💢 #والفجر_هشت
💠 خاطره ای زیبا و شنیدنی از بسیجی غواص #شهید_حسین_شاکری در عملیات غرور آفرین #والفجر_۸ :
#قسمت_سوم
🔹حسابی خراب کرده بودم و برای همین هم دیگه حرفی نزده و با شرمندگی برگشتم سنگر و بی اختیار بغضم ترکید و شروع کردم به گریه .
دلم آشوب بود و تمام فکر و ذهنم پیش بچه ها ، نکند بلایی سر حسین و کمال آمده باشد. نکند اسیر شده باشند ، خلاصه ترس و دلهره سراپای وجودم را در برگرفته بود و مدام خود را سرزنش می کردم : نباید میاومدم . باید منتظرشون میموندم . شاید اتفاقی برایشان افتاده و کمک لازم داشته باشند . شاید... شاید..
حوالی ساعت هشت بود که یکدفعه سر و کله حسین و کمال پیدا شد . بقدری نگران و مضطرب بودم که اجازه تعویض لباس هم به آنان نداده و سراسیمه دستشان را گرفته و به سنگر فرماندهی بردم !
حسین به محض دیدن کمپوتها و بیسکویتها ، سلام داد و شتابان شیرچه زد طرفشان ! همه فرماندهان اطلاعات و عملیات لشگر دور تا دور سنگر نشسته بودند و با غیض و عصبانت داشتند ما را نگاه میکردند .
حسین بی توجه به فضای سنگین سنگر ، همینطور یکسره بیسکویت میخورد و کمپوت گیلاس سر میکشید ، مدام هم به من و کمال می گفت : جون آلفرد ! شما هم بیاین بخورید .
اوضاع هیچ خوب نبود و فرماندهان حسابی ناراحت و شاکی بودند . من و کمال گوشه ای از سنگر کز کرده و زیرچشمی آقا منصور و آقا پرویز را می پاییدیم .
یکدفعه حسین شروع به خندیدن کرده و با لحن شوخی آمیزی گفت : شما چرا نمیخورید ؟ از آقا منصور میترسید؟
بعد هم رو به آقا منصور کرد و گفت: آقا منصور ! انگاری اینا واقعا از شما میترسند !
زیر لب یواش گفتم : حسین آقا ! بسه دیگه ! شلوغ نکن !
حسین خنده کنان برگشت و گفت : جون آلفرد ! شلوغ چیه ؟ واقعا گشنمه. از صبح هیچی نخوردم و دارم از گشنگی بال بال می زنم .
خلاصه حسین آنقدر خورد و گفت و خندید تا اینکه همه فرماندهان را هم وادار به خندیدن کرد و بطور باورنکردنی جوی ناراحت و عصبی مجلس را کاملا عوض کرد .
در آخر هم قبل از اینکه سوالی ازش بکنند . قوطی خالی کمپوت را زمین گذاشت و خیلی جدی گفت : اما حالا گزارش شناسایی ! همه چیز در امن و امان است و حال برادرای مزدور خوب بود و همه شون خدمتان سلام گرم رسوندن !
👌دلاور مرد بسیجی ، #غواص_حسین_شاکری آنروز با جسارت و شجاعت مثال زدنی خود تا قلب خطوط دفاعی دشمن نفوذ و موفق به شناسایی و عکس برداری از محل ها و سنگرهایی شده بود که قبلا هیچکس اطلاعاتی از آنها نداشت و عکس های هوایی هم چیزی از آنان نشان نداده بود . اطلاعات جمع آوری شده توسط حسین در شکستن خطوط اول دشمن و پیروزی عملیات والفجر هشت آنچنان تاثیر گذار بود که از سوی لشگر برایش تشویق و تکریم در نظر گرفته شده بود .
🌀 #پایان
🌹 شیر مرد زنجانی ، بسیجی غواص #شهید_حسین_شاکری_نوری از نیروهای جسور و نترس بسیجی #استان_زنجان در دوران دفاع مقدس بود که با دستکاری شناسنامه و بالا بردن سن ، از اوائل جنگ پا به میادین نبرد حق علیه باطل گزارده و بعد از شرکت در چند عملیات کوچک و بزرگ و چندین بار مجروحیت ، عاقبت در بهمن ماه ۱۳۶۴ در کسوت مسئول اطلاعات و عملیات و هدایتگر یکی از دسته های خط شکن غواص #گردان_حضرت_علی_اصغر_ع #لشگر_۳۱_عاشورا در عملیات پیروزمند #والفجر_هشت در سن ۱۹ سالگی به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .
🌸 روحش شاد و یادش گرامی
#دفاع_مقدس
#عملیات_والفجر_۸
#غواصان_شهید_زنجان
#کنگره_ملی_۳۵۳۵_شهید_استان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💠 خاطره ای زیبا و شنیدنی از بسیجی غواص #شهید_حسین_شاکری در عملیات غرور آفرین #والفجر_۸ :
#قسمت_سوم
🔹حسابی خراب کرده بودم و برای همین هم دیگه حرفی نزده و با شرمندگی برگشتم سنگر و بی اختیار بغضم ترکید و شروع کردم به گریه .
دلم آشوب بود و تمام فکر و ذهنم پیش بچه ها ، نکند بلایی سر حسین و کمال آمده باشد. نکند اسیر شده باشند ، خلاصه ترس و دلهره سراپای وجودم را در برگرفته بود و مدام خود را سرزنش می کردم : نباید میاومدم . باید منتظرشون میموندم . شاید اتفاقی برایشان افتاده و کمک لازم داشته باشند . شاید... شاید..
حوالی ساعت هشت بود که یکدفعه سر و کله حسین و کمال پیدا شد . بقدری نگران و مضطرب بودم که اجازه تعویض لباس هم به آنان نداده و سراسیمه دستشان را گرفته و به سنگر فرماندهی بردم !
حسین به محض دیدن کمپوتها و بیسکویتها ، سلام داد و شتابان شیرچه زد طرفشان ! همه فرماندهان اطلاعات و عملیات لشگر دور تا دور سنگر نشسته بودند و با غیض و عصبانت داشتند ما را نگاه میکردند .
حسین بی توجه به فضای سنگین سنگر ، همینطور یکسره بیسکویت میخورد و کمپوت گیلاس سر میکشید ، مدام هم به من و کمال می گفت : جون آلفرد ! شما هم بیاین بخورید .
اوضاع هیچ خوب نبود و فرماندهان حسابی ناراحت و شاکی بودند . من و کمال گوشه ای از سنگر کز کرده و زیرچشمی آقا منصور و آقا پرویز را می پاییدیم .
یکدفعه حسین شروع به خندیدن کرده و با لحن شوخی آمیزی گفت : شما چرا نمیخورید ؟ از آقا منصور میترسید؟
بعد هم رو به آقا منصور کرد و گفت: آقا منصور ! انگاری اینا واقعا از شما میترسند !
زیر لب یواش گفتم : حسین آقا ! بسه دیگه ! شلوغ نکن !
حسین خنده کنان برگشت و گفت : جون آلفرد ! شلوغ چیه ؟ واقعا گشنمه. از صبح هیچی نخوردم و دارم از گشنگی بال بال می زنم .
خلاصه حسین آنقدر خورد و گفت و خندید تا اینکه همه فرماندهان را هم وادار به خندیدن کرد و بطور باورنکردنی جوی ناراحت و عصبی مجلس را کاملا عوض کرد .
در آخر هم قبل از اینکه سوالی ازش بکنند . قوطی خالی کمپوت را زمین گذاشت و خیلی جدی گفت : اما حالا گزارش شناسایی ! همه چیز در امن و امان است و حال برادرای مزدور خوب بود و همه شون خدمتان سلام گرم رسوندن !
👌دلاور مرد بسیجی ، #غواص_حسین_شاکری آنروز با جسارت و شجاعت مثال زدنی خود تا قلب خطوط دفاعی دشمن نفوذ و موفق به شناسایی و عکس برداری از محل ها و سنگرهایی شده بود که قبلا هیچکس اطلاعاتی از آنها نداشت و عکس های هوایی هم چیزی از آنان نشان نداده بود . اطلاعات جمع آوری شده توسط حسین در شکستن خطوط اول دشمن و پیروزی عملیات والفجر هشت آنچنان تاثیر گذار بود که از سوی لشگر برایش تشویق و تکریم در نظر گرفته شده بود .
🌀 #پایان
🌹 شیر مرد زنجانی ، بسیجی غواص #شهید_حسین_شاکری_نوری از نیروهای جسور و نترس بسیجی #استان_زنجان در دوران دفاع مقدس بود که با دستکاری شناسنامه و بالا بردن سن ، از اوائل جنگ پا به میادین نبرد حق علیه باطل گزارده و بعد از شرکت در چند عملیات کوچک و بزرگ و چندین بار مجروحیت ، عاقبت در بهمن ماه ۱۳۶۴ در کسوت مسئول اطلاعات و عملیات و هدایتگر یکی از دسته های خط شکن غواص #گردان_حضرت_علی_اصغر_ع #لشگر_۳۱_عاشورا در عملیات پیروزمند #والفجر_هشت در سن ۱۹ سالگی به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .
🌸 روحش شاد و یادش گرامی
#دفاع_مقدس
#عملیات_والفجر_۸
#غواصان_شهید_زنجان
#کنگره_ملی_۳۵۳۵_شهید_استان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #والفجر_هشت
⭕️ #پنج_شهید در یک قاب
📸 غواصان خط شکن #گردان_حضرت_علی_اصغرع #لشگر_۳۱_عاشورا در عملیات افتخار آفرین #والفجر_هشت ، بهمن ماه سال ۱۳۶۴ ، منطقه عملیاتی #اروندرود ، آزاد سازی شهر بندری #فاو عراق
شیرمردان زنجانی ، از سمت راست :
🌹 بسیجی غواص شهید مجتبی حلاوت تبار
🌹 بسیجی غواص شهید حسین شاکری
🌹 بسیجی غواص شهید رضا مهدی رضایی
🌹 بسیجی غواص شهید جعفر بیات
🌹 بسیجی غواص شهید اکبر سعادتی
🌸 روحشان شاد و یادشان گرامی
#دفاع_مقدس
#عملیات_والفجر_۸
#غواصان_شهید_زنجان
#کنگره_ملی_۳۵۳۵_شهید_استان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
⭕️ #پنج_شهید در یک قاب
📸 غواصان خط شکن #گردان_حضرت_علی_اصغرع #لشگر_۳۱_عاشورا در عملیات افتخار آفرین #والفجر_هشت ، بهمن ماه سال ۱۳۶۴ ، منطقه عملیاتی #اروندرود ، آزاد سازی شهر بندری #فاو عراق
شیرمردان زنجانی ، از سمت راست :
🌹 بسیجی غواص شهید مجتبی حلاوت تبار
🌹 بسیجی غواص شهید حسین شاکری
🌹 بسیجی غواص شهید رضا مهدی رضایی
🌹 بسیجی غواص شهید جعفر بیات
🌹 بسیجی غواص شهید اکبر سعادتی
🌸 روحشان شاد و یادشان گرامی
#دفاع_مقدس
#عملیات_والفجر_۸
#غواصان_شهید_زنجان
#کنگره_ملی_۳۵۳۵_شهید_استان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #والفجر_هشت
📝 دست نوشته ای زیبا از سردار پاسدار #شهید_ناصر_اجاقلو (کلامی) :
🔹🔸خدایا ! به ما خلوص عطا فرما
تا خالصانه در راهت قدم برداریم .
🌸 روحش شاد و یادش گرامی
📸🌹شیر مرد زنجانی ، سردار پاسدار #شهید_ناصر_اجاقلو از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز #استان_زنجان در دوران دفاع مقدس بود که از اوایل جنگ پای در میادین نبرد گزارده بود و بعد از شرکت در دهها عملیات کوچک و بزرگ ، عاقبت در بهمن ماه ۱۳۶۴ در عملیات پیروزمند #والفجر_هشت در کسوت معاونت #گردان_ابوالفضل_العباس #لشگر_۳۱_عاشورا به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .
#دفاع_مقدس
#عملیات_والفجر_۸
#فرماندهان_شهید_زنجان
#کنگره_ملی_۳۵۳۵_شهید_استان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
📝 دست نوشته ای زیبا از سردار پاسدار #شهید_ناصر_اجاقلو (کلامی) :
🔹🔸خدایا ! به ما خلوص عطا فرما
تا خالصانه در راهت قدم برداریم .
🌸 روحش شاد و یادش گرامی
📸🌹شیر مرد زنجانی ، سردار پاسدار #شهید_ناصر_اجاقلو از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز #استان_زنجان در دوران دفاع مقدس بود که از اوایل جنگ پای در میادین نبرد گزارده بود و بعد از شرکت در دهها عملیات کوچک و بزرگ ، عاقبت در بهمن ماه ۱۳۶۴ در عملیات پیروزمند #والفجر_هشت در کسوت معاونت #گردان_ابوالفضل_العباس #لشگر_۳۱_عاشورا به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .
#دفاع_مقدس
#عملیات_والفجر_۸
#فرماندهان_شهید_زنجان
#کنگره_ملی_۳۵۳۵_شهید_استان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #والفجر_هشت
🔸#مدرسه_عشق
🖌خاطره ای شنیدنی از #غواصان خط شکن #استان_زنجان در عملیات غرورآفرین #والفجر_هشت
🔹🔸 اواخر آذر ماه ۱۳۶۴ #گردان_حضرت_علی_اصغر_ع #لشگر_۳۱_عاشورا که غالباً رزمندگان #استان_زنجان بودند،برای گذراندن آموزش های غواصی و دوره های عملیات آبی خاکی از دزفول به منطقه ای در کنار رودخانه کارون منتقل شده و بلافاصله هم کلاس های آموزشی برگزار شد .
روزهای نخستین آموزش غواصی بود و داشتیم در رودخانه کارون تازه تازه با لباس و لوازمات غواصی آشنا می شدیم و هر روز برای طریقه استفاده از آنها حکایتهای عجیب و غریبی داشتیم .
یک روز برایمان فین (پا قورباغه ای) آورده و هر کدام یه جفت به کف پاهایمان بسته و وارد آب شدیم ، جنجالی عجیب خنده دار به پا شد و با هر ضربه ای که با فین به آب زدیم ، پشتکی هم کنارش زده و موجبات خنده و شادی همدیگر را فراهم نمودیم .
داشتیم پشتک زنان و خنده کنان از ساحل فاصله می گرفتیم که یکدفعه سر و کله چندتا تویوتا لندکروز فرماندهی کنار آب پیدا شد و تعدادی درجه دار ارتشی و نیروی دریایی لب آب به صف شده و با دیدن شنا و فین زدن و کله و پا شدن ما شروع کردن به خندیدن و صدای قهقهه های بلندشان فضای رودخانه را پر کرد .
درست وسط رودخانه بودیم و فرماندهی نیروها با سردار بسیجی #شهید_یعقوبعلی_محمدی بود ، دیدن و شنیدن خنده های تمسخر آمیز ارتشی ها موجب خشم و ناراحتی همه بچه ها شد و یعقوبعلی هم که همیشه روحیه آزاده گی و مردانگی داشت ، ناگهان قاطی کرد و از همان جا وسط آب شروع به گفتن بد و بیراه کرد و سریع تمرین را متوقف و دستور برگشت به ساحل را داد .
پشتک زنان و عصبانی برگشتیم و همینکه از آب خارج شدیم ، یعقوبعلی با صدای بلند و عصبی شروع به نکوهش و مذامت آقایان کرد و گفت : شماها مگه آمدید ، باغ وحش تماشای میمون که دارید اینجوری می خندید ، ما داریم داخل آب سرد و پرخطر از جان مایه می گذاریم تا شاید بتوانیم خدمتی به کشور و انقلاب بکنیم و شما حضرات دارید به چشم دلقک به ما نگاه می کنید و قهقهه می زنید ، سیرک دیگه تعطیله آقایان ، بفرمایید و تشریف تان را ببرید .
فرماندهان ارتشی و نیروی دریایی که عصبانیت یعقوبعلی و بقیه بچهها را دیدند ، تازه فهمیدن چه کار بد و زشتی انجام دادند و همگی شروع به معذرت خواهی کرده و از بچهها دلجویی کردند و در توجیح کارشان شروع به سخن کردند .
یکی شأن که از درجه هاش معلوم بود ، ارشد بقیه است ، صورت یعقوبعلی را بوسید و گفت : شما بسیجی ها ، عزیزان ما هستید و ما هرگز به خود اجازه نمی دهیم که به شما بخندیم ، شما جان خود را بدست گرفته و مخلصانه مشغول خدمت به اسلام و کشور هستید ، ما به کسانی می خندیم که قصد دارند چندماهه از شماها غواص تربیت کنند ، ما در نیروی دریایی برای آموزش غواصان آماتور چند سال وقت می گذاریم و برای غواص حرفه ای و عمل کننده ده ها سال تمرین می دهیم و آموزش داده و مانور اجرا می کنیم تا نیرویی آماده عملیات می شود ، حالا فرماندهان شما چطوری می خواهند به شما عزیزان که بعضی هاتون در شنا کردن هم مشکل دارید ، غواصی آموخته و برای عملیات آماده تان بکنند ، جای بسی سوال است و خنده ما هم از این جهت است و قصد توهین به شما دلاوران را نداشتیم .
خلاصه آنروز کلاس تعطیل شد و فرماندهان ارتشی هم رفتند و درست ۴۵ روز بعد پانزدهم بهمن ماه ۱۳۶۴ دوباره برگشتن و از ساحل به تماشای کار بچه ها نشستند ، بچه ها دیگر بچه های روز اول نبودند و حالا بعد از تمرین های جان فرسا و سخت به غواصان ماهری تبدیل شده بودند که یک نفسه و یکسره عرض کارون را پانزده و شانزده بار شنا می کردند و چنان هم حرفه ای و باسرعت و نظم خاصی اینکار را انجام می دادند که تمام فرماندهان ارتشی انگشت به دهان مانده و از تعجب و شگفتی توان سخن گفتن نداشتند .
همگی ساکت و بیحرکت فقط نظاره گر حرکت بچه ها در عرض رودخانه بودند و با هر رفت و برگشت با صدای بلند تحسین کرده و آفرین می گفتند ، درجه دار ارشدی که روز نخست غواص شدن بچه ها را زیر سوال برده و به نقشه فرماندهان می خندید ،حالا با هیجانی خاص از بچهها می پرسید که آخه ، در این مدت کوتاه چه بلایی سر شما آورده اند و با چه تاکتیک و تکنیکی شما را آموزش دادند که اینقدر حرفه ای و کاربلد شدید ، این با هیچ یک از تمرینات و آموزش های نظامی که در دانشگاه های نظامی آموخته ایم قابل توجیح نیست و یک امر بسیار عجیب و غریب است که نظیرشو تا حالا ندیدم .
یکی از بچه ها جواب خوبی بهش داد و گفت : برادر! اینجا #مدرسه_عشق است و بچه ها همه چیز را با عشق آموخته و هر کاری را با عشق انجام می دهند .
🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد
🖌 خاطره از #بسیجی_جانباز_عباس_لشگری
#دفاع_مقدس
#عملیات_والفجر_۸
#فرماندهان_شهید_زنجان
#کنگره_ملی_۳۵۳۵_شهید_استان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
🔸#مدرسه_عشق
🖌خاطره ای شنیدنی از #غواصان خط شکن #استان_زنجان در عملیات غرورآفرین #والفجر_هشت
🔹🔸 اواخر آذر ماه ۱۳۶۴ #گردان_حضرت_علی_اصغر_ع #لشگر_۳۱_عاشورا که غالباً رزمندگان #استان_زنجان بودند،برای گذراندن آموزش های غواصی و دوره های عملیات آبی خاکی از دزفول به منطقه ای در کنار رودخانه کارون منتقل شده و بلافاصله هم کلاس های آموزشی برگزار شد .
روزهای نخستین آموزش غواصی بود و داشتیم در رودخانه کارون تازه تازه با لباس و لوازمات غواصی آشنا می شدیم و هر روز برای طریقه استفاده از آنها حکایتهای عجیب و غریبی داشتیم .
یک روز برایمان فین (پا قورباغه ای) آورده و هر کدام یه جفت به کف پاهایمان بسته و وارد آب شدیم ، جنجالی عجیب خنده دار به پا شد و با هر ضربه ای که با فین به آب زدیم ، پشتکی هم کنارش زده و موجبات خنده و شادی همدیگر را فراهم نمودیم .
داشتیم پشتک زنان و خنده کنان از ساحل فاصله می گرفتیم که یکدفعه سر و کله چندتا تویوتا لندکروز فرماندهی کنار آب پیدا شد و تعدادی درجه دار ارتشی و نیروی دریایی لب آب به صف شده و با دیدن شنا و فین زدن و کله و پا شدن ما شروع کردن به خندیدن و صدای قهقهه های بلندشان فضای رودخانه را پر کرد .
درست وسط رودخانه بودیم و فرماندهی نیروها با سردار بسیجی #شهید_یعقوبعلی_محمدی بود ، دیدن و شنیدن خنده های تمسخر آمیز ارتشی ها موجب خشم و ناراحتی همه بچه ها شد و یعقوبعلی هم که همیشه روحیه آزاده گی و مردانگی داشت ، ناگهان قاطی کرد و از همان جا وسط آب شروع به گفتن بد و بیراه کرد و سریع تمرین را متوقف و دستور برگشت به ساحل را داد .
پشتک زنان و عصبانی برگشتیم و همینکه از آب خارج شدیم ، یعقوبعلی با صدای بلند و عصبی شروع به نکوهش و مذامت آقایان کرد و گفت : شماها مگه آمدید ، باغ وحش تماشای میمون که دارید اینجوری می خندید ، ما داریم داخل آب سرد و پرخطر از جان مایه می گذاریم تا شاید بتوانیم خدمتی به کشور و انقلاب بکنیم و شما حضرات دارید به چشم دلقک به ما نگاه می کنید و قهقهه می زنید ، سیرک دیگه تعطیله آقایان ، بفرمایید و تشریف تان را ببرید .
فرماندهان ارتشی و نیروی دریایی که عصبانیت یعقوبعلی و بقیه بچهها را دیدند ، تازه فهمیدن چه کار بد و زشتی انجام دادند و همگی شروع به معذرت خواهی کرده و از بچهها دلجویی کردند و در توجیح کارشان شروع به سخن کردند .
یکی شأن که از درجه هاش معلوم بود ، ارشد بقیه است ، صورت یعقوبعلی را بوسید و گفت : شما بسیجی ها ، عزیزان ما هستید و ما هرگز به خود اجازه نمی دهیم که به شما بخندیم ، شما جان خود را بدست گرفته و مخلصانه مشغول خدمت به اسلام و کشور هستید ، ما به کسانی می خندیم که قصد دارند چندماهه از شماها غواص تربیت کنند ، ما در نیروی دریایی برای آموزش غواصان آماتور چند سال وقت می گذاریم و برای غواص حرفه ای و عمل کننده ده ها سال تمرین می دهیم و آموزش داده و مانور اجرا می کنیم تا نیرویی آماده عملیات می شود ، حالا فرماندهان شما چطوری می خواهند به شما عزیزان که بعضی هاتون در شنا کردن هم مشکل دارید ، غواصی آموخته و برای عملیات آماده تان بکنند ، جای بسی سوال است و خنده ما هم از این جهت است و قصد توهین به شما دلاوران را نداشتیم .
خلاصه آنروز کلاس تعطیل شد و فرماندهان ارتشی هم رفتند و درست ۴۵ روز بعد پانزدهم بهمن ماه ۱۳۶۴ دوباره برگشتن و از ساحل به تماشای کار بچه ها نشستند ، بچه ها دیگر بچه های روز اول نبودند و حالا بعد از تمرین های جان فرسا و سخت به غواصان ماهری تبدیل شده بودند که یک نفسه و یکسره عرض کارون را پانزده و شانزده بار شنا می کردند و چنان هم حرفه ای و باسرعت و نظم خاصی اینکار را انجام می دادند که تمام فرماندهان ارتشی انگشت به دهان مانده و از تعجب و شگفتی توان سخن گفتن نداشتند .
همگی ساکت و بیحرکت فقط نظاره گر حرکت بچه ها در عرض رودخانه بودند و با هر رفت و برگشت با صدای بلند تحسین کرده و آفرین می گفتند ، درجه دار ارشدی که روز نخست غواص شدن بچه ها را زیر سوال برده و به نقشه فرماندهان می خندید ،حالا با هیجانی خاص از بچهها می پرسید که آخه ، در این مدت کوتاه چه بلایی سر شما آورده اند و با چه تاکتیک و تکنیکی شما را آموزش دادند که اینقدر حرفه ای و کاربلد شدید ، این با هیچ یک از تمرینات و آموزش های نظامی که در دانشگاه های نظامی آموخته ایم قابل توجیح نیست و یک امر بسیار عجیب و غریب است که نظیرشو تا حالا ندیدم .
یکی از بچه ها جواب خوبی بهش داد و گفت : برادر! اینجا #مدرسه_عشق است و بچه ها همه چیز را با عشق آموخته و هر کاری را با عشق انجام می دهند .
🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد
🖌 خاطره از #بسیجی_جانباز_عباس_لشگری
#دفاع_مقدس
#عملیات_والفجر_۸
#فرماندهان_شهید_زنجان
#کنگره_ملی_۳۵۳۵_شهید_استان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💢 #والفجر_هشت
📽 مستند زیبا و دیدنی #نبرد_فاو
⭕️ هر آنچه می خواهید در باره عملیات افتخار آفرین #والفجر_هشت و تصرف شهر بندری #فاو_عراق بدانید را در این مستند پرمحتوا تماشا کنید .
⭕️ این مستند زیبا از اسرار عجیب رودخانه #اروند_رود و ناگفته ها و نقاط مهم #عملیات_والفجر_۸ سخن می گوید.
👌بسیار عالی و دیدنی #حتما_ببینید
🌼 یاد باد آن روزگاران یاد باد
#دفاع_مقدس
#عملیات_والفجر_۸
#فرماندهان_شهید_زنجان
#کنگره_ملی_۳۵۳۵_شهید_استان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
📽 مستند زیبا و دیدنی #نبرد_فاو
⭕️ هر آنچه می خواهید در باره عملیات افتخار آفرین #والفجر_هشت و تصرف شهر بندری #فاو_عراق بدانید را در این مستند پرمحتوا تماشا کنید .
⭕️ این مستند زیبا از اسرار عجیب رودخانه #اروند_رود و ناگفته ها و نقاط مهم #عملیات_والفجر_۸ سخن می گوید.
👌بسیار عالی و دیدنی #حتما_ببینید
🌼 یاد باد آن روزگاران یاد باد
#دفاع_مقدس
#عملیات_والفجر_۸
#فرماندهان_شهید_زنجان
#کنگره_ملی_۳۵۳۵_شهید_استان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #والفجر_هشت
✒️دست نوشته ای خواندنی از بسیجی غواص #شهيد_علی_اکبر_یگانه_فرد :
🔹🔸يارب ! مرا بيامرز كه چه بسيار شوخی هايی كه باعث كم عقلی می گردد را انجام دادم .
يارب ! مرا بيامرز كه چه بسيار موجب ناراحتی ديگران شده ام .
يارب ! مرا بيامرز كه چه بسيار وقت پر ارزش خود را در جاهليت گذرانده ام .
يارب ! از گناهان ما در گذر ، عاقبتمان را ختم به خير گردان .
🌺 روحش شاد و نامش جاوید
📸🌹شیر مرد زنجانی ، بسیجی غواص #شهيد_علی_اکبر_یگانه_فرد از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز #استان_زنجان در دوران دفاع مقدس بود که بعد از شرکت در چند عملیات کوچک و بزرگ ، عاقبت در بهمن ماه ۱۳۶۴ در عملیات پیروزمند #والفجر_هشت در منطقه عملیاتی #اروندرود در کسوت غواص خط شکن #گردان_حضرت_علی_اصغرع #لشگر_۳۱_عاشورا به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .
#دفاع_مقدس
#عملیات_والفجر_۸
#غواصان_شهید_زنجان
#کنگره_ملی_۳۵۳۵_شهید_استان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
✒️دست نوشته ای خواندنی از بسیجی غواص #شهيد_علی_اکبر_یگانه_فرد :
🔹🔸يارب ! مرا بيامرز كه چه بسيار شوخی هايی كه باعث كم عقلی می گردد را انجام دادم .
يارب ! مرا بيامرز كه چه بسيار موجب ناراحتی ديگران شده ام .
يارب ! مرا بيامرز كه چه بسيار وقت پر ارزش خود را در جاهليت گذرانده ام .
يارب ! از گناهان ما در گذر ، عاقبتمان را ختم به خير گردان .
🌺 روحش شاد و نامش جاوید
📸🌹شیر مرد زنجانی ، بسیجی غواص #شهيد_علی_اکبر_یگانه_فرد از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز #استان_زنجان در دوران دفاع مقدس بود که بعد از شرکت در چند عملیات کوچک و بزرگ ، عاقبت در بهمن ماه ۱۳۶۴ در عملیات پیروزمند #والفجر_هشت در منطقه عملیاتی #اروندرود در کسوت غواص خط شکن #گردان_حضرت_علی_اصغرع #لشگر_۳۱_عاشورا به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .
#دفاع_مقدس
#عملیات_والفجر_۸
#غواصان_شهید_زنجان
#کنگره_ملی_۳۵۳۵_شهید_استان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
نوای شهدایی_حاج مهدی سلحشور
هیئت فاطمیون
🎙یه دل ِ جا مونده..
دل ِ تنها مونده..
📣 مداحی زیبا در فراق #شهدا با صدای گرم
#حاج_مهدی_سلحشور
🌸 بسیار #عالی حتماً #گوش بدید
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab
دل ِ تنها مونده..
📣 مداحی زیبا در فراق #شهدا با صدای گرم
#حاج_مهدی_سلحشور
🌸 بسیار #عالی حتماً #گوش بدید
✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 t.iss.one/pcdrab