Forwarded from مکتوب هفته
💠مکتوب هفته💠
ناگهان در همین دهه!
🖋دکترمحمّدعلی فیاضبخش
📚روزنامه اطلاعات
شماره 27376
پنجشنبه ۲۱ شهریورماه ۱۳۹۸
دههی محرم امسال هم گذشت. من به سهم خود در این دهه بمبارانی را تجربه کردم از اظهارنظرهای نوروشنفکرانه؛ ...که الحق اُوِردوز شدم!
▪️یک جامعهشناس، یادش افتاد که باید دقیقاً در همین دهه، به تحلیل زیرساختها(!) در واقعهی عاشورا بپردازد؛
▪️دیگری از جایگاه معلم روانشناسی، ناگهان به صرافت آمد که باید به تحلیل روانشناختی و زیباییشناختی رنگ مشکی بپردازد و از قضا مضرّات و پیامدهای سوء این رنگ را یادآور شود؛
▪️سومی از همه جالبتر، فیلسوفانه و منصفانه(!) یادش افتاد که در کنار بعضی پلیدیها و پلشتیهای روز عاشورا، باید نقاط روشن و نسبتاً تابناک زندگی جنایتکاران این واقعه را نیز دید و واقعبینانه هردوسوی ماجرا را واکاوی کرد...!
میزها ناگهان گرد شد در تحلیل و نقد و بررسی آسیبهای عاشورازدگی؛ ...و همه هم از قضا در یک توافق نانوشته، در همین ده روز!
تحلیل زیرساختها، رفت به سمت و سوی اختلافات تاریخی و دیرینهی دو قبیله، یکی بنیهاشم و دیگری بنیامیهی منشعب از قریش؛ ...و حرکت امام حسین علیهالسّلام فروکاسته شد به یک رقابت و حسادت تاریخی ناشی از اختلافات خودبرتربینی قبیلگی؛
تحلیل روانشناختی، رفت به سراغ افسردگیهای ناشی از رنگ مشکی، دقیقاً در همین دهه و یادشان رفت که هر از گاهی، همین روانشناسها(!) رنگ مشکی را نماد عشق نامیدهاند و مینامند؛
رهنمودهای تربیتی متمرکز شد بر دورکردن کودکان از دستههای سینه و زنجیرزنی و نیالودن روح لطیفشان به نقلهای تاریخیِ تداعی خشونت و صلاحدید حذف حرمله از تاریخ.
میزگردنشینان، هزارویک معضل ناشی از کمکاریها و بیفکریهای طول سال و سالیان خود را فراموش کردند و ناگهان یادشان افتاد، که رسیدگی به تحریفات و آسیبشناسی مراسم و شعائر عاشورا، دقیقاً در همین دهه از اوجب واجبات است و در این شرایط تحریم، حتی واجبتر از نان شب مردم.
«عوامْروشنفکران» کوچهبازاری هم در کلاسهای واتساپی و اینستاگرامی، ناگهان و دوباره نگران و دغدغهمند هزارچیز شدند؛ ...که از قضا فقط در همیندهه ظهور میکند؛ از محیط زیست و مضرّات ظروف یکبارمصرف و آلودگی صوتی و ریختوپاش اسرافگونهی نذری و طبق معمول، غصهی فقرا؛ تا تأکید فراوان بر تمرکز بر پیام عاشورا! ...و البته همهی این نگرانیها در همین دهه!
نه اینکه با سبک و سیاق عزاداریهای سالهای اخیر مشکل ندارم؛ امّا سخنم در شکایت از روشنفکرزدگیهای عوامانه است که آسیبش کمتر از رفتارهای آسیبزا به نام دین نیست.
در جامعهای که آنومیزدهاست، همهچیز یا از این سوی بام میافتد یا از آن سوی. حد وسط نایاب است. «شعائری»ها تا حد شعار «حسیناللهی» و «زینباللهی» به قیادت چند مدّاح کمسواد ومعرکهگردان پیش میروند و از این سوی بام میافتند؛ ...و برخی متفکران و استاددانشگاهها تا سرحد فروکاستن واقعهی عاشورا به اتفاقی تاریخی و ناشی از جبر تاریخ فرو میآیند و در ژستهای اداآمیز و اطوارگونه، بیسوادی و یا بیمعرفتیشان را در بازی کلمات، لفافهپیچ میکنند و از آن سوی بام میغلتند. اولی، ریتم و آهنگ و عادیسازی سماع و ترقّص در مجلس عزای حسین علیهالسلام را در یک جمله مباح میسازد که : «أنا مجنون الحسین»؛ ...و دومی، یکسره از همهی ترقّصهای سال، والنتاین و آنتالیا و جشن جوانهی دندان نوزادش در هتل حیات(!) و خرج عمل دماغ و دندهاش فارغ میشود و یادش میرود که کجاها اُوِردوز کرده؛ دفعتاً دلنگران آن میشود که مبادا در طبخ چندخروار برنج، پیام امام حسین علیهالسّلام مخفی بمانَد!
گروه اول که عجالتاً گوش به حرف احدی از عالمان واقعی نمیدهد و کار خود میکند و بازارش به حمایتهای آشکار و نهان گرم است.
...امّا گروه دوم؛ یعنی اندیشمندان و متفکران و جامعهشناسان و روانشناسان و همهی دلنگرانهای پیام امام حسین علیهالسلام را به امام حسین قسم میدهم، از بعد از ماه صفر امسال، بحثهای کارشناسیشان را شروع کنند و تا ابتدای ماه محرّم سال آینده به یک جایی برسانند؛ دههی اول ماه محرّم آینده از اعصاب و روان ما فاصله بگیرند و ما را بگذارند و یک دهه عزاداریمان! دست همهشان درد نکند!
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #شهریور
🔠 #سال1398
➡️ @Maktoob_Hafte
ناگهان در همین دهه!
🖋دکترمحمّدعلی فیاضبخش
📚روزنامه اطلاعات
شماره 27376
پنجشنبه ۲۱ شهریورماه ۱۳۹۸
دههی محرم امسال هم گذشت. من به سهم خود در این دهه بمبارانی را تجربه کردم از اظهارنظرهای نوروشنفکرانه؛ ...که الحق اُوِردوز شدم!
▪️یک جامعهشناس، یادش افتاد که باید دقیقاً در همین دهه، به تحلیل زیرساختها(!) در واقعهی عاشورا بپردازد؛
▪️دیگری از جایگاه معلم روانشناسی، ناگهان به صرافت آمد که باید به تحلیل روانشناختی و زیباییشناختی رنگ مشکی بپردازد و از قضا مضرّات و پیامدهای سوء این رنگ را یادآور شود؛
▪️سومی از همه جالبتر، فیلسوفانه و منصفانه(!) یادش افتاد که در کنار بعضی پلیدیها و پلشتیهای روز عاشورا، باید نقاط روشن و نسبتاً تابناک زندگی جنایتکاران این واقعه را نیز دید و واقعبینانه هردوسوی ماجرا را واکاوی کرد...!
میزها ناگهان گرد شد در تحلیل و نقد و بررسی آسیبهای عاشورازدگی؛ ...و همه هم از قضا در یک توافق نانوشته، در همین ده روز!
تحلیل زیرساختها، رفت به سمت و سوی اختلافات تاریخی و دیرینهی دو قبیله، یکی بنیهاشم و دیگری بنیامیهی منشعب از قریش؛ ...و حرکت امام حسین علیهالسّلام فروکاسته شد به یک رقابت و حسادت تاریخی ناشی از اختلافات خودبرتربینی قبیلگی؛
تحلیل روانشناختی، رفت به سراغ افسردگیهای ناشی از رنگ مشکی، دقیقاً در همین دهه و یادشان رفت که هر از گاهی، همین روانشناسها(!) رنگ مشکی را نماد عشق نامیدهاند و مینامند؛
رهنمودهای تربیتی متمرکز شد بر دورکردن کودکان از دستههای سینه و زنجیرزنی و نیالودن روح لطیفشان به نقلهای تاریخیِ تداعی خشونت و صلاحدید حذف حرمله از تاریخ.
