🔰 تندروهای داخل انتقام رای نیاوردن ترامپ را از ظریف می گیرند!
♻️ محمد مهاجری، روزنامهنگار #عامل_دولت در حساب توییتری خود نوشت:
«با اطلاع می گویم: قرار است عده ای انتقام رای نیاوردن ترامپ را از ظریف بگیرند!
سخت مشغول تهیه متن های توییتر، اینستاگرام، تلگرام، سروش و... هستند.
هم از اکانت های واقعی و هم از اکانت های قلابی و مستعار.
آنقدر غیرت نداریم که از رفتن قاتل سردار سلیمانی، کمی دلمان خنک شود، ما اصولگراها
🌍https://t.iss.one/sadeghijahani
♻️ محمد مهاجری، روزنامهنگار #عامل_دولت در حساب توییتری خود نوشت:
«با اطلاع می گویم: قرار است عده ای انتقام رای نیاوردن ترامپ را از ظریف بگیرند!
سخت مشغول تهیه متن های توییتر، اینستاگرام، تلگرام، سروش و... هستند.
هم از اکانت های واقعی و هم از اکانت های قلابی و مستعار.
آنقدر غیرت نداریم که از رفتن قاتل سردار سلیمانی، کمی دلمان خنک شود، ما اصولگراها
🌍https://t.iss.one/sadeghijahani
🔰 #عامل_زمان
📌اولین و اصلیترین ثروت انسان زمانش است، و برای به دست آوردن هر #ثروت دیگری باید از زمان به #درستی استفاده کرد.
https://t.iss.one/sadeghijahani
📌اولین و اصلیترین ثروت انسان زمانش است، و برای به دست آوردن هر #ثروت دیگری باید از زمان به #درستی استفاده کرد.
https://t.iss.one/sadeghijahani
🔰 #در_آمد و #هزینه در دوره چهل ساله و در طول سالیان ۱۳۹۵_ ۱۳۵۵
بنا به مطالعه ای که من در سال ۱۳۹۶ انجام داده و نتایج آن را به صورت مفصل انتشار دادم، بدین قرار است: از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۹۵ خورشیدی، یعنی برای یک دوره ۴۰ ساله،
در آمد مردم ایران #هزار برابر شده است.
در عین حال، هزینه ها #۵_هزار برابر گشته اند.
در محاسبات این نوعی، اولا باید از آمار های رسمی مرکز آمار ایران و بانک مرکزی جمهوری اسلامی استفاده کرد و ثانیا، اصلا نباید با قیمت های جاری محاسبات را انجام داد و باید قیمت های ثابت را به کار برد.
مزید آگاهی، عرض می نمایم که در قیمت جاری که به آن قیمت اسمی و قیمت رسمی و قیمت ظاهری هم می گویند، حاوی تورم و تورم های انباشته می باشد. ولی در قیمت ثابت که قیمت واقعی هم نام دارد، کلا و کاملا تورم حذف شده و قیمت بدون تورم ملاک عمل قرار می گیرد.
به هر روی، اگر بخواهم تک تک موارد را دقیقا و مو به مو شرح دهم، صفحاتی چند می طلبد که در این جا خلاصه می گویم.
بررسی ها به ما می گوید که اگر زمانی قشر کارمند در طبقه متوسط جامعه قرار داشته، بعدا به تدریج، کارمندان از آن طبقه رانده شده و به طبقه ضعیف کوچ کرده اند.
به طوری که اینک درصد بیش تری از حقوق بگیر ها در طبقه ضعیف و درصد کم تری در طبقه متوسط مانده اند.
وضع به همین منوال ادامه یابد، همان کم تر ها هم طبقه متوسط را با اجبار ترک می کنند.
نیاز به گفتن نمی باشد که به استثنای ۲ تا ۳ درصد بازنشستگان، #عمده افراد این قشر در طبقه #ضعیف قرار می گیرند.
مقامات نباید ساده از کنار این اعداد و ارقام بگذرند که قرار گرفتن اکثر حقوق بگیران در طبقه #ضعیف، سلامتی ادارات را تهدید و خود #عامل موارد ناگواری می باشد.
متاسفانه، روال به گونه ای شده که افرادی بدون سوابق درخشان مدیریتی، به وزیری می رسند و #بی_تجربگی در مدیریت، خودش ضربه هایی به پیکر سازمان ها و ادارات دولتی وارد می کند.
در اوخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ خورشیدی مطالعات نشان داد که ایران در دو زمینه ضعف جدی دارد:
یکی #مدیریت و دیگری #اقتصاد. آمدند مراکز آموزش مدیریت دولتی را واداشتند تا مدیر تربیت کنند. در عمل #مدرک_گرایی شد اصل و کسب دانش به محاق رفت. کما این که اینک هم ضعف مدیریت به وضوح نمایان می باشد.
دولت باید بیندیشد که سالانه مبلغ هنگفتی را در اختیار مرکز آمار و بانک مرکزی قرار می دهد تا نسبت به تهیه آمار ها اقدام نمایند. در عین حال، دستگاه ها هم آمارهای ثبتی را دارند. اضافه بر همه اینها، هر گاه سرشماری یا تمام شماری می باشد، ضمن تامین اعتبار کلان، نیرو و خودرو های مورد نیاز از دستگاه ها تامین و شمار بسیار زیادی نیروی آزاد به کار گرفته می شود تا آماری تهیه و نتایج آن استخراج و انتشار یابد.
این همه هزینه و زحمت برای چیست؟
برای این است که آمار ها درست تهیه گردند.
ولی اگر آمارها درست تهیه شدند و دولت خودش از آمار ها درست استفاده ننمود، به چه دردی می خورد؟
داریم می بینیم که حقوق بگیران که زمانی در طبقه متوسط بوده اند، بعدا یواش یواش طبقه متوسط را ترک و اینک اکثرا در طبقه ضعیف جا گرفته اند و دولت نمی خواهد تکانی به حقوق قشر حقوق بگیر بدهد.
بد نیست بدانیم که کل شاغلین تابع دولت به ۲ میلیون و ۲۵۰ هزار نفر هم نمی رسند و حال آن که تعداد بازنشستگان از ۵ و نیم میلیون نفر فراتر رفته است.
البته، منظور از شاغلین دولتی، کارکنانی می باشند که تابع مقررات خاص دولت می باشند. مثلا کارکنان دانشگاه آزاد و نهاد های عمومی غیر دولتی، شاغلین دولتی محسوب نمی شوند.
دولت باید به فکر معیشت حقوق بگیران خودش باشد. باید همان گونه که ترکیه و برخی کشور های دیگر کردند، متناسب با تورم، یک تکان جدی به حقوق ها بدهد و کاری نماید که هر ساله کلی بحث در این مورد نشود و آخر هم با هیچ مواجه شویم.
✍حسین سوری
https://t.iss.one/sadeghijahani
بنا به مطالعه ای که من در سال ۱۳۹۶ انجام داده و نتایج آن را به صورت مفصل انتشار دادم، بدین قرار است: از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۹۵ خورشیدی، یعنی برای یک دوره ۴۰ ساله،
در آمد مردم ایران #هزار برابر شده است.
در عین حال، هزینه ها #۵_هزار برابر گشته اند.
در محاسبات این نوعی، اولا باید از آمار های رسمی مرکز آمار ایران و بانک مرکزی جمهوری اسلامی استفاده کرد و ثانیا، اصلا نباید با قیمت های جاری محاسبات را انجام داد و باید قیمت های ثابت را به کار برد.
مزید آگاهی، عرض می نمایم که در قیمت جاری که به آن قیمت اسمی و قیمت رسمی و قیمت ظاهری هم می گویند، حاوی تورم و تورم های انباشته می باشد. ولی در قیمت ثابت که قیمت واقعی هم نام دارد، کلا و کاملا تورم حذف شده و قیمت بدون تورم ملاک عمل قرار می گیرد.
به هر روی، اگر بخواهم تک تک موارد را دقیقا و مو به مو شرح دهم، صفحاتی چند می طلبد که در این جا خلاصه می گویم.
بررسی ها به ما می گوید که اگر زمانی قشر کارمند در طبقه متوسط جامعه قرار داشته، بعدا به تدریج، کارمندان از آن طبقه رانده شده و به طبقه ضعیف کوچ کرده اند.
به طوری که اینک درصد بیش تری از حقوق بگیر ها در طبقه ضعیف و درصد کم تری در طبقه متوسط مانده اند.
وضع به همین منوال ادامه یابد، همان کم تر ها هم طبقه متوسط را با اجبار ترک می کنند.
نیاز به گفتن نمی باشد که به استثنای ۲ تا ۳ درصد بازنشستگان، #عمده افراد این قشر در طبقه #ضعیف قرار می گیرند.
مقامات نباید ساده از کنار این اعداد و ارقام بگذرند که قرار گرفتن اکثر حقوق بگیران در طبقه #ضعیف، سلامتی ادارات را تهدید و خود #عامل موارد ناگواری می باشد.
متاسفانه، روال به گونه ای شده که افرادی بدون سوابق درخشان مدیریتی، به وزیری می رسند و #بی_تجربگی در مدیریت، خودش ضربه هایی به پیکر سازمان ها و ادارات دولتی وارد می کند.
در اوخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ خورشیدی مطالعات نشان داد که ایران در دو زمینه ضعف جدی دارد:
یکی #مدیریت و دیگری #اقتصاد. آمدند مراکز آموزش مدیریت دولتی را واداشتند تا مدیر تربیت کنند. در عمل #مدرک_گرایی شد اصل و کسب دانش به محاق رفت. کما این که اینک هم ضعف مدیریت به وضوح نمایان می باشد.
دولت باید بیندیشد که سالانه مبلغ هنگفتی را در اختیار مرکز آمار و بانک مرکزی قرار می دهد تا نسبت به تهیه آمار ها اقدام نمایند. در عین حال، دستگاه ها هم آمارهای ثبتی را دارند. اضافه بر همه اینها، هر گاه سرشماری یا تمام شماری می باشد، ضمن تامین اعتبار کلان، نیرو و خودرو های مورد نیاز از دستگاه ها تامین و شمار بسیار زیادی نیروی آزاد به کار گرفته می شود تا آماری تهیه و نتایج آن استخراج و انتشار یابد.
این همه هزینه و زحمت برای چیست؟
برای این است که آمار ها درست تهیه گردند.
ولی اگر آمارها درست تهیه شدند و دولت خودش از آمار ها درست استفاده ننمود، به چه دردی می خورد؟
داریم می بینیم که حقوق بگیران که زمانی در طبقه متوسط بوده اند، بعدا یواش یواش طبقه متوسط را ترک و اینک اکثرا در طبقه ضعیف جا گرفته اند و دولت نمی خواهد تکانی به حقوق قشر حقوق بگیر بدهد.
بد نیست بدانیم که کل شاغلین تابع دولت به ۲ میلیون و ۲۵۰ هزار نفر هم نمی رسند و حال آن که تعداد بازنشستگان از ۵ و نیم میلیون نفر فراتر رفته است.
البته، منظور از شاغلین دولتی، کارکنانی می باشند که تابع مقررات خاص دولت می باشند. مثلا کارکنان دانشگاه آزاد و نهاد های عمومی غیر دولتی، شاغلین دولتی محسوب نمی شوند.
دولت باید به فکر معیشت حقوق بگیران خودش باشد. باید همان گونه که ترکیه و برخی کشور های دیگر کردند، متناسب با تورم، یک تکان جدی به حقوق ها بدهد و کاری نماید که هر ساله کلی بحث در این مورد نشود و آخر هم با هیچ مواجه شویم.
✍حسین سوری
https://t.iss.one/sadeghijahani