#تلنگری_از_سوی_یکی_از_همکاران_کرمانی!
مطلب آقای عادلی را خواندم و از اخراج خودم از سازمان خوشحال شدم!
من نسترن ابراهیم زاده کارمند حق الزحمه ای سابق صدا و سیمای مرکز کرمان هستم که از سال ۸۲ با دعوت به همکاری سازمان برای کار ویراستاری و نویسندگی، و بعدها برنامه سازی، تدریس در دانشگاه را رها کردم و با علاقه و امید به استخدام، صادقانه و متعهدانه مشغول خدمت شدم، ولی سازمان به هیچ کدام از تعهدهای خود مبنی بر ساماندهی و استخدام عمل نکرد.
در شهریور سال ۹۴ بعد از ناامیدی از اقدام موثر در سازمان، در عالی ترین مقام قضایی کشور یعنی دیوان عدالت کشوری طرح دعوی کردم.
سازمان این دعوی را تاب نیاورد و پس از این که یقین کردند من در پیگیری شکایت مصر هستم، در پایان مهر ماه به دستور #مدیرکل #وقت #جناب_صادقی_جهانی به من گفته شد: یا شکایتت را پس بگیر و یا دیگر نیا!
پاسخ دادم: کار خلافی نکرده ام ادعایی دارم به مرجع قضایی رجوع کرده ام یا حق را به من می دهد یا نمی دهد، در دو حالت من تابع قانونم، من شکایت را پس نمی گیرم.
و از اول آبان ۹۴ پس از دوازده سال و یک ماه از کار اخراج گردیدم!
اتفاق مثبتی که در مرکز کرمان رخ داد شکایت شش نفر دیگر از همکاران حق الزحمه بود، که نشان دادند از اخراج و واکنش سازمان هراس ندارند و خواهان احقاق حق هستند، و متاسفانه هر شش نفر حدود یکسال بعد از من اخراج گردیدند.
پرونده شکایت چندسالی طول کشید و ادعاها و مدرک های سازمان مبنی براین که ما نیروهای سازمان نیستیم و دروغ می گوییم مورد تایید قرار نگرفت، و ادعای همه درباره سابقه و حق بیمه و دیگر حقوق، با تایید قاضیان دستگاه قضا( که خوشبختانه تحت تاثیر سازمان قرارنگرفتند) ثابت گردید.
اکنون سوال اینجاست آیا اقدام برای احقاق حق جرم است؟ آیا اخراج کارکنان با سابقه هایی بین ۱۱ تا ۱۸ سال! که در نظام مدیریتی صحیح سرمایه های انسانی به شمار می آیند، کاری پسندیده و اخلاقی است؟
در جلسه های دادگاه وکیلان سازمان که از تهران و کرمان می آمدند، می گفتند که این خانم، یعنی بنده، لیدر هستم و قصد اخلال و جوسازی دارم!!
در سال ۹۷ یک مطلب انتقادی در یک نشریه محلی با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه نوشتم و ضمن انتقاد از مدیران به طرح موضوع شکایت پرداختم.
که پس از تایید دو رای دادگاه بدوی در دادگاه تجدیدنظر و اجرایی شدن آن ها، دو ماه بعد از نوشته شدن مطلب و بلافاصله بعد از ابلاغ رای تجدیدنظر، در پی تهدیدهای سازمان، از این جانب در دادگاه مطبوعات به جرم نشر اکاذیب شکایت شد! این شکایت در حال حاضر در دادگاه مطبوعات کرمان در حال رسیدگی است، سومین جلسه دادگاه به علت کرونا به مهرماه موکول شد.
وکیل سازمان در دادگاه گفتند: این خانم حق شکایت نداشته است!! سخنی که مورد اعتراض قاضی قرار گرفت و گفت: این حرف عین بی عدالتی است...
جالب اینجاست که مدیرکل فعلی مرکز کرمان، آقای علیرمضانی در اعتراض خبرنگاران به شکایت سازمان از یک خبرنگار و پیگیری استاندار کرمان در روز خبرنگار سال گذشته و پرسش خودم در روز خبرنگار امسال، می گویند:
بنده از کسی شکایت نکرده ام حقوقی شاکی است، بنده حرف مدیرم را اجرا می کنم.
و این گونه از پاسخ #طفره می روند.
مدت ها از #اخراج من و همکارانم می گذرد و هنوز پرسش من بی جواب مانده است، وقتی ادعای من و همکارانم در مرجع قضایی تایید شده است و نشان می دهد ما ادعای دروغین و بی اساس نداشته ایم، آن هم در سازمانی که خود مدعی احقاق حق مردم و مظلومان است، چرا سازمان چنین واکنشی نشان داده است؟
البته اکنون دریافته ایم شدت عمل سازمان راهی برای پیشگیری از شکایت دیگر نیروهای حق الزحمه ( که تعدادشان کم هم نیست)، بوده است.
سازمان در حال حاضر راه های فرار از قانون و شکایت این نیروها را یادگرفته و با واگذار کردن این نیروها به شرکت های دیگر چون سروش و ... خود را از پیامدهای اخراج این نیروها خلاص کرده تا راه را بر شکایت آنان ببندد.
ولی هم چنان امیدوارم سازمان درباره نیروهای خود به ویژه نیروهای حق الزحمه برخوردهای اخلاقی و انسانی داشته باشد و راهی پسندیده و معقول را برگزیند.
⭕️ نسترن ابراهیم زاده⭕️
ملاحظات:
🔸 خواهر محترم از نیروهای انسانی پرسشگر و حق جو است؛ مطالبی را که نگارش کرده نزدیک به واقعیت نگاشته است؛ و در ملاقات با بنده طرح مساله کردند و من نیز همین مطلب را عرض کردم و اگر امروز هم مدیر مرکز بودم به همین رویه عمل می کردم!
🔻رویه سازمانی بنده آن است که در #نقش مدیر مرکز یک #مجری باشم، چون سازمان نقش سیاستگذاری را تفویض نکرده است!
🔻 بارها شده، به عنوان صاحب نظر با سیاست #اعلامی و #اعمالي همسو نبودم، ولی سخت معتقد بودم که #بد_قانونی بهتر از #بی_قانونی است!
🔻 با قانون بد مجریان توانمند می توانند جامعه ای را خوب اداره کنند، ولی با بی قانونی عاقبت خوشی برای کشور متصور نيست!/صادقی
https://t.iss.one/sadeghijahani
مطلب آقای عادلی را خواندم و از اخراج خودم از سازمان خوشحال شدم!
من نسترن ابراهیم زاده کارمند حق الزحمه ای سابق صدا و سیمای مرکز کرمان هستم که از سال ۸۲ با دعوت به همکاری سازمان برای کار ویراستاری و نویسندگی، و بعدها برنامه سازی، تدریس در دانشگاه را رها کردم و با علاقه و امید به استخدام، صادقانه و متعهدانه مشغول خدمت شدم، ولی سازمان به هیچ کدام از تعهدهای خود مبنی بر ساماندهی و استخدام عمل نکرد.
در شهریور سال ۹۴ بعد از ناامیدی از اقدام موثر در سازمان، در عالی ترین مقام قضایی کشور یعنی دیوان عدالت کشوری طرح دعوی کردم.
سازمان این دعوی را تاب نیاورد و پس از این که یقین کردند من در پیگیری شکایت مصر هستم، در پایان مهر ماه به دستور #مدیرکل #وقت #جناب_صادقی_جهانی به من گفته شد: یا شکایتت را پس بگیر و یا دیگر نیا!
پاسخ دادم: کار خلافی نکرده ام ادعایی دارم به مرجع قضایی رجوع کرده ام یا حق را به من می دهد یا نمی دهد، در دو حالت من تابع قانونم، من شکایت را پس نمی گیرم.
و از اول آبان ۹۴ پس از دوازده سال و یک ماه از کار اخراج گردیدم!
اتفاق مثبتی که در مرکز کرمان رخ داد شکایت شش نفر دیگر از همکاران حق الزحمه بود، که نشان دادند از اخراج و واکنش سازمان هراس ندارند و خواهان احقاق حق هستند، و متاسفانه هر شش نفر حدود یکسال بعد از من اخراج گردیدند.
پرونده شکایت چندسالی طول کشید و ادعاها و مدرک های سازمان مبنی براین که ما نیروهای سازمان نیستیم و دروغ می گوییم مورد تایید قرار نگرفت، و ادعای همه درباره سابقه و حق بیمه و دیگر حقوق، با تایید قاضیان دستگاه قضا( که خوشبختانه تحت تاثیر سازمان قرارنگرفتند) ثابت گردید.
اکنون سوال اینجاست آیا اقدام برای احقاق حق جرم است؟ آیا اخراج کارکنان با سابقه هایی بین ۱۱ تا ۱۸ سال! که در نظام مدیریتی صحیح سرمایه های انسانی به شمار می آیند، کاری پسندیده و اخلاقی است؟
در جلسه های دادگاه وکیلان سازمان که از تهران و کرمان می آمدند، می گفتند که این خانم، یعنی بنده، لیدر هستم و قصد اخلال و جوسازی دارم!!
در سال ۹۷ یک مطلب انتقادی در یک نشریه محلی با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه نوشتم و ضمن انتقاد از مدیران به طرح موضوع شکایت پرداختم.
که پس از تایید دو رای دادگاه بدوی در دادگاه تجدیدنظر و اجرایی شدن آن ها، دو ماه بعد از نوشته شدن مطلب و بلافاصله بعد از ابلاغ رای تجدیدنظر، در پی تهدیدهای سازمان، از این جانب در دادگاه مطبوعات به جرم نشر اکاذیب شکایت شد! این شکایت در حال حاضر در دادگاه مطبوعات کرمان در حال رسیدگی است، سومین جلسه دادگاه به علت کرونا به مهرماه موکول شد.
وکیل سازمان در دادگاه گفتند: این خانم حق شکایت نداشته است!! سخنی که مورد اعتراض قاضی قرار گرفت و گفت: این حرف عین بی عدالتی است...
جالب اینجاست که مدیرکل فعلی مرکز کرمان، آقای علیرمضانی در اعتراض خبرنگاران به شکایت سازمان از یک خبرنگار و پیگیری استاندار کرمان در روز خبرنگار سال گذشته و پرسش خودم در روز خبرنگار امسال، می گویند:
بنده از کسی شکایت نکرده ام حقوقی شاکی است، بنده حرف مدیرم را اجرا می کنم.
و این گونه از پاسخ #طفره می روند.
مدت ها از #اخراج من و همکارانم می گذرد و هنوز پرسش من بی جواب مانده است، وقتی ادعای من و همکارانم در مرجع قضایی تایید شده است و نشان می دهد ما ادعای دروغین و بی اساس نداشته ایم، آن هم در سازمانی که خود مدعی احقاق حق مردم و مظلومان است، چرا سازمان چنین واکنشی نشان داده است؟
البته اکنون دریافته ایم شدت عمل سازمان راهی برای پیشگیری از شکایت دیگر نیروهای حق الزحمه ( که تعدادشان کم هم نیست)، بوده است.
سازمان در حال حاضر راه های فرار از قانون و شکایت این نیروها را یادگرفته و با واگذار کردن این نیروها به شرکت های دیگر چون سروش و ... خود را از پیامدهای اخراج این نیروها خلاص کرده تا راه را بر شکایت آنان ببندد.
ولی هم چنان امیدوارم سازمان درباره نیروهای خود به ویژه نیروهای حق الزحمه برخوردهای اخلاقی و انسانی داشته باشد و راهی پسندیده و معقول را برگزیند.
⭕️ نسترن ابراهیم زاده⭕️
ملاحظات:
🔸 خواهر محترم از نیروهای انسانی پرسشگر و حق جو است؛ مطالبی را که نگارش کرده نزدیک به واقعیت نگاشته است؛ و در ملاقات با بنده طرح مساله کردند و من نیز همین مطلب را عرض کردم و اگر امروز هم مدیر مرکز بودم به همین رویه عمل می کردم!
🔻رویه سازمانی بنده آن است که در #نقش مدیر مرکز یک #مجری باشم، چون سازمان نقش سیاستگذاری را تفویض نکرده است!
🔻 بارها شده، به عنوان صاحب نظر با سیاست #اعلامی و #اعمالي همسو نبودم، ولی سخت معتقد بودم که #بد_قانونی بهتر از #بی_قانونی است!
🔻 با قانون بد مجریان توانمند می توانند جامعه ای را خوب اداره کنند، ولی با بی قانونی عاقبت خوشی برای کشور متصور نيست!/صادقی
https://t.iss.one/sadeghijahani
#متن_مطالبه_گر_و_انتقادی_از_رویکرد_ابوالحسن_صادقی_جهانی_در_دو_مقطع_زمانی
این روز ها شاید تنها شخصی که تمام قدم از زبان بازنشستگان سخن می گوید وتمام قد درمقابل مدیران سازمان که حتی گوش شنوایی برای شنیدن درد های رنج کشیدکان سازمان صداوسیماندارند.بدون شک کسی نیست جزآقای صادقی جهانی که شب وروز زبان گویای بازنشستگان شده است.وهمه ماها به احترام ایشان که باگویاترین زبان صداهای خسته وخفته ایمان را فریاد می زندمی ایستیم وکلاه از سربرمی داریم ِدلیل اشراف کامل آقای جهانی جدای از تحصیلات آکادمیک در وسط میدان بودن ایشان است دربیشتر پستهای مدیریتی سازمان دردوران خدمت ایفای نقش کرده است .واکثرا بعنوان مدیر موفقی شناخته شده است بنده اقای صادقی جهانی را از مرکز اردبیل می شناسم زمانی که مدیرکل مرکز اردبیل بود.انصافا هم مدیر موفقی بود.اما با این حال انتقادی که به آقای جهانی وارد می بینم .چرا دیدگاه ایشان نسبت به کارمندان در زمان مدیریت وزمان حال اینقدر فاصله دارد.امیدوارم وبا قلم توانایی که از ایشان سراغ داریم .در وقت مقتضی نسبت به آسیب شناسی ساختار مدیریتی سازمان که اینقدر زمان مدیریت وبازنشستگی فاصله دارد توضیحات کارشناسی ارائه فرمایند.وموانع مدیریت علمی ومدیریتی که درآن نیروی انسانی ومتخصص درمحوریت آن باشد را شفاف سازی بفرمایند.وبعبارت دیگر بفرمایند چرا صادقی جهانی امروز همان صادقی جهانی مدیرکل نیست..آیا امروز صادقی جهانی بطرف کارمندان تمایل پیداکرده یامدیریت سازمان آن زمان با مدیریت سازمان این زمان ازلحاظ ساختاری وهویتی تغییریافته است .؟
ع سمندری_مرکز اردبیل
🛑 ملاحظه
🔻 از محبت های معمول شده صمیمانه متشکرم، از اینکه محبت کردید و بنده را #مدیر_موفق خطاب کردید؛ صمیمانه سپاسگزارم؛ و البته ارزیابی خود حقیر نه از جنس تواضع و بلکه به عنوان یک دانش آموخته در حوزه رسانه (این حسن ظن و اعتماد معمول شده) نیست؛ و شاید اگر فرصتی باشد بعدها در مقوله #خود_انتقادی و #خود_افشایی از ابوالحسن صادقی جهانی بیشتر بنویسم!
🔻 بنده در دوران مسئولیت به عنوان مدیر رسانه و نه منتقد وضع موجود عمل می کردم و اگر قرار بود من هم منتقد باشم ؛ باید منتقد مدیر مستقر(خودم) می شدم ؛ و این رویکرد از جنس تدبیر( می توان #خود_زنی اطلاق کرد) نبود؛
الان نیز به عنوان کسی که مختصر اندوخته تجربی و دانشگاهی دارد؛ مدعی هستم که باید در نقش صاحب نظر عمل نمایم! لذا با حفظ حرمت جایگاه های سازمانی و حقوق مدیران نکاتی را به شکل سینگال و عبوری مطرح می کنم!
🔻 جناب آقای سمندری بزرگوار اگر قرار باشد، روزی در یک فضای آرام و دور از سیاست زدگی به #خود_انتقادی شخص خودم در استان هایی که حضور داشته؛ بپردازم؛ با طرح اشکالات و غفلت های سازمانی و برنامه ای ؛ نقدهای جدی را بازخوانی خواهم کرد؛ جنابعالی رعایت حال بنده را فرموده اید؛
وظیفه مدیران ارشد سازمان نزدیک و رساندن سه راس (کارمندان، سیاست های اعلامی و اعمالی سازمان و مصالح جمعی) در یک بردار برای هم افزایی است؛
بر فرض محال اگر قرار باشد که روزی دوباره در آن پست سازمانی قرار بگیرم؛ معتقدم که #بد_قانونی در احقاق حقوق جمعی بسیار موثرتر است از
عبور از قانون
یا بی قانونی
🔻 تصویر سازی از ایران آباد و سربلند با تحقق سه مولفه در کشور امکان پذیر است:
۱. حاکمیت قانون
۲. شفافیت در تصمیم گیری ها و اجرا از سوی قانونگذار ، مجری و...
۳. پاسخگو کردن مدیران در برابر افکار عمومی
🔻 از این که اینجانب را نقد مستقیم و آشکار کرده اید؛ صمیمانه سپاسگزارم؛
برای جنابعالی و خانواده محترم موفقیت مسالت می دارم؛
زنده باد ایران ما
زنده باد اردبیل همیشه سربلند ما/ ارادتمند ابوالحسن صادقی جهانی
https://t.iss.one/sadeghijahani
این روز ها شاید تنها شخصی که تمام قدم از زبان بازنشستگان سخن می گوید وتمام قد درمقابل مدیران سازمان که حتی گوش شنوایی برای شنیدن درد های رنج کشیدکان سازمان صداوسیماندارند.بدون شک کسی نیست جزآقای صادقی جهانی که شب وروز زبان گویای بازنشستگان شده است.وهمه ماها به احترام ایشان که باگویاترین زبان صداهای خسته وخفته ایمان را فریاد می زندمی ایستیم وکلاه از سربرمی داریم ِدلیل اشراف کامل آقای جهانی جدای از تحصیلات آکادمیک در وسط میدان بودن ایشان است دربیشتر پستهای مدیریتی سازمان دردوران خدمت ایفای نقش کرده است .واکثرا بعنوان مدیر موفقی شناخته شده است بنده اقای صادقی جهانی را از مرکز اردبیل می شناسم زمانی که مدیرکل مرکز اردبیل بود.انصافا هم مدیر موفقی بود.اما با این حال انتقادی که به آقای جهانی وارد می بینم .چرا دیدگاه ایشان نسبت به کارمندان در زمان مدیریت وزمان حال اینقدر فاصله دارد.امیدوارم وبا قلم توانایی که از ایشان سراغ داریم .در وقت مقتضی نسبت به آسیب شناسی ساختار مدیریتی سازمان که اینقدر زمان مدیریت وبازنشستگی فاصله دارد توضیحات کارشناسی ارائه فرمایند.وموانع مدیریت علمی ومدیریتی که درآن نیروی انسانی ومتخصص درمحوریت آن باشد را شفاف سازی بفرمایند.وبعبارت دیگر بفرمایند چرا صادقی جهانی امروز همان صادقی جهانی مدیرکل نیست..آیا امروز صادقی جهانی بطرف کارمندان تمایل پیداکرده یامدیریت سازمان آن زمان با مدیریت سازمان این زمان ازلحاظ ساختاری وهویتی تغییریافته است .؟
ع سمندری_مرکز اردبیل
🛑 ملاحظه
🔻 از محبت های معمول شده صمیمانه متشکرم، از اینکه محبت کردید و بنده را #مدیر_موفق خطاب کردید؛ صمیمانه سپاسگزارم؛ و البته ارزیابی خود حقیر نه از جنس تواضع و بلکه به عنوان یک دانش آموخته در حوزه رسانه (این حسن ظن و اعتماد معمول شده) نیست؛ و شاید اگر فرصتی باشد بعدها در مقوله #خود_انتقادی و #خود_افشایی از ابوالحسن صادقی جهانی بیشتر بنویسم!
🔻 بنده در دوران مسئولیت به عنوان مدیر رسانه و نه منتقد وضع موجود عمل می کردم و اگر قرار بود من هم منتقد باشم ؛ باید منتقد مدیر مستقر(خودم) می شدم ؛ و این رویکرد از جنس تدبیر( می توان #خود_زنی اطلاق کرد) نبود؛
الان نیز به عنوان کسی که مختصر اندوخته تجربی و دانشگاهی دارد؛ مدعی هستم که باید در نقش صاحب نظر عمل نمایم! لذا با حفظ حرمت جایگاه های سازمانی و حقوق مدیران نکاتی را به شکل سینگال و عبوری مطرح می کنم!
🔻 جناب آقای سمندری بزرگوار اگر قرار باشد، روزی در یک فضای آرام و دور از سیاست زدگی به #خود_انتقادی شخص خودم در استان هایی که حضور داشته؛ بپردازم؛ با طرح اشکالات و غفلت های سازمانی و برنامه ای ؛ نقدهای جدی را بازخوانی خواهم کرد؛ جنابعالی رعایت حال بنده را فرموده اید؛
وظیفه مدیران ارشد سازمان نزدیک و رساندن سه راس (کارمندان، سیاست های اعلامی و اعمالی سازمان و مصالح جمعی) در یک بردار برای هم افزایی است؛
بر فرض محال اگر قرار باشد که روزی دوباره در آن پست سازمانی قرار بگیرم؛ معتقدم که #بد_قانونی در احقاق حقوق جمعی بسیار موثرتر است از
عبور از قانون
یا بی قانونی
🔻 تصویر سازی از ایران آباد و سربلند با تحقق سه مولفه در کشور امکان پذیر است:
۱. حاکمیت قانون
۲. شفافیت در تصمیم گیری ها و اجرا از سوی قانونگذار ، مجری و...
۳. پاسخگو کردن مدیران در برابر افکار عمومی
🔻 از این که اینجانب را نقد مستقیم و آشکار کرده اید؛ صمیمانه سپاسگزارم؛
برای جنابعالی و خانواده محترم موفقیت مسالت می دارم؛
زنده باد ایران ما
زنده باد اردبیل همیشه سربلند ما/ ارادتمند ابوالحسن صادقی جهانی
https://t.iss.one/sadeghijahani