Forwarded from عکس نگار
🕊🕊🕊🕊🕊
🕊
#مدافعان_حرم
💠ثابت کردید اگر در #کربلا بودید؛
دست نامحرمی به ناموس شیعه و
ناموس اهل بیت نمی رسید…
گوشواره ای با گوش کنده نمی شد…
بدن های مقدس امام معصوم و فرزندانش
زیر سم اسبان قرار نمی رفت…
💠ثابت کردید #لبیک_گویان به ندای
هل ناصر من ینصرنیِ امام معصوم، هستید؛
(که در گذر زمان این ندا خاموش نشده)
🌹ای #شهیدان با شهادتتان ثابت کردید #سربازان ولایت #غیرت دارند و اجازه
دست درازی دشمن را،به دین و
ناموس و وطن نمی دهند…
به شما مدیونیم!😔
چرا که #جان خود را در طبق اخلاص
نهاده اید که با #امنیت کامل در شهر
قدم برداریم و به زندگی خود ادامه دهیم…
#دلنوشته
#شهدای_مدافع_حرم
#لبیک_یا_زینب
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🕊
#مدافعان_حرم
💠ثابت کردید اگر در #کربلا بودید؛
دست نامحرمی به ناموس شیعه و
ناموس اهل بیت نمی رسید…
گوشواره ای با گوش کنده نمی شد…
بدن های مقدس امام معصوم و فرزندانش
زیر سم اسبان قرار نمی رفت…
💠ثابت کردید #لبیک_گویان به ندای
هل ناصر من ینصرنیِ امام معصوم، هستید؛
(که در گذر زمان این ندا خاموش نشده)
🌹ای #شهیدان با شهادتتان ثابت کردید #سربازان ولایت #غیرت دارند و اجازه
دست درازی دشمن را،به دین و
ناموس و وطن نمی دهند…
به شما مدیونیم!😔
چرا که #جان خود را در طبق اخلاص
نهاده اید که با #امنیت کامل در شهر
قدم برداریم و به زندگی خود ادامه دهیم…
#دلنوشته
#شهدای_مدافع_حرم
#لبیک_یا_زینب
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
❤️❤️😍😍
قبل خواستگارے ندیده بودمش، چنان جذب تقدّس وجودش شده بودم که میخواستم همونجا وسط مراسم،
دستاے مادرمو بوسه بـارون کنم❤😘
واسه این انتخابش💕
#ديدمش_انگار_چیزى_بر_دلم_تأثیر_کرد
#با_نگاه_ساده_اش_دنیا_ى_من_تغییر_كرد…
انگار عاشق شده بودم...❤
عاشق #حجب و #حیاش...
با هم کہ حرف مےزدیم،
مخاطب حرفاش من بودم و...
مخاطب چشاش گلای قالے🌸😌
برنامه ریخته بودم واسہ همه چیز، عقد و عروسے و ماه عسل💍💞
اون هم موافق حرفام بود، علی رغم مخالفت خونواده ها با مهریه ۱٤ سکه به عقد هم در اومدیم💕
به وکالت #نایب_المهدی(عج)😍💚
#النکاح_سنتے_خواند_و_سر_شکم_شد_روان…
#شکر_این_نعمت_بجا_آرم_چگونه_ای_خدا…
قبالہ ے ازدواجمون بخاطر داشتن مہر حضرت آقا به خودش میبالید...😍
تنها عقدے بود که میدیدمولحظه جاری شدن خطبہ، عوض خنده همه اشک شوق میریختن...☺️😭
قرار عاشقیمون این بود کہ،جای گرفتن مراسم عروسی بریم #کربلا💕
#چه_شبی_با_تو_شود_آن_شب_بین_الحرمین...
#با_تو_حتماً_سفر_كرب_و_بلا_می_چسبد...
زندگیمونـو با یه دنیا دعاے خیر با نگاه ارباب و حمایت علمدارش😍
با قلم علے ولایت😍
زیر یہ سقف شروع کردیم و...💕
روز اول هم ضمانت نامه این زندگے رو
داديم دست علی اکبرای خمینی(ره)
تا پاش یه امضای خوشگل بزنن😇
#ازدواج_آسان 👫💍
#سبڪ_زندگے_اسلامے💚
🌹 کانال عهدباشهدا
@shahidegomnamm
قبل خواستگارے ندیده بودمش، چنان جذب تقدّس وجودش شده بودم که میخواستم همونجا وسط مراسم،
دستاے مادرمو بوسه بـارون کنم❤😘
واسه این انتخابش💕
#ديدمش_انگار_چیزى_بر_دلم_تأثیر_کرد
#با_نگاه_ساده_اش_دنیا_ى_من_تغییر_كرد…
انگار عاشق شده بودم...❤
عاشق #حجب و #حیاش...
با هم کہ حرف مےزدیم،
مخاطب حرفاش من بودم و...
مخاطب چشاش گلای قالے🌸😌
برنامه ریخته بودم واسہ همه چیز، عقد و عروسے و ماه عسل💍💞
اون هم موافق حرفام بود، علی رغم مخالفت خونواده ها با مهریه ۱٤ سکه به عقد هم در اومدیم💕
به وکالت #نایب_المهدی(عج)😍💚
#النکاح_سنتے_خواند_و_سر_شکم_شد_روان…
#شکر_این_نعمت_بجا_آرم_چگونه_ای_خدا…
قبالہ ے ازدواجمون بخاطر داشتن مہر حضرت آقا به خودش میبالید...😍
تنها عقدے بود که میدیدمولحظه جاری شدن خطبہ، عوض خنده همه اشک شوق میریختن...☺️😭
قرار عاشقیمون این بود کہ،جای گرفتن مراسم عروسی بریم #کربلا💕
#چه_شبی_با_تو_شود_آن_شب_بین_الحرمین...
#با_تو_حتماً_سفر_كرب_و_بلا_می_چسبد...
زندگیمونـو با یه دنیا دعاے خیر با نگاه ارباب و حمایت علمدارش😍
با قلم علے ولایت😍
زیر یہ سقف شروع کردیم و...💕
روز اول هم ضمانت نامه این زندگے رو
داديم دست علی اکبرای خمینی(ره)
تا پاش یه امضای خوشگل بزنن😇
#ازدواج_آسان 👫💍
#سبڪ_زندگے_اسلامے💚
🌹 کانال عهدباشهدا
@shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
حاشیه دیدار خانوادههای شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب اسلامی
#بخش_آخر
✍نوبت به #آخرین خانوادهی شهید میرسد:
«خانوادهی گرامی #شهید_علیرضا_قنواتی؛ #مادر از دنیا رفتن؛ #پدر بهعلت کسالت نیومدن؛ #همسر_شهید، خانم مریم آزادی؛ حال شما چطوره خانم؟ شهید چند سال داشتند؟»
- 53 سال حاج آقا
🔷آقا اسم #فرزندان_شهید را میآورند؛ پسر جوانی جلو میآید و میگوید حاج آقا ببخشید من تازه از #کربلا آمدهام، سرما خوردم و برای همین با شما روبوسی نمیکنم. آقا میپرسد:
- «شما چهکار میکنید؟»
- والّا چندبار میخواستیم #بریم_اونور دیگه.
- «کجا میخواستی بری؟»
- بالاخره ما رو اصلاً درست کردن برای اینکه بریم این #تکفیریها رو بزنیم؛ ولی حاج آقا ما رو #برگردوندن.
- «کی شما رو برگردونده؟»
- ایشون ما رو برگردوندن.
-ایشون از بستگان هستن؟
- نه، ایشون #مسئول_اعزام هستن.
مسئول اعزام که در انتهای #مجلس نشسته میگوید که #ایشان_فرزند_شهید هستند و #حاج_قاسم_سلیمانی دستور دادهاند که فرزندان شهدا اعزام نشوند.
🔷آقا این را که میشنود، میگوید: «خیلی خب؛ نروید... نروید... شما اینجا باشید برای نظام کار کنین.
🔷 #دختر_شهید قنواتی نیز جلو میآید و چند #نامه و #عکس به آقا هدیه میکند؛ نمیتواند گریهی خودش را کنترل کند؛ بهسختی خود را جمع میکند و به آقا میگوید که برایش #دعا کند. از آقا #یادگاری نیز میخواهد:
-اگر میشه این انگشتر دستتون رو هم به من بدید.
-انگشترهام رو که دادم دیگه؛ توی #دستم دیگه #انگشتری ندارم!
-خب انگشترهای اون یکی دستتون هم هست!
-نه، اینا دیگه برای هدیه نیست!
و به انگشترهای دیگر راضی میشود و مینشیند.
🔷حالا دیگر #دقایق_پایانی_دیدار است. هر کسی از گوشهای #تقاضای_یادگاری و #چفیه و #انگشتر میکند. گویا دیگر انگشترها و چفیهها تمام شده و مابقی افراد باید بعد از خروج آقا منتظر گرفتن هدایا باشند. #آقا دارد #روی_قاب_عکس_شهدایی که از طرف خانوادههای شهدا داده شده، چیزی #مینویسند به رسم یادگاری. پیرامون آقا کمکم #شلوغ میشود. آقا بالاخره بعد از یک ساعت و چهل و پنج دقیقه از روی صندلی خود بلند شده و از اتاق خارج میشوند. جمعیت #صلواتی میفرستند. همه شاداب و خندانند. گویا دیگر #دلتنگیهایشان پایان یافته باشد. به مجاهدتها میاندیشند؛ به بزرگ کردن این بچههای کوچک که جلوی رهبرشان ساعاتی بازی کردند، دراز کشیدند، دویدند و بزرگ شدند.
🔷آن دورترها هم -نه خیلی دورتر- انتهای #روضه، جور دیگری میشود. برای رأس و نیزه که نمیشود کاری کرد جز اشک؛ اما دست آتش از #دامن_حرم دور است و دیگر سنگ به پیشانی گنبد نمینشیند. از #جانها_سپری ساخته شده و سلام نظامی معینرضاها را پدران و پدربزرگها رو به گنبد و بارگاه میدهند؛ آنقدر محکم و مخلص که #کبوترها دوباره برگردند به #صحن و سرای #دختر_علی.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌹🕊
حاشیه دیدار خانوادههای شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب اسلامی
#بخش_آخر
✍نوبت به #آخرین خانوادهی شهید میرسد:
«خانوادهی گرامی #شهید_علیرضا_قنواتی؛ #مادر از دنیا رفتن؛ #پدر بهعلت کسالت نیومدن؛ #همسر_شهید، خانم مریم آزادی؛ حال شما چطوره خانم؟ شهید چند سال داشتند؟»
- 53 سال حاج آقا
🔷آقا اسم #فرزندان_شهید را میآورند؛ پسر جوانی جلو میآید و میگوید حاج آقا ببخشید من تازه از #کربلا آمدهام، سرما خوردم و برای همین با شما روبوسی نمیکنم. آقا میپرسد:
- «شما چهکار میکنید؟»
- والّا چندبار میخواستیم #بریم_اونور دیگه.
- «کجا میخواستی بری؟»
- بالاخره ما رو اصلاً درست کردن برای اینکه بریم این #تکفیریها رو بزنیم؛ ولی حاج آقا ما رو #برگردوندن.
- «کی شما رو برگردونده؟»
- ایشون ما رو برگردوندن.
-ایشون از بستگان هستن؟
- نه، ایشون #مسئول_اعزام هستن.
مسئول اعزام که در انتهای #مجلس نشسته میگوید که #ایشان_فرزند_شهید هستند و #حاج_قاسم_سلیمانی دستور دادهاند که فرزندان شهدا اعزام نشوند.
🔷آقا این را که میشنود، میگوید: «خیلی خب؛ نروید... نروید... شما اینجا باشید برای نظام کار کنین.
🔷 #دختر_شهید قنواتی نیز جلو میآید و چند #نامه و #عکس به آقا هدیه میکند؛ نمیتواند گریهی خودش را کنترل کند؛ بهسختی خود را جمع میکند و به آقا میگوید که برایش #دعا کند. از آقا #یادگاری نیز میخواهد:
-اگر میشه این انگشتر دستتون رو هم به من بدید.
-انگشترهام رو که دادم دیگه؛ توی #دستم دیگه #انگشتری ندارم!
-خب انگشترهای اون یکی دستتون هم هست!
-نه، اینا دیگه برای هدیه نیست!
و به انگشترهای دیگر راضی میشود و مینشیند.
🔷حالا دیگر #دقایق_پایانی_دیدار است. هر کسی از گوشهای #تقاضای_یادگاری و #چفیه و #انگشتر میکند. گویا دیگر انگشترها و چفیهها تمام شده و مابقی افراد باید بعد از خروج آقا منتظر گرفتن هدایا باشند. #آقا دارد #روی_قاب_عکس_شهدایی که از طرف خانوادههای شهدا داده شده، چیزی #مینویسند به رسم یادگاری. پیرامون آقا کمکم #شلوغ میشود. آقا بالاخره بعد از یک ساعت و چهل و پنج دقیقه از روی صندلی خود بلند شده و از اتاق خارج میشوند. جمعیت #صلواتی میفرستند. همه شاداب و خندانند. گویا دیگر #دلتنگیهایشان پایان یافته باشد. به مجاهدتها میاندیشند؛ به بزرگ کردن این بچههای کوچک که جلوی رهبرشان ساعاتی بازی کردند، دراز کشیدند، دویدند و بزرگ شدند.
🔷آن دورترها هم -نه خیلی دورتر- انتهای #روضه، جور دیگری میشود. برای رأس و نیزه که نمیشود کاری کرد جز اشک؛ اما دست آتش از #دامن_حرم دور است و دیگر سنگ به پیشانی گنبد نمینشیند. از #جانها_سپری ساخته شده و سلام نظامی معینرضاها را پدران و پدربزرگها رو به گنبد و بارگاه میدهند؛ آنقدر محکم و مخلص که #کبوترها دوباره برگردند به #صحن و سرای #دختر_علی.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊✨🌹🕊✨🌹🕊
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_سردار_سیدحمیدتقوی_فر
#قسمت_دهم
✍ تقویفر سرتیپ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سازماندهی، آموزش، تشکیل یگانهای عملیاتی و تشکیل کتائب از مجاهدان در عراق بود و در #مقابله_با_داعش که با فتوای آیتالله سیستانی صورت گرفت و جوانان شیعه عراقی به سوی جبههها آمدند نقش بسیار برجسته داشت.همچنین شناخت خوبی میان عراقیها و سردار تقوی حاکم بود و او را مانند #فرمانده_خود دوست داشتند.
⚛کارگاهها و #عملیات_انتحاری در #کربلا و #کاظمین از منطقه « #جلفالصخر» سازماندهی میشد و در عملیات «جلفالصخر» #جاده_کربلا تا بغداد #پاکسازی شد،تقوی فر در کنارنیروهای عراقی در #عملیات سعدیه و #جلودار «عله» #نیروهای_داعش حضور داشت و #دشمنان را از #مرزهای جمهوری اسلامی #ایران تا پشت رودخانه #دجله به عقب راندند. سردار تقویفر پس از این عملیات در منطقه بند در #جنوب_سامرا و شمال #بغداد برای عملیات بعدی حاضر شد.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_سردار_سیدحمیدتقوی_فر
#قسمت_دهم
✍ تقویفر سرتیپ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سازماندهی، آموزش، تشکیل یگانهای عملیاتی و تشکیل کتائب از مجاهدان در عراق بود و در #مقابله_با_داعش که با فتوای آیتالله سیستانی صورت گرفت و جوانان شیعه عراقی به سوی جبههها آمدند نقش بسیار برجسته داشت.همچنین شناخت خوبی میان عراقیها و سردار تقوی حاکم بود و او را مانند #فرمانده_خود دوست داشتند.
⚛کارگاهها و #عملیات_انتحاری در #کربلا و #کاظمین از منطقه « #جلفالصخر» سازماندهی میشد و در عملیات «جلفالصخر» #جاده_کربلا تا بغداد #پاکسازی شد،تقوی فر در کنارنیروهای عراقی در #عملیات سعدیه و #جلودار «عله» #نیروهای_داعش حضور داشت و #دشمنان را از #مرزهای جمهوری اسلامی #ایران تا پشت رودخانه #دجله به عقب راندند. سردار تقویفر پس از این عملیات در منطقه بند در #جنوب_سامرا و شمال #بغداد برای عملیات بعدی حاضر شد.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊✨🌹🕊✨🌹🕊
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_سردار_سیدحمیدتقوی_فر
#قسمت_دوازدهم
✍برپایی #طرح سفیران عاشورایی در سازمان بسیج مستضعفین که پیرو آن بسیجیان، #پیاده_روی_میلیونی_اربعین سال 92را بدون #هیچ_مشکلی انجام دادند، از #زحمات شهید #تقویفر بود. با توجه به اینکه #مسیرپیاده_روی_زوار_اربعین از میان عشایر عبور می کرد ایشان با رایزنی با شیوخ قبایل منطقه، #امنیت زوار اباعبدالله(ع) را از مرز ایران تا عتبات عالیات و بالعکس #تأمین کرد.
🔶وی با به #عقب راندن #گروهک_تروریستی_داعش از سرزمین #کربلا به «جرف الصخر»در شمال غرب بغداد، #حرامیان_داعش را مشغول کرد تا #زوار بتوانند به #سلامت پیاده روی اربعین را به پایان برسانند. #عقب_راندن_داعشیان از #حله نیز از دیگر #اقدامهای ایشان بود.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_سردار_سیدحمیدتقوی_فر
#قسمت_دوازدهم
✍برپایی #طرح سفیران عاشورایی در سازمان بسیج مستضعفین که پیرو آن بسیجیان، #پیاده_روی_میلیونی_اربعین سال 92را بدون #هیچ_مشکلی انجام دادند، از #زحمات شهید #تقویفر بود. با توجه به اینکه #مسیرپیاده_روی_زوار_اربعین از میان عشایر عبور می کرد ایشان با رایزنی با شیوخ قبایل منطقه، #امنیت زوار اباعبدالله(ع) را از مرز ایران تا عتبات عالیات و بالعکس #تأمین کرد.
🔶وی با به #عقب راندن #گروهک_تروریستی_داعش از سرزمین #کربلا به «جرف الصخر»در شمال غرب بغداد، #حرامیان_داعش را مشغول کرد تا #زوار بتوانند به #سلامت پیاده روی اربعین را به پایان برسانند. #عقب_راندن_داعشیان از #حله نیز از دیگر #اقدامهای ایشان بود.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊✨🌹🕊✨🌹🕊
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_سردار_سیدحمیدتقوی_فر
#قسمت_بیست_وهشتم
#شهادت
✍سردارسید حمید تقوی فر سرانجام در #ششم_دی ماه سال 1393 در منطقه عمومی #سامرا در #شهربلد طی عملیات مستشاری، دفاع از #حرمین_عسگریین به #شهادت رسید. مردم بلد به نشانه علاقه به این شهید، #یادمانی در #محل_شهادت ایشان ساختند تا نام و یاد فداکاریش از خاطر نرود
🌷عبدالامیر تقوی ؛حمید فردی بسیار سادهزیستی بود و به هدفش رسید، گفت: در قسمتی از #وصیت برادرم آمده است که من را در کنار پدر بزرگم دفن کنید #نمیخواهم قسمتی از #قطعه_شهدا_را_مال_خود_کنم.
🌷شهید تقوی همیشه از #شهادت می گفت و همیشه #ذکر_لب او “اللهم ارزقنی توفیق شهاده فی سبیل الله” بود؛ همیشه #آرزوی شهادت داشت و اینکه به دوستان، پدر و برادر شهیدش بپیوند.
🌷سردارشهید حمید تقوی مجاهد غیرتمند سالهای متمادی جهاد علیه مستکبران عالم، تنها #مزدش_شهادت بود تا با #ریختن_خون پاکش بر شنهای #کربلا به مرید و مرادش #لبیک بگوید.
🌷خون شهید تقوی باعث شد خون هزاران زائر شیعه و مخلص حضرت علی(ع) و حضرت حسین(ع) حفظ شود و بغداد، کاظمین، کربلا، نجف و مرزهای جمهوری اسلامی از تهدید نیروهای تکفیری داعش، در امنیت قرار گیرد.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_سردار_سیدحمیدتقوی_فر
#قسمت_بیست_وهشتم
#شهادت
✍سردارسید حمید تقوی فر سرانجام در #ششم_دی ماه سال 1393 در منطقه عمومی #سامرا در #شهربلد طی عملیات مستشاری، دفاع از #حرمین_عسگریین به #شهادت رسید. مردم بلد به نشانه علاقه به این شهید، #یادمانی در #محل_شهادت ایشان ساختند تا نام و یاد فداکاریش از خاطر نرود
🌷عبدالامیر تقوی ؛حمید فردی بسیار سادهزیستی بود و به هدفش رسید، گفت: در قسمتی از #وصیت برادرم آمده است که من را در کنار پدر بزرگم دفن کنید #نمیخواهم قسمتی از #قطعه_شهدا_را_مال_خود_کنم.
🌷شهید تقوی همیشه از #شهادت می گفت و همیشه #ذکر_لب او “اللهم ارزقنی توفیق شهاده فی سبیل الله” بود؛ همیشه #آرزوی شهادت داشت و اینکه به دوستان، پدر و برادر شهیدش بپیوند.
🌷سردارشهید حمید تقوی مجاهد غیرتمند سالهای متمادی جهاد علیه مستکبران عالم، تنها #مزدش_شهادت بود تا با #ریختن_خون پاکش بر شنهای #کربلا به مرید و مرادش #لبیک بگوید.
🌷خون شهید تقوی باعث شد خون هزاران زائر شیعه و مخلص حضرت علی(ع) و حضرت حسین(ع) حفظ شود و بغداد، کاظمین، کربلا، نجف و مرزهای جمهوری اسلامی از تهدید نیروهای تکفیری داعش، در امنیت قرار گیرد.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨
#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_نهم
✍همسر شهید می گوید یک روز به من و مادرش گفت #حلالم کنید به همین زودی میخواهم بروم #کربلا همه کارهایش این طورغافل گیر کننده بود خوشحال شدم کمتر از سه روز پاسپورتش را آماده کرد و به زیارت رفت, وقتی برگشت واقعا #تحول عجیبی در او احساس میکردم بیشتر از غریبی امام حسین و یارانش می گفت.
برادر شهید اینگونه روایت میکند که برادرم #داوطلبانه و بنا به #خوابی که دیده بود #عازم_سوریه شد
بعد از اینکه از کریلا آمد شبی در#خواب دید که #جنگ سختی دربرگرفته وقتی جلو رفته وپرسیده این چه جنگیست صدایی بهش گفته که جنگیه که #چهارده_معصوم دران هستند وجنگ میکنن تا اسم چهارده معصوم وشنید زود خودرا به اونا رسوند وقتی ازخواب بیدارشد دیگر تاب تحمل وماندن نداشت بی قرار #بیقراربود....
🕊کانال عهدباشهدا🕊
↪️ @shahidegomnamm ↩️
#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_نهم
✍همسر شهید می گوید یک روز به من و مادرش گفت #حلالم کنید به همین زودی میخواهم بروم #کربلا همه کارهایش این طورغافل گیر کننده بود خوشحال شدم کمتر از سه روز پاسپورتش را آماده کرد و به زیارت رفت, وقتی برگشت واقعا #تحول عجیبی در او احساس میکردم بیشتر از غریبی امام حسین و یارانش می گفت.
برادر شهید اینگونه روایت میکند که برادرم #داوطلبانه و بنا به #خوابی که دیده بود #عازم_سوریه شد
بعد از اینکه از کریلا آمد شبی در#خواب دید که #جنگ سختی دربرگرفته وقتی جلو رفته وپرسیده این چه جنگیست صدایی بهش گفته که جنگیه که #چهارده_معصوم دران هستند وجنگ میکنن تا اسم چهارده معصوم وشنید زود خودرا به اونا رسوند وقتی ازخواب بیدارشد دیگر تاب تحمل وماندن نداشت بی قرار #بیقراربود....
🕊کانال عهدباشهدا🕊
↪️ @shahidegomnamm ↩️
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨
#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_پانزدهم
💥آمدن #پیکر هاشم در #خواب الهام شده بود
✍نسیم سلطانی #همسر_شهید از آمدن پیکر شهید می گوید: من خودم #خواب دیدم دارم #کربلا حرم شش گوشه ابا عبدالله حسین (ع) را زیارت می کنم وزیر گنبد حضرت ابولفضل (ع) ایستاده بودم که دیدم از بالایی گنبد آب سرازیر می شود و من توسط ایستادن زیر این آب سر تا پام خیس شده است و خیلی خوشحالی می کردم.
⚜ #برادرهاشم هم شب 30 اردیبهشت #خواب دیده بود یک چیپ آمد و چهار نفر نشسته بودند هاشم و سه نفر دیگر که، برادر هاشم می رود جلو و با ناراحتی می گوید چرا این دو ماهه #زنگ نزدید؟ همه ما نگرانت بودیم. #هاشم_میگوید خواستم تو بروی این خبر را به زنم بگویی! #صبح همان روز به برادرشوهرم زنگ می زنند که #چهار_پیکر از #سوریه آمده است برای #شناسایی خودتان را به تهران برسانید
⚜من و برادر شوهرم و همچنین دایی خودم در مورد آمدن پیکر هاشم مثل یکدیگر خواب دیده بودیم که به #واقعیت هم پیوست و #پیکر_هاشم روز #پنجشنبه 30 اردیبهشت ماه به کشور #بازگشت.
🕊کانال عهدباشهدا🕊
↪️ @shahidegomnamm 👈
#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_پانزدهم
💥آمدن #پیکر هاشم در #خواب الهام شده بود
✍نسیم سلطانی #همسر_شهید از آمدن پیکر شهید می گوید: من خودم #خواب دیدم دارم #کربلا حرم شش گوشه ابا عبدالله حسین (ع) را زیارت می کنم وزیر گنبد حضرت ابولفضل (ع) ایستاده بودم که دیدم از بالایی گنبد آب سرازیر می شود و من توسط ایستادن زیر این آب سر تا پام خیس شده است و خیلی خوشحالی می کردم.
⚜ #برادرهاشم هم شب 30 اردیبهشت #خواب دیده بود یک چیپ آمد و چهار نفر نشسته بودند هاشم و سه نفر دیگر که، برادر هاشم می رود جلو و با ناراحتی می گوید چرا این دو ماهه #زنگ نزدید؟ همه ما نگرانت بودیم. #هاشم_میگوید خواستم تو بروی این خبر را به زنم بگویی! #صبح همان روز به برادرشوهرم زنگ می زنند که #چهار_پیکر از #سوریه آمده است برای #شناسایی خودتان را به تهران برسانید
⚜من و برادر شوهرم و همچنین دایی خودم در مورد آمدن پیکر هاشم مثل یکدیگر خواب دیده بودیم که به #واقعیت هم پیوست و #پیکر_هاشم روز #پنجشنبه 30 اردیبهشت ماه به کشور #بازگشت.
🕊کانال عهدباشهدا🕊
↪️ @shahidegomnamm 👈
💢آن مقدار پولی که برای #کربلا کنار
گذاشته بود،یک روز قبل از شهادت
آن را به کسی که نیازمند بود انفاق نمود
وکربلا رفتنش را حضرت زهرا(س) برایش امضا کرد.
#شهیدمحمد_سلیمانی
#خاطره
🆔 @shahidegomnamm
گذاشته بود،یک روز قبل از شهادت
آن را به کسی که نیازمند بود انفاق نمود
وکربلا رفتنش را حضرت زهرا(س) برایش امضا کرد.
#شهیدمحمد_سلیمانی
#خاطره
🆔 @shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
✨ #شفا_با_آب_فرات
✍عراق پاتک شدیدی زد تا
جزایرمجنون رو پس بگیره
#شهید_بابایی توی اون عملیات
#شیمیایی شد
سرش پر شده بود از تاولهای ریز و
درشت سرش می خارید و با خاراندن
زیاد ، تاولها ترکیده بود
بنده خدا خیلی اذیت شده بود
بهش گفتم برو #بیمارستان دوا و درمان کن می گفت اگه برم #بستری ام می کنن و از کارم جا می مونم ... ... چند روز بعد بیرون جزیره یه برکه آب پر از نیزار دیدیم
عباس لحظه ای ایستاد و به جریان
آب دقت کرد
بعد با حالت خاصی بهم گفت:
حسن! می دونی این آب ، کدوم آبه؟
با تعجب گفتم: یعنی چی؟ خب این
آب هم مث مثل بقیه آبها ، فرقش چیه؟🤔
گفت: اگه دقت کنی می بینی این
آب ، انشعابی از #آب_فراته آبی
که🚩 امام حسین و 🚩حضرت
عباس (ع) تو #کربلا دستشون رو
باهاش شستشو دادن
عباس #معتقد بود اگه سرش رو با
اون آب بشوید ، تاول های سرش خوب میشه
اتفاقا سرش رو شست و #شفا گرفت
چند روز بعد تمام تاول ها خوب شد
و اثری ازشون نموند..
#خلبان_شهید_عباس_بابایی
#خاطره
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊 @shahidegomnamm 👈
✍عراق پاتک شدیدی زد تا
جزایرمجنون رو پس بگیره
#شهید_بابایی توی اون عملیات
#شیمیایی شد
سرش پر شده بود از تاولهای ریز و
درشت سرش می خارید و با خاراندن
زیاد ، تاولها ترکیده بود
بنده خدا خیلی اذیت شده بود
بهش گفتم برو #بیمارستان دوا و درمان کن می گفت اگه برم #بستری ام می کنن و از کارم جا می مونم ... ... چند روز بعد بیرون جزیره یه برکه آب پر از نیزار دیدیم
عباس لحظه ای ایستاد و به جریان
آب دقت کرد
بعد با حالت خاصی بهم گفت:
حسن! می دونی این آب ، کدوم آبه؟
با تعجب گفتم: یعنی چی؟ خب این
آب هم مث مثل بقیه آبها ، فرقش چیه؟🤔
گفت: اگه دقت کنی می بینی این
آب ، انشعابی از #آب_فراته آبی
که🚩 امام حسین و 🚩حضرت
عباس (ع) تو #کربلا دستشون رو
باهاش شستشو دادن
عباس #معتقد بود اگه سرش رو با
اون آب بشوید ، تاول های سرش خوب میشه
اتفاقا سرش رو شست و #شفا گرفت
چند روز بعد تمام تاول ها خوب شد
و اثری ازشون نموند..
#خلبان_شهید_عباس_بابایی
#خاطره
🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊 @shahidegomnamm 👈
👌کسانی به امام زمانشان خواهند رسید
که اهل سرعت باشند.
و الا تاریخ #کربلا نشان داده که قافله
حسینی معطل کسی نمی ماند...
🌸 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸
🌹کانال عهدباشهدا🌹
🆔 @shahidegomnamm
که اهل سرعت باشند.
و الا تاریخ #کربلا نشان داده که قافله
حسینی معطل کسی نمی ماند...
🌸 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸
🌹کانال عهدباشهدا🌹
🆔 @shahidegomnamm