پارادایم مرجعیت رسانه ای و فکری
✍ابوالحسن صادقی جهانی
پژوهشگر ارشد رسانه و دکتری تخصصی
۱. در اهمیت؛ مرجع قرار گرفتن رسانه های داخل کشور سخن بسیار گفته شده است؛ و البته مستلزم الزاماتی است؛
الف- از جمله بهره مندی از مدیرانی دانش آموخته در حوزه مدیریت استراتژیک، ارتباطات و رسانه
ب- وجود نیروهای حرفه ای و متخصص و با انگیزه و دارای آزادی عمل در چارچوب امنیت ملی
ج- اصلاح نگرش تصمیم سازان و تصمیم گیران
۲. با بخش اول #اظهارات آقای انتظامی معاون وزیر ارشاد موافقم؛ که الان یک عقب افتادگی در رسانه های عمومی و از جمله صدا و سیما وجود دارد.
۳. بخش دوم اظهارات آقای انتظامی را معتقدم به نوعی #انگ و #برچسب_زنی است. و می خواهند از آب گل آلود، شکار خود را بکند؛ و حریف سیاسی خود را به بیسوادی و کارنابلدی متهم می کند. این رفتار هم ناجوانمردانه و هم نوعی فرصت طلبی و خوشه چینی از روح و روان جریحه دار شده خانواده های عزیز و داغدار بر #گستره همه مردم شریف ایرانی است!!
۴. بر خلاف آقای انتظامی ، سخت معتقدم کسانی که در رسانه های عمومی کار می کنند؛ افرادی لایق و حرفه ای هستند؛ این #رویکردها است که باید #بازنگری شوند.
۵. پیشنهادم می کنم که رسانه عمومی و از جمله صدا وسیما باید بر پارادایم مفهومی
پیش رو، فعال، برنامه محور و نقش آفرین
تعریف شود. و از وضعیت فعلی که مبتنی بر رفتارهای انفعالی، رویداد محور، #پاستوریزه و #مدارا_جو به رفتارهای فعال، پرسشگر و مطالبه گر و دارای ابتکار و برنامه تغییر مسیر و رویکرد دهند؛ تا به همه مردم عزیز این احساس منتقل شود که رسانه ها همه واقعیت ها را دنبال می کنند. و مصلحتی را جزء امنیت ملی و منافع عمومی و مردم را در نظر نمی گیرند.
۶. توصیه ای هم به صورت دوستانه به آقای انتظاری و دوستان محترم ایشان دارم:
روغن ریخته را نظر امامزاده کردن ؛ نه رفتاری جوانمردانه و نه حرفه ای است.
این اقدام به زبان حرفه ای مقوله ای کاملاً فرصت طلبی و تسویه حساب سیاسی است! https://t.co/Qf2r5sVzjE https://twitter.com/Dr_Sdghjhn/status/1215916780486524928?s=20
✍ابوالحسن صادقی جهانی
پژوهشگر ارشد رسانه و دکتری تخصصی
۱. در اهمیت؛ مرجع قرار گرفتن رسانه های داخل کشور سخن بسیار گفته شده است؛ و البته مستلزم الزاماتی است؛
الف- از جمله بهره مندی از مدیرانی دانش آموخته در حوزه مدیریت استراتژیک، ارتباطات و رسانه
ب- وجود نیروهای حرفه ای و متخصص و با انگیزه و دارای آزادی عمل در چارچوب امنیت ملی
ج- اصلاح نگرش تصمیم سازان و تصمیم گیران
۲. با بخش اول #اظهارات آقای انتظامی معاون وزیر ارشاد موافقم؛ که الان یک عقب افتادگی در رسانه های عمومی و از جمله صدا و سیما وجود دارد.
۳. بخش دوم اظهارات آقای انتظامی را معتقدم به نوعی #انگ و #برچسب_زنی است. و می خواهند از آب گل آلود، شکار خود را بکند؛ و حریف سیاسی خود را به بیسوادی و کارنابلدی متهم می کند. این رفتار هم ناجوانمردانه و هم نوعی فرصت طلبی و خوشه چینی از روح و روان جریحه دار شده خانواده های عزیز و داغدار بر #گستره همه مردم شریف ایرانی است!!
۴. بر خلاف آقای انتظامی ، سخت معتقدم کسانی که در رسانه های عمومی کار می کنند؛ افرادی لایق و حرفه ای هستند؛ این #رویکردها است که باید #بازنگری شوند.
۵. پیشنهادم می کنم که رسانه عمومی و از جمله صدا وسیما باید بر پارادایم مفهومی
پیش رو، فعال، برنامه محور و نقش آفرین
تعریف شود. و از وضعیت فعلی که مبتنی بر رفتارهای انفعالی، رویداد محور، #پاستوریزه و #مدارا_جو به رفتارهای فعال، پرسشگر و مطالبه گر و دارای ابتکار و برنامه تغییر مسیر و رویکرد دهند؛ تا به همه مردم عزیز این احساس منتقل شود که رسانه ها همه واقعیت ها را دنبال می کنند. و مصلحتی را جزء امنیت ملی و منافع عمومی و مردم را در نظر نمی گیرند.
۶. توصیه ای هم به صورت دوستانه به آقای انتظاری و دوستان محترم ایشان دارم:
روغن ریخته را نظر امامزاده کردن ؛ نه رفتاری جوانمردانه و نه حرفه ای است.
این اقدام به زبان حرفه ای مقوله ای کاملاً فرصت طلبی و تسویه حساب سیاسی است! https://t.co/Qf2r5sVzjE https://twitter.com/Dr_Sdghjhn/status/1215916780486524928?s=20
Twitter
Dr.Sadeghi
تاخیر در اطلاع رسانی و به چالش کشیدن مرجعیت رسانه ای من هم با بخش اول اظهارات آقای انتظامی موافقم؛ ولی بخش دوم را نمی پذیریم؛ چون با برچسب زنی و اتهام نمی توان انتظار امور داشت. من معتقدم که رسانه های عمومی برای بازگشت به جایگاه اصلی طرحی نو در اندازند. نظرم…
⭕️ عماد افروغ جامعهشناس و استاد دانشگاه ضمن تبیین تأثیر عملکرد رسانه ملی در چهار دهه گذشته بر واقعیتهای تلخ جامعه امروز، بر لزوم #بازنگری در #سیاست_های کلان صداوسیما تأکید کرد!!
⭕️ عماد افروغ در گفتگو با خبرگزاری مهر تبیین کرد؛
نسبت صداوسیما با واقعیتهای تلخ امروز چیست؟
#نفوذ با #ظاهر #انقلابی!
⭕️ اما چه شد که سازمان «صداوسیما» به وضعیت امروز رسید. #بحرانی که امروز در رابطه #مخاطب با رسانه ملی شاهدش هستیم، #ریشه در چه پسزمینههایی دارد و چگونه میتوان برای رفع نواقص و تحقق آنچه بنیانگذار انقلاب اسلامی آن را ترسیم کرده بود، قدم برداشت؟
⭕️ عماد افروغ جامعه شناس و استاد دانشگاهی است که به #صراحت #کلام #شهره است، تأکید ویژهای بر لزوم شکلگیری گفتگوهای #انتقادی دارد، بسیار از اهمیت گوهر فراموششدهای بهنام «اخلاق» میگوید و فراتر از مباحث تئوریک و دانشگاهی صرف، همواره نیمنگاهی هم به #تولیدات فرهنگی و نسبت آنها با جامعه و تحولات روز داشته و دارد؛ از فیلم و سینما گرفته تا کتاب و مطبوعات.
https://t.iss.one/sadeghijahani
⭕️ عماد افروغ در گفتگو با خبرگزاری مهر تبیین کرد؛
نسبت صداوسیما با واقعیتهای تلخ امروز چیست؟
#نفوذ با #ظاهر #انقلابی!
⭕️ اما چه شد که سازمان «صداوسیما» به وضعیت امروز رسید. #بحرانی که امروز در رابطه #مخاطب با رسانه ملی شاهدش هستیم، #ریشه در چه پسزمینههایی دارد و چگونه میتوان برای رفع نواقص و تحقق آنچه بنیانگذار انقلاب اسلامی آن را ترسیم کرده بود، قدم برداشت؟
⭕️ عماد افروغ جامعه شناس و استاد دانشگاهی است که به #صراحت #کلام #شهره است، تأکید ویژهای بر لزوم شکلگیری گفتگوهای #انتقادی دارد، بسیار از اهمیت گوهر فراموششدهای بهنام «اخلاق» میگوید و فراتر از مباحث تئوریک و دانشگاهی صرف، همواره نیمنگاهی هم به #تولیدات فرهنگی و نسبت آنها با جامعه و تحولات روز داشته و دارد؛ از فیلم و سینما گرفته تا کتاب و مطبوعات.
https://t.iss.one/sadeghijahani
https://t.iss.one/sadeghijahani/2974
🔻🔻🔻بخش اول گفت و گو🔻🔻🔻
خبرگزاری مهر - گروه هنر- عطیه مؤذن: «از تمام دستگاههای تبلیغاتی، امروز نقش رادیو و تلویزیون از همه دستگاهها بالاتر است. اگر اصلاح بشود، یک کشور را میتواند اصلاح کند و اگر –خدای نخواسته- انحراف در آن باشد، یک کشور را میتواند منحرف کند» (صحیفه امام، ج ۱۶، ص ۱۱۸) همین یک جمله کافی است تا بر اهمیت خروجی کاری مسئولان سازمان صداوسیما تأکید کنیم. جملهای که در عین حال میتوان آن را متر و معیاری برای سنجش میزان تأثیرگذاری این سازمان کلان فرهنگی بر وضعیت امروز جامعه ایرانی دانست.
این روزها صداوسیما با برنامهها، تاک شوها، مسابقات، سریالهای نمایشی و قالبهای مختلف دیگر برنامهسازی کنداکتور شبکههای متعدد و پرشمار خود را پر میکند. کنداکتوری ۲۴ ساعته در بیش از ۵۰ شبکه سراسری و استانی که در رقابت با رقیبان باسابقهای چون شبکههای ماهوارهای و یا مدعیان نوظهور در فضای مجازی، گویی رمق چندانی برایش نمانده و جامعه کمتر و کمتر به آن گرایش پیدا میکند؛ تا آنجا که قائم مقام صداوسیما در نشستی به آشکار و گلایه میگوید «امروز بزرگترین مشکل رسانه ملی، وجود فضای مجازی است» و حتی اگر مخاطب گرایشی به آن دارد از برنامهها تأثیر نمیگیرد و یا حتی کمتر رضایتی دارد چه برسد به اینکه این رسانه بخواهد به مثابه یک دانشگاه عمل کرده و در آینده فرد یا یک اجتماع اثرگذار باشد!
اما چه شد که سازمان «صداوسیما» به وضعیت امروز رسید. بحرانی که امروز در رابطه مخاطب با رسانه ملی شاهدش هستیم، ریشه در چه پسزمینههایی دارد و چگونه میتوان برای رفع نواقص و تحقق آنچه بنیانگذار انقلاب اسلامی آن را ترسیم کرده بود، قدم برداشت؟
عماد افروغ جامعه شناس و استاد دانشگاهی است که به صراحت کلام شهره است، تأکید ویژهای بر لزوم شکلگیری گفتگوهای انتقادی دارد، بسیار از اهمیت گوهر فراموششدهای بهنام «اخلاق» میگوید و فراتر از مباحث تئوریک و دانشگاهی صرف، همواره نیمنگاهی هم به تولیدات فرهنگی و نسبت آنها با جامعه و تحولات روز داشته و دارد؛ از فیلم و سینما گرفته تا کتاب و مطبوعات.
افروغ در این گفتگوی مشروح از منظر جامعهشناسی به آسیبشناسی خروجی برنامهها و عملکرد مدیران سازمان صداوسیما بهعنوان یکی از مهمترین رسانههای امروز ایران و تأثیر آن بر وضعیت جامعه امروز پرداخته است.
متن گفتگوی خبرگزاری مهر با عماد افروغ را در زیر میخوانید:
* این روزها انتقادات زیادی به عملکرد صداوسیما و خروجی برنامههای آن مطرح میشود و البته کمتر سریال، تاکشو یا برنامه گفتگومحور شاخص و راضیکنندهای هم وجود دارد که روی فکر و آسایش و زندگی مردم تأثیر بگذارد و یا بهعنوان راهکاری برای ارتقا سبک زندگی بتوان به آنها اشاره کرد. از منظر جامعهشناسی فکر میکنید مشکل عمدهای که صداوسیما اکنون با آن مواجه است، چیست؟ و چقدر ممکن است «افراد» مانع عملکرد درست «سازمان» باشند؟
این سوال نیازمند بحثی مبنایی است، اینگونه نیست که تفننی سوالی پرسیده باشید و بخواهم به آن پاسخ دهم. من هم سالهاست که به پاسخ چنین سوالی میاندیشم. من نمیدانم آیا صداوسیما حسب یک نظریه عمل میکند یا خیر و اگر حسب یک نظریه حرکت میکند آنچه نظریهای است؟ آیا این نظریه منسجم است یا خیر؟ و در صورت انسجام به آن عمل میشود یا خیر؟ آیا دیالکتیکی بین این نظریه و یا واقعیتهای انضمامی و روزمره وجود دارد یا خیر؟
من فکر میکنم حداقل نوعی عدم انسجام تئوریک در خروجی برنامههایی که از تلویزیون پخش میشود نمایان است، نوعی ناهمخوانی، تناقض و تعارض وجود دارد که حتی در برخی موارد بوی تظاهر و ریا از آنها به مشام میرسد
من فکر میکنم حداقل نوعی عدم انسجام تئوریک در خروجی برنامههایی که از تلویزیون پخش میشود نمایان است، نوعی ناهمخوانی، تناقض و تعارض وجود دارد که حتی در برخی موارد بوی تظاهر و ریا از آنها به مشام میرسد. متأسفانه جمهوری اسلامی میدان مناسبی برای تاخت و تاز ریاکاران شده است و یکی از عرصههای قلمروهای تاخت و تاز این افراد، سیماست، چون رادیو را کمتر میشنوم.
اگر بخواهم مبناییتر بحث کنم باید بگویم هر نهادی که جایگاه تعریف شدهای برای ایدهپردازی داشته باشد و خود را متولی ایدهها و ارزشها بداند باید نسبت به واقعیات جامعه پاسخگو باشد. این رابطه متقابل ایده و واقعیت است. اگر این رابطه را بین ایده و واقعیت بپذیریم معتقدم هرکسی ادعای ایدهپردازی در جامعه دارد باید پاسخگوی واقعیات جامعه هم باشد.
اگر واقعیتهای جامعه تلخ هستند که همینطور هم هست و میتوان ردّ پای آن را در وضعیت عدالت، اخلاق و… مشاهده کرد، اینها بی ارتباط با ایدههای پشت این واقعیات نیست. صداوسیما هم در این میان ادعا دارد که دانشگاه است و ادعای ایدهپردازی دارد.
🔻🔻🔻بخش اول گفت و گو🔻🔻🔻
خبرگزاری مهر - گروه هنر- عطیه مؤذن: «از تمام دستگاههای تبلیغاتی، امروز نقش رادیو و تلویزیون از همه دستگاهها بالاتر است. اگر اصلاح بشود، یک کشور را میتواند اصلاح کند و اگر –خدای نخواسته- انحراف در آن باشد، یک کشور را میتواند منحرف کند» (صحیفه امام، ج ۱۶، ص ۱۱۸) همین یک جمله کافی است تا بر اهمیت خروجی کاری مسئولان سازمان صداوسیما تأکید کنیم. جملهای که در عین حال میتوان آن را متر و معیاری برای سنجش میزان تأثیرگذاری این سازمان کلان فرهنگی بر وضعیت امروز جامعه ایرانی دانست.
این روزها صداوسیما با برنامهها، تاک شوها، مسابقات، سریالهای نمایشی و قالبهای مختلف دیگر برنامهسازی کنداکتور شبکههای متعدد و پرشمار خود را پر میکند. کنداکتوری ۲۴ ساعته در بیش از ۵۰ شبکه سراسری و استانی که در رقابت با رقیبان باسابقهای چون شبکههای ماهوارهای و یا مدعیان نوظهور در فضای مجازی، گویی رمق چندانی برایش نمانده و جامعه کمتر و کمتر به آن گرایش پیدا میکند؛ تا آنجا که قائم مقام صداوسیما در نشستی به آشکار و گلایه میگوید «امروز بزرگترین مشکل رسانه ملی، وجود فضای مجازی است» و حتی اگر مخاطب گرایشی به آن دارد از برنامهها تأثیر نمیگیرد و یا حتی کمتر رضایتی دارد چه برسد به اینکه این رسانه بخواهد به مثابه یک دانشگاه عمل کرده و در آینده فرد یا یک اجتماع اثرگذار باشد!
اما چه شد که سازمان «صداوسیما» به وضعیت امروز رسید. بحرانی که امروز در رابطه مخاطب با رسانه ملی شاهدش هستیم، ریشه در چه پسزمینههایی دارد و چگونه میتوان برای رفع نواقص و تحقق آنچه بنیانگذار انقلاب اسلامی آن را ترسیم کرده بود، قدم برداشت؟
عماد افروغ جامعه شناس و استاد دانشگاهی است که به صراحت کلام شهره است، تأکید ویژهای بر لزوم شکلگیری گفتگوهای انتقادی دارد، بسیار از اهمیت گوهر فراموششدهای بهنام «اخلاق» میگوید و فراتر از مباحث تئوریک و دانشگاهی صرف، همواره نیمنگاهی هم به تولیدات فرهنگی و نسبت آنها با جامعه و تحولات روز داشته و دارد؛ از فیلم و سینما گرفته تا کتاب و مطبوعات.
افروغ در این گفتگوی مشروح از منظر جامعهشناسی به آسیبشناسی خروجی برنامهها و عملکرد مدیران سازمان صداوسیما بهعنوان یکی از مهمترین رسانههای امروز ایران و تأثیر آن بر وضعیت جامعه امروز پرداخته است.
متن گفتگوی خبرگزاری مهر با عماد افروغ را در زیر میخوانید:
* این روزها انتقادات زیادی به عملکرد صداوسیما و خروجی برنامههای آن مطرح میشود و البته کمتر سریال، تاکشو یا برنامه گفتگومحور شاخص و راضیکنندهای هم وجود دارد که روی فکر و آسایش و زندگی مردم تأثیر بگذارد و یا بهعنوان راهکاری برای ارتقا سبک زندگی بتوان به آنها اشاره کرد. از منظر جامعهشناسی فکر میکنید مشکل عمدهای که صداوسیما اکنون با آن مواجه است، چیست؟ و چقدر ممکن است «افراد» مانع عملکرد درست «سازمان» باشند؟
این سوال نیازمند بحثی مبنایی است، اینگونه نیست که تفننی سوالی پرسیده باشید و بخواهم به آن پاسخ دهم. من هم سالهاست که به پاسخ چنین سوالی میاندیشم. من نمیدانم آیا صداوسیما حسب یک نظریه عمل میکند یا خیر و اگر حسب یک نظریه حرکت میکند آنچه نظریهای است؟ آیا این نظریه منسجم است یا خیر؟ و در صورت انسجام به آن عمل میشود یا خیر؟ آیا دیالکتیکی بین این نظریه و یا واقعیتهای انضمامی و روزمره وجود دارد یا خیر؟
من فکر میکنم حداقل نوعی عدم انسجام تئوریک در خروجی برنامههایی که از تلویزیون پخش میشود نمایان است، نوعی ناهمخوانی، تناقض و تعارض وجود دارد که حتی در برخی موارد بوی تظاهر و ریا از آنها به مشام میرسد
من فکر میکنم حداقل نوعی عدم انسجام تئوریک در خروجی برنامههایی که از تلویزیون پخش میشود نمایان است، نوعی ناهمخوانی، تناقض و تعارض وجود دارد که حتی در برخی موارد بوی تظاهر و ریا از آنها به مشام میرسد. متأسفانه جمهوری اسلامی میدان مناسبی برای تاخت و تاز ریاکاران شده است و یکی از عرصههای قلمروهای تاخت و تاز این افراد، سیماست، چون رادیو را کمتر میشنوم.
اگر بخواهم مبناییتر بحث کنم باید بگویم هر نهادی که جایگاه تعریف شدهای برای ایدهپردازی داشته باشد و خود را متولی ایدهها و ارزشها بداند باید نسبت به واقعیات جامعه پاسخگو باشد. این رابطه متقابل ایده و واقعیت است. اگر این رابطه را بین ایده و واقعیت بپذیریم معتقدم هرکسی ادعای ایدهپردازی در جامعه دارد باید پاسخگوی واقعیات جامعه هم باشد.
اگر واقعیتهای جامعه تلخ هستند که همینطور هم هست و میتوان ردّ پای آن را در وضعیت عدالت، اخلاق و… مشاهده کرد، اینها بی ارتباط با ایدههای پشت این واقعیات نیست. صداوسیما هم در این میان ادعا دارد که دانشگاه است و ادعای ایدهپردازی دارد.
Telegram
دکتر ابوالحسن صادقی جهانی
⭕️ عماد افروغ جامعهشناس و استاد دانشگاه ضمن تبیین تأثیر عملکرد رسانه ملی در چهار دهه گذشته بر واقعیتهای تلخ جامعه امروز، بر لزوم #بازنگری در #سیاست_های کلان صداوسیما تأکید کرد!!
⭕️ عماد افروغ در گفتگو با خبرگزاری مهر تبیین کرد؛
نسبت صداوسیما با واقعیتهای…
⭕️ عماد افروغ در گفتگو با خبرگزاری مهر تبیین کرد؛
نسبت صداوسیما با واقعیتهای…
https://t.iss.one/sadeghijahani/2974
🔻🔻🔻بخش دوم گفت و گو🔻🔻🔻
ادعا هم دارد که بیشترین رجوع مردم به صداوسیماست پس این چه ایدهپردازیای بوده است که واقعیتها را به این شکل رقم زده است؟
* یعنی شما صداوسیما را نسبت به آنچه در واقعیت امروز جامعه وجود دارد، مسئول میدانید؟
ممکن است متولیان صداوسیما بگویند ما کار خود را کردهایم اما مردم راه خودشان را رفتهاند در حالی که اینطور نیست. اگر مردم راه خود را به غلط رفتهاند و اگر ایدههای غلطی داشتهاند که باعث شده چنین راهی بروند، باز هم باید پرسید صداوسیما در این ایدههای غلط نقش نداشته است؟ و اصلاً در اصلاح این ایدهها چه نقشی داشته است؟
این بحث بسیار اساسی است و عالمان علوم انسانی اعم از روحانی، روشنفکر، روانشناس، جامعه شناس و اقتصاددان و هرکسی که با ایده و تئوری سر و کار دارد نمیتواند بگوید مرا با واقعیتها کاری نیست و از آنها چشمپوشی کند. من شخصاً معتقدم صداوسیما حسب جایگاهی که برایش تعریف شده است نقش خود را به خوبی ایفا نکرده است. بالاخره عدهای امروز اندیشه غلطی را ترویج میکنند که باعث بهوجود آمدن واقعیتهای تلخی شده است. صداوسیما تا چه حدی با این ایدهها و اندیشههای غلط درافتاده است؟
به تعارض و تظاهر در تفکر حاکم بر صداوسیما با خروجی برنامهها و آثارش اشاره کردید و همچنین به اینکه واقعیت جامعه چیز دیگری است و صداوسیما ایدههای دیگری را نمایش میدهد. میتوانید در این زمینه مثال هم بزنید؟ چون تلویزیون ادعا دارد که به طور مثال تا به امروز در مسیر اخلاق و برنامهسازی انقلابی و فرهنگی حرکت کرده است و همچنان میکند.
اینکه اینها بعضاً کارهایی انجام میدهند تردیدی نیست. در این نکته که این کارها هم برای مخاطب انجام میشود نمیتوان شک کرد. بحث این است که آیا صداوسیما متناسب با گفتمان انقلاب اسلامی و نیازهای فرهنگی و اجتماعی مردم برنامهسازی میکند؟ این بحث ماست. به هر حال وقتی جامعه از مشکلات اجتماعی رنج میبرد، اخلاقیات آموزش داده شده در تلویزیون هم (بدون انکار دلالتهای اجتماعیِ اخلاقیات فردی)، باید اجتماعی باشد نه فردی. سالهاست آموزشهای مذهبی اخلاقی هم در تلویزیون رویکرد فردی دارد.
مساله بنده این است که افراد چرا این قدر قدرت مانور دارند؟ به طور مثال شوراهای اندیشهورزی در شبکهها تشکیل میشود که افراد طبق سیاستها و مصوبات و تصمیمات این شوراها حرکت کنند و اینقدر قدرت مانور نداشته باشند، اما اینها همه اموری فرمالیستی و دهان پر کن هستند
* منظور آموزشهای دینی است که غالباً به احکام و فقهیات شخصی منحصر و محدود شده است؟
بله. به «حق الله» منحصر شده است که کسی مخالف آن هم نیست. اما اتفاقاً خداوند حق الله را به شرط توبه و رجعت شخصی میبخشد. آنچه را خدا نمیبخشد «حقالناس» است. در حالی که شما اکنون در جامعه انواع و اقسام تضییع شدن حق مردم را میبینید. تبعیض، فساد و رانت و ناشایسته گماری را میبینید که همه اینها حقوقی است که دارد پایمال میشود. برنامههای تلویزیونی اگر هم به این مسائل اجتماعی بپردازد، جزئی است و حتی در مواردی، و به ویژه در گذشته به صورت پررنگتر، جناحی است. در حالی که این مسائل جناح بردار نیست.
