فیلمی کوتاه از قبرستان سابق بهائیانِ شیراز که در اوایل انقلاب بعد از اعدام عده ای از بهائیان که بجرم اعتقاد صورت گرفت در این مکان دفن شدن و برای از بین بردن آثارِ اعدام، قبرستان غصب شد
#زندگی_در_تبعیض

🔷 کارشکنی در ارائه مدرک تحصیلی کارشناسی به بهروز فرزندی با دوسال سابقه اسارت و جانبازی در جنگ توسط دانشگاه پیام نور شیراز
🆔@SepehrAzadi

کارشکنی در ارائه مدرک تحصیلی به بهروز فرزندی دانشجوی بهائی در رشته مدیریت بازرگانی که دارای دو سال سابقه اسارت و ۲۵% جانبازی در جنگ‌ ایران و عراق می‌باشد به بهانه گم شدن پرونده توسط حراست و دانشگاه پیام نور شیراز در حالی انجام می‌گیرد که فردا سوم دی ماه سال روز شهادت سهیل روحانی هموطن بهائی در جنگ ایران و عراق است که به دلیل اعتقادش به دیانت بهائی، بنیاد شهید از ارائه کارت شهداء به خانواده‌اش خودداری نمود.

#زندگی_در_تبعیض

@SepehrAzadi

🔴 #من روفیا اصدقی هستم پدرم "نعمت الله کاتب پور شهیدی" در سال 1360 و همسرم "فرهاد اصدقی" در سال 1363 بنام و جرم بهائی اعدام شدند!

🔻پ ن:بیش از دویست هموطن بهائی صرفا بخاطر اعتقاد به دیانت بهائی در دهه اول انقلاب اعدام شدند ، دادگاه های انقلاب و نهادهای امنیتی و رسانه های آن زمان به فتوای شبه داعشی برخی از مراجع که صادر کننده چنین احکام ضد بشری بوده اند برای توجیح و فریبِ افکار عمومی؛ بهائیانِ اعدام شده را با برچسب و اتهاماتی ساختگی همچون جاسوسی القاء می نمودند تا از این روش با مخالفت مردم روبرو نشده و با همراهی سکوتِ افکار عمومی به اینگونه سرکوب ها ادامه دهند که متاسفانه کماکان همین رویه برای بازداشت، زندانی کردن، پلمب محل کسب، و محرومیت از تحصیل بهائیان استفاده می گردد.

#زندگی_در_تبعیض
#شکستن_سکوت

@SepehrAzadi

محرومیت یک جوان نوزده ساله ی آتش نشان داوطلب از ادامه خدمت و خلع لباس شدن وی توسط حراست اداره آتش نشانی شیراز بدستور مقامات بالا ( مقامات جمهوری اسلامی ایران) صرفا بخاطر بهائی بودن

"کیارش معینی" جوان نوزده ساله بهائی و عاشق خدمت در نهادهای داوطلبانه آتش نشانی صرفا بدلیل بهائی بودن با محرومیت مواجه و خلع لباس شد.

در متن ذیل دلنوشته وی که خبر از نحوه محرومیت ایشان را دارد آمده است:

شنبه ۴ مرداد ماه نود و نه ساعت حدود سه عصر موبایلم زنگ زد. با دیدن شماره سرتیم آتش‌نشان، خودم را آماده عملیات نابهنگام کردم. اما گفت کیارش می‌خواهم ببینمت و موضوعی را باهات‌ درمیان بگذارم، حضوری بیا. با اضطراب به سرعت به محل کارش رفتم. با دیدن حالت تاسف در نگاهش پرسیدم چه شده؟ با حالت سر به زیر گفت امروز صبح حراست سازمان، من و دیگر مسئولین مردمی و مسئول سرمایه انسانی رو خواسته و از ما سؤال و جواب‌هایی در مورد شما کردند و در نهایت از ما خواستند که از ورودت به عملیات‌ها جلوگیری شود و دیگر حق پوشیدن لباس آتش‌نشانی را نداری و گفت دستور از مقامات بالا هست و من شرمنده ام.

این سرگذشت یک جوان عاشق خدمت است، عاشق خدمت به همنوع، عاشق به انسان‌هایی که در مسیرش قرار دارند و فقط یک جای کارش می‌لنگد و آن … که یک جوان ایرانی بهائی هست که عاشق ایران است بله این مختصری از داستان زندگی من است.

#بهایی_بودن_جرم_نیست
#زندگی_در_تبعیض

@SepehrAzadi