Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨
#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
#قسمت_سی_وچهارم
#خاطرات
◀️رفتی آنطرف، اس ام اس بده!
✍اینبار برای #رفتن بی تاب بود. تازه برگشته بود، اما رفته بود رو انداخته بود که #دوباره برود. مطیع بود. وقتی گفته بودند نه نمیشود، سرش را انداخته بود پایین و رفته بود. اما چند روز بعد دوباره #اصرار کرده بود که برود. چهار روزی فرستاده بودندش دنبال کاری که از #سوریه رفتن #منصرف بشود. کار چهار روز را در سه روز تمام کرده بود و آمده بود گفته بود که حالا میخواهد برود. #بالاخره حرفش را به #کرسی نشانده بود… شب رفتنش، مثل دفعههای قبل #زنگ زد گفت که دارد میرود. لحن #آرامش هنوز توی گوشم هست. توی دلم خالی شد از اینکه گفت دارد میرود. این دو سه بار اخیری که رفت، لحنش موقع #خداحافظی بوی رفتن میداد. #بغضم گرفت. گفتم: #کی بر میگردی؟ بر خلاف همیشه که میگفت کی میآید، گفت: #معلوم نیست. مثل همیشه گفتم خداحافظ است ان شاء الله. #همیشه موقع رفتنش زنگ که میزد حداقل یک ربعی حرف میزدیم اما #ایندفعه مکالمهمان خیلی #کوتاه بود؛ یک دقیقه یا کمتر شاید. حتی #نگذاشت مثل همیشه بگویم رفتی #آنطرف، اس ام اس بده! تلفن را که قطع کرد، بلافاصله پیغام زدم: «اس ام اس بده گاهگاهی!» یک کلمه نوشت: «حتما.» ولی #رفت_که_رفت…😔
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
#قسمت_سی_وچهارم
#خاطرات
◀️رفتی آنطرف، اس ام اس بده!
✍اینبار برای #رفتن بی تاب بود. تازه برگشته بود، اما رفته بود رو انداخته بود که #دوباره برود. مطیع بود. وقتی گفته بودند نه نمیشود، سرش را انداخته بود پایین و رفته بود. اما چند روز بعد دوباره #اصرار کرده بود که برود. چهار روزی فرستاده بودندش دنبال کاری که از #سوریه رفتن #منصرف بشود. کار چهار روز را در سه روز تمام کرده بود و آمده بود گفته بود که حالا میخواهد برود. #بالاخره حرفش را به #کرسی نشانده بود… شب رفتنش، مثل دفعههای قبل #زنگ زد گفت که دارد میرود. لحن #آرامش هنوز توی گوشم هست. توی دلم خالی شد از اینکه گفت دارد میرود. این دو سه بار اخیری که رفت، لحنش موقع #خداحافظی بوی رفتن میداد. #بغضم گرفت. گفتم: #کی بر میگردی؟ بر خلاف همیشه که میگفت کی میآید، گفت: #معلوم نیست. مثل همیشه گفتم خداحافظ است ان شاء الله. #همیشه موقع رفتنش زنگ که میزد حداقل یک ربعی حرف میزدیم اما #ایندفعه مکالمهمان خیلی #کوتاه بود؛ یک دقیقه یا کمتر شاید. حتی #نگذاشت مثل همیشه بگویم رفتی #آنطرف، اس ام اس بده! تلفن را که قطع کرد، بلافاصله پیغام زدم: «اس ام اس بده گاهگاهی!» یک کلمه نوشت: «حتما.» ولی #رفت_که_رفت…😔
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨
#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
#قسمت_سی_وششم
#خاطرات
⚜خاطره ای از زبان همرزم شهید؛
⚛ #شناسایی_مناطق
✍یکی از #رزمندههای_مدافع_حرم، چند روز بعد از #شهادت محمودرضا برایم #تعریف کرد که محمودرضا در #مناطق مختلف با مردم #سوریه ارتباط میگرفت. یکبار در یکی از مناطق درگیری، متوجه #چهار_زن شدیم که مقابل یک #خانه روی زمین نشسته بودند. یکی از رزمندههای سوری که همراه ما بود گفت: «اینها #مشکوکند و شاید #انتحاری باشند.» #محمودرضا گفت: «شاید هم نباشند. بگذارید با آنها صحبت کنیم.» بعد رفت جلو و شروع کرد به #زبان_عربی با آنها صحبت کردن. خودش را معرفی کرد و به آنها گفت: «نترسید، ما #شیعه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب هستیم و شما در #پناه مایید.» وقتی این را گفت #آرام شدند. بعد با آنها حرف زد و #اعتمادشان را جلب کرد. بعد از آن بود که شروع به #همکاری کردند و در آن حوالی محل تجمع تعدادی از #تکفیریها را هم در یک خانه نشان ما دادند. همان رزمنده مدافع حرم گفت: «محمودرضا حتی برای #شناسایی از مردم منطقه استفاده میکرد. یکبار یکی از #اهالی منطقه را که #اهل_سنت هم بود برای شناسایی با خودش سوار ماشین کرد که ببرد. محمودرضا جوری با مردم رفتار میکرد که آنها را #جذب میکرد و بعد با همانها کار میکرد.»
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
#قسمت_سی_وششم
#خاطرات
⚜خاطره ای از زبان همرزم شهید؛
⚛ #شناسایی_مناطق
✍یکی از #رزمندههای_مدافع_حرم، چند روز بعد از #شهادت محمودرضا برایم #تعریف کرد که محمودرضا در #مناطق مختلف با مردم #سوریه ارتباط میگرفت. یکبار در یکی از مناطق درگیری، متوجه #چهار_زن شدیم که مقابل یک #خانه روی زمین نشسته بودند. یکی از رزمندههای سوری که همراه ما بود گفت: «اینها #مشکوکند و شاید #انتحاری باشند.» #محمودرضا گفت: «شاید هم نباشند. بگذارید با آنها صحبت کنیم.» بعد رفت جلو و شروع کرد به #زبان_عربی با آنها صحبت کردن. خودش را معرفی کرد و به آنها گفت: «نترسید، ما #شیعه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب هستیم و شما در #پناه مایید.» وقتی این را گفت #آرام شدند. بعد با آنها حرف زد و #اعتمادشان را جلب کرد. بعد از آن بود که شروع به #همکاری کردند و در آن حوالی محل تجمع تعدادی از #تکفیریها را هم در یک خانه نشان ما دادند. همان رزمنده مدافع حرم گفت: «محمودرضا حتی برای #شناسایی از مردم منطقه استفاده میکرد. یکبار یکی از #اهالی منطقه را که #اهل_سنت هم بود برای شناسایی با خودش سوار ماشین کرد که ببرد. محمودرضا جوری با مردم رفتار میکرد که آنها را #جذب میکرد و بعد با همانها کار میکرد.»
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from اتچ بات
🕊✨🕊✨🕊✨
🌹کانال عهدباشهدا🌹
⚛ @shahidegomnamm ↩️
#صوت 🎵 🎵
#روایتگری🎙
#راوی:گمنام👇👇
🔶 #دوبرادر هرکاری کردن نتونستن برن سوریه
گفتن بهشون برید جز #نیروهای افغانی بشید...
اینا رفتن #سوریه مظلومانه #شهید شدن..
چندروز میگذره،یه نفرپیدا میشه میگه من این دوبرادرو میشناسم.
اهل #مشهد هستند.
#مادرپیری هم دارن ،فلان محله ی مشهد زندگی میکنه.
بچه های سپاه رفتند...درب خونه روزدن.
سلام مادر.
مادر:سلام عزیزم بفرما
مادر چه خبرازپسرات
پسر؟؟؟ #من_پسر_ندارم!من بچه ندارم!
مادر همه ی همسایه ها شهادت میدن شماپسر داری.
مادر:نه عزیزم من پسر ندارم
باشه مادر،باشه مادر، خدانگهدار.
رفتند.
گفت تاسرکوچه که رفتیم دلمون طاقت نیاورد برگشتیم.
درزدیم گفتیم مادر مجبوریم #خبر بدی رو بهت بدم.
هر دوتای پسران به شهادت رسیدند.
شماچقد اصرار میکنید.من پسرندارم!!بچه ندارم.
میگفت هرکارکردیم مادر راضی نشد،برگشتیم #معراج الشهدا.
بایکی از روحانیون مشورت کردیم أین #روحانی گفت:این کارمنه،
رفت،درب منزل وزد.
سلام مادر
سلام علیکم،بفرمایید
مادر دوتا شهید آوردن مشهد،مادر نداره،هیشکی بدن و تحویل نمیگیره
من چکار کنم؟
بیا براشون #مادری کن.
صبر کن من چادرمو بردارمگفت معلوم بود مادر شکسته دله اما اصلا به روی خودش نمیاره.
میگفت مگه من مردم که...👇
🌹کانال عهدباشهدا🌹
⚛ @shahidegomnamm ↩️
#صوت 🎵 🎵
#روایتگری🎙
#راوی:گمنام👇👇
🔶 #دوبرادر هرکاری کردن نتونستن برن سوریه
گفتن بهشون برید جز #نیروهای افغانی بشید...
اینا رفتن #سوریه مظلومانه #شهید شدن..
چندروز میگذره،یه نفرپیدا میشه میگه من این دوبرادرو میشناسم.
اهل #مشهد هستند.
#مادرپیری هم دارن ،فلان محله ی مشهد زندگی میکنه.
بچه های سپاه رفتند...درب خونه روزدن.
سلام مادر.
مادر:سلام عزیزم بفرما
مادر چه خبرازپسرات
پسر؟؟؟ #من_پسر_ندارم!من بچه ندارم!
مادر همه ی همسایه ها شهادت میدن شماپسر داری.
مادر:نه عزیزم من پسر ندارم
باشه مادر،باشه مادر، خدانگهدار.
رفتند.
گفت تاسرکوچه که رفتیم دلمون طاقت نیاورد برگشتیم.
درزدیم گفتیم مادر مجبوریم #خبر بدی رو بهت بدم.
هر دوتای پسران به شهادت رسیدند.
شماچقد اصرار میکنید.من پسرندارم!!بچه ندارم.
میگفت هرکارکردیم مادر راضی نشد،برگشتیم #معراج الشهدا.
بایکی از روحانیون مشورت کردیم أین #روحانی گفت:این کارمنه،
رفت،درب منزل وزد.
سلام مادر
سلام علیکم،بفرمایید
مادر دوتا شهید آوردن مشهد،مادر نداره،هیشکی بدن و تحویل نمیگیره
من چکار کنم؟
بیا براشون #مادری کن.
صبر کن من چادرمو بردارمگفت معلوم بود مادر شکسته دله اما اصلا به روی خودش نمیاره.
میگفت مگه من مردم که...👇
Telegram
attach 📎
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨
#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_دهم
✍همسر شهید؛ یک روز گفت #ساکش را ببندم میخواهد #ماموریت برود پرسیدم کجا ؟ گفت: نگران نباش یک دوره آموزش موتور سواری است ده روزه تهران میرم و برمیگردم, رفت بعد از دو هفته آمد یک شب بهم گفت: نسیم میخوام یک چیزی بهت بگم #قول بده ناراحت و عصبانی نشی,این دوره که رفته بودم #دوره_دفاع از #حرم و رفتن به #سوریه بود.
🔶اینها را که گفت کاملا بهم ریختم .گفت: این دورهها سوری است شاید لغو بشه ما همین طوری رفتیم نگران نباش به خدا اصلا هیچی معلوم نیست من به #دلخواه خودم رفتم.
🔶با اینکه دلم به #لرزه افتاده بود ولی لبخند زدم به این نشان که حرفهایش متقاعدم کرد, آن روزها #همسران_شهدا را از تلویزیون نشان میداد که از همسران خود میگویند. یک شب رو به من کرد و گفت: نسیم جان خوب نگاه کن روزی هم میآیند از تو #مصاحبه میگیرند یاد بگیر چطور باید #حرف بزنی و به سوالات چگونه پاسخ دهی.😔
🕊کانال عهدباشهدا🕊
↪️ @shahidegomnamm ↩️
#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_دهم
✍همسر شهید؛ یک روز گفت #ساکش را ببندم میخواهد #ماموریت برود پرسیدم کجا ؟ گفت: نگران نباش یک دوره آموزش موتور سواری است ده روزه تهران میرم و برمیگردم, رفت بعد از دو هفته آمد یک شب بهم گفت: نسیم میخوام یک چیزی بهت بگم #قول بده ناراحت و عصبانی نشی,این دوره که رفته بودم #دوره_دفاع از #حرم و رفتن به #سوریه بود.
🔶اینها را که گفت کاملا بهم ریختم .گفت: این دورهها سوری است شاید لغو بشه ما همین طوری رفتیم نگران نباش به خدا اصلا هیچی معلوم نیست من به #دلخواه خودم رفتم.
🔶با اینکه دلم به #لرزه افتاده بود ولی لبخند زدم به این نشان که حرفهایش متقاعدم کرد, آن روزها #همسران_شهدا را از تلویزیون نشان میداد که از همسران خود میگویند. یک شب رو به من کرد و گفت: نسیم جان خوب نگاه کن روزی هم میآیند از تو #مصاحبه میگیرند یاد بگیر چطور باید #حرف بزنی و به سوالات چگونه پاسخ دهی.😔
🕊کانال عهدباشهدا🕊
↪️ @shahidegomnamm ↩️
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨
#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_یازدهم
👈اگر میتوانی آن دنیا #جواب حضرت زینب (س) را بدهی من نمیروم
✍روز چهارشنبه به #گوشی اش اس ام اس آمد گفت: نسیم جان دارم میرم #سوریه.گفتم: مگه قرار نبود نری,گفت: چیزی نیست مثل همه #ماموریتهاست ما را جایی نمیبرند فقط بیست روز کنار حرم حضرت رقیه (س) برای پاسبانی و نگهبانی میریم, اصلا خودت را نگران نکن قول می دم 20 روزه برگردم آخرش پنج روز اضافه میشه میدونی که من هیچیم نمیشه جاها سخت زیاد رفتم سوریه که چیزی نیست.
🔷به او گفتم: تو رو خدا هاشم نرو! چطور دلت میاد من و بچهها بگذاری و بری خیلی #التماس_کردم گفت: نسیم طوری گریه میکنی انگار میرم نمیخوام برگردم
هر چه دلداریام داد #دلم رضا نداد آخرش گفت: عزیزم من #نیت کردهام این #سفر را حتما برم اگر تو میتونی آن دنیا جواب حضرت زینب (س) را بدهی من نروم,این حرفش زبانم را قفل کرد دیگر چیزی نگفتم. به علامت #رضایت نگاهش کردم اونم گفت: خدا با ماست..
🕊کانال عهدباشهدا🕊
↪️ @shahidegomnamm ↩️
#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_یازدهم
👈اگر میتوانی آن دنیا #جواب حضرت زینب (س) را بدهی من نمیروم
✍روز چهارشنبه به #گوشی اش اس ام اس آمد گفت: نسیم جان دارم میرم #سوریه.گفتم: مگه قرار نبود نری,گفت: چیزی نیست مثل همه #ماموریتهاست ما را جایی نمیبرند فقط بیست روز کنار حرم حضرت رقیه (س) برای پاسبانی و نگهبانی میریم, اصلا خودت را نگران نکن قول می دم 20 روزه برگردم آخرش پنج روز اضافه میشه میدونی که من هیچیم نمیشه جاها سخت زیاد رفتم سوریه که چیزی نیست.
🔷به او گفتم: تو رو خدا هاشم نرو! چطور دلت میاد من و بچهها بگذاری و بری خیلی #التماس_کردم گفت: نسیم طوری گریه میکنی انگار میرم نمیخوام برگردم
هر چه دلداریام داد #دلم رضا نداد آخرش گفت: عزیزم من #نیت کردهام این #سفر را حتما برم اگر تو میتونی آن دنیا جواب حضرت زینب (س) را بدهی من نروم,این حرفش زبانم را قفل کرد دیگر چیزی نگفتم. به علامت #رضایت نگاهش کردم اونم گفت: خدا با ماست..
🕊کانال عهدباشهدا🕊
↪️ @shahidegomnamm ↩️
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨
#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_پانزدهم
💥آمدن #پیکر هاشم در #خواب الهام شده بود
✍نسیم سلطانی #همسر_شهید از آمدن پیکر شهید می گوید: من خودم #خواب دیدم دارم #کربلا حرم شش گوشه ابا عبدالله حسین (ع) را زیارت می کنم وزیر گنبد حضرت ابولفضل (ع) ایستاده بودم که دیدم از بالایی گنبد آب سرازیر می شود و من توسط ایستادن زیر این آب سر تا پام خیس شده است و خیلی خوشحالی می کردم.
⚜ #برادرهاشم هم شب 30 اردیبهشت #خواب دیده بود یک چیپ آمد و چهار نفر نشسته بودند هاشم و سه نفر دیگر که، برادر هاشم می رود جلو و با ناراحتی می گوید چرا این دو ماهه #زنگ نزدید؟ همه ما نگرانت بودیم. #هاشم_میگوید خواستم تو بروی این خبر را به زنم بگویی! #صبح همان روز به برادرشوهرم زنگ می زنند که #چهار_پیکر از #سوریه آمده است برای #شناسایی خودتان را به تهران برسانید
⚜من و برادر شوهرم و همچنین دایی خودم در مورد آمدن پیکر هاشم مثل یکدیگر خواب دیده بودیم که به #واقعیت هم پیوست و #پیکر_هاشم روز #پنجشنبه 30 اردیبهشت ماه به کشور #بازگشت.
🕊کانال عهدباشهدا🕊
↪️ @shahidegomnamm 👈
#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_پانزدهم
💥آمدن #پیکر هاشم در #خواب الهام شده بود
✍نسیم سلطانی #همسر_شهید از آمدن پیکر شهید می گوید: من خودم #خواب دیدم دارم #کربلا حرم شش گوشه ابا عبدالله حسین (ع) را زیارت می کنم وزیر گنبد حضرت ابولفضل (ع) ایستاده بودم که دیدم از بالایی گنبد آب سرازیر می شود و من توسط ایستادن زیر این آب سر تا پام خیس شده است و خیلی خوشحالی می کردم.
⚜ #برادرهاشم هم شب 30 اردیبهشت #خواب دیده بود یک چیپ آمد و چهار نفر نشسته بودند هاشم و سه نفر دیگر که، برادر هاشم می رود جلو و با ناراحتی می گوید چرا این دو ماهه #زنگ نزدید؟ همه ما نگرانت بودیم. #هاشم_میگوید خواستم تو بروی این خبر را به زنم بگویی! #صبح همان روز به برادرشوهرم زنگ می زنند که #چهار_پیکر از #سوریه آمده است برای #شناسایی خودتان را به تهران برسانید
⚜من و برادر شوهرم و همچنین دایی خودم در مورد آمدن پیکر هاشم مثل یکدیگر خواب دیده بودیم که به #واقعیت هم پیوست و #پیکر_هاشم روز #پنجشنبه 30 اردیبهشت ماه به کشور #بازگشت.
🕊کانال عهدباشهدا🕊
↪️ @shahidegomnamm 👈
💢به حال بعضی ها باید #غبطه خورد تا ابد
#شهیدی که در #سوریه دنبال #شهادت بود ولی در #قلب_تهران به او داده شد
#آتشنشان_بسیجی
#شهیدبهنام_میرزاخانی
محل شهادت : ساختمان پلاسکو
🆔 @shahidegomnamm 👈
#شهیدی که در #سوریه دنبال #شهادت بود ولی در #قلب_تهران به او داده شد
#آتشنشان_بسیجی
#شهیدبهنام_میرزاخانی
محل شهادت : ساختمان پلاسکو
🆔 @shahidegomnamm 👈
#عڪس_باز_شود👆
#وصیتنامه سردارڪابلی🕊
خطاب به دوستان هیئتی
ڪه قبل ازسفرایشان به #سوریه
درحرم مطهر #حضرت رضا💚ع
نوشته شده بود.
#شهید_حاج_رحیم_کابلی🕊
#مدافع_حرم✌️
🍃🌹 @Shahidegomnamm🕊
#وصیتنامه سردارڪابلی🕊
خطاب به دوستان هیئتی
ڪه قبل ازسفرایشان به #سوریه
درحرم مطهر #حضرت رضا💚ع
نوشته شده بود.
#شهید_حاج_رحیم_کابلی🕊
#مدافع_حرم✌️
🍃🌹 @Shahidegomnamm🕊
Forwarded from عکس نگار
|🌷 رفیــق آسمـونے 🌷|
✍ #شـب_عروسے هنگام برگشتن از آتلیه علی آقا به من گفتند.
❣اگر موافق باشید قبـل از رفتن پیش مهمانها #اول برویم خانه خودمان و #نمـازمـان راباهم بخوانیم یڪ #نمـاز_دونفـره_عاشقانه💞
❣و این هم درحالی بود ڪه مرتب #خانوادهامون به ایشان زنگ میزدند ڪه چرا نمے آیید مهمانها منتظرند📞
❣من هم گفتم #قبـول فقط جواب آنها باشما😉
❣ایشان هم گفتند مشکلے نیست #موبایلم را برای یڪ ساعت میگذارم روی بی صدا تامتوجه نشویم
❣بعد باهم به #خـانه پرازمهرو محبتمان رفتیم و بعد از #نمـاز📿
به #پیشنهاد ایشان یڪ #زیـارت_عـاشورای دلچسب دونفره خواندیم📖
👈 بناے زندگیمان را #بـامعنـویت بنا ڪردیم وبه عقیده من این #بهتـرین زیارت عاشورایی بود ڪه تا حالا خوانده بودم
❣ومن آن شب بیشتر به عمق #اخـلاص و #معنـویـت_همسرم پی بردم
❣خواندن #زیارت عاشورا #ڪارهمیشگی ایشان بود هرصبح وشام باتمام وجودش مےخواند...✨
❣و 👌سفارششان هم به من همین بود ڪه هیچ موقع #خواندن زیارت عاشورا را #فراموش_نڪن
ڪه من هرچه دارم از #برڪات همین است...
❣حتی از #سوریه هم ڪه تماس میگرفتند مرتب این موضوع را #یادآوری میڪردند
📚 #خاطره ای از همسر شهید مدافع حرم
🚩 #شهیدمدافع_حرم
🥀 #علی_شاهسنایی
🍀 #سبک_زندگی_شهدا
🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
✍ #شـب_عروسے هنگام برگشتن از آتلیه علی آقا به من گفتند.
❣اگر موافق باشید قبـل از رفتن پیش مهمانها #اول برویم خانه خودمان و #نمـازمـان راباهم بخوانیم یڪ #نمـاز_دونفـره_عاشقانه💞
❣و این هم درحالی بود ڪه مرتب #خانوادهامون به ایشان زنگ میزدند ڪه چرا نمے آیید مهمانها منتظرند📞
❣من هم گفتم #قبـول فقط جواب آنها باشما😉
❣ایشان هم گفتند مشکلے نیست #موبایلم را برای یڪ ساعت میگذارم روی بی صدا تامتوجه نشویم
❣بعد باهم به #خـانه پرازمهرو محبتمان رفتیم و بعد از #نمـاز📿
به #پیشنهاد ایشان یڪ #زیـارت_عـاشورای دلچسب دونفره خواندیم📖
👈 بناے زندگیمان را #بـامعنـویت بنا ڪردیم وبه عقیده من این #بهتـرین زیارت عاشورایی بود ڪه تا حالا خوانده بودم
❣ومن آن شب بیشتر به عمق #اخـلاص و #معنـویـت_همسرم پی بردم
❣خواندن #زیارت عاشورا #ڪارهمیشگی ایشان بود هرصبح وشام باتمام وجودش مےخواند...✨
❣و 👌سفارششان هم به من همین بود ڪه هیچ موقع #خواندن زیارت عاشورا را #فراموش_نڪن
ڪه من هرچه دارم از #برڪات همین است...
❣حتی از #سوریه هم ڪه تماس میگرفتند مرتب این موضوع را #یادآوری میڪردند
📚 #خاطره ای از همسر شهید مدافع حرم
🚩 #شهیدمدافع_حرم
🥀 #علی_شاهسنایی
🍀 #سبک_زندگی_شهدا
🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
🍂حرم #زینب عجب حال و هوایی
دارد
#سوریه،فیض #شهادت چه صفایی
دارد
🍂بنویسید به روی #ڪفن این
#شهدا
چقدر #عمه سادات فدایی
دارد
#شهید_عبدالله_خسروی🌷
#مدافع_حریم_آل_الله💚
🍃🌸 @Shahidegomnamm🕊
دارد
#سوریه،فیض #شهادت چه صفایی
دارد
🍂بنویسید به روی #ڪفن این
#شهدا
چقدر #عمه سادات فدایی
دارد
#شهید_عبدالله_خسروی🌷
#مدافع_حریم_آل_الله💚
🍃🌸 @Shahidegomnamm🕊