#امریکا
#انتخابات
#ترامپ
آنچه در انتخابات امریکا روی داد، بیش از تحلیل گرایشات ترامپ و کلینتون، نیاز به تحلیل فرهنگی و اجتماعی این پدیده دارد.
این اتفاق در کنار برگزیت ( خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) آغاز تغییرات مهمی در جوامع غربی در بعد سیاسی و به شکل عمیق تر در بعد اجتماعی را خبر میدهد.
بدون شک در نگاه اولیه این یک اعلام نارضایتی بخشی از طبقات جامعه امریکا نسبت به سیستم حاکم بود.
شاید گفته شود راهیابی ترامپ به کاخ سفید یک پاسخ به موقع ( یا سوپاپ اطمینان ) به این تمایل جامعه امریکا بود، اما باید گفت این تنها یک آغاز است. در آینده میان مدت با پدیده های بیشتری از این دست مواجه خواهیم شد.
جریانات راست در فرانسه و آلمان و دیگر کشورهای #اروپا یی موضع بهتری پیدا میکنند کما اینکه پیش از این هم واکنش ها و پاسخ هایی از سمت جوامع اروپایی در ماجرای مهاجر پذیری در انتخابات ها داده شد.
اما در مورد کوتاه مدت ترامپ، باید کمی صبر پیشه کرد تا ببینیم او در اتمسفر حزب جمهوری خواه و به طور کلی هیات حاکمه امریکا حل خواهد شد و قافیه را خواهد باخت یا علاوه بر نمایش های کلامی، شاهد ادامه روند قبل انتخاب او خواهیم بود که مشخصا در جریان چینش افراد دولتش همه چیز مشخص خواهد شد.
به طور مثال گفته میشود او بیشتر بر مسائل داخلی امریکا معطوف خواهد شد؛ اگر این را بپذیریم، ممکن است عملا جریان تصمیم گیری در پرونده های مهم ( مثل سوریه ) به CIA، پنتاگون و وزارت خارجه محول شود و ترامپ با بی علاقگی خود به این پرونده ها عملا از مرکز تصمیم سازی کنار رود که این امر در زمان تشکیل کابینه او مشخص خواهد شد.
اینجا باید اشاره ای کنیم به برنی سندرز! چه بسا اگر سندرز نامزد دموکرات ها میشد، شرایط به طور کلی تغییر میکرد.
اتفاق جالب این بود که بخشی از سبد آرای سندرز به جای هم حزبی اش ( کلینتون )، به سبد آرای ترامپ ریخته شد! چون سندرز هم در ابعاد خودش یک پدیده به حساب می آمد که انتقادات قابل توجهی را متوجه سیستم حاکم ایالات متحده میکرد.
اما این انتخاب را باید دستاورد ترکیب عجیب و غریب ( محافظه کاران - ساختار ستیزان - میهن پرستان افراطی) دانست.
باید دید ترکیب و حضور آنها ادامه می یابد یا فقط به طور اتفاقی انتخاب ترامپ آنها را کنار هم گرد آورد ...
#انتخابات
#ترامپ
آنچه در انتخابات امریکا روی داد، بیش از تحلیل گرایشات ترامپ و کلینتون، نیاز به تحلیل فرهنگی و اجتماعی این پدیده دارد.
این اتفاق در کنار برگزیت ( خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) آغاز تغییرات مهمی در جوامع غربی در بعد سیاسی و به شکل عمیق تر در بعد اجتماعی را خبر میدهد.
بدون شک در نگاه اولیه این یک اعلام نارضایتی بخشی از طبقات جامعه امریکا نسبت به سیستم حاکم بود.
شاید گفته شود راهیابی ترامپ به کاخ سفید یک پاسخ به موقع ( یا سوپاپ اطمینان ) به این تمایل جامعه امریکا بود، اما باید گفت این تنها یک آغاز است. در آینده میان مدت با پدیده های بیشتری از این دست مواجه خواهیم شد.
جریانات راست در فرانسه و آلمان و دیگر کشورهای #اروپا یی موضع بهتری پیدا میکنند کما اینکه پیش از این هم واکنش ها و پاسخ هایی از سمت جوامع اروپایی در ماجرای مهاجر پذیری در انتخابات ها داده شد.
اما در مورد کوتاه مدت ترامپ، باید کمی صبر پیشه کرد تا ببینیم او در اتمسفر حزب جمهوری خواه و به طور کلی هیات حاکمه امریکا حل خواهد شد و قافیه را خواهد باخت یا علاوه بر نمایش های کلامی، شاهد ادامه روند قبل انتخاب او خواهیم بود که مشخصا در جریان چینش افراد دولتش همه چیز مشخص خواهد شد.
به طور مثال گفته میشود او بیشتر بر مسائل داخلی امریکا معطوف خواهد شد؛ اگر این را بپذیریم، ممکن است عملا جریان تصمیم گیری در پرونده های مهم ( مثل سوریه ) به CIA، پنتاگون و وزارت خارجه محول شود و ترامپ با بی علاقگی خود به این پرونده ها عملا از مرکز تصمیم سازی کنار رود که این امر در زمان تشکیل کابینه او مشخص خواهد شد.
اینجا باید اشاره ای کنیم به برنی سندرز! چه بسا اگر سندرز نامزد دموکرات ها میشد، شرایط به طور کلی تغییر میکرد.
اتفاق جالب این بود که بخشی از سبد آرای سندرز به جای هم حزبی اش ( کلینتون )، به سبد آرای ترامپ ریخته شد! چون سندرز هم در ابعاد خودش یک پدیده به حساب می آمد که انتقادات قابل توجهی را متوجه سیستم حاکم ایالات متحده میکرد.
اما این انتخاب را باید دستاورد ترکیب عجیب و غریب ( محافظه کاران - ساختار ستیزان - میهن پرستان افراطی) دانست.
باید دید ترکیب و حضور آنها ادامه می یابد یا فقط به طور اتفاقی انتخاب ترامپ آنها را کنار هم گرد آورد ...