Forwarded from عکس نگار
🕊🕊🕊🕊🕊
🕊
💠 #اخلاص
🍃خیلی اصرار کردم تا بگوید.
گفت « باشه وقتی رفتیم بیرون. »
گفتم « امکان نداره. باید همین جا توی حموم بهم بگی. »
قسمم داد و گفت « تا من زنده ام نباید واسه ی کسی تعریف کنی ها!»
#زخم_طناب بود. روی هر دو شانه اش. از بس جنازه ی شهدا را آورده بود عقب.😔
#شهیدمهدی_باکری
#خاطره
📗یادگاران، جلد سه، کتاب شهید مهدی باکری، ص 82
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🕊
💠 #اخلاص
🍃خیلی اصرار کردم تا بگوید.
گفت « باشه وقتی رفتیم بیرون. »
گفتم « امکان نداره. باید همین جا توی حموم بهم بگی. »
قسمم داد و گفت « تا من زنده ام نباید واسه ی کسی تعریف کنی ها!»
#زخم_طناب بود. روی هر دو شانه اش. از بس جنازه ی شهدا را آورده بود عقب.😔
#شهیدمهدی_باکری
#خاطره
📗یادگاران، جلد سه، کتاب شهید مهدی باکری، ص 82
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw