دل باخته
816 subscribers
2.83K photos
2.9K videos
22 files
544 links
این کانال در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و پیشبرد اهداف و آرمان های والای انقلاب اسلامی و پاسداری از حریم ولایت و رهبری فعالیت می کند.
بسیجی دل باخته حق و اهل ولایت است .

از وبلاگ دل باخته دیدن فرمائید
🅱 Pcdr.parsiblog.com
Download Telegram
https://s6.picofile.com/file/8390719584/IMG_20181005_182724_632.jpg

📝 #خاطراتی مستند و میدانی از عملیات عاشورایی #بدر :

💢 #خط_همایون ، جمعه ۱۳۶۳/۱۲/۲۴ ، روز سوم ، پاتک دوم

📌 #قسمت_۲۳

بسم الله الرحمن الرحیم

قشون دشمن بعد از فروپاشی و فرار ، دوباره آرایش و ساماندهی یافته و حمله دیگری را به سمت کانال آغاز می کند و خیلی هم طول نمی کشد که به نزدیکی خاکریز رسیده و تانکها با مسلسل و توپ شروع به زدن سنگرها می کنند ، در این زمان چند هلیکوپتر عراقی هم بالای سر خط ظاهر شده و با دقت از آسمان شروع به زدن سنگرهای داخل کانال می کنند ، رگبار مسلسل و گلوله توپ تانکها از سمت مقابل می آمد و اکثریت هم‌ به دیواره و تاج خاکریز خورده و آسیب چندانی به سنگرهای داخل کانال نمی رسانید ، اما مسلسل و توپ و راکت هلیکوپترها درست داخل کانال و بعضاً داخل سنگرها را می زدند و گهگاه خسارات شدید جانی هم برجای می گذاشتند ، هلیکوپترها که خیالشان از بابت نبود پدافند هوایی راحت بود ، تا آنجا که می توانستند  خود را به خط نزدیک می کردند و از فراز آسمان با دقت شروع به زدن سنگرهای فعال داخل کانال می کردند و رزمندگان هم با شلیک موشک و رگبار گلوله مجبور به فرار شأن می کردند .

آتش گسترده و پرحجم ادوات سنگين و سبک عراقی ها مستقيم بروی کانال و مواضع داخل آن هدايت ميشد و در هر لحظه صدها گلوله توپ و خمپاره و موشک و راکت به اطرافمان اصابت کرده و ترکشهای ريز و درشت شأن همچون نقل و نبات بروی سنگرهايمان می ريخت ، گرد و خاک و دود باروت و آتش و خاکستر سرتاسر خط را فرا گرفته و باعث تشکیل ابری تيره و تاريک بر فراز کانال شده . ناگهان هواپيماهای شکاری و بمب افکن دشمن نیز وارد نبرد شده و از چند جهت مختلف به خط نزدیک و شروع به بمباران و موشک باران کانال کردند ،  نبود پدافند هوایی باعث فعالیت شدید نیروی هوایی دشمن شده و هرچند دقيقه يکبار هواپیماها در گروه های چند تائی برفراز منطقه ظاهر و از ارتفاعی بسيار پائين بمب های خود را روی مواضع دفاعی رزمندگان فرو می ریختند و در عين حال هم با شليک راکت و موشک و رگبار مسلسل داخل کانال ها را می زدند .

اوضاع داخل کانال بحدی آتشی و خراب است که هیچ کس بالای خاکریز و بیرون سنگرها دیده نمی شود و همه در میان گونی های پراز خاک سنگرها قایم شده و خود را از سیل ویرانگر تیر و ترکش ها دور نگه داشته اند ، واقعأ نمی شود و نمی توانم با اين قلم و زبـان ناتوان گوشه ای از آن جهنم آتشين و سوزان را ترسيم و تشريح نمايم و فقط اين را بگويم که در لحظه به لحظه آن دقايق خون و آتش آدمی چندين بار ميميرد و زنده ميشد و در حقيقت سايه مرگ اين پديده وحشتناک عالم خلقت را برای دفعات مکرر با تمامی وجود احساس کرده و عرق سرد رعب و وحشت بر پيشانی آدم می نشست.

دشمن زبون و بزدل با اينکه از کمی نفرات و محدود بودن تجهيزات و مهمات ما بخوبی مطلع بود . جرات نزديک شدن به خاکریز را نداشت و با آن همه تانک و نیروی پیاده و کماندوی دوره دیده  وسط میدان ایستاده و فقط از زمین و هوا آتش بر روی خط پدافندی می ريخت .

دشمن بعد از کوبیدن هم جانبه کانال ، قشون عظیم خود را به حرکت در آورده و تانکها غرش کنان و سریع به سمت خط حمله ور شدند ، تانک‌های تی ۷۲  بازم در جلو ستون حرکت می کردند و بقیه تانکها و نفربرها و نیروهای پیاده و کماندو هم پشت سرشان می آمدند ، با رسیدن قشون دشمن به تیررس ، فرمان آتش صادر و  دوباره نبرد غیرت و فولاد آغاز شد و رزمندگان دلاور از هر سمت و سوی خاکریز شروع به تیراندازی و شلیک موشک کردند .

رگبار مسلسل صدها تانک و تیراندازی مدام هزاران نیروی پیاده ، اجازه هدف گیری دقیق را نمی دادند و فقط مثل فنر از جا کنده شده و‌ سریع موشکی سمت شأن شلیک و بی درنگ ‌جا عوض کرده و در گوشه ای دیگر به کارم ادامه می دادم ، موشک ها در حال اتمام بود و باید برای ادامه نبرد موشک تهیه می کردم ، در فکر موشک بودم که برادر حسن محمدی نیم خیز ‌و نفس زنان با چند گونی موشک رسید و غرغرکنان گونی ها را کنار سنگرم گذاشت ، بقدری غرق نبرد بودم که بی توجه به اطراف ، پشت سرهم تغییر موضع داده و با ذکر مبارک #سبحان_الله موشک ها را یکی پس از دیگری سمت قشون دشمن شليک می کردم ، باز گوش هايم سنگين شده و یکسره سوت می کشند و هيچ صدائی را نمی شنویدم ، در حال شلیک موشک بودم که نمی دانم چطور شد که یکدفعه برادر محمدی از پشت عقبه آر پی جی سر درآورد و آتش عقبه کل هیکل شو گرفت و حسابی سرخ و سیاهش کرد ، شروع کرد به داد و فریاد و آخ و ناله و بعد هم ادای موجی ها را درآورد و توسط امدادگران به عقبه منتقل شد .

❇️ #ادامه_دارد

🖍 خاطره از #بسیجی_جانباز_عباس_لشگری

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab