🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
218 subscribers
10.3K photos
590 videos
108 files
3.01K links
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست
#امام_خامنه_ای
🌺شادی روح شهدا وسلامتی امام خامنه ای صلوات
!!این کانال هیچ صفحه ای دربرنامه های مجازی دیگر ندارد و متعلق به هیچ نهاد و موسسه ای نیست
ارتباط باخادم کانال:↙️↙️
@Ali_Faghiri
Download Telegram
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
 حاشیه دیدار خانواده‌های شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب اسلامی

#بخش_ششم

پس از اتمام صحبت‌ها و تقدیم هدایا به خانواده‌ی شهید مختاربند، نوبت به برگه و خانواده‌ی بعدی می‌رسد:

خانواده‌ی #شهیدان_حسونی‌زاده، #فرشاد و #فرامرز از اهواز که گویا شهید #فرامرز در #جنگ_تحمیلی شهید شده‌اند. #پدر گرامی شهیدان #از_دنیا_رفته‌اند و #مادر_بیمار هستند و نتوانستند بیایند. خانم زینت موالی، #همسر_شهید_فرشاد؛ شما هستید؟ حال شما خوبه خانم؟ شهید چند ساله‌شان بود؟»
همسر شهید پس از گفتن تعارفات مرسوم می‌گوید شهید 49 ساله بوده و در جنگ تحمیلی هم حضور داشته.

خانم زهرا حسونی‌زاده، #دختر گرامی شهید؛ شما مشغول به چه کاری هستید خانم؟»
- خانه‌داری و بچه‌داری حاج آقا
به‌به! خیلی هم خوب
- درسم رو هم دارم می‌خونم حاج آقا
پس ببینید! آدم هم میتونه درس بخونه و هم بچه‌داری کنه؛ این هم شاهد زنده‌ی حرفهای ما
و این را درحالی می‌گفتند که به زمین چشم دوخته‌ بودند و با دست به جمعیت خانم‌ها اشاره می‌کردند.

آقای نادر حسونی‌زاده، #فرزند_شهید؛ حال شما خوبه آقاجان؟»
و بعد فرزند بعدی

- «شما چه‌کار می‌کنید؟»
- بیکارم فعلاً
- «بیکار؟ چرا بیکار؟ بیکار نمیتوان نشستن!
- ان‌شاءالله به‌زودی با کمک شما و بقیه کار پیدا می‌کنم، دیگه باید واسمون پدری کنین.
- «خدا ان‌شاءالله که شماها رو تحت سایه‌ی لطف خودش مشمول لطف و فضل خودش قرار بده. ما چه‌کاره‌ایم؟ ما کسی نیستیم.

انگار رهبر می‌خواست این نکته را به فرزند شهید یادآوری کند که باید #احتیاجات خود را از #خدا بخواهد و نه از دیگران. و اینکه نباید چشم به راه اقدام دیگران بماند.

چند دقیقه‌ای هم طول می‌کشد که آقا #قرآنی به مادر غایب و بیمار شهید بدهد و بسپارد که سلامم را به ایشان برسانید. قرآنی به همسر شهید و یادگاری به فرزندان. در دقایقی که پسران به دیده‌بوسی می‌آیند، سایر بستگان شهید هم هر کدام از یک گوشه‌ی مجلس، تقاضای انگشتر یا چفیه‌ای دارند که آقا با تلطّف، به نوبت و به کمک یکی از مسئولان به ایشان تحویل می‌دهند.
 
ادامه دارد. ....

🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
حاشیه دیدار خانواده‌های شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب اسلامی

#بخش_هفتم

نوبت به خانواده‌ی بعدی می‌رسد؛
خانواده‌ی #شهید_ابوذر_امجدیان، از #کرمانشاه. #پدر_شهید، آقای علی حسن امجدیان هستند؛ خوب هستید آقا؟ پسرتون چند سالش بود؟»
 29#_سالش بود حاج آقا
- «شما الان کجا هستید؟»
- کرمانشاه هستیم؛ در سنقر؛ یکی از روستاهای سنقر.
- «ها! سنقر! اومدم من اونجا در #ایام_جنگ
 -بله، سفر هم آمدید چند سال پیش
و آقا در خلال صحبت‌های بعدی‌اش هم می‌گوید که سفر کرمانشاه، سفر خیلی خوبی بود.

💠« #مادر_شهید، خانم فریده امجدیان؛ حال شما خوبه مادر؟»
مادر که در ردیف اول و جلوی آقا نشسته، به‌درستی نمی‌تواند فارسی حرف بزند. آقا می‌پرسد: «فارسی را متوجه می‌شوند؟» که می‌گوید بله. یکی از #برادران_شهید صحبت‌های مادر را برای آقا به فارسی می‌گوید:
#دو_فرزند دیگر هم دارم که #فدای_شما باشه آقا.
آقا می‌گوید: خدا حفظشان کند.

💠آقا از پدر می‌پرسد که: «چرا مادر نمیتواند فارسی حرف بزند؟» و با پدر دقایقی درباره‌ی تاریخچه‌ی زبان کردی در سنقر و تفاوت‌هایش با کردی اورامانات صحبت می‌کند.
پدر ادامه می‌دهد که:
 #فرزندم_هدیه‌ای_بود که دادم در #راه_اهل_‌بیت (علیهم‌السلام)؛ اگر شما امر کنید ما دو تا بچه‌ی دیگه هم داریم...
که آقا حرف پدر را نیمه‌تمام می‌گذارد:
🔹«نه، ما هیچ‌وقت امر نمیکنیم؛ اینها رو باید نگهشون داریم ان‌شاءالله برای #آینده‌ی این نظام. این #جوانها هر کدام یک #جواهرند؛ خیلی قیمت دارند برای آینده‌ی نظام که ان‌شاءالله کار کنن و کشور رو بسازن و پیش ببرن.

💠حالا نوبت #همسر_شهید، خانم مریم امجدیان است که کنار مادر شوهرش نشسته است. می‌توان به‌راحتی #آثار_گریه و عزاداری را در همسر شهید مشاهده کرد؛ انگار که هنوز به #از_دست_دادن_عزیزش خو نگرفته باشد. خطاب به آقا می‌گوید:
- خیلی برایمان دعا کنید. #برای_بی‌قراری‌هایمان.
- «خدا ان‌شاءالله بر #دلهای شما #صبر و سکینه‌ی خودش رو نازل کند. بله، راست میگید. من #دعایم همین است. همیشه برای #آرامش دلهای خانواده‌‌ی شهیدان دعا میکنم.

💠 #عموی_شهید هم از گوشه‌ی اتاق خود را معرفی می‌کند؛ مردی که روی #صندلی نشسته و 40ساله نشان می‌دهد؛ محکم سخن می‌گوید:
- من #جانباز 70درصد [جنگ تحمیلی] هستم. قسمت نشد که شهید بشم.
🔹«خب شما حالا هم که شهیدِ زنده‌اید؛ اشکال نداره.»
- با اینکه یک جانباز 70درصد نباید کار کنه اما به‌صورت افتخاری دارم تو بیمارستان خدمت‌رسانی می‌کنم. اشکال نداره بیام جلو #چفیه بگیرم و روبوسی کنم؟
-بله، حتماً، بفرمایید!
و عموی شهید با کمک یکی از #محافظان از جا بلند می‌شود، از میان جمعیت به‌سختی عبور می‌کند و نزدیک که می‌شود، #آقا با خنده می‌گوید: #دستت_هم_که_شبیه_دست_منه!
همین جمله کافی است که #عموی_جانباز، روی دست آقا بیفتد و به‌شدت #گریه کند.

💠حالا از گوشه و کنار اتاق، صدای گریه‌ها آرام‌آرام بلند می‌شود؛ گویی که جمع فرصتی یافته تا با گریه، به همه‌ی دلتنگی‌ها، عشق‌ها، جدایی‌ها و وصال‌ها واکنش نشان دهد.

ادامه دارد. ....

🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
😭بغض من اشک شد و راه تماشارا بست
ازتوجزمنظره ای تار ندارم در یاد...😔
#مادر_شهید
#همسر_شهید
#شعر
🌹کانال عهدباشهدا🌹
❤️ @shahidegomnamm ❤️
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
🌹🕊
حاشیه دیدار خانواده‌های شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب اسلامی

#بخش_نهم

خانواده‌ی گرامی #شهیدمهدی_علی‌دوست آلانَقی؛ #پدر ایشون، آقای محمدرضا علی‌دوست؛ حال شما چطوره؟ #آلانق اسم مکانیه؟
پدر که خود معمم است توضیح می‌دهد که یکی از #روستاهای_تبریز است. #آقا که متوجه می‌شود خانواده ترک‌زبان هستند، گفت‌وگو را با #زبان_ترکی ادامه می‌دهد:
« #شهید چند سال داشت؟ چه زمانی شهید شد؟»
- 21 سال داشت؛ #تکاور بود. #پارسال، #سوم_محرم، تو آزادسازی مناطق شیعه‌نشین #حلب_شهید_شد.

🔵نوبت می‌رسد به #مادر_شهید؛
 -آقا در #نماز_شب ما رو #دعا کنید.
- «چشم، حتماً؛ شما هم ما رو دعا کنید. ما بیشتر از شما احتیاج داریم به دعا.

🔵شهید و #همسر_شهید هم پنج سال با هم زندگی کرده‌اند. آن #پسرک_موطلایی هم که ناگهان آمد جلوی آقا و گفت من #علی‌ام! #یادگار_شهید است.

🔵 #برادر_شهید هم که هم‌زمان #دانشجو و #طلبه بود، از آقا خواست که به‌دست ایشان معمم شود و آقا نیز پذیرفت که در جلسه‌ای جداگانه این کار انجام شود.

🔵 #خواهر_شهید، #طلبه‌ی جامعةالزهرای قم بود؛ به آقا گفت:
- بستگان و خواهران #مدافعین_حرم_پاکستانی از دوستان من هستند و گفتند که به شما #سلام برسونم.
- «در قم هستند؟ سلام من را به ایشان برسانید. آنها هم خیلی خوب کار میکنند. #زینبیون خیلی خوب #میجنگند؛ خیلی خوب #مجاهدت میکنند. سلام من را به پدرها و مادرها و خانواده‌هایشان برسانید.

🔵 #برادر_شهید هم که برای دیده‌بوسی می‌آید جلو، از آقا می‌خواهد که به او و همسرش یک قرآن بدهند که آقا جواب می‌دهد: « #قرآن را #فقط به #والدین و #همسر_شهید میدهم». پسر برمی‌گردد و می‌نشیند اما پس از چند دقیقه دوباره به آقا -که درحال دادن #انگشتر به دیگر بستگان است- می‌گوید قرآن را از پدرم گرفتم! لطفاً به ایشان یک انگشتر بدهید!
آقا هم درحالی که دستش را درون عبایش می‌برد، با اخم و خنده به پسر می‌گوید: «چطور جرئت کردی قرآن رو از پدر بگیری؟» که جمع هم خندیدند.

ادامه دارد. ...

🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
 
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
حاشیه دیدار خانواده‌های شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب اسلامی

#بخش_دهم

خانواده‌ی #شهید گرامی #محمد_بلباسی؛ #پدر از دنیا رفتن. #مادر، هاجر عباسی؛ #خواهر_شهید هم هستند.

🔶 #مادر_شهید توضیح می‌دهد که علاوه بر اینکه مادر شهید است، #شوهرش نیز #جانباز بوده و #برادرش_شهید شده و #برادر_شوهرش نیز #شهید شده؛ یعنی #عمو و #دایی #شهید_محمد_بلباسی نیز در #انقلاب و #جنگ_تحمیلی شهید شده‌اند:

🔶حاج آقا من چند وقت قبل از شهادت محمد، #خواب دیدم که #شما یک #جعبه‌ای به بنده دادید و من دیدم که یک #شیء زیبایی به بنده دادید و گفتید که این #حق_شماست؛ من فکر کردم که این برای خودم هست اما بعد شهادت محمد فهمیدم که آن برای محمد بوده. #شهید خیلی به شما #علاقه داشت و همیشه موقعی که #صحبت‌های شما از تلویزیون پخش می‌شد، بچه‌ها رو جمع می‌کرد که صحبت‌های شما رو ببینند. خیلی دوست داشت که به #دیدار شما بیاد.

🔶آقا هم در تمام مدت چشم به زمین دوخته بودند و می‌گفتند: «سلامت باشید، زنده باشید.

🔶«خانم محبوبه بلباسی، #همسر گرامی شهید. #من_خواندم_وصیّت‌نامه‌ی این شهید را که به این #همسرش میگوید که اگر شما نبودی، من به این راه نمیرفتم. شما بودی که کمک کردی من به این راه بروم. این‌طوره خانم؟»
همسر شهید که گویی از تلطّف آقا #جا_خورده، چیزی نمی‌گوید. مادر شهید اما به زبان می‌آید که:
-  بله، همین‌طوره؛ محمد اصلاً خونه نبود و بار زندگی و بزرگ کردن چهار تا بچه، روی دوش خانومش بود.

🔶در #آغوش همسر شهید، #دختر 20روزه‌ی #شهید قرار دارد. همسر شهید از #آقا خواست که #در_گوش فرزندش #اذان و #اقامه بگوید. آقا نیز رو به جمعیت مردان گفت که بچه را از مادرش بگیرند. آقا شروع کرد در گوش راست اذان گفتن. به گوش چپ که رسید گویا نوزاد هوشیار شده بود و کم‌کم داشت تقلّا می‌کرد که رهبر آهسته‌آهسته او را تکان داد تا مجدداً آرام شود.

🔶نوبت به تحویل قرآن‌ها و هدایا می‌رسد؛ #همسر_شهید به همراه #سه_فرزند_کم‌سن و سالش پیش می‌آیند؛ همسر شهید بلباسی به آقا می‌گوید:
 -دایی شهید، شهید انقلابه؛ عموی شهید، شهید جنگه. خود شهید هم که در سوریه به شهادت رسید؛ #دعا_کنین که #بچه‌هامون برن #قدس رو #آزاد کنن.
 🔸«دعای مجاهدت میکنم براشون».🔸

🔶یکی از #بستگان_شهید که مسئول بسیج اساتید مازندران هست، جلوی آقا می‌آید و اظهار می‌کند که #انقلاب_اسلامی در #دانشگاه‌ها #مهجور است؛ رهبر خطاب به ایشان می‌گوید:👇👇

 🔶«شماها که هستین، غریب نیست دیگه! این همه #استاد_انقلابی. این همه دانشجوی انقلابی، دانشگاه مال شماست! چهار تا آدم ناباب هم ممکنه باشن. یک‌عده آدمهای بی‌تفاوت هستن؛ عیب نداره. وقتی یک گروه، یک مجموعه‌ی انقلابی، در دانشگاه باشن، دیگه غریب نیست. مجموعه باشید، با هم باشید، غریب نخواهید بود.

ادامه دارد. ...

🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
 حاشیه دیدار خانواده‌های شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب اسلامی

#بخش_یازدهم

دیگر معلوم است که اواخر این جلسه‌ی دو ساعته نزدیک است:

🌼خانواده‌ی گرامی #شهید_حمیدرضا_فاطمی_اطهر؛ #پدر_شهید، آقای عبدالرضای مُمبِنی.
آقا از #پدر می‌پرسد «چرا فامیلها فرق داره؟» پدر می‌گوید بچه‌ها عوض کردند و من تنها کسی هستم که فامیلی‌ام هنوز مُمبِنی هست و شاید هم عوض کنم. آقا می‌گوید: «نه، چرا عوض کنید؟ بگذارید باشه.» و پدر می‌گوید که این نام یک قوم است. در حین همین گفت‌وگو، #کودکی جلو می‌آید و #روبه‌روی آقا می‌ایستد:
- میشه یه چی بهت بگم؟
-بگو!
- میشه یه #یادگاری بهم بدی؟
- «چشم! یه یادگاری هم به ایشون بدین!
جمعیت می‌خندند؛ وقتی #آقا به #کودکان انگشتر می‌دهد، همیشه به مسئولان جلسه تأکید می‌کند که دقت کنند #انگشتر، اندازه‌ی دست بچه‌ها باشد؛ این‌بار هم با همان دقت پیگیر بودند.

🌼 #شهید_اطهر در سن 37سالگی به #شهادت رسیده؛ #مادر_!شهید عنوان می‌کند:
- حمیدرضا خیلی #دوست داشت از نزدیک #شما رو #زیارت کنه ولی نتونست.
- خدا ان‌شاءالله نصیب ما کنه که از نزدیک #شهید شما رو در قیامت زیارت کنیم.

🌼پس از احوالپرسی با #همسر_شهید اطهر، نوبت به اهدای قرآن‌ها و یادگاری‌ها می‌رسد؛ #فاطمه، #دختر_نوجوان_شهید جلو می‌آید و به آقا می‌گوید:
- میشه یه #انگشتر از توی #جیبتون بدین؟!
- «از کجا #فهمیدین که توی جیبم انگشتر هست؟»
- دیدم از دور که داشتین می‌دادین به بقیه!
-این انگشتر هم خدمت شما! دیگه هم تو جیبم انگشتر نیست، تموم شد!
آقا و دختر و جمعیت با هم می‌خندند.

🌼 #پسر_کوچک‌تر_شهید اطهر هم جلو می‌آید؛ می‌گویند #مداح است و کلاس ششمی؛ از آقا می‌پرسد:
- اگر #امام_خمینی بود، #شما ازش چی می‌خواستین؟
آقا #دست_پسر را می‌گیرد و به #دیوار روبه‌رویش نگاه می‌کند؛ همگی گوش‌هایشان را تیز می‌کنند که آقا چه جوابی می‌خواهد بدهد. آقا بعد از کمی تأمّل می‌گوید:
- «فرق میکنه؛ اگر در سنّ شما بودم یه چیز میخواستم؛ اگر حالا بودم یه چیز دیگه میخواستم.
- حالا فکر کنین تو سنّ من بودین!
- «بهترین چیز #دعاست؛ ازش میخواستم که برام دعا کنه که بتونم #مثل امام خمینی حرکت کنم. این بهترین چیزه.»

🌼پسر که گویا انتظار چنین جوابی را نداشته، کمی سرش را پایین می‌اندازد! آقا با خنده ادامه می‌دهد: «حالا اگه انگشتر هم بخوای میدیم بهتون، حرفی نداریم!» و دوباره همه می‌خندند.

🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
حاشیه دیدار خانواده‌های شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب اسلامی

#بخش_آخر

نوبت به #آخرین خانواده‌ی شهید می‌رسد:
«خانواده‌ی گرامی #شهید_علیرضا_قنواتی؛ #مادر از دنیا رفتن؛ #پدر به‌علت کسالت نیومدن؛ #همسر_شهید، خانم مریم آزادی؛ حال شما چطوره خانم؟ شهید چند سال داشتند؟»
- 53 سال حاج آقا

