Forwarded from عکس نگار
🌼 #بزرگ_مردان_ڪوچک...🌼
☘بچــــــــه بود اونقدر برای اومدن
به جبهه التماس ڪرد ڪہ کلافه شــــــدم
کارش شده بود گریه و التماس..😭
☘آخــر سر فرستادمش مخـابرات
تا #بےسیم_چی بشہ رفت آموزش دید و
برگشت اتفاقا شد بےسیم چی خودم...
☘یه شب توے #عملیات آتیش دشمن زیاد شد
همہ پناه گرفتنــد همہ خوابیدند روی زمین
یه لحظه این بچه رو دیدم،😳
☘بےسیم روی دوشش نبود فڪر ڪردم از تـرس پرتش ڪرده روی زمین زدم توی سرش و گفتم :
بےسیــم ڪو بچـہ ⁉️
☘عصبانے بودم کہ با دست بہ #زیر_بدنش اشـاره کرد دیدم بےسیم رو گذاشته زمین
و روش خوابیـــــــده
☘نگاهم ڪرد و گفت :اگه من ترڪش بخورم
یکے دیگـــــــه بےسیم رو بر میداره
ولی اگه بےسیم ترکش بخوره
از ڪار میفتــه ،
عملیات لنگ مےمونـــه...
☘مخــــم تاب برداشت
زبونم بند اومده بود از فکر بلندش ...✨
#بیسیم_چی
#شهداے_مخابرات
#بزرگ_مرد_کوچک
#خاطره
ڪانال عهـدبا شهـدا👇
🆔 @Shahidegomnamm
☘بچــــــــه بود اونقدر برای اومدن
به جبهه التماس ڪرد ڪہ کلافه شــــــدم
کارش شده بود گریه و التماس..😭
☘آخــر سر فرستادمش مخـابرات
تا #بےسیم_چی بشہ رفت آموزش دید و
برگشت اتفاقا شد بےسیم چی خودم...
☘یه شب توے #عملیات آتیش دشمن زیاد شد
همہ پناه گرفتنــد همہ خوابیدند روی زمین
یه لحظه این بچه رو دیدم،😳
☘بےسیم روی دوشش نبود فڪر ڪردم از تـرس پرتش ڪرده روی زمین زدم توی سرش و گفتم :
بےسیــم ڪو بچـہ ⁉️
☘عصبانے بودم کہ با دست بہ #زیر_بدنش اشـاره کرد دیدم بےسیم رو گذاشته زمین
و روش خوابیـــــــده
☘نگاهم ڪرد و گفت :اگه من ترڪش بخورم
یکے دیگـــــــه بےسیم رو بر میداره
ولی اگه بےسیم ترکش بخوره
از ڪار میفتــه ،
عملیات لنگ مےمونـــه...
☘مخــــم تاب برداشت
زبونم بند اومده بود از فکر بلندش ...✨
#بیسیم_چی
#شهداے_مخابرات
#بزرگ_مرد_کوچک
#خاطره
ڪانال عهـدبا شهـدا👇
🆔 @Shahidegomnamm
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨ 📔 #زنـدگینـامه 🌷 #سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری 🔻 #قسمـت 0⃣4⃣ 🍁 #خاطرات 🔸بیــت المــال🔸 ✍گفتند: خانمت بیمارستان است. #مـوتـور را گذاشت کنـار خانه و رفت بیمارستان . ♦️ازش پرسیـدم چـرا با مـوتـور نمے روی؟🤔 ♦️گفت…
🌹💫🕊🌹💫🕊🌹💫🕊
✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨
📔 #زنـدگینـامه
🌷 #سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری
🔻 #قسمـت 1⃣4⃣
🍁 #خاطرات
✍هنگامے ڪه خـدا #فـرزند به ایشان عطا ڪرد. این بزرگوار از همان بیمـارستـان، نـوزاد را به #گلـزار_شهـدا برد، ساعتی در آنجـا ایستاد، فاتحه خـواند و دوباره برگشت.
💚مےگفت: #روح این طفل بـایـد با #شهـدا آشنـا شود.
💚گاهے اوقات مےگفتم: خـدایا ڪی مصطفی #بزرگ مےشود، دیپلم میگیرد و دکتـر مےشود؟
💚میگفت: #دعـا_نکنید دکتر بشود. اول دعـا ڪنید #بنده_خوبے باشد و به خـدا نزدیـک بشود، بعد دعـا ڪنید به درجات خدمـت برسد.
💚مےگفت: دنیـا برای من قفـس تنگے است و کلیـد شکستن آن شهـادت است.
💠ادامــه دارد......🖊
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
┄┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┄
✨بـسم ربـــــ الشـــــهدا و الصـــــدیقـین✨
📔 #زنـدگینـامه
🌷 #سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری
🔻 #قسمـت 1⃣4⃣
🍁 #خاطرات
✍هنگامے ڪه خـدا #فـرزند به ایشان عطا ڪرد. این بزرگوار از همان بیمـارستـان، نـوزاد را به #گلـزار_شهـدا برد، ساعتی در آنجـا ایستاد، فاتحه خـواند و دوباره برگشت.
💚مےگفت: #روح این طفل بـایـد با #شهـدا آشنـا شود.
💚گاهے اوقات مےگفتم: خـدایا ڪی مصطفی #بزرگ مےشود، دیپلم میگیرد و دکتـر مےشود؟
💚میگفت: #دعـا_نکنید دکتر بشود. اول دعـا ڪنید #بنده_خوبے باشد و به خـدا نزدیـک بشود، بعد دعـا ڪنید به درجات خدمـت برسد.
💚مےگفت: دنیـا برای من قفـس تنگے است و کلیـد شکستن آن شهـادت است.
💠ادامــه دارد......🖊
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
┄┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┄
#دنیا را دیدند
نخواستند ..
روح شان #بزرگ تر از #دنیا بود
#خدا به #فرشته ها گفت😇
#بیاورید شان ..❤️
این ها سهم شان #پرواز است🕊
#سلام_صبحتون_متبرک_به_نگاه_شهدا
🆔❥ @Shahidegomnamm
نخواستند ..
روح شان #بزرگ تر از #دنیا بود
#خدا به #فرشته ها گفت😇
#بیاورید شان ..❤️
این ها سهم شان #پرواز است🕊
#سلام_صبحتون_متبرک_به_نگاه_شهدا
🆔❥ @Shahidegomnamm
✍ #خاطرات_شهید📚
🌷| #ناراحت_بود
از نگاه غم بارش می شد این رو #فهمید😞
درد دلش باز شده بود
نیمه های شب ، #قدم می زد و زیر لب نجوا می کرد 📿 غصه #می_خورد😭
با این حال، حاضر نبود روی #حرف امام حرفی بزنه❌
#امام دوست نداشت به او آسیبی برسه
🚐.... زود خودم رو #رساندم خط🎌
شاد و سرحال بود😅
بین #رزمنده_ها که قرار می گرفت انگار تمام دنیا را به او داده اند.
بلاخره امام راضی #شده بود که به جبهه برگردد.✌️ |🌷
#شهید_مرتضی_اکبری🌹
#بزرگ_مردان_کوچک
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
🌷| #ناراحت_بود
از نگاه غم بارش می شد این رو #فهمید😞
درد دلش باز شده بود
نیمه های شب ، #قدم می زد و زیر لب نجوا می کرد 📿 غصه #می_خورد😭
با این حال، حاضر نبود روی #حرف امام حرفی بزنه❌
#امام دوست نداشت به او آسیبی برسه
🚐.... زود خودم رو #رساندم خط🎌
شاد و سرحال بود😅
بین #رزمنده_ها که قرار می گرفت انگار تمام دنیا را به او داده اند.
بلاخره امام راضی #شده بود که به جبهه برگردد.✌️ |🌷
#شهید_مرتضی_اکبری🌹
#بزرگ_مردان_کوچک
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