Forwarded from عکس نگار
🌸خانواده همسرم فروردین 93 از من برای آقاحجت خواستگاری کردند💍. برادرم از آقا محسن تعریف کردند، حتی اجازه ندادند جایی برای تحقیق برویم!
🌸میگفت هر چه میخواهید از خودم بپرسید. میگفت از نظر من ایشان هیچ کم و کاستی ندارند و بســـــیار مهربان و صبـــــورند. آنقدر با #ایمان هستند که بین دوستان به #عبد_صالح_معروفند.
🌸در جلسه خواستگاری هم سوالی نپرسیدم! #مسئله ای که آقا حجت در جلسه خواستگاری #تاکید داشتند و از من قول گرفتند این بود که خدای ناکرده در صورتی که #پدر و #مادر هر کدوممان نیاز به #مراقبت داشتند، قبول کنیم.🙏
🌸منم گفتم با این مورد مشکلی ندارم.مسئله دیگری که واقعا برایشان مهم بود #حجاب بود که خیلی هم #حساس بودند #حجاب_بدون_چادر را به هیچ وجه حتی در بین اقوام درجه یک نمیپسندیدند.
#شهیدمدافع_حرم_حجت_باقری
#سبک_زندگی_خانوادگی_شهدا
#سبک_ازدواج_شهدا
#خاطره
🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌸میگفت هر چه میخواهید از خودم بپرسید. میگفت از نظر من ایشان هیچ کم و کاستی ندارند و بســـــیار مهربان و صبـــــورند. آنقدر با #ایمان هستند که بین دوستان به #عبد_صالح_معروفند.
🌸در جلسه خواستگاری هم سوالی نپرسیدم! #مسئله ای که آقا حجت در جلسه خواستگاری #تاکید داشتند و از من قول گرفتند این بود که خدای ناکرده در صورتی که #پدر و #مادر هر کدوممان نیاز به #مراقبت داشتند، قبول کنیم.🙏
🌸منم گفتم با این مورد مشکلی ندارم.مسئله دیگری که واقعا برایشان مهم بود #حجاب بود که خیلی هم #حساس بودند #حجاب_بدون_چادر را به هیچ وجه حتی در بین اقوام درجه یک نمیپسندیدند.
#شهیدمدافع_حرم_حجت_باقری
#سبک_زندگی_خانوادگی_شهدا
#سبک_ازدواج_شهدا
#خاطره
🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🕊🌹
🌹#سردارشهید_مهدی_زین_الدین
💠#قسمت_ششم
💥با آغاز تهاجم دشمن بعثی به مرزهای میهن اسلامی، #مهدی_زینالدین بیدرنگ پس از گذراندن #آموزش کوتاه مدت نظامی، به همراه یک گروه صدنفره خود را به #جبهه رساند و به نبرد بیامان علیه کفار بعثی پرداخت.
🔶پس از مدتی #مسئول_شناسایی یگانهای رزمی شد. و بعد از آن نیز #مسئول_اطلاعات عملیات سپاه دزفول و سوسنگرد گردید.
در این مسئولیتها با #شجاعت، #ایمان و قوت قلب،تا عمق مواضع دشمن نفوذ میکرد و با #شناسایی_دقیق و #هدایت_رزمندگان اسلام، ضربات کوبندهای👊 بر پیکر لشکریان صدام وارد میآورد.
بخشی از موفقیتهای بدست آمده توسط رزمندگان اسلام در #عملیات_فتحالمبین، مرهون تلاش و زحمات ایشان و همکارانش در زمان تصدی مسئولیت اطلاعات عملیات سپاه دزفول و محورهای عملیاتی بود.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🕊🌹
🌹#سردارشهید_مهدی_زین_الدین
💠#قسمت_ششم
💥با آغاز تهاجم دشمن بعثی به مرزهای میهن اسلامی، #مهدی_زینالدین بیدرنگ پس از گذراندن #آموزش کوتاه مدت نظامی، به همراه یک گروه صدنفره خود را به #جبهه رساند و به نبرد بیامان علیه کفار بعثی پرداخت.
🔶پس از مدتی #مسئول_شناسایی یگانهای رزمی شد. و بعد از آن نیز #مسئول_اطلاعات عملیات سپاه دزفول و سوسنگرد گردید.
در این مسئولیتها با #شجاعت، #ایمان و قوت قلب،تا عمق مواضع دشمن نفوذ میکرد و با #شناسایی_دقیق و #هدایت_رزمندگان اسلام، ضربات کوبندهای👊 بر پیکر لشکریان صدام وارد میآورد.
بخشی از موفقیتهای بدست آمده توسط رزمندگان اسلام در #عملیات_فتحالمبین، مرهون تلاش و زحمات ایشان و همکارانش در زمان تصدی مسئولیت اطلاعات عملیات سپاه دزفول و محورهای عملیاتی بود.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🕊🌹
🌹#سردارشهید_مهدی_زین_الدین
💠#قسمت_دهم
💥#ویژگیهای_اخلاقی
✍از خصوصیات بارز او #شجاعت و #شهامت بود. خط شکنی شبهای عملیات و جنگیدن با دشمن در روز و مقاومت در برابر سختترین پاتکها به خاطر این روحیه بود.
روحیهای که اساس و بنیان آن بر #ایمان و #اعتقاد به #خدا استوار بود.
🔸مجاهدت دائمی او برای خدا بود و هیچگاه اثر خستگی روحی در وجودش دیده نمیشد.
🔸شهید زینالدین در کنار تلاش بیوقفهاش، از #مستحبات_غافل_نبود. اعقتاد داشت که جبهههای نبرد، مکانی مقدس است و انسان دراین مکان، به خدا تقرب پیدا میکند. همیشه به رزمندگان سفارش میکرد که به #تزکیه_نفس و #جهاد_اکبر بپردازند.
🔸او همواره سعی میکرد که #با_وضو باشد. به دیگران نیز تاکید مینمود که همیشه با وضو باشند.
🔸به #نماز_اول_وقت توجه بسیار داشت و با #قرآن مجید مانوس بود و به #حفظ_آیات آن میپرداخت.
🔸به دلیل اهمیتی که برای مسائل معنوی قایل بود #نماز را به #تانی و #خلوص مخصوصی به پا میداشت. فردی سراپا تسلیم بود و توجه به #دعا، نماز و جلسات مذهبی از همان دوران کودکی در زندگی مهدی متجلی بود.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🕊🌹
🌹#سردارشهید_مهدی_زین_الدین
💠#قسمت_دهم
💥#ویژگیهای_اخلاقی
✍از خصوصیات بارز او #شجاعت و #شهامت بود. خط شکنی شبهای عملیات و جنگیدن با دشمن در روز و مقاومت در برابر سختترین پاتکها به خاطر این روحیه بود.
روحیهای که اساس و بنیان آن بر #ایمان و #اعتقاد به #خدا استوار بود.
🔸مجاهدت دائمی او برای خدا بود و هیچگاه اثر خستگی روحی در وجودش دیده نمیشد.
🔸شهید زینالدین در کنار تلاش بیوقفهاش، از #مستحبات_غافل_نبود. اعقتاد داشت که جبهههای نبرد، مکانی مقدس است و انسان دراین مکان، به خدا تقرب پیدا میکند. همیشه به رزمندگان سفارش میکرد که به #تزکیه_نفس و #جهاد_اکبر بپردازند.
🔸او همواره سعی میکرد که #با_وضو باشد. به دیگران نیز تاکید مینمود که همیشه با وضو باشند.
🔸به #نماز_اول_وقت توجه بسیار داشت و با #قرآن مجید مانوس بود و به #حفظ_آیات آن میپرداخت.
🔸به دلیل اهمیتی که برای مسائل معنوی قایل بود #نماز را به #تانی و #خلوص مخصوصی به پا میداشت. فردی سراپا تسلیم بود و توجه به #دعا، نماز و جلسات مذهبی از همان دوران کودکی در زندگی مهدی متجلی بود.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
💢چه خوب دانستی فرداها
چه چیزهایی در #خطر هست
#ایمان #ولایت #حجاب👉
نوشتی تا با خواندش فراموش نکنیم
اما .....نه نمی گویم چه شد...
تو خود زنده ای و شاهد👉
🌹کانال عهدباشهدا🌹
⚛ @shahidegomnamm ↩️
چه چیزهایی در #خطر هست
#ایمان #ولایت #حجاب👉
نوشتی تا با خواندش فراموش نکنیم
اما .....نه نمی گویم چه شد...
تو خود زنده ای و شاهد👉
🌹کانال عهدباشهدا🌹
⚛ @shahidegomnamm ↩️
💚دلـم مے خواهد
بہ زمـان ِشما
#تبعیـد شـوم
وُفـور ِنعمت بود
#اخلاص...
#ایمان...
#صداقت...
#پاکے...
#شهدا_گاهے_نگاهے
#دلنوشته📝
🌹کانال عهدباشهدا🌹
⚛ @shahidegomnamm ↩️
بہ زمـان ِشما
#تبعیـد شـوم
وُفـور ِنعمت بود
#اخلاص...
#ایمان...
#صداقت...
#پاکے...
#شهدا_گاهے_نگاهے
#دلنوشته📝
🌹کانال عهدباشهدا🌹
⚛ @shahidegomnamm ↩️
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨
#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_بیستم
#خصوصیات_اخلاقی_شهید
✍حسن زاده ؛ #تعهد، #ایمان، #غیرت، #شجاعت و آمادگی بالای جسمانی را از خصوصیات بارز شهید دهقانی نیا برشمرد و افزود: در یک کلام شهید دهقانی نیا به معنای واقعی کلمه #سرباز_ولایت و پاسدار حریم ولایت بود.
🕊کانال عهدباشهدا🕊
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_بیستم
#خصوصیات_اخلاقی_شهید
✍حسن زاده ؛ #تعهد، #ایمان، #غیرت، #شجاعت و آمادگی بالای جسمانی را از خصوصیات بارز شهید دهقانی نیا برشمرد و افزود: در یک کلام شهید دهقانی نیا به معنای واقعی کلمه #سرباز_ولایت و پاسدار حریم ولایت بود.
🕊کانال عهدباشهدا🕊
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
💢هر طرف ڪہ مینگرے
#شــهیدی را میبینے ڪہ
با چشمان نافذ و عمیقش
نگـران توسـت ڪہ
" تــو چـہ میڪنـے؟ "👉
👈بیا و عهدی ببند باشهدا که پیرو
راهشان باشی در
#اخلاق #ایمان #صداقت...
↪️ @shahidegomnamm
#شــهیدی را میبینے ڪہ
با چشمان نافذ و عمیقش
نگـران توسـت ڪہ
" تــو چـہ میڪنـے؟ "👉
👈بیا و عهدی ببند باشهدا که پیرو
راهشان باشی در
#اخلاق #ایمان #صداقت...
↪️ @shahidegomnamm
اگر مثل شهیدان یک پایتان را
روےنفس شیطانی
بگذارید پای
دیگرتان در بهشت است.
دلم اخلاص و #ایمان و صداقتشان رو آرزوست
#شهدا_گاهے_نگاهے🙏
#دلنوشته
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊🆔 @shahidegomnamm 👈
روےنفس شیطانی
بگذارید پای
دیگرتان در بهشت است.
دلم اخلاص و #ایمان و صداقتشان رو آرزوست
#شهدا_گاهے_نگاهے🙏
#دلنوشته
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊🆔 @shahidegomnamm 👈
Forwarded from عکس نگار
👇👇#تلنگر
#یادداشتی_زیبا_پر_از_جملات_قابل_تامل #دلنوشته_ای_زیبا_و_خواندنی_از_شهیدمحمدغفاری در 13 اسفند 83
💠هنگامی که این نوشته ها را می نویسم؛مورخ13/12/1383هجری شمسی مصادف با 21/1/1426هجری قمری؛هنگام غروب؛ که آسمان آبی جای خود را به ابرهای سیاه داد.
💠با خودم گفتم بیرون بروم وکمی قدم بزنم تا کمی حال وهوایم عوض شود.وقتی بیرون رفتم ودرحین قدم زدن ناگاه به #پاهایم توجه کردم.
چیزی در ابتدا متوجه نشدم.ابتدای خیابان بود که آیه ای از #قرآن کریم به ذهنم آمد که خداوند فرموده است: بر روی زمین با #غرور وتکبر راه نروید.
🍃با خودم گفتم محمد مواظب باش در هنگام راه رفتن ناگاه غرور تو را برندارد که خیلی #خطرناک است.🍃
💠بعد از این حرف ها #مردم را دیدم که همگی برای #دنیا از یکدیگر #سبقت می گیرند.😔
البته سه هفته تا #عید_نوروز باقیمانده اما نمیدانم مردم چرا برای چند روز خوشی وچند وقت باقیمانده این قدر به حول و ولا افتاده بودند.
با خودم گفتم:آیا این ها برای #آخرت خودشان هم اینقدر عجله می کنند؛تا #توشه ای داشته باشند یا نه؟
💠من از روزهای آخر بهمن شروع به جمع آوری آثار شهدای پاسدار درتیپ سوم انصارالحسین(ع) کرده بودم.هرکدام از این شهدا درمن یک حال وهوایی ایجاد کرده بودم.
بیشتر به فکر #حرف ها وصحبت های این #شهدای بزرگواروخانواده ی آنان بودم .بعد از دیدن چهره های مردم با خود می گفتم:آیا این شهدا هم برای رسیدن دنیا و چند روز خوشی محض این قدر #سبقت می گرفتند؟
مسلما نه .چون افرادی مانند جعفریان؛روشناس؛کردستانی؛قیاسوند؛چیت سازیان؛همدانی و...راه سعادت خویش را پیدا کرده بودند و هنگامی که به #عکس ها و #فیلم هایشان می نگریم از #چهره های آنان متوجه می شویم.
💥🍃سبقت برای شهادت و سعادت و رسیدن به پروردگار از هم در عالم بیشتر ارزش داشته است.🍃💥
🍂درهرکدام از #عکس های این شهدا از نحوه ی ایستادن آن ها #تواضع؛ #صبر؛ #بردباری؛ #شکیبایی و #شجاعت؛ #تقوا؛ #ایمان؛ #اخلاص و #پاکی و #صداقت #احترام به همه و #کمک به یکدیگر و #وفاداری و #ایثار دیده میشود.
💠 #سفره ای درسال 1359انداخته شد ویک عده بر سر این سفره نشستند وبه #لقاالله پیوستند اما ما چه کرده ایم؟به خدا هیچ...😔
💠دیگر #بغض گلویم😔 را گرفته.حتی بعد از دیدن #چند_جوان که با سر و وضع های آنچنانی ایستاده بودند و کارهای ناشایست انجام می دادند اشک در چشمانم جمع شده بود.😢
خودم را کنترل کردم.اما دیگر طاقت نیاوردم به منزل که رسیدم به طبقه ی بالای منزل رفتم و به عکس ها و نوارهای شهدا گوش دادم و با نوای #شهیدسیدمجتبی_علمدار نشستم وسیر گریه کردم.😢
🍃دیگر #دلم نمیخواهد بیرون بروم؛چون هروقت بیرون میرفتم #جوان هارا در پی #عیاشی و #جلب_توجه میدیدم.
#دختران جوان با غرور و تکبر حرکت میکردند.مردان وزنان درفکرمایحتاج زندگی وسبقت در مال خود بودند؛آری انگار این #شهدا_فراموش_شده_اند.🍃
🍂ای کاش #رنگ_شهر بازیم نمیداد
در #جبهه رمز یازهرا ( س ) مرا برباد میداد
امشب دل از یادشهیدان تنگ دارم
در دل هوای کربلای پنج دارم😔
#دلنوشته
#شهید_محمد_غفاری
#یگان_ویژه_صابرین
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊 @shahidegomnamm 👈
#یادداشتی_زیبا_پر_از_جملات_قابل_تامل #دلنوشته_ای_زیبا_و_خواندنی_از_شهیدمحمدغفاری در 13 اسفند 83
💠هنگامی که این نوشته ها را می نویسم؛مورخ13/12/1383هجری شمسی مصادف با 21/1/1426هجری قمری؛هنگام غروب؛ که آسمان آبی جای خود را به ابرهای سیاه داد.
💠با خودم گفتم بیرون بروم وکمی قدم بزنم تا کمی حال وهوایم عوض شود.وقتی بیرون رفتم ودرحین قدم زدن ناگاه به #پاهایم توجه کردم.
چیزی در ابتدا متوجه نشدم.ابتدای خیابان بود که آیه ای از #قرآن کریم به ذهنم آمد که خداوند فرموده است: بر روی زمین با #غرور وتکبر راه نروید.
🍃با خودم گفتم محمد مواظب باش در هنگام راه رفتن ناگاه غرور تو را برندارد که خیلی #خطرناک است.🍃
💠بعد از این حرف ها #مردم را دیدم که همگی برای #دنیا از یکدیگر #سبقت می گیرند.😔
البته سه هفته تا #عید_نوروز باقیمانده اما نمیدانم مردم چرا برای چند روز خوشی وچند وقت باقیمانده این قدر به حول و ولا افتاده بودند.
با خودم گفتم:آیا این ها برای #آخرت خودشان هم اینقدر عجله می کنند؛تا #توشه ای داشته باشند یا نه؟
💠من از روزهای آخر بهمن شروع به جمع آوری آثار شهدای پاسدار درتیپ سوم انصارالحسین(ع) کرده بودم.هرکدام از این شهدا درمن یک حال وهوایی ایجاد کرده بودم.
بیشتر به فکر #حرف ها وصحبت های این #شهدای بزرگواروخانواده ی آنان بودم .بعد از دیدن چهره های مردم با خود می گفتم:آیا این شهدا هم برای رسیدن دنیا و چند روز خوشی محض این قدر #سبقت می گرفتند؟
مسلما نه .چون افرادی مانند جعفریان؛روشناس؛کردستانی؛قیاسوند؛چیت سازیان؛همدانی و...راه سعادت خویش را پیدا کرده بودند و هنگامی که به #عکس ها و #فیلم هایشان می نگریم از #چهره های آنان متوجه می شویم.
💥🍃سبقت برای شهادت و سعادت و رسیدن به پروردگار از هم در عالم بیشتر ارزش داشته است.🍃💥
🍂درهرکدام از #عکس های این شهدا از نحوه ی ایستادن آن ها #تواضع؛ #صبر؛ #بردباری؛ #شکیبایی و #شجاعت؛ #تقوا؛ #ایمان؛ #اخلاص و #پاکی و #صداقت #احترام به همه و #کمک به یکدیگر و #وفاداری و #ایثار دیده میشود.
💠 #سفره ای درسال 1359انداخته شد ویک عده بر سر این سفره نشستند وبه #لقاالله پیوستند اما ما چه کرده ایم؟به خدا هیچ...😔
💠دیگر #بغض گلویم😔 را گرفته.حتی بعد از دیدن #چند_جوان که با سر و وضع های آنچنانی ایستاده بودند و کارهای ناشایست انجام می دادند اشک در چشمانم جمع شده بود.😢
خودم را کنترل کردم.اما دیگر طاقت نیاوردم به منزل که رسیدم به طبقه ی بالای منزل رفتم و به عکس ها و نوارهای شهدا گوش دادم و با نوای #شهیدسیدمجتبی_علمدار نشستم وسیر گریه کردم.😢
🍃دیگر #دلم نمیخواهد بیرون بروم؛چون هروقت بیرون میرفتم #جوان هارا در پی #عیاشی و #جلب_توجه میدیدم.
#دختران جوان با غرور و تکبر حرکت میکردند.مردان وزنان درفکرمایحتاج زندگی وسبقت در مال خود بودند؛آری انگار این #شهدا_فراموش_شده_اند.🍃
🍂ای کاش #رنگ_شهر بازیم نمیداد
در #جبهه رمز یازهرا ( س ) مرا برباد میداد
امشب دل از یادشهیدان تنگ دارم
در دل هوای کربلای پنج دارم😔
#دلنوشته
#شهید_محمد_غفاری
#یگان_ویژه_صابرین
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊 @shahidegomnamm 👈
🔻 #سخنان_بزرگان
💠درزندگی دنبال #کسانی حرکت کنید که
هر چه به جنبه های خصوصی تر زندگی
ایشان نزدیک شوید تجلی #ایمان را بیشتر
می بینید.
#شهید_آیت_الله_بهشتی
🌷کانال عهدبا شهدا🌷
🆔 @shahidegomnamm
💠درزندگی دنبال #کسانی حرکت کنید که
هر چه به جنبه های خصوصی تر زندگی
ایشان نزدیک شوید تجلی #ایمان را بیشتر
می بینید.
#شهید_آیت_الله_بهشتی
🌷کانال عهدبا شهدا🌷
🆔 @shahidegomnamm
#وصیتنامه👆
جبهه بوی #ایمان میداد
واینجاایمانمان #بومیدهد🥀
آنجابردرب اتاقمان مینوشتیم🕊
#یاحسین فرماندهی ازآن توست✌الانمینویسیمبدونهماهنگیواردنشوید
#شهید_نورعلی_شوشتری🍃🌸
➬ @Shahidegomnamm
جبهه بوی #ایمان میداد
واینجاایمانمان #بومیدهد🥀
آنجابردرب اتاقمان مینوشتیم🕊
#یاحسین فرماندهی ازآن توست✌الانمینویسیمبدونهماهنگیواردنشوید
#شهید_نورعلی_شوشتری🍃🌸
➬ @Shahidegomnamm
📃 #وصیتنامه
⚠️آی مردم!
به چه چیز خود را مشغول کرده اید
دو روز دنیا بر مردگان گذشت🍂
و هیچ سودی نبردند
مگر آنان که #ایمان آوردند
و در راه خدا جهاد کردند.🥀
#شهیدحسن_رضوان_خواه
💠 @shahidegomnamm
⚠️آی مردم!
به چه چیز خود را مشغول کرده اید
دو روز دنیا بر مردگان گذشت🍂
و هیچ سودی نبردند
مگر آنان که #ایمان آوردند
و در راه خدا جهاد کردند.🥀
#شهیدحسن_رضوان_خواه
💠 @shahidegomnamm
🌸🍃
🍃
✍ #کلام_شهید
❊ هرچه به ڪلاس بالاتری از #ایمان برویم ،
❊ #درسهایمان_مشکل میشود و امتحانات ،
❊ مشڪل تر و #شیطان هم #تلاشش بیشتر میشود ...
#شهید_سیدعباس_جولایی🍃🌹
••❥ @Shahidegomnamm❣
🥀
🍃
✍ #کلام_شهید
❊ هرچه به ڪلاس بالاتری از #ایمان برویم ،
❊ #درسهایمان_مشکل میشود و امتحانات ،
❊ مشڪل تر و #شیطان هم #تلاشش بیشتر میشود ...
#شهید_سیدعباس_جولایی🍃🌹
••❥ @Shahidegomnamm❣
🥀
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
💌 @Shahidegomnamm #رمان #داستان #فرمانده_من #قسمت_صدوشصت_یکم چشمامو با دستام پاک کردم . از دستپاچگی یادم رفت بپرسم کیه و درو باز کردم . سپیده در حالیکه دسته گلای ...... گرفته بود سمتم لبخند شیرینی زد و گفت : سلام مامان کوچولو .! با خوشحالی اومد سمتم و…
💐🍃🌼🍃🌸🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃
🍂
#داستان
#فرمانده_من
#قسمت_صدو_شصتو_دو
قدم سوم: انفاق در راه خدا
❖ زیر دست نواز بود بعد #شهادتش فهمیدیم که #سرپرستی پنج شیش تا خانواده رو به عهده داشته...
❖ در پایگاه #شیراز معماری به نام #قبادی بود که برای نجات یک مقنی از چاه مرده بود. جواد به #آشپز رستوران گفته بود از همان غذایی که تیمسار و افسران میخورند به خانواده ی #قبادی هم بدهد و خودش #پولش را حساب میکرد...
❖ البته هیچ وقت ب من نمیگفت یک روز #خانم قبادی امد منزل ما و موضوع را به من گفت و #تاکید کرد که میخواهد من هم #راضی باشم...
❖ گفتم انچه #سرهنگ فکوری میکند مورد #رضایت و خواست من است...
❖ #شهید_جواد_فکوری
برای رسیدن به #خدا اصولا پنج تا قدم وجود دارد...
❖ که این پنج تا در #ایمان،
#عمل صالح، اینکه #شک نکنیم و به عقب برنگردیم، #جهاد با #جان و #جهاد با #مال خلاصه میشه...
❖ بعضیا برای #انفاق از نون بچه هاشون میزنن،حالا ما چقدر #حاضریم مثل اون بعضیا در راه #خدا خرج کنیم؟ چقد #حاضریم از یه سری از #خوشیای زندگیمون #دل بکنیم واسه #رضای خدا؟
❖ برای نزدیک تر شدن به #خدا باید یه سری از #صفاتمونو شبیه بزرگا کنیم،با دو تا #مثال ناب توضیح میدم مثلا #حضرت_زهرا شب #عروسیش لباس عروسشو ب یه نیازمند #انفاق کردن،
یا مثل #امام_حسن که چند تا #نیازمند رو تا اخر عمرشون #بی_نیاز کرد.
❖ اصلا اساس کار همین #الگو برداری
از این #بزرگوارانه، ما هر چقدر #صفاتمونو به #اهل_بیت نزدیک تر کنیم #قدم برداشتیم سمت #خدا،
❖ #خدا به مال کسی که #انفاق و #بخشش در کارش هست #برکت میبخشه، و براش #رزق بیشتری کنار میزاره، هم #فقر امتحان الهیه هم #ثروت مثلا اگر ما به #فقرا و #ایتام کمک کنیم بزرگترا هم #دست مبارکشونو میکشن رو سرمون یکیش اینه که راهه #شهادتو میتونی به روی #خودت باز کنی،
❖ خیلی ساده است فقط باید یکم دلتو خالی کنی از #دنیا،صدای #سپیده باعث شد سریع #کتابو ببندم و بگم: الان میام، کتاب #عجیبی بود هر قدر که میخوندمش دلم میخواست بیشتر باهاش #انس بگیرم،
❖ دستی رو جلدش کشیدم و #هدایتش کردم سمت #قفسه ی کتابا به همراه #سپیده از خونه زدیم بیرونو سوار ماشین #اشکان که حالا سپیده ازش استفاده می کرد شدیم، #شیشه ها رو کشیدم #پایین، نیم #نگاهی به سپیده انداختم و گفتم : به به چه #ژستی ...!
❖ سپیده از پشت شیشه های #عینک دودیش نگاهم کردو گفت : ما اینیم دیگه ...
خب کجا بریم مادمازل ؟
_ نمی دونم ، بریم #کافه ... اینورا یه کافه ی خوب هست ...
❖سپیده با #اخمی ساختگی گفت : چرا #پارسی را #پاس نمیداری ؟بی مروت !
خب مگه #فرهنگسرا واژه بجاش #تصویب کرده ؟ نه مگه حتما باید اونا تصویب کنن؟ خودم تصویب می کنم... قهوه و امثالهم خوری خوبه ؟
امثالهم عربیه داداچ ...
خب چهوهسنی
جاننن؟ این الان یعنی چی ؟
ترکیب قهوه و چای و بستنی بود.
❖ من #ترجیح میدم تا تصویب کل،از کلمه ی میان #وعده خوری استفاده کنم
زارت ... بد تر شد که ...
_عوضش با مفهومه ...
خیلی خب #پیاده شو رسیدیم به
میان وعده خوری یا همون چهوهستنی .
خندیدمو #کمربندمو باز کردمو پیاده شدم ... با هم وارد شدیم ... یه میز دو نفره اون وسط خالی بود ... صندلی رو عقب کشیدم و نشستم ... #گارسون اومد کنارمون گفت : چی میل دارید ؟
سپیده از #قول خودش و من گفت : دو تا آب #طالبی ...
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع و پیگرد الہے دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🌹🍃
❥❥❥ @Shahidegomnamm
🍂
💐🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃🌼🍃🌸🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃
🍂
#داستان
#فرمانده_من
#قسمت_صدو_شصتو_دو
قدم سوم: انفاق در راه خدا
❖ زیر دست نواز بود بعد #شهادتش فهمیدیم که #سرپرستی پنج شیش تا خانواده رو به عهده داشته...
❖ در پایگاه #شیراز معماری به نام #قبادی بود که برای نجات یک مقنی از چاه مرده بود. جواد به #آشپز رستوران گفته بود از همان غذایی که تیمسار و افسران میخورند به خانواده ی #قبادی هم بدهد و خودش #پولش را حساب میکرد...
❖ البته هیچ وقت ب من نمیگفت یک روز #خانم قبادی امد منزل ما و موضوع را به من گفت و #تاکید کرد که میخواهد من هم #راضی باشم...
❖ گفتم انچه #سرهنگ فکوری میکند مورد #رضایت و خواست من است...
❖ #شهید_جواد_فکوری
برای رسیدن به #خدا اصولا پنج تا قدم وجود دارد...
❖ که این پنج تا در #ایمان،
#عمل صالح، اینکه #شک نکنیم و به عقب برنگردیم، #جهاد با #جان و #جهاد با #مال خلاصه میشه...
❖ بعضیا برای #انفاق از نون بچه هاشون میزنن،حالا ما چقدر #حاضریم مثل اون بعضیا در راه #خدا خرج کنیم؟ چقد #حاضریم از یه سری از #خوشیای زندگیمون #دل بکنیم واسه #رضای خدا؟
❖ برای نزدیک تر شدن به #خدا باید یه سری از #صفاتمونو شبیه بزرگا کنیم،با دو تا #مثال ناب توضیح میدم مثلا #حضرت_زهرا شب #عروسیش لباس عروسشو ب یه نیازمند #انفاق کردن،
یا مثل #امام_حسن که چند تا #نیازمند رو تا اخر عمرشون #بی_نیاز کرد.
❖ اصلا اساس کار همین #الگو برداری
از این #بزرگوارانه، ما هر چقدر #صفاتمونو به #اهل_بیت نزدیک تر کنیم #قدم برداشتیم سمت #خدا،
❖ #خدا به مال کسی که #انفاق و #بخشش در کارش هست #برکت میبخشه، و براش #رزق بیشتری کنار میزاره، هم #فقر امتحان الهیه هم #ثروت مثلا اگر ما به #فقرا و #ایتام کمک کنیم بزرگترا هم #دست مبارکشونو میکشن رو سرمون یکیش اینه که راهه #شهادتو میتونی به روی #خودت باز کنی،
❖ خیلی ساده است فقط باید یکم دلتو خالی کنی از #دنیا،صدای #سپیده باعث شد سریع #کتابو ببندم و بگم: الان میام، کتاب #عجیبی بود هر قدر که میخوندمش دلم میخواست بیشتر باهاش #انس بگیرم،
❖ دستی رو جلدش کشیدم و #هدایتش کردم سمت #قفسه ی کتابا به همراه #سپیده از خونه زدیم بیرونو سوار ماشین #اشکان که حالا سپیده ازش استفاده می کرد شدیم، #شیشه ها رو کشیدم #پایین، نیم #نگاهی به سپیده انداختم و گفتم : به به چه #ژستی ...!
❖ سپیده از پشت شیشه های #عینک دودیش نگاهم کردو گفت : ما اینیم دیگه ...
خب کجا بریم مادمازل ؟
_ نمی دونم ، بریم #کافه ... اینورا یه کافه ی خوب هست ...
❖سپیده با #اخمی ساختگی گفت : چرا #پارسی را #پاس نمیداری ؟بی مروت !
خب مگه #فرهنگسرا واژه بجاش #تصویب کرده ؟ نه مگه حتما باید اونا تصویب کنن؟ خودم تصویب می کنم... قهوه و امثالهم خوری خوبه ؟
امثالهم عربیه داداچ ...
خب چهوهسنی
جاننن؟ این الان یعنی چی ؟
ترکیب قهوه و چای و بستنی بود.
