Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_محمد_زهره_وند
#قسمت_شانزدهم
✍همسرش می گوید محمد بارها اشاره کرده که من همیشه در #نمازهای_شب از خدا #شهادت را طلبیده ام.
🍀وقتی دوستانش در درگیری های با پژاک در شمال غرب به شهادت رسیدند به حالشان غبطه می خورد و ناراحت بود که چرا این سعادت نصیب او نشده است😔. افراد خانواده و دوستانش بارها از او شنیده اند که از ته دل #آرزوی_شهادت داشت و امروز او به آرزوی دیرینه اش رسید.
🍀وقتی #عازم_سوریه بود سر از پا نمی شناخت #دعوتنامه_ای به دستش رسیده بود که انصاف نمی دانست به این دعوت نامه #لبیک نگوید . از دور دست های تاریخ ✨صدای "هل من ناصر ینصرنی "✨ را شنیده بود با تمام علاقه ای که به پدر ومادر داشت و با تمام عشقی که نثار دخترش ریحانه می کرد، بعد از شنیدن این ندا ، انگار هیچ چیز را نمی شنید، فقط #لبیک_گویان_عازم_شد.
🍀برای همه دعوت نامه نداده اند ، یا شاید دعوت شده بودند ،اما دست و پایشان، یاریشان نمی کرد.اما او جوان بود و عاشق، این عشق از جنس دیگری بود.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_محمد_زهره_وند
#قسمت_شانزدهم
✍همسرش می گوید محمد بارها اشاره کرده که من همیشه در #نمازهای_شب از خدا #شهادت را طلبیده ام.
🍀وقتی دوستانش در درگیری های با پژاک در شمال غرب به شهادت رسیدند به حالشان غبطه می خورد و ناراحت بود که چرا این سعادت نصیب او نشده است😔. افراد خانواده و دوستانش بارها از او شنیده اند که از ته دل #آرزوی_شهادت داشت و امروز او به آرزوی دیرینه اش رسید.
🍀وقتی #عازم_سوریه بود سر از پا نمی شناخت #دعوتنامه_ای به دستش رسیده بود که انصاف نمی دانست به این دعوت نامه #لبیک نگوید . از دور دست های تاریخ ✨صدای "هل من ناصر ینصرنی "✨ را شنیده بود با تمام علاقه ای که به پدر ومادر داشت و با تمام عشقی که نثار دخترش ریحانه می کرد، بعد از شنیدن این ندا ، انگار هیچ چیز را نمی شنید، فقط #لبیک_گویان_عازم_شد.
🍀برای همه دعوت نامه نداده اند ، یا شاید دعوت شده بودند ،اما دست و پایشان، یاریشان نمی کرد.اما او جوان بود و عاشق، این عشق از جنس دیگری بود.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨
#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
#قسمت_ششم
✍محمودرضا به #زبان_عربی تسلط کامل داشت و آنرا با #لهجههای عراقی و سوری تکلم میکرد و بخاطر آشنایی با زبان عربی با رزمندگان نهضت جهانی اسلام آشنایی نزدیک و ارتباطی تنگاتنگ داشت.
⚜به مقاومت اسلامی لبنان و رزمندگان حزب الله و همینطور به شیعیان مستضعف و مجاهد عراقی تعلق خاطر داشت و آنها را میستود.
⚜با #آغاز_جنگ در #سوریه از سال ۹۰ برای #دفاع از حرمهای آل الله (ع) و یاری جبهه مقاومت، آگاهانه #عازم سوریه شد. اعزامهای #داوطلبانه مکرر و حضور مداوم در جبهه سوریه، #روحیه رزمندگی را در وجودش تثبیت کرده بود و در دو سال آخر حیات ظاهری خود، به معنی واقعی کلمه زندگی یک #رزمنده را داشت.
🌹کانال عهدباشهدا🌹➡️⬇️
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
#قسمت_ششم
✍محمودرضا به #زبان_عربی تسلط کامل داشت و آنرا با #لهجههای عراقی و سوری تکلم میکرد و بخاطر آشنایی با زبان عربی با رزمندگان نهضت جهانی اسلام آشنایی نزدیک و ارتباطی تنگاتنگ داشت.
⚜به مقاومت اسلامی لبنان و رزمندگان حزب الله و همینطور به شیعیان مستضعف و مجاهد عراقی تعلق خاطر داشت و آنها را میستود.
⚜با #آغاز_جنگ در #سوریه از سال ۹۰ برای #دفاع از حرمهای آل الله (ع) و یاری جبهه مقاومت، آگاهانه #عازم سوریه شد. اعزامهای #داوطلبانه مکرر و حضور مداوم در جبهه سوریه، #روحیه رزمندگی را در وجودش تثبیت کرده بود و در دو سال آخر حیات ظاهری خود، به معنی واقعی کلمه زندگی یک #رزمنده را داشت.
🌹کانال عهدباشهدا🌹➡️⬇️
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨
#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_نهم
✍همسر شهید می گوید یک روز به من و مادرش گفت #حلالم کنید به همین زودی میخواهم بروم #کربلا همه کارهایش این طورغافل گیر کننده بود خوشحال شدم کمتر از سه روز پاسپورتش را آماده کرد و به زیارت رفت, وقتی برگشت واقعا #تحول عجیبی در او احساس میکردم بیشتر از غریبی امام حسین و یارانش می گفت.
برادر شهید اینگونه روایت میکند که برادرم #داوطلبانه و بنا به #خوابی که دیده بود #عازم_سوریه شد
بعد از اینکه از کریلا آمد شبی در#خواب دید که #جنگ سختی دربرگرفته وقتی جلو رفته وپرسیده این چه جنگیست صدایی بهش گفته که جنگیه که #چهارده_معصوم دران هستند وجنگ میکنن تا اسم چهارده معصوم وشنید زود خودرا به اونا رسوند وقتی ازخواب بیدارشد دیگر تاب تحمل وماندن نداشت بی قرار #بیقراربود....
🕊کانال عهدباشهدا🕊
↪️ @shahidegomnamm ↩️
#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_نهم
✍همسر شهید می گوید یک روز به من و مادرش گفت #حلالم کنید به همین زودی میخواهم بروم #کربلا همه کارهایش این طورغافل گیر کننده بود خوشحال شدم کمتر از سه روز پاسپورتش را آماده کرد و به زیارت رفت, وقتی برگشت واقعا #تحول عجیبی در او احساس میکردم بیشتر از غریبی امام حسین و یارانش می گفت.
برادر شهید اینگونه روایت میکند که برادرم #داوطلبانه و بنا به #خوابی که دیده بود #عازم_سوریه شد
بعد از اینکه از کریلا آمد شبی در#خواب دید که #جنگ سختی دربرگرفته وقتی جلو رفته وپرسیده این چه جنگیست صدایی بهش گفته که جنگیه که #چهارده_معصوم دران هستند وجنگ میکنن تا اسم چهارده معصوم وشنید زود خودرا به اونا رسوند وقتی ازخواب بیدارشد دیگر تاب تحمل وماندن نداشت بی قرار #بیقراربود....
🕊کانال عهدباشهدا🕊
↪️ @shahidegomnamm ↩️
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨
#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_دوازدهم
✍بالاخره در۲۴ بهمن ماه ۹۴ #عازم_سوریه شد
#مادرش گفت: هاشم جان میشه نری التماسش کرد, هاشم گفت؛ جواب خانم زینب (س)را میدهی که اینطور حرم شریفش در معرض تیر دشمنان قرار گرفته و دشمن گفته تا کیلومترها از حرم را به زمین فرو میبرد من بمانم؟
انجابودکه #مادرم گفت پسرم تورا #قربانی حضرت زهرا کردم
اونم مثل من دیگر حرفی نزد جز اینکه گفت: تو را به مادری بهتر از خودم حضرت فاطمه (س) سپردم خودش پشت و پناهت باشد.
🔸همین که خواست پایش را بیرون بگذارد #بچهها شروع به #گریه کردند آرام و قرار نداشتند هاشم دید این طوری است برگشت بچه را بوسید آنها آرام شدند دوباره که خواست برود بچه ها گریه کردند این بار برنگشت تا ته کوچه رفت فقط یکبار از دور به من و بچه ها و مادرش #نگاه_غریبانهای کرد و رفت پشت سرش آب ریخته با این نیت که خدا او را به سلامت بر می گرداند.
🔸 28 بهمن زنگ زد حال بچهها و خودم را پرسید گفت: نگران نباشم حالش خوب است
🕊کانال عهدباشهدا🕊
↪️ @shahidegomnamm ↩️
#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_دوازدهم
✍بالاخره در۲۴ بهمن ماه ۹۴ #عازم_سوریه شد
#مادرش گفت: هاشم جان میشه نری التماسش کرد, هاشم گفت؛ جواب خانم زینب (س)را میدهی که اینطور حرم شریفش در معرض تیر دشمنان قرار گرفته و دشمن گفته تا کیلومترها از حرم را به زمین فرو میبرد من بمانم؟
انجابودکه #مادرم گفت پسرم تورا #قربانی حضرت زهرا کردم
اونم مثل من دیگر حرفی نزد جز اینکه گفت: تو را به مادری بهتر از خودم حضرت فاطمه (س) سپردم خودش پشت و پناهت باشد.
🔸همین که خواست پایش را بیرون بگذارد #بچهها شروع به #گریه کردند آرام و قرار نداشتند هاشم دید این طوری است برگشت بچه را بوسید آنها آرام شدند دوباره که خواست برود بچه ها گریه کردند این بار برنگشت تا ته کوچه رفت فقط یکبار از دور به من و بچه ها و مادرش #نگاه_غریبانهای کرد و رفت پشت سرش آب ریخته با این نیت که خدا او را به سلامت بر می گرداند.
🔸 28 بهمن زنگ زد حال بچهها و خودم را پرسید گفت: نگران نباشم حالش خوب است
🕊کانال عهدباشهدا🕊
↪️ @shahidegomnamm ↩️