🌤صبح که نه!
تمام عمرمان به #خیر می شود،
اگر #سایه ای از خلوصتان بر اعمالمان افتد.✨
#سلام_علیڪم
#صبحتون_معطر_به_عطرشهدا🌺
#دلنـوشـته 📝
🌹کانال عهدباشهدا🌹
⚛ @shahidegomnamm ↩️
تمام عمرمان به #خیر می شود،
اگر #سایه ای از خلوصتان بر اعمالمان افتد.✨
#سلام_علیڪم
#صبحتون_معطر_به_عطرشهدا🌺
#دلنـوشـته 📝
🌹کانال عهدباشهدا🌹
⚛ @shahidegomnamm ↩️
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨
💥 #داستانی_واقعی_ازشهیدیونس_زنگی_آبادی
✍در #کرمان از آقایی به نام #آقای سعیدی می خواهند که #خاطرات این شهیدرا به صورت کتاب در آورد.آقای سعیدی به خانه که می آید #شروع می کند به #خواندن_خاطرات_شهید اما هر چه فکر می کند به این #نتیجه می رسد که خاطرات شهید را #برگرداند زیرا همه ی خاطرات شهید از عالم روحانی ومعنوی بوده وبرای نویسنده #سخت بوده است که شاید کسی باور نکند.
لذا خاطرات شهید را در #جعبه ای می گذارد تا آن را #پس بدهد.
#صدای_زنگ_تلفن به صدا در می آید وآقای سعیدی که #حوصله ی جواب دادن نداشته سراغ گوشی تلفن نمی رود معمولا تلفن کمتر از ۱دقیقه قطع می شود ولی آقای سعیدی زمانی که می بیند تلفن قطع نمی شود .
#گوشی را بر می دارد #الو_شما؟
💥 #سلام_علیکم_من_شهید_زنگی_آبادی هستم
آقای سعیدی شما می توانید #خاطرات مرا به #صورت کتاب در آوری هر گاه که #نیاز داشتیدمن به شما #کمک_میکنم .بعد تلفن قطع می شود.
بعد از مدتی که آقای سعیدی مقداری از #مطالب رانوشته بوده ،با خودش #فکر می کند که آیا مطالبی که نوشته ام #درست است یا #خیر؟
#یک_دفعه آقای سعیدی #مشاهده می کند که #قلم روی کاغذ #شروع به نوشتن کرد بسم الله الرحمن الرحیم آقای سعیدی فلان مطلب را #حذف واین مطلب را #اضافه کن خلاصه اورا راهنمایی می کند ودر آخر برگه #امضا می شود بعدا که #بررسی می کنند امضا، #امضا_شهید وخط ،#خط_شهید بوده است .
#شهیدیونس_زنگی_آبادی
#شهادت؛65/10/25
#خاطره
💐شادی روحشون صلوات💐
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
💥 #داستانی_واقعی_ازشهیدیونس_زنگی_آبادی
✍در #کرمان از آقایی به نام #آقای سعیدی می خواهند که #خاطرات این شهیدرا به صورت کتاب در آورد.آقای سعیدی به خانه که می آید #شروع می کند به #خواندن_خاطرات_شهید اما هر چه فکر می کند به این #نتیجه می رسد که خاطرات شهید را #برگرداند زیرا همه ی خاطرات شهید از عالم روحانی ومعنوی بوده وبرای نویسنده #سخت بوده است که شاید کسی باور نکند.
لذا خاطرات شهید را در #جعبه ای می گذارد تا آن را #پس بدهد.
#صدای_زنگ_تلفن به صدا در می آید وآقای سعیدی که #حوصله ی جواب دادن نداشته سراغ گوشی تلفن نمی رود معمولا تلفن کمتر از ۱دقیقه قطع می شود ولی آقای سعیدی زمانی که می بیند تلفن قطع نمی شود .
#گوشی را بر می دارد #الو_شما؟
💥 #سلام_علیکم_من_شهید_زنگی_آبادی هستم
آقای سعیدی شما می توانید #خاطرات مرا به #صورت کتاب در آوری هر گاه که #نیاز داشتیدمن به شما #کمک_میکنم .بعد تلفن قطع می شود.
بعد از مدتی که آقای سعیدی مقداری از #مطالب رانوشته بوده ،با خودش #فکر می کند که آیا مطالبی که نوشته ام #درست است یا #خیر؟
#یک_دفعه آقای سعیدی #مشاهده می کند که #قلم روی کاغذ #شروع به نوشتن کرد بسم الله الرحمن الرحیم آقای سعیدی فلان مطلب را #حذف واین مطلب را #اضافه کن خلاصه اورا راهنمایی می کند ودر آخر برگه #امضا می شود بعدا که #بررسی می کنند امضا، #امضا_شهید وخط ،#خط_شهید بوده است .
#شهیدیونس_زنگی_آبادی
#شهادت؛65/10/25
#خاطره
💐شادی روحشون صلوات💐
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
•●❥ 🖤 ❥●•
📕 #خاطرات
🔴 #لاڪ_جیـغ_قـرمـز..
