Forwarded from عکس نگار
🌹 #سردار_شهید_سیدحمید_طباطبایی_مهر
📔 #خاطرات
💠(قسمت بیست و سوم )
خاطره ای از زبان همسر شهید :
🔶 مبالغی را برای کارهای خير کنار میگذاشت
همسر ایشان میگوید به خاطر دارم از ابتدا #مبالغی💶 را برای #کارهای_خير کنار میگذاشتند و بعد به من میگفتند اگر اجازه می دهيد این مبلغ را بگذارم برای یک بنده خدایی! تا قدم خيری که برمیدارد با رضایت انجام شود؛ یعنی اگر احساس میکرد فردی نياز دارد از لذتهای دنيوی خودش میگذشت و به آن بنده خدا میبخشيد تا خيرش به آن بنده خدا برسد.
میگفت 🔷حج من شادی دل بنده خداست؛
🔷حج من کفش پای بچه یتيم است.
ایشان چندی قبل از شهادت حج روزیشان شد.
🍀تازه بعد از شهادتش سيّد را شناختم
#خير_رسانی شيوه هميشگیش بود اما پس از شهادت ایشان بود که من به خيلی از کارهای شایسته و #خالصانه ایشان پی بردم و تازه توانستم ایشان را بهتر بشناسم. بعضی افراد می آمدند تا پولی را که ایشان به آن بزرگواران قرض داده بودند ادای امانت کرده و به ما برگردانند به مرور خيلی از کارهای خير ایشان برای ما مشخص شد.
🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷💫✨🍃🌷💫✨🍃🌷💫✨🍃
📔 #خاطرات
💠(قسمت بیست و سوم )
خاطره ای از زبان همسر شهید :
🔶 مبالغی را برای کارهای خير کنار میگذاشت
همسر ایشان میگوید به خاطر دارم از ابتدا #مبالغی💶 را برای #کارهای_خير کنار میگذاشتند و بعد به من میگفتند اگر اجازه می دهيد این مبلغ را بگذارم برای یک بنده خدایی! تا قدم خيری که برمیدارد با رضایت انجام شود؛ یعنی اگر احساس میکرد فردی نياز دارد از لذتهای دنيوی خودش میگذشت و به آن بنده خدا میبخشيد تا خيرش به آن بنده خدا برسد.
میگفت 🔷حج من شادی دل بنده خداست؛
🔷حج من کفش پای بچه یتيم است.
ایشان چندی قبل از شهادت حج روزیشان شد.
🍀تازه بعد از شهادتش سيّد را شناختم
#خير_رسانی شيوه هميشگیش بود اما پس از شهادت ایشان بود که من به خيلی از کارهای شایسته و #خالصانه ایشان پی بردم و تازه توانستم ایشان را بهتر بشناسم. بعضی افراد می آمدند تا پولی را که ایشان به آن بزرگواران قرض داده بودند ادای امانت کرده و به ما برگردانند به مرور خيلی از کارهای خير ایشان برای ما مشخص شد.
🌷کانال عهدباشهدا🌷
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌷💫✨🍃🌷💫✨🍃🌷💫✨🍃
Forwarded from عکس نگار
یکی از #مداح های معروف را آورده بودند گردان ما و داشت مداحی می کرد. بعد از مصیبت که شروع کرد به نوحه، از سینه زن ها خواست پیراهنشان را دربیاورند. بعضی ها با زیرپوش بودند و داشتند لخت می شدند که حسن آمد جلو. نگذاشت کسی این کار را بکند. آهسته ولی با تحکم می گفت: «این جا از این خبرا نیست. #خالصانه فقط سینه هاتون رو بزنید.»
#شهیدحسن_رضوان_خواه
#خاطره
📕يادگاران، جلد 21 كتاب شهيد حسن رضوان خواه ، ص 63
🌾کانال عهدباشهدا🌾
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
#شهیدحسن_رضوان_خواه
#خاطره
📕يادگاران، جلد 21 كتاب شهيد حسن رضوان خواه ، ص 63
🌾کانال عهدباشهدا🌾
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw