This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ زبان قاصره از این همه بی رحمی ... 😔🖤
دختر آبی، سحر خدایاری، در اثر شدت سوختگی درگذشت.
چگونه باید این درد را تاب آورد؟ جهان چگونه ما را قضاوت خواهد کرد؟ تاریخ چه خواهد گفت؟ چگونه از این پس مردان بدون زنان به استادیومها خواهند رفت؟
دختری که عاشق فوتبال بود و تنها میخواست از حقوقی برابر با مردان برای تماشای یک مسابقه فوتبال در استادیوم برخوردار باشد، بازداشت و محکوم و چنان مستاصل شد که تن به خودسوزی داد و در اثر شدت سوختگی درگذشت.
#دختر_آبی
#سحر_خدایاری
#زنان_ورزشگاه
@SepehrAzadi
دختر آبی، سحر خدایاری، در اثر شدت سوختگی درگذشت.
چگونه باید این درد را تاب آورد؟ جهان چگونه ما را قضاوت خواهد کرد؟ تاریخ چه خواهد گفت؟ چگونه از این پس مردان بدون زنان به استادیومها خواهند رفت؟
دختری که عاشق فوتبال بود و تنها میخواست از حقوقی برابر با مردان برای تماشای یک مسابقه فوتبال در استادیوم برخوردار باشد، بازداشت و محکوم و چنان مستاصل شد که تن به خودسوزی داد و در اثر شدت سوختگی درگذشت.
#دختر_آبی
#سحر_خدایاری
#زنان_ورزشگاه
@SepehrAzadi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
درود بر انسانیت ،درود بر شرف زنده باد دختران آبی دلِ ایران زمین ...متاسف از مرگ دختر آبی 😢🕯🕯🕯
#سحر_خدایاری
#دختر_آبی
@SepehrAzadi
#سحر_خدایاری
#دختر_آبی
@SepehrAzadi
🗓 سهشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۸
❇️ ظهر عاشورای ۱۹ شهریور و مظلومیت شهروندان
✍️ دکتر احمد بخارایی
به ظهر #عاشورا در ۱۹ شهریور ۹۸ نزدیک میشویم. صدای طبلها در دستهی #عزاداری از دور به گوش میرسد. دارم به امشب و شام غریبانی که #شیعیان برای #اسارت #زینب و کاروان اسرای عاشورا به پا میدارند فکر میکنم. ذهنم به اطراف، پرواز میکند. هیاهویی در درونم به پا است. کجاییم و چه میکنیم؟ کدامیک از دردها را فریاد بزنم؟ چه میخواستیم و چه شد! برای #مظلومیت و آزادهگی #حسین، سینهها چاک و امشب برای اسارت زینب، اشکها سرازیر میشوند و این برای واقعهای است که قرنها قبل اتفاق افتاده. چگونه است که برای آن واقعهی قدیمی دلها میشکند و سینهها از ضربتها سرخ میشود اما به پیرامون خود توجه نمیشود؟ به نام حسین و زینب، حاکمیتی شکل میگیرد اما آن کجا و این کجا! دیروز شنیدیم #دختر_آبی، همان #سحر_خدایاری که چهار روز پیش در اثر #خودسوزی در #اعتراض به روند #دادگاه در بیمارستان جان باخت از سوی #نیروهای_امنیتی ابتدا خانوادهاش فرا خوانده شدند و توجیه و #تهدید شدند که مصاحبهای نداشته باشند و سپس جسدش دفن و پس از آن خبر مرگش (بخوانید: #قتل #اجتماعی ـ #سیاسی) دیروز منتشر شد. «سحر» در اسفند ۹۷ هنگام ورود به استادیوم #آزادی دستگیر شد و شش ماه در بلاتکلیفی و رفتوآمد به دادگاه بود تا شمشیر داموکلس #قاضی، بالای سرش مانند هیولایی آزارش دهد. سحر تصمیم به خودسوزی گرفت و به جانگدازترین شکل، خود را فدای ورود آزاد #زنان به #ورزشگاه #آزادی کرد. تندیس او در بدو ورود به ورزشگاه آزادی باید نصب شود. اینک صدای طبلها بلند شدهاند و به ظهر #عاشورا نزدیک میشویم. ذهنم از سحر عزیز، به سمت #اسرا میرود. #یاسمن_آریایی، #منیژه_عربشاهی و #مژگان_کشاورز از مخالفان #حجاب_اجباری در ماه گذشته روی هم به ۵۵ سال و نیم #حبس #تعزیری محکوم شدند و در زمان #محاکمه در دادگاه به #وکیل دسترسی نداشتند. ذهنم را مرور میکنم به همراه صدای طبلها که هر لحظه بلندتر میشود فعالان #محیط_زیست را به یاد میآورم. ۸ #فعال_محیط_زیست یک سال و نیم است که در بازداشتاند. #مراد_طاهباز، #سام_رجبی، #امیرحسین_خالقی، #هومن_جوکار، #سپیده_کاشانی، #نیلوفر_بیانی، #طاهر_قدیریان و #عبدالرضا_کوهپایه به #اتهام «#افساد_فیالارض و #جاسوسی و همکاری با دول متخاصم» در اسارتاند. #نیلوفر_بیانی در جلسهی دوم دادگاهش گفته بود که تحت فشار و تهدید #بازجویان #اعتراف کرده است. بهیاد زندهیاد #کاووس_سید امامی افتادم که در سال ۹۶ در #زندان #اوین #خودکشی «کرده شد». او هم متهم به این بود که محیط زیست و #طبیعت را محترم میشمارد و برای حفظ #حاکمیت_مذهبی در ایران نسبت به طبیعت، اولویت قائل نیست! ذهنم به قبلتر سفر میکند، #محمود_علوی، #وزیر_اطلاعات در دوازدهم همین ماه گفته بود ۵۳ نفر بازداشت شده در پروندهی #متهمان #ترور #دانشمندان #هستهای که سالها در بازداشت و #شکنجه و #اعترافگیری به اجبار و تهیهی برنامهی دروغین تلویزیونی «#کلوپ_ترور» بودند با پرداخت چهار میلیارد تومان(!) مورد دلجویی و آزادی قرار گرفتند. قبل از آن، #مجید_جمالی_فشی به اتهام ترور دکتر #مسعود_علی_محمدی #اعدام شدهبود و ظاهراً فرصت پیدا نکرد تا ندای مظلومیتش را با صدای طبلها به گوش من و شما برساند. چه میگویم، چه مینویسم، چه میشنوید: پرداخت مبلغی معادل خرید یک ماشین لوکس به مجموع ۵۳ متهم مظلوم پس از ماهها و بلکه سالها اسارت و نابودی جسم و روح و امید و حیات! صدای طبلها در دستهی #عزاداری بلندتر شدهاست اما تمرکز میکنم و به یاد فعالان کارگری و مدنی مرتبط با مطالبات #کارگران نیشکر #هفتتپه میافتم. آنها هم اینک در اسارتاند. #اسماعیل_بخشی، کارگری که فریاد میزند و حقوق ماهیانهاش را طلب میکند به اتهام اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه #امنیت_ملی و فعالیت تبلیغی علیه #نظام و نشر اکاذیب به ۱۴ سال #حبس در هفتهی گذشته محکوم میشود. #سپیده_قلیان که فریاد #کارگران را در نشریهی «#گام» طنینانداز میکند به ۱۸ سال #زندان #محکوم میشود. این دو گفته بودند از سوی #وزارت_اطلاعات شکنجه شدهاند. گفته میشود #امیرحسین_محمدی، #ساناز_الهیاری، #امیر_امیرقلی و #عسل_محمدی هم که همکار #سپیده_قلیان در نشریهی گام بودند هر یک به ۱۸ سال #حبس محکوم شدند. ...👈ادامه دارد https://www.dr-bokharaei.ir/2019/09/blog-post_10.html
@SepehrAzadi
❇️ ظهر عاشورای ۱۹ شهریور و مظلومیت شهروندان
✍️ دکتر احمد بخارایی
به ظهر #عاشورا در ۱۹ شهریور ۹۸ نزدیک میشویم. صدای طبلها در دستهی #عزاداری از دور به گوش میرسد. دارم به امشب و شام غریبانی که #شیعیان برای #اسارت #زینب و کاروان اسرای عاشورا به پا میدارند فکر میکنم. ذهنم به اطراف، پرواز میکند. هیاهویی در درونم به پا است. کجاییم و چه میکنیم؟ کدامیک از دردها را فریاد بزنم؟ چه میخواستیم و چه شد! برای #مظلومیت و آزادهگی #حسین، سینهها چاک و امشب برای اسارت زینب، اشکها سرازیر میشوند و این برای واقعهای است که قرنها قبل اتفاق افتاده. چگونه است که برای آن واقعهی قدیمی دلها میشکند و سینهها از ضربتها سرخ میشود اما به پیرامون خود توجه نمیشود؟ به نام حسین و زینب، حاکمیتی شکل میگیرد اما آن کجا و این کجا! دیروز شنیدیم #دختر_آبی، همان #سحر_خدایاری که چهار روز پیش در اثر #خودسوزی در #اعتراض به روند #دادگاه در بیمارستان جان باخت از سوی #نیروهای_امنیتی ابتدا خانوادهاش فرا خوانده شدند و توجیه و #تهدید شدند که مصاحبهای نداشته باشند و سپس جسدش دفن و پس از آن خبر مرگش (بخوانید: #قتل #اجتماعی ـ #سیاسی) دیروز منتشر شد. «سحر» در اسفند ۹۷ هنگام ورود به استادیوم #آزادی دستگیر شد و شش ماه در بلاتکلیفی و رفتوآمد به دادگاه بود تا شمشیر داموکلس #قاضی، بالای سرش مانند هیولایی آزارش دهد. سحر تصمیم به خودسوزی گرفت و به جانگدازترین شکل، خود را فدای ورود آزاد #زنان به #ورزشگاه #آزادی کرد. تندیس او در بدو ورود به ورزشگاه آزادی باید نصب شود. اینک صدای طبلها بلند شدهاند و به ظهر #عاشورا نزدیک میشویم. ذهنم از سحر عزیز، به سمت #اسرا میرود. #یاسمن_آریایی، #منیژه_عربشاهی و #مژگان_کشاورز از مخالفان #حجاب_اجباری در ماه گذشته روی هم به ۵۵ سال و نیم #حبس #تعزیری محکوم شدند و در زمان #محاکمه در دادگاه به #وکیل دسترسی نداشتند. ذهنم را مرور میکنم به همراه صدای طبلها که هر لحظه بلندتر میشود فعالان #محیط_زیست را به یاد میآورم. ۸ #فعال_محیط_زیست یک سال و نیم است که در بازداشتاند. #مراد_طاهباز، #سام_رجبی، #امیرحسین_خالقی، #هومن_جوکار، #سپیده_کاشانی، #نیلوفر_بیانی، #طاهر_قدیریان و #عبدالرضا_کوهپایه به #اتهام «#افساد_فیالارض و #جاسوسی و همکاری با دول متخاصم» در اسارتاند. #نیلوفر_بیانی در جلسهی دوم دادگاهش گفته بود که تحت فشار و تهدید #بازجویان #اعتراف کرده است. بهیاد زندهیاد #کاووس_سید امامی افتادم که در سال ۹۶ در #زندان #اوین #خودکشی «کرده شد». او هم متهم به این بود که محیط زیست و #طبیعت را محترم میشمارد و برای حفظ #حاکمیت_مذهبی در ایران نسبت به طبیعت، اولویت قائل نیست! ذهنم به قبلتر سفر میکند، #محمود_علوی، #وزیر_اطلاعات در دوازدهم همین ماه گفته بود ۵۳ نفر بازداشت شده در پروندهی #متهمان #ترور #دانشمندان #هستهای که سالها در بازداشت و #شکنجه و #اعترافگیری به اجبار و تهیهی برنامهی دروغین تلویزیونی «#کلوپ_ترور» بودند با پرداخت چهار میلیارد تومان(!) مورد دلجویی و آزادی قرار گرفتند. قبل از آن، #مجید_جمالی_فشی به اتهام ترور دکتر #مسعود_علی_محمدی #اعدام شدهبود و ظاهراً فرصت پیدا نکرد تا ندای مظلومیتش را با صدای طبلها به گوش من و شما برساند. چه میگویم، چه مینویسم، چه میشنوید: پرداخت مبلغی معادل خرید یک ماشین لوکس به مجموع ۵۳ متهم مظلوم پس از ماهها و بلکه سالها اسارت و نابودی جسم و روح و امید و حیات! صدای طبلها در دستهی #عزاداری بلندتر شدهاست اما تمرکز میکنم و به یاد فعالان کارگری و مدنی مرتبط با مطالبات #کارگران نیشکر #هفتتپه میافتم. آنها هم اینک در اسارتاند. #اسماعیل_بخشی، کارگری که فریاد میزند و حقوق ماهیانهاش را طلب میکند به اتهام اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه #امنیت_ملی و فعالیت تبلیغی علیه #نظام و نشر اکاذیب به ۱۴ سال #حبس در هفتهی گذشته محکوم میشود. #سپیده_قلیان که فریاد #کارگران را در نشریهی «#گام» طنینانداز میکند به ۱۸ سال #زندان #محکوم میشود. این دو گفته بودند از سوی #وزارت_اطلاعات شکنجه شدهاند. گفته میشود #امیرحسین_محمدی، #ساناز_الهیاری، #امیر_امیرقلی و #عسل_محمدی هم که همکار #سپیده_قلیان در نشریهی گام بودند هر یک به ۱۸ سال #حبس محکوم شدند. ...👈ادامه دارد https://www.dr-bokharaei.ir/2019/09/blog-post_10.html
@SepehrAzadi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گفتگوی اتاق خبر با پسرعمه #سحر_خدایاری
«نگذاشتند در مراسم تشییع جنازه شرکت کنیم»
#دختر_آبی
@SepehrAzadi
«نگذاشتند در مراسم تشییع جنازه شرکت کنیم»
#دختر_آبی
@SepehrAzadi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کبری خزعلی: دست زدن زن در ورزشگاه استفاده ابزاری است!
همین تفکر مسموم رایج در جمهوری اسلامی است که زندگی میلیونها زن ایرانی را به تباهی کشانده و از بسیاری حقوق اولیه محرومشان کرده است.
#خودسوزی #سحر_خدایاری
@SepehrAzadi
همین تفکر مسموم رایج در جمهوری اسلامی است که زندگی میلیونها زن ایرانی را به تباهی کشانده و از بسیاری حقوق اولیه محرومشان کرده است.
#خودسوزی #سحر_خدایاری
@SepehrAzadi
این عکس #سحر_خدایاری است که دوستان نزدیکش برای مسیح علینژاد فرستادند و یکی از بستگانش نیز تایید کرده. در تمام این چند روز نه اجازه دادند کسی از او عکسی منتشر کند و نه اجازه دادند خبرنگاران مستقل سراغ این خانواده بروند و بپرسند چه بر سرتان آمده، اما امشب صدا و سیما سنگ تمام گذاشت علیه سحر خدایاری و کل ماجرای او را دروغ خواند اما نتوانستند انکار کنند که او به خاطر ورود به استادیوم مورد فشار قرار گرفت و مقابل دادگاه خودش را آتش زد.
@SepehrAzadi
@SepehrAzadi
📌 این پیام یکی از دخترانیست که با زندهیاد سحر خدایاری در بازداشتگاه بسر برده است.
«روز بازی استقلال و العین کل صورتمو با رنگ پوشوندم کلاه گذاشتم. سینه هامو محکم بستم و لباس پسرونه پوشیدم و رفتم استادیوم خیلی استرس داشتم. ترسیده بودم اما واقعا دلم میخواست هر طور شده برای یکبار بازی تیم مورد علاقهم رو از نزدیک تماشا کنم .اما مامورا خیلی زود متوجه شدن که دخترم مجبورم کردن صورتمو پاک کنم.
t.iss.one/sepehrazadi/55796
رفتیم حراست ازم عکس و فیلم گرفتن و سوالاتی پرسیدن مثل اینکه دلیل اومدنت به استادیوم چی بوده و چه هدفی داشتی و یه سری مدارک رو هم دادن که امضا کنم. بعدش منو بردن داخل ون گشت ارشاد که توی محوطه استادیوم پارک شده بود. اون روز چهار تا دختر گرفتن به همراه یه دختر بچه سیزده ساله که همراه خالهش از کاشان اومده بود. یادمه بازی شروع شد . چراغها روشن شد و صدای همهمه و تشویق از داخل استادیوم شنیده میشد و این بیشتر من رو عذاب میداد که توی چند قدمی رویام بودم و مجبورم کرده بودن بشینم توی ماشین و از دور نگاه کنم به استادیوم.
.
سحر رو اما جدا از ما نگه داشتن تا آخر بازی که اون رو هم سوار ون کردن و همه ما رو بردن وزرا. اونجا شب رو تو بازداشتگاه گذروندیم و صبح با دستبند و ماشین زندان با چند تا مامور منتقل شدیم به دادسرا. قاضی حکم داد و تعهد گرفت و به شرط اینکه دیگه تکرار نمیشه تا ظهر آزاد شدیم.
.
در کل برخورد مامورین با سحر خیلی خشن تر بود چون لحظه ای که دستگیرش کردن ساکت نمونده بود و اعتراض کرده بود. اونا هم فیلمبرداری کرده بودن و به عنوان مدرک جرم در اختیار قاضی قرار دادن و اون هم با استناد به فیلم و اتهاماتی که مامورها توی پروندش درج کرده بودن (مثل توهین به شخص اول مملکت و مامور قانون) بهش حکم سنگین تري داد و تنها کسی بود که آزاد نشد.
.
از شبی که دیدمش و تا صبح کنارش توی بازداشتگاه گذروندم بگم این که واقعا ترسیده بود از رفتار وحشیانهای که باهاش شده بود و عصبانی بود از خانواده ،جامعه ، سیستم فاسد و تبعیض. تا صبح نخوابید و گریه میکرد. حالش اصلا خوب نبود سعی کردیم دلداریش بدیم و نصیحتش کردیم که فردا مقابل قاضی فقط سکوت کنه و ابراز پشیمونی کنه که بتونه از مخمصه نجات پیدا کنه.
.
اما همه آب در هاون کوبیدن بود اون خسته بود و صبرش لبریز شده بود و با اونهمه توهین و تحقیری که دیده بود هر رفتاری ممکن بود ازش سر بزنه . هر چند ترسیده بود اما در عین حال خیلی شجاع بود.اون سکوت نکرد. کوتاه نیومد و فریاد کشید بارها و بارها و همین باعث شد مامورای عصبانی باهاش خشن و توهین آمیزتر رفتار کنن و پرونده سنگینی براش ترتیب دادن. شنیدم تهدیدش میکردن که تورو آزاد نمیکنیم مطمئن باش میفرستیمت زندان. حدود ساعت یک از دادسرا اومدم بیرون و دیگه ازش خبری نداشتم تا اینکه شنیدم این اتفاق وحشتناک افتاده تمام این چند روز به این فکر میکنم چرا باید همچین بلایی سر سحر بیاد مگه گناهش چی بود اونم مثل همه یه هوادار بود که فقط به عشق دیدن بازی تیم مورد علاقش از قم خودشو به تهران رسونده بود. اما چمیدونست فقط به جرم زن بودن سرنوشت چه اتفاق شومی رو براش رقم زده».
#دختر_آبی
@SepehrAzadi
«روز بازی استقلال و العین کل صورتمو با رنگ پوشوندم کلاه گذاشتم. سینه هامو محکم بستم و لباس پسرونه پوشیدم و رفتم استادیوم خیلی استرس داشتم. ترسیده بودم اما واقعا دلم میخواست هر طور شده برای یکبار بازی تیم مورد علاقهم رو از نزدیک تماشا کنم .اما مامورا خیلی زود متوجه شدن که دخترم مجبورم کردن صورتمو پاک کنم.
t.iss.one/sepehrazadi/55796
رفتیم حراست ازم عکس و فیلم گرفتن و سوالاتی پرسیدن مثل اینکه دلیل اومدنت به استادیوم چی بوده و چه هدفی داشتی و یه سری مدارک رو هم دادن که امضا کنم. بعدش منو بردن داخل ون گشت ارشاد که توی محوطه استادیوم پارک شده بود. اون روز چهار تا دختر گرفتن به همراه یه دختر بچه سیزده ساله که همراه خالهش از کاشان اومده بود. یادمه بازی شروع شد . چراغها روشن شد و صدای همهمه و تشویق از داخل استادیوم شنیده میشد و این بیشتر من رو عذاب میداد که توی چند قدمی رویام بودم و مجبورم کرده بودن بشینم توی ماشین و از دور نگاه کنم به استادیوم.
.
سحر رو اما جدا از ما نگه داشتن تا آخر بازی که اون رو هم سوار ون کردن و همه ما رو بردن وزرا. اونجا شب رو تو بازداشتگاه گذروندیم و صبح با دستبند و ماشین زندان با چند تا مامور منتقل شدیم به دادسرا. قاضی حکم داد و تعهد گرفت و به شرط اینکه دیگه تکرار نمیشه تا ظهر آزاد شدیم.
.
در کل برخورد مامورین با سحر خیلی خشن تر بود چون لحظه ای که دستگیرش کردن ساکت نمونده بود و اعتراض کرده بود. اونا هم فیلمبرداری کرده بودن و به عنوان مدرک جرم در اختیار قاضی قرار دادن و اون هم با استناد به فیلم و اتهاماتی که مامورها توی پروندش درج کرده بودن (مثل توهین به شخص اول مملکت و مامور قانون) بهش حکم سنگین تري داد و تنها کسی بود که آزاد نشد.
.
از شبی که دیدمش و تا صبح کنارش توی بازداشتگاه گذروندم بگم این که واقعا ترسیده بود از رفتار وحشیانهای که باهاش شده بود و عصبانی بود از خانواده ،جامعه ، سیستم فاسد و تبعیض. تا صبح نخوابید و گریه میکرد. حالش اصلا خوب نبود سعی کردیم دلداریش بدیم و نصیحتش کردیم که فردا مقابل قاضی فقط سکوت کنه و ابراز پشیمونی کنه که بتونه از مخمصه نجات پیدا کنه.
.
اما همه آب در هاون کوبیدن بود اون خسته بود و صبرش لبریز شده بود و با اونهمه توهین و تحقیری که دیده بود هر رفتاری ممکن بود ازش سر بزنه . هر چند ترسیده بود اما در عین حال خیلی شجاع بود.اون سکوت نکرد. کوتاه نیومد و فریاد کشید بارها و بارها و همین باعث شد مامورای عصبانی باهاش خشن و توهین آمیزتر رفتار کنن و پرونده سنگینی براش ترتیب دادن. شنیدم تهدیدش میکردن که تورو آزاد نمیکنیم مطمئن باش میفرستیمت زندان. حدود ساعت یک از دادسرا اومدم بیرون و دیگه ازش خبری نداشتم تا اینکه شنیدم این اتفاق وحشتناک افتاده تمام این چند روز به این فکر میکنم چرا باید همچین بلایی سر سحر بیاد مگه گناهش چی بود اونم مثل همه یه هوادار بود که فقط به عشق دیدن بازی تیم مورد علاقش از قم خودشو به تهران رسونده بود. اما چمیدونست فقط به جرم زن بودن سرنوشت چه اتفاق شومی رو براش رقم زده».
#دختر_آبی
@SepehrAzadi
Telegram
Azadi
این عکس #سحر_خدایاری است که دوستان نزدیکش برای مسیح علینژاد فرستادند و یکی از بستگانش نیز تایید کرده. در تمام این چند روز نه اجازه دادند کسی از او عکسی منتشر کند و نه اجازه دادند خبرنگاران مستقل سراغ این خانواده بروند و بپرسند چه بر سرتان آمده، اما امشب صدا…
باشگاه فوتبال چلسی در غرب لندن در واکنش به خبر درگذشت #دختر_آبی در توییتر خود نوشت: از شنیدن خبر درگذشت #سحر_خدایاری بسیار متاسفیم. ما معتقدیم درهای استادیومها باید به روی همه باز باشد، فوتبال ورزشی برای همه است.
#دختر_آبی
@SepehrAzadi
#دختر_آبی
@SepehrAzadi
✅پخش بازی استقلال و نفت با تأخیر روی آنتن رفت تا این پیراهنهای یادبود برای دختر آبی توسط بازیکنان استقلال از تن در بیاید❗️❗️
عصر امروز بازیکنان تیم #استقلال تهران پیش از شروع بازی با نفت مسجدسلیمان، با پیراهن ه به #دختر_آبی وارد زمین شدند و به #سحر_خدایاری ادای احترام کردند.
همزمان در جریان مسابقه بین تیمهای داماش گیلان و مس کرمان، هواداران داماش با خواندن سرودی یاد دختر آبی را گرامی داشتند.
@SepehrAzadi
عصر امروز بازیکنان تیم #استقلال تهران پیش از شروع بازی با نفت مسجدسلیمان، با پیراهن ه به #دختر_آبی وارد زمین شدند و به #سحر_خدایاری ادای احترام کردند.
همزمان در جریان مسابقه بین تیمهای داماش گیلان و مس کرمان، هواداران داماش با خواندن سرودی یاد دختر آبی را گرامی داشتند.
@SepehrAzadi