Forwarded from عکس نگار
🕊🕊🕊🕊🕊
🕊
🌹#شهید_محسن_وزوایی
🔸(قسمت شانزدهم )
📃 #وصيتنامه4⃣
🌾این امت باید بداند از #بزرگترین_خطراتى که انقلاب را تهدید مى کند، آفت نفوذ خطوط انحرافى در خط اصلى انقلاب یعنى همانا خط امام است؛ پس #خط_امام را دنبال کنید و امام را تنها نگذارید که نمى گذارید.
🌾شما #امت مسلمان ایران در تاریخ جهان #نمونه هستید. شما فرزندانى تربیت نموده اید که #شهادت_را_بالاترین_سعادت خود مى شمارند و فقط روى پشتوانه الهى حساب مى کنید و شکست در راه چنین حرکتى مفهومى ندارد.
🌾خدا را شکر مى کنم که #نعمت زجر کشیدن در راهش را نصیبم نمود. خدا را شکر مى کنم که #نعمت_شرکت در #عملیات به منظور روشن کردن سرزمینهاى سرد و بی روح گشته از وجود صدامیان به نور خدایى نصیبم شد
🌾و از خدا مى خواهم که #شهادت در راهش را #نصیبم فرماید و آنگاه که به مشیت الهى از این دنیاى فانى رفتم در #زمره_شهدا به حساب مى آیم و از خدا مى خواهم که مرا به حال خود وا مگذارد که بنده اى حقیر و زبون هستم و به درگاه کسى غیر از تو نمیتوانم رو بیاورم.
اللهم ارزقنا شهادة فى سبیلک
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🕊
🌹#شهید_محسن_وزوایی
🔸(قسمت شانزدهم )
📃 #وصيتنامه4⃣
🌾این امت باید بداند از #بزرگترین_خطراتى که انقلاب را تهدید مى کند، آفت نفوذ خطوط انحرافى در خط اصلى انقلاب یعنى همانا خط امام است؛ پس #خط_امام را دنبال کنید و امام را تنها نگذارید که نمى گذارید.
🌾شما #امت مسلمان ایران در تاریخ جهان #نمونه هستید. شما فرزندانى تربیت نموده اید که #شهادت_را_بالاترین_سعادت خود مى شمارند و فقط روى پشتوانه الهى حساب مى کنید و شکست در راه چنین حرکتى مفهومى ندارد.
🌾خدا را شکر مى کنم که #نعمت زجر کشیدن در راهش را نصیبم نمود. خدا را شکر مى کنم که #نعمت_شرکت در #عملیات به منظور روشن کردن سرزمینهاى سرد و بی روح گشته از وجود صدامیان به نور خدایى نصیبم شد
🌾و از خدا مى خواهم که #شهادت در راهش را #نصیبم فرماید و آنگاه که به مشیت الهى از این دنیاى فانى رفتم در #زمره_شهدا به حساب مى آیم و از خدا مى خواهم که مرا به حال خود وا مگذارد که بنده اى حقیر و زبون هستم و به درگاه کسى غیر از تو نمیتوانم رو بیاورم.
اللهم ارزقنا شهادة فى سبیلک
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊✨🌹🕊✨🌹🕊
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_سردار_سیدحمیدتقوی_فر
#قسمت_چهاردهم
✍آقای سیدعلی الیاسری دوست و همرزم شهید ؛
ايشان در #ولايت_مداري شهره عام و خاص بوده اند و همين ولايتمداري انگيزه اصلي ايشان براي #حضور در #خط_مقدم رويارويي با #داعش بود.
🔵از لحظهاي كه خداوند نعمت #آزادي را به ملت عراق ارزاني داشت، شهيد حميد تقوي هم پا به پاي ما براي #كمك به ملت عراق فعاليت ميكرد. او كار خود را با #تاسيس مدارس حوزوي كه در چارچوب فتاوي وليامر مسلمين فعاليت ميكردند آغاز كرد. اين #حوزهها اكثرا ويژه #بانوان و برخي از آنها هم به جوانان و نوجوانان اختصاص دارند. هماكنون فقط در شهر بصره ۹ حوزه بانوان مشغول به فعاليت هستندكه از #ثمرات_تلاش_ايشان است. استانهاي ديگري همچون دياله و ناصريه هم شاهد ثمرات تلاشهاي اين شهيد بزرگوار بودهاند.
