🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان #فرمانده_من #قسمت_صد لبخند دندان نمایی میزنم، پشت آن تور معلوم نمیشود ... میگویم : عروس آسمانی مرد بهشتی می طلبه...نه؟🤔 _ بانو ، کاش عروسو دیده بودی ...😍 و آهسته تر زمزمه میکنی : چهرش خیال انگیزه بیچاره دوماد .... خیلی وقته دلش واسه خودش نیست...🙈…
#داستان
#فرمانده_من
#قسمت_صدویکم
تنم لرزش خفیفی میکند لحنه حرف زدنت مو به تنم سیخ میکند...😥
حرفت را ادامه میدهی: دیدی دعوتش کردیم اومد؟؟؟
الان پدر معنویمون پشت اون دره...
تا می ایم حرف بزنم صدای مادرت مانع حرف زدنم میشود.😓
_حسام مامان گروه تواشیح اومده...
از جایت بلند میشوی و رو به من میگویی:من دیگه برم مردونه....🏃🏻
از جایم بلند میشوم و دامنم را جمع میکنم و برای بدرقه ات دنبالت می ایم...👫
دستت را به نشونه ی خداحافظی تکان میدهی و میروی...☹️👋🏻
به طرف جایگاه میروم گروه هفت نفرهی تواشیح بعد از تبریک گفتن ب سمت صندلیهایشان میروند .☺️
مانتوهای شیری رنگ پوشیده اند و شال حریر سبز به سر دارند.
روی صندلے مینشینم،.شش نفرشان دف های شکل هم به دست گرفتند و به صورت قرینه سه نفر سمت راست و سه نفر سمت چپ ایستادند و نفر هفتم با میکروفن وسط می ایستد و دف زنان کارشان را شروع میکنند و به دنبالش نفر هفتم شروع به خواندن میکند...
جلوه ی زیبایی دارد
از حضرت زهرا و امام علی میخواند...😍
به ساعت مچیم چشم میدوزم کارکنان تالار مشغول پخش کردن شام هستند...🍛
اواخر عروسی است و مهمانها تک تک به سمت من و تو میایند و تبریک میگویند.
سرت را پایین انداخته ای و جوابشان را با خوشرویی میدهی...☺️
سالن خالی ا ز مهمان شده و فقط مادرهایمان و سپیده داخل سالن هستند...
سپیده نزدیکمان می اید به چشمانش که نگاه میکنم بغضم میگیرد 😭
جلو می اید و در اغوشم میکشد....ازش جدا میشوم چشمانش خیس است بعد از تبریک گفتن بدون هیچ حرفی بیرون می رود...🚶🏻😔
حسام شنلم را روی سرم می گذارد و دستش را در دستم میگیرد،دوش به دوش هم بیرون می رویم...
ماشینت روبرویمان پارک شده،.از چند پله ی جلویمان با هم پایین می اییم ...
در را برایم باز میکنی سوار میشوم و بعد خودت پشت فرمان می نشینی .
راه می افتی، سرعت ماشین را بالا می بری و توی خیابان های خلوت تهران گاز میدهی ...🚗
دستم را میگیری و دنده را عوض میکنی، به صورتت لبخند میزنم ...این قشنگ ترین سرنوشت است برای یک دلداده💞👫
#عروسی
#بادابادا_مبارک_بادا💃🏻
#پیوندشان_مبارک😍💍
#اللهم_الرزقنا_ازینا_وجعل_جوان_های_مذهبی_فی_الاولویت
#اتفاقات_عجیبی_در_راه_است🏃🏻
#یازهرا💛
#یاحیدر💚
ادامه دارد. ..
🌹کانال عهدباشهدا🌹
╔══ೋღ
🌺ღೋ══╗
🌴 https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw 🌴
╚══ೋღ
🌺ღೋ══╝
#فرمانده_من
#قسمت_صدویکم
تنم لرزش خفیفی میکند لحنه حرف زدنت مو به تنم سیخ میکند...😥
حرفت را ادامه میدهی: دیدی دعوتش کردیم اومد؟؟؟
الان پدر معنویمون پشت اون دره...
تا می ایم حرف بزنم صدای مادرت مانع حرف زدنم میشود.😓
_حسام مامان گروه تواشیح اومده...
از جایت بلند میشوی و رو به من میگویی:من دیگه برم مردونه....🏃🏻
از جایم بلند میشوم و دامنم را جمع میکنم و برای بدرقه ات دنبالت می ایم...👫
دستت را به نشونه ی خداحافظی تکان میدهی و میروی...☹️👋🏻
به طرف جایگاه میروم گروه هفت نفرهی تواشیح بعد از تبریک گفتن ب سمت صندلیهایشان میروند .☺️
مانتوهای شیری رنگ پوشیده اند و شال حریر سبز به سر دارند.
روی صندلے مینشینم،.شش نفرشان دف های شکل هم به دست گرفتند و به صورت قرینه سه نفر سمت راست و سه نفر سمت چپ ایستادند و نفر هفتم با میکروفن وسط می ایستد و دف زنان کارشان را شروع میکنند و به دنبالش نفر هفتم شروع به خواندن میکند...
جلوه ی زیبایی دارد
از حضرت زهرا و امام علی میخواند...😍
به ساعت مچیم چشم میدوزم کارکنان تالار مشغول پخش کردن شام هستند...🍛
اواخر عروسی است و مهمانها تک تک به سمت من و تو میایند و تبریک میگویند.
سرت را پایین انداخته ای و جوابشان را با خوشرویی میدهی...☺️
سالن خالی ا ز مهمان شده و فقط مادرهایمان و سپیده داخل سالن هستند...
سپیده نزدیکمان می اید به چشمانش که نگاه میکنم بغضم میگیرد 😭
جلو می اید و در اغوشم میکشد....ازش جدا میشوم چشمانش خیس است بعد از تبریک گفتن بدون هیچ حرفی بیرون می رود...🚶🏻😔
حسام شنلم را روی سرم می گذارد و دستش را در دستم میگیرد،دوش به دوش هم بیرون می رویم...
ماشینت روبرویمان پارک شده،.از چند پله ی جلویمان با هم پایین می اییم ...
در را برایم باز میکنی سوار میشوم و بعد خودت پشت فرمان می نشینی .
راه می افتی، سرعت ماشین را بالا می بری و توی خیابان های خلوت تهران گاز میدهی ...🚗
دستم را میگیری و دنده را عوض میکنی، به صورتت لبخند میزنم ...این قشنگ ترین سرنوشت است برای یک دلداده💞👫
#عروسی
#بادابادا_مبارک_بادا💃🏻
#پیوندشان_مبارک😍💍
#اللهم_الرزقنا_ازینا_وجعل_جوان_های_مذهبی_فی_الاولویت
#اتفاقات_عجیبی_در_راه_است🏃🏻
#یازهرا💛
#یاحیدر💚
ادامه دارد. ..
🌹کانال عهدباشهدا🌹
╔══ೋღ
🌺ღೋ══╗
🌴 https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw 🌴
╚══ೋღ
🌺ღೋ══╝