#پیام_جمعه 💌
🔴 گناهان کبیره - پرداخت_نکردن_زکات❗️
الله ﷻ میفرمایند:
🔹وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ [النور/56]
نماز را (در وقت معیّن و با خشوع و خضوع لازم) بخوانید، و زکات را (به مستحقّان آن) بپردازید، و از پیغمبر اطاعت کنید، تا این که (از سوی خدا) به شما رحم شود (و مشمول رضایت و عنایت او گردید).
🔹...وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ *
الَّذِينَ لَا يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ [فصلت/6/7]
وای برمشرکان، همانان که زکات نمی دهند و آخرت را انکار میکنند!
🔹...وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ*
يَوْمَ يُحْمَىٰ عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ ۖ هَٰذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ [التوبه/34/35]
و آنها را که طلا و نقره را گنجینه (و ذخیره و پنهان) می سازند و در راه خدا انفاق نمی کنند به مجازات دردناک بشارت ده، در آن روز که آنها را در آتش جهنم گرم و سوزان کرده و با آن، صورتها و پهلو ها و پشتهایشان را داغ می کنند (و به آنهامی گویند) که این همان چیز است که برای خانه خود گنجینه ساختید پس بچشید چیزی را که برای خود اندوخته اید.
🌹 أَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلٰی سَیِدِنٰا مُحَمَّدٍ وَ عَلٰی آله وَ صَحْبِهِ أَجْمَعِیْن❤️
🔴 گناهان کبیره - پرداخت_نکردن_زکات❗️
الله ﷻ میفرمایند:
🔹وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ [النور/56]
نماز را (در وقت معیّن و با خشوع و خضوع لازم) بخوانید، و زکات را (به مستحقّان آن) بپردازید، و از پیغمبر اطاعت کنید، تا این که (از سوی خدا) به شما رحم شود (و مشمول رضایت و عنایت او گردید).
🔹...وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ *
الَّذِينَ لَا يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ [فصلت/6/7]
وای برمشرکان، همانان که زکات نمی دهند و آخرت را انکار میکنند!
🔹...وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ*
يَوْمَ يُحْمَىٰ عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ ۖ هَٰذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ [التوبه/34/35]
و آنها را که طلا و نقره را گنجینه (و ذخیره و پنهان) می سازند و در راه خدا انفاق نمی کنند به مجازات دردناک بشارت ده، در آن روز که آنها را در آتش جهنم گرم و سوزان کرده و با آن، صورتها و پهلو ها و پشتهایشان را داغ می کنند (و به آنهامی گویند) که این همان چیز است که برای خانه خود گنجینه ساختید پس بچشید چیزی را که برای خود اندوخته اید.
🌹 أَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلٰی سَیِدِنٰا مُحَمَّدٍ وَ عَلٰی آله وَ صَحْبِهِ أَجْمَعِیْن❤️
❤23
#خورشید_نبوت (334)
@sadeqiyyeh
سان دیدن لشکر
پیامبر گرامی اسلام، وقتی که به موضعی به نام «شیخان» رسیدند، لشکر خویش را سان دیدند. از میان افراد لشکر نوجوانانی را که به نظرشان کم سن و سال میآمدند، و آنان را برای جنگ توانمند نمیدیدند، از جبهۀ جنگ بازگردانیدند، از جمله: عبدالله پسرعمربن خطاب، اُسامه بن زید، اُسیدبن ظُهیر، زیدبن ثابت، زیدبن ارقم، عرابه بن اوس، عمرو بن حزم، ابوسعید خدری، زیدبن حارثۀ انصاری، و سعدبن حَبَّه. درمیان این نوجوانان بُراء بن عازب را نیز نام بردهاند، اما، حدیث وی در صحیح بخاری دلالت بر آن دارد که وی در جنگ احد حضور داشته است.
درعین حال، پیامبر اکرمﷺ رافع بن خَدیج و سمره بن جندب را با وجود کمی سن و سالشان اجازۀ شرکت در جنگ دادند، زیرا، رافع بن خدیج در تیراندازی مهارت داشت، و پیامبر اکرمﷺ به او اجازۀ جنگ دادند. سَمُره نیز گفت: من از رافع نیرومندترم، من او را بر زمین میزنم! خبر به رسولخداﷺ رسید، امر فرمودند آندو با یکدیگر کشتی بگیرند، و سمره رافع را بر زمین زد، و آنحضرت سَمُره را نیز اجازۀ کارزار فرمودند.
بیتوته در اثنای راه
در همین موضع شیخان، روز به پایان رسید. حضرت رسولاکرمﷺ نماز مغرب را خواندند، و نماز عشا را نیز در پی آن خواندند، و همانجا بیتوته کردند. آنحضرت پنجاه تن از مردان جنگی سپاه را برای پاسداری و حفاظت از اردوگاه برگزیدند که پیرامون لشکر گشت بزنند. فرماندۀ این پاسداران محمدبن مسلمۀ انصاری، قهرمان سریۀ اعزامی برای قتل کعب بن اشرف بود. پاسداری و حفاظت از شخص نبیاکرمﷺ را در طول آن شب ذکوان بن عبدقیس بر عهده گرفت.
@sadeqiyyeh
سان دیدن لشکر
پیامبر گرامی اسلام، وقتی که به موضعی به نام «شیخان» رسیدند، لشکر خویش را سان دیدند. از میان افراد لشکر نوجوانانی را که به نظرشان کم سن و سال میآمدند، و آنان را برای جنگ توانمند نمیدیدند، از جبهۀ جنگ بازگردانیدند، از جمله: عبدالله پسرعمربن خطاب، اُسامه بن زید، اُسیدبن ظُهیر، زیدبن ثابت، زیدبن ارقم، عرابه بن اوس، عمرو بن حزم، ابوسعید خدری، زیدبن حارثۀ انصاری، و سعدبن حَبَّه. درمیان این نوجوانان بُراء بن عازب را نیز نام بردهاند، اما، حدیث وی در صحیح بخاری دلالت بر آن دارد که وی در جنگ احد حضور داشته است.
درعین حال، پیامبر اکرمﷺ رافع بن خَدیج و سمره بن جندب را با وجود کمی سن و سالشان اجازۀ شرکت در جنگ دادند، زیرا، رافع بن خدیج در تیراندازی مهارت داشت، و پیامبر اکرمﷺ به او اجازۀ جنگ دادند. سَمُره نیز گفت: من از رافع نیرومندترم، من او را بر زمین میزنم! خبر به رسولخداﷺ رسید، امر فرمودند آندو با یکدیگر کشتی بگیرند، و سمره رافع را بر زمین زد، و آنحضرت سَمُره را نیز اجازۀ کارزار فرمودند.
بیتوته در اثنای راه
در همین موضع شیخان، روز به پایان رسید. حضرت رسولاکرمﷺ نماز مغرب را خواندند، و نماز عشا را نیز در پی آن خواندند، و همانجا بیتوته کردند. آنحضرت پنجاه تن از مردان جنگی سپاه را برای پاسداری و حفاظت از اردوگاه برگزیدند که پیرامون لشکر گشت بزنند. فرماندۀ این پاسداران محمدبن مسلمۀ انصاری، قهرمان سریۀ اعزامی برای قتل کعب بن اشرف بود. پاسداری و حفاظت از شخص نبیاکرمﷺ را در طول آن شب ذکوان بن عبدقیس بر عهده گرفت.
❤28
#خورشید_نبوت (335)
@sadeqiyyeh
سرپیچی عبدالله بن اُبّی و هوادارانش
اندکی پیش از طلوع فجر، حضرت پیامبراکرمﷺ در همان سیاهی شب بار سفر بستند و به راه افتادند، وقتی به موضعی به نام «شوط» رسیدند، نماز صبح گزاردند. این موضع بسیار نزدیک به دشمن بود. دشمن را میدیدند، و دشمن نیز لشکر اسلام را میدیدند. در این مکان، عبدالله بن اُبی منافق بنای سرپیچی گذاشت، و با حدود یک سوم جمعیت سپاه، سیصد تن از رزمندگان، بازگشت و میگفت: نمیدانیم، چرا باید خودمان رابه کشتن بدهیم؟! و تظاهر میکرد به اینکه بازگشتش به خاطر آنست که رسولخداﷺ به رأی و نظر وی ترتیب اثر ندادهاند و از رأی دیگران اطاعت کردهاند!
البته، تردیدی نبود در اینکه علت این انشعاب و مخالف خوانی، آن چیزی که این منافق اظهار میکرد نبود، به حساب اینکه پیامبراکرمﷺ پیشنهاد رأی وی را رد کردهاند. اگر علت بازگشت وی این بود، از همان آغاز حرکت او به همراه لشکر پیامبر اکرمﷺ تا این موضع بیمعنا بود. هدف اصلی عبدالله بن اُبّی از این سرپیچی، آنهم در این شرایط حساس، این بود که در لشکر مسلمانان، در برابر دیدگان و کنار گوش دشمنانشان، شورش و بلوا به پا کند، تا شاید عموم لشکریان از فرمان رسولخداﷺ شانه خالی کنند، و بنیاد معنویات لشکریان آنحضرت درهم بریزد! از آن سوی دیگر، دشمن بر مسلمانان دلیر گردد، و با دیدن این منظره تصمیم وی جدّیتر گردد، و به این ترتیب، هرچه زودتر کار نبیاکرمﷺ و یاران مخلص آنحضرت را یکسره کند، و فضای مدینه و حجاز برای بازگشت ریاست به این منافق و هوادارانش آماده شود!؟.
سرکردۀ منافقان بعید هم نبود که بعضی از منویات خود را جامۀ عمل بپوشاند، چنانکه دو طایفه از لشکریان، بنیحارثه از اوس و بنیسلمه از خزرج، بنا را بر سستی و کجتابی گذاشتند، اما، خداوند کار آنان را برعهده گرفت، و پس از آنکه اندکی پریشان شدند و درهم ریختند، و خواستند بازگردند و از شرکت در جنگ صرفنظر کنند، سرانجام ثابت قدم ماندند.
خداوند متعال میفرماید:
﴿إِذْ هَمَّت طَّآئِفَتَانِ مِنكُمْ أَن تَفْشَلَا وَٱللَّهُ وَلِيُّهُمَاۗ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ ٱلْمُؤْمِنُونَ١٢٢﴾ [آل عمران: 122].
«آنگاه که دو طایفه از میان شما بنا را بر سستی و کجتابی نهادند، اما خداوند مولای آنان است، و بر خداوند باید که توکل کنند خداباوران!».
@sadeqiyyeh
سرپیچی عبدالله بن اُبّی و هوادارانش
اندکی پیش از طلوع فجر، حضرت پیامبراکرمﷺ در همان سیاهی شب بار سفر بستند و به راه افتادند، وقتی به موضعی به نام «شوط» رسیدند، نماز صبح گزاردند. این موضع بسیار نزدیک به دشمن بود. دشمن را میدیدند، و دشمن نیز لشکر اسلام را میدیدند. در این مکان، عبدالله بن اُبی منافق بنای سرپیچی گذاشت، و با حدود یک سوم جمعیت سپاه، سیصد تن از رزمندگان، بازگشت و میگفت: نمیدانیم، چرا باید خودمان رابه کشتن بدهیم؟! و تظاهر میکرد به اینکه بازگشتش به خاطر آنست که رسولخداﷺ به رأی و نظر وی ترتیب اثر ندادهاند و از رأی دیگران اطاعت کردهاند!
البته، تردیدی نبود در اینکه علت این انشعاب و مخالف خوانی، آن چیزی که این منافق اظهار میکرد نبود، به حساب اینکه پیامبراکرمﷺ پیشنهاد رأی وی را رد کردهاند. اگر علت بازگشت وی این بود، از همان آغاز حرکت او به همراه لشکر پیامبر اکرمﷺ تا این موضع بیمعنا بود. هدف اصلی عبدالله بن اُبّی از این سرپیچی، آنهم در این شرایط حساس، این بود که در لشکر مسلمانان، در برابر دیدگان و کنار گوش دشمنانشان، شورش و بلوا به پا کند، تا شاید عموم لشکریان از فرمان رسولخداﷺ شانه خالی کنند، و بنیاد معنویات لشکریان آنحضرت درهم بریزد! از آن سوی دیگر، دشمن بر مسلمانان دلیر گردد، و با دیدن این منظره تصمیم وی جدّیتر گردد، و به این ترتیب، هرچه زودتر کار نبیاکرمﷺ و یاران مخلص آنحضرت را یکسره کند، و فضای مدینه و حجاز برای بازگشت ریاست به این منافق و هوادارانش آماده شود!؟.
سرکردۀ منافقان بعید هم نبود که بعضی از منویات خود را جامۀ عمل بپوشاند، چنانکه دو طایفه از لشکریان، بنیحارثه از اوس و بنیسلمه از خزرج، بنا را بر سستی و کجتابی گذاشتند، اما، خداوند کار آنان را برعهده گرفت، و پس از آنکه اندکی پریشان شدند و درهم ریختند، و خواستند بازگردند و از شرکت در جنگ صرفنظر کنند، سرانجام ثابت قدم ماندند.
خداوند متعال میفرماید:
﴿إِذْ هَمَّت طَّآئِفَتَانِ مِنكُمْ أَن تَفْشَلَا وَٱللَّهُ وَلِيُّهُمَاۗ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ ٱلْمُؤْمِنُونَ١٢٢﴾ [آل عمران: 122].
«آنگاه که دو طایفه از میان شما بنا را بر سستی و کجتابی نهادند، اما خداوند مولای آنان است، و بر خداوند باید که توکل کنند خداباوران!».
❤25
#خورشید_نبوت (336)
@sadeqiyyeh
عبدالله بن حرام- پدر جابربن عبدالله انصاری- درصدد برآمد که به این منافقان در ارتباط با وظیفۀ خطیری که در چنین شرایط حساس دارند تذکر بدهد. این بود که آنان را تعقیب کرد، و پیوسته آنان را سرزنش میکرد، و درجهت تشویق و ترغیب آنان به بازگشت اصرار میورزید، و میگفت: بیایید در راه خدا کارزار یا دفاع کنید! آنان نیز پاسخ میدادند: اگر میدانستیم که شما کارتان با دشمن به جنگ خواهد کشید، بازنمیگشتیم!؟ عبدالله بن حرام، سرانجام پای از تعقیب و ترغیب آنان کشید و بازگشت، درحالیکه خطاب به آنان میگفت: خدا دورتان گرداناد، دشمنان خدا! خداوند پیامبرش را از شما بینیاز خواهد ساخت!.
دربارۀ همین منافقان است که خداوند متعال میفرماید:
﴿وَلِيَعْلَمَ ٱلَّذِينَ نَافَقُواْۚ وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ قَٰتِلُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ أَوِ ٱدْفَعُواْۖ قَالُواْ لَوْ نَعْلَمُ قِتَالٗا لَّٱتَّبَعْنَٰكُمْۗ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَٰنِۚ يَقُولُونَ بِأَفْوَٰهِهِم مَّا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْۚ وَٱللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ١٦٧﴾ [آل عمران: 167].
«و تا خداوند بازشناسد کسانی را که راه نفاق پیش گرفتند، و چون به آنان گفتند: بیایید در راه خدا کارزار کنید یا- دست کم- از خودتان دفاع کنید! گفتند: اگر میدانستیم کار به جنگ میکشد، همراه شما میآمدیم! اینان در آن اوان، به کفر نزدیکتر بودند تا به ایمان، با دهانشان چیزها میگفتند که در دلشان نبود، خداوند به آنچه کتمان میکنند داناست!».
@sadeqiyyeh
عبدالله بن حرام- پدر جابربن عبدالله انصاری- درصدد برآمد که به این منافقان در ارتباط با وظیفۀ خطیری که در چنین شرایط حساس دارند تذکر بدهد. این بود که آنان را تعقیب کرد، و پیوسته آنان را سرزنش میکرد، و درجهت تشویق و ترغیب آنان به بازگشت اصرار میورزید، و میگفت: بیایید در راه خدا کارزار یا دفاع کنید! آنان نیز پاسخ میدادند: اگر میدانستیم که شما کارتان با دشمن به جنگ خواهد کشید، بازنمیگشتیم!؟ عبدالله بن حرام، سرانجام پای از تعقیب و ترغیب آنان کشید و بازگشت، درحالیکه خطاب به آنان میگفت: خدا دورتان گرداناد، دشمنان خدا! خداوند پیامبرش را از شما بینیاز خواهد ساخت!.
دربارۀ همین منافقان است که خداوند متعال میفرماید:
﴿وَلِيَعْلَمَ ٱلَّذِينَ نَافَقُواْۚ وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ قَٰتِلُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ أَوِ ٱدْفَعُواْۖ قَالُواْ لَوْ نَعْلَمُ قِتَالٗا لَّٱتَّبَعْنَٰكُمْۗ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَٰنِۚ يَقُولُونَ بِأَفْوَٰهِهِم مَّا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْۚ وَٱللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ١٦٧﴾ [آل عمران: 167].
«و تا خداوند بازشناسد کسانی را که راه نفاق پیش گرفتند، و چون به آنان گفتند: بیایید در راه خدا کارزار کنید یا- دست کم- از خودتان دفاع کنید! گفتند: اگر میدانستیم کار به جنگ میکشد، همراه شما میآمدیم! اینان در آن اوان، به کفر نزدیکتر بودند تا به ایمان، با دهانشان چیزها میگفتند که در دلشان نبود، خداوند به آنچه کتمان میکنند داناست!».
❤23
#حدیث
احادیث زیادی درباره رعایت حقوق همسایه آمده است. یکی از معروفترین آنها، حدیثی است از پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم که در صحیح بخاری و صحیح مسلم آمده است:
قال رسول الله صلى الله عليه وسلم:
«ما زالَ جبريلُ يُوصيني بالجارِ، حتَّى ظننتُ أنَّهُ سيورِّثُهُ»
(صحیح بخاری، حدیث شماره 6014؛ صحیح مسلم، حدیث شماره 2625)
ترجمه:
پیامبر خدا صلیاللهعلیهوسلم فرمود:
«جبرئیل آنقدر به من درباره همسایه سفارش میکرد که گمان بردم همسایه را در ارث شریک خواهد کرد.»
قال رسول الله صلى الله عليه وسلم:
«لا يدخلُ الجنَّةَ مَن لا يأمَنُ جارُهُ بوائقَهُ»
(رواه البخاري، حديث شماره 6016؛ مسلم، حديث شماره 46)
ترجمه فارسی:
پیامبر خدا صلیاللهعلیهوسلم فرمود:
«کسی که همسایهاش از شرّ او در امان نباشد، وارد بهشت نمیشود.»
راوی حدیث:
ابوهُرَیرَه رضیاللهعنه
این احادیث نشاندهنده اهمیت بسیار زیاد همسایه در اسلام است، بهگونهای که گویی همسایه نزدیکتر از خویشاوند است.
احادیث زیادی درباره رعایت حقوق همسایه آمده است. یکی از معروفترین آنها، حدیثی است از پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم که در صحیح بخاری و صحیح مسلم آمده است:
قال رسول الله صلى الله عليه وسلم:
«ما زالَ جبريلُ يُوصيني بالجارِ، حتَّى ظننتُ أنَّهُ سيورِّثُهُ»
(صحیح بخاری، حدیث شماره 6014؛ صحیح مسلم، حدیث شماره 2625)
ترجمه:
پیامبر خدا صلیاللهعلیهوسلم فرمود:
«جبرئیل آنقدر به من درباره همسایه سفارش میکرد که گمان بردم همسایه را در ارث شریک خواهد کرد.»
قال رسول الله صلى الله عليه وسلم:
«لا يدخلُ الجنَّةَ مَن لا يأمَنُ جارُهُ بوائقَهُ»
(رواه البخاري، حديث شماره 6016؛ مسلم، حديث شماره 46)
ترجمه فارسی:
پیامبر خدا صلیاللهعلیهوسلم فرمود:
«کسی که همسایهاش از شرّ او در امان نباشد، وارد بهشت نمیشود.»
راوی حدیث:
ابوهُرَیرَه رضیاللهعنه
این احادیث نشاندهنده اهمیت بسیار زیاد همسایه در اسلام است، بهگونهای که گویی همسایه نزدیکتر از خویشاوند است.
❤27
#خورشید_نبوت (337)
@sadeqiyyeh
رویارویی لشکر اسلام با دشمن
پس از ماجرای انشعاب و بازگشت و سرپیچی عدۀ قابل توجهی از لشکریان، پیامبر اکرمﷺ بقیۀ لشکر را- که عبارت از هفتصد تن رزمنده بودند- حرکت دادند تا خود را به جبهۀ جنگ برسانند. اردوگاههای مشرکان فیمابین رسولخداﷺ و کوه احد فاصله انداخته بود، و مشرکان اماکن متعددی را در آن اطراف زیر پوشش لشکر خود قرار داده بودند. رسولخداﷺ فرمودند:
«من رجل يخرج بنا على القوم من كتب من طريق لا يمر بنا عليهم». «کجاست آن مردی که بتواند ما را از یک راه نزدیک به گونهای به دشمن برساند که بین راه از اردوگاههای دشمن ما را نگذراند!؟».
ابوخَیثمه گفت: من، ای رسول خدا! آنگاه راه کوتاهی را پیش گرفت که از حرۀ بنیحارثه و زمینهای کشاورزی آنان میگذشت، و اردوگاه لشکر مشرکان را در سمت چپ برجای گذاشت.
در اثنای راه، که لشکر اسلام از مسیر مذکور میگذشتند، عبورشان بر در باغی متعلق به مربع بین قیظی- که منافق و نابینا بود- افتاد. همینکه احساس کرد لشکر اسلام از آنجا میگذرد، از جای برخاست و پیوسته خاک به صورتهای مسلمانان میپاشید و میگفت: اگر تو رسول خدا باشی، من روا نمیدارم که به باغ من پای نهی! جماعت مسلمین خواستند او را به قتل برسانند، حضرت پیامبراکرمﷺ فرمودند:
«لا تقتلوه، فهذا الاعمى أعمى القلب أعمى البصر». «نکُشیدش، این شخص کور هم کوردل است و هم از دو چشم نابیناست!؟».
رسولخداﷺ به مسیرشان ادامه دادند تا به شعب مجاور کوه احد در کنارۀ بیابان احد رسیدند، و در آنجا لشکریان اسلام روی به مدینه اردو زدند، و پیغمبر اکرمﷺ طوری ترتیب دادند که پشت لشکر به دامنه کوه احد باشد، و با این ترتیب، لشکر دشمن درحد فاصل میان مسلمانان و مدینه واقع گردید.
@sadeqiyyeh
رویارویی لشکر اسلام با دشمن
پس از ماجرای انشعاب و بازگشت و سرپیچی عدۀ قابل توجهی از لشکریان، پیامبر اکرمﷺ بقیۀ لشکر را- که عبارت از هفتصد تن رزمنده بودند- حرکت دادند تا خود را به جبهۀ جنگ برسانند. اردوگاههای مشرکان فیمابین رسولخداﷺ و کوه احد فاصله انداخته بود، و مشرکان اماکن متعددی را در آن اطراف زیر پوشش لشکر خود قرار داده بودند. رسولخداﷺ فرمودند:
«من رجل يخرج بنا على القوم من كتب من طريق لا يمر بنا عليهم». «کجاست آن مردی که بتواند ما را از یک راه نزدیک به گونهای به دشمن برساند که بین راه از اردوگاههای دشمن ما را نگذراند!؟».
ابوخَیثمه گفت: من، ای رسول خدا! آنگاه راه کوتاهی را پیش گرفت که از حرۀ بنیحارثه و زمینهای کشاورزی آنان میگذشت، و اردوگاه لشکر مشرکان را در سمت چپ برجای گذاشت.
در اثنای راه، که لشکر اسلام از مسیر مذکور میگذشتند، عبورشان بر در باغی متعلق به مربع بین قیظی- که منافق و نابینا بود- افتاد. همینکه احساس کرد لشکر اسلام از آنجا میگذرد، از جای برخاست و پیوسته خاک به صورتهای مسلمانان میپاشید و میگفت: اگر تو رسول خدا باشی، من روا نمیدارم که به باغ من پای نهی! جماعت مسلمین خواستند او را به قتل برسانند، حضرت پیامبراکرمﷺ فرمودند:
«لا تقتلوه، فهذا الاعمى أعمى القلب أعمى البصر». «نکُشیدش، این شخص کور هم کوردل است و هم از دو چشم نابیناست!؟».
رسولخداﷺ به مسیرشان ادامه دادند تا به شعب مجاور کوه احد در کنارۀ بیابان احد رسیدند، و در آنجا لشکریان اسلام روی به مدینه اردو زدند، و پیغمبر اکرمﷺ طوری ترتیب دادند که پشت لشکر به دامنه کوه احد باشد، و با این ترتیب، لشکر دشمن درحد فاصل میان مسلمانان و مدینه واقع گردید.
❤25
#خورشید_نبوت (338)
@sadeqiyyeh
نقشۀ دفاع
پیامبر گرامی اسلام به لشکرشان آماده باش دادند، و صفوف سپاه خویش را آراستند. از میان لشکریان، یک دسته از تیراندازان ماهر را که عبارت از پنجاه تن رزمندۀ مسلمان بودند، برگزیدند، و فرماندهی آنان را به عبدالله بن جبیر بن نعمان انصاری واسی بدری دادند، و به آنان دستور دادند که بر بلندییی که در کرانۀ شمالی وادی قنات واقع شده بود- و بعدها به «جبل الرّماه» شهرت یافت- در جنوب شرقی اردوگاه مسلمانان متمرکز شوند. این مکان یکصد و پنجاه متر با قرارگاه لشکر اسلام فاصله داشت.
هدف از این کار را، رسولخداﷺ در فرمایشاتشان خطاب به این تیراندازان با توضیح کافی بیان فرمودند، چنانکه به فرماندۀ این دستۀ تیرانداز سفارش کردند:
«انضح الخيلَ عنّا بالنّبل، لايأتونا من خلفنا! إن كانت لنا أو علينا فاثبت مكانك، لانؤتين من قبلك».«سوارکاران دشمن را با تیراندازی از ما دور نگاه دار! اگر جنگ به سود ما به زیان ما بود، سر جایت بمان، مبادا از ناحیه تو مورد حمله دشمن واقع شویم!؟».
به تیراندازان نیز سفارش کردند:
«احْمُوا ظُهُورَنَا، فَإِنْ رَأَيْتُمُونَا نُقْتَلُ فَلا تَنْصُرُونَا، وَإِنْ رَأَيْتُمُونَا قَدْ غَنِمْنَا فَلا تَشْرَكُونَا». «ما را از پشت سر حمایت کنید. اگر دیدید که ما را دارند از دم تیغ میگذرانند، به یاری ما نیایید، و اگر دیدید که داریم غنائم را جمع میکنیم، باز هم با ما همراه نشوید!».
در روایت بخاری آمده است که آنحضرت خطاب به این تیراندازان فرمودند:
«إن رأيتمونا تخطفنا الطير فلا تبرحوا مكانكم هذا حتى أرسل إليكم، وإن رأيتمونا هزمنا القوم ووطأناهم فلا تبرحوا حتى أرسل إليكم». «اگر دیدید که عقابها ما را میربایند، از سر جایتان تکان نخورید، تا من در پی شما بفرستم! اگر هم دیدید که ما این جماعت را شکست دادهایم و درهم کوبیدهایم، باز هم از سر جایتان تکان نخورید تا من در پی شما بفرستم!».
با گماردن این دستۀ تیرانداز، و با این اوامر نظامی غلاظوشِداد، رسولخداﷺ تنها شکافی را که مکان داشت سوارکاران لشکر مشرکان از آن سوی به صفوف مسلمانان بخزند، و به حرکات نظامی دور زدن و مارپیچ دست بزنند، بستند.
اما در مورد بقیۀ لشکر، منذر بن عمرو را بر میمنۀ لشکر گماردند، بر میسرۀ لشکر، زبیربن عوام را گماردند و مقرر فرمودند که مقدادبن اسود دستیار وی باشد. مأموریت ایستادگی در برابر سوارکاران خالدبن ولید را به زبیر سپردند، و در پیشاپیش صفوف لشکر، گروهی ممتاز از دلاوران مسلمان و مردان نامآور و جنگ آزموده را که هر مرد جنگی از آنان یک دشت مرد به حساب میآمدند، قرار دادند.
@sadeqiyyeh
نقشۀ دفاع
پیامبر گرامی اسلام به لشکرشان آماده باش دادند، و صفوف سپاه خویش را آراستند. از میان لشکریان، یک دسته از تیراندازان ماهر را که عبارت از پنجاه تن رزمندۀ مسلمان بودند، برگزیدند، و فرماندهی آنان را به عبدالله بن جبیر بن نعمان انصاری واسی بدری دادند، و به آنان دستور دادند که بر بلندییی که در کرانۀ شمالی وادی قنات واقع شده بود- و بعدها به «جبل الرّماه» شهرت یافت- در جنوب شرقی اردوگاه مسلمانان متمرکز شوند. این مکان یکصد و پنجاه متر با قرارگاه لشکر اسلام فاصله داشت.
هدف از این کار را، رسولخداﷺ در فرمایشاتشان خطاب به این تیراندازان با توضیح کافی بیان فرمودند، چنانکه به فرماندۀ این دستۀ تیرانداز سفارش کردند:
«انضح الخيلَ عنّا بالنّبل، لايأتونا من خلفنا! إن كانت لنا أو علينا فاثبت مكانك، لانؤتين من قبلك».«سوارکاران دشمن را با تیراندازی از ما دور نگاه دار! اگر جنگ به سود ما به زیان ما بود، سر جایت بمان، مبادا از ناحیه تو مورد حمله دشمن واقع شویم!؟».
به تیراندازان نیز سفارش کردند:
«احْمُوا ظُهُورَنَا، فَإِنْ رَأَيْتُمُونَا نُقْتَلُ فَلا تَنْصُرُونَا، وَإِنْ رَأَيْتُمُونَا قَدْ غَنِمْنَا فَلا تَشْرَكُونَا». «ما را از پشت سر حمایت کنید. اگر دیدید که ما را دارند از دم تیغ میگذرانند، به یاری ما نیایید، و اگر دیدید که داریم غنائم را جمع میکنیم، باز هم با ما همراه نشوید!».
در روایت بخاری آمده است که آنحضرت خطاب به این تیراندازان فرمودند:
«إن رأيتمونا تخطفنا الطير فلا تبرحوا مكانكم هذا حتى أرسل إليكم، وإن رأيتمونا هزمنا القوم ووطأناهم فلا تبرحوا حتى أرسل إليكم». «اگر دیدید که عقابها ما را میربایند، از سر جایتان تکان نخورید، تا من در پی شما بفرستم! اگر هم دیدید که ما این جماعت را شکست دادهایم و درهم کوبیدهایم، باز هم از سر جایتان تکان نخورید تا من در پی شما بفرستم!».
با گماردن این دستۀ تیرانداز، و با این اوامر نظامی غلاظوشِداد، رسولخداﷺ تنها شکافی را که مکان داشت سوارکاران لشکر مشرکان از آن سوی به صفوف مسلمانان بخزند، و به حرکات نظامی دور زدن و مارپیچ دست بزنند، بستند.
اما در مورد بقیۀ لشکر، منذر بن عمرو را بر میمنۀ لشکر گماردند، بر میسرۀ لشکر، زبیربن عوام را گماردند و مقرر فرمودند که مقدادبن اسود دستیار وی باشد. مأموریت ایستادگی در برابر سوارکاران خالدبن ولید را به زبیر سپردند، و در پیشاپیش صفوف لشکر، گروهی ممتاز از دلاوران مسلمان و مردان نامآور و جنگ آزموده را که هر مرد جنگی از آنان یک دشت مرد به حساب میآمدند، قرار دادند.
❤27
#خورشید_نبوت (339)
@sadeqiyyeh
نقشۀ بسیار دقیق و حکیمانهای بود که نبوغ فرماندهی نظامی رسولاکرمﷺ در آن مشهود بود. برای هیچ فرماندهی، هرچند که در کفایت و لیاقت برجسته بوده باشد، امکان ندارد که نقشهای دقیقتر و حکیمانهتر از این طراحی کند. پیامبر گرامی اسلام، با آنکه چندی پس از استقرار دشمن به میدان نبرد آمدند، در بهترین جای میدان استقرار یافتند، از ناحیۀ پشت و از سمت راست، ارتفاعات کوهستان را پناهگاه خویش قرار دادند، و ایمنی ناحیۀ دیگری از پشت اردوگاه لشکر و همچنین سمت چپ اردوگاه را- به هنگام مقلوبه شدن جنگ- با بستن تنها شکافی که در کرانۀ اردوگاه لشکر اسلام بود، تأمین کردند، و برای اردوگاه لشکر خویش موضع مرتفعی را انتخاب کردند که بتوانند به آن تکیه کنند، و هنگامی که مسلمانان احیاناً دچار شکست شوند، نخواهند به فرار پناه ببرند، و درنتیجه در چنگ دشمنان و تعقیبکنندگان گرفتار شوند و اسیر شوند، و در صورتیکه دشمن بخواهد اردوگاه لشکر ایشان را اشغال کند و سررشتۀ کار را از دست مسلمانان خارج گرداند، از بالا، خسارتهای کمرشکن بر دشمنان وارد کنند. از سوی دیگر، دشمنانشان را ناگزیر کرده بودند که موضعی فُرودین را بپذیرند که بسیار برایشان دشوار بود در چنان موضعی از دستاوردهای پیروزی اگر پیروز بشوند، بهرهمند گردند، و اگر پیروزی با مسلمانان بود، برایشان دشوار بود که از چنگ مسلمانان که آنان را تعقیب میکنند، خودشان را نجات بدهند. همچنین، نقیصۀ لشکر را از جهت کم بودن عده، با برگزیدن نخبگان ممتاز از میان یاران دلاور و مبارز خویش، جبران فرموده بودند.
به این ترتیب، سازماندهی لشکر پیامبر، بامداد روز شنبه هفتم ماه شوّال سال سوم هجرت پایان پذیرفت.
@sadeqiyyeh
نقشۀ بسیار دقیق و حکیمانهای بود که نبوغ فرماندهی نظامی رسولاکرمﷺ در آن مشهود بود. برای هیچ فرماندهی، هرچند که در کفایت و لیاقت برجسته بوده باشد، امکان ندارد که نقشهای دقیقتر و حکیمانهتر از این طراحی کند. پیامبر گرامی اسلام، با آنکه چندی پس از استقرار دشمن به میدان نبرد آمدند، در بهترین جای میدان استقرار یافتند، از ناحیۀ پشت و از سمت راست، ارتفاعات کوهستان را پناهگاه خویش قرار دادند، و ایمنی ناحیۀ دیگری از پشت اردوگاه لشکر و همچنین سمت چپ اردوگاه را- به هنگام مقلوبه شدن جنگ- با بستن تنها شکافی که در کرانۀ اردوگاه لشکر اسلام بود، تأمین کردند، و برای اردوگاه لشکر خویش موضع مرتفعی را انتخاب کردند که بتوانند به آن تکیه کنند، و هنگامی که مسلمانان احیاناً دچار شکست شوند، نخواهند به فرار پناه ببرند، و درنتیجه در چنگ دشمنان و تعقیبکنندگان گرفتار شوند و اسیر شوند، و در صورتیکه دشمن بخواهد اردوگاه لشکر ایشان را اشغال کند و سررشتۀ کار را از دست مسلمانان خارج گرداند، از بالا، خسارتهای کمرشکن بر دشمنان وارد کنند. از سوی دیگر، دشمنانشان را ناگزیر کرده بودند که موضعی فُرودین را بپذیرند که بسیار برایشان دشوار بود در چنان موضعی از دستاوردهای پیروزی اگر پیروز بشوند، بهرهمند گردند، و اگر پیروزی با مسلمانان بود، برایشان دشوار بود که از چنگ مسلمانان که آنان را تعقیب میکنند، خودشان را نجات بدهند. همچنین، نقیصۀ لشکر را از جهت کم بودن عده، با برگزیدن نخبگان ممتاز از میان یاران دلاور و مبارز خویش، جبران فرموده بودند.
به این ترتیب، سازماندهی لشکر پیامبر، بامداد روز شنبه هفتم ماه شوّال سال سوم هجرت پایان پذیرفت.
❤22
إِنَّ اللَّهَ وَمَلائِكَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا 🌸
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّیْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّكَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ؛
اللَّهُمَّ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا بَارَكْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّكَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّیْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّكَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ؛
اللَّهُمَّ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا بَارَكْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّكَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
❤25
🌱در زندگی چهار چیز را هرگز ترک نکنید:
۱. شکر را رها نکنید؛ زیرا کسی که شاکر باشد، از سوی الله تعالی افزایش مییابد؛ «ولئن شکرتم لأزیدنکم»؛
۲. ذکر الله را هرگز رها نکنید، آنگاه الله تعالی همواره شما را یاد میکند؛ زیرا فرموده است: «فاذکرونی أذکرکم»؛
۳. دعا را هرگز ترک نکنید؛ زیرا کسی که دعا را ترک نمیکند، اجابت مییابد؛ «أدعونی أستجب لکم»؛
۴. استغفار را رها نکنید؛ زیرا استغفار سبب میشود که انسان از مشکلات و اندوه رهایی یابد؛ «وما کان الله معذبهم وهم یستغفرون».
۱. شکر را رها نکنید؛ زیرا کسی که شاکر باشد، از سوی الله تعالی افزایش مییابد؛ «ولئن شکرتم لأزیدنکم»؛
۲. ذکر الله را هرگز رها نکنید، آنگاه الله تعالی همواره شما را یاد میکند؛ زیرا فرموده است: «فاذکرونی أذکرکم»؛
۳. دعا را هرگز ترک نکنید؛ زیرا کسی که دعا را ترک نمیکند، اجابت مییابد؛ «أدعونی أستجب لکم»؛
۴. استغفار را رها نکنید؛ زیرا استغفار سبب میشود که انسان از مشکلات و اندوه رهایی یابد؛ «وما کان الله معذبهم وهم یستغفرون».
❤25
#حدیث
قال رسول الله صلى الله عليه وسلم:
"أفضلُ الأيامِ عندَ اللهِ يومُ الجمعةِ، فيه خُلِقَ آدمُ، وفيه قُبِضَ، وفيه النفخةُ، وفيه الصعقةُ، فأكثروا عليَّ من الصلاةِ فيه، فإن صلاتَكم معروضةٌ عليَّ"
(رواه أبو داود، والنسائي، وابن ماجه، وصححه الألباني)
ترجمه:
پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم فرمودند:
«برترین روزها نزد خدا روز جمعه است؛ در آن روز آدم آفریده شد، در آن روز از دنیا رفت، در آن روز در صور دمیده میشود و صعقه (بیهوشی یا مرگ عمومی) نیز در آن است. پس در آن روز بسیار بر من درود بفرستید، زیرا درود شما به من عرضه میشود.»
این حدیث نشاندهندهٔ مقام و فضیلت روز و شب جمعه است و بر زیاد صلوات فرستادن بر پیامبر صلی الله علیه وسلم تأکید دارد.
قال رسول الله صلى الله عليه وسلم:
"أفضلُ الأيامِ عندَ اللهِ يومُ الجمعةِ، فيه خُلِقَ آدمُ، وفيه قُبِضَ، وفيه النفخةُ، وفيه الصعقةُ، فأكثروا عليَّ من الصلاةِ فيه، فإن صلاتَكم معروضةٌ عليَّ"
(رواه أبو داود، والنسائي، وابن ماجه، وصححه الألباني)
ترجمه:
پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم فرمودند:
«برترین روزها نزد خدا روز جمعه است؛ در آن روز آدم آفریده شد، در آن روز از دنیا رفت، در آن روز در صور دمیده میشود و صعقه (بیهوشی یا مرگ عمومی) نیز در آن است. پس در آن روز بسیار بر من درود بفرستید، زیرا درود شما به من عرضه میشود.»
این حدیث نشاندهندهٔ مقام و فضیلت روز و شب جمعه است و بر زیاد صلوات فرستادن بر پیامبر صلی الله علیه وسلم تأکید دارد.
❤27