Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨🕊✨
فرازی از #وصيتنامه
✍وصیت میکنم که دست از اوامر امام
برنداریدو پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به
دین و مملکتتان آسیبی نرسد
🍂عزیزانم نماز جمعه بروید،به دعای کمیل
بروید و مصیبت بخوانید
🍂قلب های خود را برای گریه کردن مصیبت
ائمه عادت دهید بگذارید خون گریه کند قلب هایتان، گریه برای ائمه ثواب دارد
🍂وقتی که مصیبت می خواندید به مصیبت
حضرت فاطمه زهرا{س} که رسید، یاد مرا بنمایید
🍂در مبارزه با آمریکا و شوروی و اسرائیل قاطعانه شرکت کنید و تا برچیدن بساط آنها از روی زمین از پای ننشینید
🍂ای عزیزان جوانمردانه به قول امام به
جنگ برویدو جنگ با دشمنان را از یاد نبرید
که اگر به دشمن فرصت دهید
دینمان را قلع و قمع خواهد کرد
#شهید_محمد_نیک_بین
#سالروز_شهادت
🔸فرمانده گروهان گردان کمیل
🔸شهادت؛ 62/12/4
🔸عملیات خیبر
🔸بازگشت پیکر مطهر حدود 15 سال بعد
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊 @shahidegomnamm 👈
فرازی از #وصيتنامه
✍وصیت میکنم که دست از اوامر امام
برنداریدو پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به
دین و مملکتتان آسیبی نرسد
🍂عزیزانم نماز جمعه بروید،به دعای کمیل
بروید و مصیبت بخوانید
🍂قلب های خود را برای گریه کردن مصیبت
ائمه عادت دهید بگذارید خون گریه کند قلب هایتان، گریه برای ائمه ثواب دارد
🍂وقتی که مصیبت می خواندید به مصیبت
حضرت فاطمه زهرا{س} که رسید، یاد مرا بنمایید
🍂در مبارزه با آمریکا و شوروی و اسرائیل قاطعانه شرکت کنید و تا برچیدن بساط آنها از روی زمین از پای ننشینید
🍂ای عزیزان جوانمردانه به قول امام به
جنگ برویدو جنگ با دشمنان را از یاد نبرید
که اگر به دشمن فرصت دهید
دینمان را قلع و قمع خواهد کرد
#شهید_محمد_نیک_بین
#سالروز_شهادت
🔸فرمانده گروهان گردان کمیل
🔸شهادت؛ 62/12/4
🔸عملیات خیبر
🔸بازگشت پیکر مطهر حدود 15 سال بعد
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊 @shahidegomnamm 👈
🌺امروز روز توست
روز میلادت
دنیا تبسم کرده است
امروز بایادت
💐تولدت مبارک مرد آسمانی💐
#شهیدمرتضی_عطائی(ابوعلی )
🔺ولادت : ۵۵/۱۲/۰۴
🔻شهادت :۹۵/۰۶/۲۱
🔸روز عرفه،لاذقیه-سوریہ
@shahidegomnamm 👈
روز میلادت
دنیا تبسم کرده است
امروز بایادت
💐تولدت مبارک مرد آسمانی💐
#شهیدمرتضی_عطائی(ابوعلی )
🔺ولادت : ۵۵/۱۲/۰۴
🔻شهادت :۹۵/۰۶/۲۱
🔸روز عرفه،لاذقیه-سوریہ
@shahidegomnamm 👈
Forwarded from عکس نگار
💎کانال عهد باشهدا💎
#سخاوت_شهید
🌹#شهید_مدافع_حرمــ #محسن #قوطاسلو
.
📌سال 93 بود و رزمایش گردان های بیت المقدس بسیج بود #حاج_محسن هم از عوامل اجرایی این رزمایش بود ، شهید محسن یک اوور کت نظامی به تن داشت. .
📌شهید #حاج #محسن خیلی به آراستگی اهمیت میداد و واقعا تمیز پوش بودن👌
. 📌شب یکی از برنامه های رزمایش پیاده روی عمومی بسیجیان در محیطی کوهستانی بود. هوا تقریبا خیلی سرد بود،هرکدوم از بچه ها بنا بر مسولیت هایی که داشتن شروع به انجام وظیفه کردن، #محسن رو دیدم که اوور کتش رو تو اون سرما تنش نبود،تعجب کردیم و پرسیدم محسن جان پس اوورت کو..؟ خیلی پیگیر شدیم تا برامون داستان رو بگه..بالاخره راضی شد که بگه: .
📌میگفت تو پیاده روی دیدم یه بچه بسیجی خیلی سردشه اوورم رو دادم بهش😊 ما گفتیم مگه میشناختیش،گفت نه..
گفتیم پس اگه اوورت رو دیگه نیاره چی..؟ .
📌محسن با یه جمله ای قانع کرد مارو که دیگه نتونستیم چیزی بگیم..😔 .
#محسن گفت اگه اون اوورم رو نمیدادم به اون بچه از شدت سرما شاید سرما میخوردو به محض اینکه از این رزمایش بره،دیگه به هیچ وجه بسیج نمیاد..الان اینجا اگه من سرما بخورم هیچی نمیشه..😔✋
@shahidegomnamm
#سخاوت_شهید
🌹#شهید_مدافع_حرمــ #محسن #قوطاسلو
.
📌سال 93 بود و رزمایش گردان های بیت المقدس بسیج بود #حاج_محسن هم از عوامل اجرایی این رزمایش بود ، شهید محسن یک اوور کت نظامی به تن داشت. .
📌شهید #حاج #محسن خیلی به آراستگی اهمیت میداد و واقعا تمیز پوش بودن👌
. 📌شب یکی از برنامه های رزمایش پیاده روی عمومی بسیجیان در محیطی کوهستانی بود. هوا تقریبا خیلی سرد بود،هرکدوم از بچه ها بنا بر مسولیت هایی که داشتن شروع به انجام وظیفه کردن، #محسن رو دیدم که اوور کتش رو تو اون سرما تنش نبود،تعجب کردیم و پرسیدم محسن جان پس اوورت کو..؟ خیلی پیگیر شدیم تا برامون داستان رو بگه..بالاخره راضی شد که بگه: .
📌میگفت تو پیاده روی دیدم یه بچه بسیجی خیلی سردشه اوورم رو دادم بهش😊 ما گفتیم مگه میشناختیش،گفت نه..
گفتیم پس اگه اوورت رو دیگه نیاره چی..؟ .
📌محسن با یه جمله ای قانع کرد مارو که دیگه نتونستیم چیزی بگیم..😔 .
#محسن گفت اگه اون اوورم رو نمیدادم به اون بچه از شدت سرما شاید سرما میخوردو به محض اینکه از این رزمایش بره،دیگه به هیچ وجه بسیج نمیاد..الان اینجا اگه من سرما بخورم هیچی نمیشه..😔✋
@shahidegomnamm
حاج حسن خلج
فاطمیہ
#صوت 🎵 🎵
دل من پابرهنہ ...
اشڪ ریزان ...
پیِ تابوتِ زهرا ، سینہ میزد
#زبانحال_امام_حسن
#حاج_حسن_خلج
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊 @shahidegomnamm 👈
دل من پابرهنہ ...
اشڪ ریزان ...
