🌺🍂🌺🍃🌺
🍂🌺🍃🌺
🌺🍃🌺
🍃🌺
۵۹
🔵 سهل انگاری🔵
مشغول کار شده بودم و حواسم به حامد نبود. یه باره از روی صندلی افتاد و سرش شکست. سریع بردمش بیمارستان و سرش رو پانسمان کردم.
منتظر بودم یوسف بیاد و با ناراحتی بگه چرا سهل انگاری کردی؟ چرا حواست نبود؟
وقتی اومد مثل همیشه سراغ حامد رو گرفت. گفتم: «خوابیده». بعد شروع کردم آروم آروم جریان رو براش توضیح دادن.
فقط گوش داد. آروم آروم چشم هاش خیس شد و لبش رو گاز گرفت. بعد گفت: «تقصیر منه که این قدر تو رو با حامد تنها می ذارم. منو ببخش».
من که اصلاً تصورِ همچین برخوردی رو نداشتم از خجالت خیسِ عرق شدم.
👈 شهید یوسف کلاهدوز
📚 فلش کارت مهروماه، موسسه مطاف عشق
#سبک_زندگی_خانوادگی_شهدا
#همسرداری
#احترام_به_همسر
@basijtv 🇮🇷پایگاه بسیج تلگرام
🍂🌺🍃🌺
🌺🍃🌺
🍃🌺
۵۹
🔵 سهل انگاری🔵
مشغول کار شده بودم و حواسم به حامد نبود. یه باره از روی صندلی افتاد و سرش شکست. سریع بردمش بیمارستان و سرش رو پانسمان کردم.
منتظر بودم یوسف بیاد و با ناراحتی بگه چرا سهل انگاری کردی؟ چرا حواست نبود؟
وقتی اومد مثل همیشه سراغ حامد رو گرفت. گفتم: «خوابیده». بعد شروع کردم آروم آروم جریان رو براش توضیح دادن.
فقط گوش داد. آروم آروم چشم هاش خیس شد و لبش رو گاز گرفت. بعد گفت: «تقصیر منه که این قدر تو رو با حامد تنها می ذارم. منو ببخش».
من که اصلاً تصورِ همچین برخوردی رو نداشتم از خجالت خیسِ عرق شدم.
👈 شهید یوسف کلاهدوز
📚 فلش کارت مهروماه، موسسه مطاف عشق
#سبک_زندگی_خانوادگی_شهدا
#همسرداری
#احترام_به_همسر
@basijtv 🇮🇷پایگاه بسیج تلگرام
🌺🍂🌺🍃🌺
🍂🌺🍃🌺
🌺🍃🌺
🍃🌺
۶۲
🔵يک.... دو.... سه🔵
سر ظرفشويی بودم. آمد و ايستاد پشت سرم. اين جور وقتها می دانستم که برای چه آمده... خودم را محکم گرفتم.
با آهنگ خاصی در گوشم گفت: "يک.... دو.... سه" هر چه قلقلکم داد از سر جايم تکان نخوردم و فقط خنديدم. خودش هم خيلی خنديد. آخر سر با طرف راست بدنش بهم تنه زد. يک جورايی هولم داد و گفت: "برو اون طرف، می خوام آب بکشم."
به زور خودش را کنارم جا داد و همه ظرف ها را آب کشيد. هميشه در کارهای خانه کمکم می کرد.
👈 شهيد حاج رضا کريمی
📚 هزار از بيست، ص۹۶
#سبک_زندگی_خانوادگی_شهدا
#همسرداری
#کمک_به_همسر
🍂🌺🍃🌺
🌺🍃🌺
🍃🌺
۶۲
🔵يک.... دو.... سه🔵
سر ظرفشويی بودم. آمد و ايستاد پشت سرم. اين جور وقتها می دانستم که برای چه آمده... خودم را محکم گرفتم.
با آهنگ خاصی در گوشم گفت: "يک.... دو.... سه" هر چه قلقلکم داد از سر جايم تکان نخوردم و فقط خنديدم. خودش هم خيلی خنديد. آخر سر با طرف راست بدنش بهم تنه زد. يک جورايی هولم داد و گفت: "برو اون طرف، می خوام آب بکشم."
به زور خودش را کنارم جا داد و همه ظرف ها را آب کشيد. هميشه در کارهای خانه کمکم می کرد.
👈 شهيد حاج رضا کريمی
📚 هزار از بيست، ص۹۶
#سبک_زندگی_خانوادگی_شهدا
#همسرداری
#کمک_به_همسر
بدون حجاب، زن فراغت لازم را برای دستیابی به مراتب بالا بدست نخواهد آورد
📝 در نظام اسلامی زنان باید از درک #سیاسی برخوردار باشند، فن #خانه_داری و #همسرداری را بدانند و در صحنه فعالیتهای اجتماعی، سیاسی، علمی و خدمات، مظهر عصمت، طهارت و مناعت باشند و به این مهم توجه کنند که #حجاب شرط اول است. زیرا بدون حجاب، زن فراغت لازم را برای دستیابی به مراتب بالا بدست نخواهد آورد.
رهبر انقلاب؛ ۷۲/۹/۱۷
@basijtv 🇮🇷پایگاه بسیج تلگرام
📝 در نظام اسلامی زنان باید از درک #سیاسی برخوردار باشند، فن #خانه_داری و #همسرداری را بدانند و در صحنه فعالیتهای اجتماعی، سیاسی، علمی و خدمات، مظهر عصمت، طهارت و مناعت باشند و به این مهم توجه کنند که #حجاب شرط اول است. زیرا بدون حجاب، زن فراغت لازم را برای دستیابی به مراتب بالا بدست نخواهد آورد.
رهبر انقلاب؛ ۷۲/۹/۱۷
@basijtv 🇮🇷پایگاه بسیج تلگرام