Forwarded from فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محمد باقر بختیار، از جانبازان جنگ، این ویدئو را از حوالی دانشگاه تهران منتشر کرده که نشان از حضور پرشمار ماموران برای جلوگیری از برگزاری تجمع رفع حصر دارد. بهمن دارالشفایی روزنامهنگار نیز از مشاهده خود در شبکه ایکس نوشته است: «یکربع پیش که داشتم میآمدم سر کار، فقط در خود خیابان انقلاب بین فلسطین تا شانزده آذر دستکم ۱۰۰ ون و ماشین پلیس ایستاده بودند. کلی هم موتور و مامور. عده زیادی هم در پیادهروی جنوبی راه میرفتند که اینقدر تعداد مامورها زیاد بود که نمیشد فهمید مردمند یا مامور».
@kaleme
@MostafaTajzadeh
@kaleme
@MostafaTajzadeh
Forwarded from آوای خرد(مجتبی لطفی) (Mojtaba.lotfi)
🔸دو تن از فرزندان آیتالله منتظری توسط نیروهای امنیتی دستگیر شدند.
🔴 در پی تجمع در سر دانشگاه تهران و حضور جمعی از جانبازان و خانواده شهدا در اعتراض به ادامه حصر سران جنبش سبز، و بازداشت گسترده حاضران، سعید منتظری و همچنین سعیده منتظری خواهر شهید محمد منتظری از فرزندان مرحوم آیتالله العظمی منتظری دستگیر شدند.
سعید منتظری فرزند رزمنده و جانباز ۵۰ درصد است که از ناحیه چشم و گوش ایثارگر شده است.
ناظران بازداشت رزمندگان و جانبازان و خانواده شهدا را که در اعتراض به حصر غیر قانونی ۱۵ ساله حاکمیت دستگیر شدهاند، نشان از ناتابآوری حکومت دانسته که تحمل اعتراض آرام مخالفان را ندارد.
و این در حالی است که مدافعان و حلقه سخت حکومت برای هر نوع تجمع و حتی فحاشی و حکم اعدام و زدن و شکستن آزادند و آتش به اختیار هستند. و این است عدالت ادعا شده؟!
🔸مشخص نیست دولت پزشکیان کجای کار است؟ با مردم یا علیه مردم؟
از اینکه به دلیل مشکلات جسمی نتوانستم در جمع همرزمان دوران جنگ و خانواده شهدا حاضر شوم شرمندهام.😔
۲۵ بهمن ۱۴۰۳
@lotfi_mojtaba
🔴 در پی تجمع در سر دانشگاه تهران و حضور جمعی از جانبازان و خانواده شهدا در اعتراض به ادامه حصر سران جنبش سبز، و بازداشت گسترده حاضران، سعید منتظری و همچنین سعیده منتظری خواهر شهید محمد منتظری از فرزندان مرحوم آیتالله العظمی منتظری دستگیر شدند.
سعید منتظری فرزند رزمنده و جانباز ۵۰ درصد است که از ناحیه چشم و گوش ایثارگر شده است.
ناظران بازداشت رزمندگان و جانبازان و خانواده شهدا را که در اعتراض به حصر غیر قانونی ۱۵ ساله حاکمیت دستگیر شدهاند، نشان از ناتابآوری حکومت دانسته که تحمل اعتراض آرام مخالفان را ندارد.
و این در حالی است که مدافعان و حلقه سخت حکومت برای هر نوع تجمع و حتی فحاشی و حکم اعدام و زدن و شکستن آزادند و آتش به اختیار هستند. و این است عدالت ادعا شده؟!
🔸مشخص نیست دولت پزشکیان کجای کار است؟ با مردم یا علیه مردم؟
از اینکه به دلیل مشکلات جسمی نتوانستم در جمع همرزمان دوران جنگ و خانواده شهدا حاضر شوم شرمندهام.😔
۲۵ بهمن ۱۴۰۳
@lotfi_mojtaba
Forwarded from بهمن دارالشفایی
یکربع پیش که داشتم میآمدم سر کار، فقط در خود خیابان انقلاب بین فلسطین تا شانزده آذر دستکم ۱۰۰ ون و ماشین پلیس ایستاده بودند. کلی هم موتور و مامور.
عده زیادی هم در پیادهروی جنوبی راه میرفتند که اینقدر تعداد مامورها زیاد بود که نمیشد فهمید مردمند یا مامور.
.
عده زیادی هم در پیادهروی جنوبی راه میرفتند که اینقدر تعداد مامورها زیاد بود که نمیشد فهمید مردمند یا مامور.
.
Forwarded from سهام نیوز
✅فیلمبرداری نیروهای نظامی و لباس شخصی از مردم
به گزارش یک شاهد عینی برخی از نیروهای انتظامی روی سینه هاشون دوربین دارند و نیروهای لباس شخصی و نظامی بخاطر رعب در مردم به صورت علنی در حال فیلمبرداری هستند
تا الان برخورد در حد دستگیری افراد است و برخورد فیزیکی با کسی نمی شود
نیروهای انتظامی بشدت گله دارند از این که در این سرما ساعت هاست در خیابان مستقر هستیم و می گویند به ما هم گفته نشده است که برای چه چیزی در در خیابان مستقر شدیم
@Sahamnewsorg
سهام در WhatsApp
به گزارش یک شاهد عینی برخی از نیروهای انتظامی روی سینه هاشون دوربین دارند و نیروهای لباس شخصی و نظامی بخاطر رعب در مردم به صورت علنی در حال فیلمبرداری هستند
تا الان برخورد در حد دستگیری افراد است و برخورد فیزیکی با کسی نمی شود
نیروهای انتظامی بشدت گله دارند از این که در این سرما ساعت هاست در خیابان مستقر هستیم و می گویند به ما هم گفته نشده است که برای چه چیزی در در خیابان مستقر شدیم
@Sahamnewsorg
سهام در WhatsApp
Forwarded from سهام نیوز
✅استقرار بیش از ۱۰۰ ون و ماشین پلیس
یکربع پیش که داشتم میآمدم سر کار، فقط در خود خیابان انقلاب بین فلسطین تا شانزده آذر دستکم ۱۰۰ ون و ماشین پلیس ایستاده بودند. کلی هم موتور و مامور. عده زیادی هم در پیادهروی جنوبی راه میرفتند که اینقدر تعداد مامورها زیاد بود که نمیشد فهمید مردمند یا مامور»./بهمن دارالشفایی، روزنامه نگار
@Sahamnewsorg
سهام در WhatsApp
یکربع پیش که داشتم میآمدم سر کار، فقط در خود خیابان انقلاب بین فلسطین تا شانزده آذر دستکم ۱۰۰ ون و ماشین پلیس ایستاده بودند. کلی هم موتور و مامور. عده زیادی هم در پیادهروی جنوبی راه میرفتند که اینقدر تعداد مامورها زیاد بود که نمیشد فهمید مردمند یا مامور»./بهمن دارالشفایی، روزنامه نگار
@Sahamnewsorg
سهام در WhatsApp
Forwarded from تحلیل زمانه
رحیم قمیشی چندین سال اسیر عراقیها بود یعنی در حد این مزدوران عرزشی حق یک تجمع بیسر و صدا نداشته که او را دوباره اسیر کردید؟!
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
#تحلیل_زمانه
🌍 @TahlilZamane
Forwarded from AbdiMedia I عبدی مدیا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🆔 @AbdiMediaNet I #عبدی_مدیا
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from سهام نیوز
✅به ظلم طولانی مدت حصر غیرقانونی آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی و سرکار خانم رهنورد پایان دهید
بیانیه اعتراضی حزب مجمع ایثارگران نسبت به موج تازه بازداشت ایثارگران و معترضان به حصر غیرقانونی
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز ۲۵ بهمن ماه سالگرد آغاز حصر غیرقانونی جناب مهندس میرحسین موسوی و همسر اندیشمندش سرکار خانم دکتر زهرا رهنورد و نیز حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ مهدی کروبی است. از شروع این حصر ظالمانه، بیش از ۱۴ سال گذشته است در حالی که هیچ مجوز قانونی برای این اقدام وجود ندارد و هیچ محکمه و دادگاهی برای این عزیزان، چنین مجازاتی را تعیین نکرده است. انتظار داشتیم با گذشت این همه زمان و با هدف جلوگیری از ظلم آشکاری که به این چهره های باسابقه انقلاب و کشور میشود، امسال کاری بایسته صورت بگیرد و در دولتی که شعارش را ایجاد وفاق ملی انتخاب کرده است، از این عزیزان رفع حصر صورت بگیرد و به این اقدام غیرقانونی پایان داده شود. متاسفانه این اتفاق نیفتاد و در عمل شاهدیم که تصمیم گیرندگان از موضع لجبازی خود عدول نکرده و همچنان به مطالبه وسیع اقشاری از مردم و نیروهای سیاسی دلسوز کشور بی اعتنایی می کنند.
آنچه نگرانی ما را تشدید کرده است دستگیری تعدادی از نیروهای معترض و منتقد و ایثارگری است که به روند ظالمانه حصر معترضند و از مدتی قبل برای برگزاری یک تجمع اعتراضی خبررسانی کرده اند. دستگیری عزیزانی مانند آزاده سرافراز دکتر رحیم قمیشی، ایثارگر فداکار ناصر دانشفر، رزمنده اندیشمند اکبر دانش سرارودی در شرایطی صورت گرفت که آنان تنها از جمعی محدود، دعوت به یک تجمع اعتراضی سکوت در مقابل دانشگاه تهران کرده بودند و قصد داشتند بدون سردادن شعار و بدون انجام سخنرانی و تهییج دیگران، صدای اعتراض جمعی از ایثارگران و رزمندگان و السابقون انقلاب را نسبت به ادامه حصر بلند کنند تا شاید گوشی این فریاد را بشنود و کاری برای رفع این ظلم درازدامن انجام دهد.
اینان به چه جرمی بازداشت شده اند؟ مگر برگزاری تجمع و گردهمایی حق قانونی مردم و نیروهای سیاسی نیست؟ مگر برای برگزاری این تجمع، به نهادهای قانونی کشور اعلام رسمی نکردند؟ مگر تجمعی خلاف شئونات اسلام انجام گرفت که با عاملان آن برخورد شود؟ حرف این افراد مطالبه اکثریت مردم در اجرای قانون است و چرا باید درخواست اجرای قانون اساسی و تامین حقوق مردم و جلوگیری از ظلم به چند چهره شاخص سیاسی جرم تلقی شود؟ در شرایطی که برخی افراد تندرو افراطی جنگ طلب ضد وفاق در طی چند هفته گذشته بارها و بارها بدون اخذ مجوز و حتی بدون اطلاع دادن به مقامات رسمی، تجمع خیابانی برگزار کرده و به افراد شاخص خدوم و دلسوز کشور حملات ناجوانمردانه انجام میدهند و تخم نفاق می پاشند و حتی بعد از آن هم هیچگونه برخوردی با آنان صورت نمی گیرد، چرا باید اعلام کنندگان یک تجمع سکوت اعتراضی، پیشاپیش دستگیر شوند و نه تنها حق برپایی تجمعات قانونی از آنان سلب شود بلکه خودشان هم به دیگر زندانیان سیاسی محبوس و محصور بپیوندند؟
«حزب مجمع ایثارگران» به عنوان نماینده و سخنگوی بخشی از خانواده بزرگ شهدا و رزمندگان و جانبازان و ایثارگران کشور و به عنوان یک حزب سیاسی اصلاح طلب اعلام می کند:
اول- به قانون برگردید و به ظلم طولانی مدت حصر غیرقانونی آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی و سرکار خانم رهنورد پایان دهید.
دوم- به قانون برگردید و از محاکمه متهمان سیاسی در دادگاههای انقلاب به عنوان متهمان امنیتی دست بکشید و قانون جرم سیاسی را به درستی تدوین و اجرا کنید.
سوم- به قانون برگردید و زندانیان سیاسی و عقیدتی و صنفی را که سالهای زیادی از عمر خود را بدون برخورداری از محاکمات قانونی در زندان به سر کرده اند، آزاد کنید.
چهارم- به قانون برگردید و ایثارگران سرفراز و شجاع و دلسوز آقایان رحیم قمیشی، ناصر دانشور و اکبر دانش سرارودی را در اسرع وقت آزاد کنید.
امیدواریم مسئولان کشور به عقلانیت و اعتدال و انصاف روی آورند و بیش از این بر رنج مردم و دلسوزان جامعه و خیرخواهان کشور نیفزایند.
@Sahamnewsorg
سهام در WhatsApp
بیانیه اعتراضی حزب مجمع ایثارگران نسبت به موج تازه بازداشت ایثارگران و معترضان به حصر غیرقانونی
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز ۲۵ بهمن ماه سالگرد آغاز حصر غیرقانونی جناب مهندس میرحسین موسوی و همسر اندیشمندش سرکار خانم دکتر زهرا رهنورد و نیز حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ مهدی کروبی است. از شروع این حصر ظالمانه، بیش از ۱۴ سال گذشته است در حالی که هیچ مجوز قانونی برای این اقدام وجود ندارد و هیچ محکمه و دادگاهی برای این عزیزان، چنین مجازاتی را تعیین نکرده است. انتظار داشتیم با گذشت این همه زمان و با هدف جلوگیری از ظلم آشکاری که به این چهره های باسابقه انقلاب و کشور میشود، امسال کاری بایسته صورت بگیرد و در دولتی که شعارش را ایجاد وفاق ملی انتخاب کرده است، از این عزیزان رفع حصر صورت بگیرد و به این اقدام غیرقانونی پایان داده شود. متاسفانه این اتفاق نیفتاد و در عمل شاهدیم که تصمیم گیرندگان از موضع لجبازی خود عدول نکرده و همچنان به مطالبه وسیع اقشاری از مردم و نیروهای سیاسی دلسوز کشور بی اعتنایی می کنند.
آنچه نگرانی ما را تشدید کرده است دستگیری تعدادی از نیروهای معترض و منتقد و ایثارگری است که به روند ظالمانه حصر معترضند و از مدتی قبل برای برگزاری یک تجمع اعتراضی خبررسانی کرده اند. دستگیری عزیزانی مانند آزاده سرافراز دکتر رحیم قمیشی، ایثارگر فداکار ناصر دانشفر، رزمنده اندیشمند اکبر دانش سرارودی در شرایطی صورت گرفت که آنان تنها از جمعی محدود، دعوت به یک تجمع اعتراضی سکوت در مقابل دانشگاه تهران کرده بودند و قصد داشتند بدون سردادن شعار و بدون انجام سخنرانی و تهییج دیگران، صدای اعتراض جمعی از ایثارگران و رزمندگان و السابقون انقلاب را نسبت به ادامه حصر بلند کنند تا شاید گوشی این فریاد را بشنود و کاری برای رفع این ظلم درازدامن انجام دهد.
اینان به چه جرمی بازداشت شده اند؟ مگر برگزاری تجمع و گردهمایی حق قانونی مردم و نیروهای سیاسی نیست؟ مگر برای برگزاری این تجمع، به نهادهای قانونی کشور اعلام رسمی نکردند؟ مگر تجمعی خلاف شئونات اسلام انجام گرفت که با عاملان آن برخورد شود؟ حرف این افراد مطالبه اکثریت مردم در اجرای قانون است و چرا باید درخواست اجرای قانون اساسی و تامین حقوق مردم و جلوگیری از ظلم به چند چهره شاخص سیاسی جرم تلقی شود؟ در شرایطی که برخی افراد تندرو افراطی جنگ طلب ضد وفاق در طی چند هفته گذشته بارها و بارها بدون اخذ مجوز و حتی بدون اطلاع دادن به مقامات رسمی، تجمع خیابانی برگزار کرده و به افراد شاخص خدوم و دلسوز کشور حملات ناجوانمردانه انجام میدهند و تخم نفاق می پاشند و حتی بعد از آن هم هیچگونه برخوردی با آنان صورت نمی گیرد، چرا باید اعلام کنندگان یک تجمع سکوت اعتراضی، پیشاپیش دستگیر شوند و نه تنها حق برپایی تجمعات قانونی از آنان سلب شود بلکه خودشان هم به دیگر زندانیان سیاسی محبوس و محصور بپیوندند؟
«حزب مجمع ایثارگران» به عنوان نماینده و سخنگوی بخشی از خانواده بزرگ شهدا و رزمندگان و جانبازان و ایثارگران کشور و به عنوان یک حزب سیاسی اصلاح طلب اعلام می کند:
اول- به قانون برگردید و به ظلم طولانی مدت حصر غیرقانونی آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی و سرکار خانم رهنورد پایان دهید.
دوم- به قانون برگردید و از محاکمه متهمان سیاسی در دادگاههای انقلاب به عنوان متهمان امنیتی دست بکشید و قانون جرم سیاسی را به درستی تدوین و اجرا کنید.
سوم- به قانون برگردید و زندانیان سیاسی و عقیدتی و صنفی را که سالهای زیادی از عمر خود را بدون برخورداری از محاکمات قانونی در زندان به سر کرده اند، آزاد کنید.
چهارم- به قانون برگردید و ایثارگران سرفراز و شجاع و دلسوز آقایان رحیم قمیشی، ناصر دانشور و اکبر دانش سرارودی را در اسرع وقت آزاد کنید.
امیدواریم مسئولان کشور به عقلانیت و اعتدال و انصاف روی آورند و بیش از این بر رنج مردم و دلسوزان جامعه و خیرخواهان کشور نیفزایند.
@Sahamnewsorg
سهام در WhatsApp
Forwarded from پایگاه خبری جانبازان جنگ تحمیلی معترض به حکومت
بازداشتی های ۲۵،بهمن تاکنون
رحیم قمیشی
ناصر دانشفر
اکبر سرارودی
محمود دردکشان
جواد دردکشان
سعید منتظری
سعیده منتظری
بازداشت خانگی: عبدالرحیم سلیمانی
#پایگاه_خبری_جانبازان_جنگ_تحمیلی
@janbazanesabz
رحیم قمیشی
ناصر دانشفر
اکبر سرارودی
محمود دردکشان
جواد دردکشان
سعید منتظری
سعیده منتظری
بازداشت خانگی: عبدالرحیم سلیمانی
#پایگاه_خبری_جانبازان_جنگ_تحمیلی
@janbazanesabz
❇️ کمپین رفع حصر
تلاشی خشونت پرهیز از سوی هزینه داده ترین فرزندان این ملت برای عدالت طلبی بود !
❇️ کمپین رفع حصر
تلاشی بود برای نشان دادن شعله های فروزان عدالت خواهی و ظلم ستیزی علی رغم انواع فشارها و تهدید های انکار ناپذیر و بگیر و ببندها
❇️ کمپین رفع حصر
پرچم در اهتزاز فراموش نشدن همه کسانی بود که ظالمانه و غیر منصفانه در حصر و بند هستند
❇️ کمپین رفع حصر
آزمونی بود با نتیجه مردودی
برای پایبندی جمهوری اسلامی به وعده های
بی سرانجام ،
در
رعایت حقوق ملت
شنیدن صدای اعتراض
و مدارا با مردم
طبق قانون اساسی !
🟢 کمپین رفع حصر
۲۵ بهمن ۱۴۰۳ را با همه سالگردهای حصر ظالمانه پیش از خود،
به همت همه آدم های گمنام و معمولی
یا شناخته شده و پای کار
بی هیچ وابستگی تشکیلاتی و حزبی
به خاطره ای غرور آفرین و متفاوت تبدیل نمود،
از این رو این کمپین خود را موفق ارزیابی میکند و تردید ندارد چنین فعالیت های مدنی اعتراضی همواره وجود خواهد داشت .
✅ این کمپین و کانال خبری آن طبق برنامه قبلی در ساعت ۱۴ روز ۲۵ بهمن ۱۴۰۳ به کار خود خاتمه می دهد
و همه آزادگان و عدالتخواهان این مرز و بوم زین پس، اخبار مربوط به آزادی عزیزان بازداشت شده و آثار این کمپین را در سایر کانالهای اطلاع رسانی دنبال خواهند نمود
به امید فردایی بهتر !
💐🙏💐.
https://t.iss.one/rafe_hasr_25Bahman
تلاشی خشونت پرهیز از سوی هزینه داده ترین فرزندان این ملت برای عدالت طلبی بود !
❇️ کمپین رفع حصر
تلاشی بود برای نشان دادن شعله های فروزان عدالت خواهی و ظلم ستیزی علی رغم انواع فشارها و تهدید های انکار ناپذیر و بگیر و ببندها
❇️ کمپین رفع حصر
پرچم در اهتزاز فراموش نشدن همه کسانی بود که ظالمانه و غیر منصفانه در حصر و بند هستند
❇️ کمپین رفع حصر
آزمونی بود با نتیجه مردودی
برای پایبندی جمهوری اسلامی به وعده های
بی سرانجام ،
در
رعایت حقوق ملت
شنیدن صدای اعتراض
و مدارا با مردم
طبق قانون اساسی !
🟢 کمپین رفع حصر
۲۵ بهمن ۱۴۰۳ را با همه سالگردهای حصر ظالمانه پیش از خود،
به همت همه آدم های گمنام و معمولی
یا شناخته شده و پای کار
بی هیچ وابستگی تشکیلاتی و حزبی
به خاطره ای غرور آفرین و متفاوت تبدیل نمود،
از این رو این کمپین خود را موفق ارزیابی میکند و تردید ندارد چنین فعالیت های مدنی اعتراضی همواره وجود خواهد داشت .
✅ این کمپین و کانال خبری آن طبق برنامه قبلی در ساعت ۱۴ روز ۲۵ بهمن ۱۴۰۳ به کار خود خاتمه می دهد
و همه آزادگان و عدالتخواهان این مرز و بوم زین پس، اخبار مربوط به آزادی عزیزان بازداشت شده و آثار این کمپین را در سایر کانالهای اطلاع رسانی دنبال خواهند نمود
به امید فردایی بهتر !
💐🙏💐.
https://t.iss.one/rafe_hasr_25Bahman
Telegram
کمپین رفع حصر
اطلاع رسانی کمپین رفع حصر ۲۵ بهمن ۱۴۰۳
https://www.karzar.net/182760
اصل ۲۷ قانون اساسی :
تشکیل اجتماعات و راهپیماییها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.
https://t.iss.one/rafe_hasr_25Bahman
اصل ۲۷ قانون اساسی :
تشکیل اجتماعات و راهپیماییها، بدون حمل سلاح، به شرط آن که مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.
https://t.iss.one/rafe_hasr_25Bahman
www.karzar.net
امضا کنید: کارزار درخواست آزادی رزمنده، جانباز و آزاده پرافتخار رحیم قمیشی
درخواست داریم تا آزادی جناب آقای رحیم قمیشی را به عنوان پاسداشتی از خدمات وی و رعایت قانون اساسی فراهم آورید و این آزاده قهرمان عزیزمان را سریعا آزاد نمایید. جای آزاده قهرمان وطن زندان نیست.
فراخوان ثبت خاطرات
عزیزان هموطن
کمپین رفع حصر، در ۲۵ بهمن ۱۴۰۳ نقطه عطفی در حرکت های اعتراضی مردم ایران بود چون؛
ـ یک حرکت شتابزده و مبتنی بر هیجان و غلیان خشم نبود، از چند هفته قبل برنامه ریزی و گام به گام اجرا شد.
ـ یک حرکت تشکیلاتی و سازماندهی شده به وسیله تشکلهای صنفی و یا سیاسی رسمی و غیررسمی نبود، پاسخی بود به خواهش صادقانه چند انسان شناخته شده و درد آشنا.
ـ یک حرکت پنهانی یا سری و زیر زمینی نبود
از طرح اولیه تا مراحل پیشرفت کار و برنامه اجرایی آن و حتی محتوای پلاکاردهای محدود آن مرحله به مرحله به اطلاع همگان رسانده شد.
- این حرکت مستقل، فارغ از هر نوع شائبه نزدیکی و یا همسویی با مخالفان و منتقدان خارج از مرزهای ایران بود.
چرا که علی رغم اعتراضی بودن آن، تا زمان برگزاری، مورد حمایت هیچ جریان سیاسی خارج از کشور قرار نگرفت و کمترین پوشش خبری از آن سوی مرزها را داشت.
ـ این حرکت به شکل خاص، توسط آن بخش از جامعه دعوت و اجابت شد که در تبلیغات رسانه و تریبون های رسمی کشور همواره و یک پارچه مدافع سیاست های نظام معرفی می شدند.
با این کنشگری بار دیگر اثبات شد که مصادره خانواده شهدا و ایثارگران دیگر به سادگی دوران انحصار رسانه در کشور نخواهد بود و این طیف از جامعه صدای مستقل خود را هم خواهد داشت.
ـ این حرکت به شکلی نمادین برای دفاع از حقوق تضییع شده کسانی بود که
آشکارا و نه در پشت دیوارهای بلند
از همه حقوق قانونی خود در این کشور
و نه با استاندارد های جهانی
و برای مدت نامحدود، که اینک وارد پانزدهمین سال خود شده است وبرای انسانهای شناخته شده، با پیشینه روشن نه انسانهای بی نام و نشان شکل گرفت، تا فردا نگویند نمی دانستیم و بی خبر بودیم
یا در شرایط فوقالعاده بودیم
یا نمی شناختیم !
از آنجا که هیچ ارتباط سازمان یافته ای با شرکت کنندگان در تجمع ۲۵ بهمن وجود ندارد، ضرورت جمع بندی تجربیات این حرکت ارزشمند ایجاب میکند که از همه عزیزانی که در این حرکت حاضر و ناظر بوده اند اعم از آنها که بازداشت شده یا نشده اند درخواست کنیم تا مشاهدات و تجربیات خود را با رعایت موارد زیر، برای( آقای ناصر دانشفر با آیدی peyghameashna@ )ارسال کنند تا ضمن ثبت و ضبط آنها به عنوان تاریخ شفاهی، پس از انتشار توسط همگان در طراحی و اجرای برنامه های آتی مورد استفاده قرار گیرد.
۱ـ موارد گزارش شده باید حتما توسط خود فرد مشاهده یا تجربه شده باشد.
چنانچه مشاهدات و تجربیات فرد دیگری را گزارش میکنید این گزارش باید بی واسطه و از فرد کاملا شناخته شده توسط شما باشد و در شروع گزارش به این نکته به صورت واضح تصریح شده باشد.
۲ـ لطفا در ثبت گزارش توجه کافی ونهایت دقت را بکار برید تا از صحت آن مطمئن شوید، مبادا اغراق در گزارش اعتبار آنرا ضایع نماید.
۳- درج نام و راه تماس گرچه اختیاری است اما کمک زیادی به اعتبار سنجی گزارشات خواهد نمود. تصمیم اینکه گزارش با نام انتخابی شما یا با عنوان امضا محفوظ منتشر شود، کاملا در اختیار شماست.
۴ـ گزارشاتی که امکان اعتبار سنجی نداشته باشند فقط در صورتی که از منابع متعدد گزارش شوند قابل انتشار خواهند بود.
۵- در صورتی که امکان تایپ گزارش خود را ندارید. ارسال گزارش به صورت فایل صوتی هم با رعایت موارد فوق قابل استفاده خواهد بود.
https://t.iss.one/peyghameashna
https://t.iss.one/rafe_hasr_25Bahman
عزیزان هموطن
کمپین رفع حصر، در ۲۵ بهمن ۱۴۰۳ نقطه عطفی در حرکت های اعتراضی مردم ایران بود چون؛
ـ یک حرکت شتابزده و مبتنی بر هیجان و غلیان خشم نبود، از چند هفته قبل برنامه ریزی و گام به گام اجرا شد.
ـ یک حرکت تشکیلاتی و سازماندهی شده به وسیله تشکلهای صنفی و یا سیاسی رسمی و غیررسمی نبود، پاسخی بود به خواهش صادقانه چند انسان شناخته شده و درد آشنا.
ـ یک حرکت پنهانی یا سری و زیر زمینی نبود
از طرح اولیه تا مراحل پیشرفت کار و برنامه اجرایی آن و حتی محتوای پلاکاردهای محدود آن مرحله به مرحله به اطلاع همگان رسانده شد.
- این حرکت مستقل، فارغ از هر نوع شائبه نزدیکی و یا همسویی با مخالفان و منتقدان خارج از مرزهای ایران بود.
چرا که علی رغم اعتراضی بودن آن، تا زمان برگزاری، مورد حمایت هیچ جریان سیاسی خارج از کشور قرار نگرفت و کمترین پوشش خبری از آن سوی مرزها را داشت.
ـ این حرکت به شکل خاص، توسط آن بخش از جامعه دعوت و اجابت شد که در تبلیغات رسانه و تریبون های رسمی کشور همواره و یک پارچه مدافع سیاست های نظام معرفی می شدند.
با این کنشگری بار دیگر اثبات شد که مصادره خانواده شهدا و ایثارگران دیگر به سادگی دوران انحصار رسانه در کشور نخواهد بود و این طیف از جامعه صدای مستقل خود را هم خواهد داشت.
ـ این حرکت به شکلی نمادین برای دفاع از حقوق تضییع شده کسانی بود که
آشکارا و نه در پشت دیوارهای بلند
از همه حقوق قانونی خود در این کشور
و نه با استاندارد های جهانی
و برای مدت نامحدود، که اینک وارد پانزدهمین سال خود شده است وبرای انسانهای شناخته شده، با پیشینه روشن نه انسانهای بی نام و نشان شکل گرفت، تا فردا نگویند نمی دانستیم و بی خبر بودیم
یا در شرایط فوقالعاده بودیم
یا نمی شناختیم !
از آنجا که هیچ ارتباط سازمان یافته ای با شرکت کنندگان در تجمع ۲۵ بهمن وجود ندارد، ضرورت جمع بندی تجربیات این حرکت ارزشمند ایجاب میکند که از همه عزیزانی که در این حرکت حاضر و ناظر بوده اند اعم از آنها که بازداشت شده یا نشده اند درخواست کنیم تا مشاهدات و تجربیات خود را با رعایت موارد زیر، برای( آقای ناصر دانشفر با آیدی peyghameashna@ )ارسال کنند تا ضمن ثبت و ضبط آنها به عنوان تاریخ شفاهی، پس از انتشار توسط همگان در طراحی و اجرای برنامه های آتی مورد استفاده قرار گیرد.
۱ـ موارد گزارش شده باید حتما توسط خود فرد مشاهده یا تجربه شده باشد.
چنانچه مشاهدات و تجربیات فرد دیگری را گزارش میکنید این گزارش باید بی واسطه و از فرد کاملا شناخته شده توسط شما باشد و در شروع گزارش به این نکته به صورت واضح تصریح شده باشد.
۲ـ لطفا در ثبت گزارش توجه کافی ونهایت دقت را بکار برید تا از صحت آن مطمئن شوید، مبادا اغراق در گزارش اعتبار آنرا ضایع نماید.
۳- درج نام و راه تماس گرچه اختیاری است اما کمک زیادی به اعتبار سنجی گزارشات خواهد نمود. تصمیم اینکه گزارش با نام انتخابی شما یا با عنوان امضا محفوظ منتشر شود، کاملا در اختیار شماست.
۴ـ گزارشاتی که امکان اعتبار سنجی نداشته باشند فقط در صورتی که از منابع متعدد گزارش شوند قابل انتشار خواهند بود.
۵- در صورتی که امکان تایپ گزارش خود را ندارید. ارسال گزارش به صورت فایل صوتی هم با رعایت موارد فوق قابل استفاده خواهد بود.
https://t.iss.one/peyghameashna
https://t.iss.one/rafe_hasr_25Bahman
Telegram
پیغام آشنا - ناصر دانشفر
ارتباط با ادمین :
@Daneshfarnaser
@Daneshfarnaser
سلام و عرض ادب
با توجه به اینکه برخی از هموطنان خواهان ارسال خاطره به خصوصی بنده هستند، به اطلاع میرسانم که از دو روش ذیل این امکان پذیر است.
۱- با استفاده از لینکpeyghameashna@ ، به کانال پیغام آشنا متصل و از طریق ارتباط با ادمین مطلب مد نظر را ارسال فرمایید.
۲- با استفاده از لینک Daneshfarnaser@ ، مستقیماً مطلب مد نظر را به خصوصی بنده ارسال نمایید.
ارادتمند
ناصر دانشفر
@peyghameashna
@Daneshfarnaser
با توجه به اینکه برخی از هموطنان خواهان ارسال خاطره به خصوصی بنده هستند، به اطلاع میرسانم که از دو روش ذیل این امکان پذیر است.
۱- با استفاده از لینکpeyghameashna@ ، به کانال پیغام آشنا متصل و از طریق ارتباط با ادمین مطلب مد نظر را ارسال فرمایید.
۲- با استفاده از لینک Daneshfarnaser@ ، مستقیماً مطلب مد نظر را به خصوصی بنده ارسال نمایید.
ارادتمند
ناصر دانشفر
@peyghameashna
@Daneshfarnaser
کمپین رفع حصر pinned «سلام و عرض ادب با توجه به اینکه برخی از هموطنان خواهان ارسال خاطره به خصوصی بنده هستند، به اطلاع میرسانم که از دو روش ذیل این امکان پذیر است. ۱- با استفاده از لینکpeyghameashna@ ، به کانال پیغام آشنا متصل و از طریق ارتباط با ادمین مطلب مد نظر را ارسال فرمایید.…»
Forwarded from برای فردای ایران
تحلیل و بررسی فراخوان اعتراضی ۲۵ بهمن
با حضور:
محمود دردکشان
ناصر دانشفر
علیرضا رجایی
تقی رحمانی
اردشیر امیرارجمند
دانش سرارودی
عبدالله مومنی
دوشنبه ۶ اسفند، ساعت ۲۱:۳۰ ایران
کلاب «برای فردای ایران»
لینک جلسه:
https://www.clubhouse.com/invite/1djuKeJjz3e2vOgWL3XQZrnLO4azHlVaO1v:ee8TK_u8pw73WLBhonDcFL_gcANo1Z0pueGLyQtBeow
@bfi1400
با حضور:
محمود دردکشان
ناصر دانشفر
علیرضا رجایی
تقی رحمانی
اردشیر امیرارجمند
دانش سرارودی
عبدالله مومنی
دوشنبه ۶ اسفند، ساعت ۲۱:۳۰ ایران
کلاب «برای فردای ایران»
لینک جلسه:
https://www.clubhouse.com/invite/1djuKeJjz3e2vOgWL3XQZrnLO4azHlVaO1v:ee8TK_u8pw73WLBhonDcFL_gcANo1Z0pueGLyQtBeow
@bfi1400
Forwarded from پیغام آشنا - ناصر دانشفر
ظلمی که "باید" تمام شود!
✍ محمد جمادی
✳️ یادداشتی از رحیم قمیشی،
که اینک با آرزوی آزادی او و دیگر زندانیان تجمع اعتراضی رفع حصر،
و انشالله همه زندانیان سیاسی و عقیدتی
از آن بهره می بریم !
««جوانترها جانشان را دادند و ما تنها نگاه کردیم!
خیلیها شلاق و باتوم خوردند و ما نظارهگر بودیم.
بسیاری فشارهای اقتصادی و دزدیها و ناکارآمدیها زندگیشان را نابود کرد
و از دست ما کاری برنیامد!
جوانهای با استعدادی که جلای وطن کردند
زندگیهایی که از هم پاشید
و ما که سهمی در این مشکلات داشتیم
تنها چشمهایمان را بستیم، تا نبینیم!
دلخوشیم که دلمان میسوزد
دلخوشیم که گفتهایم ببخشید اشتباه کردیم!
نباید به آنها اعتماد میکردیم!
ما گذاشتیم ایران دهها سال عقب بیفتد!
ما گذاشتیم عدهای مقدس و غیر قابل پرسش شوند!
و کاری نکردیم!
ایران ذره ذره آب شد
منابع طبیعی و سرمایههایش نابود شدند
مردم ذره ذره سوختند
زندگیها اندکاندک از هم پاشیدند
و ما تنها تأسف خوردیم...
هفتهها و ماهها و سالهاست که باید فریاد میزدیم و نزدهایم!
باید میگفتیم ادامه این راه بیشک مرگ دستجمعی همه ما ایرانیهاست و نگفتیم.
فردا عزرائیل بیاید سراغمان، التماسش میکنیم یک هفته، یک روز، یک ساعت به ما مهلت بده
بر گردیم و فریاد نکشیدهمان را بکشیم،
و او که ثانیهای هم مهلت نخواهد داد!
میدانم ظلمهای بسیاری شده و ساکت ماندهام
اما یکیکه خیلی بر دلم سنگینی میکند؛
حصر ظالمانه و طولانی مهندس موسوی، خانم رهنورد و آقای کروبی است.
بدون هیچ دادگاهی
بدون هیچ محکومیتی
بدون هیچ دلیل واضحی
آنها ۲۵ بهمن امسال ۱۴ سال تمام میشود که در حصرند.»»
🟢 برای گفتن از چنین دردهایی است که امروز
رحیم قمیشی
و به جرم همراهی با او آقایان
سردار محمد باقر بختیار و حسین قشقایی
در بازداشت نگهداشته شدهاند .
دردهایی که به صورت های مختلف توسط کثیری از ایثارگران و سایر اقشار مردم شریف ایران مورد همدلی و همراهی حتی به قیمت بازداشت در خیابان قرار گرفت
با تاسی به قلم او که در ادامه گفته بود:
«« من از همه دوستان رزمندهام
از آن سرداران قدیمی که با شهدای جنگ بودهاند و همچنان به میثاقشان با شهدا پایبندند.
از همه آن دوستانی که روز گفتند هیچ ظلمی نباید باشد
از خانوادههای شهدا، ایثارگران، آزادگان، جانبازان و همه دلسوزان ایران، خواهش میکنم، سکوت را کنار بگذارند.
آنها که میدانند سالهای طولانی حصر و حبس، بهخاطر مردم و ایران، یعنی چه! »»
🟢 از همه یاران و همراه او و همه رنج کشیدگان آزاده این مرز و بوم می خواهیم تا به هر طریق ممکن با مطالبه آزادی هر چه سریعتر این عزیزان بار دیگر بر حق قانونی اعتراض مسالمتآمیز طبق قانون اساسی تاکید کنند و با صدای بلند اعلام کنند که راه حق طلبی و ظلم ستیزی با زندانی کردن عزیزان ما بی رهرو نمی ماند !
او در توصیف این راه چه زیبا نوشته بود که :
«« ما نمیخواهیم آرام آرام در باتلاق غرق شویم.
نمیخواهیم شاهد مرگ تدریجی خود و عزیزانمان باشیم.
نمیخواهیم عده اندکی تصور کنند با زور اسلحه، با تهدید، با شلاق و باتوم
میتوانند ما را بترسانند
و برای همیشه به خواست اکثریت مردم بیتوجهی کنند.
امیدوارم کنشگران سیاسی و دلسوزان کشور، در همراهی با مردم نشان بدهند برای آزادی ایران، آزادی مظلومان، ساختن ایران هیچ اختلافی با هم ندارند.»»
🟢 او که امروز از نعمت آزادی و حق اعتراض محروم گشته است با امید به تغییر در این شیوه حکمرانی بنیان سوز در خاتمه نوشته بود :
«« نظام نیاز به یک اتمام حجت از سوی ما دارد...»»
با امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان
@peyghameashna
✍ محمد جمادی
✳️ یادداشتی از رحیم قمیشی،
که اینک با آرزوی آزادی او و دیگر زندانیان تجمع اعتراضی رفع حصر،
و انشالله همه زندانیان سیاسی و عقیدتی
از آن بهره می بریم !
««جوانترها جانشان را دادند و ما تنها نگاه کردیم!
خیلیها شلاق و باتوم خوردند و ما نظارهگر بودیم.
بسیاری فشارهای اقتصادی و دزدیها و ناکارآمدیها زندگیشان را نابود کرد
و از دست ما کاری برنیامد!
جوانهای با استعدادی که جلای وطن کردند
زندگیهایی که از هم پاشید
و ما که سهمی در این مشکلات داشتیم
تنها چشمهایمان را بستیم، تا نبینیم!
دلخوشیم که دلمان میسوزد
دلخوشیم که گفتهایم ببخشید اشتباه کردیم!
نباید به آنها اعتماد میکردیم!
ما گذاشتیم ایران دهها سال عقب بیفتد!
ما گذاشتیم عدهای مقدس و غیر قابل پرسش شوند!
و کاری نکردیم!
ایران ذره ذره آب شد
منابع طبیعی و سرمایههایش نابود شدند
مردم ذره ذره سوختند
زندگیها اندکاندک از هم پاشیدند
و ما تنها تأسف خوردیم...
هفتهها و ماهها و سالهاست که باید فریاد میزدیم و نزدهایم!
باید میگفتیم ادامه این راه بیشک مرگ دستجمعی همه ما ایرانیهاست و نگفتیم.
فردا عزرائیل بیاید سراغمان، التماسش میکنیم یک هفته، یک روز، یک ساعت به ما مهلت بده
بر گردیم و فریاد نکشیدهمان را بکشیم،
و او که ثانیهای هم مهلت نخواهد داد!
میدانم ظلمهای بسیاری شده و ساکت ماندهام
اما یکیکه خیلی بر دلم سنگینی میکند؛
حصر ظالمانه و طولانی مهندس موسوی، خانم رهنورد و آقای کروبی است.
بدون هیچ دادگاهی
بدون هیچ محکومیتی
بدون هیچ دلیل واضحی
آنها ۲۵ بهمن امسال ۱۴ سال تمام میشود که در حصرند.»»
🟢 برای گفتن از چنین دردهایی است که امروز
رحیم قمیشی
و به جرم همراهی با او آقایان
سردار محمد باقر بختیار و حسین قشقایی
در بازداشت نگهداشته شدهاند .
دردهایی که به صورت های مختلف توسط کثیری از ایثارگران و سایر اقشار مردم شریف ایران مورد همدلی و همراهی حتی به قیمت بازداشت در خیابان قرار گرفت
با تاسی به قلم او که در ادامه گفته بود:
«« من از همه دوستان رزمندهام
از آن سرداران قدیمی که با شهدای جنگ بودهاند و همچنان به میثاقشان با شهدا پایبندند.
از همه آن دوستانی که روز گفتند هیچ ظلمی نباید باشد
از خانوادههای شهدا، ایثارگران، آزادگان، جانبازان و همه دلسوزان ایران، خواهش میکنم، سکوت را کنار بگذارند.
آنها که میدانند سالهای طولانی حصر و حبس، بهخاطر مردم و ایران، یعنی چه! »»
🟢 از همه یاران و همراه او و همه رنج کشیدگان آزاده این مرز و بوم می خواهیم تا به هر طریق ممکن با مطالبه آزادی هر چه سریعتر این عزیزان بار دیگر بر حق قانونی اعتراض مسالمتآمیز طبق قانون اساسی تاکید کنند و با صدای بلند اعلام کنند که راه حق طلبی و ظلم ستیزی با زندانی کردن عزیزان ما بی رهرو نمی ماند !
او در توصیف این راه چه زیبا نوشته بود که :
«« ما نمیخواهیم آرام آرام در باتلاق غرق شویم.
نمیخواهیم شاهد مرگ تدریجی خود و عزیزانمان باشیم.
نمیخواهیم عده اندکی تصور کنند با زور اسلحه، با تهدید، با شلاق و باتوم
میتوانند ما را بترسانند
و برای همیشه به خواست اکثریت مردم بیتوجهی کنند.
امیدوارم کنشگران سیاسی و دلسوزان کشور، در همراهی با مردم نشان بدهند برای آزادی ایران، آزادی مظلومان، ساختن ایران هیچ اختلافی با هم ندارند.»»
🟢 او که امروز از نعمت آزادی و حق اعتراض محروم گشته است با امید به تغییر در این شیوه حکمرانی بنیان سوز در خاتمه نوشته بود :
«« نظام نیاز به یک اتمام حجت از سوی ما دارد...»»
با امید فردایی بهتر برای ایران و ایرانیان
@peyghameashna
✳️ رستگاری در خیابان
خشونت یک طرفه
💥خاطراتی از حضور اعتراضی در کمپین رفع حصر ۲۵ بهمن ۱۴۰۳
✍ محمد حسین علی نیا
قسمت اول
« در خیابان »
به نام خدا
براساس اعلام قبلی آقای قمیشی و دیگر دوستان ، دانش سرارودی و دانشفر
برای تجمع در روز ۲۵ بهمن در مقابل سردر دانشگاه تهران ، برای اعلام مطالبه ی آرام و بدور از خشونت جهت آزادی زندانیان سیاسی ، و آقایان موسوی. کروبی و خانم رهنورد و ،.. ؛ از خانه حرکت کردم . با اینکه روز تعطیل بود اما ترافیک اتوبان صدر زیاد بود ، هوا هم ابری بود همراه با بارندگی که مداوم نبود .
از بزرگراه کردستان ، میدانگلها و بعد فاطمی و در ادامه از خیابان حجاب به بلوار کشاورز رفتم. و نهایتا ً ماشین را در خیابان۱۶ آذر پارک کردم .
حدود ساعت ۱۱ به محل تجمع رسیدم ،
به تقاطع ۱۶ آذر و انقلاب که رسیدم، آنچه بیشتر از هر چیزی به چشم می آمد و توجه را جلب می کرد انبوه نیروهای انتظامی و لباس شخصی که معلوم بود مأمور هستن و ماشین های وَن که هر چند قدم یکی دو تا پارک شده بودند ، در مجموع تعدار مأموران بسیار بیشتر از دیگران بود ، دیگرانی که غالب آنها نیز رهگذر بودند ،!
انسجام و برنامه مشخصی در تجمع دیده نمی شد ،!
افرادی که معلوم بود برای تجمع آمده بودند بصورت پراکنده در جمع های کوچک کنار هم ایستاده بودند و طبیعتا ً طبق قرار و برنامه ، نه شعاری داده میشد و نه بنری بود و نه سر و صدایی .
در کنار یک کتابفروشی ایستادم ،
خواستم به خانواده و یکی دو تا از دوستان پیام بدم که در تجمع هستم ، تا در صورتی که اتفاقی بیفتد از موقعیت م کم و بیش مطلع باشند /
تا گوشی را جیبم درآوردم ، بلافاصله چند نیروی لباس شخصی همچون لاشخور ریختند روی سرم. و بزور. گوشی را از دستم گرفتند ؛
ضمن توهین و بد و بیراه و تقبیح حضور در تجمع ،! کارت شناسایی / ملی را خواستند و گواهینامه ام را هم گرفتند . سؤال و جواب را بلافاصله شروع کردند و چند نفری مراقبم بودند،! تهیه ی عکس و فیلم. از محتویات گوشی و از خودم بطور شفاف و واضح انجام دادند ؛.
در بازداشت شان ماندم تا استعلامات و اطلاعات کامل را راجع به من دریافت کنند ؛
یکی از آنها که بنظر می آمد سرکرده شان بود و از فرط گندگی شکم گویی هرچی خورده بود پس نداده بود با تلفن به اینور اونور راجع به من استعلام می گرفت .
بنا به اظهار یکی شان ، سوژه و کیس خوبی را در بازداشت داشتند. موقعی که دانستند در مقطعی معاون استاندار بوده ام ،! ،،
دیگرانی را هم همزمان و در کنار من در بازداشت داشتند و مراحل شناسایی را راجع بهشان تکمیل می کردند ،
یکی از آنها را به آنطرف خیابان منتقل کردند.
به من گفتند تو باش. کار تو زیاده ،!
همسرم از صبح نگرانی داشت ،
صبح که پسرم را به مدرسه برده بودم ، هر چند گفته بودم ظهر با اسنپ برگردد،
اماخانم م. نگران تنهایی بچه بود . /
دقایقی بعد. پس از تلفن های مکرر که جیک و پوک سوابق م را درآوردند ،
و مواردی را هم به دروغ می گفتند. از جمله اینکه در سال ۹۲. و بعد با غلطی دیگر می گفتند سال ۹۳. بازداشت بوده ای ،!!
مرا هم به آنطرف خیابان بردند ،مردکی که ذکرش رفت ، سرکرده ، و گوشی و مدارک م دستش بود و موقع بازداشت هم کلی فحش و توهین نصیبم کرده بود ،
صدایم کرد ،
و گویی از سر لطف. مدارک ام را بر می گرداند ،
می گوید علی نیا تو که آدم خوبی هستی ،
برای نظام کار کردی.،
کاندیدای مجلس هم بوده ای ،! از حالا به بعد دور و بر مجلس و ،.. را خط بکش ،!
بعد با صدای بلند و تشر از من خواست که آنجا را ترک کنم ،
و در انتها نیز با دستان زمخت ش “سیلی” ای بر صورتم نواخت. بخاطر خدماتی که در نظام کرده ام برای مملکت. برای ترکش هایی که خورده ام در جنگ و جبهه ، بخاطر اینکه با برادرم در عملیات کربلای ۴ حضور داشتیم. او شهید شد و من زنده ماندم ؛ برای اینکه ایرانی ام،!
برای اینکه بدون خشونت و درگیری در تجمع آرام سکوت ، مطالبات اجتماعی ام دنبال می کنم ،! او نمی دانست که در تمام طول عمرم از کسی سیلی ای نخورده ام ،!
چنان ویژگی هایی چنین عقوبتی را هم در پی دارد ،!
از سیلی ای که بخاطر ایفای نقشی هرچند کوچک در راه عدالتخواهی و آزادی خورده ام ناراحت نیستم ،
می دانیم که ناراحتی همه ما مردم از بیعدالتی و ظلم و فساد بی منتهاست که تارو پود و شیرازه مملکت را از هم گسیخته است .
والسلام
محمدحسین علی نیا- خاک پای رزمندگان و جانبازان و آزادگان جنگ
۱۵ ماه حضور بسیجی در جبهه -
جانباز
برادر شهید
https://t.iss.one/rafe_hasr_25Bahman
۱
خشونت یک طرفه
💥خاطراتی از حضور اعتراضی در کمپین رفع حصر ۲۵ بهمن ۱۴۰۳
✍ محمد حسین علی نیا
قسمت اول
« در خیابان »
به نام خدا
براساس اعلام قبلی آقای قمیشی و دیگر دوستان ، دانش سرارودی و دانشفر
برای تجمع در روز ۲۵ بهمن در مقابل سردر دانشگاه تهران ، برای اعلام مطالبه ی آرام و بدور از خشونت جهت آزادی زندانیان سیاسی ، و آقایان موسوی. کروبی و خانم رهنورد و ،.. ؛ از خانه حرکت کردم . با اینکه روز تعطیل بود اما ترافیک اتوبان صدر زیاد بود ، هوا هم ابری بود همراه با بارندگی که مداوم نبود .
از بزرگراه کردستان ، میدانگلها و بعد فاطمی و در ادامه از خیابان حجاب به بلوار کشاورز رفتم. و نهایتا ً ماشین را در خیابان۱۶ آذر پارک کردم .
حدود ساعت ۱۱ به محل تجمع رسیدم ،
به تقاطع ۱۶ آذر و انقلاب که رسیدم، آنچه بیشتر از هر چیزی به چشم می آمد و توجه را جلب می کرد انبوه نیروهای انتظامی و لباس شخصی که معلوم بود مأمور هستن و ماشین های وَن که هر چند قدم یکی دو تا پارک شده بودند ، در مجموع تعدار مأموران بسیار بیشتر از دیگران بود ، دیگرانی که غالب آنها نیز رهگذر بودند ،!
انسجام و برنامه مشخصی در تجمع دیده نمی شد ،!
افرادی که معلوم بود برای تجمع آمده بودند بصورت پراکنده در جمع های کوچک کنار هم ایستاده بودند و طبیعتا ً طبق قرار و برنامه ، نه شعاری داده میشد و نه بنری بود و نه سر و صدایی .
در کنار یک کتابفروشی ایستادم ،
خواستم به خانواده و یکی دو تا از دوستان پیام بدم که در تجمع هستم ، تا در صورتی که اتفاقی بیفتد از موقعیت م کم و بیش مطلع باشند /
تا گوشی را جیبم درآوردم ، بلافاصله چند نیروی لباس شخصی همچون لاشخور ریختند روی سرم. و بزور. گوشی را از دستم گرفتند ؛
ضمن توهین و بد و بیراه و تقبیح حضور در تجمع ،! کارت شناسایی / ملی را خواستند و گواهینامه ام را هم گرفتند . سؤال و جواب را بلافاصله شروع کردند و چند نفری مراقبم بودند،! تهیه ی عکس و فیلم. از محتویات گوشی و از خودم بطور شفاف و واضح انجام دادند ؛.
در بازداشت شان ماندم تا استعلامات و اطلاعات کامل را راجع به من دریافت کنند ؛
یکی از آنها که بنظر می آمد سرکرده شان بود و از فرط گندگی شکم گویی هرچی خورده بود پس نداده بود با تلفن به اینور اونور راجع به من استعلام می گرفت .
بنا به اظهار یکی شان ، سوژه و کیس خوبی را در بازداشت داشتند. موقعی که دانستند در مقطعی معاون استاندار بوده ام ،! ،،
دیگرانی را هم همزمان و در کنار من در بازداشت داشتند و مراحل شناسایی را راجع بهشان تکمیل می کردند ،
یکی از آنها را به آنطرف خیابان منتقل کردند.
به من گفتند تو باش. کار تو زیاده ،!
همسرم از صبح نگرانی داشت ،
صبح که پسرم را به مدرسه برده بودم ، هر چند گفته بودم ظهر با اسنپ برگردد،
اماخانم م. نگران تنهایی بچه بود . /
دقایقی بعد. پس از تلفن های مکرر که جیک و پوک سوابق م را درآوردند ،
و مواردی را هم به دروغ می گفتند. از جمله اینکه در سال ۹۲. و بعد با غلطی دیگر می گفتند سال ۹۳. بازداشت بوده ای ،!!
مرا هم به آنطرف خیابان بردند ،مردکی که ذکرش رفت ، سرکرده ، و گوشی و مدارک م دستش بود و موقع بازداشت هم کلی فحش و توهین نصیبم کرده بود ،
صدایم کرد ،
و گویی از سر لطف. مدارک ام را بر می گرداند ،
می گوید علی نیا تو که آدم خوبی هستی ،
برای نظام کار کردی.،
کاندیدای مجلس هم بوده ای ،! از حالا به بعد دور و بر مجلس و ،.. را خط بکش ،!
بعد با صدای بلند و تشر از من خواست که آنجا را ترک کنم ،
و در انتها نیز با دستان زمخت ش “سیلی” ای بر صورتم نواخت. بخاطر خدماتی که در نظام کرده ام برای مملکت. برای ترکش هایی که خورده ام در جنگ و جبهه ، بخاطر اینکه با برادرم در عملیات کربلای ۴ حضور داشتیم. او شهید شد و من زنده ماندم ؛ برای اینکه ایرانی ام،!
برای اینکه بدون خشونت و درگیری در تجمع آرام سکوت ، مطالبات اجتماعی ام دنبال می کنم ،! او نمی دانست که در تمام طول عمرم از کسی سیلی ای نخورده ام ،!
چنان ویژگی هایی چنین عقوبتی را هم در پی دارد ،!
از سیلی ای که بخاطر ایفای نقشی هرچند کوچک در راه عدالتخواهی و آزادی خورده ام ناراحت نیستم ،
می دانیم که ناراحتی همه ما مردم از بیعدالتی و ظلم و فساد بی منتهاست که تارو پود و شیرازه مملکت را از هم گسیخته است .
والسلام
محمدحسین علی نیا- خاک پای رزمندگان و جانبازان و آزادگان جنگ
۱۵ ماه حضور بسیجی در جبهه -
جانباز
برادر شهید
https://t.iss.one/rafe_hasr_25Bahman
۱
Telegram
کمپین رفع حصر
اطلاع رسانی کمپین رفع حصر ۲۵ بهمن ۱۴۰۳
✳️ رستگاری در خیابان
خشونت یک طرفه
💥خاطراتی از حضور اعتراضی در کمپین رفع حصر ۲۵ بهمن ۱۴۰۳
✍ محمد حسین علی نیا
قسمت دوم
« در خانه »
از قبل تصمیم داشتم که برم ، اما به او چیزی نگفته بودم . نمیخواستمناراحت و نگران شود. و هم اینکه مانع ام نشود .
از ته کشوی جوراب ها ، جوراب گرم زمستانی خاکستری ام را برداشتم /،
برای بیرون رفتن ، بی وقت بود ؛ روی لبه تخت پاهایم آویزان و نزدیک زمین بود . غرق در افکارم بودم و جدال رفتن و نرفتن را که برای خودم حل کرده بودم از فکرم می گذراندم . لنگ راست جوراب را پوشیده بودم و لنگ دیگرش را به پایم نزدیک کرده بودم و داشتم سرپنجه پای چپم را داخل ش جای میدادم. دیدم بالای سرم است .
-کجا ،؟ این موقع ؟. خیر است ،!
+خیر ، که چه عرض کنم. ولی امیدوارم نتیجه خیری داشته باشه.
جوراب را کامل پوشیدم و از روی تخت بلند شدم ،.
شلوار مشکی ام را از روی جالباسی برداشتم ،
؛ چشمانش همچنان مرا تعقیب می کرد و منتظر پاسخ سؤال ش بود ،.
طبق عادت پای راستم را داخل لوله ی راست شلوار کردم ،
- نگفتی کجا میخوای بری ؟!
جوراب گرم پوشیدی و لباس گرم و ،…. ،!
پای دیگر شلوار را هم به پایم کردم و بالا کشیدم ،
+ میخوام برم ،..
صدای زنگ در آمد ،!
رفت آیفون را بردارد ،
کمربند م را محکمتر از همیشه سفت کردم، و در این فاصله پولیور خاکستری ام را پوشیدم. و ،..
دوباره. کنارم ایستاده بود و با چشمانی که کم کم ناراحتی و نگرانی درش پیدا می شد ،
منتظر پاسخ بود.
+ کی بود زنگ زد ،؟
-هیشکی. اشتباه زده بودن ، با همسایه طبقه بالا کار داشتن .
به ناراحتی و نگرانی اش. عصبانیت هم داشت اضافه میشد ؛
خب ،. کجا ؟!
جایی که میخوای بری سرّیّه ،؟!
جون به لبم کردی ،!
+ نه چه سرّی ،
میخوام که ناراحت و نگران نشی ،
- می بینی که الان هم ناراحتم. هم نگران
و البته عصبانیت هم در راهه .،
نمیدانستم بهش بگم یا نه ،!
اگر میگفتم. حتماً نگرانیش بیشتر میشد ، نمیگفتم هم نمیشد.
چون به هر صورت باید میدانست. ، نمی شود مسئله ی مهمی که ممکن است خطراتی هم داشته باشد را پنهان کرد. یا برای پیگیری وضعیت احتمالی که شاید پیش بیاید لازم است بداند .
+ میخوام برم تجمع .
- تجمع ،؟! تجمع چی ،؟!
کجا ؟
در حالیکه کاپشن مشکی گرمترم رو از کمد برمیداشتم ،
گفتم. تجمع سکوت .
با کاپشن که در یک دستم بود. با دست دیگرم کلاه م را از جالباسی برداشتم و از در اتاق خارج شدم .
پشت سرم بدون فاصله می آمد .
- اها همون تجمعی که قراره جلوی دانشگاه باشه ،؟
بانیان ش رزمنده ها و جانبازها و ،.. هستن ؟
یکی اصلی شون هم آزاده ست .
+عه. خب. تو که اطلاعات ت کامله ؛. آره همونجا /
با نگرانی ای که تمام وجودش روگرفته بود اما میخواست وانمود کنه که آرومه ،
گفت. فکر همه جاش رو کردی ،؟!
میدونی که ممکنه زد و خورد و بازداشت و خیلی اتفاقات دیگه بیفته ، حتی. زبونم لال ،.. ولش کن .
میدونی که اونا به هیشکی رحم نمی کنن. اصلا ً براشون هیچی مهم نیست .
بسختی جلوی اشکهاش رو گرفته بود و اونا رو در حلقه ی چشماش می چرخوند .
+خب میگی چیکار کنیم. ؟!
همینجور بشینیم همه ش غر بزنیم. توی جمع های روشنفکری و ،. از گرانی ها و ظلم و بیداد و بیعدالتی بنالیم ،؟
وقتی پای عمل به میون میاد جا بزنیم وکنج عافیت و راحت طلبی اختیار کنیم .
دم در کفشهام رو می پوشیدم ، سرش رو هی بر می گردوند و رو به آسمون میکرد ، البته آسمون خونه سقف بود ، نمی خواست اشک هاش از چشمش بیرون بیان .
-با بغضی که تا ترکیدنش فاصله ی زیادی نبود. گفت به هر حال مواظب خودت باش،
درگیر نشی ، جرّوبحث نکنی ،. خدا نخواسته بلایی سرت بیاد نمیدونیم چکار کنیم . اصلاً بگیرنت. نمیدونیم. کجا و چجوری سراغ ت رو بگیریم و دنبال ت بگردیم .
کفشهام رو پوشیده بودم ، منتظر بودم حرف هاش تموم بشه ؛
چند تا “شکلات” بهم داد و گفت اینارو بزار توی جیبت یه موقع فشارت افتاد بزاری دهنت .
با خداحافظی از در بیرون رفتم.
با گفتن “خدا به همراهت “، قطرات اشک هم که تا اون موقع زندانی بودند بیرون اومدن و روی صورت ش به پایین غلتیدن .
در را بستم. صدای ترکیدن بغض ش را شنیدم .
آسانسور در طبقه دوم آماده بود .
والسلام
محمدحسین علی نیا- خاک پای رزمندگان و جانبازان و آزادگان جنگ
۱۵ ماه حضور بسیجی در جبهه -
جانباز
برادر شهید
https://t.iss.one/rafe_hasr_25Bahman
۲
خشونت یک طرفه
💥خاطراتی از حضور اعتراضی در کمپین رفع حصر ۲۵ بهمن ۱۴۰۳
✍ محمد حسین علی نیا
قسمت دوم
« در خانه »
از قبل تصمیم داشتم که برم ، اما به او چیزی نگفته بودم . نمیخواستمناراحت و نگران شود. و هم اینکه مانع ام نشود .
از ته کشوی جوراب ها ، جوراب گرم زمستانی خاکستری ام را برداشتم /،
برای بیرون رفتن ، بی وقت بود ؛ روی لبه تخت پاهایم آویزان و نزدیک زمین بود . غرق در افکارم بودم و جدال رفتن و نرفتن را که برای خودم حل کرده بودم از فکرم می گذراندم . لنگ راست جوراب را پوشیده بودم و لنگ دیگرش را به پایم نزدیک کرده بودم و داشتم سرپنجه پای چپم را داخل ش جای میدادم. دیدم بالای سرم است .
-کجا ،؟ این موقع ؟. خیر است ،!
+خیر ، که چه عرض کنم. ولی امیدوارم نتیجه خیری داشته باشه.
جوراب را کامل پوشیدم و از روی تخت بلند شدم ،.
شلوار مشکی ام را از روی جالباسی برداشتم ،
؛ چشمانش همچنان مرا تعقیب می کرد و منتظر پاسخ سؤال ش بود ،.
طبق عادت پای راستم را داخل لوله ی راست شلوار کردم ،
- نگفتی کجا میخوای بری ؟!
جوراب گرم پوشیدی و لباس گرم و ،…. ،!
پای دیگر شلوار را هم به پایم کردم و بالا کشیدم ،
+ میخوام برم ،..
صدای زنگ در آمد ،!
رفت آیفون را بردارد ،
کمربند م را محکمتر از همیشه سفت کردم، و در این فاصله پولیور خاکستری ام را پوشیدم. و ،..
دوباره. کنارم ایستاده بود و با چشمانی که کم کم ناراحتی و نگرانی درش پیدا می شد ،
منتظر پاسخ بود.
+ کی بود زنگ زد ،؟
-هیشکی. اشتباه زده بودن ، با همسایه طبقه بالا کار داشتن .
به ناراحتی و نگرانی اش. عصبانیت هم داشت اضافه میشد ؛
خب ،. کجا ؟!
جایی که میخوای بری سرّیّه ،؟!
جون به لبم کردی ،!
+ نه چه سرّی ،
میخوام که ناراحت و نگران نشی ،
- می بینی که الان هم ناراحتم. هم نگران
و البته عصبانیت هم در راهه .،
نمیدانستم بهش بگم یا نه ،!
اگر میگفتم. حتماً نگرانیش بیشتر میشد ، نمیگفتم هم نمیشد.
چون به هر صورت باید میدانست. ، نمی شود مسئله ی مهمی که ممکن است خطراتی هم داشته باشد را پنهان کرد. یا برای پیگیری وضعیت احتمالی که شاید پیش بیاید لازم است بداند .
+ میخوام برم تجمع .
- تجمع ،؟! تجمع چی ،؟!
کجا ؟
در حالیکه کاپشن مشکی گرمترم رو از کمد برمیداشتم ،
گفتم. تجمع سکوت .
با کاپشن که در یک دستم بود. با دست دیگرم کلاه م را از جالباسی برداشتم و از در اتاق خارج شدم .
پشت سرم بدون فاصله می آمد .
- اها همون تجمعی که قراره جلوی دانشگاه باشه ،؟
بانیان ش رزمنده ها و جانبازها و ،.. هستن ؟
یکی اصلی شون هم آزاده ست .
+عه. خب. تو که اطلاعات ت کامله ؛. آره همونجا /
با نگرانی ای که تمام وجودش روگرفته بود اما میخواست وانمود کنه که آرومه ،
گفت. فکر همه جاش رو کردی ،؟!
میدونی که ممکنه زد و خورد و بازداشت و خیلی اتفاقات دیگه بیفته ، حتی. زبونم لال ،.. ولش کن .
میدونی که اونا به هیشکی رحم نمی کنن. اصلا ً براشون هیچی مهم نیست .
بسختی جلوی اشکهاش رو گرفته بود و اونا رو در حلقه ی چشماش می چرخوند .
+خب میگی چیکار کنیم. ؟!
همینجور بشینیم همه ش غر بزنیم. توی جمع های روشنفکری و ،. از گرانی ها و ظلم و بیداد و بیعدالتی بنالیم ،؟
وقتی پای عمل به میون میاد جا بزنیم وکنج عافیت و راحت طلبی اختیار کنیم .
دم در کفشهام رو می پوشیدم ، سرش رو هی بر می گردوند و رو به آسمون میکرد ، البته آسمون خونه سقف بود ، نمی خواست اشک هاش از چشمش بیرون بیان .
-با بغضی که تا ترکیدنش فاصله ی زیادی نبود. گفت به هر حال مواظب خودت باش،
درگیر نشی ، جرّوبحث نکنی ،. خدا نخواسته بلایی سرت بیاد نمیدونیم چکار کنیم . اصلاً بگیرنت. نمیدونیم. کجا و چجوری سراغ ت رو بگیریم و دنبال ت بگردیم .
کفشهام رو پوشیده بودم ، منتظر بودم حرف هاش تموم بشه ؛
چند تا “شکلات” بهم داد و گفت اینارو بزار توی جیبت یه موقع فشارت افتاد بزاری دهنت .
با خداحافظی از در بیرون رفتم.
با گفتن “خدا به همراهت “، قطرات اشک هم که تا اون موقع زندانی بودند بیرون اومدن و روی صورت ش به پایین غلتیدن .
در را بستم. صدای ترکیدن بغض ش را شنیدم .
آسانسور در طبقه دوم آماده بود .
والسلام
محمدحسین علی نیا- خاک پای رزمندگان و جانبازان و آزادگان جنگ
۱۵ ماه حضور بسیجی در جبهه -
جانباز
برادر شهید
https://t.iss.one/rafe_hasr_25Bahman
۲
Telegram
کمپین رفع حصر
اطلاع رسانی کمپین رفع حصر ۲۵ بهمن ۱۴۰۳