پیِ تابوتِ زهرا ، سینہ میزد
#زبانحال_امام_حسن
#حاج_حسن_خلج
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊 @shahidegomnamm 👈
شروع مراسم سالگرد
#شهید_سید_حمید_طباطبایی
حضور #سردار_اهوازیان وسخنرانی ایشون
💐شادی روح شهید طباطبایی صلوات💐
🆔 @shahidegomnamm
#شهید_سید_حمید_طباطبایی
حضور #سردار_اهوازیان وسخنرانی ایشون
💐شادی روح شهید طباطبایی صلوات💐
🆔 @shahidegomnamm
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
قسمت_پنجاه_هشتم #علمدار_عشق😍# مرتضی اینا برای یه پروژه از طرف دانشگاه برده بودن نیروگاه هسته ای اهواز زهرا هم شدیدا مشغول کارهای عروسیش بود برای هم مسئولیت بسیج خواهران فعلا با من بود داشتم پرونده یکی از خواهران کنترل میکردم که آقای اصغری جانشین مرتضی…
رب العشق
#قسمت_پنجاه_نهم
#علمدار_عشق😍#
به سمت خونه ای پسرداییم راه افتادیم
سیدرسول سه سال بود با مائده سادات ازدواج کرده بود
یه دختر یک ساله و نیم داشتن
مهمونی خیلی شلوغ بود
یه سری از اقوام گریه میکردن
اما عجب رفتار مائده سادات بود
خیلی آروم بود
زینب سادات دخترشون یه دقیقه هم از پدرش جدا نمیشود
رسول هم میگفت : دخترم میدونه
روزای آخری که پیششم
داره لوس میشه
- نگو پسردایی ان شاالله به سلامت میری و میای
رو به مرتضی گفت
پر پروازت آمادست ؟
+ تقریبا
دعاکن حاجی جان
سید رسول : ان شاالله میپری برادر
تا ساعت ۱۲ شب خونه پسرداییم اینا بودیم
انقدر خسته بودم
یادم رفت از مرتضی معنی حرفش بپرسم
۱۵ روز از رفتن پسرداییم میگذشت
ترم ۵ دانشگاه شروع شده بود
مرتضی ۵ روزی بود تو نیروگاه نطنز شروع کرده بود
حجم کاریش خیلی زیاد بود
برای سعی میکردم بیشتر پیشیش باشم
تا خستگی کاری روح و روانش خسته نکنه
رسیدم خونمون
دم در خونه ماشین مرتضی بود
چندمتر اونطرف تر هم ماشین سیدهادی و سیدمحسن بود
باخودم گفتم آخجون نرجس از قم اومده
در با کلید باز کردم رفتم تو
تا وارد خونه شدم دیدم
همه سیاه پوشیدن
خیلی ترسیده بودم
- سلام چی شده
چراهمه مشکی پوشیدید !
مامان چرا گریه میکنه
چی شده ؟
مرتضی اومد
سمتم : نترس عزیزم
هیچی نشده
بیا بریم تو حیاط
خودم بهت میگم
- چی شده مرتضی
+ نترس عزیزم
سید رسول مجروح شده
- برای مجروحیت همتون سیاه پوش شدید؟
برای مجروحیت مامان گریه میکنه؟
سید رسول شهید شده؟
مگه نه
سرش انداخت پایین و حرفی نزد
- یاامام حسین 😭😭😭😭
رفتیم خونه پسرداییم
مائده سادات خیلی با آرامش بود
وقتی جنازه آوردن داخل خونه
در تابوت باز کرد
زینب سادات هم گرفت بغلش
•• ببین آقای
هم من هم دخترت مدافع حجاب م
هستیم
نگران نباشی یه حجاب یه سانتم ازسرمون عقب نمیره
بعد سرش گذشت رو سینی سیدرسول شروع کرد به گریه کردن
وای چه صحنه ای بود وقتی میخاستن سیدرسول بذارن تو مزار
زینب سادات دختر کوچلوش
بابا
بابا
میکرد
خیلی سخت بود
من که فکر نکنم یه درجه از صبر مائده سادات داشته باشم
هفتمین روز شهادت سید رسول بود
مرتضی داشت منو میبرد خونه خودشون
نمیدونم چرا تواین هفت روز انقدر آروم شده
انگار میخاد چیزی بهم بگه
اما نمیتونه
نویسنده پریسا..... ش
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌹کانال عهدباشهدا🌹
@shahidegomnamm ◀️
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#یعنی مرتضی چی میخاد به نرگس سادات بگه 🤔🤔
در قسمت بعدی مشخص میشه #
#قسمت_پنجاه_نهم
#علمدار_عشق😍#
به سمت خونه ای پسرداییم راه افتادیم
سیدرسول سه سال بود با مائده سادات ازدواج کرده بود
یه دختر یک ساله و نیم داشتن
مهمونی خیلی شلوغ بود
یه سری از اقوام گریه میکردن
اما عجب رفتار مائده سادات بود
خیلی آروم بود
زینب سادات دخترشون یه دقیقه هم از پدرش جدا نمیشود
رسول هم میگفت : دخترم میدونه
روزای آخری که پیششم
داره لوس میشه
- نگو پسردایی ان شاالله به سلامت میری و میای
رو به مرتضی گفت
پر پروازت آمادست ؟
+ تقریبا
دعاکن حاجی جان
سید رسول : ان شاالله میپری برادر
تا ساعت ۱۲ شب خونه پسرداییم اینا بودیم
انقدر خسته بودم
یادم رفت از مرتضی معنی حرفش بپرسم
۱۵ روز از رفتن پسرداییم میگذشت
ترم ۵ دانشگاه شروع شده بود
مرتضی ۵ روزی بود تو نیروگاه نطنز شروع کرده بود
حجم کاریش خیلی زیاد بود
برای سعی میکردم بیشتر پیشیش باشم
تا خستگی کاری روح و روانش خسته نکنه
رسیدم خونمون
دم در خونه ماشین مرتضی بود
چندمتر اونطرف تر هم ماشین سیدهادی و سیدمحسن بود
باخودم گفتم آخجون نرجس از قم اومده
در با کلید باز کردم رفتم تو
تا وارد خونه شدم دیدم
همه سیاه پوشیدن
خیلی ترسیده بودم
- سلام چی شده
چراهمه مشکی پوشیدید !
مامان چرا گریه میکنه
چی شده ؟
مرتضی اومد
سمتم : نترس عزیزم
هیچی نشده
بیا بریم تو حیاط
خودم بهت میگم
- چی شده مرتضی
+ نترس عزیزم
سید رسول مجروح شده
- برای مجروحیت همتون سیاه پوش شدید؟
برای مجروحیت مامان گریه میکنه؟
سید رسول شهید شده؟
مگه نه
سرش انداخت پایین و حرفی نزد
- یاامام حسین 😭😭😭😭
رفتیم خونه پسرداییم
مائده سادات خیلی با آرامش بود
وقتی جنازه آوردن داخل خونه
در تابوت باز کرد
زینب سادات هم گرفت بغلش
•• ببین آقای
هم من هم دخترت مدافع حجاب م
هستیم
نگران نباشی یه حجاب یه سانتم ازسرمون عقب نمیره
بعد سرش گذشت رو سینی سیدرسول شروع کرد به گریه کردن
وای چه صحنه ای بود وقتی میخاستن سیدرسول بذارن تو مزار
زینب سادات دختر کوچلوش
بابا
بابا
میکرد
خیلی سخت بود
من که فکر نکنم یه درجه از صبر مائده سادات داشته باشم
هفتمین روز شهادت سید رسول بود
مرتضی داشت منو میبرد خونه خودشون
نمیدونم چرا تواین هفت روز انقدر آروم شده
انگار میخاد چیزی بهم بگه
اما نمیتونه
نویسنده پریسا..... ش
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌹کانال عهدباشهدا🌹
@shahidegomnamm ◀️
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#یعنی مرتضی چی میخاد به نرگس سادات بگه 🤔🤔
در قسمت بعدی مشخص میشه #
جانشان رابه بازی گرفتند تا راهشان بازیچه دست زمانه نشود..!
💐سالروز آسمانی شدنت مبارک سردار💐
#شهیدمدافع_حرم_سیدحمیدطباطبایےمہر
🔹شهادت؛ 1391/12/4
🔹محل شهادت :حومه حلب سوریه
🕊 @shahidegomnamm 👈
💐سالروز آسمانی شدنت مبارک سردار💐
#شهیدمدافع_حرم_سیدحمیدطباطبایےمہر
🔹شهادت؛ 1391/12/4
🔹محل شهادت :حومه حلب سوریه
🕊 @shahidegomnamm 👈
#یک_شهید_در_یک_نگاه
#سردار_شهید_مجید_مرآت_حقی
💠محل شهادت:منطقه ی ماووت عراق
💠تاریخ شهادت:۱۳۶۶/۴/۶
🔶کانال عَهدباشُهَدا🔶
@shahidegomnamm
#سردار_شهید_مجید_مرآت_حقی
💠محل شهادت:منطقه ی ماووت عراق
💠تاریخ شهادت:۱۳۶۶/۴/۶
🔶کانال عَهدباشُهَدا🔶
@shahidegomnamm
Forwarded from 🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
خیالت برده خـواب از ما و
خـود آسـوده مے خوابـی
بخـواب آسـوده،آرامــم
که جـز این آرزویـم نیست
#شهیـدمدافع_حرم
#سـردارحاج_سیـدحمیدطباطبایے_مهر
#شعـر
✨شبتــون شهــدایی✨
🍃🔮 @Shahidegomnamm 👈
خـود آسـوده مے خوابـی
بخـواب آسـوده،آرامــم
که جـز این آرزویـم نیست
#شهیـدمدافع_حرم
#سـردارحاج_سیـدحمیدطباطبایے_مهر
#شعـر
✨شبتــون شهــدایی✨
🍃🔮 @Shahidegomnamm 👈
ஜ۩﷽۩ஜ▬▬
#تلاوت_روزانه_یک_صفحه_ازکلام_وحی
🔸صفحه 192
🔹جزء 10
🔸سوره توبه
🔹آیه 32 الی 36
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌷کانال عهد با شهدا 🌷
@Shahidegomnamm 👈کلیک
#تلاوت_روزانه_یک_صفحه_ازکلام_وحی
🔸صفحه 192
🔹جزء 10
🔸سوره توبه
🔹آیه 32 الی 36
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌷کانال عهد با شهدا 🌷
@Shahidegomnamm 👈کلیک
ஜ۩﷽۩ஜ▬▬
#تلاوت_روزانه_یک_صفحه_ازکلام_وحی
🔸صفحه 192
🔹جزء 10
🔸سوره توبه
🔹آیه 32 الی 36
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌷کانال عهد با شهدا 🌷
@Shahidegomnamm 👈کلیک
#تلاوت_روزانه_یک_صفحه_ازکلام_وحی
🔸صفحه 192
🔹جزء 10
🔸سوره توبه
🔹آیه 32 الی 36
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌷کانال عهد با شهدا 🌷
@Shahidegomnamm 👈کلیک
#یـا_امیــرالمؤمنیـــن_ع ✋
🌾امروز این سلام کمی فرق میکند
قلبم شکسته چون دل تنگ ابوتراب
🌾برخیز تا سلام به شاه نجف دهیم
این روزها سلام علی مانده بی جواب
#شعر
🕊 @shahidegomnamm 👈
🌾امروز این سلام کمی فرق میکند
قلبم شکسته چون دل تنگ ابوتراب
🌾برخیز تا سلام به شاه نجف دهیم
این روزها سلام علی مانده بی جواب
#شعر
🕊 @shahidegomnamm 👈
⚜میشناسمت
چشم های تو
میزبان آفتاب صبح سبزباغ هاست
⚜میشناسمت
واژه های تو
کلید قفل های ماست
⚜میشناسمت
آفریدگار و یار روشنی
دست های تو
پلی به رؤیت خداست✨
#سلام_بر_شهدا✋
#دلنوشته
🆔 @shahidegomnamm
چشم های تو
میزبان آفتاب صبح سبزباغ هاست
⚜میشناسمت
واژه های تو
کلید قفل های ماست
⚜میشناسمت
آفریدگار و یار روشنی
دست های تو
پلی به رؤیت خداست✨
#سلام_بر_شهدا✋
#دلنوشته
🆔 @shahidegomnamm
💠 #حدیث_روز 💠
امام علی(ع):
به سخنی که کسی بر زبان رانده تا آنجا که برداشت نیکویی میتوان از آن داشت، گمان بد مبر.
📚 حکمت 360 نهج البلاغه
🆔 @shahidegomnamm
امام علی(ع):
به سخنی که کسی بر زبان رانده تا آنجا که برداشت نیکویی میتوان از آن داشت، گمان بد مبر.
📚 حکمت 360 نهج البلاغه
🆔 @shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨🕊✨
🕊💫شلمچه سرزمين فرشتگان💫🕊
✍«بوي باروت» عطر سرمستي #پرستوهاي_زخمي است كه آسمان نگاهشان هميشه ارغواني است. به اين خانه كه ميرسي، چون موسي دل به آتش بزن و پاهايت را به مهماني خارهاي بيابان ببر كه اين خانه، #سجده_گاه_آسمانيهاست.
