🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
218 subscribers
10.3K photos
590 videos
108 files
3.01K links
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست
#امام_خامنه_ای
🌺شادی روح شهدا وسلامتی امام خامنه ای صلوات
!!این کانال هیچ صفحه ای دربرنامه های مجازی دیگر ندارد و متعلق به هیچ نهاد و موسسه ای نیست
ارتباط باخادم کانال:↙️↙️
@Ali_Faghiri
Download Telegram
🔶ببرید برای رزمنده ها🔶

#عروس_و_داماد هنوز یک ماه از ازدواجشان نگذشته بود که آمده بودند #جبهه. داماد سنگری شده بود و عروس در پشتیبانی و امداد فعالیت می‌کرد. محل اسکانشان هتل هلال بود. ساختمانی در جاده‌ی آبادان ـ خرمشهر که مدام در تیررس خمپاره و توپ قرار داشت. شنیدیم فقط یک پتو دارند که وسط اتاق پهن می‌کنند و می‌نشینند اما برای خواب چیزی ندارند. یک پتو برداشتیم و رفتیم درِ اتاقشان. آمدند دم در ولی پتو را قبول نکردند.
🍃گفتند: «ببرید برای رزمنده‌ها». اصرار کردیم، گفتند: «نه، ما به آنچه داریم قانع هستیم».🍃

#سبک_زندگی_خانوادگی_شهدا
#خاطره
📚ستاره های بی نشان، ج 3، ص 24 و 25


امام علی ع
وقتى خداوند خوبى بنده‏ اى را بخواهد به او قناعت عطا می كند.
غررالحكم، ص 391

🌷کانال عهدباشهدا🌷

https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊

حاشیه دیدار خانواده‌های شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب اسلامی

#بخش_پنجم

خانم طیّبه مختاربند، #فرزند حمید مختاربند؛ سلام خانم، حال شما خوبه؟»
اسامی فرزندان شهدا به ترتیب سن نوشته شده است. فرزند بزرگ شهید حمید مختاربند می‌گوید که چهار فرزند دارد:
#دختر_پانزده ساله‌ام خیلی دوست داشت که پیش شما بیاید. از من خواست از شما #بپرسم چه کار کنم که برای کشورم #مفید باشم؟

💠حالا همه به دقت به آقا نگاه می‌کنند:👇

- «خوب درس بخواند و در خودش این روحیه‌ی پدربزرگ را تقویت کند. اینها فردا #شیرزنان آینده‌ی کشورند. کشور به این شیرزنان احتیاج دارد. خودش را بسازد.

💠آقا پس از احوالپرسی با سه فرزند دیگر شهید حمید مختاربند، می‌پرسند از #شهید_محمود #فرزندی باقی نمانده؟ که پدر و مادر می‌گویند #ازدواج_نکرده بود. حالا آقا به رسم همیشگی، #قرآنی را به والدین شهید و قرآن دیگری را به همسر شهید هدیه می‌کند.

💠معین‌رضا که این‌بار متوجه این اتفاق جدید شده، روبه‌روی آقا ایستاده و با بهت نگاه می‌کند. یک‌نفر معین‌رضا را بغل می‌کند که ببرد که آقا با حالتی نیمه‌عصبانی می‌گوید: «اذیّتش نکن آقا؛ بذارید باشه همین‌جا... اصلاً بذاریدش همین‌جا» و به زمین نزدیک خودش اشاره می‌کند.

💠دختران خانواده‌ی مختاربند هم که برای گرفتن #یادگاری نزدیک می‌آیند، #عبای آقا را می‌بوسند. در همین بین معین‌رضا دوباره برمی‌گردد و شروع می‌کند با میکروفون جلوی رهبر بازی کردن!

💠در همین شلوغی‌ها، #عروس_شهید_مختاربند از جایش بلند می‌شود و از آقا می‌پرسد: من چه کار بکنم؟ #وظیفه‌ی من چیست؟ دارم درس می‌خوانم و هنوز بچه ندارم.
تا سؤال عروس شهید تمام شد، #آقا با #لحنی بسیار جدی و سریع جواب دادند:👇👇

💥«اوّلاً بچه‌دار بشوید؛ این یک. اینهایی که اول زندگی هی عقب می‌اندازند و می‌گویند حالا زود است، این #ناشکری است. این ناشکری باعث می‌شود که خداوند یک #جواب_سختی به آدم بدهد.
#عروس که هنوز ایستاده، می‌گوید: آخه من دارم #درسم را پیش می‌برم!
«باشه، مشکلی نیست. من کسی را سراغ دارم که با چهار بچه درس میخواند و همه‌ی دوره‌های کارشناسی و ارشد و دکتری را گذرانده. ثانیاً درستان را بخوانید. ثالثاً #زندگیتان را هرچقدر میتوانید #شیرین کنید. خدا ان‌شاءالله شما را حفظتان کند. دیگر شما جوانها بهتر از دوره‌ی جوانی ما میفهمید. انقلاب خیلی به امثال شماها احتیاج دارد.

💠فضای جلسه صمیمی‌تر شده و #خواهر_شهیدان نیز از جای خود بلند می‌شود و می‌گوید:
- من #دو_دختر دارم که #دوقلو هستند و خیلی دوست داشتند که شما رو ببینند. امسال #کنکور دارند و گفتند به آقا بگید برامون #دعا کنن.👇👇👇

💥«خدا ان‌شاءالله به هر دویشان #شوهر خوب برساند و ان‌شاءالله با همدیگر #عروس بشوند؛ این #بهترین_دعاست!

و جمع دوباره می‌خندند....

ادامه دارد.....

🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
💞 #ازدواج_به_سبک_شهدا🎊

جشن عروسی که با مولودی خوانی آغاز شد...

💞چهارده ساله بود که #عروس خاله اش شد.
جوان های فامیل قصد داشتند برایشان ساز و
آواز راه بیاندازند...

💞اما #همسرش ابراهیم جعفریان گفت: اگر
گوش کنید من بخوانم شما نیز دم بگیرید

💞شروع به خواندن کرد: یا دائم الفضل علی
البریه، یا باسط الیدین بالعطیه، صل علی محمد
و آل محمد.

💖و این چنین زندگی سراسر ساده و
بی آلایش خود را آغاز کردند.

#شهیده_طیبه_واعظی_دهنوی💐
#شهید_ابراهیم_جعفریان💐
#خاطره

ڪانال عهـدبا شهـدا👇
🆔 @Shahidegomnamm
💫 #عروس_زهرایی👆

💞 #مهریه همسر #شهید_محسن_حججی ۱۲۴ هزار صلوات وحفظ قران با معنی...

💞 #همسرت_که_حسینی_باشد
تو را زهیر خواهد کرد


#همسران_مقاومت✌️

🌹ڪانال عهـدبا شهـدا
💠 @Shahidegomnamm
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان📚✒️ #فرمانده_من👮 #قسمت_صدو_هفتادو_سه📖 ❖ خودمو سرزنش😔کردم که ای کاش به حسام می گفتم میرم خونه اما حال بدم مجال هیچ کاریو بهم نداد چند بار #وسوسه شدم پیاده شم و برگردم به #معراج_الشهدا🕊 ولی هر بار یه حسی منصرفم کرد ،کرایه ی ماشینو پرداخت کردمو پیاده…
#داستان📚✒️
#فرمانده_من👮
#قسمت_صدو_هفتادو_چهار📖

❖ سلام #پدرجون ، من مسجدم🕌 صبرکنید سریع خودمو میرسونم
نه دخترم وایستا اونجا خودم میام دنبالت،گوشیو قطع کردم جلوی در #مسجد ده دقیقه ای وایستادم با
اومدن بابا👴 سوار ماشین شدم . #چشماش پر از اضطراب و نگرانی بود
با مهربونی گفتم : سلام پدرجون 😍 ببخشید معطل شدید،

❖ سلام #عروس گلم نه عزیزم ،
امشب خونه ی مایید گفتم بیام دنبالت
با تردید😐 پرسیدم : چرا حسام نیومد؟
خندیدو گفت : اینهمه #حسام اومد،یبارم گفتیم ما بیایم دنبال عروسمون 😊
لبخندی زدمو گفتم : فکر کردم اتفاقی براش افتاده اخه تا الان نه بهم زنگ زد نه خونه اومد

❖ بابا درحالیکه داشت تو کوچه
می پیچید گفت: اره بابا راستش از دستت #عصبانی بود . می گفت چرا سر ظهر بدون اینکه بهش بگی از #معراج🕊 رفتی ؟ غروب خواست بیاد دنبالت ولی حالش حسابی بد شدتب و لرز شدید کرده 🤒

❖ با دلهره گفتم : پدرجون چرا زودتر بهم نگفتید؟ من تو معراج حالم خیلی بد شد ،نفهمیدم چجوری ازاونجا رفتم تو جمعیت هیشکیو پیدا نکردم حسام حالش خیلی بده؟🤔
سرشو تکون داد و گفت : عروس گلم این حسامی ک من میشناسم تا وقتی که #شهید🥀 نشه حالش خیلی بده ، انگار دنیا #آزارش میده الانم که داغ رفیق رو قلبش نشسته😔 خدا میدونه این دوتا جوون مثه برادر بودن برای هم جلوی
در خونشون ماشینو نگه داشت،سریع پیاده شدم و زنگ زدم محمد درو باز کرد با عجله رفتم تو بین اتاقک های توی حیاط یکیشون روشن بود از پله ها بالا رفتم جلوی در نگاهم به #مامان رعنا👵 خورد.

❖ حسام روی پاش دراز کشیده بود و #چشماشو بسته بود مامان رعنا سرشو نوازش می کرد وقربون صدقش میرفت همونحا جلوی در #پاهام سست شد😭
و نشستم متوجه حضورم نشدن مامان رعنا مثل اینکه با یه پسر بچه حرف بزنه گفت : دیگه نمی ذارم بری #سوریه ؟ چرا اینقد خودتو اذیت میکنی هان؟
از لای در نگاشون کردم حسام چشماشو ب #سختی باز کرد ، ب مامانش نگاه کرد و با صدای گرفته ای شروع کرد به خوندن :#لباس_خاکیمو بیار مادر ...

#این_داستان_ادامه_دارد...‍

👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫

منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat


🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🌹🍃
❥❥❥ @Shahidegomnamm
🍂
💐🍃
🍂🌺🍃💐
🍃💐🍃🌼🍃🌸🍃
#سبک_زندگی_شهدا📩

تزئین ماشین 🚘عروسی‌مان طوری بود که قسمت شیشه جلو سمت #عروس را دسته گل💐 چسبانده بود️ و گل ها مانع دیده شدن من در ماشین بودند

برای آقا جواد مهم بود که به مجالس شادی حلال برود️ ومراسم #عروسی☺️ خودمان با مولودی خوانی طی شد

برخی می گفتند #عروسی جواد به مجلس ختم صلوات شبیه است ولی برایش مهم کاری بود که خداپسند باشد و برایش صحبت های مردم اهمیت نداشت☺️

#شهیدمدافع_حرم_جواد_محمدی
#الگوبرداری_از_شهدا

🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