دکتر ابوالحسن صادقی جهانی
تجزیه تحلیل هزینه – منفعت در رسانه ✍ دکتر فرشاد پرویزیان یکی از معیارهای اصلی و اساسی برای تصمیم گیری درباره راه اندازی هر بنگاه یا هر طرح یا فعالیت جدید و یا بررسی وضعیت موجود بنگاه، مدل هزینه-منفعت است؛ بهطوریکه بدانیم در طول زمان چه میزان هزینه کرده…
🛑این مطلب را جناب آقای دکتر فرشاد پرویزیان با توضیحی #کپسولی برای کانال فرستاده اند که برای بهره برداری اعضای محترم کانال تقدیم می شود.:
اقتصاد رسانه و بازده داراییها
✍ د. پرویزیان
🔸بازده دارایی یا به اختصار، ROA یکی از شاخصهای مهم ارزیابی هر شرکت یا بنگاه است که چگونگی سودآوری شرکت وابسته به کل داراییهای آن را نشان میدهد.
ROA
ایده خوب بررسی کارآمدی مدیریت بنگاه در رابطه با استفاده از داراییها برای تولید سود است.
بازده دارایی، حاصل از تقسیم سود خالص بر کل داراییهای بنگاه به شما میگوید از داراییهای سرمایهگذاری شده، چه مقدار سود بدست آمده است. 🔸هرچه بازدهی دارایی بیشتر باشد، بنگاه با سرمایه گذاری پولی کمتر، موفق به سودآوری بیشتر شده است.
در رسانه این مقادیر بگونه دیگری قابل بررسی است.
داراییهای ارزش آفرین رسانه بیش از آنکه ساختمان و دوربین و تجهیزات فنی باشد، نیروی انسانی هنرمند و متخصص رسانه ای است که موجب ارزش آفرینی میشود.
مهمترین هدف رسانه جلب مخاطب و افزایش تیراژ است.
حتی با رایگان بودن رسانه، منفعت حاصل شده را می توان از طریق استدلال اقتصاد توجه و میزان ساعت-نفر درصد مخاطب محاسبه کرد.
در اینجا رسانه بین هزینه دستمزد پرداختی به نیروی انسانی و میزان مخاطب احتمالی قابل جذب به تجزیه و تحلیل هزینه – منفعت میپردازد.
طبق این تحلیل درآمد بنگاه رسانه ای عبارت است از مجموع درآمد تبلیغات دریافتی بابت برنامه مورد نظر بعلاوه مجموع ساعات-نفرات مخاطب جلب شده که میتوان بر اساس حداقل ساعت دستمزد همان مخاطبان ارزش ریالی را نیز محاسبه کرد. از سوی دیگر هزینه ها نیز مجموع حقوق و دستمزد دریافتی به نیروی انسانی بعلاوه سایر هزینه های اداری و سربار است.
حال بنگاه برای حداکثر کردن سود خود نیازمند حداقل سازی هزینه ها و حداکثر سازی درآمدها است.
مهمترین قلم هزینه، دستمزد نیروی انسانی است چرا که مخاطب جلب نوع دوربین قابل استفاده برای ضبط برنامه مورد نظر نمیشود بلکه به هنرمند حاضر یا خبرنگار یا مجری خاص و یا اثر ساخته شده توسط بازیگران و کارگردان خاص توجه میکند.
این استدلال شاید توجیه کننده بکارگیری افراد مشهور و خاص موسوم به سلبریتیها در برنامههای رسانه ملی و یا استادان خاص یادداشت نویس در رسانه های مکتوب و از این قبیل باشد چرا که با وجود دستمزدهای هنگفت احتمالی مورد تقاضا توسط این گروه، رسانه احتمال افزایش نمایی حداقل از درجه ۲ و یا همان مفهوم افزایش بازدهی حاصل از مقیاس ر ا در نظر گرفته و به بیان ساده انتظار رشد فوق هندسی درصد مخاطبان را دارد.
این استدلال را به سادگی میتوان مورد چالش قرار داد. هنرمندان مورد نظر در این تحلیل، کارمند رسانه نیستند، علقه سازمانی ندارند، لزوما در هر موقعیتی خارج از رسانه آداب رفتاری و ظاهری و شخصیتی مورد تایید رسانه را نخواهند داشت و این حداقل به تجربه موجب سرزنش رسانه شده است.
این خود موجب فراهم شدن موقعیت سوء استفاده از بیسوادی رسانه ای و تاختن رسانههای زرد به رسانه ملی بویژه در فضای مجازی میشود.
اما هنرمندان، برنامه سازان، تهیه کنندگان، نویسندگان، مجریان، خبرنگاران و سایر افراد دارای رابطه سازمانی، نقشی فراتر از دارایی دارند. این داراییها به مرور زمان تمام ظرافتهای سازمانی را شناخته، بایدها و نبایدها، دروازهبانی و رفتارهای مورد تایید حتی خارج از رسانه و در زندگی اجتماعی را میدانند.
فراتر از این کارکرد، سازمان را خانه خود میدانند و به هزینههای به مراتب کمتر حاضر به هنرمندی هستند.
در دنیای امروز اقتصاد مدیریت بنگاه، به این افراد نیروی انسانی نمیگویند بلکه سرمایه انسانی می شناسندشان و اینگونه استفاده از سرمایه انسانی، موجب کاهش جدی مخرج کسر در رابطه بازدهی داراییها ROA و در نتیجه افزایش کلی مقدار حقیقی بازدهی داراییها و یا همان سود خالص بنگاه رسانهای میشوند.
اینگونه است که در همه رسانههای حرفه ای جهانی مجریان، خبرنگاران، کارگردانان و سایر هنرمندانی با بیش از ۲۰ سال سابقه مشاهده میکنید.
اینگونه است که یک مسابقه یا یک سریال نمایشی یا یک برنامه ترکیبی بیش از 20 سال سابقه پخش پیدا کرده است. برگردیم به ترازنامه رسانه، همانگونه که هیچ بنگاهی سرمایه خود را به آتش نمیکشد، هیچ رسانه حرفه ای و جهانی، سرمایه انسانی یا همان سرقفلی دارای سودآوری فوق هندسی خود را رها نمیکند. هیچ مجری براحتی از یک شبکه به شبکه دیگر نمیرود و یا ممنوع التصویر نمیشود. هیچ برنامه پرطرفداری بی استدلال تعطیل نمیشود. هرچه این سرمایه انسانی قدیمی تر شود سودآفرین تر و کارآفرین تر و موثر تر برای جلب مخاطب یعنی سود خالص رسانه خواهد بود.
🔸هرچند که اینها در برخی رسانه ها شاید شوخی باشد و بازنشستگان خو د را که قادر به خلق حتی سرمایه جدید هستند را #ممنوع_الورود کنند!!
اقتصاد رسانه و بازده داراییها
✍ د. پرویزیان
🔸بازده دارایی یا به اختصار، ROA یکی از شاخصهای مهم ارزیابی هر شرکت یا بنگاه است که چگونگی سودآوری شرکت وابسته به کل داراییهای آن را نشان میدهد.
ROA
ایده خوب بررسی کارآمدی مدیریت بنگاه در رابطه با استفاده از داراییها برای تولید سود است.
بازده دارایی، حاصل از تقسیم سود خالص بر کل داراییهای بنگاه به شما میگوید از داراییهای سرمایهگذاری شده، چه مقدار سود بدست آمده است. 🔸هرچه بازدهی دارایی بیشتر باشد، بنگاه با سرمایه گذاری پولی کمتر، موفق به سودآوری بیشتر شده است.
در رسانه این مقادیر بگونه دیگری قابل بررسی است.
داراییهای ارزش آفرین رسانه بیش از آنکه ساختمان و دوربین و تجهیزات فنی باشد، نیروی انسانی هنرمند و متخصص رسانه ای است که موجب ارزش آفرینی میشود.
مهمترین هدف رسانه جلب مخاطب و افزایش تیراژ است.
حتی با رایگان بودن رسانه، منفعت حاصل شده را می توان از طریق استدلال اقتصاد توجه و میزان ساعت-نفر درصد مخاطب محاسبه کرد.
در اینجا رسانه بین هزینه دستمزد پرداختی به نیروی انسانی و میزان مخاطب احتمالی قابل جذب به تجزیه و تحلیل هزینه – منفعت میپردازد.
طبق این تحلیل درآمد بنگاه رسانه ای عبارت است از مجموع درآمد تبلیغات دریافتی بابت برنامه مورد نظر بعلاوه مجموع ساعات-نفرات مخاطب جلب شده که میتوان بر اساس حداقل ساعت دستمزد همان مخاطبان ارزش ریالی را نیز محاسبه کرد. از سوی دیگر هزینه ها نیز مجموع حقوق و دستمزد دریافتی به نیروی انسانی بعلاوه سایر هزینه های اداری و سربار است.
حال بنگاه برای حداکثر کردن سود خود نیازمند حداقل سازی هزینه ها و حداکثر سازی درآمدها است.
مهمترین قلم هزینه، دستمزد نیروی انسانی است چرا که مخاطب جلب نوع دوربین قابل استفاده برای ضبط برنامه مورد نظر نمیشود بلکه به هنرمند حاضر یا خبرنگار یا مجری خاص و یا اثر ساخته شده توسط بازیگران و کارگردان خاص توجه میکند.
این استدلال شاید توجیه کننده بکارگیری افراد مشهور و خاص موسوم به سلبریتیها در برنامههای رسانه ملی و یا استادان خاص یادداشت نویس در رسانه های مکتوب و از این قبیل باشد چرا که با وجود دستمزدهای هنگفت احتمالی مورد تقاضا توسط این گروه، رسانه احتمال افزایش نمایی حداقل از درجه ۲ و یا همان مفهوم افزایش بازدهی حاصل از مقیاس ر ا در نظر گرفته و به بیان ساده انتظار رشد فوق هندسی درصد مخاطبان را دارد.
این استدلال را به سادگی میتوان مورد چالش قرار داد. هنرمندان مورد نظر در این تحلیل، کارمند رسانه نیستند، علقه سازمانی ندارند، لزوما در هر موقعیتی خارج از رسانه آداب رفتاری و ظاهری و شخصیتی مورد تایید رسانه را نخواهند داشت و این حداقل به تجربه موجب سرزنش رسانه شده است.
این خود موجب فراهم شدن موقعیت سوء استفاده از بیسوادی رسانه ای و تاختن رسانههای زرد به رسانه ملی بویژه در فضای مجازی میشود.
اما هنرمندان، برنامه سازان، تهیه کنندگان، نویسندگان، مجریان، خبرنگاران و سایر افراد دارای رابطه سازمانی، نقشی فراتر از دارایی دارند. این داراییها به مرور زمان تمام ظرافتهای سازمانی را شناخته، بایدها و نبایدها، دروازهبانی و رفتارهای مورد تایید حتی خارج از رسانه و در زندگی اجتماعی را میدانند.
فراتر از این کارکرد، سازمان را خانه خود میدانند و به هزینههای به مراتب کمتر حاضر به هنرمندی هستند.
در دنیای امروز اقتصاد مدیریت بنگاه، به این افراد نیروی انسانی نمیگویند بلکه سرمایه انسانی می شناسندشان و اینگونه استفاده از سرمایه انسانی، موجب کاهش جدی مخرج کسر در رابطه بازدهی داراییها ROA و در نتیجه افزایش کلی مقدار حقیقی بازدهی داراییها و یا همان سود خالص بنگاه رسانهای میشوند.
اینگونه است که در همه رسانههای حرفه ای جهانی مجریان، خبرنگاران، کارگردانان و سایر هنرمندانی با بیش از ۲۰ سال سابقه مشاهده میکنید.
اینگونه است که یک مسابقه یا یک سریال نمایشی یا یک برنامه ترکیبی بیش از 20 سال سابقه پخش پیدا کرده است. برگردیم به ترازنامه رسانه، همانگونه که هیچ بنگاهی سرمایه خود را به آتش نمیکشد، هیچ رسانه حرفه ای و جهانی، سرمایه انسانی یا همان سرقفلی دارای سودآوری فوق هندسی خود را رها نمیکند. هیچ مجری براحتی از یک شبکه به شبکه دیگر نمیرود و یا ممنوع التصویر نمیشود. هیچ برنامه پرطرفداری بی استدلال تعطیل نمیشود. هرچه این سرمایه انسانی قدیمی تر شود سودآفرین تر و کارآفرین تر و موثر تر برای جلب مخاطب یعنی سود خالص رسانه خواهد بود.
🔸هرچند که اینها در برخی رسانه ها شاید شوخی باشد و بازنشستگان خو د را که قادر به خلق حتی سرمایه جدید هستند را #ممنوع_الورود کنند!!