🌹کانال عهدباشهدا🌹
@shahidegomnamm
الگــــــــــوبرداری از شهــــــــــدا 📢
#شهید_مدافع_حرم_محمدرضا_دهقان 🕊🌺 🌸#اخلاق خصوصیات خاص خودش را داشت. محمدرضا اصلا #کینهای نبود و چیزی در دلش وجود نداشت و صاف و ساده بود. 🌸محمد یک صفت خیلی بارزش داشت و آن این بود که #خیلی_خالص کار می کرد. یعنی واقعا کارهایش را طوری انجام می داد که غیر آن کسی که باید، #هیچکس دیگری #نمی_دید. وقتی می خواست #دستگیری کند و #کمک کند، یک جوری انجام می داد که من که خواهرش بودم هم بعدها متوجه می شدم . 🌸چند ماهی یک جایی کار می کرد، اما با گذشت سه ماه هنوز حقوقی نگرفته بود. به محمد گفتیم برو #حقوقت را بگیر، در جواب گفت: " نه، صاحب کارم زن و بچه دار است، اگر داشت می داد، لابد مشکلی دارد که نتوانسته بدهد." آخر هم نرفت بگیرد با اینکه برای موتورش خودش دنبال تهیه پول بود. تا اینکه بعد از مراسم #تدفین صاحب کارش آمد و تسویه کرد.😔 🌸#محمدرضا از کلاس دوم دبیرستان مدام حرف از #شهید و #شهادت میزد و اطلاعاتش هم راجع به #شهدا خیلی زیاد بود. ساعتها با خواهرش مینشستند و کتابهای متفاوتی در خصوص دفاع مقدس را مطالعه میکردند و در خانه ما یک رسمی است که خیلی راحت راجع به شهدا صحبت میشود و کسی در خانه به این موضوع بیتفاوت نبود و محمدرضا تونست به هدفش برسه.
#کانال_شهید_محمدرضا_دهقان
#شهادت_آخرین_روزمحرم_شب_اول_صفر۹۴
#متولد ۷۴
#محمدرضا_دهقان
#شهید_دهقان
#دهه_هفتادی
#مدرسه_عالی
#مدرسه_عالی_شهید_مطهری
#آخوند
#طلبه
#شهید_طلبه
#طلبه_شهید
#شهید_مدافع_حرم
#مدافعان_حریم
#مدافعان_حریم
#عشق_قیمت_نداره
#شهدای_مدافع_حرم
🌹کانال عهدباشهدا🌹
🔎🔎🔎https://telegram.me/shahidegomnamm
🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
@shahidegomnamm
الگــــــــــوبرداری از شهــــــــــدا 📢
#شهید_مدافع_حرم_محمدرضا_دهقان 🕊🌺 🌸#اخلاق خصوصیات خاص خودش را داشت. محمدرضا اصلا #کینهای نبود و چیزی در دلش وجود نداشت و صاف و ساده بود. 🌸محمد یک صفت خیلی بارزش داشت و آن این بود که #خیلی_خالص کار می کرد. یعنی واقعا کارهایش را طوری انجام می داد که غیر آن کسی که باید، #هیچکس دیگری #نمی_دید. وقتی می خواست #دستگیری کند و #کمک کند، یک جوری انجام می داد که من که خواهرش بودم هم بعدها متوجه می شدم . 🌸چند ماهی یک جایی کار می کرد، اما با گذشت سه ماه هنوز حقوقی نگرفته بود. به محمد گفتیم برو #حقوقت را بگیر، در جواب گفت: " نه، صاحب کارم زن و بچه دار است، اگر داشت می داد، لابد مشکلی دارد که نتوانسته بدهد." آخر هم نرفت بگیرد با اینکه برای موتورش خودش دنبال تهیه پول بود. تا اینکه بعد از مراسم #تدفین صاحب کارش آمد و تسویه کرد.😔 🌸#محمدرضا از کلاس دوم دبیرستان مدام حرف از #شهید و #شهادت میزد و اطلاعاتش هم راجع به #شهدا خیلی زیاد بود. ساعتها با خواهرش مینشستند و کتابهای متفاوتی در خصوص دفاع مقدس را مطالعه میکردند و در خانه ما یک رسمی است که خیلی راحت راجع به شهدا صحبت میشود و کسی در خانه به این موضوع بیتفاوت نبود و محمدرضا تونست به هدفش برسه.
#کانال_شهید_محمدرضا_دهقان
#شهادت_آخرین_روزمحرم_شب_اول_صفر۹۴
#متولد ۷۴
#محمدرضا_دهقان
#شهید_دهقان
#دهه_هفتادی
#مدرسه_عالی
#مدرسه_عالی_شهید_مطهری
#آخوند
#طلبه
#شهید_طلبه
#طلبه_شهید
#شهید_مدافع_حرم
#مدافعان_حریم
#مدافعان_حریم
#عشق_قیمت_نداره
#شهدای_مدافع_حرم
🌹کانال عهدباشهدا🌹
🔎🔎🔎https://telegram.me/shahidegomnamm
🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸
Forwarded from عکس نگار
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🕊🌹
💥#توکل
🍃ده روز پیش گفته بود جزیره🌴 را شناسایی کنند، ولی خبری نبود.
همه ش می گفتند « جریان آب تنده، نمی شه رد شد. گرداب که بشه، همه چیز رو می کشه تو خودش. »
🍃-خب چه بکنیم؟ می خواید بریم سراغ خدا بگیم خدایا آب رو نگه دار؟ شاید #خدا روز قیامت جلوت رو گرفت، #پرسید_تو_اومدی ؟ #اگه_می_اومدی، #کمک می کردیم.
اون وقت چی جواب می دی؟
- آخه گرداب که بشه. . . –
همه ش #عقلی بحث می کنه.
#بابا_تو_بفرست، #شاید_خدا_کمک_کرد.
#شهیدحسن_باقری
#خاطره
📕یادگاران، جلد چهار، کتاب حسن باقری، ص 62
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🕊🌹
💥#توکل
🍃ده روز پیش گفته بود جزیره🌴 را شناسایی کنند، ولی خبری نبود.
همه ش می گفتند « جریان آب تنده، نمی شه رد شد. گرداب که بشه، همه چیز رو می کشه تو خودش. »
🍃-خب چه بکنیم؟ می خواید بریم سراغ خدا بگیم خدایا آب رو نگه دار؟ شاید #خدا روز قیامت جلوت رو گرفت، #پرسید_تو_اومدی ؟ #اگه_می_اومدی، #کمک می کردیم.
اون وقت چی جواب می دی؟
- آخه گرداب که بشه. . . –
همه ش #عقلی بحث می کنه.
#بابا_تو_بفرست، #شاید_خدا_کمک_کرد.
#شهیدحسن_باقری
#خاطره
📕یادگاران، جلد چهار، کتاب حسن باقری، ص 62
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🕊🌹
💥 #اخلاص
🍃 #کمک_به_دیگران
✍حاجحمید خیلی #اهل_کمک به دیگران بود یکبار ازسپاه به خانه آمد و گفت لطفاً سند خانه را بده، گفتم: چیزی شده؟ گفت یک بنده خدایی مشکل دارد و برای #دریافت_وام_خانه، سند میخواهد. باید سند را به نام او بزنیم تا بانک به او وام بدهد. سند را بردند محضر و #خانهمان را #به_نام_آن_جوان_زد، بعدها آن جوان وامش را گرفت و صاحبخانه شد، سند را دوباره به نام حاج حمید زد.
🔸فقط همین یکبار که نبود! یکبار دیگر نیز وقتی یکی از نیروهایش به سند خانه ،برای وام احتیاج پیدا میکند حاجحمید سندخانه را در اختیار او قرار میدهد.
💥«معتقدبود جوانان به اعتماد بزرگترهایشان احتیاج دارند و خودش نمونه بارز این حرف بود.» اعتماد میکرد و اعتماد دیگران را جذب!
حاجحمید با همه فرق داشت، جور خاصی بود؛ نه معصوم بود و نه امام. حاجحمید انسان بود. یک انسان کامل.
#شهیدحاج_حمیدتقوی #ابومریم
#شهیدمدافع_حرم
#راوی_همسر_شهید
#خاطره
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🕊🌹
💥 #اخلاص
🍃 #کمک_به_دیگران
✍حاجحمید خیلی #اهل_کمک به دیگران بود یکبار ازسپاه به خانه آمد و گفت لطفاً سند خانه را بده، گفتم: چیزی شده؟ گفت یک بنده خدایی مشکل دارد و برای #دریافت_وام_خانه، سند میخواهد. باید سند را به نام او بزنیم تا بانک به او وام بدهد. سند را بردند محضر و #خانهمان را #به_نام_آن_جوان_زد، بعدها آن جوان وامش را گرفت و صاحبخانه شد، سند را دوباره به نام حاج حمید زد.
🔸فقط همین یکبار که نبود! یکبار دیگر نیز وقتی یکی از نیروهایش به سند خانه ،برای وام احتیاج پیدا میکند حاجحمید سندخانه را در اختیار او قرار میدهد.
💥«معتقدبود جوانان به اعتماد بزرگترهایشان احتیاج دارند و خودش نمونه بارز این حرف بود.» اعتماد میکرد و اعتماد دیگران را جذب!
حاجحمید با همه فرق داشت، جور خاصی بود؛ نه معصوم بود و نه امام. حاجحمید انسان بود. یک انسان کامل.
#شهیدحاج_حمیدتقوی #ابومریم
#شهیدمدافع_حرم
#راوی_همسر_شهید
#خاطره
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨🕊✨🕊✨
💥 #فرار_از_گناه_بہ_سبڪ_شهـدا
#صنــدوقچہ_جبهہ🗃
✍مسلمان بودنش فقط براے خودش نبود، سعے میڪرد اعضاے خانہ هم با او همراه شوند. یکے از کارهایے کہ براے این همراهے طرح ریزے ڪرده بود، صندوقچهی جبهہ بود!
#صندوق کوچکےرا #درست ڪرده بود؛ هر ڪس #غیبت میڪرد یا #دروغ مےگفت، باید #مبلغے_پول درون صندوق مےانداخت. #پولهاے صندوقچہ را هم گذاشتہ بود براے #کمک_بہ_جبهه.
#شهید_علی_اصغر_کلاته_سیفری 💐
#خاطره
📙کتاب گامے بہ آسمان، ص23
✨رسول خدا (ص)
💥آدمے از پرهیزگاران نمےشود مگر اینکه #حسـابرسـی او از #نفسش سخت تر از حساب ڪشیدن او از شریڪش باشد.
📚وسـائل الشـیعه، ج16،ص98
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
💥 #فرار_از_گناه_بہ_سبڪ_شهـدا
#صنــدوقچہ_جبهہ🗃
✍مسلمان بودنش فقط براے خودش نبود، سعے میڪرد اعضاے خانہ هم با او همراه شوند. یکے از کارهایے کہ براے این همراهے طرح ریزے ڪرده بود، صندوقچهی جبهہ بود!
#صندوق کوچکےرا #درست ڪرده بود؛ هر ڪس #غیبت میڪرد یا #دروغ مےگفت، باید #مبلغے_پول درون صندوق مےانداخت. #پولهاے صندوقچہ را هم گذاشتہ بود براے #کمک_بہ_جبهه.
#شهید_علی_اصغر_کلاته_سیفری 💐
#خاطره
📙کتاب گامے بہ آسمان، ص23
✨رسول خدا (ص)
💥آدمے از پرهیزگاران نمےشود مگر اینکه #حسـابرسـی او از #نفسش سخت تر از حساب ڪشیدن او از شریڪش باشد.
📚وسـائل الشـیعه، ج16،ص98
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨
#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
#قسمت_بیست_وچهارم
#خاطرات
🍂خاطره ای از زبان برادر شهید؛
✍یکبار #عکسهایی را که آنجا از دیوار نوشتههای #تکفیریها گرفته بود نشانم داد؛ توی عکسها یک عکس هم از یکی از بچههای #خودشان بود که او را در حال #نوشتن_شعاری به زبان #عربی روی دیوار نشان میداد.
🍂به این #عکس که رسیدیم محمودرضا گفت: این بعد از نوشتن #شعار زیرش نوشت 🔸«جیش الخمینی فی سوریا»🔸… این را که گفت زد زیر #خنده. 😁
🍂گفتم به چی میخندی؟ گفت #تکفیریها از ما و #نام_امام_خمینی (ره) بشدت #میترسند! بعد تعریف کرد که یک روز در یکی از مناطقی که آزاد شده بود، متوجه #پیرمردی شدیم که سرگردان به این طرف و آن طرف میدوید؛ رفتیم جلو و پرسیدیم چه شده؟🤔
🍂گفت پسرش #مجروح در خانه افتاده اما کسی از اهالی محل اینجا نیست که از او #کمک بخواهد؛ با تعدادی از بچهها رفتیم داخل خانهاش و دیدیم پسرش #یکی از #تکفیریهای_مسلح است؛ با #هیکل درشت و #ریش بلند و #لباس_چریکی که یک گوشه افتاده بود و #خون زیادی از او رفته بود.
🍂تا متوجه حضور ما در خانه شد شروع کرد به #رجز خواندن و داد و فریاد کردن و هر چه از در دهانش درآمد نثار #علویها و #سوریهایی کرد که با آنها میجنگند؛ همینطور که داشت فریاد میزد و بد و بیراه میگفت، یکی از بچهها رفت نزدیکش و توی #گوشش به عربی گفت میدانی ما #کی هستیم؟ ما #ایرانی هستیم؛ این را که گفت دیگر #صدایی از طرف در #نیامد!😉
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
#قسمت_بیست_وچهارم
#خاطرات
🍂خاطره ای از زبان برادر شهید؛
✍یکبار #عکسهایی را که آنجا از دیوار نوشتههای #تکفیریها گرفته بود نشانم داد؛ توی عکسها یک عکس هم از یکی از بچههای #خودشان بود که او را در حال #نوشتن_شعاری به زبان #عربی روی دیوار نشان میداد.
🍂به این #عکس که رسیدیم محمودرضا گفت: این بعد از نوشتن #شعار زیرش نوشت 🔸«جیش الخمینی فی سوریا»🔸… این را که گفت زد زیر #خنده. 😁
🍂گفتم به چی میخندی؟ گفت #تکفیریها از ما و #نام_امام_خمینی (ره) بشدت #میترسند! بعد تعریف کرد که یک روز در یکی از مناطقی که آزاد شده بود، متوجه #پیرمردی شدیم که سرگردان به این طرف و آن طرف میدوید؛ رفتیم جلو و پرسیدیم چه شده؟🤔
🍂گفت پسرش #مجروح در خانه افتاده اما کسی از اهالی محل اینجا نیست که از او #کمک بخواهد؛ با تعدادی از بچهها رفتیم داخل خانهاش و دیدیم پسرش #یکی از #تکفیریهای_مسلح است؛ با #هیکل درشت و #ریش بلند و #لباس_چریکی که یک گوشه افتاده بود و #خون زیادی از او رفته بود.
🍂تا متوجه حضور ما در خانه شد شروع کرد به #رجز خواندن و داد و فریاد کردن و هر چه از در دهانش درآمد نثار #علویها و #سوریهایی کرد که با آنها میجنگند؛ همینطور که داشت فریاد میزد و بد و بیراه میگفت، یکی از بچهها رفت نزدیکش و توی #گوشش به عربی گفت میدانی ما #کی هستیم؟ ما #ایرانی هستیم؛ این را که گفت دیگر #صدایی از طرف در #نیامد!😉
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨
#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
#قسمت_سی_ویکم
#خاطرات
💠خاطره ای از زبان مادر شهید؛
📌 #زلزله_رودبار
✍در ایام زلزله رودبار که محمودرضا #کودکى٩ ساله بود پس از وقوع زلزله که #اعلام شد و سازمان هاى #امدادى شروع به جمع آورى #کمک هاى مردمى کردند به خانه آمد و گفت مادر #میخواهم به زلزله زدگان کمک کنم. گفتم #پسرم آفرین کار خوبى میکنى بگذار شب پدرت بیاید خانه از او #پول میگیریم میبرى در محل جمع آورى تحویل میدى.
🔷محمودرضا گفت نه مادر #الان وضعیت آنها خیلى #اضطرارى است و باید هر چه #سریعتر به آنها کمک برسد تا شب #دیر میشود من میخواهم از #وسایل خانه چیزى بدهم.
وقتى شب پدرش به خانه آمد جریان را گفتم که هزینه اى را کمک کند اما محمودرضا پول را نگرفت و گفت من #ظهر کمک کردم خودم.
بعد از چند سال متوجه شدیم #پتوى نو اما قدیمى که در خانه داشتیم را برداشته و #برده به محل جمع آورى #تحویل داده است.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
#قسمت_سی_ویکم
#خاطرات
💠خاطره ای از زبان مادر شهید؛
📌 #زلزله_رودبار
✍در ایام زلزله رودبار که محمودرضا #کودکى٩ ساله بود پس از وقوع زلزله که #اعلام شد و سازمان هاى #امدادى شروع به جمع آورى #کمک هاى مردمى کردند به خانه آمد و گفت مادر #میخواهم به زلزله زدگان کمک کنم. گفتم #پسرم آفرین کار خوبى میکنى بگذار شب پدرت بیاید خانه از او #پول میگیریم میبرى در محل جمع آورى تحویل میدى.
🔷محمودرضا گفت نه مادر #الان وضعیت آنها خیلى #اضطرارى است و باید هر چه #سریعتر به آنها کمک برسد تا شب #دیر میشود من میخواهم از #وسایل خانه چیزى بدهم.
وقتى شب پدرش به خانه آمد جریان را گفتم که هزینه اى را کمک کند اما محمودرضا پول را نگرفت و گفت من #ظهر کمک کردم خودم.
بعد از چند سال متوجه شدیم #پتوى نو اما قدیمى که در خانه داشتیم را برداشته و #برده به محل جمع آورى #تحویل داده است.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨
💥 #داستانی_واقعی_ازشهیدیونس_زنگی_آبادی
✍در #کرمان از آقایی به نام #آقای سعیدی می خواهند که #خاطرات این شهیدرا به صورت کتاب در آورد.آقای سعیدی به خانه که می آید #شروع می کند به #خواندن_خاطرات_شهید اما هر چه فکر می کند به این #نتیجه می رسد که خاطرات شهید را #برگرداند زیرا همه ی خاطرات شهید از عالم روحانی ومعنوی بوده وبرای نویسنده #سخت بوده است که شاید کسی باور نکند.
لذا خاطرات شهید را در #جعبه ای می گذارد تا آن را #پس بدهد.
#صدای_زنگ_تلفن به صدا در می آید وآقای سعیدی که #حوصله ی جواب دادن نداشته سراغ گوشی تلفن نمی رود معمولا تلفن کمتر از ۱دقیقه قطع می شود ولی آقای سعیدی زمانی که می بیند تلفن قطع نمی شود .
#گوشی را بر می دارد #الو_شما؟
💥 #سلام_علیکم_من_شهید_زنگی_آبادی هستم
آقای سعیدی شما می توانید #خاطرات مرا به #صورت کتاب در آوری هر گاه که #نیاز داشتیدمن به شما #کمک_میکنم .بعد تلفن قطع می شود.
بعد از مدتی که آقای سعیدی مقداری از #مطالب رانوشته بوده ،با خودش #فکر می کند که آیا مطالبی که نوشته ام #درست است یا #خیر؟
#یک_دفعه آقای سعیدی #مشاهده می کند که #قلم روی کاغذ #شروع به نوشتن کرد بسم الله الرحمن الرحیم آقای سعیدی فلان مطلب را #حذف واین مطلب را #اضافه کن خلاصه اورا راهنمایی می کند ودر آخر برگه #امضا می شود بعدا که #بررسی می کنند امضا، #امضا_شهید وخط ،#خط_شهید بوده است .
#شهیدیونس_زنگی_آبادی
#شهادت؛65/10/25
#خاطره
💐شادی روحشون صلوات💐
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
💥 #داستانی_واقعی_ازشهیدیونس_زنگی_آبادی
✍در #کرمان از آقایی به نام #آقای سعیدی می خواهند که #خاطرات این شهیدرا به صورت کتاب در آورد.آقای سعیدی به خانه که می آید #شروع می کند به #خواندن_خاطرات_شهید اما هر چه فکر می کند به این #نتیجه می رسد که خاطرات شهید را #برگرداند زیرا همه ی خاطرات شهید از عالم روحانی ومعنوی بوده وبرای نویسنده #سخت بوده است که شاید کسی باور نکند.
لذا خاطرات شهید را در #جعبه ای می گذارد تا آن را #پس بدهد.
#صدای_زنگ_تلفن به صدا در می آید وآقای سعیدی که #حوصله ی جواب دادن نداشته سراغ گوشی تلفن نمی رود معمولا تلفن کمتر از ۱دقیقه قطع می شود ولی آقای سعیدی زمانی که می بیند تلفن قطع نمی شود .
#گوشی را بر می دارد #الو_شما؟
💥 #سلام_علیکم_من_شهید_زنگی_آبادی هستم
آقای سعیدی شما می توانید #خاطرات مرا به #صورت کتاب در آوری هر گاه که #نیاز داشتیدمن به شما #کمک_میکنم .بعد تلفن قطع می شود.
بعد از مدتی که آقای سعیدی مقداری از #مطالب رانوشته بوده ،با خودش #فکر می کند که آیا مطالبی که نوشته ام #درست است یا #خیر؟
#یک_دفعه آقای سعیدی #مشاهده می کند که #قلم روی کاغذ #شروع به نوشتن کرد بسم الله الرحمن الرحیم آقای سعیدی فلان مطلب را #حذف واین مطلب را #اضافه کن خلاصه اورا راهنمایی می کند ودر آخر برگه #امضا می شود بعدا که #بررسی می کنند امضا، #امضا_شهید وخط ،#خط_شهید بوده است .
#شهیدیونس_زنگی_آبادی
#شهادت؛65/10/25
#خاطره
💐شادی روحشون صلوات💐
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨
#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_پنجم
✍همسرشهید؛ با هم رفیتم برای سونوگرافی همین که دکتر گفت #دو_پسر_دوقلوست هر دو ما زدیم زیرخنده باورمان نمیشد من و هاشم بچه دو قلو داشته باشیم از آن روز به بعد لحظه شماری میکرد بچه ها به دنیا بیایند من همیشه برای سالم به دنیا آمدن بچهها استرس و نگرانی داشتم ولی او مرا #دلداری میداد و از نگرانیام می کاست.
🍃آنقدر خدا خدا کرد تا اینکه بچهها 7 ماهه به دنیا آمدند دیدم با یک #سبد_گل بزرگ با دو کارت پستال رویش تقدیم برای " #حسام و #شهنام عزیزم" و یک شاخه گل برای من وارد اتاق شد, بچهها چون نارس بودند در دستگاه گذاشته شدند.
🍃برای تر و خشک کردن بچهها از کسی کمک نگرفتیم دوتایی در خانه به #کمک هم به امور آنها میرسیدم با اینکه از #پادگان خسته و کوفته میآمد ولی تا پاسی از شب گاهی هم تا صبح به من کمک میکرد.
🕊کانال عهدباشهدا🕊
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_پنجم
✍همسرشهید؛ با هم رفیتم برای سونوگرافی همین که دکتر گفت #دو_پسر_دوقلوست هر دو ما زدیم زیرخنده باورمان نمیشد من و هاشم بچه دو قلو داشته باشیم از آن روز به بعد لحظه شماری میکرد بچه ها به دنیا بیایند من همیشه برای سالم به دنیا آمدن بچهها استرس و نگرانی داشتم ولی او مرا #دلداری میداد و از نگرانیام می کاست.
🍃آنقدر خدا خدا کرد تا اینکه بچهها 7 ماهه به دنیا آمدند دیدم با یک #سبد_گل بزرگ با دو کارت پستال رویش تقدیم برای " #حسام و #شهنام عزیزم" و یک شاخه گل برای من وارد اتاق شد, بچهها چون نارس بودند در دستگاه گذاشته شدند.
🍃برای تر و خشک کردن بچهها از کسی کمک نگرفتیم دوتایی در خانه به #کمک هم به امور آنها میرسیدم با اینکه از #پادگان خسته و کوفته میآمد ولی تا پاسی از شب گاهی هم تا صبح به من کمک میکرد.
🕊کانال عهدباشهدا🕊
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨
💥 #کمک_به_فقرا
✍برادر شهید کابلی روایت میکند: زمانی که یوسف دانشجو بود، پنجشنبه ها و جمعه ها برای کار به #آجرپزی میرفت. او #نذر کرده بود که با دهن روزه به افراد نیازمند کمک کند.
🔸از کمک به مردم محروم غفلت نمی ورزد🔸
🔶پدرش میگوید : روزی به من گفت پدر ! مقداری آرد و نفت تهیه کن و من فراهم آوردم . همه آنها را در میان خانواده های محروم تقسیم کرد
🔶وی همچنین میگوید : مدتی میدیدم که یوسف دیر به منزل می آید ، نگران بودم ، به برادرش گفتم برود و ببیند یوسف چه کار میکند . پس از مراقبت ، متوجه میشود که او میرود در جنوب شهرتهران #کار میکند و #دسترنجش را به یک #خانواده_فقیر میدهد .
#شهیدسیدیوسف_کابلی
#شهادت؛ 65/11/18
#شلمچه_عملیات_کربلای5
#خاطره
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊 @shahidegomnamm 👈
💥 #کمک_به_فقرا
✍برادر شهید کابلی روایت میکند: زمانی که یوسف دانشجو بود، پنجشنبه ها و جمعه ها برای کار به #آجرپزی میرفت. او #نذر کرده بود که با دهن روزه به افراد نیازمند کمک کند.
🔸از کمک به مردم محروم غفلت نمی ورزد🔸
🔶پدرش میگوید : روزی به من گفت پدر ! مقداری آرد و نفت تهیه کن و من فراهم آوردم . همه آنها را در میان خانواده های محروم تقسیم کرد
🔶وی همچنین میگوید : مدتی میدیدم که یوسف دیر به منزل می آید ، نگران بودم ، به برادرش گفتم برود و ببیند یوسف چه کار میکند . پس از مراقبت ، متوجه میشود که او میرود در جنوب شهرتهران #کار میکند و #دسترنجش را به یک #خانواده_فقیر میدهد .
#شهیدسیدیوسف_کابلی
#شهادت؛ 65/11/18
#شلمچه_عملیات_کربلای5
#خاطره
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊 @shahidegomnamm 👈
Forwarded from عکس نگار
👇👇#تلنگر
#یادداشتی_زیبا_پر_از_جملات_قابل_تامل #دلنوشته_ای_زیبا_و_خواندنی_از_شهیدمحمدغفاری در 13 اسفند 83
💠هنگامی که این نوشته ها را می نویسم؛مورخ13/12/1383هجری شمسی مصادف با 21/1/1426هجری قمری؛هنگام غروب؛ که آسمان آبی جای خود را به ابرهای سیاه داد.
💠با خودم گفتم بیرون بروم وکمی قدم بزنم تا کمی حال وهوایم عوض شود.وقتی بیرون رفتم ودرحین قدم زدن ناگاه به #پاهایم توجه کردم.
چیزی در ابتدا متوجه نشدم.ابتدای خیابان بود که آیه ای از #قرآن کریم به ذهنم آمد که خداوند فرموده است: بر روی زمین با #غرور وتکبر راه نروید.
🍃با خودم گفتم محمد مواظب باش در هنگام راه رفتن ناگاه غرور تو را برندارد که خیلی #خطرناک است.🍃
💠بعد از این حرف ها #مردم را دیدم که همگی برای #دنیا از یکدیگر #سبقت می گیرند.😔
البته سه هفته تا #عید_نوروز باقیمانده اما نمیدانم مردم چرا برای چند روز خوشی وچند وقت باقیمانده این قدر به حول و ولا افتاده بودند.
با خودم گفتم:آیا این ها برای #آخرت خودشان هم اینقدر عجله می کنند؛تا #توشه ای داشته باشند یا نه؟
💠من از روزهای آخر بهمن شروع به جمع آوری آثار شهدای پاسدار درتیپ سوم انصارالحسین(ع) کرده بودم.هرکدام از این شهدا درمن یک حال وهوایی ایجاد کرده بودم.
بیشتر به فکر #حرف ها وصحبت های این #شهدای بزرگواروخانواده ی آنان بودم .بعد از دیدن چهره های مردم با خود می گفتم:آیا این شهدا هم برای رسیدن دنیا و چند روز خوشی محض این قدر #سبقت می گرفتند؟
مسلما نه .چون افرادی مانند جعفریان؛روشناس؛کردستانی؛قیاسوند؛چیت سازیان؛همدانی و...راه سعادت خویش را پیدا کرده بودند و هنگامی که به #عکس ها و #فیلم هایشان می نگریم از #چهره های آنان متوجه می شویم.
💥🍃سبقت برای شهادت و سعادت و رسیدن به پروردگار از هم در عالم بیشتر ارزش داشته است.🍃💥
🍂درهرکدام از #عکس های این شهدا از نحوه ی ایستادن آن ها #تواضع؛ #صبر؛ #بردباری؛ #شکیبایی و #شجاعت؛ #تقوا؛ #ایمان؛ #اخلاص و #پاکی و #صداقت #احترام به همه و #کمک به یکدیگر و #وفاداری و #ایثار دیده میشود.
💠 #سفره ای درسال 1359انداخته شد ویک عده بر سر این سفره نشستند وبه #لقاالله پیوستند اما ما چه کرده ایم؟به خدا هیچ...😔
💠دیگر #بغض گلویم😔 را گرفته.حتی بعد از دیدن #چند_جوان که با سر و وضع های آنچنانی ایستاده بودند و کارهای ناشایست انجام می دادند اشک در چشمانم جمع شده بود.😢
خودم را کنترل کردم.اما دیگر طاقت نیاوردم به منزل که رسیدم به طبقه ی بالای منزل رفتم و به عکس ها و نوارهای شهدا گوش دادم و با نوای #شهیدسیدمجتبی_علمدار نشستم وسیر گریه کردم.😢
🍃دیگر #دلم نمیخواهد بیرون بروم؛چون هروقت بیرون میرفتم #جوان هارا در پی #عیاشی و #جلب_توجه میدیدم.
#دختران جوان با غرور و تکبر حرکت میکردند.مردان وزنان درفکرمایحتاج زندگی وسبقت در مال خود بودند؛آری انگار این #شهدا_فراموش_شده_اند.🍃
🍂ای کاش #رنگ_شهر بازیم نمیداد
در #جبهه رمز یازهرا ( س ) مرا برباد میداد
امشب دل از یادشهیدان تنگ دارم
در دل هوای کربلای پنج دارم😔
#دلنوشته
#شهید_محمد_غفاری
#یگان_ویژه_صابرین
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊 @shahidegomnamm 👈
#یادداشتی_زیبا_پر_از_جملات_قابل_تامل #دلنوشته_ای_زیبا_و_خواندنی_از_شهیدمحمدغفاری در 13 اسفند 83
💠هنگامی که این نوشته ها را می نویسم؛مورخ13/12/1383هجری شمسی مصادف با 21/1/1426هجری قمری؛هنگام غروب؛ که آسمان آبی جای خود را به ابرهای سیاه داد.
💠با خودم گفتم بیرون بروم وکمی قدم بزنم تا کمی حال وهوایم عوض شود.وقتی بیرون رفتم ودرحین قدم زدن ناگاه به #پاهایم توجه کردم.
چیزی در ابتدا متوجه نشدم.ابتدای خیابان بود که آیه ای از #قرآن کریم به ذهنم آمد که خداوند فرموده است: بر روی زمین با #غرور وتکبر راه نروید.
🍃با خودم گفتم محمد مواظب باش در هنگام راه رفتن ناگاه غرور تو را برندارد که خیلی #خطرناک است.🍃
💠بعد از این حرف ها #مردم را دیدم که همگی برای #دنیا از یکدیگر #سبقت می گیرند.😔
البته سه هفته تا #عید_نوروز باقیمانده اما نمیدانم مردم چرا برای چند روز خوشی وچند وقت باقیمانده این قدر به حول و ولا افتاده بودند.
با خودم گفتم:آیا این ها برای #آخرت خودشان هم اینقدر عجله می کنند؛تا #توشه ای داشته باشند یا نه؟
💠من از روزهای آخر بهمن شروع به جمع آوری آثار شهدای پاسدار درتیپ سوم انصارالحسین(ع) کرده بودم.هرکدام از این شهدا درمن یک حال وهوایی ایجاد کرده بودم.
بیشتر به فکر #حرف ها وصحبت های این #شهدای بزرگواروخانواده ی آنان بودم .بعد از دیدن چهره های مردم با خود می گفتم:آیا این شهدا هم برای رسیدن دنیا و چند روز خوشی محض این قدر #سبقت می گرفتند؟
مسلما نه .چون افرادی مانند جعفریان؛روشناس؛کردستانی؛قیاسوند؛چیت سازیان؛همدانی و...راه سعادت خویش را پیدا کرده بودند و هنگامی که به #عکس ها و #فیلم هایشان می نگریم از #چهره های آنان متوجه می شویم.
💥🍃سبقت برای شهادت و سعادت و رسیدن به پروردگار از هم در عالم بیشتر ارزش داشته است.🍃💥
🍂درهرکدام از #عکس های این شهدا از نحوه ی ایستادن آن ها #تواضع؛ #صبر؛ #بردباری؛ #شکیبایی و #شجاعت؛ #تقوا؛ #ایمان؛ #اخلاص و #پاکی و #صداقت #احترام به همه و #کمک به یکدیگر و #وفاداری و #ایثار دیده میشود.