❖ من #ترجیح میدم تا تصویب کل،از کلمه ی میان #وعده خوری استفاده کنم
زارت ... بد تر شد که ...
_عوضش با مفهومه ...
خیلی خب #پیاده شو رسیدیم به
میان وعده خوری یا همون چهوهستنی .
خندیدمو #کمربندمو باز کردمو پیاده شدم ... با هم وارد شدیم ... یه میز دو نفره اون وسط خالی بود ... صندلی رو عقب کشیدم و نشستم ... #گارسون اومد کنارمون گفت : چی میل دارید ؟
سپیده از #قول خودش و من گفت : دو تا آب #طالبی ...
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع و پیگرد الہے دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🌹🍃
❥❥❥ @Shahidegomnamm
🍂
💐🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃🌼🍃🌸🍃
#حدیث_روز📃✒️
_امام صادق(ع)
_ برای د💚ل، دو گـ👂ـوش است:
روح #ایمان_خیر را نجوا میڪند
و #شیطان_شرّ را
_پس هرڪدام بر دیگری #چیره
شود بر د💚ل مسلط میگردد.
#بحارالانوار_ج۶۹_ص۱۷۸
❥ID @Shahidegomnamm✿
_امام صادق(ع)
_ برای د💚ل، دو گـ👂ـوش است:
روح #ایمان_خیر را نجوا میڪند
و #شیطان_شرّ را
_پس هرڪدام بر دیگری #چیره
شود بر د💚ل مسلط میگردد.
#بحارالانوار_ج۶۹_ص۱۷۸
❥ID @Shahidegomnamm✿
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان📚✒️ #فرمانده_من👮 #قسمت_صدو_هفتادو_نه📖 ┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅ ❥• راستش امروز ک تابوتو اوردن دلم اروم و قرار نداشت میخواستم زار زار گریه کنم از نبود رفیقی ک الان من داشتم نوکریشو میکردم همیشه با هم میرفتیم #معراج کمک میکردیم و با حسرت به…
#داستان📚✒️
#فرمانده_من👮
#قسمت_صدو_هشتاد📖
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
❥• از این همه #خوب بودنش لجم گرفته بود رو مو برگردوندم اونور توی دلم #خوشحال بودم که امروز از ناراحتیش کاسته شده بود حالش
خیلی بهتر بود دوباره نگاش کردمو و کنجکاوانه گفتم :
#حسام ؟ یه چیزی بگم ؟
رو به روم نشست و گفت : بفرمایید
حاج خانوم
چرا امروز یهو حالت خوب شد ؟
چهرش طور دیگه ای شد حالت صورتش جدی و متعصب شد درست مثل نگاه های #مظلوم و بی قرارش توی دو کوهه با صدای #بغضی گفت : خواب اشکانو دیدم بهم گفت نگران نباشم ،نوبت منم میشه گفت مهمون #امام_حسینن #حیرت زده نگاهش کردم
چی داشتم بگم؟ #شهدا زنده اند
پس ، حسام منم رفتنی بود،
❥• پس #بشارت شهادتتو از زبون رفیقت شنیدی !!! با مهربونی بهش
لبخند زدم و گفتم : #مبارکه لبخند دندون نمایی زد، به کسی نگی ها
خیالت راحت، فاطمه؟ جانم؟
بریم سونو گرافی؟
برا چی بریم ؟ معلوم شد جنسیتش دیگه ،با خوشحالی گفت : کی معلوم شد ؟ کی گفت اصلا؟
با #بغض گفتم : #شهید اشکان معصومی مژده ی شهادتو داد بی بی
هم که روی مدافع حرمشو زمین نمیندازه این آقا پسری که تو #شکم منه هم باباییه #شکم به یقین تبدیل شد بچمون #پسره، یه پسر کاکل زری که از بچگی با عکسای بابایی اش بزرگ میشه و همیشه شاهد #اشکای مامانش بالای سر مزار باباشه البته اگه باباش مفقود نشه،
❥• صورتمو با دستام پوشوندم و زدم زیر #گریه حسام که اصلا توقع همچین عکس العملی رو نداشت ، متعجب نگام می کرد آروم اومد جلو توی گوشم زمزمه کرد : فاطمه ؟ جوابی ندادم
دوباره خطابم کرد میون اشکام جوابشو دادم با جدیت گفت : میشه اینقدر دوستم نداشته باشی ؟
دستمو از جلوی صورتم برداشتم و نگاش کردم #بهت زده از حرفش گفتم : به این راحتی ؟ لحنش #محکم بود،
آره عزیزم به همین راحتی بچه ی من از سه ساله ی #ابی_عبدالله عزیز تر نیست #خون منم از #شهدا رنگین تر نیست تو هنوز #ایمان نیاوردی شهادت انتهای زندگی نیست هنوز با قلبت راضی نیستی تا وقتی هم که #راضی نشی من شهید نمیشم از جاش بلند شد و از اتاق رفت بیرون تو #چارچوب در ایستادو گفت : لباساتو بپوش بعد از صبحانه بریم
سونو گرافی...
❥• با #کسلی از جام بلند شدم،رخت خوابا رو جمع کردم لباسامو تنم کردم جلوی #آیینه ایستادم و روسری بلند مشکیمو لبنانی بستم ،چادر رنگی ای که #مامان رعنا داده بودو روی دوشم انداختم از اتاق بیرون اومدم لبه ی حوض نشستم دستمو توی #آب زلال و خنکش فرو بردم یه مشت آب پاشیدم تو صورتم،
مشت بعدی ...
#این_داستان_ادامه_دارد.. ✍
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـاشهـدا🍃🌹
❥❥❥ @Shahidegomnamm
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
#فرمانده_من👮
#قسمت_صدو_هشتاد📖
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
❥• از این همه #خوب بودنش لجم گرفته بود رو مو برگردوندم اونور توی دلم #خوشحال بودم که امروز از ناراحتیش کاسته شده بود حالش
خیلی بهتر بود دوباره نگاش کردمو و کنجکاوانه گفتم :
#حسام ؟ یه چیزی بگم ؟
رو به روم نشست و گفت : بفرمایید
حاج خانوم
چرا امروز یهو حالت خوب شد ؟
چهرش طور دیگه ای شد حالت صورتش جدی و متعصب شد درست مثل نگاه های #مظلوم و بی قرارش توی دو کوهه با صدای #بغضی گفت : خواب اشکانو دیدم بهم گفت نگران نباشم ،نوبت منم میشه گفت مهمون #امام_حسینن #حیرت زده نگاهش کردم
چی داشتم بگم؟ #شهدا زنده اند
پس ، حسام منم رفتنی بود،
❥• پس #بشارت شهادتتو از زبون رفیقت شنیدی !!! با مهربونی بهش
لبخند زدم و گفتم : #مبارکه لبخند دندون نمایی زد، به کسی نگی ها
خیالت راحت، فاطمه؟ جانم؟
بریم سونو گرافی؟
برا چی بریم ؟ معلوم شد جنسیتش دیگه ،با خوشحالی گفت : کی معلوم شد ؟ کی گفت اصلا؟
با #بغض گفتم : #شهید اشکان معصومی مژده ی شهادتو داد بی بی
هم که روی مدافع حرمشو زمین نمیندازه این آقا پسری که تو #شکم منه هم باباییه #شکم به یقین تبدیل شد بچمون #پسره، یه پسر کاکل زری که از بچگی با عکسای بابایی اش بزرگ میشه و همیشه شاهد #اشکای مامانش بالای سر مزار باباشه البته اگه باباش مفقود نشه،
❥• صورتمو با دستام پوشوندم و زدم زیر #گریه حسام که اصلا توقع همچین عکس العملی رو نداشت ، متعجب نگام می کرد آروم اومد جلو توی گوشم زمزمه کرد : فاطمه ؟ جوابی ندادم
دوباره خطابم کرد میون اشکام جوابشو دادم با جدیت گفت : میشه اینقدر دوستم نداشته باشی ؟
دستمو از جلوی صورتم برداشتم و نگاش کردم #بهت زده از حرفش گفتم : به این راحتی ؟ لحنش #محکم بود،
آره عزیزم به همین راحتی بچه ی من از سه ساله ی #ابی_عبدالله عزیز تر نیست #خون منم از #شهدا رنگین تر نیست تو هنوز #ایمان نیاوردی شهادت انتهای زندگی نیست هنوز با قلبت راضی نیستی تا وقتی هم که #راضی نشی من شهید نمیشم از جاش بلند شد و از اتاق رفت بیرون تو #چارچوب در ایستادو گفت : لباساتو بپوش بعد از صبحانه بریم
سونو گرافی...
❥• با #کسلی از جام بلند شدم،رخت خوابا رو جمع کردم لباسامو تنم کردم جلوی #آیینه ایستادم و روسری بلند مشکیمو لبنانی بستم ،چادر رنگی ای که #مامان رعنا داده بودو روی دوشم انداختم از اتاق بیرون اومدم لبه ی حوض نشستم دستمو توی #آب زلال و خنکش فرو بردم یه مشت آب پاشیدم تو صورتم،
مشت بعدی ...
#این_داستان_ادامه_دارد.. ✍
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـاشهـدا🍃🌹
❥❥❥ @Shahidegomnamm
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
#سوره_توبه📚✒️
#تلنگر⚠️
آنها #ایمان آوردند و #هجرت🕊
ڪردند ؛
و با #اموال💰 و #جانهایشان
در راه #خدا جهـ✊ـاد
نمودند ؛
مقـ🌺ـامشان نزد خدا #برتر است
و آنها #پیروز✌️ و #رستڪارند.
❥• @Shahidegomnamm🕊
#تلنگر⚠️
آنها #ایمان آوردند و #هجرت🕊
ڪردند ؛
و با #اموال💰 و #جانهایشان
در راه #خدا جهـ✊ـاد
نمودند ؛
مقـ🌺ـامشان نزد خدا #برتر است
و آنها #پیروز✌️ و #رستڪارند.
❥• @Shahidegomnamm🕊
🖇 #سیره_شهید
همیشه #دست_بوس پدر و مادرش
بود
روز اول #خواستگاریش
گفت:
برای من #مهمترین چیز #اخلاق
هست؛
ڪسی ڪه #اخلاق ندارد #ایمان
هم ندارد
#شهید_جواد_الله_کرم🌹🍃
#مدافع_حرم✌️
🍃🌸| @Shahidegomnamm
همیشه #دست_بوس پدر و مادرش
بود
روز اول #خواستگاریش
گفت:
برای من #مهمترین چیز #اخلاق
هست؛
ڪسی ڪه #اخلاق ندارد #ایمان
هم ندارد
#شهید_جواد_الله_کرم🌹🍃
#مدافع_حرم✌️
🍃🌸| @Shahidegomnamm