Azadi | آزادی
322K subscribers
73.5K photos
91.9K videos
876 files
7.02K links
کانالی با هدف استقرار دمکراسی و سکولاریسم در ایران و ایرانی برای همه ایرانیان

کانال دوم تلگرام :
t.iss.one/sepehrazadi6
Download Telegram
🔴 عکسی از منزل و اتاق مرحوم #نادر_مختاری که قوه قضاییه جمهوری اسلامی مدعی شده است که ایشان از سال ۹۴ بجرم سرقت! در زندان بوده و در اعتراضات سراسری آبان ۹۸ اصلا حضور نداشته است !

کتابهای مورد علاقه #نادر_مختاری خود گواهی بر اصل ماجراست
t.iss.one/sepehrazadi/83397
t.iss.one/sepehrazadi/83458

@SepehrAzadi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۲۰ آذر ۹۸
جسم نیمه جان #نادر_مختاری در بیمارستان شهدای هفت تیر شهر ری با آثار شکنجه و شکستگی در بدن

🔸نادر مختاری متولد ۶ بهمن ۱۳۶۳، از معترضان آبان ماه بود که ۲۴ آبان ۹۸ در اعتراضات کرج بازداشت می‌شود. خانواده او مدت‌ها در جستجوی فرزندشان بودند اما خبری از او پیدا نمی‌کنند تا اینکه ۲۵ روز بعد در ۲۰ آذر ۹۸ جسم نیمه‌جان فرزندشان را در حالی که بشدت شکنجه شده، سر و صورت و دست‌هایش شکسته در بیمارستان شهدای هفت تیر شهرری پیدا می‌کنند، در حالیکه کسی پاسخگو نیست و اجازه ملاقات به آنها داده نمی‌شود. ماموران امنیتی پس از مدتی بدون اطلاع خانواده او را به زندان منتقل می‌کنند و بیمارستان هم نمی‌تواند به خانواده او اطلاع دهد کدام زندان، چون ماموران محل انتقال و نام زندان را پنهان کرده بودند.

🔹همین مسئله موجب می‌شود وضعیت جسمانی نادر مختاری وخیم شده و در زندان کشته شود. خانواده او تنها در آذر ۹۸ توانسته‌اند فرزندشان را در بیمارستان شهدای هفت تیر شهرری ملاقات کنند و در تمامی دوران زندان، خانواده وی اجازه ملاقات با او را نداشته‌اند./کلمه
t.iss.one/sepehrazadi/83396
t.iss.one/sepehrazadi/83458

@SepehrAzadi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شهید راه آزادی
#نادر_مختاری ۲۵ ساله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نادر مختاری از معترضان اعتراضات آبان ۱۳۹۸ در کرج روز شنبه ۲۹ شهریور در بازداشتگاه #کهریزک درگذشت.
ثبت سندی دیگر در «سیاه نامه» جنایتهای خامنه ای

@SepehrAzadi
🔴 پیامهای شما

💠 سلام، شغل من سنگ بری هست. در كارگاه سنگ برى روزی دوازده ساعت كار می کنم. آن هم در بدترين شرايط كارى، سخت، طاقت فرسا و با حداقل دستمزد. به همین دلیل دچار ديسك کمر شديد شدم، اما از این دستمزدی که می گیرم دیگر پولى برام باقی نمي مونه که يه كمربند طبى بخرم و ناچارم که با پارچه كمرم را ببندم. ای شمایی كه ما را از جهنم مي ترسونيد، من دارم در جهنمی بدتر زندگى مي كنم . ای رئیس جمهورى که پول يه روز آرایش ريشات حقوق سه ماهه منه، ای شمایی كه دم از "ما مي توانيم" مي زنيد، شعار "تحريم ها اثر نكردن"، آیا كل بچه ها و خاندانتون می تونن سه روز با اين شرايط زندگى كنن؟ اگر تونستند اونوقت شعار بديد. شايد الان كارى از دستم برنياد ولى اگه اون دنيايى در كار باشه ول كنتون نيستم، هرچند آه ما همين دنيا بالاخره تو زندگي تون ميفته.

💠 چوپانی تعریف می کرد: سالها پیش من و چوپان دیگری به نام فتح الله که هم سن پدر من بود، گله روستا را به چرا می بردیم. مرز ده ما با ده مجاور یک رودخانه پر آبی بود. بین دو ده، از سالیان دور بر سر ورود گوسفندان به مراتع یکدیگر اختلاف زیادی بود که گاها به زد و خورد هم می کشید.
یک روز از سر غفلت گله ما از رودخانه گذشت و به مراتع دشمن رسیده بود. ناگهان هیکل درشت و غضبناک غضنفر چوپان آن ده نمایان شد. گله ما را مصادره کرد. و گفت یکی از شما بیاید این ور آب تا گله را آزاد کنم. ما از نیت اصلی اش آگاه بودیم. فتح اللهبه من گفت تو برو. من گفتم می ترسم مرا کتک بزند. فتح الله گفت: خودش و هفت جدش غلط می کند حتی اگر نگاه چپی به تو کند. القصه من لرزان لرزان از رود گذشتم و به نزد غضنفر رسیدم ناگهان مرا گرفت و چوبش را به علامت زدن بالا برد. فتح الله از آن سوی رود داد زد و گفت اگر مردی و تخم پدرتی بزنش تا ببینی چه سرت بیاورم. غضنفر ترکه گز را چنان به پای من زد که جیغ من به هفت آسمان رسید. غضنفر رو به فتح الله کرد و گفت دیدی زدمش و تو هیچ غلطی نکردی. فتح اللهگفت فلان فلان .... اگر یکبار دیگر بزنیش دودمانت را ریشه کن می کنم. اینار غضنفر چنان با ترکه به پشت من کوبید که خون از پوستم بیرون زد. و گفت بفرما بازم زدمش. فتح الله این بار گفت فلان فلان شده قرمسا.... نه خیر من دیدم اگر رجز خوانی فتح الله ادامه پیدا کند غضنفر مرا نابود خواهد کرد. شروع کردم به التماس که ببخش. غلط کردم و تعهد می دهم دیگر گله وارد مراتع شما نشود. غضنفر آخرین ترکه را البته کمی آرام تر بر کفل ما کوبید و رفت. من، دست و پا و پشت شکسته گله را راندم و به نزد فتح الله آمدم. داشتم بی هوش می شدم که شنیدم فتح الله می گفت: به روح پدرم قسم اگر یک بار دیگر تو را کتک زده بود، مادرش را به عزایش می نشاندم. من از هوش رفتم.
این حکایت رجز خوانی های یک عده و چوب خوردن ملت بیچاره ایران است.

💠سه روزه دنبال یک آمپول برای مامانم می گردم، میگن نیست تو تحریمیم! بعد رفتم داروخونه هلال احمر می گم چکار کنم می گه برو قاچاقی بخر! می پرسم چجوری، می گه من آشنا دارم شمارتو بده، بهش می گم خبر بده! بعد طرف پیام داده آمپول ۱۰۰ هزار تومنی رو میگه ۲ میلیون! مملکت نیست که خر خونه است بخدا.

💠 ‏یکی از نزدیکان ‎#نادر_مختاری به کلمه: نادر هیچ‌گاه از سال ۹۴ زندان نبوده. آبان ۹۸ زمان بازگشت از کار بازداشت شده. نادر به بدترین شکل شکنجه شده بود. همه دندان‌هایش را شکسته بودند. او آسم معمولی داشت، آیا آسم منجر به شکستگی سر و دست و به کما رفتن و مرگ یک انسان می‌شود؟
#ولایت_وقیح

@SepehrAzadi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 تقدیم به نادر مختاری شهید راه آزادی

بهترین ترانه هام، پیش کش ستاره هاته
شهر من تا همیشه، دل عاشقم باهاته

#نادر_مختاری
#آبان_خونین_ ۹۸ #بازداشتگاه_کهریزک

@SepehrAzadi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‌ محمد جواد ظریف خطاب به آمریکا :
آنچنان زدید که فقط یک دست از سردار ما باقی ماند. شما این گونه هستید، ترسو و وحشی.

◀️ واکنشها:
#آنچنان_زدید که در دم جانش رو از دست داد.
#ندا_آقاسلطان
#پویا_بختیاری
Mez_zzo

(آنچنان_زدید که ۵ روز بعد از بازداشت کشته شد.
#ستار_بهشتی
HosseinRonaghi

(آنچنان_زدید که چند ماه در کما بود و در زندان کشته شد.
#نادر_مختاری
HosseinRonaghi

آنچنان_زدید که سرش از ١۶ نقطه شکست.
#محمدثلاث
AzinBlueBird

#آنچنان_زدید که از جوانی ما چیزی نماند جز افسردگی و پوچی
iamShivaSoltani

@SepehrAzadi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 نادر مختاری، از جان‌باختگان اعتراضات آبان ۹۸

نادر مختاری متولد ۶ بهمن ۱۳۶۳ بود و از معترضان آبان ماه ۹۸. او در اعتراضات کرج در ۲۴ آبان بازداشت می‌شود. خانواده او مدت‌ها در جستجوی فرزندشان بودند اما خبری از او پیدا نمی‌کنند...

تا اینکه ۲۵ روز بعد در ۲۰ آذر ۹۸ جسم نیمه‌جان فرزندشان را در حالی که بشدت شکنجه شده، سر و صورت و دست‌هایش شکسته در بیمارستان شهدای هفت تیر شهرری پیدا می‌کنند. در حالیکه کسی پاسخگو نیست و اجازه ملاقات به آنها داده نمی‌شود.

ماموران امنیتی پس از مدتی بدون اطلاع خانواده نادر مختاری را به زندان منتقل می‌کنند و بیمارستان هم نمی‌تواند به خانواده او اطلاع دهد کدام زندان؛ چون ماموران محل انتقال و نام زندان را پنهان کرده بودند.

انتقال به زندان موجب می‌شود وضعیت جسمانی نادر مختاری وخیم شده و در زندان کشته شود. خانواده او تنها در آذر ۹۸ توانسته‌اند فرزندشان را در بیمارستان شهدای هفت تیر شهرری ملاقات کنند و در تمامی دوران زندان، خانواده وی اجازه ملاقات با او را نداشته‌اند.

یاد او جاودان!

#نادر_مختاری #آبان۹۸ #جانباختگان_آبان۹۸ #شهدای_آبان_۹۸

@SepehrAzadi