🔵علاوه بر اين، ايشان فعاليتهاي قابلتوجهي در زمينه بالابردن سطح فعاليتهاي #دانشگاهي عراق از خود به جاي گذاشتهاند. پايهگذاري همكاري گسترده بين دانشگاههاي #خوزستان و دانشگاههاي جنوب #عراق نيز جزو ميراثي است كه در ميزان اعمال ايشان هم قرار خواهد گرفت. بيترديد تلاشهاي اين شهيد بود كه باعث شد ۲۱ رئيس دانشگاههاي ايران در #كنفرانس بزرگ علمي دانشگاهي كه در بصره برگزار شد، شركت كنند.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_سردار_سیدحمیدتقوی_فر
#قسمت_چهاردهم
✍آقای سیدعلی الیاسری دوست و همرزم شهید ؛
ايشان در #ولايت_مداري شهره عام و خاص بوده اند و همين ولايتمداري انگيزه اصلي ايشان براي #حضور در #خط_مقدم رويارويي با #داعش بود.
🔵از لحظهاي كه خداوند نعمت #آزادي را به ملت عراق ارزاني داشت، شهيد حميد تقوي هم پا به پاي ما براي #كمك به ملت عراق فعاليت ميكرد. او كار خود را با #تاسيس مدارس حوزوي كه در چارچوب فتاوي وليامر مسلمين فعاليت ميكردند آغاز كرد. اين #حوزهها اكثرا ويژه #بانوان و برخي از آنها هم به جوانان و نوجوانان اختصاص دارند. هماكنون فقط در شهر بصره ۹ حوزه بانوان مشغول به فعاليت هستندكه از #ثمرات_تلاش_ايشان است. استانهاي ديگري همچون دياله و ناصريه هم شاهد ثمرات تلاشهاي اين شهيد بزرگوار بودهاند.
🔵علاوه بر اين، ايشان فعاليتهاي قابلتوجهي در زمينه بالابردن سطح فعاليتهاي #دانشگاهي عراق از خود به جاي گذاشتهاند. پايهگذاري همكاري گسترده بين دانشگاههاي #خوزستان و دانشگاههاي جنوب #عراق نيز جزو ميراثي است كه در ميزان اعمال ايشان هم قرار خواهد گرفت. بيترديد تلاشهاي اين شهيد بود كه باعث شد ۲۱ رئيس دانشگاههاي ايران در #كنفرانس بزرگ علمي دانشگاهي كه در بصره برگزار شد، شركت كنند.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊✨🌹🕊✨🌹🕊
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_سردار_سیدحمیدتقوی_فر
#قسمت_بیست_وششم
#شهادت
🌷سردار تقوي چگونه به شهادت رسيدند؟
⚜سیدعلی الیاسری دوست و همرزم شهید؛
✍يك روز #قبل از شهادت تصميم گرفتيم كه #عمليات را يك روز به #عقب بيندازيم. من شخصا به او خبر دادم و گفتم: حاج آقا عمليات عقب افتاده است و فردا انجام نخواهد شد. او پرسيد چرا عقب افتاده؟ چند روز عقب افتاده است؟ گفتم: حاج آقا فقط يك روز عقب افتاده. آقاي تقوي پاسخ داد، آقا سيد ميدانيد #باعث شديد #شهادتم_يك_روز_به_عقب_بيفتد! اين دقيقا صحبتهايي است كه او در پاسخ به من گفت.
🍂روز بعد من #تلاش كردم كه ايشان به #خط مقدم درگيري #نروند،حتي يك نفر را هم مأمور كردم كه مانع از حضورشان در خط مقدم شود اما ساعاتي بعد كه پرسيدم به من گفتند كه او در #جلوترين نقطه ممكن در كنار ديدبانها در حال #رصد تحركات دشمن است. وقتي از آن نقطه پايين آمد تا به نقطه ديگري از صحنه جنگ برود فردي كه مامورش كرده بودم بار ديگر به نزد او رفت و به ايشان گفت: آقا سيدعلي ميگويد شما بايد به عقب بازگرديد او اين دستور را به شما داده است.
شهيد تقوي حرفي نزد گويي كه به اين خواسته پاسخ مثبت داده است و از راهي كه ميرفت بازگشت، اما #تصور ميكنيد به #كجا رفت؟ او كمي #عقبتر آمد، #وضو گرفت، 2ركعت #نماز خواند و بار ديگر به سرعت به سوي نقطه #درگيري رفت و در پاسخ به پرسش يكي از كساني كه در اطرافش بودند و از او پرسيد حاج آقا كي برميگردي؟ گفت: توي #بهشت همديگر را ميبينيم.
