❤️ شعری #عاشقانه ❤️
از زبان همسر #مدافع_حرم
❣🍃✨🌺❣
از اولش هم گفته بودم که سری از من!
دیدی که من حق داشتم؟! #عاشق تری از من!
❣🍃✨🌺❣
دلبستهات بودم من و دلبسته ام بودی
اما رهایت کرد عشق دیگری از من!
❣🍃✨🌺❣
آتش شدی، رفتی و گفتی: «عشق سوزان است!
باقی نمانَد کاش جز خاکستری از من...»
❣🍃✨🌺❣
رفتی و جا مانده فقط مُشت پَری از تو!
رفتی و باقیمانده چشمان تری از من
❣🍃✨🌺❣
فالله خیر حافظا خواندم که برگردی!
برگشته ای با حال و روز بهتری از من
❣🍃✨🌺❣
من عاشق لبخندهایت بودم و حالا...
با #خنده های زخمیات دل می بری از من
❣🍃✨🌺❣
عاشق ترینم! من کجا و #حضرت_زینب؟!
حق داشتی اینقدر راحت بگذری از من...
❣🍃✨🌺❣
#برای_صبوریشان_صلوات
🇮🇷 پایگاه بســــــیــج تلگرام 🇮🇷
telegram.me/joinchat/BaOAwT5zfbIlCz_3z1Lpjg
تصویر:
https://www.instagram.com/p/BJxV7bCgdys/
از زبان همسر #مدافع_حرم
❣🍃✨🌺❣
از اولش هم گفته بودم که سری از من!
دیدی که من حق داشتم؟! #عاشق تری از من!
❣🍃✨🌺❣
دلبستهات بودم من و دلبسته ام بودی
اما رهایت کرد عشق دیگری از من!
❣🍃✨🌺❣
آتش شدی، رفتی و گفتی: «عشق سوزان است!
باقی نمانَد کاش جز خاکستری از من...»
❣🍃✨🌺❣
رفتی و جا مانده فقط مُشت پَری از تو!
رفتی و باقیمانده چشمان تری از من
❣🍃✨🌺❣
فالله خیر حافظا خواندم که برگردی!
برگشته ای با حال و روز بهتری از من
❣🍃✨🌺❣
من عاشق لبخندهایت بودم و حالا...
با #خنده های زخمیات دل می بری از من
❣🍃✨🌺❣
عاشق ترینم! من کجا و #حضرت_زینب؟!
حق داشتی اینقدر راحت بگذری از من...
❣🍃✨🌺❣
#برای_صبوریشان_صلوات
🇮🇷 پایگاه بســــــیــج تلگرام 🇮🇷
telegram.me/joinchat/BaOAwT5zfbIlCz_3z1Lpjg
تصویر:
https://www.instagram.com/p/BJxV7bCgdys/
Instagram
❤️ شعری #عاشقانه ❤️
از زبان همسر #مدافع_حرم ❣🍃✨🌺❣
از اولش هم گفته بودم که سری از من!
دیدی که من حق داشتم؟! #عاشق تری از من!
❣🍃✨🌺❣
دلبستهات بودم من و دلبسته ام بودی
اما رهایت کرد عشق دیگری از من!
❣🍃✨🌺❣
آتش شدی، رفتی و گفتی: «عشق سوزان است!
باقی نمانَد کاش…
از زبان همسر #مدافع_حرم ❣🍃✨🌺❣
از اولش هم گفته بودم که سری از من!
دیدی که من حق داشتم؟! #عاشق تری از من!
❣🍃✨🌺❣
دلبستهات بودم من و دلبسته ام بودی
اما رهایت کرد عشق دیگری از من!
❣🍃✨🌺❣
آتش شدی، رفتی و گفتی: «عشق سوزان است!
باقی نمانَد کاش…
#منافق
بارها شنیدیم که شخصی از پشت بیسیم خودش را برادر #همت معرفی میکرد و دستور #عقبنشینی به همه یگانها میداد!
اما همه ما که صدای حاج همت را شنیده بودیم، میدانستیم که این صدای #منافقین است!
ما از ساعت اول این #عملیات حضور منافقین را حس میکردیم.
بارها شنیدم که قبل از رسیدن به مواضع دشمن، برخی نیروها با صدای بلند #اللهاکبر میگفتند!
این یعنی خبردادن به #دشمن!
تکتیراندازهای دشمن از روی خاکریزها جلو آمده و مشغول #شکار بودند.
#معرکه عجیبی بر پا بود!
زدن مجروحان نیمه جان افتاده در میدان، تفریح #تکتیرانداز های بعثی شده بود.
ابتدا یک ناله بیرمق #یازهرا(س)،
بعد صدای تیر
و پس از آن #خنده مستانه بعثیها!
بعضی از #مجروحان وسط میدان، توانسته بودند خود را بیحرکت نگه دارند و از شلیک تکتیراندازها در امان باشند،
اما #خورشید در وسط آسمان بود!
آفتاب شدید صورتهای رنگ پریدهشان را میسوزاند!
اگر مجروحی میخواست با اندک تکانی، طرف دیگر صورتش را به هرم داغ آفتاب بسپارد، #تیرخلاص دشمن بود که او را ملکوتی میکرد!
کاری از دست نیروهای #محاصره شده در داخل کانال برنمیآمد.
بعد از شهادت مجروحان توسط تکتیراندازهای دشمن، یکباره صدای بلندگوی #بعثیها بلند شد!
یک نفر که ظاهراً از منافقین بود با زبان #فارسی و با دادن وعده آب و غذا از بچهها میخواست خود را #تسلیم کنند.
رزمندگان اسلام در #کانال_کمیل در اوج #تشنگی و #مظلومیت یک به یک در حال شهید شدن بودند!
در لحظات آخر، #شهیدهمت نیز نمیتواند کاری برای بچههای خود بکند!
در آخرین لحظه ارتباط بیسیمی میان یک رزمنده و شهید همت برقرار میشود که آن رزمنده به شهید همت میگوید که عراقیها دارند وارد کانال میشوند و یک به یک به بچهها تیر خلاصی میزنند دیگر چیزی باقی نمانده است آنها به من برسند..
دست نوشته ی یک #شهید، واقعه را بهتر بیان می کند:
"امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم.
#آب را جیره بندی کرده ایم، #نان را جیره بندی کرده ایم.
#عطش همه را #هلاک کرده است!
همه را جز #شهدا که حالا کنار هم در انتهای کانال خوابیده اند...
دیگر شهدا #تشنه نیستند...
فدای لب تشنه ات پسر فاطمه...."
از گردان ۳۶۰ نفره کمیل، نزدیک به ۳۰۰ نفر به شهادت رسیدند
@basijtv 🇮🇷پایگاه بسیج تلگرام
تصویر:
https://www.instagram.com/p/BLGq4LJgQv6/
بارها شنیدیم که شخصی از پشت بیسیم خودش را برادر #همت معرفی میکرد و دستور #عقبنشینی به همه یگانها میداد!
اما همه ما که صدای حاج همت را شنیده بودیم، میدانستیم که این صدای #منافقین است!
ما از ساعت اول این #عملیات حضور منافقین را حس میکردیم.
بارها شنیدم که قبل از رسیدن به مواضع دشمن، برخی نیروها با صدای بلند #اللهاکبر میگفتند!
این یعنی خبردادن به #دشمن!
تکتیراندازهای دشمن از روی خاکریزها جلو آمده و مشغول #شکار بودند.
#معرکه عجیبی بر پا بود!
زدن مجروحان نیمه جان افتاده در میدان، تفریح #تکتیرانداز های بعثی شده بود.
ابتدا یک ناله بیرمق #یازهرا(س)،
بعد صدای تیر
و پس از آن #خنده مستانه بعثیها!
بعضی از #مجروحان وسط میدان، توانسته بودند خود را بیحرکت نگه دارند و از شلیک تکتیراندازها در امان باشند،
اما #خورشید در وسط آسمان بود!
آفتاب شدید صورتهای رنگ پریدهشان را میسوزاند!
اگر مجروحی میخواست با اندک تکانی، طرف دیگر صورتش را به هرم داغ آفتاب بسپارد، #تیرخلاص دشمن بود که او را ملکوتی میکرد!
کاری از دست نیروهای #محاصره شده در داخل کانال برنمیآمد.
بعد از شهادت مجروحان توسط تکتیراندازهای دشمن، یکباره صدای بلندگوی #بعثیها بلند شد!
یک نفر که ظاهراً از منافقین بود با زبان #فارسی و با دادن وعده آب و غذا از بچهها میخواست خود را #تسلیم کنند.
رزمندگان اسلام در #کانال_کمیل در اوج #تشنگی و #مظلومیت یک به یک در حال شهید شدن بودند!
در لحظات آخر، #شهیدهمت نیز نمیتواند کاری برای بچههای خود بکند!
در آخرین لحظه ارتباط بیسیمی میان یک رزمنده و شهید همت برقرار میشود که آن رزمنده به شهید همت میگوید که عراقیها دارند وارد کانال میشوند و یک به یک به بچهها تیر خلاصی میزنند دیگر چیزی باقی نمانده است آنها به من برسند..
دست نوشته ی یک #شهید، واقعه را بهتر بیان می کند:
"امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم.
#آب را جیره بندی کرده ایم، #نان را جیره بندی کرده ایم.
#عطش همه را #هلاک کرده است!
همه را جز #شهدا که حالا کنار هم در انتهای کانال خوابیده اند...
دیگر شهدا #تشنه نیستند...
فدای لب تشنه ات پسر فاطمه...."
از گردان ۳۶۰ نفره کمیل، نزدیک به ۳۰۰ نفر به شهادت رسیدند
@basijtv 🇮🇷پایگاه بسیج تلگرام
تصویر:
https://www.instagram.com/p/BLGq4LJgQv6/
Instagram
پایگاه بسیج مردمی اینستاگرام
#منافق بارها شنیدیم که شخصی از پشت بیسیم خودش را برادر #همت معرفی میکرد و دستور #عقبنشینی به همه یگانها میداد! اما همه ما که صدای حاج همت را شنیده بودیم، میدانستیم که این صدای #منافقین است! ما از ساعت اول این #عملیات حضور منافقین را حس میکردیم. بارها…
درعملیات #بیتالمقدس، دو #احمد داشتیم که #فرمانده بودند
و صدای آنها از شبکههای #بیسیم مرتب شنیده میشد!
#احمدمتوسلیان، فرمانده #لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله (ص)
و #احمدکاظمی، فرمانده #لشکر_۸_نجف_اشرف.
در تماسهای بسیار مهم، مخصوصا در لحظات شکستن خطوط دشمن، #فرماندهان و #رزمندگان از #لهجه آنها متوجه می شدند که این احمد، کدام احمد است!
اما جالب تر زمانی بود که دو احمد با هم کار داشتند!
در مرحلهی دوم عملیات که بچههای لشکر محمدرسول الله در دژ شمالی #خرمشهر درگیری سختی داشتند و احمد متوسلیان با بدنی #مجروح، عملیات را هدایت میکرد، احمد کاظمی با او اینگونه #تماس میگرفت:
احمَد احمَد ،احمَد
احمِد، احمَد احمِد!
او سه احمد اول را که یعنی متوسلیان، با لهجهی #تهرانی میگفت
اما اسم خودش را با لهجهی #نجف_آبادی، مخصوصا مقداری هم غلیظ تر بیان میکرد!
به این ترتیب احمد خوب و دوست داشتنی پایه ی #خنده را برای فرماندهان زیادی که صدای او را از بیسیم میشنیدند فراهم میکرد.
یادشان بخیر!
#شهیدحاج_احمد_کاظمی
#حاج_احمد_متوسلیان
@basijtv 🇮🇷پایگاه بسیج تلگرام
و صدای آنها از شبکههای #بیسیم مرتب شنیده میشد!
#احمدمتوسلیان، فرمانده #لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله (ص)
و #احمدکاظمی، فرمانده #لشکر_۸_نجف_اشرف.
در تماسهای بسیار مهم، مخصوصا در لحظات شکستن خطوط دشمن، #فرماندهان و #رزمندگان از #لهجه آنها متوجه می شدند که این احمد، کدام احمد است!
اما جالب تر زمانی بود که دو احمد با هم کار داشتند!
در مرحلهی دوم عملیات که بچههای لشکر محمدرسول الله در دژ شمالی #خرمشهر درگیری سختی داشتند و احمد متوسلیان با بدنی #مجروح، عملیات را هدایت میکرد، احمد کاظمی با او اینگونه #تماس میگرفت:
احمَد احمَد ،احمَد
احمِد، احمَد احمِد!
او سه احمد اول را که یعنی متوسلیان، با لهجهی #تهرانی میگفت
اما اسم خودش را با لهجهی #نجف_آبادی، مخصوصا مقداری هم غلیظ تر بیان میکرد!
به این ترتیب احمد خوب و دوست داشتنی پایه ی #خنده را برای فرماندهان زیادی که صدای او را از بیسیم میشنیدند فراهم میکرد.
یادشان بخیر!
#شهیدحاج_احمد_کاظمی
#حاج_احمد_متوسلیان
@basijtv 🇮🇷پایگاه بسیج تلگرام