🍂دلت را به گوشه #چفيه گره بزن و در كنج حرمخانه اين خاكها با دل آوارهات خلوت كن. اگر براي ديدن خودت دلتنگ شدي، سري به #سرهاي بيتن بزن و براي شنيدن #توسل خشكيده بر لبهاي خاموش، خودت را به گريههاي #سنگر بسپار. اينجا كنعان دلدادگي است. اين سرزمين #بوي_پيراهن_يوسفهاي_شهيد را براي روز مبادا در چشمان غم گرفتهاش به امانت نگه داشته است.
🍂از گوشه گوشه اين سرزمين، #صداي «السلام عليك يا اباعبدالله» ميآيد. اگر خوب نگاه كني علمهاي شكسته را خواهي ديد، آن طرفتر هم ابالفضلهاي #تشنه را به نظاره خواهي نشست.
🍂تو براي تازه شدن به هواي پاكي پناه بردهاي كه در آن #عطر شقايقها و اقاقيهاي آسماني به هم آميخته است.
🍂اينجا سرزمين قلندر مرداني است كه تا آخر كوچههاي عرفان را با #محبت_زهرا رفتهاند. اينجا مرداني به طواف خدا رفتهاند كه هشت فصل را در #آغوش_خدا بودهاند.
🍂اينجا #محراب_عشق است. مظهر غرور زمين است. اينجا سرزمين فرشتگان است. اينجا سرزمين خداست. آغاز عاشق شدن خدا، آغاز #لبيك است.
🍂اينجا #شلمچه است. سرزمين زخم و مرهم. سرزمين #سنگرهاي_خالي. سرزمين افقهاي باز. سرزمين عشق بازي با بينياز. اينجا حرفي از «من» نيست و در دستان پينهبسته #خاك، حرفي جز #عشق نيست.
🍂ماندهام كه بگويم: «شما اي خورشيدهاي معجزه، اين بار هم دستي تكان دهيد و براي دوباره جوانه زدن #لالهها راهي تازه روشن كنيد!»✨
#دلنوشته
#راهیان_نور
#شلمچه
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊 @shahidegomnamm 👈
🕊💫شلمچه سرزمين فرشتگان💫🕊
✍«بوي باروت» عطر سرمستي #پرستوهاي_زخمي است كه آسمان نگاهشان هميشه ارغواني است. به اين خانه كه ميرسي، چون موسي دل به آتش بزن و پاهايت را به مهماني خارهاي بيابان ببر كه اين خانه، #سجده_گاه_آسمانيهاست.
🍂دلت را به گوشه #چفيه گره بزن و در كنج حرمخانه اين خاكها با دل آوارهات خلوت كن. اگر براي ديدن خودت دلتنگ شدي، سري به #سرهاي بيتن بزن و براي شنيدن #توسل خشكيده بر لبهاي خاموش، خودت را به گريههاي #سنگر بسپار. اينجا كنعان دلدادگي است. اين سرزمين #بوي_پيراهن_يوسفهاي_شهيد را براي روز مبادا در چشمان غم گرفتهاش به امانت نگه داشته است.
🍂از گوشه گوشه اين سرزمين، #صداي «السلام عليك يا اباعبدالله» ميآيد. اگر خوب نگاه كني علمهاي شكسته را خواهي ديد، آن طرفتر هم ابالفضلهاي #تشنه را به نظاره خواهي نشست.
🍂تو براي تازه شدن به هواي پاكي پناه بردهاي كه در آن #عطر شقايقها و اقاقيهاي آسماني به هم آميخته است.
🍂اينجا سرزمين قلندر مرداني است كه تا آخر كوچههاي عرفان را با #محبت_زهرا رفتهاند. اينجا مرداني به طواف خدا رفتهاند كه هشت فصل را در #آغوش_خدا بودهاند.
🍂اينجا #محراب_عشق است. مظهر غرور زمين است. اينجا سرزمين فرشتگان است. اينجا سرزمين خداست. آغاز عاشق شدن خدا، آغاز #لبيك است.
🍂اينجا #شلمچه است. سرزمين زخم و مرهم. سرزمين #سنگرهاي_خالي. سرزمين افقهاي باز. سرزمين عشق بازي با بينياز. اينجا حرفي از «من» نيست و در دستان پينهبسته #خاك، حرفي جز #عشق نيست.
🍂ماندهام كه بگويم: «شما اي خورشيدهاي معجزه، اين بار هم دستي تكان دهيد و براي دوباره جوانه زدن #لالهها راهي تازه روشن كنيد!»✨
#دلنوشته
#راهیان_نور
#شلمچه
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊 @shahidegomnamm 👈
🍃ڪوچڪ بـود وقتے ڪه رفت؛
سنـش را مے گویــم...
🍂ڪوچڪتر شد وقتے ڪه برگشت؛
قامتــش را مے گویــم...!
📸شهید دهہ هفتادے
#سید_مصطفی_موسوی 💐
لشڪر #فـاطمیــون
#دلنوشته
🕊 @shahidegomnamm 👈
سنـش را مے گویــم...
🍂ڪوچڪتر شد وقتے ڪه برگشت؛
قامتــش را مے گویــم...!
📸شهید دهہ هفتادے
#سید_مصطفی_موسوی 💐
لشڪر #فـاطمیــون
#دلنوشته
🕊 @shahidegomnamm 👈
🔶کانال عهدباشهدا🔶
#دلنوشته
بنا نبود ...
ولی وقتی مردم افتادن دنبال دنیاشون..
امام زمان رو تنها گذاشتن..
اینجوری باید حضرت زهرا س خودش رو فدای دین کنه..
#عبرت
🌹کانال عهدباشهدا🌹
@shahidegomnamm
#دلنوشته
بنا نبود ...
ولی وقتی مردم افتادن دنبال دنیاشون..
امام زمان رو تنها گذاشتن..
اینجوری باید حضرت زهرا س خودش رو فدای دین کنه..
#عبرت
🌹کانال عهدباشهدا🌹
@shahidegomnamm
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
رب العشق #قسمت_پنجاه_نهم #علمدار_عشق😍# به سمت خونه ای پسرداییم راه افتادیم سیدرسول سه سال بود با مائده سادات ازدواج کرده بود یه دختر یک ساله و نیم داشتن مهمونی خیلی شلوغ بود یه سری از اقوام گریه میکردن اما عجب رفتار مائده سادات بود خیلی آروم بود…
رب العشق
#قسمت_شصت
#علمدار_عشق😍#
ما زودتر از مادرجون اینا به سمت خونه راه افتادیم
با اتمام نمازمون صدای در اومد یعنی مادرجون اینا اومدم
جانمازمون گذاشتم سر جاشون
نشستم
روبروی مرتضی
- مرتضی
+ جانم
- چیزی شده ؟
+ نه چطور مگه ؟
- احساس میکنم
میخای یه چیزی بهم بگی
اما نمیتونی
+ آره سادات نمیتونم
از واکنش تو میترسم
- از واکنش من؟
+ آره اگه قول بدی
آروم باشی بهت میگم
- داری منو میترسونی
بگو ببینم چی شده
+ نرگس من قبل از اینکه عاشق تو باشم
عاشق اهل بیتم
خیلی وقت دنبال کارای رفتنم
اما سپاه اجازه نمیداد
بخاطر رشته دانشگاهیم
الان یک هفته است
با اعزامم موافقت کردن
- با اعزامت به کجا؟
+ سوریه
فقط ازت میخام با رفتنم موافقت کنی
- یعنی چی مرتضی ؟
تو میخای میری بری سوریه ؟
+ نرگس آروم باش
خانم
دست خودم نبود صحنه ای وداع مائده اومد جلوی چشمم
با صدای بلندی و لرزانی که بخاطر گریه لرزش داشت گفتم
من نمیذارم بری
فهمیدی
نمیذارم
من طاقت مائده سادات ندارم
من همش ۲۳ سالمه الان بیوه شوهر جونم بشم
من نمیذارم بری
+ نرگس آروم باش خانم گل
- خانم گل
خانم گل
رفتم سمت چادر مشکیم
+ نرگس چیکار داری میکنی؟
- بین منو سوریه باید یکی انتخاب کنی فهمیدی
+ نرگس زشته
بیا حرف میزنیم
- آقای کرمی تو حرفات زدی
من نمیذارم بری
از اتاق رفتم بیرون
دیدم فقط آقامجتبی هست
- آقا مجتبی منو میرسونی خونمون
٬٬ زنداداش چی شده؟
مگه داداش نیست ؟
- هست اما من نمیخام باهش برم
مرتضی وارد اتاق شد
+ نرگس میشه آروم
- نه نمیشه
اومد گوشه چادرم گرفت دستشو رو به مجتبی گفت
داداش تو برو
خودمون حلش میکنیم
رفتم سمت در ورودی کوچه
اومدم در باز کنم که از هوش رفتم
نویسنده بانو ..... ش
🌹کانال عهدباشهدا🌹
@shahidegomnamm ◀️
#نرگس چطوری راضی به رفتن مرتضی میشه 🤔🤔
درقسمتهای بعد مشخص میشه #
#قسمت_شصت
#علمدار_عشق😍#
ما زودتر از مادرجون اینا به سمت خونه راه افتادیم
با اتمام نمازمون صدای در اومد یعنی مادرجون اینا اومدم
جانمازمون گذاشتم سر جاشون
نشستم
روبروی مرتضی
- مرتضی
+ جانم
- چیزی شده ؟
+ نه چطور مگه ؟
- احساس میکنم
میخای یه چیزی بهم بگی
اما نمیتونی
+ آره سادات نمیتونم
از واکنش تو میترسم
- از واکنش من؟
+ آره اگه قول بدی
آروم باشی بهت میگم
- داری منو میترسونی
بگو ببینم چی شده
+ نرگس من قبل از اینکه عاشق تو باشم
عاشق اهل بیتم
خیلی وقت دنبال کارای رفتنم
اما سپاه اجازه نمیداد
بخاطر رشته دانشگاهیم
الان یک هفته است
با اعزامم موافقت کردن
- با اعزامت به کجا؟
+ سوریه
فقط ازت میخام با رفتنم موافقت کنی
- یعنی چی مرتضی ؟
تو میخای میری بری سوریه ؟
+ نرگس آروم باش
خانم
دست خودم نبود صحنه ای وداع مائده اومد جلوی چشمم
با صدای بلندی و لرزانی که بخاطر گریه لرزش داشت گفتم
من نمیذارم بری
فهمیدی
نمیذارم
من طاقت مائده سادات ندارم
من همش ۲۳ سالمه الان بیوه شوهر جونم بشم
من نمیذارم بری
+ نرگس آروم باش خانم گل
- خانم گل
خانم گل
رفتم سمت چادر مشکیم
+ نرگس چیکار داری میکنی؟
- بین منو سوریه باید یکی انتخاب کنی فهمیدی
+ نرگس زشته
بیا حرف میزنیم
- آقای کرمی تو حرفات زدی
من نمیذارم بری
از اتاق رفتم بیرون
دیدم فقط آقامجتبی هست
- آقا مجتبی منو میرسونی خونمون
٬٬ زنداداش چی شده؟
مگه داداش نیست ؟
- هست اما من نمیخام باهش برم
مرتضی وارد اتاق شد
+ نرگس میشه آروم
- نه نمیشه
اومد گوشه چادرم گرفت دستشو رو به مجتبی گفت
داداش تو برو
خودمون حلش میکنیم
رفتم سمت در ورودی کوچه
اومدم در باز کنم که از هوش رفتم
نویسنده بانو ..... ش
🌹کانال عهدباشهدا🌹
@shahidegomnamm ◀️
#نرگس چطوری راضی به رفتن مرتضی میشه 🤔🤔
درقسمتهای بعد مشخص میشه #
📃 #وصیتنامه
🍂این همه آجر روی هم میذاری برای خونه دنیا،برای خونه آخرتت هم فکر کرده ای؟؟؟
#شهید_عبدالله_میثمی
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊 @shahidegomnamm 👈
🍂این همه آجر روی هم میذاری برای خونه دنیا،برای خونه آخرتت هم فکر کرده ای؟؟؟
#شهید_عبدالله_میثمی
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊 @shahidegomnamm 👈