اين دقيقا #لحظاتي پيش از رسيدنش به نقطه درگيري بود، دوستاني كه همراه ايشان بودند ميگويند بين اتمام #نمازش و #شهادتش چيزي كمتر از #نيمساعت_فاصله_بود.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_سردار_سیدحمیدتقوی_فر
#قسمت_بیست_وششم
#شهادت
🌷سردار تقوي چگونه به شهادت رسيدند؟
⚜سیدعلی الیاسری دوست و همرزم شهید؛
✍يك روز #قبل از شهادت تصميم گرفتيم كه #عمليات را يك روز به #عقب بيندازيم. من شخصا به او خبر دادم و گفتم: حاج آقا عمليات عقب افتاده است و فردا انجام نخواهد شد. او پرسيد چرا عقب افتاده؟ چند روز عقب افتاده است؟ گفتم: حاج آقا فقط يك روز عقب افتاده. آقاي تقوي پاسخ داد، آقا سيد ميدانيد #باعث شديد #شهادتم_يك_روز_به_عقب_بيفتد! اين دقيقا صحبتهايي است كه او در پاسخ به من گفت.
🍂روز بعد من #تلاش كردم كه ايشان به #خط مقدم درگيري #نروند،حتي يك نفر را هم مأمور كردم كه مانع از حضورشان در خط مقدم شود اما ساعاتي بعد كه پرسيدم به من گفتند كه او در #جلوترين نقطه ممكن در كنار ديدبانها در حال #رصد تحركات دشمن است. وقتي از آن نقطه پايين آمد تا به نقطه ديگري از صحنه جنگ برود فردي كه مامورش كرده بودم بار ديگر به نزد او رفت و به ايشان گفت: آقا سيدعلي ميگويد شما بايد به عقب بازگرديد او اين دستور را به شما داده است.
شهيد تقوي حرفي نزد گويي كه به اين خواسته پاسخ مثبت داده است و از راهي كه ميرفت بازگشت، اما #تصور ميكنيد به #كجا رفت؟ او كمي #عقبتر آمد، #وضو گرفت، 2ركعت #نماز خواند و بار ديگر به سرعت به سوي نقطه #درگيري رفت و در پاسخ به پرسش يكي از كساني كه در اطرافش بودند و از او پرسيد حاج آقا كي برميگردي؟ گفت: توي #بهشت همديگر را ميبينيم.
اين دقيقا #لحظاتي پيش از رسيدنش به نقطه درگيري بود، دوستاني كه همراه ايشان بودند ميگويند بين اتمام #نمازش و #شهادتش چيزي كمتر از #نيمساعت_فاصله_بود.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨
#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
#قسمت_نهم
✍همرزم شهید محمودرضا بیضائی؛
این اواخر بهطور مرتب او را میدیدم. #پیگیری و #تلاش بسیار جدیای برای #شناسایی منطقه دشمن و آماده سازی منطقه جهت #عملیات داشت. دلش میخواست زودتر عملیات شروع شود و اطراف #حرم نورانی عقیله بنیهاشم، حضرت زینب(س) از لوث وجود حرامیان پاک شود.
🔶روز عملیات هم در #خط او را بههمراه #شهیدحسین_مرادی دیدم. هر دو مثل همیشه #خندان و #پرنشاط و #فعال بودند. با تعداد دیگری از #رزمندگان داوطلب مدافع حرم مطهر از دیگر کشورها روی زمین نشسته و مشغول صحبت و احتمالاً هماهنگیهای لازم برای ادامه عملیات بودند.
🔶درگیری با #تروریستهای کافر بهشدت ادامه داشت و #آتش رزمندگان روی مواضع آنان باریدن گرفته بود. ساعتی بعد #حسین_مرادی در حین درگیری با دشمن هدف #تکتیرانداز دشمن واقع و بهشدت #مجروح شد.حسین 2 هفته بعد در #جوار حرم مطهر امالمصائب، حضرت زینب(س) پر کشید🕊 و همپرواز شهدا کنار ملائک جنت شد.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
#قسمت_نهم
✍همرزم شهید محمودرضا بیضائی؛
این اواخر بهطور مرتب او را میدیدم. #پیگیری و #تلاش بسیار جدیای برای #شناسایی منطقه دشمن و آماده سازی منطقه جهت #عملیات داشت. دلش میخواست زودتر عملیات شروع شود و اطراف #حرم نورانی عقیله بنیهاشم، حضرت زینب(س) از لوث وجود حرامیان پاک شود.
🔶روز عملیات هم در #خط او را بههمراه #شهیدحسین_مرادی دیدم. هر دو مثل همیشه #خندان و #پرنشاط و #فعال بودند. با تعداد دیگری از #رزمندگان داوطلب مدافع حرم مطهر از دیگر کشورها روی زمین نشسته و مشغول صحبت و احتمالاً هماهنگیهای لازم برای ادامه عملیات بودند.
🔶درگیری با #تروریستهای کافر بهشدت ادامه داشت و #آتش رزمندگان روی مواضع آنان باریدن گرفته بود. ساعتی بعد #حسین_مرادی در حین درگیری با دشمن هدف #تکتیرانداز دشمن واقع و بهشدت #مجروح شد.حسین 2 هفته بعد در #جوار حرم مطهر امالمصائب، حضرت زینب(س) پر کشید🕊 و همپرواز شهدا کنار ملائک جنت شد.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨
💥 #داستانی_واقعی_ازشهیدیونس_زنگی_آبادی
✍در #کرمان از آقایی به نام #آقای سعیدی می خواهند که #خاطرات این شهیدرا به صورت کتاب در آورد.آقای سعیدی به خانه که می آید #شروع می کند به #خواندن_خاطرات_شهید اما هر چه فکر می کند به این #نتیجه می رسد که خاطرات شهید را #برگرداند زیرا همه ی خاطرات شهید از عالم روحانی ومعنوی بوده وبرای نویسنده #سخت بوده است که شاید کسی باور نکند.
لذا خاطرات شهید را در #جعبه ای می گذارد تا آن را #پس بدهد.
#صدای_زنگ_تلفن به صدا در می آید وآقای سعیدی که #حوصله ی جواب دادن نداشته سراغ گوشی تلفن نمی رود معمولا تلفن کمتر از ۱دقیقه قطع می شود ولی آقای سعیدی زمانی که می بیند تلفن قطع نمی شود .
#گوشی را بر می دارد #الو_شما؟
💥 #سلام_علیکم_من_شهید_زنگی_آبادی هستم
آقای سعیدی شما می توانید #خاطرات مرا به #صورت کتاب در آوری هر گاه که #نیاز داشتیدمن به شما #کمک_میکنم .بعد تلفن قطع می شود.
بعد از مدتی که آقای سعیدی مقداری از #مطالب رانوشته بوده ،با خودش #فکر می کند که آیا مطالبی که نوشته ام #درست است یا #خیر؟
#یک_دفعه آقای سعیدی #مشاهده می کند که #قلم روی کاغذ #شروع به نوشتن کرد بسم الله الرحمن الرحیم آقای سعیدی فلان مطلب را #حذف واین مطلب را #اضافه کن خلاصه اورا راهنمایی می کند ودر آخر برگه #امضا می شود بعدا که #بررسی می کنند امضا، #امضا_شهید وخط ،#خط_شهید بوده است .
#شهیدیونس_زنگی_آبادی
#شهادت؛65/10/25
#خاطره
💐شادی روحشون صلوات💐
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
💥 #داستانی_واقعی_ازشهیدیونس_زنگی_آبادی
✍در #کرمان از آقایی به نام #آقای سعیدی می خواهند که #خاطرات این شهیدرا به صورت کتاب در آورد.آقای سعیدی به خانه که می آید #شروع می کند به #خواندن_خاطرات_شهید اما هر چه فکر می کند به این #نتیجه می رسد که خاطرات شهید را #برگرداند زیرا همه ی خاطرات شهید از عالم روحانی ومعنوی بوده وبرای نویسنده #سخت بوده است که شاید کسی باور نکند.
لذا خاطرات شهید را در #جعبه ای می گذارد تا آن را #پس بدهد.
#صدای_زنگ_تلفن به صدا در می آید وآقای سعیدی که #حوصله ی جواب دادن نداشته سراغ گوشی تلفن نمی رود معمولا تلفن کمتر از ۱دقیقه قطع می شود ولی آقای سعیدی زمانی که می بیند تلفن قطع نمی شود .
#گوشی را بر می دارد #الو_شما؟
💥 #سلام_علیکم_من_شهید_زنگی_آبادی هستم
آقای سعیدی شما می توانید #خاطرات مرا به #صورت کتاب در آوری هر گاه که #نیاز داشتیدمن به شما #کمک_میکنم .بعد تلفن قطع می شود.
بعد از مدتی که آقای سعیدی مقداری از #مطالب رانوشته بوده ،با خودش #فکر می کند که آیا مطالبی که نوشته ام #درست است یا #خیر؟
#یک_دفعه آقای سعیدی #مشاهده می کند که #قلم روی کاغذ #شروع به نوشتن کرد بسم الله الرحمن الرحیم آقای سعیدی فلان مطلب را #حذف واین مطلب را #اضافه کن خلاصه اورا راهنمایی می کند ودر آخر برگه #امضا می شود بعدا که #بررسی می کنند امضا، #امضا_شهید وخط ،#خط_شهید بوده است .
#شهیدیونس_زنگی_آبادی
#شهادت؛65/10/25
#خاطره
💐شادی روحشون صلوات💐
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
#مادرشهیدان_زینالدین:
جبهہ ما امروز در گوشےها،ڪامپیوترها و بہ طور کلے در فضاے مجازے است کہ باید خود را دراین جبهہ تقویت ڪنیم کہ مبادا شرمنده خون شهدا شویم
#خط_مقدم_جهبہ_جنگ_نرم
🆔 @shahidegomnamm
جبهہ ما امروز در گوشےها،ڪامپیوترها و بہ طور کلے در فضاے مجازے است کہ باید خود را دراین جبهہ تقویت ڪنیم کہ مبادا شرمنده خون شهدا شویم
#خط_مقدم_جهبہ_جنگ_نرم
🆔 @shahidegomnamm
یڪ روزاین اتوبوسها و قطارها آمدند
رساندند #سروهاے رشید را
به #خط_مقدم
روزدیگر اما
این #آمبولانسها
با تابوتهاے پرچمنشان
آوردند همان #سروهاے رشید را
در #معراج
و
#ما_رأیت_إلا_جمیلاً
@Shahidegomnamm
رساندند #سروهاے رشید را
به #خط_مقدم
روزدیگر اما
این #آمبولانسها
با تابوتهاے پرچمنشان
آوردند همان #سروهاے رشید را
در #معراج
و
#ما_رأیت_إلا_جمیلاً
@Shahidegomnamm
ما پشتخط〰نشستہ
بہاينفكر ميكنيم🤔
آيا دوبارہ میشود از خط عبور كرد؟😓
#خط_شکن⚡️
#شهید_یونس_زنگی_آبادی 🌺
#شبتون_شهدایی 🌙
✨
ID°•⭐️ @shahidegomnamm
✨
بہاينفكر ميكنيم🤔
آيا دوبارہ میشود از خط عبور كرد؟😓
#خط_شکن⚡️
#شهید_یونس_زنگی_آبادی 🌺
#شبتون_شهدایی 🌙
✨
ID°•⭐️ @shahidegomnamm
✨
اموزش نوین خط تحریری.PDF
9.4 MB
#آموزش
#خط_تحریری
4 نوع #نستعلیق #شکسته_نستعلیق #نسخ و #ثلث
🙏امیدوارم برای همراهانبزرگوار کانال مفید باشه
🌹کانال عهدباشهدا🌹
❌ @Shahidegomnamm 👈
#خط_تحریری
4 نوع #نستعلیق #شکسته_نستعلیق #نسخ و #ثلث
🙏امیدوارم برای همراهانبزرگوار کانال مفید باشه
🌹کانال عهدباشهدا🌹
❌ @Shahidegomnamm 👈
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان📚✒️ #فرمانده_من👮 #قسمت_صدو_شصتو_هشت📖 ❖ سرشو به نشونه ی #منفی😔 تکون داد اروم بلند شدم و به سختی روی زمین نشستم بند #پوتیناشو👞 باز کردم خواستم جوراباشو در بیارم که صورتش از #درد مچاله شد،اخ بلندی گفت😩 با #بهت بهش نگاه کردممم و گفتم: مگه نگفتی #زخمی…
#داستان📚✒️
#فرمانده_من👨✈️
#قسمت_صدو_شصتو_نه📖
❥ حسام توی اتاقک🚪 نشسته بودیم
و داشتیم #نقشه رو بررسی می کردیم . پرده ی دم اتاق رفت کنار و نور☀️ به داخل پاچید . #اشکان از در وارد شد . همگی به طرفش برگشتیم . با همون لبخند🙂همیشگیش بی مقدمه رو به
من گفت : داش حسام ! فردا #فرماندهی گردان کمیلو بده به من . با تردید😳 نگاهش کردم . تو #قدرت فرماندهی و مدیریتش شک نداشتم . منطقه رو مثل کف دستش می شناخت .
❥ ولی یاد حرف #مادرش افتادم از طرفی جلوی #بچه ها نمی دونستم
چی بگم ؟
قبل از اینکه چیزی بگم گفت : خب اگه خودت هم دوست😍 داری فرماندهی رو به #عهده بگیری ، بیا یه کاری کنیم !
سرمو تکون دادمو گفتم : چی ؟
اومد پیشم نشست و گفت : سکه💰
می ندازیم ، #شیر اومد من میرم ، 🙃#خط اومد تو برو !😉
#نگاهمو به سمت دیگران چرخوندم پنج ، شش نفر بودیم مثل اینکه
همشون #مشتاق بودن ببینن چی میشه
#ج.زقیان از اون گوشه گفت : اشکان ؟ حالا چرا #شیر بیاد تو میری ؟
#اشکان خندیدو گفت : نا سلامتی #شریمرد مقر منما ! 🤣
میدونی فرمانده یه مرررررد میخواد ! عملیات مهمیه ، پایه ای ؟
❥ حالت چهره ی😐 اشکان عوض شد . خیره نگاهش کرد و گفت : تو دنیا یه مرد پیدا شد که در #خیبرو برد روی دستش ، اونم #مولا_علی (ع) بود . بقیه #خاک کفش اون مردم نمیشن .
حمدی زد رو شونه ی اشکان و گفت : نه خوشم اومد،حرفای #عارفانه میزنی ...
اشکان تک #خنده ای کرد و #سکه رو داد دستم . با حالت خاصی گفت : بیا #سه بار بنداز ،هرچی اومد من تسلیم
چشمامو بستم و #بسم_الله گفتم سکه رو پرتاب کردم . #پایینو که نگاه کردم #شیر اومده بود،دوباره پرتاب کردم شیر اومد😕
پرتاب بعدی، شیر
متعجب نگاهش کردم ،عجیب بود🤔 دستی به موهای آشفتم کشیدمو تو #گوشش گفتم : گرفتی🙄 ما رو داداش ؟خوبه خودت پرت کردی
فرمانده جون
❥ عاجازنه تو گوشش👂 زمزمه کردم : جواب #مادرتو چی بدم ؟😔
_بهش بگو نه #خون پسرت از این همه #شهید🥀 رنگین تره ، نه جونش ازین همه شهید عزیز تره 🍂
ازش فاصله گرفتمو #نگاش کردمم با #صلابت گفتم : #اشکان اولین و آخرین #عملیاته که میری #مستقیم تو دل #دشمنا !!!!
دستشو گذاشت رو #چشمش و گفت :
به روی #دیده فرماننده جان،
مکثی کرد و گفت :
#نذر کردم رمز عملیات #یاحیدر 💚باشه ان شالله #فرجی حاصل شه
حاج ابوحیدر 😊
به اسم #جهادیم خطابم کرد . خبر نداشت بچه ها اسمشو گذاشتن : #ابو_غریب...
لبخند #غم آلودی زدمو گفتم :
ان شالله ... به حق بی بی...
#این_داستان_ادامه_دارد...
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🌹🍃
❥❥❥ @Shahidegomnamm
🌿
🍂
💐🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃🌼🍃🌸🍃🌾
#فرمانده_من👨✈️
#قسمت_صدو_شصتو_نه📖
❥ حسام توی اتاقک🚪 نشسته بودیم
و داشتیم #نقشه رو بررسی می کردیم . پرده ی دم اتاق رفت کنار و نور☀️ به داخل پاچید . #اشکان از در وارد شد . همگی به طرفش برگشتیم . با همون لبخند🙂همیشگیش بی مقدمه رو به
من گفت : داش حسام ! فردا #فرماندهی گردان کمیلو بده به من . با تردید😳 نگاهش کردم . تو #قدرت فرماندهی و مدیریتش شک نداشتم . منطقه رو مثل کف دستش می شناخت .
❥ ولی یاد حرف #مادرش افتادم از طرفی جلوی #بچه ها نمی دونستم
چی بگم ؟
قبل از اینکه چیزی بگم گفت : خب اگه خودت هم دوست😍 داری فرماندهی رو به #عهده بگیری ، بیا یه کاری کنیم !
سرمو تکون دادمو گفتم : چی ؟
اومد پیشم نشست و گفت : سکه💰
می ندازیم ، #شیر اومد من میرم ، 🙃#خط اومد تو برو !😉
#نگاهمو به سمت دیگران چرخوندم پنج ، شش نفر بودیم مثل اینکه
همشون #مشتاق بودن ببینن چی میشه
#ج.زقیان از اون گوشه گفت : اشکان ؟ حالا چرا #شیر بیاد تو میری ؟
#اشکان خندیدو گفت : نا سلامتی #شریمرد مقر منما ! 🤣
میدونی فرمانده یه مرررررد میخواد ! عملیات مهمیه ، پایه ای ؟
❥ حالت چهره ی😐 اشکان عوض شد . خیره نگاهش کرد و گفت : تو دنیا یه مرد پیدا شد که در #خیبرو برد روی دستش ، اونم #مولا_علی (ع) بود . بقیه #خاک کفش اون مردم نمیشن .