* چقدر ممکن است تلویزیون به دلیل حضور مدیران یا برنامهسازان محافظه کار یا منفعت طلب به مسائل اساسیتر ورود نکند؟
اگر قواعد مشخصی وجود داشته باشد قدرت مانور شخصی افراد پایین میآید. مساله بنده این است که افراد چرا این قدر قدرت مانور دارند؟ به طور مثال شوراهای اندیشهورزی در شبکهها تشکیل میشود که افراد طبق سیاستها و مصوبات و تصمیمات این شوراها حرکت کنند و اینقدر قدرت مانور نداشته باشند، اما اینها همه اموری فرمالیستی و دهان پر کن هستند.
* ممکن است عملیاتی نشدن همان ایدههایی که گفتید به دلیل نفوذ افرادی باشد که نمیخواهند؟
این نفوذ بحث مهمی است که نباید آن را نادیده بگیرید. وقتی تفکیک سره از ناسره مشمول نظارت نمیشود، عدهای میتوانند مانورهای شخصی هم داشته باشند. وقتی شورای راهبردی واقعی و عمیق وجود ندارد، افراد خیلی راحت میتوانند نفوذ کنند. نفوذ فرهنگی و مادی داشته باشند. یعنی ابتدا با ظاهر و منش مقبول، خود را جا میاندازند و بعد سیاستهای خود را اعمال میکنند، من از این قبیل موارد، زیاد دیدهام.
* چه سیاستی را اعمال میکنند؟
سیاستهایی مغایر با روح و مضامین سیاستهای کلان و متناسب با رشد آگاهی و اندیشگی و مسئولیتهای اخلاقی فردی و اجتماعی، از قبیل آزادمنشی و صداقت، اعتماد و همبستگی و نوعدوستی، به ویژه در شرایط عادی و غیر بحرانی جامعه، که حساب شرایط بحرانی جداست.
عامل نفوذی، از سطحینگری و در شرایطی از بلندپروازی برخی مدیران سوءاستفاده و به تدریج جای پای خود را محکم میکند و بعد برنامههایی را تولید و بدون توجه به هشدارهای اولیه برخی افراد پخش میکند.
🔻🔻🔻بخش دوم گفت و گو🔻🔻🔻
ادعا هم دارد که بیشترین رجوع مردم به صداوسیماست پس این چه ایدهپردازیای بوده است که واقعیتها را به این شکل رقم زده است؟
* یعنی شما صداوسیما را نسبت به آنچه در واقعیت امروز جامعه وجود دارد، مسئول میدانید؟
ممکن است متولیان صداوسیما بگویند ما کار خود را کردهایم اما مردم راه خودشان را رفتهاند در حالی که اینطور نیست. اگر مردم راه خود را به غلط رفتهاند و اگر ایدههای غلطی داشتهاند که باعث شده چنین راهی بروند، باز هم باید پرسید صداوسیما در این ایدههای غلط نقش نداشته است؟ و اصلاً در اصلاح این ایدهها چه نقشی داشته است؟
این بحث بسیار اساسی است و عالمان علوم انسانی اعم از روحانی، روشنفکر، روانشناس، جامعه شناس و اقتصاددان و هرکسی که با ایده و تئوری سر و کار دارد نمیتواند بگوید مرا با واقعیتها کاری نیست و از آنها چشمپوشی کند. من شخصاً معتقدم صداوسیما حسب جایگاهی که برایش تعریف شده است نقش خود را به خوبی ایفا نکرده است. بالاخره عدهای امروز اندیشه غلطی را ترویج میکنند که باعث بهوجود آمدن واقعیتهای تلخی شده است. صداوسیما تا چه حدی با این ایدهها و اندیشههای غلط درافتاده است؟
به تعارض و تظاهر در تفکر حاکم بر صداوسیما با خروجی برنامهها و آثارش اشاره کردید و همچنین به اینکه واقعیت جامعه چیز دیگری است و صداوسیما ایدههای دیگری را نمایش میدهد. میتوانید در این زمینه مثال هم بزنید؟ چون تلویزیون ادعا دارد که به طور مثال تا به امروز در مسیر اخلاق و برنامهسازی انقلابی و فرهنگی حرکت کرده است و همچنان میکند.
اینکه اینها بعضاً کارهایی انجام میدهند تردیدی نیست. در این نکته که این کارها هم برای مخاطب انجام میشود نمیتوان شک کرد. بحث این است که آیا صداوسیما متناسب با گفتمان انقلاب اسلامی و نیازهای فرهنگی و اجتماعی مردم برنامهسازی میکند؟ این بحث ماست. به هر حال وقتی جامعه از مشکلات اجتماعی رنج میبرد، اخلاقیات آموزش داده شده در تلویزیون هم (بدون انکار دلالتهای اجتماعیِ اخلاقیات فردی)، باید اجتماعی باشد نه فردی. سالهاست آموزشهای مذهبی اخلاقی هم در تلویزیون رویکرد فردی دارد.
مساله بنده این است که افراد چرا این قدر قدرت مانور دارند؟ به طور مثال شوراهای اندیشهورزی در شبکهها تشکیل میشود که افراد طبق سیاستها و مصوبات و تصمیمات این شوراها حرکت کنند و اینقدر قدرت مانور نداشته باشند، اما اینها همه اموری فرمالیستی و دهان پر کن هستند
* منظور آموزشهای دینی است که غالباً به احکام و فقهیات شخصی منحصر و محدود شده است؟
بله. به «حق الله» منحصر شده است که کسی مخالف آن هم نیست. اما اتفاقاً خداوند حق الله را به شرط توبه و رجعت شخصی میبخشد. آنچه را خدا نمیبخشد «حقالناس» است. در حالی که شما اکنون در جامعه انواع و اقسام تضییع شدن حق مردم را میبینید. تبعیض، فساد و رانت و ناشایسته گماری را میبینید که همه اینها حقوقی است که دارد پایمال میشود. برنامههای تلویزیونی اگر هم به این مسائل اجتماعی بپردازد، جزئی است و حتی در مواردی، و به ویژه در گذشته به صورت پررنگتر، جناحی است. در حالی که این مسائل جناح بردار نیست.
* چقدر ممکن است تلویزیون به دلیل حضور مدیران یا برنامهسازان محافظه کار یا منفعت طلب به مسائل اساسیتر ورود نکند؟
اگر قواعد مشخصی وجود داشته باشد قدرت مانور شخصی افراد پایین میآید. مساله بنده این است که افراد چرا این قدر قدرت مانور دارند؟ به طور مثال شوراهای اندیشهورزی در شبکهها تشکیل میشود که افراد طبق سیاستها و مصوبات و تصمیمات این شوراها حرکت کنند و اینقدر قدرت مانور نداشته باشند، اما اینها همه اموری فرمالیستی و دهان پر کن هستند.
* ممکن است عملیاتی نشدن همان ایدههایی که گفتید به دلیل نفوذ افرادی باشد که نمیخواهند؟
این نفوذ بحث مهمی است که نباید آن را نادیده بگیرید. وقتی تفکیک سره از ناسره مشمول نظارت نمیشود، عدهای میتوانند مانورهای شخصی هم داشته باشند. وقتی شورای راهبردی واقعی و عمیق وجود ندارد، افراد خیلی راحت میتوانند نفوذ کنند. نفوذ فرهنگی و مادی داشته باشند. یعنی ابتدا با ظاهر و منش مقبول، خود را جا میاندازند و بعد سیاستهای خود را اعمال میکنند، من از این قبیل موارد، زیاد دیدهام.
* چه سیاستی را اعمال میکنند؟
سیاستهایی مغایر با روح و مضامین سیاستهای کلان و متناسب با رشد آگاهی و اندیشگی و مسئولیتهای اخلاقی فردی و اجتماعی، از قبیل آزادمنشی و صداقت، اعتماد و همبستگی و نوعدوستی، به ویژه در شرایط عادی و غیر بحرانی جامعه، که حساب شرایط بحرانی جداست.
عامل نفوذی، از سطحینگری و در شرایطی از بلندپروازی برخی مدیران سوءاستفاده و به تدریج جای پای خود را محکم میکند و بعد برنامههایی را تولید و بدون توجه به هشدارهای اولیه برخی افراد پخش میکند.
Telegram
دکتر ابوالحسن صادقی جهانی
⭕️ عماد افروغ جامعهشناس و استاد دانشگاه ضمن تبیین تأثیر عملکرد رسانه ملی در چهار دهه گذشته بر واقعیتهای تلخ جامعه امروز، بر لزوم #بازنگری در #سیاست_های کلان صداوسیما تأکید کرد!!
⭕️ عماد افروغ در گفتگو با خبرگزاری مهر تبیین کرد؛
نسبت صداوسیما با واقعیتهای…
⭕️ عماد افروغ در گفتگو با خبرگزاری مهر تبیین کرد؛
نسبت صداوسیما با واقعیتهای…
https://t.iss.one/sadeghijahani/2974
🔻🔻🔻بخش سوم گفت و گو🔻🔻🔻
یعنی ابتدا با ظاهر و پس از آشکار شدن منویات پنهانی این دسته از افراد و اعتراضات دیگران، مجبور به قطع برنامه میشوند
* ورود چنین افرادی به صداوسیما راحت است؟
تا حدی آسان است چون این مدل در سازمانهایی که قرار است اصول و ارزشها را با مانورهای شخصی و بعضاً بلندپروازانه مدیران، جا بیندازند جواب میدهد. طرف ابتدا ظاهر انقلابی و بدون توجه به لایههای حکیمانه و زیرین انقلاب و همسو با سلایق مدیران، به خود میگیرد و بهتدریج نفوذ کرده و طرح خود را پیاده میسازد. در واقع، از سطحینگری و در شرایطی از بلندپروازی برخی مدیران سوءاستفاده و به تدریج جای پای خود را محکم میکند و بعد برنامههایی را تولید و بدون توجه به هشدارهای اولیه برخی افراد پخش میکند. پس از آشکار شدن منویات پنهانی این دسته از افراد و اعتراضات دیگران، مجبور به قطع برنامه میشوند. اگر بر صدا و سیما مغز متفکر و استراتژیست و به روز و در چارچوب آرمانهای انقلاب اسلامی و به طور خاص شعارهای آزادی، عدالت و اخلاق و معنویت حاکم بود، شاهد این گونه برنامهها و مانورهای شخصی نمیبودیم.
یک عده متظاهر و عدهای متعصب، جاهل و خشک مغز هستند. افراد متظاهر از دسته دوم بدتر هستند، چون به دلیل پنهان کردن
به رغم اینکه انقلاب برای ما ارزشمند است اما توجیهی برای ریا و حفظ ظاهر نمیشود. ما باید کسی را وارد کار کنیم که اولاً آگاه به لایهمندی پدیده انقلاب باشد، ثانیاً به گفتهاش باور داشته باشد. وقتی دم از انقلاب و مردم و دین میزند به آنها باور و عمل متناظر داشته باشد. مردم متوجه ایفای نقش متظاهرانه میشوند. برای مثال، طرف با پراید به مجلس شورای اسلامی میآمد اما در خیابانی او را با بنز آخرین مدل دیدند. بالاخره که آشکار میشود، پس اگر با همان بنز و البته مشروع خود بیاید بهتر نیست؟
در اینجا فضایی را برای پرسشی کلیدی باز میکنم، کدام بهتر است نفاق یا صداقت؟ و یا شاید نفاق و صداقت گره خورده با حرص؟ پاسخ بنده این است که به هر حال، ساده زیستی و به تعبیر حضرت امیر (ع) قناعت، گره خورده با کسب روزی حلال و بینیازی و حد کفاف و پرهیز از دنیا برای دنیا و دنیا را برای آخرت خواستن، در مرتبه اول ارزش قرار دارد. اما اگر قرار بر انتخاب بین نفاق و ریا و صداقت و صراحت حریصانه در استفاده از مواهب دنیوی باشد کدام قبیح تر است؟
زندگی روزمره، نوعاً عرصه تأثیر و تأثر است نه باید و نباید. ما مدام بایدها و نبایدها را در تریبون رسمی تلویزیون تبلیغ میکنیم، در حالی که خبر نداریم مخاطب با چه مشکلاتی درگیر است. به طور مثال دائم میگوئید به فکر آخرتت باش و ایمان داشته باش. در حالی که مردم میگویند من به نان شبم محتاجم. در واقع او مشکلی با این ارزشها ندارد، در این ارزشها مشترک است اما دردش چیز دیگری است
دنیا را برای دنیا خواستن و بهره مند شدن از روشهای نامشروع، از جمله ریا، برای تنعمات دنیوی و یا دنیا را برای دنیا خواستن و متنعم شدن از مواهب دنیوی بدون استفاده از روشهای نامشروع، ولو در قالب حرص؟ به هر حال، کدام کم ارزش تر است، تظاهر ریاکارانه و تمسک صوری به ارزشها برای بهرهمندی از دنیا یا صداقت و تلاش برای بهرهمندی از دنیا؟ در افراطیترین شکل، نفاق یا حرص؟ در اولی پای کلاه برداری و تضییع حقوق اجتماعی در میان است و در دومی پای ضرر به نفس در میان است که با اخذ سیاستهای صحیح و رفاهی اجتماعی و مالیات و غیره قابل کنترل و تعدیل است. به هر حال، اگر بخواهیم به اسم حفظ ظاهر، ریا را گسترش دهیم بداخلاقی بدتری را توسعه دادهایم و باعث نفوذ افکار بدتری شدهایم.
* گفتید صداوسیما چندان به واقعیت جامعه کاری ندارد. از نگاه شما چگونه میتوان این واقعیت را در برنامهسازیها دخالت داد؟
همان ابتدا گفتم صداوسیما تئوری به روزی ندارد. در بهترین حالت بایدها و نبایدهایی دارد که اتفاقاً مساله مردم نیست. زندگی روزمرهشان به گونهای است که آن باید و نبایدها در زندگیشان ورود و دخالتی ندارد، چون غالباً با آن مسألهای ندارند. زندگی روزمره، نوعاً عرصه تأثیر و تأثر است نه باید و نباید. ما مدام بایدها و نبایدها را در تریبون رسمی تلویزیون تبلیغ میکنیم، در حالی که خبر نداریم مخاطب با چه مشکلاتی درگیر است. به طور مثال دائم میگوئید به فکر آخرتت باش و ایمان داشته باش.
🔻🔻🔻بخش سوم گفت و گو🔻🔻🔻
یعنی ابتدا با ظاهر و پس از آشکار شدن منویات پنهانی این دسته از افراد و اعتراضات دیگران، مجبور به قطع برنامه میشوند
* ورود چنین افرادی به صداوسیما راحت است؟
تا حدی آسان است چون این مدل در سازمانهایی که قرار است اصول و ارزشها را با مانورهای شخصی و بعضاً بلندپروازانه مدیران، جا بیندازند جواب میدهد. طرف ابتدا ظاهر انقلابی و بدون توجه به لایههای حکیمانه و زیرین انقلاب و همسو با سلایق مدیران، به خود میگیرد و بهتدریج نفوذ کرده و طرح خود را پیاده میسازد. در واقع، از سطحینگری و در شرایطی از بلندپروازی برخی مدیران سوءاستفاده و به تدریج جای پای خود را محکم میکند و بعد برنامههایی را تولید و بدون توجه به هشدارهای اولیه برخی افراد پخش میکند. پس از آشکار شدن منویات پنهانی این دسته از افراد و اعتراضات دیگران، مجبور به قطع برنامه میشوند. اگر بر صدا و سیما مغز متفکر و استراتژیست و به روز و در چارچوب آرمانهای انقلاب اسلامی و به طور خاص شعارهای آزادی، عدالت و اخلاق و معنویت حاکم بود، شاهد این گونه برنامهها و مانورهای شخصی نمیبودیم.