میزگردنشینان، هزارویک معضل ناشی از کمکاریها و بیفکریهای طول سال و سالیان خود را فراموش کردند و ناگهان یادشان افتاد، که رسیدگی به تحریفات و آسیبشناسی مراسم و شعائر عاشورا، دقیقاً در همین دهه از اوجب واجبات است و در این شرایط تحریم، حتی واجبتر از نان شب مردم.
«عوامْروشنفکران» کوچهبازاری هم در کلاسهای واتساپی و اینستاگرامی، ناگهان و دوباره نگران و دغدغهمند هزارچیز شدند؛ ...که از قضا فقط در همیندهه ظهور میکند؛ از محیط زیست و مضرّات ظروف یکبارمصرف و آلودگی صوتی و ریختوپاش اسرافگونهی نذری و طبق معمول، غصهی فقرا؛ تا تأکید فراوان بر تمرکز بر پیام عاشورا! ...و البته همهی این نگرانیها در همین دهه!
نه اینکه با سبک و سیاق عزاداریهای سالهای اخیر مشکل ندارم؛ امّا سخنم در شکایت از روشنفکرزدگیهای عوامانه است که آسیبش کمتر از رفتارهای آسیبزا به نام دین نیست.
در جامعهای که آنومیزدهاست، همهچیز یا از این سوی بام میافتد یا از آن سوی. حد وسط نایاب است. «شعائری»ها تا حد شعار «حسیناللهی» و «زینباللهی» به قیادت چند مدّاح کمسواد ومعرکهگردان پیش میروند و از این سوی بام میافتند؛ ...و برخی متفکران و استاددانشگاهها تا سرحد فروکاستن واقعهی عاشورا به اتفاقی تاریخی و ناشی از جبر تاریخ فرو میآیند و در ژستهای اداآمیز و اطوارگونه، بیسوادی و یا بیمعرفتیشان را در بازی کلمات، لفافهپیچ میکنند و از آن سوی بام میغلتند. اولی، ریتم و آهنگ و عادیسازی سماع و ترقّص در مجلس عزای حسین علیهالسلام را در یک جمله مباح میسازد که : «أنا مجنون الحسین»؛ ...و دومی، یکسره از همهی ترقّصهای سال، والنتاین و آنتالیا و جشن جوانهی دندان نوزادش در هتل حیات(!) و خرج عمل دماغ و دندهاش فارغ میشود و یادش میرود که کجاها اُوِردوز کرده؛ دفعتاً دلنگران آن میشود که مبادا در طبخ چندخروار برنج، پیام امام حسین علیهالسّلام مخفی بمانَد!
گروه اول که عجالتاً گوش به حرف احدی از عالمان واقعی نمیدهد و کار خود میکند و بازارش به حمایتهای آشکار و نهان گرم است.
...امّا گروه دوم؛ یعنی اندیشمندان و متفکران و جامعهشناسان و روانشناسان و همهی دلنگرانهای پیام امام حسین علیهالسلام را به امام حسین قسم میدهم، از بعد از ماه صفر امسال، بحثهای کارشناسیشان را شروع کنند و تا ابتدای ماه محرّم سال آینده به یک جایی برسانند؛ دههی اول ماه محرّم آینده از اعصاب و روان ما فاصله بگیرند و ما را بگذارند و یک دهه عزاداریمان! دست همهشان درد نکند!
🔠 #مکتوب_هفته
🔠 #شهریور
🔠 #سال1398
➡️ @Maktoob_Hafte