Forwarded from عکس نگار
شهدای مظلوم مدافع حرم:
هميشه مي گفت بی بی دوعالم قبرو نشانی نداره و همیشه در این فکر بود که ما اگر #قبر داشته باشیم باید #خجالت بکشیم
#شهید_جاویدالاثر_میثم_نظری
#شهادت_دیماه_۹۴
🌷 @shahidegomnamm 🌷
هميشه مي گفت بی بی دوعالم قبرو نشانی نداره و همیشه در این فکر بود که ما اگر #قبر داشته باشیم باید #خجالت بکشیم
#شهید_جاویدالاثر_میثم_نظری
#شهادت_دیماه_۹۴
🌷 @shahidegomnamm 🌷
Forwarded from عکس نگار
هنگامی که #علی_اکبر را داخل #قبر گذاشتند، او را به علی اکبر حسین (ع) قسم دادم و گفتم: «پسرم! #چشمانت را #باز کن تا یک بار دیگر تو را ببینم. آن گاه چشمانش را باز کرد» و این چنین شهید علی اکبر صادقی، پیک لشکر 27 محمد رسول الله آخرین درخواست مادرش را اجابت کرد و برای ما تصاویری به یادگار گذاشت که بدانیم «شهدا زنده اند».
#شهیدعلی_اکبرصادقی
#خاطره
#به_روایت_ازمادرشهید
🌾کانال عهدباشهدا🌾
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
#شهیدعلی_اکبرصادقی
#خاطره
#به_روایت_ازمادرشهید
🌾کانال عهدباشهدا🌾
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🕊🌹
#شــهید_گـمنامی_که_نامـدار_شد..👇
💠 #شهید_حمیدرضا_ملاحسنی
در 1344/5/5در تهران متولد شد.
⚜وی قبل از اخذ دیپلم به جبهه های حق علیه باطل اعزامو در عملیات والفجر 4 در منطقه پنجوین عراق در تاریخ 12 /08 / 1362 #مفقود_الاثر شد.
⚜سالها بود خانواده #منتظر_بازگشت عزیزشان بودند.
در یکی از روزها #خواهر_شهید "ملاحسنی" بر سر #مزار_شهید_احمد_پلارک (شهیدی که از مزارش بوی عطر پراکنده می شود) در قاب بالای سر مزار دریک عکس برادر خود را کنار شهید پلارک می بیند که بالای سرش #علامت_ضربدری❌ وجود دارد.
⚜پس از بررسی ، #خانواده_شهید_پلارک را جویا می شود خانواده ایشان می گویند شهید پلارک هر کدام از دوستانش که به فیض شهادت نائل می شد بالای سرش یک ضربدر❌ می زد.
معلوم شد که شهید ملاحسنی از دوستان و همرزمان شهید پلارک بوده .
#خواهر_شهید ملا حسنی شهید پلارک را به بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) #قسم می دهد که به برادرم بگو یک #نشانه_ای چیزی از خودش به ما بدهد .
⚜این #خواهر دل شکسته و چشم انتظار برادر شهید مفقود الاثر خود را در #خواب می بیند و او به خواهرش می گوید: "نمی خواهی مرا ببینی؟ من که برای دیدار شما آمده ام. خواهرش می گوید: کی؟ شهیدملاحسنی به او می گوید: " در #پارک_نهج_البلاغه_سه_شهید دفن کرده اند؛ #قبر_وسطی مربوط به #من است. خواهر از خواب بلند می شود و تعجب می کند این چه خوابی است که بعد از 27 سال برادر شهیدش به خواب او می آید.
⚜در شب بعد مجددا" شهیدملاحسنی به خواب خواهرش می آید و می گوید: "نمی خواهی مرا ببینی؟ #من_منتظرت_هستم."
و #مشخصات_جنازه_بی_سر_قبر_وسط را به او می دهد.
⚜خواهراین شهید صبح اقدام به پرس وجو می کند ومطلب را با سپاه درمیان می گذارد. پس از بررسی ویافتن همرزمان شهید و نحوه شهادت او، #قبر_شهید_مورد_تایید قرارمی گیرد.
#شهید_گمنام
#شهید_حمیدرضا_ملاحسنی
#خاطره
روحمان با یادشان شاد🌺
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🕊🌹
#شــهید_گـمنامی_که_نامـدار_شد..👇
💠 #شهید_حمیدرضا_ملاحسنی
در 1344/5/5در تهران متولد شد.
⚜وی قبل از اخذ دیپلم به جبهه های حق علیه باطل اعزامو در عملیات والفجر 4 در منطقه پنجوین عراق در تاریخ 12 /08 / 1362 #مفقود_الاثر شد.
⚜سالها بود خانواده #منتظر_بازگشت عزیزشان بودند.
در یکی از روزها #خواهر_شهید "ملاحسنی" بر سر #مزار_شهید_احمد_پلارک (شهیدی که از مزارش بوی عطر پراکنده می شود) در قاب بالای سر مزار دریک عکس برادر خود را کنار شهید پلارک می بیند که بالای سرش #علامت_ضربدری❌ وجود دارد.
⚜پس از بررسی ، #خانواده_شهید_پلارک را جویا می شود خانواده ایشان می گویند شهید پلارک هر کدام از دوستانش که به فیض شهادت نائل می شد بالای سرش یک ضربدر❌ می زد.
معلوم شد که شهید ملاحسنی از دوستان و همرزمان شهید پلارک بوده .
#خواهر_شهید ملا حسنی شهید پلارک را به بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) #قسم می دهد که به برادرم بگو یک #نشانه_ای چیزی از خودش به ما بدهد .
⚜این #خواهر دل شکسته و چشم انتظار برادر شهید مفقود الاثر خود را در #خواب می بیند و او به خواهرش می گوید: "نمی خواهی مرا ببینی؟ من که برای دیدار شما آمده ام. خواهرش می گوید: کی؟ شهیدملاحسنی به او می گوید: " در #پارک_نهج_البلاغه_سه_شهید دفن کرده اند؛ #قبر_وسطی مربوط به #من است. خواهر از خواب بلند می شود و تعجب می کند این چه خوابی است که بعد از 27 سال برادر شهیدش به خواب او می آید.
⚜در شب بعد مجددا" شهیدملاحسنی به خواب خواهرش می آید و می گوید: "نمی خواهی مرا ببینی؟ #من_منتظرت_هستم."
و #مشخصات_جنازه_بی_سر_قبر_وسط را به او می دهد.
⚜خواهراین شهید صبح اقدام به پرس وجو می کند ومطلب را با سپاه درمیان می گذارد. پس از بررسی ویافتن همرزمان شهید و نحوه شهادت او، #قبر_شهید_مورد_تایید قرارمی گیرد.
#شهید_گمنام
#شهید_حمیدرضا_ملاحسنی
#خاطره
روحمان با یادشان شاد🌺
🌹کانال عهدباشهدا🌹
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🕊🌹
🌷 #مـداح_بـے_سـر
💠هم مداح بود هم شاعر اهل بیت
مےگفت:👇
🍃« شرمنده ام ڪہ با سر وارد محشر شوم و اربابم بےسر وارد شود؟»🍃
💠بعد شهادت وصیت نامہ اش رو آوردندنوشتہ بود #قبرم رو توے #ڪتابخونہ_مسجد_المهدی_ڪندم.
💠سراغ #قبر ڪہ رفتند دیدند ڪہ براے هیڪلش #ڪوچیکہ. وقتے جنازه ش اومد قبر اندازه ی اندازه بود، #اندازه_تن_بے_سرش.
#شهیدحاج_شیرعلی_سلطانی
#شهادت: 1361/1/2 غرب شوش، عملیات فتح المبین
#محل_دفن: ڪتابخانہ مسجد المهدی شیراز
#راوی: مداح اهل بیت حاج کاظم محمدی
#خاطره
🌹کانال عهدباشهدا🌹
╔══ೋღ
🌺ღೋ══╗
🌴 https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw 🌴
╚══ೋღ
🌺ღೋ══╝
🕊🌹
🌷 #مـداح_بـے_سـر
💠هم مداح بود هم شاعر اهل بیت
مےگفت:👇
🍃« شرمنده ام ڪہ با سر وارد محشر شوم و اربابم بےسر وارد شود؟»🍃
💠بعد شهادت وصیت نامہ اش رو آوردندنوشتہ بود #قبرم رو توے #ڪتابخونہ_مسجد_المهدی_ڪندم.
💠سراغ #قبر ڪہ رفتند دیدند ڪہ براے هیڪلش #ڪوچیکہ. وقتے جنازه ش اومد قبر اندازه ی اندازه بود، #اندازه_تن_بے_سرش.
#شهیدحاج_شیرعلی_سلطانی
#شهادت: 1361/1/2 غرب شوش، عملیات فتح المبین
#محل_دفن: ڪتابخانہ مسجد المهدی شیراز
#راوی: مداح اهل بیت حاج کاظم محمدی
#خاطره
🌹کانال عهدباشهدا🌹
╔══ೋღ
🌺ღೋ══╗
🌴 https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw 🌴
╚══ೋღ
🌺ღೋ══╝
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨
#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
#قسمت_نوزدهم
🔶سهیل کریمی یکی از مستند سازان کشور؛
✍من از زمان جنگ ایران و عراق شاید صدنفر از دوستانم را دفن کرده ام.
صحنه ای که من در آن با بیل #خاک برداشته و داخل #قبر بر روی پیکر #شهید ریختم به معنی پایان قصه مستند ماست.
⚛به قول #شهید_چمران هنگامی که #شیپور جنگ نواخته می شود #مرد از #نامرد شناخته می شود. ما از این افراد در جامعه خود زیاد داریم که به قول #حضرت_امام یا در شکم مادران خود هستند یا در بغل آنان و یا در مدرسه و هروقت موقع آن برسد خود را نشان خواهند داد. #محمودرضا فرد #متخصص و باشعوری و با صلابت بود و اواخر در کارش بسیار ارتقاء یافته بود. او با #شهامت، دلیر و #کاربلد بود.
⚛اگر دوباره #جنگ اتفاق بیافتد بازهم مانند #دهه_شصت این مردم به #میدان می آیند و قطعا می ایند مگر اینکه انسان نباشند و گرنه این #خاصیت خاک ماست که همیشه چنین انسان هایی را تربیت کرده است و من مخالفم با کسانی که می گویند #نسل_امروز میدان را خالی می گذارند و با یقین می گویم که آن ها اگر لازم باشد به #میدان خواهند آمد.
⚛هر وقت با #شهید جایی می رفتیم و مثلا به یک #موشک دست ساز برخورد می کردیم، محمودرضا می گفت این موشک #کار_من است. یعنی #امضای خود شهید روی آن بود و آن موشک سبک کار محمودرضا بود نه کس دیگر.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
#قسمت_نوزدهم
🔶سهیل کریمی یکی از مستند سازان کشور؛
✍من از زمان جنگ ایران و عراق شاید صدنفر از دوستانم را دفن کرده ام.
صحنه ای که من در آن با بیل #خاک برداشته و داخل #قبر بر روی پیکر #شهید ریختم به معنی پایان قصه مستند ماست.
⚛به قول #شهید_چمران هنگامی که #شیپور جنگ نواخته می شود #مرد از #نامرد شناخته می شود. ما از این افراد در جامعه خود زیاد داریم که به قول #حضرت_امام یا در شکم مادران خود هستند یا در بغل آنان و یا در مدرسه و هروقت موقع آن برسد خود را نشان خواهند داد. #محمودرضا فرد #متخصص و باشعوری و با صلابت بود و اواخر در کارش بسیار ارتقاء یافته بود. او با #شهامت، دلیر و #کاربلد بود.
⚛اگر دوباره #جنگ اتفاق بیافتد بازهم مانند #دهه_شصت این مردم به #میدان می آیند و قطعا می ایند مگر اینکه انسان نباشند و گرنه این #خاصیت خاک ماست که همیشه چنین انسان هایی را تربیت کرده است و من مخالفم با کسانی که می گویند #نسل_امروز میدان را خالی می گذارند و با یقین می گویم که آن ها اگر لازم باشد به #میدان خواهند آمد.
⚛هر وقت با #شهید جایی می رفتیم و مثلا به یک #موشک دست ساز برخورد می کردیم، محمودرضا می گفت این موشک #کار_من است. یعنی #امضای خود شهید روی آن بود و آن موشک سبک کار محمودرضا بود نه کس دیگر.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨
#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
#قسمت_سی_ودوم
#خاطرات
🔷خاطره ای از زبان برادر شهید؛
💥 #چفیه_آقا
✍وقتی #پیکرش را داخل #قبر گذاشتم، از طرف #همسر معززش گفتند محمودرضا #سفارش کرده #چفیهای که از #آقا گرفته با او #دفن شود،
جا خوردم😳 نمیدانستم از #آقا_چفیه گرفته، رفتند چفیه را از داخل ماشین آوردند، مانده بودم با پیکرش چه بگویم،
همیشه در #ارادت به آقا خودم را بالاتر از او میدانستم، چفیه را که روی #پیکرش گذاشتم فهمیدم به گرد پایش هم نرسیدهام😔
در این چند وقت، یادم هست یکبار چند سال پیش گفت #شیعیان در بعضی از #کشورها #بدون_وضو_تصویر_آقا را #مس نمیکنند و گفت ما اینجا از شیعیان #عقب افتادهایم.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
#قسمت_سی_ودوم
#خاطرات
🔷خاطره ای از زبان برادر شهید؛
💥 #چفیه_آقا
✍وقتی #پیکرش را داخل #قبر گذاشتم، از طرف #همسر معززش گفتند محمودرضا #سفارش کرده #چفیهای که از #آقا گرفته با او #دفن شود،
جا خوردم😳 نمیدانستم از #آقا_چفیه گرفته، رفتند چفیه را از داخل ماشین آوردند، مانده بودم با پیکرش چه بگویم،
همیشه در #ارادت به آقا خودم را بالاتر از او میدانستم، چفیه را که روی #پیکرش گذاشتم فهمیدم به گرد پایش هم نرسیدهام😔
در این چند وقت، یادم هست یکبار چند سال پیش گفت #شیعیان در بعضی از #کشورها #بدون_وضو_تصویر_آقا را #مس نمیکنند و گفت ما اینجا از شیعیان #عقب افتادهایم.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
✨🕊🌹✨🕊🌹✨🕊🌹
✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨
💥 #شهیـدی_که_پــس_ازشهـادتش
#جـــای_وصیتنـامه_اش_را_نشـان_داد📃
✍آیا تا به حال فکـر کرده اید که خداوند در قران می فرماید #شهـدا_زنـده_جـاویدند و نزد من روزی مےخورند یعنی چه⁉️
👇متـــن زیـر را بخــوانید.
🌼شهیـد علـی قمـی که در سن ۲۴ سالگی و تاریخ دوازدهم تیر سال ۱۳۶۳ در منطقه ای به نام سه راه نقده در نزدیکی استان کردستان به #شهـادت رسید.🥀
🌼در #دوران_انقـلاب شکوهمند اسلامی، هنگام پخش اعلامیه و نوار، مورد #اصابت گلـوله مزدوران رژیم قرار گرفت و به شدت مجروح شد و این جراحات باعث شد #یک_پای او مقداری کـوتاه شود.
🌼پس از انقلاب نیز هنگامی که او مشغول آموزش نظامی به نیروها بود، از ناحیه پای سالم خود به شدت #شکستگی_استخوان پیدا می کند و به همین دلیل تا لحظه شهادت از ناحیه پاهای خود ناراحتی و مشکل داشت.
🌼وی به همراه #شهیـدان بروجردی، کاظمی، محمود کاوه و علی گنجی زاده عازم کردستان شد و #تیپ ویژه شهدا را که بعدها تبدیل به لشگر شد، #پایه_گذاری نمودند و تا سال ۶۳ در سِمَت فرماندهی عملیات و قائم مقام تیپ مشغول فعالیت بود.
🌼 #پـس_از_شهادتش، تلاش خانواده برای #یـافتن وصیتنـامه از او به نتیجـه نرسیـد.
🌼تا اینکه محمود کاوه در #خــواب شهید قمی را می بیند و علی به او می گوید که وصیت نامه ام میان یکی از #کتـاب_هایم قرار دارد و #نـام_کتـاب را نیز به شهید کاوه می گوید.
🌼 شهید کاوه به منزل او در پیشوای ورامین می رود و وصیت نامه را در میان اوراق همان کتاب می یابد.
🌼علی را در #قطعه ۲۴ به خاک سپردند، بالای #قبر_چمران و کنار قبر حاجی پور. همان جایی که بارها رویش نشسته و به برادرش گفته بود: یک روزی #مرا درست همان جا دفن خواهند کرد.
🌹 #شهیـد_عـلی_قمـی
📔 #خاطره
ڪانال عهـدبا شهـدا👇
🆔 @Shahidegomnamm
✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨
💥 #شهیـدی_که_پــس_ازشهـادتش
#جـــای_وصیتنـامه_اش_را_نشـان_داد📃
✍آیا تا به حال فکـر کرده اید که خداوند در قران می فرماید #شهـدا_زنـده_جـاویدند و نزد من روزی مےخورند یعنی چه⁉️
👇متـــن زیـر را بخــوانید.
🌼شهیـد علـی قمـی که در سن ۲۴ سالگی و تاریخ دوازدهم تیر سال ۱۳۶۳ در منطقه ای به نام سه راه نقده در نزدیکی استان کردستان به #شهـادت رسید.🥀
🌼در #دوران_انقـلاب شکوهمند اسلامی، هنگام پخش اعلامیه و نوار، مورد #اصابت گلـوله مزدوران رژیم قرار گرفت و به شدت مجروح شد و این جراحات باعث شد #یک_پای او مقداری کـوتاه شود.
🌼پس از انقلاب نیز هنگامی که او مشغول آموزش نظامی به نیروها بود، از ناحیه پای سالم خود به شدت #شکستگی_استخوان پیدا می کند و به همین دلیل تا لحظه شهادت از ناحیه پاهای خود ناراحتی و مشکل داشت.
🌼وی به همراه #شهیـدان بروجردی، کاظمی، محمود کاوه و علی گنجی زاده عازم کردستان شد و #تیپ ویژه شهدا را که بعدها تبدیل به لشگر شد، #پایه_گذاری نمودند و تا سال ۶۳ در سِمَت فرماندهی عملیات و قائم مقام تیپ مشغول فعالیت بود.
🌼 #پـس_از_شهادتش، تلاش خانواده برای #یـافتن وصیتنـامه از او به نتیجـه نرسیـد.
🌼تا اینکه محمود کاوه در #خــواب شهید قمی را می بیند و علی به او می گوید که وصیت نامه ام میان یکی از #کتـاب_هایم قرار دارد و #نـام_کتـاب را نیز به شهید کاوه می گوید.
🌼 شهید کاوه به منزل او در پیشوای ورامین می رود و وصیت نامه را در میان اوراق همان کتاب می یابد.
🌼علی را در #قطعه ۲۴ به خاک سپردند، بالای #قبر_چمران و کنار قبر حاجی پور. همان جایی که بارها رویش نشسته و به برادرش گفته بود: یک روزی #مرا درست همان جا دفن خواهند کرد.
🌹 #شهیـد_عـلی_قمـی
📔 #خاطره
ڪانال عهـدبا شهـدا👇
🆔 @Shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
🌼🍃| #خاطره 🔔🔔
✍ شهیدی که بخاطرِ مادرش ، در #قبر چشمانش را باز کرد...
شهید 🕊رو گذاشتند توی #قبر و #کفن رو باز کردند
#مادر_شهید💔 که اومد ، نفسی کشید و گفت:
پسرم! تو رو قسم🙏 به علیاکبرِ
#امام_حسین(ع) یکبار دیگه چشمات رو باز کن...😔
و #چشمهای شهید💚برای چند لحظه #باز🌺 شد...
#مادرشهید
┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┄┄
🌹🍃ڪانال عهـدبـا شهـدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
🌼🍃| #خاطره 🔔🔔
✍ شهیدی که بخاطرِ مادرش ، در #قبر چشمانش را باز کرد...
شهید 🕊رو گذاشتند توی #قبر و #کفن رو باز کردند
#مادر_شهید💔 که اومد ، نفسی کشید و گفت:
پسرم! تو رو قسم🙏 به علیاکبرِ
#امام_حسین(ع) یکبار دیگه چشمات رو باز کن...😔
و #چشمهای شهید💚برای چند لحظه #باز🌺 شد...
#مادرشهید
┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┄┄
🌹🍃ڪانال عهـدبـا شهـدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm
┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┄┄
🥀در میان #قنوٺ💧چشمانم
عڪس یڪ #قبر_خاڪی🍂 افٺاده
🥀سنگ غربٺ شڪسٺہ #بغضم💔را
دیده ام، #صبر خود زڪف🍁 داده
#شهادت_امام_محمد_باقر_ع
#تسلیت_باد.🕊
❥• @Shahidegomnamm
┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┄┄
🥀در میان #قنوٺ💧چشمانم
عڪس یڪ #قبر_خاڪی🍂 افٺاده
🥀سنگ غربٺ شڪسٺہ #بغضم💔را
دیده ام، #صبر خود زڪف🍁 داده
#شهادت_امام_محمد_باقر_ع
#تسلیت_باد.🕊
❥• @Shahidegomnamm
┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┄┄
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان #فرمانده_من #قسمت_صدوچهل_ویکم 🌸_اره چ خبر ؟ چیکار می کنی حاج خانوم؟ _ سلامتی ! میگم میشه بیای خونه ی ما ... من تنهام . یعنی حسام و اقا اشکان هم اینجا ان . ولی من حوصلم سر رفته ... 🌸_ با کمال میل ... تا نیم ساعت دیگه اونجام . اگه بدونی تو این چند…
#داستان
#فرمانده_من
#قسمت_صدوچهل_ودوم
🌸 اصلا کلا عادت داره ما رو شدیدا درکاراش بذاره ، اها هر موقعم می پرسی مثلا کجا بودی؟ میگه سوریه ؟
لبخند ملیحی زد و گفت : فک کنم حسامم اینطور باشه نه.؟
سرمو به علامت مثبت تکون دادم ....
🌸 حسام یا اللهی گفت و وارد شد ... رو بهمون گفت : حاج خانوما حاضر شید بریم بیرون !
نگاهش کردمو گفتم : کجا ؟
دور از چشم سپیده چشمکی زد و گفت : دیگه دیگه ... دستاشو بهم کوبید و گفت : یاعلی زود باشید ما تو ماشین منتظریم ...
🌸سپیده از جا بلند شد و رو به من گفت : من حاضرم زود حاضر شو بریم ببینیم اینا چه آشی برامون پختن ...
لبخندی زدمو با عجله دوییدم تو اتاق . لباسام خوب بود . چادر مشکی سرم کردم و کیف دستیمو برداشتم . سوار ماشین شدیم ... تقریبا نیم ساعتی بود که تو راه بودیم . سپیده به شونه ی اشکان که رو صندلی شاگرد زده بود زد و گفت : اشی کجا میریم ؟
🌸_ خواهر گلم صبر داشته باش .... _ عه خب بگو دیگه !
حسام پیشدستی کرد و گفت : سپیده خانوم الاناست که برسیم متوجه میشید کجا اومدیم ...
سپیده پوفی کشید و رو به من گفت : من که سر از کار اینا در نمیارم
🌸حسام ماشینو متوقف کرد و پارکش کرد . از ماشین پیاده شدیم ... جای سرسبزی بود ... کمی اون طرف تر یه امامزاده بود ... سپیده با خوشحالی گفت : وای #امامزاده_علی_اکبر (ع)!!
متعجب نگاش کردم ... سپیده دستمو گرفت و با عجله شروع به حرکت کرد ...
🌸 اول وارد امامزاده شدیم و زیارت کردیم .. بعد منو به سمت حیاط هدایت کرد ... با دیدن #قبر_شهید_دهقان ، احساس شادی تموم وجودمو فرا گرفت ... با سپیده خودمونو به مزار رسوندیم و کنارش نشستیم ... حسام و اشکان هم به ما پیوستند ...
🌸وقتی نگاهم با نگاه آسمونی شهید دهقان تلاقی کرد ، احساس آرامش و حسرت وجودمو فرا گرفت ...
آرامش از بودن این شهدای با غیرت و حسرت از اینکه چقد از غافله عقبم .
🌸نگاهی به حسام و اشکان کردم . سرشون پایین بود و حالشون دگرگون ... دست روی سنگ قبر شهید کشیدم ... شروع به خوندن فاتحه کردم...
💠ادامه دارد.....
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع و پیگرد الہے دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
#فرمانده_من
#قسمت_صدوچهل_ودوم
🌸 اصلا کلا عادت داره ما رو شدیدا درکاراش بذاره ، اها هر موقعم می پرسی مثلا کجا بودی؟ میگه سوریه ؟
لبخند ملیحی زد و گفت : فک کنم حسامم اینطور باشه نه.؟
سرمو به علامت مثبت تکون دادم ....
🌸 حسام یا اللهی گفت و وارد شد ... رو بهمون گفت : حاج خانوما حاضر شید بریم بیرون !
نگاهش کردمو گفتم : کجا ؟
دور از چشم سپیده چشمکی زد و گفت : دیگه دیگه ... دستاشو بهم کوبید و گفت : یاعلی زود باشید ما تو ماشین منتظریم ...
🌸سپیده از جا بلند شد و رو به من گفت : من حاضرم زود حاضر شو بریم ببینیم اینا چه آشی برامون پختن ...
لبخندی زدمو با عجله دوییدم تو اتاق . لباسام خوب بود . چادر مشکی سرم کردم و کیف دستیمو برداشتم . سوار ماشین شدیم ... تقریبا نیم ساعتی بود که تو راه بودیم . سپیده به شونه ی اشکان که رو صندلی شاگرد زده بود زد و گفت : اشی کجا میریم ؟
🌸_ خواهر گلم صبر داشته باش .... _ عه خب بگو دیگه !
حسام پیشدستی کرد و گفت : سپیده خانوم الاناست که برسیم متوجه میشید کجا اومدیم ...
سپیده پوفی کشید و رو به من گفت : من که سر از کار اینا در نمیارم
🌸حسام ماشینو متوقف کرد و پارکش کرد . از ماشین پیاده شدیم ... جای سرسبزی بود ... کمی اون طرف تر یه امامزاده بود ... سپیده با خوشحالی گفت : وای #امامزاده_علی_اکبر (ع)!!
متعجب نگاش کردم ... سپیده دستمو گرفت و با عجله شروع به حرکت کرد ...
🌸 اول وارد امامزاده شدیم و زیارت کردیم .. بعد منو به سمت حیاط هدایت کرد ... با دیدن #قبر_شهید_دهقان ، احساس شادی تموم وجودمو فرا گرفت ... با سپیده خودمونو به مزار رسوندیم و کنارش نشستیم ... حسام و اشکان هم به ما پیوستند ...
🌸وقتی نگاهم با نگاه آسمونی شهید دهقان تلاقی کرد ، احساس آرامش و حسرت وجودمو فرا گرفت ...
آرامش از بودن این شهدای با غیرت و حسرت از اینکه چقد از غافله عقبم .
🌸نگاهی به حسام و اشکان کردم . سرشون پایین بود و حالشون دگرگون ... دست روی سنگ قبر شهید کشیدم ... شروع به خوندن فاتحه کردم...
💠ادامه دارد.....
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع و پیگرد الہے دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
📩 #کلام_شهید
🍁خدایا تو میدانی ڪہ چقدر #مشتاق زیارت #کربلا بودم واین تنها آرزویی بود کہ با خودبہ #قبر بردم،باشد تا در آن دنیا از #ریزهخواران آن حضرت باشیم
🥀 #شهید_داود_عابدی
💠 @Shahidegomnamm
🍁خدایا تو میدانی ڪہ چقدر #مشتاق زیارت #کربلا بودم واین تنها آرزویی بود کہ با خودبہ #قبر بردم،باشد تا در آن دنیا از #ریزهخواران آن حضرت باشیم
🥀 #شهید_داود_عابدی
💠 @Shahidegomnamm
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کلیپ 📽
#شهید_رسول_خلیلی :
#آقا بیاین،
سر #قبر من بیاین،🥀
#نامرد بازی درنیارین!😉
#شهید_مدافع_حرم✌️
🍃🌸 JOiN 👇🏻
🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🌹
°•🌸 ➬ @Shahidegomnamm
#شهید_رسول_خلیلی :
#آقا بیاین،
سر #قبر من بیاین،🥀
#نامرد بازی درنیارین!😉
#شهید_مدافع_حرم✌️
🍃🌸 JOiN 👇🏻
🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🌹
°•🌸 ➬ @Shahidegomnamm