🔷آقا اسم #فرزندان_شهید را می‌آورند؛ پسر جوانی جلو می‌آید و می‌گوید حاج آقا ببخشید من تازه از #کربلا آمده‌ام، سرما خوردم و برای همین با شما روبوسی نمی‌کنم. آقا می‌پرسد:
- «شما چه‌کار میکنید؟»
- والّا چندبار می‌خواستیم #بریم_اون‌ور دیگه.
- «کجا میخواستی بری؟»
- بالاخره ما رو اصلاً درست کردن برای اینکه بریم این #تکفیری‌ها رو بزنیم؛ ولی حاج آقا ما رو #برگردوندن.
- «کی شما رو برگردونده؟»
- ایشون ما رو برگردوندن.
-ایشون از بستگان هستن؟
- نه، ایشون #مسئول_اعزام هستن.
مسئول اعزام که در انتهای #مجلس نشسته می‌گوید که #ایشان_فرزند_شهید هستند و #حاج_قاسم_سلیمانی دستور داده‌اند که فرزندان شهدا اعزام نشوند.

🔷آقا این را که می‌شنود، می‌گوید: «خیلی خب؛ نروید... نروید... شما اینجا باشید برای نظام کار کنین.

🔷 #دختر_شهید قنواتی نیز جلو می‌آید و چند #نامه و #عکس به آقا هدیه می‌کند؛ نمی‌تواند گریه‌ی خودش را کنترل کند؛ به‌سختی خود را جمع می‌کند و به آقا می‌گوید که برایش #دعا کند. از آقا #یادگاری نیز می‌خواهد:
 -اگر میشه این انگشتر دستتون رو هم به من بدید.
-انگشترهام رو که دادم دیگه؛ توی #دستم دیگه #انگشتری ندارم!
 -خب انگشترهای اون یکی دستتون هم هست!
-نه، اینا دیگه برای هدیه نیست!
و به انگشترهای دیگر راضی می‌شود و می‌نشیند.

🔷حالا دیگر #دقایق_پایانی_دیدار است. هر کسی از گوشه‌ای #تقاضای_یادگاری و #چفیه و #انگشتر می‌کند. گویا دیگر انگشترها و چفیه‌ها تمام شده و مابقی افراد باید بعد از خروج آقا منتظر گرفتن هدایا باشند. #آقا دارد #روی_قاب_عکس_شهدایی که از طرف خانواده‌های شهدا داده شده، چیزی #می‌نویسند به رسم یادگاری. پیرامون آقا کم‌کم #شلوغ می‌شود. آقا بالاخره بعد از یک ساعت و چهل و پنج دقیقه از روی صندلی خود بلند شده و از اتاق خارج می‌شوند. جمعیت #صلواتی می‌فرستند. همه شاداب و خندانند. گویا دیگر #دلتنگی‌هایشان پایان یافته باشد. به مجاهدت‌ها می‌اندیشند؛ به بزرگ کردن این بچه‌های کوچک که جلوی رهبرشان ساعاتی بازی کردند، دراز کشیدند، دویدند و بزرگ شدند.

🔷آن دورترها هم -نه خیلی دورتر- انتهای #روضه، جور دیگری می‌شود. برای رأس و نیزه که نمی‌شود کاری کرد جز اشک؛ اما دست آتش از #دامن_حرم دور است و دیگر سنگ به پیشانی گنبد نمی‌نشیند. از #جان‌ها_سپری ساخته شده و سلام نظامی معین‌رضا‌ها را پدران و پدربزرگ‌ها رو به گنبد و بارگاه می‌دهند؛ آن‌قدر محکم و مخلص که #کبوترها دوباره برگردند به #صحن و سرای #دختر_علی.

🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_سردار_سیدحمیدتقوی_فر
#قسمت_سی

در حاشیه #دیدارهای روزانه ،چند دقیقه ای #خانواده شهید سید تقوی فر به حضور #رهبر انقلاب مشرف شدند .

به نقل از #همسر_شهید ، حضرت آیت الله خامنه ای #خطاب به خانواده شهید تقوی فر فرمودند :

💠درجه ی شهادت پدرتان کم درجه ای نیست . انشاءالله با اولیاءالله محشور می شوند و #شفیع شما هم می شوند .

🗓جمعه 19 دی ماه 1393

🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
به گلزار #شهدا که رسیدی😍
آهسته قدم بردار
اینجاقرارگاه همسرانی است
که هرروز
دلتنگی و❤️عشق❤️همسرانه شان را
کنارتربت مردخانه شان آورده اند

🌺اینجاقطعه ای ازبهشت است🌺
#همسر_شهید
💞 @shahidegomnamm 💞
💛قرار یک #زندگی_الهی این است؛

یکی بشود: #شهید
و دیگری #همسر_شهید!

همسفربه بهشت
اما...
انتظار همیشه واژه ی ، دلتنگ کنندهِ
همسفران است😔

#به_یادهمسران_شهدا
#دلنوشته📝

@shahidegomnamm ↩️
Forwarded from عکس نگار
😍 #عاشقانہ_شہدا 😍

احـمدآقـا فن بیـان بسیـارخوبے داشـت🙂وروزخـواستگارے هم
بیشـترایشان صحبت کردکہ دوسـاعت طول کشیـد😕

براے ایشـان ولایی بـودن همسـرآینده اش مهم بـود.☺️
مے گفت:ازلحـاظ مالے موقعیـت مناسبے ندارم وممـکن است زندگے مشترکماݧ بہ سختے جلـوبرودولے ان شاالله خداکمکمان مے کنـد😇

👈تاکیـدداشت هرکجاظلم بـاشدآرام نمے نشیـندوبراے دفـاع مے رود
کہ من هم ایـن شرط راقـبول کردم😊
من ولایے بـودݧ ایشـان رادوست داشتم😍
#و_همان_روز_کہ_او_را_دیدم_دلم_آرام_گرفت💚
#خاطره
#همسر_شهید_احمد_اعطایے
#شهید_احمد_عطایی
🌹کانال عهدباشهدا🌹
💞💞 @shahidegomnamm 💞💞
Forwarded from عکس نگار
🕊🕊🕊
#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_پانزدهم

💥آمدن #پیکر هاشم در #خواب الهام شده بود

نسیم سلطانی #همسر_شهید از آمدن پیکر شهید می گوید: من خودم #خواب دیدم دارم #کربلا حرم شش گوشه ابا عبدالله حسین (ع) را زیارت می کنم وزیر گنبد حضرت ابولفضل (ع) ایستاده بودم که دیدم از بالایی گنبد آب سرازیر می شود و من توسط ایستادن زیر این آب سر تا پام خیس شده است و خیلی خوشحالی می کردم.

#برادرهاشم هم شب 30 اردیبهشت #خواب دیده بود یک چیپ آمد و چهار نفر نشسته بودند هاشم و سه نفر دیگر که، برادر هاشم می رود جلو و با ناراحتی می گوید چرا این دو ماهه #زنگ نزدید؟ همه ما نگرانت بودیم. #هاشم_میگوید خواستم تو بروی این خبر را به زنم بگویی! #صبح همان روز به برادرشوهرم زنگ می زنند که #چهار_پیکر از #سوریه آمده است برای #شناسایی خودتان را به تهران برسانید

من و برادر شوهرم و همچنین دایی خودم در مورد آمدن پیکر هاشم مثل یکدیگر خواب دیده بودیم که به #واقعیت هم پیوست و #پیکر_هاشم روز #پنجشنبه 30 اردیبهشت ماه به کشور #بازگشت.