💠 #سفره ای درسال 1359انداخته شد ویک عده بر سر این سفره نشستند وبه #لقاالله پیوستند اما ما چه کرده ایم؟به خدا هیچ...😔
💠دیگر #بغض گلویم😔 را گرفته.حتی بعد از دیدن #چند_جوان که با سر و وضع های آنچنانی ایستاده بودند و کارهای ناشایست انجام می دادند اشک در چشمانم جمع شده بود.😢
خودم را کنترل کردم.اما دیگر طاقت نیاوردم به منزل که رسیدم به طبقه ی بالای منزل رفتم و به عکس ها و نوارهای شهدا گوش دادم و با نوای #شهیدسیدمجتبی_علمدار نشستم وسیر گریه کردم.😢
🍃دیگر #دلم نمیخواهد بیرون بروم؛چون هروقت بیرون میرفتم #جوان هارا در پی #عیاشی و #جلب_توجه میدیدم.
#دختران جوان با غرور و تکبر حرکت میکردند.مردان وزنان درفکرمایحتاج زندگی وسبقت در مال خود بودند؛آری انگار این #شهدا_فراموش_شده_اند.🍃
🍂ای کاش #رنگ_شهر بازیم نمیداد
در #جبهه رمز یازهرا ( س ) مرا برباد میداد
امشب دل از یادشهیدان تنگ دارم
در دل هوای کربلای پنج دارم😔
#دلنوشته
#شهید_محمد_غفاری
#یگان_ویژه_صابرین
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊 @shahidegomnamm 👈
Forwarded from عکس نگار
🍃🌸🍃🌸🍃
🍀 #یتـیـم_نــوازی
✍ #عهد_ڪردم تا آخر عمرم دو رکعت #نماز برای بی بی حضرت زهرا به #نیت شهادت بخوانم
راز نماز شب و شهادت
مانند مادرش زهرا بےمزار شد.
♦️یکے از #خصوصیت هاے بارز اخلاقی شهید مهدی ثامنی راد این بود کہ بسیار #خوش_اخلاق و مردم دار بود
♦️ایشون همیشہ بہ #مستمندان مخصوصا #یتیم ها خیلے #کمک میکردن و خودشون برای بچہ یتیم ها کمک مالے جمع میکردن
♦️ آنها را در تابستان میبردن اردوهای زیارتے از جملہ مشهد و قم بہ همہ کمک میکردن.
♦️ همیشه #لبخند بر چهره داشتن وقتے دختر گلشون بدنیا اومدن ولیمہ دخترشون را بین #فقرا و یتیم ها پخش ڪردن ،
♦️آقا مهدی تو منطقہ سوریہ هم توجہ ویژه ای بہ یتیمان داشت.
🍁 #جاویدالاثر
🥀 #شهیدمدافع_حرم_مهدی_ثامنی
✨ #یادش_با_صلوات
🍁 #خاطره
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
🍀 #یتـیـم_نــوازی
✍ #عهد_ڪردم تا آخر عمرم دو رکعت #نماز برای بی بی حضرت زهرا به #نیت شهادت بخوانم
راز نماز شب و شهادت
مانند مادرش زهرا بےمزار شد.
♦️یکے از #خصوصیت هاے بارز اخلاقی شهید مهدی ثامنی راد این بود کہ بسیار #خوش_اخلاق و مردم دار بود
♦️ایشون همیشہ بہ #مستمندان مخصوصا #یتیم ها خیلے #کمک میکردن و خودشون برای بچہ یتیم ها کمک مالے جمع میکردن
♦️ آنها را در تابستان میبردن اردوهای زیارتے از جملہ مشهد و قم بہ همہ کمک میکردن.
♦️ همیشه #لبخند بر چهره داشتن وقتے دختر گلشون بدنیا اومدن ولیمہ دخترشون را بین #فقرا و یتیم ها پخش ڪردن ،
♦️آقا مهدی تو منطقہ سوریہ هم توجہ ویژه ای بہ یتیمان داشت.
🍁 #جاویدالاثر
🥀 #شهیدمدافع_حرم_مهدی_ثامنی
✨ #یادش_با_صلوات
🍁 #خاطره
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
فرازی از #وصیتنامه_شهید :📩
🍃| خداوندا خود می دانم #بد بودم و چه کردم که از #کاروان دوستان #شهیدم عقب مانده ام و دوران #سخت را باید #تحمل کنم.
🌾ای خدای #کریم، ای خدای #عزیز و ای #رحیم و #کریم، تو #کمک کن به جمع #دوستان_شهیدم_بپیوندم. |🍃
#شهید_احمدکاظمی
#سالروز_شهادت
#یادش_باصلوات 🌸🍃
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
🍃| خداوندا خود می دانم #بد بودم و چه کردم که از #کاروان دوستان #شهیدم عقب مانده ام و دوران #سخت را باید #تحمل کنم.
🌾ای خدای #کریم، ای خدای #عزیز و ای #رحیم و #کریم، تو #کمک کن به جمع #دوستان_شهیدم_بپیوندم. |🍃
#شهید_احمدکاظمی
#سالروز_شهادت
#یادش_باصلوات 🌸🍃
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