RaefipourFans
69.9K subscribers
54K photos
38.1K videos
200 files
13.9K links
کانال هواداران استاد رائفی پور

گروه:

https://t.iss.one/+dVdArLjj2YllOGNk

یوتیوب:
https://youtube.com/@raefipourffans

ایتا:
eitaa.com/raefipourfans

ارسال سوژه:
@sabz1421

تبلیغات👇

@tablighat_havadaran

انتشار مطالب لزوما به معنی تایید محتوای آنها نیست
Download Telegram
🔴 حالا پست جدید #چیستایثربی

دخترم ماجرا را از کودکیش میدونست.
چون استاد روانپزشک، بهم داروی خواب داده بود

و دختر من باهوش بود و وقتی فیلم درآمد؛ گفت:
چرا اسم تو نیست؟!

دیشب که فایل بی بی سی را در نت دید ،
چون ما ماهواره نداریم؛ یعنی همسایه نمیذاره آنتن وصل کنیم،دخترم گفت:
چرا باهاش رفتی تو اتاق هتل؟

گفتم:
صد بار گفتم‌ دوست خانوادگی بود،نوزاد بودی.یادت نیست!
وقتی طلاق نگرفته بودم و بابات بود، میآمد خونه مون... براش یک سریال هم نوشته بودم.

اطمینان داشتم بهش.

تو هتل کاری نمی تونست بکنه.
لابی واقعا شلوغ بود و نمی‌تونستیم بنویسیم.

خونه ش بالای شهر،محل کارش هم بود.یه اتاق رو باحصیر جدا کرده بود؛ برای محل کارش.

من خیلی وقتها مجبور بودم برم اونجا ؛ ولی چون خیلی دور بود و من استرس بچه رو داشتم؛ هتل نزدیک خونه ی ما رو برای نوشتن انتخاب کردیم

لابی هتل لاله که توش؛ کافیشاپ هم بود.

تو خونه ش اون شب،ناگهان اتفاق افتاد،

ون قبلش هرگز وحشی نشده بود که من بترسم یا شک‌ کنم....

همیشه با حجاب بودم جلوش.

کلا همه جا شالم سرم هست.حتی موقع دکترا، تو کانادا...‌عادت شده!

من گناهی نکردم که شرمنده باشم!

سا‌ک من، پر از متون سنگین بود و من همیشه همراهم میبردمش.
.چون‌ رانندگی نمیکردم و همه وسایلم، حتی کتابهای شخصیم؛ توی اون ساک دستی بود.

متون و کتابهای تحقیق.

اون مرد میگفت خوشگل نیستی!
زنم خوشگلتره

اما باهوشی‌!
میخوام بببینم زن باهوش چه مدلیه!
باهوش نبودم؛ وگرنه زودتر حس خطر میکردم.
اما شغل ما ساعت نمیشناخت.

من واقعا نمیخوام اسمش رو بگم ،اما فکر می کنید فرداش چه کسی،من رو برد بیمارستان؟!

کی رو داشتم که زنگ بزنم و چیزی نپرسه؟
باشه فحشم بدید!

یه نفر من رو برد بیمارستان.
که الان تو این دنیا نیست!

خدا رحمتت کند مرد!
و#قصه تمام

دوران طرد و بایکوت و قرصهای پنیک تنفسی؛ شروع شد!

هِی اسم نپرسید.اسم میخواید چکار؟
فقط در حرفه ی سینما نبود؛آخرینش هم نخواهد بود!
الان نوه داره و بچه های بزرگ.
برای من مُرده.

🔻نمیخوام اسمشو بگم!
چون از حق زندگی اندکی هم که دارم؛محروم خواهم شد.
او جزئی از مافیای پوسیده ی قدرته‌.

دوران او تموم شده!
اما درنده های دیگری ؛ زن و مرد، تو راهن....

باید یا دور بود یا کور بود؛ یا قانون داشت!

دخترم بزرگ شده.‌‌

آینده میخواد!
🔻 و من دیگه جون وکیل و دعوا ندارم.‌‌

فقط خواستم بگم توی هر شغلی هست‌‌‌‌...‌
عمر من با ترس هدر رفت....
اما هرگز تسلیم و خسته نشدم....

کاش قوانین بیشتری داشتیم
کاش قوانینمان؛ ضمانت اجرایی داشت.

مرسی از شما که چند روز ؛ شنونده بودید.

@raefipourfans