🕊کانال عهدباشهدا🕊
↪️ @shahidegomnamm 👈
امسال
بدون تو
عیدےنخواهم داشتــــ😔

داغ نبودنتـــ بر دل من
عجیبــــ سختـــ است...
بهار
آرام بیــا ... 💔
#دلنوشته
#همسر_شهید
🍃شادی روح شهدا‌صلوات🍃
💟 @shahidegomnamm 💟
Forwarded from عکس نگار
‍ ‍ ‍ #خاطره
#رفتار_شهدا

❤️ #همسر_شهید :

مراسم عقدمان را در جوار مزار شهدای
گمنام برگزار کردیم😍 و نام فرزندمان را
احسان قبل از تولد فرزندش انتخاب کردند. 

🍂اگرچه چشمان پدر نتوانست تولد پسرش
سیدمحمدطاها را نظاره‎گر باشد و شیرینی پدر
شدن را لمس کند و پرتاب خمپاره و اصابت
ترکش در سوریه موجب شهادتش شد.

🍂بزرگ‌ترین آرزوی همسرم شهادت بود که این
آرزو بعد از پنج سال و دو ماه از زندگی
مشترک به اجابت رسید.مداومت به خواندن
زیارت عاشورا و خواندن دو رکعت نماز
حضرت فاطمه زهرا(س) بعد از هر نماز
صبح از ویژگی‎های منحصربه فرد همسر
شهیدم بود.....

💖شادی روح شهید مدافع حرم
#سیداحسان_حاجی_حتم_لو
صلواتی هدیه کنید💐

🌹کانال عهدباشهدا🌹
🍀 @shahidegomnamm 👈
🌼بچه هیئتے بود و کاملاچشم پاڪ!

هیچوقت دیده نشد
که به نامحرم نگاه کنه🚫

و در آخر گلوله هم
به چشمش اصابت کرده بود😔

#شهیدامیرسیاوشی #همسر_شهید
#شهیدشدقبل‌اینکه‌عروسۍبگیرند💔
#خاطره

@shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
‍ │ #سیره_شهید‍│

•┄══❁🍃🌸🍃❁══┄•

هیچ وقت مناسبت ها🎈🎉
واعیاد ائمه اطهار رو یادش نمیرفت
و سعی داشت در این مناسبت ها
با یک شاخه گل بیاد خونه🌹

تا چراغ معرفت اهل بیت توی خونه ما خاموش نشه😌

عادت همیشگیش بود
وقتی از در میومد تو،
گل رو پشتش قایم میکرد
و اول مناسبت رو تبریک میگفت
بعد گل رو... ☺️🌹

تقریبا تموم گلهایی که میاورد
رو نگه میداشتم...👌😊

#همسر_شهید_رضا_دامرودی

•┄══❁🍃🌸🍃❁══┄•

🌹ڪانال عهـدبا شهـدا🌹
@Shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┄┄

#عاشقانه_شهدا 💜

عروسیمان رنگ و بوی خاصی داشت😍

مسئول تالار به آقا مرتضی گفت: عروسی مذهبی در این تالار زیاد برگزار شده اما عروسی شما خیلی متفاوت بود🤔

برگه هایی را که در آن احادیث و #جملات بزرگان نوشته بودیم،❤️

بین مهمان ها توزیع کردیم و جالب آن که عده ای به ما گفتند آن جملات، راه زندگیمان را عوض کرد!👌☺️

برای ما خیلی جالب بود که تاثیر یک کلام معصوم در مکانی به نام تالار عروسی، تاثیرگذار باشد..😉🌹


#ایده_عاشقانه👌
#مدافع_عشق❤️
#همسر_شهید_مرتضی_زارع🕊

🌹ڪانال عهـدبـا شهـدا🌹
@Shahidegomnamm

┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┄┄
°•|🍃🌸

📃 #فــــرازےازوصیتنـــــامہ


▫️هنگام شهادت خواسته بود سرش را بلند كنند تا به آقا سلام دهد.
▫️به قبر شهید صدرزاده اشاره می‌کرد و می‌گفت: اين قبر آن‌قدر خالی می‌ماند تا من برگردم..

راوی 👈 #همسر_شهید

#شهید_سجاد_عفتی🍃🌹

#ســالــــروز_شھــــادت🥀🍂

🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