نامش "مرضیه" بود و نام خانوادگیاش "حدیدچی"، اما در انقلاب و در میان انقلابیون به "مرضیه دباغ" یا "طاهره دباغ" شهرت یافت و این شهرت، تا امروز که هفت سال از آسمانی شدنش میگذرد، همچنان باقی است. وقتی در یکی از روزهای سال ۱۳۱۸ در همدان چشم به جهان گشود، شاید خانواده و اطرافیان او فکرش را هم نمیکردند که این مولود خجسته، زندگی پر فراز و نشیبی را پشت سر خواهد گذاشت که عشق و مبارزه در آن موج میزند؛ عشق به خانه و خانواده و بندگان خدا و مبارزه برای رهایی مردم از یوغ ظلم و ستم.
زندگی ۷۷ساله زندهیاد "مرضیه دباغ" و زمانه پر از حادثهای که او و همرزمانش پشت سر گذاشتند، امروز میدان فراخی است برای آنهایی که میخواهند هویت زن ایرانی را در یک بستر واقعی و دور از القائات نادرست، بازخوانی و فهم کنند. مرضیه دباغ، مثل خیلی از زنان دیگر این مرزوبوم، عاشق خانه و خانواده بود، اما این تعلق خاطر و عشقِ برگرفته از هویت و تربیت عمیق دینی، باعث نشد تا از "رسالت اجتماعی زن مسلمان" غافل شود و همین مسئولیتشناسی اجتماعی باعث شد تا به میدان مبارزه علیه ظلم و استبداد ستمشاهی وارد شود و در این مسیر، همه دردها و رنجهای پیدا و پنهان را به جان بخرد. خانم دباغ وارد مسیر مبارزه شد، اما در این مسیر نه از تربیت هشت فرزند و نقش همسری غافل شد و نه از خودسازی علمی و معرفتی باز ماند. در تهران پای درس علمایی همچون شهید آیتالله سعیدی، حاجآقا کمال مرتضوی و حاج شیخ علی خوانساری نشست تا بامعرفت عمیق دینی به مبارزه ادامه دهد و همین غنای فکری و معرفتی باعث شد تا سختترین شکنجههای دژخیمان رژیم شاهنشاهی را تحمل کند و حتی وقتی دختر نازدانهاش را در مقابل چشمانش شکنجه میکردند، مادرانه بسوزد؛ اما کم نیاورد: «این بانوی شجاع و فداکار در دوران طاغوت در شمار مبارزان مؤمنی بود که زندان و شکنجههای شدید نتوانست او را از این راه دشوار منصرف کند.» ۱۳۹۵/۸/۲۷ مرضیه دباغ، در مسیر مبارزه رشد کرد و همین رشد و تعالی معنوی باعث شد تا از همراهان صدیق امام راحل عظیمالشأن شود، تا جایی که در هنگامه تبعید و غربت امام امت در پاریس، مسئولیت اندرونی بیت امام را برعهده گرفت و در حساسترین لحظات منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی ملت ایران، در جریان اداره امور بیت امام امین و همراه قرار گرفت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، با ذخیرهای غنی از علم و معرفت و تجارب مبارزاتی و سیاسی، به میدان خدمت به مردم وارد شد و در قامت یک زن مومن و انقلابی، در حساسترین شرایط تحرکات ضدانقلاب، نخستین فرمانده سپاه استان همدان شد و به ساماندهی اوضاع بحرانی غرب کشور و نجات مردمان نجیب کُرد از چنگال اشرار مزدور غرب اقدام کرد.
سه دوره نمایندگی مردم تهران و همدان در مجلس شورای اسلامی، تدریس در حوزه و دانشگاه، اشتغال به محرومیتزدایی و امور عامالمنفعه و... بخشهای دیگری از صفحات زندگی پر از تلاش و جهاد این بانوی مؤمن و مبارز بود، اما نقطه اوج بروز و ظهور او، مأموریت یافتن از طرف امام خمینیبرای حضور در جمع سه نفره نمایندگان ویژه ایشان و رساندن پیام ایشان به گورباچف آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی بود؛ پیامی که وعده صدق فروپاشی کمونیسم را داد.
اما این سؤال پیش روی جویندگان رشد و سعادت زن ایرانی وجود دارد که «دباغ» که بود؟ راز الگو شدن او چیست؟ پاسخ این است که زندهیاد مرضیه دباغ و زنانی همچون او، نمایشگر حقیقت وجودی زن مسلمان ایرانی بودهاند و هستند؛ حقیقتی که دنیای تزویر و نیرنگ، تلاش کرده و همچنان در تلاش است تا آن را پنهان و مخدوش کند و با ادعای دروغین دفاع از حقوق و منزلت زن، بنیانهای الهی شخصیت زن را منکوب کند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
تجربه انقلاب اسلامی و بروز و ظهور اجتماعی زنان نجیب و عفیفی که در بزنگاههای سخت و حساس، به یاری مردم عزیز ایران اسلامی شتافتند، نشان داد که در فرهنگ انقلاب اسلامی، نهتنها دست کشورمان برای ارائه الگوهایی روشن از زن موفق خالی نیست، بلکه بهراحتی میتوان به بنیانهای سست تفکر غربی درباره شخصیت اجتماعی زن، تاخت و نیرنگ و تناقض آنها را در مواجهه با زنان، به چالش کشید.
این همان نقطه مغفول مواجهه فکری و تمدنی انقلاب اسلامی با فرهنگ غربی است که اگر بهدرستی فهم و دنبال شود، مدعیان دروغین و ریاکار، دیگر فرصت و جرئت بازی باهویت زنان و دختران نجیب این سرزمین را نخواهند یافت. «مسئلهی زن یکی از مسائل مهمّ دنیا است. در قضیّهی زن، ما در موضع دفاع نیستیم... ما در مقابل دنیای غرب در موضع تهاجمیم، نه در موضع دفاع؛ آنها هستند که باید جواب بدهند؛ آنها هستند که شرف زن را، عزّت زن را زمین زدند و سرکوب کردند برای اهواء خودشان؛ ما در این مورد مشکلی نداریم، امّا خب در مقابلِ صفآراییِ دشمن بایستی اظهار وجود کرد، باید حقیقت را نشان داد. این بانو [خانم دباغ] یکی از کسانی است که میتواند نمایشگرِ حقیقتِ گرایشِ زن در جامعهی اسلامی باشد، نه فقط در جمهوری اسلامی ما؛ در نگاه اسلام، در منطق اسلام، در فرهنگ اسلام.» ۱۴۰۲/۷/۵
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM