🌺🍂🌺🍃🌺
🍂🌺🍃🌺
🌺🍃🌺
🍃🌺
۶۲
🔵يک.... دو.... سه🔵
سر ظرفشويی بودم. آمد و ايستاد پشت سرم. اين جور وقتها می دانستم که برای چه آمده... خودم را محکم گرفتم.
با آهنگ خاصی در گوشم گفت: "يک.... دو.... سه" هر چه قلقلکم داد از سر جايم تکان نخوردم و فقط خنديدم. خودش هم خيلی خنديد. آخر سر با طرف راست بدنش بهم تنه زد. يک جورايی هولم داد و گفت: "برو اون طرف، می خوام آب بکشم."
به زور خودش را کنارم جا داد و همه ظرف ها را آب کشيد. هميشه در کارهای خانه کمکم می کرد.
👈 شهيد حاج رضا کريمی
📚 هزار از بيست، ص۹۶
#سبک_زندگی_خانوادگی_شهدا
#همسرداری
#کمک_به_همسر
🍂🌺🍃🌺
🌺🍃🌺
🍃🌺
۶۲
🔵يک.... دو.... سه🔵
سر ظرفشويی بودم. آمد و ايستاد پشت سرم. اين جور وقتها می دانستم که برای چه آمده... خودم را محکم گرفتم.
با آهنگ خاصی در گوشم گفت: "يک.... دو.... سه" هر چه قلقلکم داد از سر جايم تکان نخوردم و فقط خنديدم. خودش هم خيلی خنديد. آخر سر با طرف راست بدنش بهم تنه زد. يک جورايی هولم داد و گفت: "برو اون طرف، می خوام آب بکشم."
به زور خودش را کنارم جا داد و همه ظرف ها را آب کشيد. هميشه در کارهای خانه کمکم می کرد.
👈 شهيد حاج رضا کريمی
📚 هزار از بيست، ص۹۶
#سبک_زندگی_خانوادگی_شهدا
#همسرداری
#کمک_به_همسر
باید پیش از اینکه #دشمن سراغ ما بیاد، ما به سراغش بریم!
این #شعار همیشگی حاجی بود!
یک بار حاج احمد #کمین کرده بود تا حساب یک گردان #عراقی را برسد!
پای بی سیم نشسته بود و خیلی دقیق به مکالمات و گفتگوی آنها گوش می کرد
تا اینکه #فرمانده گردان عراقی، خیلی #عاجزانه گفت:
ما احتیاج به #کمک داریم!
نیروهای #ایرانی فشار میارن!
نمی تونیم مدت طولانی #مقاومت کنیم!
حاج احمد #خوشحال شد.
قدری تامل کرد و رفت روی خط و به #عربی زمخت و خشن گفت:
نگران نباشید!
خودم مشکل شما رو حل می کنم!
فورا یک ستون نیروی کمکی سراغتون می فرستم!
موقعیت دقیق خودت رو گزارش بده!
بعد با دقت گوش کرد و #اطلاعات لازم را از فرمانده #گردان عراقی گرفت.
رو به بیسیم چی که کنارش نشسته بود کرد و گفت:
خب!
الوعده وفا!
باید نیرویی که قولش رو دادیم بفرستیم!
حاجی فورا از مناسب ترین محور، یک گردان #نیرو اعزام کرد.
بچه های #بسیجی مثل باران #بلا بر سر آن گردان عراقی نازل شدند!
این بار فرمانده گردان اعزامی حاج احمد روی خط بی سیم رفت و گزارش داد:
حاج احمد!
تانکهای تی 72 رو تحویل گرفتیم، برای بقیه ی #غنائم جا باز کنید! .
#حاج_احمد_متوسلیان
📚 میخواهم با تو باشم
@basijtv 🇮🇷پایگاه بسیج تلگرام
تصویر:
https://www.instagram.com/p/BMEiDQXAxOO/
این #شعار همیشگی حاجی بود!
یک بار حاج احمد #کمین کرده بود تا حساب یک گردان #عراقی را برسد!
پای بی سیم نشسته بود و خیلی دقیق به مکالمات و گفتگوی آنها گوش می کرد
تا اینکه #فرمانده گردان عراقی، خیلی #عاجزانه گفت:
ما احتیاج به #کمک داریم!
نیروهای #ایرانی فشار میارن!
نمی تونیم مدت طولانی #مقاومت کنیم!
حاج احمد #خوشحال شد.
قدری تامل کرد و رفت روی خط و به #عربی زمخت و خشن گفت:
نگران نباشید!
خودم مشکل شما رو حل می کنم!
فورا یک ستون نیروی کمکی سراغتون می فرستم!
موقعیت دقیق خودت رو گزارش بده!
بعد با دقت گوش کرد و #اطلاعات لازم را از فرمانده #گردان عراقی گرفت.
رو به بیسیم چی که کنارش نشسته بود کرد و گفت:
خب!
الوعده وفا!
باید نیرویی که قولش رو دادیم بفرستیم!
حاجی فورا از مناسب ترین محور، یک گردان #نیرو اعزام کرد.
بچه های #بسیجی مثل باران #بلا بر سر آن گردان عراقی نازل شدند!
این بار فرمانده گردان اعزامی حاج احمد روی خط بی سیم رفت و گزارش داد:
حاج احمد!
تانکهای تی 72 رو تحویل گرفتیم، برای بقیه ی #غنائم جا باز کنید! .
#حاج_احمد_متوسلیان
📚 میخواهم با تو باشم
@basijtv 🇮🇷پایگاه بسیج تلگرام
تصویر:
https://www.instagram.com/p/BMEiDQXAxOO/
Instagram
باید پیش از اینکه #دشمن سراغ ما بیاد، ما به سراغش بریم!
این #شعار همیشگی حاجی بود!
یک بار حاج احمد #کمین کرده بود تا حساب یک گردان #عراقی را برسد!
پای بی سیم نشسته بود و خیلی دقیق به مکالمات و گفتگوی آنها گوش می کرد
تا اینکه #فرمانده گردان عراقی، خیلی…
این #شعار همیشگی حاجی بود!
یک بار حاج احمد #کمین کرده بود تا حساب یک گردان #عراقی را برسد!
پای بی سیم نشسته بود و خیلی دقیق به مکالمات و گفتگوی آنها گوش می کرد
تا اینکه #فرمانده گردان عراقی، خیلی…
زندگی با ایشان، #زندگی راحتی نبود!
#سخت بود، ولی به سختی اش می ارزید!
علی خیلی وقت نمی کرد که در خانه کنار من و بچه هایش باشد، ولی همان وقت کمی هم که پیش ما بود، وجودش به ما #آرامش می داد!
#مهربانی اش، #ایمان اش و #قدرشناسی اش!
یک روز #جمعه صبح دیدم پایین شلوارش را تا کرده زده بالا، آستین هایش را هم!
پرسیدم:
حاج آقا!
چرا این طوری کرده ای؟
رفت طرف #آشپزخانه.
گفت:
به خاطر #خدا و برای #کمک به شما!
رفت توی آشپزخانه و #وضو گرفت و بعد هم شروع کرد به جمع و جور کردن!
رفتم که نگذارم، در را رویم بست و گفت:
#خانم!
بروید بیرون!
#مزاحم نشوید!
پشت در #التماس می کردم:
حاج آقا!
شما رو به خدا بیا بیرون!
من #نارحت می شوم!
#خجالت می کشم!
شما را به خدا بیا بیرون!
می گفت:
چیزی نیست.
الان تمام می شود، می آیم بیرون!
آشپزخانه را مرتب کرد،
ظرف ها را چید سرجایشان،
روی اجاق گاز را مرتب کرد،
بعد شلنگ انداخت و کف آشپزخانه را شست!
آشپزخانه مثل دسته ی #گل شده بود!
#شهیدعلی_صیادشیرازی
@basijtv 🇮🇷پایگاه بسیج تلگرام
تصویر:
https://www.instagram.com/p/BMPAgG4gLBh/
#سخت بود، ولی به سختی اش می ارزید!
علی خیلی وقت نمی کرد که در خانه کنار من و بچه هایش باشد، ولی همان وقت کمی هم که پیش ما بود، وجودش به ما #آرامش می داد!
#مهربانی اش، #ایمان اش و #قدرشناسی اش!
یک روز #جمعه صبح دیدم پایین شلوارش را تا کرده زده بالا، آستین هایش را هم!
پرسیدم:
حاج آقا!
چرا این طوری کرده ای؟
رفت طرف #آشپزخانه.
گفت:
به خاطر #خدا و برای #کمک به شما!
رفت توی آشپزخانه و #وضو گرفت و بعد هم شروع کرد به جمع و جور کردن!
رفتم که نگذارم، در را رویم بست و گفت:
#خانم!
بروید بیرون!
#مزاحم نشوید!
پشت در #التماس می کردم:
حاج آقا!
شما رو به خدا بیا بیرون!
من #نارحت می شوم!
#خجالت می کشم!
شما را به خدا بیا بیرون!
می گفت:
چیزی نیست.
الان تمام می شود، می آیم بیرون!
آشپزخانه را مرتب کرد،
ظرف ها را چید سرجایشان،
روی اجاق گاز را مرتب کرد،
بعد شلنگ انداخت و کف آشپزخانه را شست!
آشپزخانه مثل دسته ی #گل شده بود!
#شهیدعلی_صیادشیرازی
@basijtv 🇮🇷پایگاه بسیج تلگرام
تصویر:
https://www.instagram.com/p/BMPAgG4gLBh/
Instagram
زندگی با ایشان، #زندگی راحتی نبود!
#سخت بود، ولی به سختی اش می ارزید! .
علی خیلی وقت نمی کرد که در خانه کنار من و بچه هایش باشد، ولی همان وقت کمی هم که پیش ما بود، وجودش به ما #آرامش می داد!
#مهربانی اش، #ایمان اش و #قدرشناسی اش! .
یک روز #جمعه صبح دیدم…
#سخت بود، ولی به سختی اش می ارزید! .
علی خیلی وقت نمی کرد که در خانه کنار من و بچه هایش باشد، ولی همان وقت کمی هم که پیش ما بود، وجودش به ما #آرامش می داد!
#مهربانی اش، #ایمان اش و #قدرشناسی اش! .
یک روز #جمعه صبح دیدم…
🔰 آقا امام حسین علیه السلام فرمود:
♻️ أَهْلُ الْمَسْجِد زُوَّارُ اللَّهِ وَ حَقٌّ عَلَی الْمَزُورِ و التُّحْفَهُ لِزَائِرِه
🔷اهل مسجد، زائران خدایند
و بر صاحب خانه است که به زائرش هدیه دهد.
📚إرشاد القلوب إلی الصواب ج ۱ ص ۷۷
#کمک_مومنانه
♻️ أَهْلُ الْمَسْجِد زُوَّارُ اللَّهِ وَ حَقٌّ عَلَی الْمَزُورِ و التُّحْفَهُ لِزَائِرِه
🔷اهل مسجد، زائران خدایند
و بر صاحب خانه است که به زائرش هدیه دهد.
📚إرشاد القلوب إلی الصواب ج ۱ ص ۷۷
#کمک_مومنانه