حمدی زد رو شونه ی اشکان و گفت : نه خوشم اومد،حرفای #عارفانه میزنی ...
اشکان تک #خنده ای کرد و #سکه رو داد دستم . با حالت خاصی گفت : بیا #سه بار بنداز ،هرچی اومد من تسلیم
چشمامو بستم و #بسم_الله گفتم سکه رو پرتاب کردم . #پایینو که نگاه کردم #شیر اومده بود،دوباره پرتاب کردم شیر اومد😕
پرتاب بعدی، شیر
متعجب نگاهش کردم ،عجیب بود🤔 دستی به موهای آشفتم کشیدمو تو #گوشش گفتم : گرفتی🙄 ما رو داداش ؟خوبه خودت پرت کردی
فرمانده جون
❥ عاجازنه تو گوشش👂 زمزمه کردم : جواب #مادرتو چی بدم ؟😔
_بهش بگو نه #خون پسرت از این همه #شهید🥀 رنگین تره ، نه جونش ازین همه شهید عزیز تره 🍂
ازش فاصله گرفتمو #نگاش کردمم با #صلابت گفتم : #اشکان اولین و آخرین #عملیاته که میری #مستقیم تو دل #دشمنا !!!!
دستشو گذاشت رو #چشمش و گفت :
به روی #دیده فرماننده جان،
مکثی کرد و گفت :
#نذر کردم رمز عملیات #یاحیدر 💚باشه ان شالله #فرجی حاصل شه
حاج ابوحیدر 😊
به اسم #جهادیم خطابم کرد . خبر نداشت بچه ها اسمشو گذاشتن : #ابو_غریب...
لبخند #غم آلودی زدمو گفتم :
ان شالله ... به حق بی بی...
#این_داستان_ادامه_دارد...
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🌹🍃
❥❥❥ @Shahidegomnamm
🌿
🍂
💐🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃🌼🍃🌸🍃🌾
🍃🌸| #وصیتنامه
همه به یاد داشته باشند ڪه
#خط_سرخ_شهادت خطی
است ؛🕊
ڪه #بهترین بندگان خدا
از آن #عبور ڪرده اند.
#شهید_علی_زاده_اکبر🍃🌹
#مدافع_آل_الله✌️
🍃🌸| @Shahidegomnamm
همه به یاد داشته باشند ڪه
#خط_سرخ_شهادت خطی
است ؛🕊
ڪه #بهترین بندگان خدا
از آن #عبور ڪرده اند.
#شهید_علی_زاده_اکبر🍃🌹
#مدافع_آل_الله✌️
🍃🌸| @Shahidegomnamm
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان📚✒️ #فرمانده_من👮 #قسمت_صدو_نود 📖 ┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅ ❥• می آیم پشتت بر نمی گردی نگاهم ڪنی، #همیشه بر میگشتی ها همانطور ڪه #پشتت است میگویی: ڪاری نداری #فاطمه جان...؟ #تلخ میگویم: به بی بی بگو ببخشه اینقدر تو رو پیشش #شرمنده ڪردم ❥• #مڪث…
#داستان📚✒️
#فرمانده_من👮
#قسمت_صدو_نودو_یڪ 📖
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
❥• می آیم توی خانه #چشمم به شیئ #فیروزه ای رنگ روی میز می افتد ڪاسه از دستم #سر میخورد و روی زمین تڪه تڪه میشود #میدوم سمت میز #انگشترت است اشڪ هایم
بی محابا میریزند زار میزنم انگشتر
روی #پاڪتی قراردارد با #چشمانی
ڪه تار نبیندپاڪت را برمیدارم
اشکهایم را با بی رحمی پس میزنم
❥• دستانم #میلرزد پاڪت تاشده
را باز میڪنم
#خط توست... همان خط قشنگ
#نوشته ای:
#به_طواف_ڪعبه_رفتم
#به_حرم_رهم_ندادند
#تو_برون_در_چه_ڪرده ای
#به_درون_خانه ای؟
#بسم_رب_الشهدا_و_الصدیقین
فاطمه جانم سلام...
الان ڪه #نامه را میخوانی من راهی سرزمین #عشق شده ام میدانم حال دلت خوب نیست عزیز دلم شاید
این دفعه ڪه بروم #برگشتی
در ڪار نباشد #انگشترم را به
#صاحبش برمیگردانم،
❥• فاطمه جان #حلالم ڪن خیلی بخاطرم سختی ڪشیدی میدانم
بی تابیت بخاطر من نیست دل تو هم #شهادت میخواهد ، اما تو بمان
و ڪار #زینبی ڪن،تو بمان و به
#عمه سادات اقتدا ڪن اگر #لیاقت داشتم و شهید شدم سرقولم می مانم
و #زهیرت میشوم قربانت،تصدقت،
#حسام
#یاحیدر
❥• ازجایم بلند میشوم و توی اتاق میروم #سردرد بدی گرفته ام وارد اتاق میشوم #عڪست روی دیوار #اظهار وجود میڪند، برش میدارم و روی تخت مینشینم عڪست را بجای #تو بغل میڪنم، حالم بداست فڪر میڪنم اگر بخوابم دیگر بیدار نمی شوم، به همین #خیال دراز میڪشم و چشمانم را می بندم و به تو #فڪر میڪنم در فڪرت به #خواب میروم...
#این_داستان_ادامه_دارد... ✍
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـاشهـدا🍃🌹
❥❥❥ @Shahidegomnamm
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
#فرمانده_من👮
#قسمت_صدو_نودو_یڪ 📖
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
❥• می آیم توی خانه #چشمم به شیئ #فیروزه ای رنگ روی میز می افتد ڪاسه از دستم #سر میخورد و روی زمین تڪه تڪه میشود #میدوم سمت میز #انگشترت است اشڪ هایم
بی محابا میریزند زار میزنم انگشتر
روی #پاڪتی قراردارد با #چشمانی
ڪه تار نبیندپاڪت را برمیدارم
اشکهایم را با بی رحمی پس میزنم
❥• دستانم #میلرزد پاڪت تاشده
را باز میڪنم
#خط توست... همان خط قشنگ
#نوشته ای:
#به_طواف_ڪعبه_رفتم
#به_حرم_رهم_ندادند
#تو_برون_در_چه_ڪرده ای
#به_درون_خانه ای؟
#بسم_رب_الشهدا_و_الصدیقین
فاطمه جانم سلام...
الان ڪه #نامه را میخوانی من راهی سرزمین #عشق شده ام میدانم حال دلت خوب نیست عزیز دلم شاید
این دفعه ڪه بروم #برگشتی
در ڪار نباشد #انگشترم را به
#صاحبش برمیگردانم،
❥• فاطمه جان #حلالم ڪن خیلی بخاطرم سختی ڪشیدی میدانم
بی تابیت بخاطر من نیست دل تو هم #شهادت میخواهد ، اما تو بمان
و ڪار #زینبی ڪن،تو بمان و به
#عمه سادات اقتدا ڪن اگر #لیاقت داشتم و شهید شدم سرقولم می مانم
و #زهیرت میشوم قربانت،تصدقت،
#حسام
#یاحیدر
❥• ازجایم بلند میشوم و توی اتاق میروم #سردرد بدی گرفته ام وارد اتاق میشوم #عڪست روی دیوار #اظهار وجود میڪند، برش میدارم و روی تخت مینشینم عڪست را بجای #تو بغل میڪنم، حالم بداست فڪر میڪنم اگر بخوابم دیگر بیدار نمی شوم، به همین #خیال دراز میڪشم و چشمانم را می بندم و به تو #فڪر میڪنم در فڪرت به #خواب میروم...
#این_داستان_ادامه_دارد... ✍
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـاشهـدا🍃🌹
❥❥❥ @Shahidegomnamm
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
#وصیتنامه_شهید
#شهـید_حجت_اسدی
وعدۂ ما #بهــشت ...
بعد روی بهــشت را #خط زدہ بود
#اصلاح ڪردہ بود :
#وعدۂ_ما" جَنَّتُ الْحُسِیْن علیہالسلام "♥️
🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🌹🍃
🕊🔮 @shahidegomnamm
#شهـید_حجت_اسدی
وعدۂ ما #بهــشت ...
بعد روی بهــشت را #خط زدہ بود
#اصلاح ڪردہ بود :
#وعدۂ_ما" جَنَّتُ الْحُسِیْن علیہالسلام "♥️
🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🌹🍃
🕊🔮 @shahidegomnamm