یک عده متظاهر و عدهای متعصب، جاهل و خشک مغز هستند. افراد متظاهر از دسته دوم بدتر هستند، چون به دلیل پنهان کردن
به رغم اینکه انقلاب برای ما ارزشمند است اما توجیهی برای ریا و حفظ ظاهر نمیشود. ما باید کسی را وارد کار کنیم که اولاً آگاه به لایهمندی پدیده انقلاب باشد، ثانیاً به گفتهاش باور داشته باشد. وقتی دم از انقلاب و مردم و دین میزند به آنها باور و عمل متناظر داشته باشد. مردم متوجه ایفای نقش متظاهرانه میشوند. برای مثال، طرف با پراید به مجلس شورای اسلامی میآمد اما در خیابانی او را با بنز آخرین مدل دیدند. بالاخره که آشکار میشود، پس اگر با همان بنز و البته مشروع خود بیاید بهتر نیست؟
در اینجا فضایی را برای پرسشی کلیدی باز میکنم، کدام بهتر است نفاق یا صداقت؟ و یا شاید نفاق و صداقت گره خورده با حرص؟ پاسخ بنده این است که به هر حال، ساده زیستی و به تعبیر حضرت امیر (ع) قناعت، گره خورده با کسب روزی حلال و بینیازی و حد کفاف و پرهیز از دنیا برای دنیا و دنیا را برای آخرت خواستن، در مرتبه اول ارزش قرار دارد. اما اگر قرار بر انتخاب بین نفاق و ریا و صداقت و صراحت حریصانه در استفاده از مواهب دنیوی باشد کدام قبیح تر است؟
زندگی روزمره، نوعاً عرصه تأثیر و تأثر است نه باید و نباید. ما مدام بایدها و نبایدها را در تریبون رسمی تلویزیون تبلیغ میکنیم، در حالی که خبر نداریم مخاطب با چه مشکلاتی درگیر است. به طور مثال دائم میگوئید به فکر آخرتت باش و ایمان داشته باش. در حالی که مردم میگویند من به نان شبم محتاجم. در واقع او مشکلی با این ارزشها ندارد، در این ارزشها مشترک است اما دردش چیز دیگری است
دنیا را برای دنیا خواستن و بهره مند شدن از روشهای نامشروع، از جمله ریا، برای تنعمات دنیوی و یا دنیا را برای دنیا خواستن و متنعم شدن از مواهب دنیوی بدون استفاده از روشهای نامشروع، ولو در قالب حرص؟ به هر حال، کدام کم ارزش تر است، تظاهر ریاکارانه و تمسک صوری به ارزشها برای بهرهمندی از دنیا یا صداقت و تلاش برای بهرهمندی از دنیا؟ در افراطیترین شکل، نفاق یا حرص؟ در اولی پای کلاه برداری و تضییع حقوق اجتماعی در میان است و در دومی پای ضرر به نفس در میان است که با اخذ سیاستهای صحیح و رفاهی اجتماعی و مالیات و غیره قابل کنترل و تعدیل است. به هر حال، اگر بخواهیم به اسم حفظ ظاهر، ریا را گسترش دهیم بداخلاقی بدتری را توسعه دادهایم و باعث نفوذ افکار بدتری شدهایم.
* گفتید صداوسیما چندان به واقعیت جامعه کاری ندارد. از نگاه شما چگونه میتوان این واقعیت را در برنامهسازیها دخالت داد؟
همان ابتدا گفتم صداوسیما تئوری به روزی ندارد. در بهترین حالت بایدها و نبایدهایی دارد که اتفاقاً مساله مردم نیست. زندگی روزمرهشان به گونهای است که آن باید و نبایدها در زندگیشان ورود و دخالتی ندارد، چون غالباً با آن مسألهای ندارند. زندگی روزمره، نوعاً عرصه تأثیر و تأثر است نه باید و نباید. ما مدام بایدها و نبایدها را در تریبون رسمی تلویزیون تبلیغ میکنیم، در حالی که خبر نداریم مخاطب با چه مشکلاتی درگیر است. به طور مثال دائم میگوئید به فکر آخرتت باش و ایمان داشته باش.
Telegram
دکتر ابوالحسن صادقی جهانی
⭕️ عماد افروغ جامعهشناس و استاد دانشگاه ضمن تبیین تأثیر عملکرد رسانه ملی در چهار دهه گذشته بر واقعیتهای تلخ جامعه امروز، بر لزوم #بازنگری در #سیاست_های کلان صداوسیما تأکید کرد!!
⭕️ عماد افروغ در گفتگو با خبرگزاری مهر تبیین کرد؛
نسبت صداوسیما با واقعیتهای…
⭕️ عماد افروغ در گفتگو با خبرگزاری مهر تبیین کرد؛
نسبت صداوسیما با واقعیتهای…
https://t.iss.one/sadeghijahani/2974
اینها ارزشها و بایدهایی است که در بهترین حالت صداوسیما ترویج میکند. در حالی که مردم میگویند باید بدن و جان و نفسی باشد که به فکر آخرت باشد و ایمان داشته باشد، من به نان شبم محتاجم. در واقع او مشکلی با این ارزشها ندارد، در این ارزشها مشترک است اما دردش چیز دیگری است. درد او بیکاری، نفاق و تظاهر است. دردش رانت خواری است. درد او درد اخلاق فردی نیست بلکه درد اخلاق اجتماعی است. درد او درد تبعیض است و اینکه چه فسادهای اجتماعی رواج دارد در حالی که صداوسیما از اخلاق اجتماعی نمیگوید. صداوسیما بیشتر از اخلاق فردی میگوید در حالی که فرد اینها را قبول دارد.
صداوسیما برخلاف ادعاها و های وهویی که دارد، متوجه این معانی نیست. ممکن است هر از گاهی هم برنامه خوبی ساخته شود ممکن است اتفاقی بیفتد و سازمان صداوسیما هم نمایش دهد. به طور مثال اتفاقی در نوع دوستی ایرانیان رخ دهد و تلویزیون این را نمایش دهد، اما این امر در راستای یک تفکر نظام مند با توجه به ملزومات آن نیست.
ما دیدهایم که صداوسیما در شرایط عادی، خودش هم در بداخلاقیها نقش داشته است. از لاپوشانی و منعکس نکردن قضایا تا نمایش تصاویری که خلاف تجربه زیسته مردم است. درهای صداوسیما به روی افکار دیگر بسته است و انگار منتظر حادثهای است تا درها را باز کند. در حالی که در روز حادثه، شاه هم درها را باز کرد، شاه هم توبه کرد! نوع نگاه سازمان صداوسیما متناسب با انقلاب اسلامی و هویت فرهنگی و تاریخی و نیازهای ما نیست. شما اصلاً ثابت کنید اینها برنامه و سیاستگذاری دارند. ممکن است در دفترچههایی این سیاستگذاریهای را داشته باشند اما فقط روی کاغذ است. بحث ما نحوه عملیاتی شدن و به روز شدن این سندهاست.
ما در مجلس هفتم پیشنهاد تشکیل شورایی در رأس صدا و سیما، متشکل از نظریهپردازان و استراتژیستهای فرهنگی و سیاست گذاران فرهنگی و … را با انتخاب رهبری دادیم که راهبردهای کلان و به روز و مساله مند صداوسیما را مشخص کنند تا کار از حالت فردی خارج شود اما مسئولان وقت صداوسیما مخالفت کردند چون حس کردند دستشان بسته میشود
* آیا هیچگاه سازمان صداوسیما در قالب مشورت با مشاوران و متخصصان از جمله جامعهشناس، متفکر علوم انسانی، روحانیان و… این ایدهها و اصول را تدوین نکرده است؟
سوال خوبی است. در چندین مقطع از بنده نوعی بهعنوان عضو شورای اندیشهورزی یکی از شبکهها دعوت شد. یکی دو جلسه، و در دوره جدید فقط یک جلسه، از این شوراها برگزار شد اما چقدر به حرف ما گوش دادند؟ انگار ما ابزار توجیه یک سری سیاستها شدهایم.
به طور مثال در یکی از شوراها ما گفتیم فلان برنامه درست نیست اما مقاومت کردند و حتی به نوعی به بنده توهین کردند گویی مساله من شخصی بود و کار به جایی کشید که خودشان برنامه را تعطیل کردند. ما هم البته میدانیم این شوراها کارایی ندارد اما شاید هنوز امید داریم که اتفاقی بیفتد.
وقتی در جایی از ما دعوت میکنند، شرکت میکنیم چون هنوز امیدواریم. میگوئیم از ما دعوت شده است و حسب وظیفه اجتماعی باید برویم. خب لااقل حرفهای ما را بشنوند اما نه رد میکنند و نه میپذیرند. در یکی از همین جلسات به جای استدلال بر سر غلط بودن یا درست بودن یک موضوع گفتند ما به گفتمان فلان فرد، غیر امام راحل و رهبری، در سیما توجه داریم. من گفتم از کی تا حالا یک فرد در سیما گفتمان ساز شده است؟ این مضحک است که یک فرد ولو با سمتی رسمی اینگونه تأثیر داشته باشد.
* یکی از مشکلات صداوسیما این است که به نظر میرسد رویکردهایش وابسته به مدیران است و به همین دلیل است که خیلی وقتها سلیقه یک فرد معیار تصمیمگیریهای کلان و به قول شما گفتمان ساز میشود.
ما در مجلس هفتم پیشنهاد تشکیل شورایی در رأس صدا و سیما، متشکل از نظریهپردازان و استراتژیستهای فرهنگی و سیاست گذاران فرهنگی و … را با انتخاب رهبری دادیم که راهبردهای کلان و به روز و مساله مند صداوسیما را مشخص کنند تا کار از حالت فردی خارج شود. این شورا قرار بود در اتخاذ راهبردها و نظارت بر حسن اجرای آنها نقش آفرین باشد. ما این را مطرح کردیم، اما مسئولان وقت صداوسیما مخالفت کردند چون حس کردند دستشان بسته میشود. ما اکنون هیچ نظارتی نداریم منظورم نظارتهای اجرایی نیست منظور نظارتهای کلان و راهبردی است. اگر هم شوراهای اندیشهورزی راه اندازی کردند تأثیرگذار نیستند و فقط اسم افراد را در دهانها انداختند.
صداوسیما باید بداند مادامی که بر اساس قانون اساسی عمل میکند، باید شورای راهبردی به روز و نظارت فعال داشته باشد. فکر میکنند وقتی میگوئیم نظارت، یعنی ایجاد مانع منفی و بازدارنده، اما اینگونه نیست، نظارت ابزاری مناسب برای ضمانت بخشیدن به سیاستهای صحیح و مانعی است برای رفتارهای شخصی و خارج از قاعده مصوب. متأسفانه صداوسیما علاوه بر اینها اسیر نفوذ و تظاهر و ریا هم شده است
اینها ارزشها و بایدهایی است که در بهترین حالت صداوسیما ترویج میکند. در حالی که مردم میگویند باید بدن و جان و نفسی باشد که به فکر آخرت باشد و ایمان داشته باشد، من به نان شبم محتاجم. در واقع او مشکلی با این ارزشها ندارد، در این ارزشها مشترک است اما دردش چیز دیگری است. درد او بیکاری، نفاق و تظاهر است. دردش رانت خواری است. درد او درد اخلاق فردی نیست بلکه درد اخلاق اجتماعی است. درد او درد تبعیض است و اینکه چه فسادهای اجتماعی رواج دارد در حالی که صداوسیما از اخلاق اجتماعی نمیگوید. صداوسیما بیشتر از اخلاق فردی میگوید در حالی که فرد اینها را قبول دارد.
صداوسیما برخلاف ادعاها و های وهویی که دارد، متوجه این معانی نیست. ممکن است هر از گاهی هم برنامه خوبی ساخته شود ممکن است اتفاقی بیفتد و سازمان صداوسیما هم نمایش دهد. به طور مثال اتفاقی در نوع دوستی ایرانیان رخ دهد و تلویزیون این را نمایش دهد، اما این امر در راستای یک تفکر نظام مند با توجه به ملزومات آن نیست.
ما دیدهایم که صداوسیما در شرایط عادی، خودش هم در بداخلاقیها نقش داشته است. از لاپوشانی و منعکس نکردن قضایا تا نمایش تصاویری که خلاف تجربه زیسته مردم است. درهای صداوسیما به روی افکار دیگر بسته است و انگار منتظر حادثهای است تا درها را باز کند. در حالی که در روز حادثه، شاه هم درها را باز کرد، شاه هم توبه کرد! نوع نگاه سازمان صداوسیما متناسب با انقلاب اسلامی و هویت فرهنگی و تاریخی و نیازهای ما نیست. شما اصلاً ثابت کنید اینها برنامه و سیاستگذاری دارند. ممکن است در دفترچههایی این سیاستگذاریهای را داشته باشند اما فقط روی کاغذ است. بحث ما نحوه عملیاتی شدن و به روز شدن این سندهاست.
ما در مجلس هفتم پیشنهاد تشکیل شورایی در رأس صدا و سیما، متشکل از نظریهپردازان و استراتژیستهای فرهنگی و سیاست گذاران فرهنگی و … را با انتخاب رهبری دادیم که راهبردهای کلان و به روز و مساله مند صداوسیما را مشخص کنند تا کار از حالت فردی خارج شود اما مسئولان وقت صداوسیما مخالفت کردند چون حس کردند دستشان بسته میشود
* آیا هیچگاه سازمان صداوسیما در قالب مشورت با مشاوران و متخصصان از جمله جامعهشناس، متفکر علوم انسانی، روحانیان و… این ایدهها و اصول را تدوین نکرده است؟
سوال خوبی است. در چندین مقطع از بنده نوعی بهعنوان عضو شورای اندیشهورزی یکی از شبکهها دعوت شد. یکی دو جلسه، و در دوره جدید فقط یک جلسه، از این شوراها برگزار شد اما چقدر به حرف ما گوش دادند؟ انگار ما ابزار توجیه یک سری سیاستها شدهایم.
به طور مثال در یکی از شوراها ما گفتیم فلان برنامه درست نیست اما مقاومت کردند و حتی به نوعی به بنده توهین کردند گویی مساله من شخصی بود و کار به جایی کشید که خودشان برنامه را تعطیل کردند. ما هم البته میدانیم این شوراها کارایی ندارد اما شاید هنوز امید داریم که اتفاقی بیفتد.
وقتی در جایی از ما دعوت میکنند، شرکت میکنیم چون هنوز امیدواریم. میگوئیم از ما دعوت شده است و حسب وظیفه اجتماعی باید برویم. خب لااقل حرفهای ما را بشنوند اما نه رد میکنند و نه میپذیرند. در یکی از همین جلسات به جای استدلال بر سر غلط بودن یا درست بودن یک موضوع گفتند ما به گفتمان فلان فرد، غیر امام راحل و رهبری، در سیما توجه داریم. من گفتم از کی تا حالا یک فرد در سیما گفتمان ساز شده است؟ این مضحک است که یک فرد ولو با سمتی رسمی اینگونه تأثیر داشته باشد.
* یکی از مشکلات صداوسیما این است که به نظر میرسد رویکردهایش وابسته به مدیران است و به همین دلیل است که خیلی وقتها سلیقه یک فرد معیار تصمیمگیریهای کلان و به قول شما گفتمان ساز میشود.
ما در مجلس هفتم پیشنهاد تشکیل شورایی در رأس صدا و سیما، متشکل از نظریهپردازان و استراتژیستهای فرهنگی و سیاست گذاران فرهنگی و … را با انتخاب رهبری دادیم که راهبردهای کلان و به روز و مساله مند صداوسیما را مشخص کنند تا کار از حالت فردی خارج شود. این شورا قرار بود در اتخاذ راهبردها و نظارت بر حسن اجرای آنها نقش آفرین باشد. ما این را مطرح کردیم، اما مسئولان وقت صداوسیما مخالفت کردند چون حس کردند دستشان بسته میشود. ما اکنون هیچ نظارتی نداریم منظورم نظارتهای اجرایی نیست منظور نظارتهای کلان و راهبردی است. اگر هم شوراهای اندیشهورزی راه اندازی کردند تأثیرگذار نیستند و فقط اسم افراد را در دهانها انداختند.
صداوسیما باید بداند مادامی که بر اساس قانون اساسی عمل میکند، باید شورای راهبردی به روز و نظارت فعال داشته باشد. فکر میکنند وقتی میگوئیم نظارت، یعنی ایجاد مانع منفی و بازدارنده، اما اینگونه نیست، نظارت ابزاری مناسب برای ضمانت بخشیدن به سیاستهای صحیح و مانعی است برای رفتارهای شخصی و خارج از قاعده مصوب. متأسفانه صداوسیما علاوه بر اینها اسیر نفوذ و تظاهر و ریا هم شده است
Telegram
دکتر ابوالحسن صادقی جهانی
⭕️ عماد افروغ جامعهشناس و استاد دانشگاه ضمن تبیین تأثیر عملکرد رسانه ملی در چهار دهه گذشته بر واقعیتهای تلخ جامعه امروز، بر لزوم #بازنگری در #سیاست_های کلان صداوسیما تأکید کرد!!
⭕️ عماد افروغ در گفتگو با خبرگزاری مهر تبیین کرد؛
نسبت صداوسیما با واقعیتهای…
⭕️ عماد افروغ در گفتگو با خبرگزاری مهر تبیین کرد؛
نسبت صداوسیما با واقعیتهای…
🔰 #مطالبات_رفاه_اجتماعی
♻️ ارسالی همکار عزیز و با کرامت بازنشسته سازمان صدا و سیما
#حفظ_کرامت_انسانی
#بهبود_معیشت_زندگی
#ترمیم_سبد_اقتصادی_خانواده_ها
#خط_فقر
#بازنگری_در_هزینه_های_درمان
https://t.iss.one/sadeghijahani
♻️ ارسالی همکار عزیز و با کرامت بازنشسته سازمان صدا و سیما
#حفظ_کرامت_انسانی
#بهبود_معیشت_زندگی
#ترمیم_سبد_اقتصادی_خانواده_ها
#خط_فقر
#بازنگری_در_هزینه_های_درمان
https://t.iss.one/sadeghijahani
محسن تنابنده: ساخت «پایتخت» دست ما نیست، دست «آقایون» است/ ما مشکلی برای ساخت «پایتخت» نداریم
محسن تنابنده در گفت و گو با فریدون جیرانی در برنامه «کافه آپارات» درباره سرنوشت فصل تازه سریال «پایتخت» گفت:«یک کاری را ده سال سرمایه گذاشتند شده «پایتخت» و بعد قیچی میکنند میاندازند کنار. «پایتخت» دست ما نیست دست آقایون هست. آقایون دلشان بخواهد ساخته میشود، دلشان نخواهد ساخته نمیشود و این وسط چیزی که مهم نیست مردماند. چون دائم در کامنت های میبینم میگویند تو را خدا «پایتخت» بسازید. از همین تریبون میگویم ما مشکلی برای ساخت «پایتخت» نداریم آقایون باید تصمیم بگیرند که «پایتخت» ساخته بشود یا نشود.»
🔰 #ملاحظه
🔻 کارگردان، نویسنده و عوامل اصلی در ساخت پایتخت در سری آخر آن رفتارهای حرفه ای و نزاکت رسانه ای را در این سریال نادیده گرفتند.
🔻 این سریال هم به لحاظ ساختار و هم به لحاظ داستان دچار فقر شدید و واپس گرایی ملموسی شد.
اگر این دو پارامتر مورد #بازنگری قرار نگیرند، ارزیابی ها بر آن است که تداوم آن، لطمه اساسی به سایر برنامه های رسانه نیز وارد خواهد ساخت
✍ د. ابوالحسن صادقی جهانی
https://t.iss.one/sadeghijahani
محسن تنابنده در گفت و گو با فریدون جیرانی در برنامه «کافه آپارات» درباره سرنوشت فصل تازه سریال «پایتخت» گفت:«یک کاری را ده سال سرمایه گذاشتند شده «پایتخت» و بعد قیچی میکنند میاندازند کنار. «پایتخت» دست ما نیست دست آقایون هست. آقایون دلشان بخواهد ساخته میشود، دلشان نخواهد ساخته نمیشود و این وسط چیزی که مهم نیست مردماند. چون دائم در کامنت های میبینم میگویند تو را خدا «پایتخت» بسازید. از همین تریبون میگویم ما مشکلی برای ساخت «پایتخت» نداریم آقایون باید تصمیم بگیرند که «پایتخت» ساخته بشود یا نشود.»
🔰 #ملاحظه
🔻 کارگردان، نویسنده و عوامل اصلی در ساخت پایتخت در سری آخر آن رفتارهای حرفه ای و نزاکت رسانه ای را در این سریال نادیده گرفتند.
🔻 این سریال هم به لحاظ ساختار و هم به لحاظ داستان دچار فقر شدید و واپس گرایی ملموسی شد.
اگر این دو پارامتر مورد #بازنگری قرار نگیرند، ارزیابی ها بر آن است که تداوم آن، لطمه اساسی به سایر برنامه های رسانه نیز وارد خواهد ساخت
✍ د. ابوالحسن صادقی جهانی
https://t.iss.one/sadeghijahani
🌐 چرایی و چگونگی سبک شدن و چابکی سازمان صداوسیما
▫️ هرچه اندازه یک سازمان بزرگ تر باشد، پیچیدگی آن بیشتر، تمرکز کمتر و در نهایت، مجموعه ای میشود نامنعطف که ابتکار عمل کمتری برای پویایی و ساخت یابی مجدد دارد.
🔸از آنجا که فضای عظیم، در هم تنیده و تار عنکبوتی #فضای_مجازی عرصه را برای عرض اندام بازیگران چاق که قدرت مانور ضعیفتری دارند تنگ می کند، رسانه هایی موفق هستند که بتوانند با چابکی قدرت مانور بیشتری از خود نشان دهند.
▫️سازمان #صدا_و_سیما که شاید بتوان آن را یکی از بزرگترین سازمانهای رسانهای از لحاظ ساختار و نیروی انسانی در میان سازمان های رسانه ای جهان شناخت، نتوانسته قدرت مانور مناسبی در برابر فضای مجازی از خود نشان دهد. و لذا با وجود معاونت فضای مجازی و معاونت های عریض و طویل در استانها، به نظر می رسد به علت عدم شناخت مدیران این حوزه و درک ناکافی از فضای رقابتی و پیچیده شبکه های اجتماعی، هنوز گام موفقی در جهت جلب توجه، ارتباط و افزایش مخاطبان رسانه ملی برنداشته است.
🔹 با توجه به شاخصههایی مثل پیچیدگی، عدم ثبات و وجود ناپایداری که سازمان های رسانه ای را در شرایط ویژه قرار می دهد، لازم است صداوسیما در عالی ترین حد از #چابکی قرار داشته باشد تا بتواند به راحتی در این شرایط، مانور داده و مخاطبان را به سمت خود سوق دهد، که لازمه این مهم، یک سازمان سریع، چابک (در همه سطوح)، جوان، شجاع و نترس است.
💢بنابراین؛ #بازنگری در بدنه ستادی سازمان به منظور تجمیع و ترکیب برخی ستادهای موازی و هم کارکرد یک ضرورت به نظر میرسد. همچنین ایجاد یا حمایت از موسسات بزرگ تولید فیلم، سریال، مستند و انیمیشن در خارج از سازمان با برون سپاری تولیدات و اصلاح ساختار سازمانی بر اساس سیاستهای جدید و تدقیق شرح وظایف کارکنان و تربیت نیروهای دارای انگیزه، مهارت، تجربه و دانش، میتواند راه برونرفت رسانه ملی از فربگی و کرختی کنونی باشد.
✍️ دکتر #حسن_باویر
با ما همراه باشید
#ژئوپلیتیک_رسانه
📺 https://t.iss.one/sadeghijahani
▫️ هرچه اندازه یک سازمان بزرگ تر باشد، پیچیدگی آن بیشتر، تمرکز کمتر و در نهایت، مجموعه ای میشود نامنعطف که ابتکار عمل کمتری برای پویایی و ساخت یابی مجدد دارد.
🔸از آنجا که فضای عظیم، در هم تنیده و تار عنکبوتی #فضای_مجازی عرصه را برای عرض اندام بازیگران چاق که قدرت مانور ضعیفتری دارند تنگ می کند، رسانه هایی موفق هستند که بتوانند با چابکی قدرت مانور بیشتری از خود نشان دهند.
▫️سازمان #صدا_و_سیما که شاید بتوان آن را یکی از بزرگترین سازمانهای رسانهای از لحاظ ساختار و نیروی انسانی در میان سازمان های رسانه ای جهان شناخت، نتوانسته قدرت مانور مناسبی در برابر فضای مجازی از خود نشان دهد. و لذا با وجود معاونت فضای مجازی و معاونت های عریض و طویل در استانها، به نظر می رسد به علت عدم شناخت مدیران این حوزه و درک ناکافی از فضای رقابتی و پیچیده شبکه های اجتماعی، هنوز گام موفقی در جهت جلب توجه، ارتباط و افزایش مخاطبان رسانه ملی برنداشته است.
🔹 با توجه به شاخصههایی مثل پیچیدگی، عدم ثبات و وجود ناپایداری که سازمان های رسانه ای را در شرایط ویژه قرار می دهد، لازم است صداوسیما در عالی ترین حد از #چابکی قرار داشته باشد تا بتواند به راحتی در این شرایط، مانور داده و مخاطبان را به سمت خود سوق دهد، که لازمه این مهم، یک سازمان سریع، چابک (در همه سطوح)، جوان، شجاع و نترس است.
💢بنابراین؛ #بازنگری در بدنه ستادی سازمان به منظور تجمیع و ترکیب برخی ستادهای موازی و هم کارکرد یک ضرورت به نظر میرسد. همچنین ایجاد یا حمایت از موسسات بزرگ تولید فیلم، سریال، مستند و انیمیشن در خارج از سازمان با برون سپاری تولیدات و اصلاح ساختار سازمانی بر اساس سیاستهای جدید و تدقیق شرح وظایف کارکنان و تربیت نیروهای دارای انگیزه، مهارت، تجربه و دانش، میتواند راه برونرفت رسانه ملی از فربگی و کرختی کنونی باشد.
✍️ دکتر #حسن_باویر
با ما همراه باشید
#ژئوپلیتیک_رسانه
📺 https://t.iss.one/sadeghijahani