💐🍃🌼🍃🌸🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃
🍂
✾ جهان آرا #فرمانده بود اما مثل بقیه نیروها نگهبانی می داد #رزمنده ای تازه به #خرمشهر آمده بود و #فرمانده سپاه رو نمی شناخت،
✾ قرار شد یه شب با #جهان_آرا نگهبانی بده،درحال #نگهبانی بودن ڪه به #جهان_آرا گفت:
✾ #فرمانده سپاه الان تو #خونه خودش #خوابیده و ما رو تو این #موقعیت خطرناڪ به حال خودمون رها ڪرده،
✾ #جهان_آرا چیزی بهش نگفت اما اون بنده خدا چند روز بعد وقتی #فهمید با #فرمانده سپاه مشغول #نگهبانی بوده حسابی از حرف خودش #شرمنده شد...
#شهیدمحمد_جهان_آرا🕊
#خاطرات_شهدا🥀
🍃🌹ڪانال عهـدبا شهـدا🌹🍃
ID ➣ @Shahidegomnamm
🍂
💐🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃🌼🍃🌸🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃
🍂
✾ جهان آرا #فرمانده بود اما مثل بقیه نیروها نگهبانی می داد #رزمنده ای تازه به #خرمشهر آمده بود و #فرمانده سپاه رو نمی شناخت،
✾ قرار شد یه شب با #جهان_آرا نگهبانی بده،درحال #نگهبانی بودن ڪه به #جهان_آرا گفت:
✾ #فرمانده سپاه الان تو #خونه خودش #خوابیده و ما رو تو این #موقعیت خطرناڪ به حال خودمون رها ڪرده،
✾ #جهان_آرا چیزی بهش نگفت اما اون بنده خدا چند روز بعد وقتی #فهمید با #فرمانده سپاه مشغول #نگهبانی بوده حسابی از حرف خودش #شرمنده شد...
#شهیدمحمد_جهان_آرا🕊
#خاطرات_شهدا🥀
🍃🌹ڪانال عهـدبا شهـدا🌹🍃
ID ➣ @Shahidegomnamm
🍂
💐🍃
🍂🌺🍃💐
💐🍃🌼🍃🌸🍃
✍ #خاطرات_شهید📚
🌷| #ناراحت_بود
از نگاه غم بارش می شد این رو #فهمید😞
درد دلش باز شده بود
نیمه های شب ، #قدم می زد و زیر لب نجوا می کرد 📿 غصه #می_خورد😭
با این حال، حاضر نبود روی #حرف امام حرفی بزنه❌
#امام دوست نداشت به او آسیبی برسه
🚐.... زود خودم رو #رساندم خط🎌
شاد و سرحال بود😅
بین #رزمنده_ها که قرار می گرفت انگار تمام دنیا را به او داده اند.
بلاخره امام راضی #شده بود که به جبهه برگردد.✌️ |🌷
#شهید_مرتضی_اکبری🌹
#بزرگ_مردان_کوچک
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
🌷| #ناراحت_بود
از نگاه غم بارش می شد این رو #فهمید😞
درد دلش باز شده بود
نیمه های شب ، #قدم می زد و زیر لب نجوا می کرد 📿 غصه #می_خورد😭
با این حال، حاضر نبود روی #حرف امام حرفی بزنه❌
#امام دوست نداشت به او آسیبی برسه
🚐.... زود خودم رو #رساندم خط🎌
شاد و سرحال بود😅
بین #رزمنده_ها که قرار می گرفت انگار تمام دنیا را به او داده اند.
بلاخره امام راضی #شده بود که به جبهه برگردد.✌️ |🌷
#شهید_مرتضی_اکبری🌹
#بزرگ_مردان_کوچک
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