لزوم بازگشت "سازمان صدا و سیما" به مأموریتِ محوری خود در "دوران پسا روحانی"
✍محمدرضا مهدویپور
🔻 ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ هجریشمسی بودکه عبدالعلی علیعسگری به ریاست سازمان صدا و سیما منصوب شد و رسما اداره مهمترین رُکن رسانهای جمهوری اسلامی ایران را بر عهده گرفت. انتصابی که در شرایط بحران مالی سازمان و گروگان گرفته شدن بودجه صدا و سیما توسط دولت و در پی استعفای محمد سرافراز صورت پذیرفت و به گونهای سعی شده بود تا با حضور یک «مدیر تکنیکی» حاشیه درگیری میان «دولت حسن روحانی» با این نهاد مهم رسانهای به حداقل خود برسد.
🔻 به عبارتی دیگر حضور علیعسگری به عنوان شخصیتی با رویکرد «مدیریت سخت افزاری» اگر چه موضوع «تحول نرم افزاری سازمان صدا و سیما» را با #اختلال و بعضا #فراموشی مواجه ساخت؛ اما در مجموع به کم شدن مواجهه مستقیم «دولت حسن روحانی» با صدا و سیما منجر گردید و حتی از منظر کلان سبب شد تا عملا «پروژه ژنرالهای بنفش» برای #انحلال یا #ورشکسته نمودن سازمان صدا و سیما #منتفی گردد.
🔻 تاریخ نشان خواهد داد که انتصاب فردی همچون جناب علیعسگری به ریاست سازمان صدا و سیما آن هم در مقطع سال ۱۳۹۵ هجریشمسی، اقدامی #هوشمندانه بود. زیرا حضور شخصیتی همچون ایشان که همواره در طول دوران مدیریت پیشین خود نشان داده بود که از نگاه «کلان استراتژیک» بیبهره است و از #ظرفیت_نظریه پردازی برخوردار نیست؛ به خوبی توانست تقابل مستقیم و مواجهه رسمی «دولت حسن روحانی» و سازمان صدا و سیما را بکاهد و در حداقل نگه دارد.
🔻 اگر چه در حکم انتصاب علیعسگری، مدت زمان معینی برای دوران تصدی ایشان در مقام ریاست سازمان صدا و سیما ذکر نشده؛ اما قطعا با پایان یافتن دوران «دولت حسن روحانی» باید امید داشت تا با تغییر در سازمان، نگاه «کلان استراتژیک» به مدیریت این مجموعه مهم و تاثیرگذار فرهنگی بازگردد و موضوع «تحول نرم افزاری سازمان صدا و سیما» به اولویت نخست این سازمان بیبدیل رسانهای در کشور مبدل گردد. ا
ین در حالی است که مبتنی بر رویه رایج در انتصاب مسئولان، اکنون حدود دوماه است که از دوران پنج ساله ریاست جناب علیعسگری گذشته و قطعا باید منتظر #بازگشت_توانمندی بر جایگاه ریاست سازمان صدا و سیما بود و از این جهت مناسب است تا به مرور چند نکته مُهم در مورد آینده پیشروی سازمان پرداخت:
۱.عدم توجه و تمرکز بر «تحول نرم افزاری سازمان صدا و سیما» آسیبی بزرگ است که در طول پنج سال گذشته بر مدیریت سازمان صدا و سیما نهادینه شده و سبب شده تا تولیدات محتوایی و برنامههای این سازمان نتوانند خط مشی معینی را پیگیری و متوجه چشمانداز و هدف واحدی در فعالیت رسانهای خود باشد.
اگر چه همایشهای گوناگون و سمینارها و اجلاسهای متعدد و پژوهشهای گران و ارزان بسیاری در این سازمان عریض و طویل انجام شده و میشود؛ اما مرور واقعیتهای موجود و آنالیز خروجی آنتن، حکایت از آن دارد که سازمان صدا و سیما گویی از هر گونه کلان نگری و چشم انداز مدون و یا سیاست گذاری میان مدت و یا بلندمدت از حیث محتوایی، بری بوده و و عملا بدون تعریف میشن( ماموریت) و ویژن ( رسالت) (mission & vision) مشخصی به پیش میرود. واقعیتی که برای عموم جامعه قابل دسترس است و برای دریافت آن کافی است تا در مقابل تلویزیون نشسته و یا به رادیو گوش دهند و با جابجایی بین کانالها و شبکههای تلویزیون، با انبوهی از پیامهای متناقض صادر شده از «سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران» به عنوان «رسانه ملی» روبرو شوند!
۲. بزرگترین معضل کنونی سازمان صدا و سیما را میتوان چاقی مفرط و تکثر شبکههای بیخاصیت معرفی نمود. موضوعی که سبب میشود تا «کمیت» بر «کیفیت» ارجحیت یافته و مخاطب امروزی «رسانه ملی» را با انبوهی از تولیدات نازل و فاقد معیارهای رسانه ای مواجه سازد. این در حالی است که حضور بیقواره نیروی انسانی غیر توانمند در کنار برونسپاریهای رانتی و بوجود آمدن مافیاهای متعدد در بدنه سازمان صدا و سیما موضوعاتی هستند که در صورت عدم تبیین برنامه «تحول نرم افزاری سازمان صدا و سیما» قطعا آینده سازمان را با چالشهای جدی مواجه خواهد ساخت
۳. بی توجهی، غفلت یا عدم توانایی سازمان صداوسیما در همسو کردن تولیدات و برنامههای پخش شده از جمله معضلاتی است که در طی پنج سال گذشته به اوج خود رسید.
۴. فقدان شاخصهای قابل اندازهگیری یکی از مشکلات اصلی سازمان صدا و سیما است. مشکلی که باعث شده تا بزرگترین ساختار رسانهای کشور برآورد صحیحی از میزان نیازهای جامعه به برنامههای مختلف نداشته باشد تا بتواند بر اساس آنها برنامهریزی صورت دهد. این سازمان نمیداند چندساعت برنامه رادیوئی در زمینه افزایش جمعیت و یا چند سریال تلویزیونی در باب مذمت رباخواری یا دروغگوئی یا تنپروری پاسخگوی نیازهای جامعه است؟
https://t.iss.one/sadeghijahani
✍محمدرضا مهدویپور
🔻 ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ هجریشمسی بودکه عبدالعلی علیعسگری به ریاست سازمان صدا و سیما منصوب شد و رسما اداره مهمترین رُکن رسانهای جمهوری اسلامی ایران را بر عهده گرفت. انتصابی که در شرایط بحران مالی سازمان و گروگان گرفته شدن بودجه صدا و سیما توسط دولت و در پی استعفای محمد سرافراز صورت پذیرفت و به گونهای سعی شده بود تا با حضور یک «مدیر تکنیکی» حاشیه درگیری میان «دولت حسن روحانی» با این نهاد مهم رسانهای به حداقل خود برسد.
🔻 به عبارتی دیگر حضور علیعسگری به عنوان شخصیتی با رویکرد «مدیریت سخت افزاری» اگر چه موضوع «تحول نرم افزاری سازمان صدا و سیما» را با #اختلال و بعضا #فراموشی مواجه ساخت؛ اما در مجموع به کم شدن مواجهه مستقیم «دولت حسن روحانی» با صدا و سیما منجر گردید و حتی از منظر کلان سبب شد تا عملا «پروژه ژنرالهای بنفش» برای #انحلال یا #ورشکسته نمودن سازمان صدا و سیما #منتفی گردد.
🔻 تاریخ نشان خواهد داد که انتصاب فردی همچون جناب علیعسگری به ریاست سازمان صدا و سیما آن هم در مقطع سال ۱۳۹۵ هجریشمسی، اقدامی #هوشمندانه بود. زیرا حضور شخصیتی همچون ایشان که همواره در طول دوران مدیریت پیشین خود نشان داده بود که از نگاه «کلان استراتژیک» بیبهره است و از #ظرفیت_نظریه پردازی برخوردار نیست؛ به خوبی توانست تقابل مستقیم و مواجهه رسمی «دولت حسن روحانی» و سازمان صدا و سیما را بکاهد و در حداقل نگه دارد.
🔻 اگر چه در حکم انتصاب علیعسگری، مدت زمان معینی برای دوران تصدی ایشان در مقام ریاست سازمان صدا و سیما ذکر نشده؛ اما قطعا با پایان یافتن دوران «دولت حسن روحانی» باید امید داشت تا با تغییر در سازمان، نگاه «کلان استراتژیک» به مدیریت این مجموعه مهم و تاثیرگذار فرهنگی بازگردد و موضوع «تحول نرم افزاری سازمان صدا و سیما» به اولویت نخست این سازمان بیبدیل رسانهای در کشور مبدل گردد. ا
ین در حالی است که مبتنی بر رویه رایج در انتصاب مسئولان، اکنون حدود دوماه است که از دوران پنج ساله ریاست جناب علیعسگری گذشته و قطعا باید منتظر #بازگشت_توانمندی بر جایگاه ریاست سازمان صدا و سیما بود و از این جهت مناسب است تا به مرور چند نکته مُهم در مورد آینده پیشروی سازمان پرداخت:
۱.عدم توجه و تمرکز بر «تحول نرم افزاری سازمان صدا و سیما» آسیبی بزرگ است که در طول پنج سال گذشته بر مدیریت سازمان صدا و سیما نهادینه شده و سبب شده تا تولیدات محتوایی و برنامههای این سازمان نتوانند خط مشی معینی را پیگیری و متوجه چشمانداز و هدف واحدی در فعالیت رسانهای خود باشد.
اگر چه همایشهای گوناگون و سمینارها و اجلاسهای متعدد و پژوهشهای گران و ارزان بسیاری در این سازمان عریض و طویل انجام شده و میشود؛ اما مرور واقعیتهای موجود و آنالیز خروجی آنتن، حکایت از آن دارد که سازمان صدا و سیما گویی از هر گونه کلان نگری و چشم انداز مدون و یا سیاست گذاری میان مدت و یا بلندمدت از حیث محتوایی، بری بوده و و عملا بدون تعریف میشن( ماموریت) و ویژن ( رسالت) (mission & vision) مشخصی به پیش میرود. واقعیتی که برای عموم جامعه قابل دسترس است و برای دریافت آن کافی است تا در مقابل تلویزیون نشسته و یا به رادیو گوش دهند و با جابجایی بین کانالها و شبکههای تلویزیون، با انبوهی از پیامهای متناقض صادر شده از «سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران» به عنوان «رسانه ملی» روبرو شوند!
۲. بزرگترین معضل کنونی سازمان صدا و سیما را میتوان چاقی مفرط و تکثر شبکههای بیخاصیت معرفی نمود. موضوعی که سبب میشود تا «کمیت» بر «کیفیت» ارجحیت یافته و مخاطب امروزی «رسانه ملی» را با انبوهی از تولیدات نازل و فاقد معیارهای رسانه ای مواجه سازد. این در حالی است که حضور بیقواره نیروی انسانی غیر توانمند در کنار برونسپاریهای رانتی و بوجود آمدن مافیاهای متعدد در بدنه سازمان صدا و سیما موضوعاتی هستند که در صورت عدم تبیین برنامه «تحول نرم افزاری سازمان صدا و سیما» قطعا آینده سازمان را با چالشهای جدی مواجه خواهد ساخت
۳. بی توجهی، غفلت یا عدم توانایی سازمان صداوسیما در همسو کردن تولیدات و برنامههای پخش شده از جمله معضلاتی است که در طی پنج سال گذشته به اوج خود رسید.
۴. فقدان شاخصهای قابل اندازهگیری یکی از مشکلات اصلی سازمان صدا و سیما است. مشکلی که باعث شده تا بزرگترین ساختار رسانهای کشور برآورد صحیحی از میزان نیازهای جامعه به برنامههای مختلف نداشته باشد تا بتواند بر اساس آنها برنامهریزی صورت دهد. این سازمان نمیداند چندساعت برنامه رادیوئی در زمینه افزایش جمعیت و یا چند سریال تلویزیونی در باب مذمت رباخواری یا دروغگوئی یا تنپروری پاسخگوی نیازهای جامعه است؟
https://t.iss.one/sadeghijahani