┘◄
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
┘◄
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
لازم به ذکر است که این کتاب توسط نشر اختر تبریز به چاپ رسیده!!!
┘◄
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
قومیت و قومگرایی در ایران
احسان هوشمند
┘◄
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«مَن اَرادَ عِلمَ الاَوَّلینَ وَالآخَرینَ، فَلیُثَوِّرِ القُرآنَ»؛
هرکه علم اولین و آخرین را می خواهد، باید آن را در قرآن بجوید.
┘◄
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
خبرهای ناگوار پیدرپی و طول فراق همه را گریان و محزون نمود بهویژه پدرم که از مرگ فرزندانش مینالید. آن شب پدرم تا صبح ما را دور خود جمع کرد و روضهای مفصل خواند و خانه ما در غرقاب اشک و آه و اندوه گذشت.
شیخ جلال چند ماه در کنار خانواده بهسر برد اما این آرامش تلخ چندان به طول نینجامید و حکومت الحادی کمونیست شیخ را با خانوادهاش به شهر چو از توابع منطقه جانبول قزاقستان تبعید کرد. علم و متانت و ایمان و پاکی شیخ در آن منطقه احترام و عظمت فراوانی برای ایشان به ارمغان آورد. بهرغم تحمل مصائب و آزار و اذیت فراوان، او همچنان با شجاعت به تبلیغ معارف دینی و احکام اسلامی و انجام امورات شرعی و دینی مردم قیام نمود. نفوذ معنوی شیخ تا آنجا پیش رفت که حلوفصل دعاوی و خصومات و حتی مشکلات خانوادگی افراد در حضور ایشان مطرح میگردید. دوران ده ساله تبعید ایشان طی شد و ایشان در سال ۱۳۶۷ق (۱۹۴۸م) به همراه خانواده به زادگاهش روستای کلاتان بازگشت. پس از چندی مردم قصبه بوزونا از توابع شهر باکو که به دینداری شهرت دارند پنهانی از ایشان برای فعالیتهای دینی در محل دعوت کردند و شیخ که اوضاع منطقه خود را به جهت حساسیتها و نظارتهایی که اعمال میشد تا جایی که شخصی به نام فائق را به جاسوسی وی گمارده بودند، نامناسب میدید دعوت مردم بوزونا را پذیرفت و به آنجا رفت و دو سال در آنجا به فعالیتهای دینی پرداخت.
مأموران دولتی از اقدامات و فعالیتهای وی آگاه شده و مترصد فرصتی میمانند تا ضربهای به او وارد کنند و او را از فعالیتهای خود باز دارند. روزی شیخ در مجلسی بنا به درخواست مردم از حرمت و عقوبت شرابخواری سخنرانی میکرد. طی توطئه از پیش برنامهریزی شده عدهای از جوانان و افراد لاابالی را تحریک میکنند که به ایشان هتك حرمت کنند و در شب همان روز آن افراد به خانه شیخ هجوم آورده و به قصد کشتنش تلاش میکنند وارد خانه شوند ولی از آنجایی که خانه ایشان دارای حفاظ آهنی بود موفق به ورود به خانه نمیشوند اما تمام شیشهها و آنچه در دسترسشان بوده شکسته و تخریب میکنند. فردای آن روز شیخ جلال با خانواده خود آماده شد و قصد خروج از روستای مذکور کرد ریشسفیدان و عده کثیری از مردم با اصرار تمام مانع از رفتن ایشان میشوند ولی شیخ با توجه به اینکه یکی از روحانیون را چندی قبل از ورود شیخ به آنجا با همین بهانه به قتل رسانده بودند به آنان میگوید:
من احساس خطر جدی برای خود و خانوادهام میکنم لذا بیش از این جایز نیست در اینجا بمانم.
ادامه دارد...
┘◄
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#نگاهی_به_سیمای_حقیقی_تاریخ_آذربایجان
⚡ نگاهی به جریانات و مسائل پشتپرده در تاریخ جمهوری آذربایجان - بخش ۶
🎲 خانات گنجه و زبان فارسی
🎙 شیخ رضا علیاف
©️ #سردبیر_سایت_ضیاءالصالحین
┘◄🌐 | سایت | بله | تلگرام | ایتا |
🇮🇷 @sardabir313 🇮🇷
┘◄
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
┘◄
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#نگاهی_به_سیمای_حقیقی_تاریخ_آذربایجان
⚡ نگاهی به جریانات و مسائل پشتپرده در تاریخ جمهوری آذربایجان - بخش ۷
🎲 به نظر شما در این فیلم منظور از جمله «بعد از حیدر علیاف به قدرت رسیدن شرکای قمار ما در آذربایجان» کیست؟
©️ #سردبیر_سایت_ضیاءالصالحین
┘◄🌐 | سایت | بله | تلگرام | ایتا |
🇮🇷 @sardabir313 🇮🇷
┘◄
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
✍️ امیدوراریم نیروهای ما ضمن حفظ هوشیاریهای لازم به دستاوردهای لازم و مدنظر خود برسند...
(هوشیاری از این جهت که منطقه تحت نظارت کامل رژیم صهیونیستی است و این را باید بدانیم و آگاهانه در میادین قدم بگذاریم...)
┘◄
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
┘◄
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اخبار رهبر انقلاب
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
┘◄
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«لِکُلِّ شَیءٍ حِلیَةٌ وَ حِلیَةُ القرآنِ الصَّوتُ الحَسنُ»؛
هر چیزی را زیوری باشد و زیور قرآن صدای خوش است.
┘◄
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
شیخ جلال در سال ۱۳۷۰ق (۱۹۵۱م) دوباره به روستای کلاتان بازگشت و ده سال آخر عمر پر از رنج و محنت خود را در آنجا گذراند. در خلال این ده سال روزی به شیخ خبر رسید که فائق، آن فرد جاسوس دولت که آزار و اذیت فوق العادهای از او به شیخ و دیگر روحانیون رسیده بود مرده است و خانواده او آمده و از شیخ تقاضا دارند بر جنازهاش نماز بخواند. شیخ ابتدا امتناع کرد ولی در اثر اصرار خانوادهاش با اکراه پذیرفت و بر جنازه او حاضر شد. در جمع مردمی که در حیاط خانه میت حاضر شده بودند شیخ بر سر جنازه ایستاد. پس از مدتی سکوت شاید برای موعظه دیگران و همکاران او با صدایی بلند خطاب به جنازه گفت: من هر جا که رفتم تو نیز آمدی به بالای درخت یا ته دره رفتم تو نیز آمدی، علما و مؤمنین را اذیت کردی اکنون چه شده که منتظر من هستی؟ بدان که عاقبت ستمگران و گنهکاران دوزخ است و تو اهل دوزخی و تو را از آنجا رهایی نخواهد بود! شیخ در حالی این سخنان را میگفت که همه سر به پایین انداخته بودند و غرق در سکوت بودند.
مرحوم طاها فرزند شیخ و دیگر اشخاصی که از نزدیک ایشان را زیارت کردهاند او را با چنین اوصافی یاد میکنند:
شیخ فردی زاهد و معرض از دنیا بود. هر چند وضعیت موجود و وضعیتی که برای او بوجود آمده بود، فقر و نداری را بر او تحمیل کرده بود، اما حتی در آن مقدار که دستش میرسید نیز اهل اعراض از متاع دنیوی بود. بسیار مواظب و مراقب آداب بود. يكبار یکی از روحانیون منطقه عدهای را برای اجرای عقد نکاح به خدمت او فرستاده بود. شیخ ضمن تشکر از لطف و محبت آن روحانی به آنان فرموده بود: به نزد ایشان بازگردید تا او خود عقد بخواند.
فردی بسیار مقاوم و شجاع بود. در راه عقیده و ایمان خود و امر به معروف و نهی از منکر از کسی یا چیزی نمیهراسید. بهرغم تحمل حبس بلند مدت و تبعید طولانی، همواره از هر فرصتی که به دست میآورد در انجام وظائف دینی و تبلیغ معارف اسلامی کوتاهی نمیکرد. محبتی ویژه و برخاسته از ایمان، به وطن داشت و همواره از سرگذشتی که بر سرزمین خود رفته بود اندوهگین بود و بارها آن را بیان میکرد و تأسف میخورد. در دوران زندان و تبعید اشعاری در فراق وطن سروده بود که متأسفانه به همراه دیگر دستنوشتههایش مفقود شد.
ادامه دارد...
┘◄
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
┘◄
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM