😢💔 #دلتنگ کہ باشے
😢💔 #بغض کہ داشتہ باشے
😢💔 #پناه میبرے بہ #قاب_عکسها..
😢💔 حالا خدا نکند کہ #دختر باشے و #بابایے
#دختر_شهید
🍃🌺: @shahidegomnamm
😢💔 #بغض کہ داشتہ باشے
😢💔 #پناه میبرے بہ #قاب_عکسها..
😢💔 حالا خدا نکند کہ #دختر باشے و #بابایے
#دختر_شهید
🍃🌺: @shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🕊🌹
🔶دیدار مقام معظم رهبری با جمعی از خانواده های شهدای مدافع حرم
🔸«خانوادهی #شهید_محرم_علی_مرادخانی، از تنکابن. پدر گرامی شهید از دنیا رفتهاند؛ مادر گرامی شهید، خانم کبری دلاوری؛ شما هستین؟ حال شما خوبه خانم؟»
- سلام حاج آقا. ما خیلی خوشحالیم که این توفیق رو داشتیم که به دیدار شما اومدیم.
- «خداوند این توفیق رو به ما بده که دل و روحمون رو به شما نزدیکتر کنیم.
فرزندتون چه زمانی شهید شدند؟»
- پارسال شهید شدن. یکبار مجروح شد و برگشت؛ بعد رفت
🔸کربلا برای زیارت؛ دوباره از اونجا بهش گفتن که برگرد سوریه. دیگه توی فرودگاه بود که به من زنگ زد که مادر دارم میرم سوریه...
🔸در خلال صحبتهای آقا یکدفعه سه پسرِ سه - چهار ساله جلوی آقا میایستند و یکیشان با صدای بلند میگوید:
- اسم من علیـه!
همهی صحبتهای رهبر و مادر قطع میشود و آقا با خنده علی را میبوسد. حالا دو کودک دیگر هم خود را معرفی میکنند. محافظی بلند میشود و بچهها را از زمین بلند میکند تا آقا آنها را ببوسد. دیگر بچههای حاضر در اتاق هم که این صحنه را میبینند، از گوشه گوشهی مجلس جلو میآیند و آقا را همینجور نگاه میکنند تا نوبتشان شود! دیگر همهی مجلس در اختیار این کودکان است که یا فرزند شهدا هستند و یا نوهی شهدا و یا خواهرزاده و برادرزادهی شهدا.
🔸بعد از آخرین کودک، آقا رو میکنند به سمت مادر و میگویند:
- «خداوند انشاءالله ما را با آنها محشور کند. در قیامت هم با آنها باشیم.
🔸طاهره یونسی، #همسر_شهید؛ خوب هستید خانم؟ چند سال با شهید زندگی کردید؟»
- 33 سال حاج آقا؛ اما در اصل 3 سال. ایشون خیلی کم توی خونه بود. ما ایشون رو زیاد نمیدیدیم اصلاً.
صدای همسر کمی میلرزد؛ انگار هم دلتنگ است و هم گلایه دارد؛ گلایهای از روی محبت.
🔸«خداوند انشاءالله به شما اجر بدهد. اگر شماها، مادرها، همسرها، اگر همراهی نمیکردید، اینها بدون تردید نمیتوانستند اینجور مجاهدت کنند در راه خدا🔸
🔸نوبت به #دختر_شهید میرسد؛
خانم فاطمه مرادخانی؛ شما خوبید؟ شما چهکار میکنید؟»
- خانهداری و بچهداری حاج آقا؛ این معینرضا پسرمه.
صدای خندهی حاضران دوباره بلند میشود.
🔸روحالله و محمدعلی، فرزندان دیگر شهید هم با آقا احوالپرسی میکنند. داماد شهید هم در جمع هست. آقا با خنده میپرسد:
- «کوچولوتون (معینرضا) کجا رفت؟ دیگه از ما سیر شده؟»
و جمع دوباره میخندند.
🔸موقع تحویل قرآنها و یادگاریها به این خانوادهی شهید فرا میرسد. روحالله نزدیک آقا که میآید، انگشتر دست آقا را طلب میکند و محمدعلی نیز به آقا میگوید:
- ما در این مدت بیکاریمان به دستور شما در فضای مجازی کارهای فرهنگی انجام میدهیم؛ دعا کنید نتیجهی خوبی داشته باشد.
🔸«خوب است؛ فضای مجازی! منتها در آنجا غرق نشوید. در فضای مجازی اگر آدم درست وارد بشود، خوب است؛ امّا اگر برود غرق بشود، نه؛ خوب نیست. جای خطرناکی است؛ خیلی باید آدم مراقب باشد.🔸
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🕊🌹
🔶دیدار مقام معظم رهبری با جمعی از خانواده های شهدای مدافع حرم
🔸«خانوادهی #شهید_محرم_علی_مرادخانی، از تنکابن. پدر گرامی شهید از دنیا رفتهاند؛ مادر گرامی شهید، خانم کبری دلاوری؛ شما هستین؟ حال شما خوبه خانم؟»
- سلام حاج آقا. ما خیلی خوشحالیم که این توفیق رو داشتیم که به دیدار شما اومدیم.
- «خداوند این توفیق رو به ما بده که دل و روحمون رو به شما نزدیکتر کنیم.
فرزندتون چه زمانی شهید شدند؟»
- پارسال شهید شدن. یکبار مجروح شد و برگشت؛ بعد رفت
🔸کربلا برای زیارت؛ دوباره از اونجا بهش گفتن که برگرد سوریه. دیگه توی فرودگاه بود که به من زنگ زد که مادر دارم میرم سوریه...
🔸در خلال صحبتهای آقا یکدفعه سه پسرِ سه - چهار ساله جلوی آقا میایستند و یکیشان با صدای بلند میگوید:
- اسم من علیـه!
همهی صحبتهای رهبر و مادر قطع میشود و آقا با خنده علی را میبوسد. حالا دو کودک دیگر هم خود را معرفی میکنند. محافظی بلند میشود و بچهها را از زمین بلند میکند تا آقا آنها را ببوسد. دیگر بچههای حاضر در اتاق هم که این صحنه را میبینند، از گوشه گوشهی مجلس جلو میآیند و آقا را همینجور نگاه میکنند تا نوبتشان شود! دیگر همهی مجلس در اختیار این کودکان است که یا فرزند شهدا هستند و یا نوهی شهدا و یا خواهرزاده و برادرزادهی شهدا.
🔸بعد از آخرین کودک، آقا رو میکنند به سمت مادر و میگویند:
- «خداوند انشاءالله ما را با آنها محشور کند. در قیامت هم با آنها باشیم.
🔸طاهره یونسی، #همسر_شهید؛ خوب هستید خانم؟ چند سال با شهید زندگی کردید؟»
- 33 سال حاج آقا؛ اما در اصل 3 سال. ایشون خیلی کم توی خونه بود. ما ایشون رو زیاد نمیدیدیم اصلاً.
صدای همسر کمی میلرزد؛ انگار هم دلتنگ است و هم گلایه دارد؛ گلایهای از روی محبت.
🔸«خداوند انشاءالله به شما اجر بدهد. اگر شماها، مادرها، همسرها، اگر همراهی نمیکردید، اینها بدون تردید نمیتوانستند اینجور مجاهدت کنند در راه خدا🔸
🔸نوبت به #دختر_شهید میرسد؛
خانم فاطمه مرادخانی؛ شما خوبید؟ شما چهکار میکنید؟»
- خانهداری و بچهداری حاج آقا؛ این معینرضا پسرمه.
صدای خندهی حاضران دوباره بلند میشود.
🔸روحالله و محمدعلی، فرزندان دیگر شهید هم با آقا احوالپرسی میکنند. داماد شهید هم در جمع هست. آقا با خنده میپرسد:
- «کوچولوتون (معینرضا) کجا رفت؟ دیگه از ما سیر شده؟»
و جمع دوباره میخندند.
🔸موقع تحویل قرآنها و یادگاریها به این خانوادهی شهید فرا میرسد. روحالله نزدیک آقا که میآید، انگشتر دست آقا را طلب میکند و محمدعلی نیز به آقا میگوید:
- ما در این مدت بیکاریمان به دستور شما در فضای مجازی کارهای فرهنگی انجام میدهیم؛ دعا کنید نتیجهی خوبی داشته باشد.
🔸«خوب است؛ فضای مجازی! منتها در آنجا غرق نشوید. در فضای مجازی اگر آدم درست وارد بشود، خوب است؛ امّا اگر برود غرق بشود، نه؛ خوب نیست. جای خطرناکی است؛ خیلی باید آدم مراقب باشد.🔸
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
حاشیه دیدار خانوادههای شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب اسلامی
#بخش_آخر
✍نوبت به #آخرین خانوادهی شهید میرسد:
«خانوادهی گرامی #شهید_علیرضا_قنواتی؛ #مادر از دنیا رفتن؛ #پدر بهعلت کسالت نیومدن؛ #همسر_شهید، خانم مریم آزادی؛ حال شما چطوره خانم؟ شهید چند سال داشتند؟»
- 53 سال حاج آقا
🔷آقا اسم #فرزندان_شهید را میآورند؛ پسر جوانی جلو میآید و میگوید حاج آقا ببخشید من تازه از #کربلا آمدهام، سرما خوردم و برای همین با شما روبوسی نمیکنم. آقا میپرسد:
- «شما چهکار میکنید؟»
- والّا چندبار میخواستیم #بریم_اونور دیگه.
- «کجا میخواستی بری؟»
- بالاخره ما رو اصلاً درست کردن برای اینکه بریم این #تکفیریها رو بزنیم؛ ولی حاج آقا ما رو #برگردوندن.
- «کی شما رو برگردونده؟»
- ایشون ما رو برگردوندن.
-ایشون از بستگان هستن؟
- نه، ایشون #مسئول_اعزام هستن.
مسئول اعزام که در انتهای #مجلس نشسته میگوید که #ایشان_فرزند_شهید هستند و #حاج_قاسم_سلیمانی دستور دادهاند که فرزندان شهدا اعزام نشوند.
🔷آقا این را که میشنود، میگوید: «خیلی خب؛ نروید... نروید... شما اینجا باشید برای نظام کار کنین.
🔷 #دختر_شهید قنواتی نیز جلو میآید و چند #نامه و #عکس به آقا هدیه میکند؛ نمیتواند گریهی خودش را کنترل کند؛ بهسختی خود را جمع میکند و به آقا میگوید که برایش #دعا کند. از آقا #یادگاری نیز میخواهد:
-اگر میشه این انگشتر دستتون رو هم به من بدید.
-انگشترهام رو که دادم دیگه؛ توی #دستم دیگه #انگشتری ندارم!
-خب انگشترهای اون یکی دستتون هم هست!
-نه، اینا دیگه برای هدیه نیست!
و به انگشترهای دیگر راضی میشود و مینشیند.
🔷حالا دیگر #دقایق_پایانی_دیدار است. هر کسی از گوشهای #تقاضای_یادگاری و #چفیه و #انگشتر میکند. گویا دیگر انگشترها و چفیهها تمام شده و مابقی افراد باید بعد از خروج آقا منتظر گرفتن هدایا باشند. #آقا دارد #روی_قاب_عکس_شهدایی که از طرف خانوادههای شهدا داده شده، چیزی #مینویسند به رسم یادگاری. پیرامون آقا کمکم #شلوغ میشود. آقا بالاخره بعد از یک ساعت و چهل و پنج دقیقه از روی صندلی خود بلند شده و از اتاق خارج میشوند. جمعیت #صلواتی میفرستند. همه شاداب و خندانند. گویا دیگر #دلتنگیهایشان پایان یافته باشد. به مجاهدتها میاندیشند؛ به بزرگ کردن این بچههای کوچک که جلوی رهبرشان ساعاتی بازی کردند، دراز کشیدند، دویدند و بزرگ شدند.
🔷آن دورترها هم -نه خیلی دورتر- انتهای #روضه، جور دیگری میشود. برای رأس و نیزه که نمیشود کاری کرد جز اشک؛ اما دست آتش از #دامن_حرم دور است و دیگر سنگ به پیشانی گنبد نمینشیند. از #جانها_سپری ساخته شده و سلام نظامی معینرضاها را پدران و پدربزرگها رو به گنبد و بارگاه میدهند؛ آنقدر محکم و مخلص که #کبوترها دوباره برگردند به #صحن و سرای #دختر_علی.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌹🕊
حاشیه دیدار خانوادههای شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب اسلامی
#بخش_آخر
✍نوبت به #آخرین خانوادهی شهید میرسد:
«خانوادهی گرامی #شهید_علیرضا_قنواتی؛ #مادر از دنیا رفتن؛ #پدر بهعلت کسالت نیومدن؛ #همسر_شهید، خانم مریم آزادی؛ حال شما چطوره خانم؟ شهید چند سال داشتند؟»
- 53 سال حاج آقا
🔷آقا اسم #فرزندان_شهید را میآورند؛ پسر جوانی جلو میآید و میگوید حاج آقا ببخشید من تازه از #کربلا آمدهام، سرما خوردم و برای همین با شما روبوسی نمیکنم. آقا میپرسد:
- «شما چهکار میکنید؟»
- والّا چندبار میخواستیم #بریم_اونور دیگه.
- «کجا میخواستی بری؟»
- بالاخره ما رو اصلاً درست کردن برای اینکه بریم این #تکفیریها رو بزنیم؛ ولی حاج آقا ما رو #برگردوندن.
- «کی شما رو برگردونده؟»
- ایشون ما رو برگردوندن.
-ایشون از بستگان هستن؟
- نه، ایشون #مسئول_اعزام هستن.
مسئول اعزام که در انتهای #مجلس نشسته میگوید که #ایشان_فرزند_شهید هستند و #حاج_قاسم_سلیمانی دستور دادهاند که فرزندان شهدا اعزام نشوند.
🔷آقا این را که میشنود، میگوید: «خیلی خب؛ نروید... نروید... شما اینجا باشید برای نظام کار کنین.
🔷 #دختر_شهید قنواتی نیز جلو میآید و چند #نامه و #عکس به آقا هدیه میکند؛ نمیتواند گریهی خودش را کنترل کند؛ بهسختی خود را جمع میکند و به آقا میگوید که برایش #دعا کند. از آقا #یادگاری نیز میخواهد:
-اگر میشه این انگشتر دستتون رو هم به من بدید.
-انگشترهام رو که دادم دیگه؛ توی #دستم دیگه #انگشتری ندارم!
-خب انگشترهای اون یکی دستتون هم هست!
-نه، اینا دیگه برای هدیه نیست!
و به انگشترهای دیگر راضی میشود و مینشیند.
🔷حالا دیگر #دقایق_پایانی_دیدار است. هر کسی از گوشهای #تقاضای_یادگاری و #چفیه و #انگشتر میکند. گویا دیگر انگشترها و چفیهها تمام شده و مابقی افراد باید بعد از خروج آقا منتظر گرفتن هدایا باشند. #آقا دارد #روی_قاب_عکس_شهدایی که از طرف خانوادههای شهدا داده شده، چیزی #مینویسند به رسم یادگاری. پیرامون آقا کمکم #شلوغ میشود. آقا بالاخره بعد از یک ساعت و چهل و پنج دقیقه از روی صندلی خود بلند شده و از اتاق خارج میشوند. جمعیت #صلواتی میفرستند. همه شاداب و خندانند. گویا دیگر #دلتنگیهایشان پایان یافته باشد. به مجاهدتها میاندیشند؛ به بزرگ کردن این بچههای کوچک که جلوی رهبرشان ساعاتی بازی کردند، دراز کشیدند، دویدند و بزرگ شدند.
🔷آن دورترها هم -نه خیلی دورتر- انتهای #روضه، جور دیگری میشود. برای رأس و نیزه که نمیشود کاری کرد جز اشک؛ اما دست آتش از #دامن_حرم دور است و دیگر سنگ به پیشانی گنبد نمینشیند. از #جانها_سپری ساخته شده و سلام نظامی معینرضاها را پدران و پدربزرگها رو به گنبد و بارگاه میدهند؛ آنقدر محکم و مخلص که #کبوترها دوباره برگردند به #صحن و سرای #دختر_علی.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کلیپ
#دختر_شهید_مدافع_حرم
این دختر فقط پدرش را میخواهد نه سهمش از #سفره_انقلاب را .....
#شهدا_شرمنده_ایم
💞کانال عهدباشهدا💞
🍃 @shahidegomnamm 🍃
#دختر_شهید_مدافع_حرم
این دختر فقط پدرش را میخواهد نه سهمش از #سفره_انقلاب را .....
#شهدا_شرمنده_ایم
💞کانال عهدباشهدا💞
🍃 @shahidegomnamm 🍃