🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
218 subscribers
10.3K photos
590 videos
108 files
3.01K links
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست
#امام_خامنه_ای
🌺شادی روح شهدا وسلامتی امام خامنه ای صلوات
!!این کانال هیچ صفحه ای دربرنامه های مجازی دیگر ندارد و متعلق به هیچ نهاد و موسسه ای نیست
ارتباط باخادم کانال:↙️↙️
@Ali_Faghiri
Download Telegram
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖 بسم رب الشهدا #مجنون_من_کجایی؟ #قسمت_پنجاه_سوم با کمک فرحناز حسنارو بردیم دکتر دکتر گفت الان خیلی خطرناکه باید خیلی مواظبش باشید خونه هامون سیاه پوش شد مردای خونه نبودن وای از فکرامون الان داعش با سید داره چیکار میکنه بچه ها خوابیدن…
📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖
بسم رب الشهدا
#مجنون_من_کجایی؟
#قسمت_پنجاه_چهارم


روزها از پس هم میگذشت و ما فقط منتظر خبری از سپاه بودیم

حسنا اومده پیش مامان چون وضعش خیلی اضطراری بود
سه ماهی از شنیدن خبر شهادت و اسارت میگذره
من و زینب خونه مادر بودیم
که گوشیم زنگ خورد
-الو بفرمایید
آقای حسن پور:سلام خانم حسینی
ببخشید مزاحمتون شدم
-سلام آقای حسن پور مراحمید
خبری شده؟
آقای حسن پور: بله خوشبختانه بالاخره مذاکرات ما با داعش به نتیجه رسید
و حدود ۲۵روز دیگه شهدا وارد ایران میشن
بعد از معاینه یعنی حدود ۵روز بعدش وارد شهر میشن و مراسم تشیع و تدفین انجام میشه

-‌خیلی ممنونم آقای حسن پور
اجرتون با امام حسین


گوشی قطع کردم
حسنا:آجی خبری شده ؟
-با گریه گفتم اوهوم حسین ۳۰روز دیگه خونه است
حسنا:وای خدایا شکرت 😭
اشکاش جلوی حرف زدنشونو گرفت بدنش شل شدو روی مبل افتاد ترسیدم دوییدم سمتش

-‌حسنا جان خوبی؟
با چهره ایی که از درد توهم رفته بود جوابمو داد:‌نه آجی
-بریم دکتر
حالش وخیم بود سریع رسوندمش
به محض ورود رفتم داخل بیمارستان و به همراه چندتا پرستار برگرشتم
بلافاصله حسنا رو بردن اتاق عمل
اشکام کنترل پذیر نبودن و بی مهابا جاری میشدن خدایا این مادرو بچه رو نجات بده خدای تو رو به حضرت زینب نجاتشون بده دونه های تسبیحو روی هم انباشته میکردم و ذکر یازینب کبری رو زیر لب زمزمه میکردم 😢
بالاخره دکتر بعد ۱:۳۰از اتاق عمل خارج شد
سراسیمه به سمتش رفتم
_اقای دکتر حالش چطوره؟
دکتر:هر دوشون خوبن
_خدایا شکرت اهی کشیدمو گفتم حسین جان کاش بودی و پسرکوچولوتو میدید😭
دکتر کنجکاوانه پرسید :ببخشید میشه بپرسم پدرشون چیشده؟
با بغضی که گلومو چنگ میزد گفتم:برادرم شهید شده
_متاسفم حلالم کنید😔

اون شب خیلی برا همه سخت بود مخصوصا حسنا که حالا باید بدون سایه سرش،مردخونش اسم بچه مظلومشو انتخاب کنه حسنا به یاد همسر شهیدش اسم پسرش گذشت حسین

روزها رو میشمردیم تا ۳۰روز بشه

نویسنده :بانو....ش

🌹کانال عهدباشهدا🌹
@shahidegomnamm ◀️
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
بسم رب العشق #قسمت_پنجاه_سوم #علمــدار_عشــق😍# + نرگس جان لطفا پاسخ حضرت آقا هم بخون - چشم مرتضی خیلی هستش من فقط اون قسمتش که خیلی مهمه برات میخونم + باشه عزیزم متن نامه ای رهبری به شهید علی خلیلی ایشان فرموده‌اند: دشمن از راه اشاعه‌ى فرهنگ…
بسم رب العشق
#قسمت_پنجاه_چهارم
#علمدار_عشق 😍#


رسیدیم بهشت زهرا
ماشین تو پارکینگ پارک کردیم

سرراهمون دوتا شیشه گلاب خریدیم
با دوتا شاخه گل رز قرمز 🌹🌹

رسیدیم سر مزارشهید علی خلیلی
در گلاب باز کردم
+ نرگس سادات
خانم گل لطفا
شما گلاب بریز
من مزار میشورم
یه وقتی نامحرمی میاد
شایسته نیست

- چشم آقای
مرتضی جان
+جانم
تو کهف الشهدا
تو برام از شهدای اونجا شعر خوندی
اینجا من برات شعر بخونم ؟
- آره عزیزم حتما

«به‌هوش باش و از این دست دوستی بگذر
 به‌هوش باش که از پشت می‌زند خنجر
به‌هوش باش مبادا که سحرمان بکنند
 عجوزه‌های هوس، مطربان خُنیاگر
چنان مکن که کَسان را خیال بردارد
 که بازهم شده این خانه بی‌در و پیکر
بدا به ما که بیاید از آن سر دنیا
 به‌قصد مصلحت دین مصطفی کافر
به این خیال که مرصاد تیر آخر بود
 مباد این که بنشینیم گوشه سنگر
که از جهاد فقط چند واژه فهمیدیم
 چفیه، قمقمه، پوتین، پلاک، انگشتر
بدا به من که اگر ذوالفقار برگردد
 در آن رکاب نباشم سیاهی لشکر
 بدا به حال من و خوش به حال آن که شدست
 شهید امر به معروف و نهی از منکر  
چنین شود که کسی را به آسمان ببرند
 چنین شود که بگوید به فاطمه مادر
قصیده نام تو را برد و اشک شوق آمد
 که بی‌وضو نتوان خواند سوره کوثر
زبان وحی، تو را پاره تن خود خواند
 زبان ما چه بگوید به مدحتان دیگر؟
چه شاعرانه خداوند آفریده تو را
 تو را به‌کوری چشمان آن هو الابتر
خدا به خواجه لولاک داده بود ای‌کاش
 هزار مرتبه دختر، اگر تویی دختر
چه عاشقانه، چه زیبا، چه دلنشین وقتی
 تو را به دست خدا می‌سپرد پیغمبر
علیست دست خدا و علیست نفس نبی
 علی قیام و قیامت علی علی محشر
نفس‌نفس کلماتم دوباره مست شدند
 همین که قافیه این قصیده شد حیدر  
عروسی پدرِ خاک بود و مادرِ آب
 نشسته‌اند دو دریا کنار یکدیگر  
شکوهِ عاطفه‌ات پیرهن به سائل داد
 چنان‌که همسر تو در رکوع انگشتر
همیشه فقر برای تو فخر بوده و هست
 چنان‌که وصله چادر برای تو زیور
یهودیانِ مسلمان ندیده‌اند آری
 از این سیاهیِ چادر دلیل روشن‌تر
حجاب روی زمین طفل بی‌پناهی بود
 تو مادرانه گرفتیش تا ابد در بر  
میان کوچه که افتاد دشمنت از پا
 در آن جهاد نیفتاد چادرت از سر
میان آتشی از کینه، پایمردی تو
 نشاند خصم علی را به خاک و خاکستر
کنون به تیرگی ابرها خبر برسد
‏که زیر سایه آن چادر است این کشور
رسیده است قصیده به بیت حسن ختام
 امید فاطمه از راه می‌رسد آخر

+ خیلی قشنگ بود خانم گل
نرگس جانم بریم سر مزار آقا ابراهیم

- بریم آقای

نویسنده بانو... ش

🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸
🌹کانال عهدباشهدا🌹
@shahidegomnamm ◀️
🌸🍃🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃🌸