض راه #گلومو بسته بود #نفس عمیقی کشیدم و سعی کردم خودمو #کنترل کنم،صبر کن بتادین
بیارم وارد خونه شدم و یه تشت اب💦 برداشتم خیلی سنگین شده بودم به سختی از #پله ها پایین اومدم و تشتو از #اب حوض پر کردم سنگین بود ولی با هر سختی بود اوردمش جلوی پای حسام اروم #پاهاشو گذاشتم تو تشت،🙂
❖ چشماشو👀 بسته بود و دستاشو به تخت تکیه داده بود #بتادینو آهسته تو اب ریختم رنگ قرمزش تو آب پخش شد دستمو بردم تو اب و #نوازش😍 گونه پاهاشو لمس کردم صورتش از درد فشرده شده بود،😔
❖ با صدای #بغض الودم گفتم: من قربون این #زخمای تنت بشم
#چشماشو مثه برق گرفته ها باز کرد
و گفت: خدا نکنه😐 #فاطمه
من #فدای این فاطمه گفتنات
#متعجب نگاهم کرد و گفت: مثه مامانا👪 حرف میزنی!
یه نگاه به شکمم انداختم و گفتم: مگه نیستم؟🤷♀
نگاه #محبت امیزی کرد و گفت: چقدر مامان شدن بهت میاد!😍
❖سرم انداختم زیر و به کارم ادامه دادم دستای #مردونشو کرد تو آب دستامو گرفت تو دستش اوردتشون بالا بوسه ی😘 نرمی روشون کاشت و گفت: #نمیخواد این زخما رو بشوری شما الان باید #استراحت کنی دستمو کشید سمت خودش و وادارم کرد تا روی تخت بشینم
❖ نگاهشو به روبروش دوخته بود تو افکارش #غرق شده بود #خطاب بهش گفتم: نمیخوای یکم🤔 از سوریه واسم بگی؟نفس عمیقی کشید و گفت: چی بگم؟نگاهه #مشتاقمو🙂 دوختم به لباش و #منتظر شدم تا برام تعریف کنه...
#این_داستان_ادامه_دارد...
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🌹🍃
❥❥❥ @Shahidegomnamm
🌿
🍂
💐🍃
🍂🌺🍃
💐🍃🌼🍃🌸🍃🌿
#رهبر_انقلاب
آنجایی ڪه #محبت هرچه زیاد
شود ایرادی ندارد،
محبت #زن_وشوهر💚 است.
هرچه به هم #محبت ڪنید
خوب است،
و خود محـ🌺ـبت هم #اعتماد
می آورد.
#سخنان_بزرگان💐
❥• @Shahidegomnamm🕊
آنجایی ڪه #محبت هرچه زیاد
شود ایرادی ندارد،
محبت #زن_وشوهر💚 است.
هرچه به هم #محبت ڪنید
خوب است،
و خود محـ🌺ـبت هم #اعتماد
می آورد.
#سخنان_بزرگان💐
❥• @Shahidegomnamm🕊
#امام_خامنه_ای
#محبت مردمـ به حسین بن علی
(علیه السلام) ضامن حیات و بقای #اسلامـ است.
#میشود_به_خواب_ببینم_بازحرمت_را
#منو_جدایی_ازین_خاندان_خدا_نڪند 👌🏼یــ❗️ــڪ #تلنگر⚠️
❥• @Shahidegomnamm🕊
#محبت مردمـ به حسین بن علی
(علیه السلام) ضامن حیات و بقای #اسلامـ است.
#میشود_به_خواب_ببینم_بازحرمت_را
#منو_جدایی_ازین_خاندان_خدا_نڪند 👌🏼یــ❗️ــڪ #تلنگر⚠️
❥• @Shahidegomnamm🕊
#ای باد صبا مرا در #آغوش بگیر☺️
ای صبح #سلام گرم ما را #بپذیر😌
#صبحانۂ عشق هم #صفایی دارد😍
چایی ز #محبت و ڪمی نان و #پنیر☕️
#سلام_صبحتون_متبرڪ_بہ_نگاه_شھدا ⛅️
🆔 ❥ @Shahidegomnamm 🌹🍃
ای صبح #سلام گرم ما را #بپذیر😌
#صبحانۂ عشق هم #صفایی دارد😍
چایی ز #محبت و ڪمی نان و #پنیر☕️
#سلام_صبحتون_متبرڪ_بہ_نگاه_شھدا ⛅️
🆔 ❥ @Shahidegomnamm 🌹🍃