#مانتوی جلو باز آلبالویی..
#ڪفشای خوشرنگ ده سانتی..
#موهای شینیون شده..
به قول مادر جون هفـت قلـم #آرایـش!
🌸تولد شیدا بود؛حسابی شیڪ و پیڪ ڪرده بودم!
ڪفشا اذیتم میڪرد؛پام چند باری پیچ خورد..اما مهم نبود!
💢توی مسیر برگشت از #پسرای سیڪس پڪ دار خیابون ونڪ ڪلی #تعریف و تمجید شنیدم و ذوق ڪردم!
🔴خستگی از سروکولم بالامیرفت
ڪلید درو چرخوندم؛وارد ڪه شدم
جلوی در ورودی یه جفـت #پـوتیـن_خاڪی دیدم..
قطـره های خـون روش خودنمایی میڪرد..
💢بی توجه به اون،رفتم سمت پذیرایی تا یڪم روی مبل لم بدم ،خستگیم در بره..
شالم رو برداشتم ڪه پرت کنم روی مبل؛
یهو با #صدای_سرفه یه مرد و یالا گفتنش
شالی رو ڪه معلق بود بین زمین وهوا گرفتم و انداختم روی سرم..
🌼سربه زیر گفت سلام!
من اما زل زدم بهش و گفتم سلام!
🌼مثل پسرای کوچه بازار چشماش چار تا نشد و از حدقه نزد بیرون..
#حتی_یه_لحظه_نگاهمم_نڪرد!
#نیشش تا بناگوش باز نشد..!
انگار نه انگار یه دختر با اینهمه رنگ و لعاب جلوش وایستاده..
فقط #عرق_شرم و خجالت روی پیشونیش نقش بست..
من برعڪس اون؛ در ریلڪس ترین حالت ممڪن بودم!
💢با چشم غره ی وحید خودمو جمع ڪردم رفتم آشپزخونه..
مادر جون گفت دوست وحیده؛تازه از #ماموریت اومده...
خیره به گلای یاس روی میز ناهارخوری رفتم تو #فڪر..
[ #چرا خجالت ڪشید؟!
چرا مثل بعضی از آقایون منو #برانداز نڪرد!]
💢صدای مادر جون منو به خودم آورد
لیلی جان بیا برای خداحافظے..
رفتم براے بدرقه..
آستین سمت چپش کاملا #خونی بود!خونے ڪه خشڪ شده...
پرسیدم دستتون زخمیه؟
گفت نه..!
خون #زخمای دوستمه...
تو بغل خودم #شهیـد شد؛امروز آوردیمش..
منم هنوز فرصت نڪردم لباسامو عوض کنم..
🍀[مادر جون]
#خیر از جوونیت ببینی پسرم... #جونتو گذاشتی ڪف دستت..
🍀[آقا محسن]
وظیفه ست مادر...
#هر_قطره_ی_خون_من_فدای_تار_موی_ناموسم..
💢تا اینو گفت سنگینی #نگاه مادر جونو رو خودم حس ڪردم
ڪمی موهامو زدم زیر #شال...
🔴آقا محسن برای حفظ #حریم من و امثال من مے جنگید...
اونوقت من ندای #آزادی سر داده بودم!
#آزادی_پوچ!
🌼یاعلی گفت و رفت!
من موندم و چار دیواری اتاق و یه پازل بهم ریخته توے ذهنم!
#پـوتیـن و #خـاڪ و #خون..
#ناموس و #تار–مو...
#مانتوی جلو باز و #حیا...
#کفش جیغ و #لاک جیغ..!
#حجاب و #حجاب و #حجاب!
#یه_شهید و #یه_پلاک!
#فاطمه_قاف
#لاک_جیغ
#حجاب_حیا
#پوتین_خاکی
🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
•●❥ 🖤 ❥●•
📕 #خاطرات
🔴 #لاڪ_جیـغ_قـرمـز..
#مانتوی جلو باز آلبالویی..
#ڪفشای خوشرنگ ده سانتی..
#موهای شینیون شده..
به قول مادر جون هفـت قلـم #آرایـش!
🌸تولد شیدا بود؛حسابی شیڪ و پیڪ ڪرده بودم!
ڪفشا اذیتم میڪرد؛پام چند باری پیچ خورد..اما مهم نبود!
💢توی مسیر برگشت از #پسرای سیڪس پڪ دار خیابون ونڪ ڪلی #تعریف و تمجید شنیدم و ذوق ڪردم!
🔴خستگی از سروکولم بالامیرفت
ڪلید درو چرخوندم؛وارد ڪه شدم
جلوی در ورودی یه جفـت #پـوتیـن_خاڪی دیدم..
قطـره های خـون روش خودنمایی میڪرد..
💢بی توجه به اون،رفتم سمت پذیرایی تا یڪم روی مبل لم بدم ،خستگیم در بره..
شالم رو برداشتم ڪه پرت کنم روی مبل؛
یهو با #صدای_سرفه یه مرد و یالا گفتنش
شالی رو ڪه معلق بود بین زمین وهوا گرفتم و انداختم روی سرم..
🌼سربه زیر گفت سلام!
من اما زل زدم بهش و گفتم سلام!
🌼مثل پسرای کوچه بازار چشماش چار تا نشد و از حدقه نزد بیرون..
#حتی_یه_لحظه_نگاهمم_نڪرد!
#نیشش تا بناگوش باز نشد..!
انگار نه انگار یه دختر با اینهمه رنگ و لعاب جلوش وایستاده..
فقط #عرق_شرم و خجالت روی پیشونیش نقش بست..
من برعڪس اون؛ در ریلڪس ترین حالت ممڪن بودم!
💢با چشم غره ی وحید خودمو جمع ڪردم رفتم آشپزخونه..
مادر جون گفت دوست وحیده؛تازه از #ماموریت اومده...
خیره به گلای یاس روی میز ناهارخوری رفتم تو #فڪر..
[ #چرا خجالت ڪشید؟!
چرا مثل بعضی از آقایون منو #برانداز نڪرد!]
💢صدای مادر جون منو به خودم آورد
لیلی جان بیا برای خداحافظے..
رفتم براے بدرقه..
آستین سمت چپش کاملا #خونی بود!خونے ڪه خشڪ شده...
پرسیدم دستتون زخمیه؟
گفت نه..!
خون #زخمای دوستمه...
تو بغل خودم #شهیـد شد؛امروز آوردیمش..
منم هنوز فرصت نڪردم لباسامو عوض کنم..
🍀[مادر جون]
#خیر از جوونیت ببینی پسرم... #جونتو گذاشتی ڪف دستت..
🍀[آقا محسن]
وظیفه ست مادر...
#هر_قطره_ی_خون_من_فدای_تار_موی_ناموسم..
💢تا اینو گفت سنگینی #نگاه مادر جونو رو خودم حس ڪردم
ڪمی موهامو زدم زیر #شال...
🔴آقا محسن برای حفظ #حریم من و امثال من مے جنگید...
اونوقت من ندای #آزادی سر داده بودم!
#آزادی_پوچ!
🌼یاعلی گفت و رفت!
من موندم و چار دیواری اتاق و یه پازل بهم ریخته توے ذهنم!
#پـوتیـن و #خـاڪ و #خون..
#ناموس و #تار–مو...
#مانتوی جلو باز و #حیا...
#کفش جیغ و #لاک جیغ..!
#حجاب و #حجاب و #حجاب!
#یه_شهید و #یه_پلاک!
#فاطمه_قاف
#لاک_جیغ
#حجاب_حیا
#پوتین_خاکی
🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
•●❥ 🖤 ❥●•
Forwarded from عکس نگار
💖🍃عاشقان وقت #نماز است
📢 #اذان میگویند 🕌
اذان بہ افق #تهران
📿التمــــــــــاس دعا 🕊
🌟هنگام #اذان است
🌟 لحظه اجابت #دعاست
🌟 خدایا #ظهور حجتت را برسان
🌟 خدایا قلب مقدسش از #ما راضی وخشنود بگردان
🌟 #خدایا موانع #ظهورش برطرف بگردان
🌟خدایا #عاقبت همه مارو ختم به #خیر بگردان
🌟 خدایا ما را #آنی وکمتر از #آنی ب خودمان وامگذار
🌟 خدایا تا مارو #نبخشیدی از این دنیا نبر
🌟 #الهی آمین بحق #حضرت_زینب(س)
🌟اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمّد وَعَجِّل فَرَجَهُم وأهْلِك أَعدَائَهُـم أجمَعین🌟
🍃🌹ڪانـال عَـھـدبـا شُـھـدا🌹🍃
🆔 ❥ @Shahidegomnamm
📢 #اذان میگویند 🕌
اذان بہ افق #تهران
📿التمــــــــــاس دعا 🕊
🌟هنگام #اذان است
🌟 لحظه اجابت #دعاست
🌟 خدایا #ظهور حجتت را برسان
🌟 خدایا قلب مقدسش از #ما راضی وخشنود بگردان
🌟 #خدایا موانع #ظهورش برطرف بگردان
🌟خدایا #عاقبت همه مارو ختم به #خیر بگردان
🌟 خدایا ما را #آنی وکمتر از #آنی ب خودمان وامگذار
🌟 خدایا تا مارو #نبخشیدی از این دنیا نبر
🌟 #الهی آمین بحق #حضرت_زینب(س)
🌟اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمّد وَعَجِّل فَرَجَهُم وأهْلِك أَعدَائَهُـم أجمَعین🌟
🍃🌹ڪانـال عَـھـدبـا شُـھـدا🌹🍃
🆔 ❥ @Shahidegomnamm