معلم جدید #بیحجاب بود.
مصطفی تا دید سرش را انداخت پایین!
- برجا!
بچّهها نشستند.
هنوز سرش را بالا نیاورده بود!
دست به سینه محکم چسبیده بود به نیمکت!
خانم #معلم آمد سراغش.
دستش را انداخت زیر چانهاش!
- سرت را بالا بگیر ببینم!
چشمهایش را بست.
سرش را بالا آورد.
معلم بیحجاب هم که وضع را چنین دید، تف کرد توی صورت مصطفی!
او هم از کلاس زد بیرون!
تا وسطهای حیاط هنوز چشمش را باز نکرده بود!
نتیجه این شد که گفت:
دیگر نمیخواهم برم #دبیرستان! - آخر برای چی؟ - معلمها بیحجاباند.
انگار هیچی براشون مهم نیست.
میخواهم بروم قم، #حوزه....
📚 یادگاران
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
@basijtv 🇮🇷پایگاه بسیج تلگرام
تصویر:
https://www.instagram.com/p/BK7rrq4AApR/
مصطفی تا دید سرش را انداخت پایین!
- برجا!
بچّهها نشستند.
هنوز سرش را بالا نیاورده بود!
دست به سینه محکم چسبیده بود به نیمکت!
خانم #معلم آمد سراغش.
دستش را انداخت زیر چانهاش!
- سرت را بالا بگیر ببینم!
چشمهایش را بست.
سرش را بالا آورد.
معلم بیحجاب هم که وضع را چنین دید، تف کرد توی صورت مصطفی!
او هم از کلاس زد بیرون!
تا وسطهای حیاط هنوز چشمش را باز نکرده بود!
نتیجه این شد که گفت:
دیگر نمیخواهم برم #دبیرستان! - آخر برای چی؟ - معلمها بیحجاباند.
انگار هیچی براشون مهم نیست.
میخواهم بروم قم، #حوزه....
📚 یادگاران
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
@basijtv 🇮🇷پایگاه بسیج تلگرام
تصویر:
https://www.instagram.com/p/BK7rrq4AApR/
Instagram
أسرار الشِفاء🌼طب اسلامی
معلم جدید #بیحجاب بود. مصطفی تا دید سرش را انداخت پایین! - برجا! بچّهها نشستند. هنوز سرش را بالا نیاورده بود! دست به سینه محکم چسبیده بود به نیمکت! خانم #معلم آمد سراغش. دستش را انداخت زیر چانهاش! - سرت را بالا بگیر ببینم! چشمهایش را بست. سرش را بالا…